جنگ داخلی آمریکا (1)

جنگ داخلی آمریکا از سال 1861 تا 1865 میان یازده ایالات جدا شده (به نام کنفدراسیون) و 25 ایالت (به نام اتحاد) که به دولت فدرال ایالات متحده وفادار باقی مانده بودند، درگرفت (دو ایالت از ایالت های اخیرالذکر پس از آغاز
شنبه، 9 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ داخلی آمریکا (1)
 جنگ داخلی آمریکا (1)

نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 
جنگ داخلی آمریکا از سال 1861 تا 1865 میان یازده ایالات جدا شده (به نام کنفدراسیون) و 25 ایالت (به نام اتحاد) که به دولت فدرال ایالات متحده وفادار باقی مانده بودند، درگرفت (دو ایالت از ایالت های اخیرالذکر پس از آغاز جنگ به ایالت تبدیل شدند). علت اصلی و بنیادی جنگ، بردگی بود.
کشاورزی و زمین داری کم رونق ایالات جنوبی در عوض صنعتی شدن ایالات شمالی و عدم توافق بر سر اختلافات اجتماعی - اقتصادی و سیاسی شان که به خاطر بن بستی که در زمینه ی حقوق ایالات، در رابطه با گسترش به سوی غرب تشدید شده بود، منجر به جدایی حقوق ایالات، در رابطه با گسترش به سوی غرب تشدید شده بود، منجر به جدایی ایالات جنوبی به ترتیب زیر شد: کارولینای جنوبی (بیستم دسامبر 1860)، می سی سی پی (نهم ژانویه 1861)، فلوریدا (دهم ژانویه 1861)، آلاباما (یازدهم ژانویه 1861)، جورجیا (نوزدهم ژانویه 1861)، لوئیزیانا (26 ژانویه 1861)، تگزاس (اول فوریه 1861)، ویرجینیا (هفدهم آوریل 1861)، آرکانزاس (ششم مه 1861)، کارولینای شمالی (بیستم مه 1861)، وتسنی (هشتم ژوئن 1861). ایالت هایی که در جریان منازعه در اتحاد باقی ماندند و یا به آن پیوستند، عبارت بودند از: کالیفرنیا، کانتیکت، دلور، ایلینویز، ایندیانا، آیوا، کانزاس، کنتاکی، مین، مریلند، ماساچوست، میشیگان، مینه سوتا، میسوری، نوادا (که در سال 1864، ایالت شد)، نیوهمشایر، نیوجرسی، نیویورک، اوهایو، اورگون، پنسیلوانیا، رودآیلند، ورمونت، ویرجینای غربی (که از سال 1863، ایالت شد) و ویسکانسین. از میان این ایالات، دلور، مریلند، کنتاکی و میسوری ایالات برده دار بودند و به اختیار خود جدا نشدند، در سه ایالت اخیر، هم افراد وفادار و هم افراد غیروفادار وجود داشتند.
از دیدگاه نظامی، جنگ داخلی قدرتمندترین نمایش قرن نوزدهم بود. ایالات متحده، برای پیروزی در آن می بایست کنفدراسیونی از ایالات شورشی را تسخیر می کرد که در آغاز جنگ، 749 هزار مایل مربع را در اشغال خود داشتند، یعنی مساحتی بسیار بیشتر از آنچه که ارتش های ناپلئون طی پانزده سال عملیات نظامی در اروپا در سال های اولیه قرن به تصرّف خود درآورده بودند.
مقایسه منابع در سال 1860، از هر حیث به نفع اتحاد بود. در خیزش عظیم گسترش اقتصادی بین سال های 1848 تا 1860، شمال به میزان زیادی از جنوب پیشی گرفته بود. شمال به لحاظ طول مسیر خط آهن، برتری سه به یک نسبت به جنوب داشت، کنترل قسمت اعظم آبراه های داخلی را در دست داشت و تقریباً انحصار کشتیرانی ساحلی و ماورای بحار را در اختیار خود داشت. تولید صنعتی، مالیه و تجارت نیز در انحصار شمالی ها بود. شمال نسبت به همسایگان زمین دار و کشاورز خود در جنوب، مواد غذایی بسیار بیشتری تولید می کرد. آمار جمعیت در سال 1860، نشان می داد که 22 میلیون نفر ساکن شمال و تنها 9 میلیون نفر ساکن جنوب هستند که از این میان، 3/5 میلیون نفر برده بودند. هیچ یک از طرفین انتظار یک جنگ طولانی را نداشتند و خواهان آن نیز نبود، اما شمال توانایی بیشتری برای دست زدن به جنگ نسبت به جنوب داشت. در سرتاسر جنگ، نسبت منابع بین این دو همیشه به نفع شمال افزایش می یافت.
جنوب برای جبران امتیازات فائقه ی شمال، به احساس شدید نارضایتی از شمال، به جبهه داخلی متحد خود و به انگیزه قوی ترش برای بقا اتکا داشت. در سرتاسر جنگ، کنفدراسیون به گونه ای ناموفق تلاش کرد تا شناسایی خارجی و بنابراین متحدین را به دست آورد و موازنه را برقرار کند. پیوندهای اقتصادی آمریکا با اروپا قوی بود و هیچ یک از کشورهای خارجی، برای به رسمیت شناختن دولت جدید و رقیبی که به نظر می رسید به طور نومیدانه ای (به لحاظ جمعیت و منابع) در سطح پایین تری قرار دارد، تمایلی به تضعیف روابط خود با اتحاد نداشتند.
کنفدراسیون، فقط نیازمند این بود که مدت زمان بیشتری دوام آورد تا اتحاد را متقاعد سازد که بازگردانیدن ایالات متحده به وضعیت قبل از جنگ، هیچگاه رخ نخواهد داد. دولت فدرال که قادر به جلوگیری از جدایی ایالات جنوبی نبود، وظیفه دشوارتر احیای ایالات متحده را پیش رو داشت. این به معنای کنترل ایالات شورشی از طریق حمله و نیز وادار به بازگرداندن آنها به اتحاد بود.

مسیر جنگ

در ششم نوامبر 1860، آبراهام لینکلن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد. ایالات جنوبی این انتخاب را نقطه ی اوج 40 سال سرخوردگی از سلطه شمال و تهدیدی نسبت به اقتصاد زمین داری مبتنی بر برده داری خود تلقی می کردند. آنها تصمیم گرفتند جدا شوند تا شیوه ی زندگی خود را حفظ نمایند. در بیستم دسامبر 1840، کارولینای جنوبی نخستین گام عمده را با اعلام این مطلب برداشت: "اینک اتحادی که بین کارولینای جنوبی و سایر ایالات، تحت نام ایالات متحده وجود دارد، به موجب این اعلامیه فسخ می شود". سایر ایالات از کارولینای جنوبی تبعیت کردند و در چهارم فوریه 1861، کنگره ای از نمایندگان کلیه ایالات جنوبی که فرمان جدایی را تصویب کرده بودند، در مونتگمری، واقع در ایالات آلاباما تشکیل جلسه دادند. در هشتم فوریه، آنها یک قانون اساسی موقتی را پذیرفتند. روز بعد آنها چفرسن دیویس (1) از ایالت می سی سی پی را به عنوان رییس و الکساندر استفنز (2) را به عنوان نایب ریس کنفدراسیون ایالات متحده آمریکا برگزیدند. آبراهام لینکلن در چهارم مارس 1861، به عنوان ریس جمهور ایالات متحده سوگند یاد کرد.
نخستین گلوله های جنگ در نهم ژانویه 1861 شلیک شده بود و آن هنگامی بود که کنفدراسیون یک کشتی بخار را که تدارکات برای یک پادگان اتحاد در فورت سامتر (3)، واقع در کارولینای جنوبی حمل می کرد، در بندر چارلستون (4) به عقب راندند. در دوازدهم آوریل، نیروهای کنفدراسیون به فرماندهی ژنرال پیرگوستاو توتان بورگارد (5)، فورت سامتر را گلوله باران کردند؛ دو روز بعد، سرگرد رابرت آندرسون (6) فرمانده پادگان تسلیم شد. ایالات متحده در پانزدهم آوریل اعلان جنگ داد و پرزیدنت لینکلن 75 هزار میلیشیای داوطلب ایالتی را فراخوندند تا اتحادها و ائتلاف های تشکیل شده علیه اتحاد را سرکوب کنند. کنفدراسیون تدابیر مشابهی اتخاذ کرده بود و در چهارم مارس، فراخوان وسیع تری از 100 هزار نفر صورت داد؛ و قانون سربازگیری عمومی را در نهم آوریل تصویب کردند. در نوزدهم آوریل، لینکلن دستور محاصره دریایی کلیه بنادر جنوبی را داد. در همان روز، نیروهای کنفدراسیون زرادخانه فدرال را در هارپرزفری (7) ویرجینیا (ویرجینیای غربی کنونی) تصرف کردند و به دنبال آن، پایگاه عظیم نیروی دریایی آمریکا در نور فلک واقع در ویرجینیا را تسخیر کردند. بسیاری از افراد دژهای نظامی و سایر تأسیساتی که به دست نیروهای میلیشیایی ایالتی کنفدراسیون افتاد، آن مکان ها را ترک کردند.
در هیجدهم آوریل، لینکلن فرماندهی ارتش اتحاد را به سرهنگ رابرت لی (8) پیشنهاد کرد. لی، امتناع کرد و در بیستم آوریل، از سمت خود در ارتش ایالات متحده امریکا استعفا نمود و در نتیجه توانست خدمات خود را در اختیار ایالات زادگاهش یعنی ویرجینیا قرار دهد، ایالتی که نمی توانست علیه آن دست به اسلحه برد. در مجموع، 286 نفر از 1066 افسر منظم ارتش ایالات متحده، همین مسیر را انتخاب کردند و در زمینه سازماندهی و رزم نیروهای کنفدراسیون کارساز افتادند.

(1862-1861)

هنگامی که جنگ آغاز شد، هر دو طرف تصوّر می کردند که این منازعه دیری نخواهد پایید. هر یک از طرفین دلبستگی شدیدی نسبت به پایتخت طرف دیگر از خود نشان می داد. فرمانده کل نیروهای اتحاد، یعنی وینفیلد اسکات (9) 74 ساله، تنها افسر ارتش های طرفین متخاصم بود که تا به حال 5 هزار نیرو را فرماندهی کرده بود. وی رشته عملیاتی را از طریق محاصره دریایی و حملات زمینی برای دشوارتر کردن زندگی جنوبی ها و ایجاد شکاف هایی بین شمال - جنوب و شرق - غرب پیشنهاد کرد. این عملیات در سال 1861، به وسیله سیاست مداران شمالی به گونه ای تمسخرآمیز "آناکوندا" (10) نام گرفته بود، اما اولیسس گرانت (11) در پایان از این طرح، برای شکست دادن جنوب استفاده کرد.
در سال 1861، جنوب که مجبور شده بود به حالت تدافعی عمل کند، هرگونه ایده شمال مبنی بر پایان دادن سریع جنگ را به هم زد. در شرق در تقاطع ماناساس (12) در 21 ژوئیه، نیروهای مختلط تحت فرماندهی بورگارد و ژنرال جوزف جانسون (13)، نیروهای اتحاد به فرماندهان اروین مک داول (14) را در نخستین نبرد بول ران (15) منهدم ساختند. این امر باعث شد که کنگره آمریکا 500 میلیون دلار پول و نیروی داوطلبی به میزان 500 هزار نفر را به جنگ اختصاص دهد. ژنرال جرج مک کللان (16) با عجله، از موفقیت های قبلی خود در ویرجینیای غربی فراخوانده شد تا جانشین مک داول شود. وی ارتش پوتوماک (17) را سازماندهی کرد و آموزش داد، اما در اعزام نیروها به نبرد، علی رغم پریشانی خاطر، لینکلن تعلل کرد.
در غرب، هر دو طرف تلاش کردند تا کنترل ایالات مرزی میسوری و کنتاکی را در دست گیرند، در دهم اوت، نیروی اتحاد تحت فرماندهی ژنرال ناتانیل لاین (18)، در ویلسونز کریک (19) واقع در میسوری، توسط نیروهای قدرتمندتر کنفدراسیون تحت فرماندهی ژنرال استرلینگ پرایس (20) و ژنرال بن مک کالاف (21) شکست خوردند. لاین کشته شد اما عملیات تجاوزگرانه اش، میسوری را برای اتحاد نجات داد. در ششم اوت، شهر پادوکا (22) واقع در کنتاکی، توسط ژنرال اولیسس گرانت اشغال شد و بدین ترتیب از شهر کایرو (23) واقع در ایلینویز که در آن زمان به لحاظ استراتژیکی اهمیت داشت، حفاظت کرد. ژنرال آلبرت جانستون (24)، فرمانده کلیه نیروهای کنفدراسیون در غرب، یک خط تدافعی در سرتاسر کنتاکی به وجود آورد تا از تحرکات به سمت پایین می سی سی پی و قسمت علیای رودخانه های کامبرلند جلوگیری کند. در هفتم نوامبر، نیروی اتحاد به فرماندهی گرانت به یک اردوگاه نیروهای کنفدراسیون در بلمونت (25) میسوری حمله کردند. این شهر نقطه غربی در خط جانستون به حساب می آمد. هدف از این حمله کاستن فشار فزاینده ای بود که توسط نیروهای کنفدراسیون در مسیوری به عمل می آمد. در هجدهم نوامبر، ژنرال هانری هالک (26)، جانشین ژنرال جان فرمونت (27)، به عنوان فرمانده کلیه نیروهای اتحاد (مستقر در غرب می سی سی پی) شد. ژنرال دان کارلوس بوئل (28) نیروهای اتحاد را در کنتاکی مرکزی و شرقی فرماندهی می کرد.
فعالیت های دریایی در سال 1861، حول محور محاصره دریایی نیروهای اتحاد، از رودخانه پوتوماک تا خلیج مکزیک جریان داشت و اقدامات پراکنده توسط تعداد اندکی از کشتی های بازرسی غیرمجهز کنفدراسیون که در ساحل اقیانوس اطلس گشت می زدند، صورت گرفت. چیزی نمانده بود که در هشتم دسامبر با انگلستان جنگ در بگیرد و آن هنگامی بود که مقامات بلندپایه کنفدراسیون بعضی جیمز مسن (29) و جان اسلیدل (30) که نمایندگان پرزیدنت دیوس محسوب می شدند، به زور از یک شناور بریتانیایی توسط یک کشتی جنگی اتحاد، خارج گردانیده شدند. برای رفع این بحران، ایالات متحده مجبور شد تا این اقدام را تقبیح نمایند و میسن و اسلیدل را دوباره سوار کشتی جنگی بریتانیایی کرد تا به مأموریت خود ادامه دهند.
