نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی
ترجمه: پیروز ایزدی
عملیات دریایی در طی سال 1863، همچنان ادامه داشت. محاصره دریایی اتحاد، آثار نامطلوب خود را به جا می گذاشت. با وجود این، ادامه محاصره، خود به کار بزرگی بدل شده بود؛ و بنابراین با نظم خاصی صورت می گرفت. در آب های آزاد ناوگان ضعیف کنفدراسیون تنها شامل چند شناور می شد و به هیچ وجه با نیروی دریایی دائماً در حال گسترش اتحاد برابری نمی کرد.
در نهم مارس 1864، لینکلن، گرانت را به سمت فرمانده کل ارتش های اتحاد منصوب کرد. گرانت برای سازماندهی نیروهای عظیمش و این که می خواست ضربه خرد کننده نهایی به نیروهای کنفدراسیون بزند، هیچ وقتی را تلف نکرد. لینکلن با بار گذاشتن دست گرانت برای انجام عملیات به او گفته بود که: "من نه جزییات نقشه شما را می دانم و نه می خواهم آن را بدانم ... من نمی خواهم هیچ الزام یا محدودیتی برای شما تحمیل نمایم." گرانت، شرمن را به سمت فرمانده کل ارتش های اتحاد در غرب و جنوب منصوب کرد. نقشه ی او عبارت بود از انجام تهاجمات همزمان علیه ارتش لی در شرق و ارتش های جانستون در غرب. در حالی که گرانت علیه لی به عملیات می پرداخت، شرمن با حمله به سمت شرق، بار دیگر در کنفدراسیون شکاف به وجود می آورد و بنا بود حملات خود را تا رسیدن به اقیانوس اطلس ادامه دهد. از آنجا او به سمت شمال می پیچید و تا آنجا پیشروی می کرد که مقاومت کنفدراسیون پایان یابد.
گرانت، در حالی که به سمت جنوب حرکت می کرد، مصمم به حفظ فشار دائمی بر ارتش لی در کلیه نقاط گردید و قصد آن را داشت که برای فرار از نبرد هیچ مجالی در اختیار او قرار ندهد. لی تلاش کرد تا ارتش خود را بین گرانت و ریچموند نگه دارد. در چهارم مه، گرانت به پیشروی پرداخت و در پی احاطه جناح راست لی برآمد. دو ارتش، زد و خوردی گیج کننده در نبرد وایلدرنس (1) (پنجم تا هفتم مه) در نزدیکی میدان نبرد در قدیمی چانسلرزویل (2)، با یکدیگر درگیر شدند. زد و خوردها بدون رسیدن به نتیجه ای پایان یافت. گرانت به جای آنکه همانند فرماندهان قبلی اتحاد پس از یک نبرد دشوار به درگیری ها پایان دهد، جناح راست لی را دور زد و به سمت جنوب رفت. لی که این حرکت را پیش بینی کرده بود به سرعت به اسپاتسیلوانیا کورت هاوس (3) رفت و در آنجا یک رشته درگیری های مقطعی و پنج روزه رخ داد که بدون کسب پیروزی برای طرفین پایان رسید.
گرانت به مانورهای خود برای حمله به جناح ها ادامه داد ولی با یک رشته مانورهای صریحی که هر دو نیرو را به شمال و شرق ریچموند کشاند، به مقابله با آن حملات برخاست. زد و خوردها، خونین بود. در سوم ژوئن در کولد هاربر (4)، گرانت 8 هزار تن از نیروهایش را در یک حمله ناموفق یک ساعته علیه نیروهای لی از دست داد. در جریان نبردهایی که دامنه شان به حوالی ریچموند کشیده شد، لی دو ضربه جبران ناپذیر را متحمل گردید. لانگ ستریت، یعنی بهترین فرمانده سپاه باقی مانده اش و استوارت، فرمانده سواره نظام مورد اعتمادش که برای کسب اطلاعات او به اتکای زیادی داشت، در نبرد با سواره نظام ژنرال فیلیپ شریدان (5) در نزدیکی یلو تاورن (6) به سختی مجروح شد.
گرانت، پس از کولدهاربر به سمت جنوب رودخانه جیمز حرکت کرد، و لی را که انتظار حمله شدید علیه ریچموند را داشت، غافلگیر نمود. لی به سرعت به خود آمد و نیروهایش را به سمت جنوب برای دفاع از پطرزبورگ (7) حرکت داد. گرانت در هجدهم ژوئن به او حمله کرد، اما، لی مقاومت نمود و محاصره پطرزبورگ آغاز شد. نقشه گرانت این بود که پطرزبورگ را تصرف کند. و سپس از جنوب شرقی به سمت ریچموند حرکت کند. این عملیات، هنگامی که به تأخیر انداخته شد که سپاه ژنرال جابل ارلی (8) از فرماندهان کنفدراسیون، در ماه ژوئیه به سمت شمال حرکت کرد و واشنگتن را مورد تهدید قرار داد. نیروهای تقویتی اتحاد، با عجله به سمت شمال رفتند تا با این تهدید مقابله کنند، اما در نیمه اکتبر بود که نیروهای تحت فرماندهی شریدان سرانجام، سپاه ارلی را از دره ی شناندو عقب راندند. این امر، راه را برای تمرکز کامل تر علیه لی، در پطرزبورگ هموار کرد. عملیات در ماه های باقی مانده سال، با جنگ سنگرها و یورش ها و مانورهای چشمگیر ادامه یافت که در جریان آنها، گرانت به آهستگی احاطه ناقص منطقه ریچموند - پطرزبورگ را گسترش داد. طی فصل زمستان، مدافعان نیمه گرسنه کنفدراسیون شاهد کاسته شدن منابع شان بودند در حالی که، محاصره کنندگان اتحاد از تدارک و تغذیه مطلوبی برخوردار بودند، همواره بر قدرتشان افزوده می شد.
در غرب، شرمن نیز در پنجم مه، چاتانوگا را ترک کرد تا پیشروی خود را به سوی جورجیا برای رویارویی با ارتش های جانستون آغاز کند. جانستون با مهارت در یک رشته عملیات تأخیری و به مقابله با شرمن برخاست. شرمن با حمله به جناح ها، نیروهای جانستون را مورد حمله متقابل قرار داد و با وارد کردن آنها به عقب نشینی، دائم، توانست آنها را شکست دهد. جانستون پس از رسیدن به حوالی آتلانتا و آماده شدن برای ضدّ حمله، جای خود را به ژنرال احساساتی کنفدراسیون یعنی ژنرال جان هود (9) داد که مکرراً به ستون های در حال پیشروی اتحاد حمله می کرد و عقب زده می شد. هود تا 31 اوت، مجبور به تخلیه آتلانتا شده بود که روز بعد به اشغال نیروهای شرمن درآمد. سپس، هود سعی کرد به تنسی برگردد تا خطوط طولانی ارتباطی شرمن را قطع کرده و مانع عملیات ارتش اتحاد به سمت شرق آتلانتا شود. شرمن به پیشروی خود به سوی ساوانا ادامه داد، اما توماس را برای مقابله با تهدید هود اعزام کرد. در نبردهای فرانکلین (10) (30 نوامبر) و نشویل (16 و 15 دسامبر)، هود به شدت شکست خورد و مجبور شد از تنسی عقب نشینی کند. از جانستون خواسته شد تا جانشین هود شود، اما او برای متوقف ساختن راهپیمایی نیروهای دشمن به سمت دریا، نتوانست کار زیادی انجام دهد. تا 21 دسامبر، شرمن ساوانا را تصرف کرده بود.
عملیات دریایی، توسط نیروهای اتحاد به تنگ تر ساختن حلقه محاصره کنفدراسیون کمک کرد. شکتی های جنگی اتحاد، اکثر کشتی های جنگی باقی مانده کنفدراسیون را غرق ساختند و بنادر عمده را در طول خلیج مکزیک و ساحل شرقی بستند. این اقدامات، نتوانست از دسترسی پیک ها به کنفدراسیون جلوگیری کند. جنگ زیردریایی ها در هفدهم فوریه 1865، نخستین قربانیان خود را گرفت و آن هنگامی بود که زیردریایی سی.اس.اس.اچ.ال هانلی (11) که به راستی یک زیردریایی واقعی بود، ناو محافظ بخاری یو.اس.اس هاوساتونیک (12) متعلق به اسکادران فدرال را که به محاصره بندر چارلستون پرداخته بود، با اژدر مورد اصابت قرار داد و غرق کرد. زیردریایی هانلی نیز با طعمه خود غرق شد.
در 31ژانویه 1865، پرزیدنت لینکلن با اعضای کمیسیون صلح کنفدراسیون به رهبری استیونز معاون رئیس جمهور بر روی یک کشتی جنگی اتحاد در هامپتون رودز ملاقات کرد. لینکلن در صورت پیوستن مجدد جنوب به اتحاد و لغو بردگی، پیشنهاد عفو عمومی داد. نمایندگان کنفدراسیون به استقلال اصرار ورزیدند و بدین ترتیب کنفرانس به جایی نرسید. در سوم فوریه، پرزیدنت دیویس، لی را به سمت فرماندهی عالی ارتش های کنفدراسیون منصوب کرد. لی بلافاصله جانستون را به فرماندهی کلیه عناصر پراکنده کنفدراسیون در کارولینا منصوب نمود. در هفدهم فوریه، شرمن به سمت شمال حرکت کرده و به کلمبیا در کارولینای جنوبی رسیده بود؛ در همان روز،، چارلستون سقوط کرد. آنگاه شرمن به طرف گُلدسبورو (13) حرکت کرد تا به جانستون حمله کند. اما هنگامی غافلگیر شد که جانستون در نوزدهم مارس در بنتونویل (14) به او حمله کرد. جانستون پس از یک نبرد شدید وادار به عقب نشینی شد. شرمن در 23 مارس، به گلدسبورو رسید و تصمیم گرفت به نیروهای فرسوده خود به مدت سه هفته استراحت بدهد. وی چنین برنامه ریزی کرد که در اواسط آوریل، در نزدیکی پطرزبورگ، به نیروهای گرانت بپیوندند.
در این هنگام، گرانت در اطراف پطرزبورگ به فشار علیه استحکامات دفاعی لی ادامه داد و او را مجبور ساخت تا خطوط بیش از حد گسترش یافته و تضعیف شده ی خود را باز هم بیشتر گسترش دهد. در 25 مارس، لی بیهوده سعی کرد تا حلقه ی محاصره گرانت را با یک تهاجم غافلگیرانه علیه فورت استدمن (15) درهم بشکند. قلعه تسخیر شد، اما نیروهای اتحاد منسجم شدند و آن را باز پس گرفتند. به دنبال بازگشت شریدان از دره ی شناندو، در 26 مارس، گرانت تصمیم گرفت غائله را ختم کند. وی شریدان را اعزام کرد تا از جناح راست به نیروهای لی حمله کند که این کار انجام شد و سپس دستور تهاجم عمومی به مواضع لی را صادرکرد. لی سعی در فرار و پیوستن به جانستون در جنوب دانویل (16) کرد، یعنی جایی که جفرسن دیویس، اقدام به ایجاد یک پایتخت موقت کرده بود. این تلاش هنگامی خنثی شد که نیروهای اتحاد، کلیه راه های فرار را بستند. شهر ریچموند در سوم آوریل تسلیم شد. در نهم آوریل در آپوماتوکس کورت هاوس (17)، لی ارتش ویرجینیای شمالی را به گرانت تسلیم کرد. پرزیدنت لینکلن در چهاردهم آوریل توسط جان ویلکس بوث (18) ترور شد. در 26 آوریل، جانستون خود را به شرمن تسلیم کرد. جفرسن دیویس سعی در فرار نمود اما در دهم مه توسط سواره نظام اتحاد در ایروینزویل (19) در ایالت جورجیا به اسارت درآمد. دیگر نیروهای کنفدراسیون نیز تا 26 مه تسلیم شدند. در 29 مه، پرزیدنت آندرو جانسون (20) با اعلام عفو عمومی، رسماً به جنگ پایان داد.
در نهم مارس 1864، لینکلن، گرانت را به سمت فرمانده کل ارتش های اتحاد منصوب کرد. گرانت برای سازماندهی نیروهای عظیمش و این که می خواست ضربه خرد کننده نهایی به نیروهای کنفدراسیون بزند، هیچ وقتی را تلف نکرد. لینکلن با بار گذاشتن دست گرانت برای انجام عملیات به او گفته بود که: "من نه جزییات نقشه شما را می دانم و نه می خواهم آن را بدانم ... من نمی خواهم هیچ الزام یا محدودیتی برای شما تحمیل نمایم." گرانت، شرمن را به سمت فرمانده کل ارتش های اتحاد در غرب و جنوب منصوب کرد. نقشه ی او عبارت بود از انجام تهاجمات همزمان علیه ارتش لی در شرق و ارتش های جانستون در غرب. در حالی که گرانت علیه لی به عملیات می پرداخت، شرمن با حمله به سمت شرق، بار دیگر در کنفدراسیون شکاف به وجود می آورد و بنا بود حملات خود را تا رسیدن به اقیانوس اطلس ادامه دهد. از آنجا او به سمت شمال می پیچید و تا آنجا پیشروی می کرد که مقاومت کنفدراسیون پایان یابد.
گرانت، در حالی که به سمت جنوب حرکت می کرد، مصمم به حفظ فشار دائمی بر ارتش لی در کلیه نقاط گردید و قصد آن را داشت که برای فرار از نبرد هیچ مجالی در اختیار او قرار ندهد. لی تلاش کرد تا ارتش خود را بین گرانت و ریچموند نگه دارد. در چهارم مه، گرانت به پیشروی پرداخت و در پی احاطه جناح راست لی برآمد. دو ارتش، زد و خوردی گیج کننده در نبرد وایلدرنس (1) (پنجم تا هفتم مه) در نزدیکی میدان نبرد در قدیمی چانسلرزویل (2)، با یکدیگر درگیر شدند. زد و خوردها بدون رسیدن به نتیجه ای پایان یافت. گرانت به جای آنکه همانند فرماندهان قبلی اتحاد پس از یک نبرد دشوار به درگیری ها پایان دهد، جناح راست لی را دور زد و به سمت جنوب رفت. لی که این حرکت را پیش بینی کرده بود به سرعت به اسپاتسیلوانیا کورت هاوس (3) رفت و در آنجا یک رشته درگیری های مقطعی و پنج روزه رخ داد که بدون کسب پیروزی برای طرفین پایان رسید.
گرانت به مانورهای خود برای حمله به جناح ها ادامه داد ولی با یک رشته مانورهای صریحی که هر دو نیرو را به شمال و شرق ریچموند کشاند، به مقابله با آن حملات برخاست. زد و خوردها، خونین بود. در سوم ژوئن در کولد هاربر (4)، گرانت 8 هزار تن از نیروهایش را در یک حمله ناموفق یک ساعته علیه نیروهای لی از دست داد. در جریان نبردهایی که دامنه شان به حوالی ریچموند کشیده شد، لی دو ضربه جبران ناپذیر را متحمل گردید. لانگ ستریت، یعنی بهترین فرمانده سپاه باقی مانده اش و استوارت، فرمانده سواره نظام مورد اعتمادش که برای کسب اطلاعات او به اتکای زیادی داشت، در نبرد با سواره نظام ژنرال فیلیپ شریدان (5) در نزدیکی یلو تاورن (6) به سختی مجروح شد.
گرانت، پس از کولدهاربر به سمت جنوب رودخانه جیمز حرکت کرد، و لی را که انتظار حمله شدید علیه ریچموند را داشت، غافلگیر نمود. لی به سرعت به خود آمد و نیروهایش را به سمت جنوب برای دفاع از پطرزبورگ (7) حرکت داد. گرانت در هجدهم ژوئن به او حمله کرد، اما، لی مقاومت نمود و محاصره پطرزبورگ آغاز شد. نقشه گرانت این بود که پطرزبورگ را تصرف کند. و سپس از جنوب شرقی به سمت ریچموند حرکت کند. این عملیات، هنگامی که به تأخیر انداخته شد که سپاه ژنرال جابل ارلی (8) از فرماندهان کنفدراسیون، در ماه ژوئیه به سمت شمال حرکت کرد و واشنگتن را مورد تهدید قرار داد. نیروهای تقویتی اتحاد، با عجله به سمت شمال رفتند تا با این تهدید مقابله کنند، اما در نیمه اکتبر بود که نیروهای تحت فرماندهی شریدان سرانجام، سپاه ارلی را از دره ی شناندو عقب راندند. این امر، راه را برای تمرکز کامل تر علیه لی، در پطرزبورگ هموار کرد. عملیات در ماه های باقی مانده سال، با جنگ سنگرها و یورش ها و مانورهای چشمگیر ادامه یافت که در جریان آنها، گرانت به آهستگی احاطه ناقص منطقه ریچموند - پطرزبورگ را گسترش داد. طی فصل زمستان، مدافعان نیمه گرسنه کنفدراسیون شاهد کاسته شدن منابع شان بودند در حالی که، محاصره کنندگان اتحاد از تدارک و تغذیه مطلوبی برخوردار بودند، همواره بر قدرتشان افزوده می شد.
در غرب، شرمن نیز در پنجم مه، چاتانوگا را ترک کرد تا پیشروی خود را به سوی جورجیا برای رویارویی با ارتش های جانستون آغاز کند. جانستون با مهارت در یک رشته عملیات تأخیری و به مقابله با شرمن برخاست. شرمن با حمله به جناح ها، نیروهای جانستون را مورد حمله متقابل قرار داد و با وارد کردن آنها به عقب نشینی، دائم، توانست آنها را شکست دهد. جانستون پس از رسیدن به حوالی آتلانتا و آماده شدن برای ضدّ حمله، جای خود را به ژنرال احساساتی کنفدراسیون یعنی ژنرال جان هود (9) داد که مکرراً به ستون های در حال پیشروی اتحاد حمله می کرد و عقب زده می شد. هود تا 31 اوت، مجبور به تخلیه آتلانتا شده بود که روز بعد به اشغال نیروهای شرمن درآمد. سپس، هود سعی کرد به تنسی برگردد تا خطوط طولانی ارتباطی شرمن را قطع کرده و مانع عملیات ارتش اتحاد به سمت شرق آتلانتا شود. شرمن به پیشروی خود به سوی ساوانا ادامه داد، اما توماس را برای مقابله با تهدید هود اعزام کرد. در نبردهای فرانکلین (10) (30 نوامبر) و نشویل (16 و 15 دسامبر)، هود به شدت شکست خورد و مجبور شد از تنسی عقب نشینی کند. از جانستون خواسته شد تا جانشین هود شود، اما او برای متوقف ساختن راهپیمایی نیروهای دشمن به سمت دریا، نتوانست کار زیادی انجام دهد. تا 21 دسامبر، شرمن ساوانا را تصرف کرده بود.
عملیات دریایی، توسط نیروهای اتحاد به تنگ تر ساختن حلقه محاصره کنفدراسیون کمک کرد. شکتی های جنگی اتحاد، اکثر کشتی های جنگی باقی مانده کنفدراسیون را غرق ساختند و بنادر عمده را در طول خلیج مکزیک و ساحل شرقی بستند. این اقدامات، نتوانست از دسترسی پیک ها به کنفدراسیون جلوگیری کند. جنگ زیردریایی ها در هفدهم فوریه 1865، نخستین قربانیان خود را گرفت و آن هنگامی بود که زیردریایی سی.اس.اس.اچ.ال هانلی (11) که به راستی یک زیردریایی واقعی بود، ناو محافظ بخاری یو.اس.اس هاوساتونیک (12) متعلق به اسکادران فدرال را که به محاصره بندر چارلستون پرداخته بود، با اژدر مورد اصابت قرار داد و غرق کرد. زیردریایی هانلی نیز با طعمه خود غرق شد.
در 31ژانویه 1865، پرزیدنت لینکلن با اعضای کمیسیون صلح کنفدراسیون به رهبری استیونز معاون رئیس جمهور بر روی یک کشتی جنگی اتحاد در هامپتون رودز ملاقات کرد. لینکلن در صورت پیوستن مجدد جنوب به اتحاد و لغو بردگی، پیشنهاد عفو عمومی داد. نمایندگان کنفدراسیون به استقلال اصرار ورزیدند و بدین ترتیب کنفرانس به جایی نرسید. در سوم فوریه، پرزیدنت دیویس، لی را به سمت فرماندهی عالی ارتش های کنفدراسیون منصوب کرد. لی بلافاصله جانستون را به فرماندهی کلیه عناصر پراکنده کنفدراسیون در کارولینا منصوب نمود. در هفدهم فوریه، شرمن به سمت شمال حرکت کرده و به کلمبیا در کارولینای جنوبی رسیده بود؛ در همان روز،، چارلستون سقوط کرد. آنگاه شرمن به طرف گُلدسبورو (13) حرکت کرد تا به جانستون حمله کند. اما هنگامی غافلگیر شد که جانستون در نوزدهم مارس در بنتونویل (14) به او حمله کرد. جانستون پس از یک نبرد شدید وادار به عقب نشینی شد. شرمن در 23 مارس، به گلدسبورو رسید و تصمیم گرفت به نیروهای فرسوده خود به مدت سه هفته استراحت بدهد. وی چنین برنامه ریزی کرد که در اواسط آوریل، در نزدیکی پطرزبورگ، به نیروهای گرانت بپیوندند.
در این هنگام، گرانت در اطراف پطرزبورگ به فشار علیه استحکامات دفاعی لی ادامه داد و او را مجبور ساخت تا خطوط بیش از حد گسترش یافته و تضعیف شده ی خود را باز هم بیشتر گسترش دهد. در 25 مارس، لی بیهوده سعی کرد تا حلقه ی محاصره گرانت را با یک تهاجم غافلگیرانه علیه فورت استدمن (15) درهم بشکند. قلعه تسخیر شد، اما نیروهای اتحاد منسجم شدند و آن را باز پس گرفتند. به دنبال بازگشت شریدان از دره ی شناندو، در 26 مارس، گرانت تصمیم گرفت غائله را ختم کند. وی شریدان را اعزام کرد تا از جناح راست به نیروهای لی حمله کند که این کار انجام شد و سپس دستور تهاجم عمومی به مواضع لی را صادرکرد. لی سعی در فرار و پیوستن به جانستون در جنوب دانویل (16) کرد، یعنی جایی که جفرسن دیویس، اقدام به ایجاد یک پایتخت موقت کرده بود. این تلاش هنگامی خنثی شد که نیروهای اتحاد، کلیه راه های فرار را بستند. شهر ریچموند در سوم آوریل تسلیم شد. در نهم آوریل در آپوماتوکس کورت هاوس (17)، لی ارتش ویرجینیای شمالی را به گرانت تسلیم کرد. پرزیدنت لینکلن در چهاردهم آوریل توسط جان ویلکس بوث (18) ترور شد. در 26 آوریل، جانستون خود را به شرمن تسلیم کرد. جفرسن دیویس سعی در فرار نمود اما در دهم مه توسط سواره نظام اتحاد در ایروینزویل (19) در ایالت جورجیا به اسارت درآمد. دیگر نیروهای کنفدراسیون نیز تا 26 مه تسلیم شدند. در 29 مه، پرزیدنت آندرو جانسون (20) با اعلام عفو عمومی، رسماً به جنگ پایان داد.
تلفات
جنگ داخلی، خونین ترین جنگ در تاریخ آمریکا بود. از طرفین درگیر، از هر سه سربازی که در منازعه شرکت کرده بود، یکی از آتش دشمن و یا بیماری جان باخت. در طول جنگ، 2261 عملیات انجام شد. از حدود 2 میلیون شرکت کنند در نیروهای اتحاد، 359528 نفر تلف شدند؛ 110070 نفر در عملیات ها کشته شدند و 224586 نفر از بیماری تلف شدند و 24872 نفر به دلایل دیگر به هلاکت رسیدند. برآوردهای مربوط به نیروهای کنفدراسیون، از دقت کمتری برخوردار است و از 600 هزار تا یک میلیون، در نوسان است. از میان اینها حدود 25800 نفر تلف شدند. این که چه تعداد بر اثر بیماری و یا علل دیگر جان باختند، معلوم نیست. صدها هزار نفر از طرفین مجروح شدند و یا دچار بیماری گردیدند، اما بهبود یافتند. نوآوری های نیروهای اتحاد و کنفدراسیون در زمینه ی درمان و تخلیه مجروحان، باعث ایجاد سیستم بیمارستان های نظامی و غیرنظامی و آمبولانس شد که تا قرن بیستم نیز معتبر باقی ماند. در تاریخ ایالات متحده، از جنگ داخلی به عنوان فاجعه آمیزترین رویداد یاد می شود.پی نوشت ها :
1- Battle of wilderness
2- chancellorsville
3- spotsylvania court House
4- cold Harbor
5- phillip sheridan
6- yellow Tavern
7- petersburg
8- Jubal Early
9- John Hood
10- Franklin
11- css H.l.Hunley
12- Uss Housatonic
13- Goldsboro
14- Bentonville
15- Fort stedman
16- Danville
17- Appomattox court House
18- John wilkes Booth
19- Irwinsville
20- Andrew Johnson