نویسنده: فیلیپ کان
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی
ارسطو
راجر بیکن چنین نوشت: «اگر اختیار دست من بود تمام کتاب های ارسطو را در آتش می سوزاندم. چون مطالعه آثار او جز اتلاف وقت، تولید شبهه و ازدیاد جهل به درد دیگری نمی خورد.»این ادعای غیرمنصفانه و بیان تند از قول یکی از بزرگ ترین اندیشمندان علم، هرچند که جای انکارش باقی است، نشان دهنده عظمت نفوذ و اهمیت این فیلسوف و دانشمند یونانی است.
ارسطو در سال 384 قبل از میلاد در شهر استاگیرا واقع در منتهی الیه شمالی دریای اژه به دنیا آمد. پدر او مردی تحصیل کرده و با نفوذ و طبیب دربار جد اسکندر بود. تحصیلات ابتدایی او در خانه انجام گرفت و پدرش زمینه تحصیل علوم طبیعی را برایش مهیّا ساخت.
به سال 367 قبل از میلاد او هفده ساله بود که برای کسب تحصیلات عالی به آتن، مرکز علوم آن زمان، مسافرت کرد. در آن جا بود که در مکتب افلاطون، فیلسوف بزرگ عصر، شاگردی کرد و هم در آن جا بود که او استقلال رأی از خود نشان داد و آنچه از افکار افلاطون درست تشخیص می داد قبول کرد و آنچه درست تشخیص نمی داد رد کرد و فلسفه او را تا آن جا که مقتضی می دید توسعه و تعمیم بخشید.
ارسطو به زودی در آن شهرت استادی یافت و به مقدونیه فراخوانده شد تا معلم خصوصی اسکندر چهارده ساله باشد. اسکندر که بعدها به اسکندر کبیر ملقب شد هرگز ارج استاد را فراموش نکرد و تا آخر عمر خود برای ادامه کار مراکز تحقیق و تحصیلات علمی کمک نمود.
برخی تخمین زده اند که ارسطو بین چهار صد تا یک هزار جلد کتاب نوشته است. ولی این سوال همیشه باقی است که آیا این کتاب ها را او شخصاً نگاشته یا آثار دیگران را تألیف و جمع آوری کرده است. آثار باقیمانده به نام او به قدری جامع و شامل چنان حوزه وسیعی از معلومات بشری است که به سختی می توان قبول داشت که آن ها از فکر یک فرد تراوش کرده باشند. معروف است که ارسطو یک تیم تحقیقاتی مرکب از یک هزار نفر از دانشمندان مختلف تشکیل داده بود که در سرتا سر یونان و آسیا مسافرت می کردند و نمونه های موجودات بری و بحری را جمع آوری می کردند و گزارش کشفیات خود را به ارسطو می دادند.
ارسطو اثر جاویدان خود را در رشته جانورشناسی و زیست شناسی به وجود آورد. در این رشته ها ارسطو روش علمی بسیار جالبی ارائه داده که هنوز هم دانشمندان از آن استفاده می کنند. او بیشتر وقت خود را در قصری در کنار دریا می گذراند و به مشاهده و گردآوری آثار زندگی در آب و موجودات دریایی همت می گماشت. مشاهدات او در حیوانات مختلف به طور شگفت انگیزی مفید و قابل تحسین است.
اخیراً صحت کامل برخی از کشفیات او که زمانی ناموجه می نمود تأیید شده است. او در طبیعت به طبقه بندی معتقد بود و می گفت موجودات را می توان بر حسب قرابت و نزدیکی آن ها با یکدیگر به طبقاتی تقسیم کرد. او به تکامل جسمی موجودات عقیده داشت و چگونگی تطابق و سازگاری آن ها را با شرایط زندگی شان نشان داد.
ارسطو از جمله پیشروان آن گروه کثیر از دانشمندانی است که در خلقت عالم معتقد به نظام و مشیتی هستند و آن را ناشی از اتفاق نمی دانند.
مشاهده و آزمایش در آزمایشگاه و محیط خارج از اساسی ترین روش های علمی به شمار می رود. ارسطو و تیم تحقیقاتی او از این روش در زیست شناسی به نحو شایسته ای استفاده می کردند. تقریباً متجاوز از 1500 سال فترت بین آن ها و آلبرتوس ماگنوس که بار دیگر آثار ارسطو را بازیافت و آن ها را توسعه و تعمیم داد، فاصله افکنده است. ماگنوس خود نیز مشاهدات ابتکاری به عمل آورد و بر اساس آن ها نظریات جدید و مقالات انتقادی خود را نوشت.
ارسطو در زیست شناسی به ظواهر بسنده نکرد بلکه برای نخستین بار اقدام به کالبدشکافی و تشریح در جانوران نمود و اختلافات متعددی در ساختمان درونی بدن آن ها تشخیص داد. در این رشته نیز وی از پیش قدمان اعمال روش های زیست شناسی مدرن به شمار می رود.
هربرت جورج ولز در کتاب مشهور خود خلاصه تاریخ درباره ارسطو چنین می نویسد: «ارسطو چنان به اهمیت دانش مدرن پی برده بود که در این راه از بیکن و نهضت علمی جدید سبقت گرفته است. او همّ خود را صرف جمع آوری و تدوین حکمت و دانش کرد و اولین دانشمند تاریخ طبیعی بود. دانشمندان پیش از وی فقط به تأمل و تفکر درباره طبیعت اشیا پرداخته بودند لیکن او همواره سعی می کرد به کمک دستیاران خود اشیا را طبقه بندی و مقایسه نماید.»
حال باید دید علت مخالفت بیکن با مطالعه آثار ارسطو چه بود؟ ارسطو که در زیست شناسی چنین دقیق و ماهر بود متأسفانه در فیزیک کاملاً راه خطا پیمود. روش علمی ای که او چنان با مهارت در زیست شناسی به کار برد نتوانست چنان که باید و شاید در مورد نجوم و فیزیک نیز به کار برد. نفوذ ارسطو در طی 1500 سال چنان فوق العاده بود که نوشته های او رفته رفته جنبه مذهبی به خود گرفته بود و به صرف داشتن نام ارسطو قبول آن ها از مسلمات بود.
برخی از عقاید وی، که برای اولین بار اظهار داشته، چنین است: مزاج و طبع تمام اشیای عالم از چهار خاصیت، سرد و گرم و تر و خشک خارج نیست، منتهی در هر کدام یکی از خواص برتری دارد. تغییراتی که در این خواص صورت می گیرد را می توان ناشی از اثر چهار عنصر، آب و آتش و خاک و باد، دانست. خیلی چیزها را می توان بر این اساس توجیه نمود. مثلاً وقتی یک کنده هیزم می سوزد، آب از آن بیرون می رود، بادش (دود آن) هوا می شود، آتش از آن ظاهر می گردد و خاک (خاکستر) باقی می ماند. افلاک نیز از عنصر دیگری به وجود آمده که تغییر ناپذیر است و بدین ترتیب عالم از پنج عنصر تشکیل یافته است.
افلاک در فضای خارج قرار داشت، آتش بالا رفت، خاک پایین قرار گرفت، آب زیر خاک رفت و هوا بالای آب و زیر آتش مستقر گردید. چهار عنصر خاکی بالا یا پایین رفتند و عناصر فلکی دایره وار شروع به گردش کردند. دایره یک شکل کامل بود و روی این اصل گردش دایره ای مسلماً حرکت درست برای عنصر کامل شمرده می شد.
در سال 1609 که کپلر کشف کرد مسیر حرکت سیارات بیضی است حتی خود نیز در قبول این عقیده تردید داشت چون سال های سال افسانه عنصر فلکی ارسطو در اذهان باقی بود.
از زمان گالیله به این طرف کاملاً مسلم شده که سقوط اشیای سنگین و سبک، هرگاه مقاومت هوا در نظر گرفته نشود، با سرعت مساوی اتفاق می افتد. ولی ارسطو چند تجربه عینی ناقص انجام داده و نتایج غلطی از آن ها گرفته بود. او دیده بود که سقوط یک قطعه سنگ سریع تر از یک برگ است و نتیجه گرفته بود که جسم سنگین سریع تر از جسم سبک می افتد. برای مثال می گفت: سقوط یک وزنه دو کیلویی دو برابر سریع تر از سقوط یک وزنه یک کیلویی است. اما آن را آزمایش نکرده بود زیرا متقاعد شده بود که چون این امر منطقی است پس درست است.
حدود سال 1585 یک ریاضی دان هلندی دو گلوله سربی از پنجره ای به پایین انداخت. یکی از گلوله ها ده برابر دیگری وزن داشت. گلوله ها روی سکوی چوبی که 9 متر از پنجره فاصله داشت افتادند و صدای واحدی از آن ها برخاست و ثابت کرد که هر دو وزنه در آن واحد افتاده اند.
ارسطو دانشمند بزرگی بود، ولی بدبختی این جاست که او خیلی بزرگ بود. آن ها که از وی پیروی کردند افکار چندان بزرگی نداشتند بنابراین خطاهای او را همراه با کشفیات بزرگ او قبول کردند و خواستند در آثار و نوشته های او جواب هر سوال و حل هر مسئله ای را در هر زمان بیابند.
منبع: کان، فیلیپ؛ (1389) دانشمندان بزرگ، ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی