پول در آینه دین
مال و مال اندوزی در دین، تابع شرایط و مسیر تحصیل آن است. پول در صورتی که استفاده ناشایستی از آن بشود یا به شیوه های نادرست و غیرشرعی به دست آید و نیز زمانی که وظایف مالی تعیین شده از سوی دین گذار اجرایی نشود، مذموم است. وابستگی مالی و اهتمام افراطی به تحصیل مال نیز رفتار غیر اخلاقی شمرده می شود. در غیر این صورت تلاش برای کسب مال و روزی حلال از برترین فضایل شمرده شده است که می تواند مستقلاً یا در قالب رفتارهایی چون انفاق، انجام حج، رسیدگی به نیازمندان و موارد مشابه دیگر، زمینه تعالی و ابدیت آباد انسانی را فراهم سازد. همچنین تلاش برای به دست آوردن مال، سبب افزایش حرمت خود مؤمن و قطع وابستگی او به دیگران می گردد. توانگری و نیازمندی با این زاویه دید، می تواند فضیلت و رذیلت اخلاقی شمرده شود. در این بخش به برخی از این روایات اشاره می کنیم:پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «نِعمَ المالُ الصّالِحُ للرَجُلِ الصّالِح؛ چه نیکوست مال شایسته برای مردِ شایسته». (1)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «سِبابُ المؤمِنِ فِسقٌ، و قِتالُهُ کُفرٌ، و اکلُ لَحمِهِ مِن مَعصیَهِ اللهِ، و حُرمَهُ مالِهِ کَحُرمَهِ دَمِهِ؛ دشنام دادن به مؤمن گناه است و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشتش (غیبت کردن از وی) نافرمانی خدا و حرمت مالش، چون حرمت خون اوست». (2)
امام علی علیه السلام: «لَم یَکتَسِب مالاً مَن لَم یُصلِحه؛ کسی که مالش را بهبود نبخشد، مالی به دست نیاورده است». (3)
امام علی علیه السلام: «الغِنی یُُسَوِّدُ غَیرَ السَیِّدِ، المالُ یَقَوِّی غَیرَ الأیِّدِ؛ توانگری، ناآقا را آقا می کند. دارایی، بی پشتیبان را نیرومند می سازد». (4)
امام علی علیه السلام: «الدَّولَهُ تَرُدُّ خَطَأ صاحِبِها صَوابا، و صَوابَ ضِدِّهِ خَطاءا؛ ثروت، خطای صاحبش را درست می نمایاند و درستی (حقانیت) دشمن او را نادرست جلوه می دهد». (5)
امام علی علیه السلام: «الغِنی فی الغُربَهِ وَطَنٌ، و الفَقرُ فی الوَطَنِ غُربَهٌ؛ توانگری در غربت، وطن است و ناداری در وطن، غربت». (6)
امام صادق علیه السلام: «لا خَیرَ فیمَن لا یُحِبُّ جمَعَ المالِ مِن الحَلالِ؛ فیَکُفَّ بِهِ وَجهَهُ و یَقضیَ بِهِ دینَه؛ خیری نیست در کسی که دوست نداشته باشد از راه حلال مال به دست آورد، تا به وسیله آن آبرویش را حفظ کند و بدهکاری اش را بپردازد». (7)
امام علی علیه السلام در سفارش به مردی که مشغول فروختن کالایی بود-فرمود: «سَمِعتُ رسولَ الله صلی الله علیه و آله یقولُ: السَّماحُ وجَهٌ مِن الرِّباحِ؛ از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: گذشت و آسان گیری، نوعی سود است». (8)
امام باقر علیه السلام: «ماکِسِ المُشتَری، فَإنَّهُ اطیَبُ للنَّفسِ و ان أعطی الجَزیلَ، فانّ المَغبونَ فی یَبعِهِ و شِرائِهِ غیرُ محمودٍ و لا مَأجور؛ به خریدار اجازه دهید چانه بزند؛ زیرا اگر زیاد هم پول بدهد، چانه زدن موجب آرامش و رضایت خاطر بیشترش می شود؛ چه کسی که در خرید و فروشش مغبون شود، نه کسی او را می ستاید و نه مأجور است». (9)
امام صادق علیه السلام: در پاسخ ابوحنیفه وقتی به ایشان عرض کرد: دیروز مردم از آن همه چانه زدن شما در عرفه بر سر خرید شتران قربانی تعجب کردند-فرمود: «و مالله من الرِّضا إن اُغبَنَ فی مالی؛ خدا راضی نیست که زیان مالی ببینم».(10)
امام علی علیه السلام: «ماءُ وَجهِکَ جامِدٌ یُقطِرُهُ السُّوالُ، فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ؛ آبروی تو، یخ منجمد است و سؤال و خواهش، آن را قطره قطره می چکاند. پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می چکانی». (11)
امام علی علیه السلام: «فَوتُ الحاجَه أهوَنُ مِن طَلَبِها الی غَیر أهلِها؛ با نیازمندی به سر بردن، آسان تر است از دست نیاز به سوی نااهل دراز کردن». (12)
امام علی علیه السلام: «إیّاکَ و طَلَبَ الفَضلِ و اکتِسابَ الطَّساسِیجِ، و القَراریطُ مِن ذَوی الأکُفِّ الیابِسَهِ و الوُجوهِ العابِسَهِ؛ فإنَّهُم ان اعطُوا مَنُّوا و ان مَنَعُوا کَدُّوا؛ مبادا از صاحبان دست های خشک (بی خیر) و چهره های درهم کشیده، بخششی بخواهی و [حتی] یک پول سیاه بگیری؛ زیرا این افراد اگر چیزی بدهند، منت می گذارند و اگر ندهند، رنجور سازند». (13)
امام علی علیه السلام: «لا شَیءَ أوجَعُ مِنَ الاضطِرارُ الی مساَلهِ الأغمارِ؛ چیزی دردناک تر از این نیست که انسان ناچار شود از افراد ناآزموده کار چیزی بخواهد». (14)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «مَن باعَ دارا ثُمّ لم یَجعَلَ ثَمَنَها فی مِثلِها لَم یُبارَک لَهُ فیها؛ هر که خانه ای بفروشد و با پول آن خانه ای دیگر نخرد، مالش برکت نمی یابد». (15)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «مَن باعَ مِنکم دارا او عَقارا، فَلیَعلَم أنَّهُ مالٌ قَمَنٌ ان لا یُبارَکَ لَهُ فیهِ إلاّ أن یَجعَلَهُ فی مِثلِه؛ هر یک از شما منزلی یا ملکی بفروشد، بداند که پول آن سزاوار برکت نیست، مگر اینکه صرف خرید همانند آن شود». (16)
نگاه معنوی به پول
نگاه استقلالی به پول، ممکن است انسان ها را دچار دردسر کند. کسانی که تمام همت خود را به کسب مال حلال به هر نحوی گذشته اند، مشمول این جمله حضرت رسول صلی الله علیه و آله باشند: «لا تَقومُ السّاعَهُ حَتّی یَحمِلَ الرَّجُلُ جِرابَ المالِ فیَطوفَ بِه فَلا یَجِدَ احَدا یَقبَلُهُ، فیَضرِبَ بِهِ الارضَ فیَقولَ: لَیتَکَ لَم تَکُن! لَیتَکَ کُنتَ تُرابا!؛ قیامت فرا نرسد، مگر آن گاه که آدمی همیان پول را بردارد و بگردد، اما کسی را نیابد که آن را بپذیرد. پس، همیان را بر زمین زند و گوید: ای کاش نبودی، ای کاش خاک بودی!»(17)کسانی که پول را وسیله ای برای انجام وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی می بینند و با این نیت به کسب آن می پردازند، عمل شایسته ای انجام داده اند. در این نگاه، اندیشمندان اسلامی، حرف های شنیدنی بسیاری دارند که به یکی از آنها بسنده می شود.
علامه طباطبایی در این باره می فرماید: «شکی نیست که جامعه ای که انسان به مقتضای سرشت و طبیعت اولیه اش آن را پدید آورده، فقط با مبادله پول و کار می تواند روی پای خود بایستد و اگر این مسئله در کار نبود، جامعه انسانی چشم برهم زدنی زنده نمی ماند. بهره برداری انسان از جامعه خود بر این مبنا استوار است که چیزهایی از مواد اولیه زمین می گیرد و در حد توان روی آنها کار می کند و آن گاه به اندازه نیاز خود از آن برای خودش برمی دارد و مازاد بر نیازش را با چیزهایی که دیگر افراد جامعه در اختیار دارند و مورد نیاز او می باشد، معاوضه می کند. مثلاً نانوا به اندازه خوراک خود از نانی که تهیه کرده است، برمی دارد و اضافه بر نیازش را با پارچه ای که نساج بافته است، عوض می کند ... و به همین ترتیب. پس کارهای افراد جامعه در محیط اجتماعشان، در حقیقت خرید و فروش و مبادله و معاوضه است. آنچه از بررسی های اقتصادی به دست می آید، این است که نخستین انسان ها معاملات خود را به صورت مبادله پایاپای و کالا به کالا انجام می دادند و فکرشان، به فرآیندی فراتر از این نمی رسید. نکته ای که در اینجا هست، این است که نسبت میان کالاها، بر حسب شدت و ضعف نیازشان به آنها و فراوانی و کمبود کالاهای مورد نیاز، در میان آنها فرق می کرد. هرچه کالا بیشتر مورد نیاز انسان یا کمیاب تر بود، تمایل به تحصیل آن بیشتر می شد و ارزش آن نسبت به سایر کالاها افزایش می یافت و بر عکس، هرچه کمتر مورد نیاز بود یا بر اثر فراوانی و وفور کسادتر می شد، رغبت مردم به آن کمتر می شد و ارزشش از سایر کالاها پایین تر می آمد. این موضوع در واقع، ریشه ارزش و قیمت است. پس از مدت ها، انسان ها پاره ای کالاهای کمیاب و باارزش، مانند گندم و تخم مرغ نمک را پایه قیمت قرار دادند و سایر کالاهای مالی، با ارزش های متفاوت را با آنها سنجیدند و این کالاها محور مبادلات بازار قرار گرفت. این روش هنوز هم در برخی جوامع کوچک روستایی و میان قبایل بدوی، رایج است. انسان ها همچنان این شیوه را به کار می بستند تا آنکه به برخی فلزات، مانند طلا و نقره و مس و امثال اینها دست یافتند و آنها را ملاکی برای قیمت دیگر کالاها و مقیاس واحدی برای سنجش آنها قرار دادند. بنابراین، این فلزات پول های متکی به خود و بقیه کالاها متکی به آنها بودند. عاقبت، کار به آنجا رسید که طلا مقام اول را به دست آورد و نقره مقام دوم را و بقیه در مقام های بعد قرار گرفتند و همگی به صورت سکه های شاهی یا دولتی ضرب شدند و یکی دینار شد و یکی درهم و یکی فَلس و غیره که شرح این داستان مفصل از دایره و هدف بحث ما، خارج است. چندی نگذشت که طلا و نقره، پایه قیمت گذاری شدند و بهای هر چیزی با آنها تعیین می شد و مال یا کار انسان با آن دو سنجیده می شد و بالا رفتن هر نیاز حیاتی در این دو فلز متمرکز بود و ملاک ثروت و دارایی به شمار می آمدند و روح زندگی جامعه با آنها پیوند داشت، به طوری که با مختل شدن کار این دو فلز، روح جامعه نیز دچار اختلال می شد. اگر این دو فلز در بازار معاملات جریان می یافتند، معاملات نیز به جریان می افتاد و اگر متوقف می شدند، معاملات نیز متوقف می گردید. بعدها وظیفه ای را که در جوامع انسانی به این دو فلز محول شده بود-یعنی حفظ ارزش کالا و کار و تشخیص نسبت یکی از آنها به دیگری-اوراق رسمی ای که امروزه میان مردم رایج است، به عهده گرفت، مثل پوند و دلار و غیره و مانند چک های بانکی. این اوراق نمایانگر قیمت اشیا می باشند، بدون آن که به خودی خود ارزشی داشته باشند. پس اینها ارزش هایی اعتباری هستند. دقت در جایگاه اجتماعی طلا و نقره-از این جهت که دو پول نگه دارنده ارزش ها و قیمت ها و دو مقیاسی هستند که کالاها و دارایی ها، با نسبت های متفاوتی که میانشان هست، با آن دو سنجیده می شوند- روشن می سازد که این دو فلز نمایانگر نسبت اشیا با یکدیگر می باشند و از آنجا که بر حسب اعتبار نمایانگر نسبت ها- و حتی می توان گفت خود نسبت ها-هستند. لذا با بطلان آنها، نسبت ها نیز باطل می شوند و با نگه داری آنها و جلوگیری از جریانشان، نسبت ها حبس و با توقف آنها متوقف می شوند. در دو جنگ جهانی اخیر شاهد بودیم که از اعتبار افتادن پول های برخی کشورها، مانند منات دولت تزاری روسیه و مارک آلمان، چه آشوب و فروپاشی ثروت و اختلالی در امور زندگی مردم پدید آمد. اندوختن طلا و نقره و جلوگیری از گردش آنها در میان مردم نیز همین وضع را پیش می آورد. فرمایش امام باقر علیه السلام در روایت امالی، اشاره به همین نکته دارد: «خداوند درهم ها و دینارها را برای مصلحت آفریدگانش قرار داده و امور زندگی و کسب و کار آنها با اینها رو به راه می شود.» از اینجا روشن می شود که گنجینه کردن و اندوختن طلا و نقره، باعث از بین رفتن ارزش اشیا و نابود شدن قدرت زر و سیم های اندوخته شده در زنده کردن داد و ستدهای جاری و رونق بازار در جامعه است و از بین رفتن معاملات و از کار افتادن بازارها، حیات جامعه را از بین می برد و به نسبت رکود و وقفه داد و ستدها و بازارها، حیات جامعه دچار وقفه و ضعف می گردد. منظورم از اندوختن زر و سیم، انبار کردن آنها در گنجه های مخصوص نیست؛ چه حفظ و نگهداری اموال نفیس و کالاهای ارزشمند از نابودی، وظیفه ای است که غریزه انسانی بدان حکم می کند و عقل سلیم آن را می پسندد. چنانچه نقدینه ها در راه داد و ستدها، به هر نحوی، به جریان افتد، افتاده است و چنانچه برگشت کرد، باید اندوخته شوند و از نابودی و خطر غصب و سرقت و تاراج و خیانت حفظ گردند. منظورم اندوختن زر و سیم و دور قرار دادن آنها از جریان یافتن در داد و ستدهای بازار و گردش برای بهبود شئون زندگی و رفع نیازهای جامعه است، مانند سیر کردن گرسنه ای و سیراب کردن تشنه ای و پوشاندن برهنه ای و سود کاسبی و بهره مند شدن کارگری و رشد و بهسازی مالی و درمان بیمار و آزاد ساختن اسیری و نجات دادن بدهکاری و زدودن رنجی و گشودن گره و غمی و کمک به بیچاره و درمانده ای و دفاع از قلمرو و حریم جامعه پاک و سالم و اصلاح مفاسد اجتماعی و موارد بی شمار دیگری که هزینه کردن پول در آنها یا واجب و لازم است یا مستحب و یا مباح و در هر صورت باید حدّ اعتدال را نگه داشت و از افراط و تفریط و امساک و ول خرجی خودداری کرد. البته در مواردی که انفاق و هزینه کردن پول مستحب [یا مباح] است، گو اینکه خودداری از آن نه شرعاً گناه و جرم است و نه عقلاً، اما از بین بردن زمینه انفاقات مستحب یا انباشتن پول، خود از بدترین جرم ها و گناهان است. این مسئله را در زندگی روزمره خود در امور مربوط به مسکن و ازدواج و خورد و خوراک و پوشاک در نظر بگیرید، خواهید دید که ترک انفاق های مستحب در شئون زندگی و معاش و اکتفا کردن دقیق به انفاقات ضروری که در حد واجب شرعی باشد، چه اختلالی در نظام زندگی به وجود می آورد؛ اختلالی که هیچ چیز آن را جبران نمی کند و راه سرایت فساد و تباهی به آن را هیچ عاملی نمی بندد». (18)
روان شناسی پول
همه جا رؤیاهای ثروتمند شدن متداول است. در بسیاری از فرهنگ ها، افسانه های پریان، داستان های محلی و معروفی درباره ثروت وجود دارد. رؤیاهای پولدار شدن، مضمون های مختلفی دارد: نخست اینکه پول امنیت می آورد و دیگر اینکه آزادی می آورد. پول می تواند صاحب آن را به رخ بکشد و نیز موفقیت کسانی را جبران کند که در گذشته به نوعی تحقیر، طرد یا کوچک شده اند. ثروت، افراد ناتوان را قدرتمند و دوست داشتنی می کند. ثروت، معجون مبادلات عظیمی است و قدرتی چون نوشدارو دارد. از این رو، آرزوی کسب ثروت و رفتارهای افراطی، برای دست یابی به ثروت بی کران در همگان دیده می شود.به هر حال، دو داستان سحرآمیز با اندکی تفاوت درباره پول وجود دارد: «نخست پول و ثروت برای یک زندگی خوب لازم است. پول باید از راه های خردمندانه صرف بهتر کردن زندگی همه شود. داستان دوم، نابودی تأسف انگیز کسانی است که عشق و خوشحالی خود را فدای پول می کنند و سرانجام آن را به دست می آورند، اما با این احساس که پول فایده ای برای آنان نداشته است و با همان کوته فکری که پول جمع کردند، در اختیار دیگران قرار می دهند. این نیروی شگفت انگیز نهفته در پول است که انگیزه ای بسیار قوی را برای جست و جوی آن ایجاد می کند». (19)
کارکردهای پول در ساحت روانی
پول و بیماری روانی
یکی از روان شناسان به نام فورمن، (20) در سال 1987، در این باره پژوهشی داشته است. وی معتقد است از میان روان پریشی ها، نوع پولی آن بیشتر است. این بیماری مانند همه انواع روان رنجوری ها، از تضادهای حل نشده ای که با ترس و نگرانی همراه است، تشکیل شده و به طور مستقیم با رفتارهای نابخردانه، دفاع از خود و ناسازگاری فرد مرتبط است. پول نمی تواند عشق، محبت یا وضعیت های روحی فرد، مانند آرامش درون، عزت نفس، خشنودی یا نگرش های خاص اجتماعی، مانند قدرت، مقام و امنیت را بخرد.به نظر فورمن، بسیاری از مردم به نوعی معادله ساده معتقدند، مانند پول برابر عشق، ارزش فردی، آزادی، قدرت یا امنیت. وی به پنج تیپ کلاسیک روان رنجورها در ارتباط با پول دست یافت:
1. خسیس: پول می اندوزد. نمی پذیرد که تنگ نظر شناخته می شود، ترس وحشتناکی برای از دست دادن اندوخته هایش دارد و قابل اعتماد نیست. با این همه، در لذت بردن از مزایای پول، مشکل دارد.
2. ول خرج: مصرف کننده وسواسی و غیرقابل کنترلی است؛ به ویژه زمانی که افسرده است یا احساس بی ارزشی و طردشدگی می کند. خرج کردن برای او، خرسندی کوتاه مدت و به دفعات احساس گناه را در پی دارد.
3. خدای پول: کاملاً جذب پول درآوردن است که برای او بهترین راه، کسب قدرت و تأیید به نظر می رسد. وی معتقد است، هرچه بیشتر پول داشته باشد، کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهد داشت و احتمالاً خوشحال تر خواهد بود.
4. چانه زن یا ارزان خر: وسواس گونه در پی چانه زنی است. حتی اگر نخواهد؛ زیرا به دست آوردن کالا به بهای ارزان تر به مردم احساس برتری می دهد. اگر مجبور به پرداخت بهای کامل شود یا نتواند تخفیف چشم گیری بگیرد، احساس عصبانیت و افسردگی کند.
5. قمارباز: به استفاده از شانس، خوش بین است و احساس شادمانی می کند. به دلیل احساس قدرت در زمان برد، کنار گذاشتن قمار را مشکل می بیند، حتی زمانی که می بازد. (21)
پول می تواند یکی از اشکال قدرت باشد، اما آنچه قدرت مندتر است، آموزش آن است. پول می آید و می رود، ولی اگر انسان نقش و عملکرد آن را آموزش دیده باشد، می تواند بر آن مسلط شود و ساختن رفاه و ثروت را آغاز کند. برای مثال، قانون ساده ای که نیازمند آموزش است، این است که فرد تفاوت بین دارایی و بدهی را بداند و به خرید دارایی بپردازد. اکثر مردم اسیر مشکلات مالی اند، چون تفاوت دارایی و بدهی را نمی دانند. پولدارها، دارایی می اندوزند و بی پول ها، بدهی جمع می کنند و به اشتباه تصور می کنند که دارایی است (22) یا اینکه فرد بداند پنج مانع بر سر راه موفقیت مالی افراد وجود دارد: ترس از ضرر مالی، بدبینی به آدم ها، تنبلی، عادت های غلط و خودخواهی. (23)
آموزش ارزش پول به فرزندان
این یاددهی مقدمه ای برای حمایت واقعی از سرمایه ملی است. زمانی که فرهنگ درآمد حلال و استفاده مناسب از پول در جامعه ای نهادینه شود، مانع بسیاری از سوء استفاده های اقتصادی و مالی می شود. بخشی از ول خرجی ها و اسراف های مالی، در ناآگاهی ها و نیز تربیت نادرست مالی ریشه دارد. کارشناسان تربیت معتقدند راهکاری ساده زیر می تواند فرزندان را در استفاده بهینه از پول یاری دهد:1. والدین، پول را مهم و با ارزش بدانند تا فرزندان آنها نیز برای پول ارزش قائل شوند. مثلاً زمانی که پدر برای برداشتن پول خردی که از جیبش افتاده، خم می شود، این پیام را صادر می کند که حتی پول کم نیز اهمیت دارد.
2. اجازه دهند فرزندانش از دوره کودکی و نوجوانی، تصمیم گیری های صحیح مالی را بیاموزند. زمانی که فرزندان پول توجیبی دریافت می کنند و با آن هزینه هایشان را محاسبه و پرداخت می کنند، چنین آموزشی در حال شکل گیری است.
3. روش های جالب پس انداز کردن را به فرزندان یاد دهند.
4. درباره درآمد، هزینه ها و خرج های خانه با فرزندان خود صحبت کنند.
5. درباره ارزش و اهمیت کار کردن با فرزندان خود صحبت کنند.
6. آموزش های مدیریت مالی خود را به فرزندانشان، با دادن مقرری و پول توجیبی همراه کنند. این آموزش به صورت نظری و تک بعدی، بدون اینکه فرزندان پولی در اختیار داشته باشند، سودی ندارد.
7. شیوه های ساده صرفه جویی را به فرزندان خود یاد دهند.(24)
منابع:
1. ساعتچی، محمود، بهداشت روانی در محیط کار، تهران، نشر ویرایش، چاپ اول، 1387.
2. ــــــــــ ، روان شناسی بهره وری، تهران، نشر ویرایش، چاپ سوم، 1380.
3. ــــــــــ ، روان شناسی کار، تهران، نشر ویرایش، چاپ سوم، 1381.
4. سلحشور، ماندانا، آموزش ارزش پول و مدیریت مالی به کودکان و نوجوانان، تهران، پنجره، چاپ اول، 1388.
5. شولتز، دوان، نظریه های شخصیت، ترجمه: یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، تهران، چاپ پنجم، 1384.
6. العیسوی، عبدالرحمان، روان شناسی کار و کارگر، ترجمه: مهدی خرمی، مشهد، شرکت به نشر، چاپ اول، 1382.
7. فرنهام، ادریان و مایکل آرگایل، روان شناسی پول، ترجمه: شهلا یاسایی، تهران، جوانه رشد، چاپ اول، 1384.
8. کیوساکی، رابرت، پدر پولدار، پدر بی پول، ترجمه: مامک بهادرزاده، تهران، پیک آوین، چاپ اول، 1380.
9. موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، ترجمه تفسیرالمیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1374.
10. نرم افزار میزان الحکمه، قم، دارالحدیث.
11. هادسن، کریستین، روان شناسی و کار، ترجمه: شهرام نقش تبریزی، تهران، ققنوس، چاپ اول، 1385.
پی نوشت ها :
* کارشناس ارشد علوم تربیتی، نویسنده و پژوهشگر.
1. ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج1، ص 158.
2. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 569، ح 4946.
3. غررالحکم، ح 7543.
4. همان، ح 460 و ح 461.
5. همان، ح 1806.
6. نهج البلاغه، حکمت 56.
7. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 215، ح 1.
8. وسائل الشیعه، ج12، ص 288، ح 4.
9. همان، ص 235، ح 2.
10. کافی، ج4، ص 546، ح 30.
11. نهج البلاغه، حکمت 346.
12. همان، حکمت 66.
13. بحارالانوار، ج96، ص 160، ح 38.
14. غررالحکم و دررالکلم، ح 10744.
15. کنزالعمال، ح 5440.
16. همان، ح 5441.
17. همان، ح 37.
18. المیزان فی تفسیر القرآن، ج9، صص 261-266.
19. روان شناسی پول، ص 28.
20. Forman.
21. همان، صص 192 و 193.
22. رابرت کیوساکی، پدر پولدار، پدر بی پول، ترجمه: مامک بهادرزاده، ص 83.
23. همان، ص 202.
24. ماندانا سلحشور، آموزش ارزش پول و مدیریت مالی به کودکان و نوجوانان، صص 18-21.