در سال 1862، در غرب، گرانت با همکاری نیروی دریایی به فرماندهی دریاسالار آندرو فوت (31)، فورت هنری (32) (ششم فوریه) در رودخانه تسنی و فورت دانلسون (33) (شانزدهم فوریه) را در رودخانه کامبرلند تسخیر کرد. این عملیات موجب شکسته شدن خط دفاعی کنفدراسیون در سرتاسر کنتاکی گردید. نیروهای کنفدراسیون، به خط جدیدی در طول ممفیس (34) و خط آهن چارلستون (که در چپ از ممفیس، تنسی، در مرکز از کورینت (35)، می سی سی پی و در راست از چاتانوگا (36) عبور می کرد)، عقب نشینی کردند. در یازدهم مارس، لینکلن، هالک را به عنوان فرمانده کل غرب منصوب کرد. گرانت که از طریق تنسی، به طرف خط دفاعی جدید جانستون حرکت می کرد، غافلگیر شد و در ششم آوریل، تقریباً بر اثر حمله نیروهای کنفدراسیون در شیلو (37) شکست خورد. ورود به موقع نیروهای تقویتی تحت فرماندهی بوئل و ضدّ حمله ی گرانت در هفتم آوریل، شکست را به پیروزی تبدیل ساخت و به نیروهای اتحادی اجازه داد تا قسمت علیای رودخانه می سی سی پی را تقریباً تا نقطه جنوبی ممفیس تحت کنترل خود درآورند. جانستون در شیلو کشته شد و فرماندهی نیروهای کنفدراسیون به دست بوگارد افتاده بود که به کورینت عقب نشینی کرد. آن شهر در سی ام مه و ممفیس در ششم ژوئن سقوط کردند. قسمت اعظم رودخانه می سی سی پی در شمال و جنوب ویکسبورگ (38) اینک تحت کنترل نیروهای اتحاد درآمده بود. آدمیرال دیوید فاراگات (39) با شروع عملیات در هجدهم مارس، در یکی از چشمگیرترین عملیات های دریایی، دژهای کنفدراسیون را در طول رودخانه می سی سی پی جنوبی تصرّف کرد. او در 28 آوریل، کاملاً رودخانه می سی سی پی را به سمت شمال و به سوی نیواورلئان باز کرد. در هفدهم ژوئن، بورگارد جای خود را به ژنرال براکستون براگ (40) داد که در مقام فرماندهی عملیات های غربی نیروهای کنفدراسیون جای گرفت. با عزیمت هالک در ماه ژوئیه به واشنگتن، برای عهده دار شدن منصب فرماندهی کل قوا، فرماندهی غربی نیروهای اتحاد به دست گرانت و بوئل افتاد که به ترتیب ارتش های تنسی و اوهایو را فرماندهی می کردند. گرانت با شکست دادن نیروهای کنفدراسیون تحت فرماندهی ژنرال استرلینگ پرایس و ژنرال ارل وان دورن (42) در نبردهای یوکا (42) (20-19 سپتامبر) و کورینت (4-3 اکتبر)، ممفیس و کورنیت را حفظ کرد. در این زمان، در اواخر ژوئیه، براگ، آهسته از چاتانوگا به سمت شمال حرکت کرد. بوئل در ابتدا عقب نشینی کرد و سپس به پیشروی پرداخت و در هشتم اکتبر با بخشی از نیروهای براگ در پری ویل (43)، واقع در کنتاکی درگیر شد که به پیروزی هیچیک از طرفین منجر نشد. براگ به تنسی عقب نشینی کرد بوئل از تعقیب او باز ماند و در سی ام اکتبر، جای خود را به ژنرال ویلیام رزکرانس (44) داد. رزکرانس در ششم نوامبر، نشویل (45) را اشغال کرد و با نیروهای براگ در نبرد مورفریسبورو (46) درگیر شد که نتیجه ای در بر نداشت (31 دسامبر 1862-2 ژانویه 1863).

پی نوشت ها :

1- Jefferson Davis
2- Alexander stephens
3- Fort sumter
4- charlston
5- pierre Gustave Toutant Beaureagard
6- Robert Anderson
7- Harpers Ferry
8- Robert Lee
9- winfield scott
10- Anaconda
11- ulysses Grant
12- Manassas Junction
13- Joseph Johnston
14- Irvin Mc Dowell
15- First Battle of Bull Run
16- George Mc clellan
17- potomac
18- Nathaniel Lyon
19- wilsonُ s creek
20- sterling price
21- Ben Mac cullough
22- paducah
23- cairo
24- Albert Johnston
25- Belmont
26- Henry Halleck
27- John Fermont
28- Don carlos Buel
29- James Mason
30- John slidell
31- Andrew Foot
32- Fort Henry
33- Fort Donelson
34- Memphis
35- corinth
36- chattanooga
37- shiloh
38- vicksburg
39- David Farragut
40- Braxton Bragg
41- Eearl van Dorn
42- luka
43- perryville
44- william Rosecrans
45- Nashville
46- Battle of Murfreesboro

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط