تهاجم آمریکا به پاناما (1989.م)

در بیستم دسامبر 1989، ایالات متحده عملیات آرمان منصفانه (1) را آغاز کرد و نیروهای نظامی خود را وارد عملیات رزمی در پاناما علیه نیروهای ژنرال مانوئل آنتونیو نوریگامورنو کرد. استفاده از نیروهای آمریکایی در پاناما،
يکشنبه، 10 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تهاجم آمریکا به پاناما (1989.م)
 تهاجم آمریکا به پاناما (1989.م)

نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 
در بیستم دسامبر 1989، ایالات متحده عملیات آرمان منصفانه (1) را آغاز کرد و نیروهای نظامی خود را وارد عملیات رزمی در پاناما علیه نیروهای ژنرال مانوئل آنتونیو نوریگامورنو کرد. استفاده از نیروهای آمریکایی در پاناما، نشانگرشکست دیپلماسی آمریکا و نقطه ی اوج سال ها وخیم شدن مداوم روابط بین رونالد ریگان و جرج بوش رؤسای جمهوری آمریکا و ژنرال نوریگا بود. طی دو سال پیش از تهاجم آمریکا، نوریگا از دو کودتا، شکست در انتخابات و تحریم های اقتصادی در آمریکا جان سالم به در برده بود.
بوش، رییس جمهور آمریکا، در سخنرانی خود خطاب به مردم آمریکا گفت که دستور عملیات برای حفاظت از جان 35 هزار آمریکایی در پاناما، برقراری دموکراسی در پاناما و به محاکمه کشاندن نوریگا در ایالات متحده، به اتهام حمل و نقل مواد مخدر صادر کرده است. چنین توضیح داده شد که این عملیات مبتنی بر حقوقی است که به ایالات متحده به موجب شرایط پیمان کانال پاناما، مصوّب 1977 اعطا شده است.
در زمانی که عملیات "آرمان منصفانه" انجام شد، بزرگ ترین عملیات نظامی آمریکا، از زمان جنگ ویتنام محسوب می شد (ائتلاف به رهبری آمریکا علیه صدام حسین، عملیات طوفان صحرا در 1991 اینک دارای چنین امتیازی است). این عملیات به گونه ای موفقیت آمیز، نوریگا را از قدرت برکنار کرد (گر چه او از اسارت طفره می رفت، اما در دوم ژانویه 1990 به نیروهای آمریکایی تسلیم شد)، نیروهای نظامی او را خنثی نمود، تأیید کامل مردم آمریکا و پاناما را جلب کرد و شاهد استقرار یک حکومت پارلمانی جدید بود.

زمینه: نوریگا کنترل را به دست می گیرد

سال 1968، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی پاناماست. در آن سال، گارد ملی، کودتایی ترتیب داد و یک الگوی دیرپا از کنترل مستقیم و غیرمستقیم نظامیان بر دولت وضع کرد. علی رغم این که بعدها صورت ظاهری از دموکراسی در اواخر دهه 1970 به وجود آمد، کنترل عملی سیاست های کشور در سال 1988 در دست های فرمانده سازمان جانشین گارد ملی، یعنی نیروهای دفاعی پاناما (fuerzas de Defensa da panama, FDP) تأسیس شده در سال 1983 باقی مانده بود. (اصطلاحات نیروهای دفاعی پاناما و «FDP» در کلّ این مقاله به صورت مترادف با یکدیگر به کار برده می شوند).
این کودتا همچنین نمودار نقطه عطفی عمده در تاریخ پاناما بود، زیرا که ژنرال عمر توریخوس هورا یعنی یک رهبر کاریزماتیک را بر سر کار آورد که سیاست پاناما را به طور ریشه ای تغییر داد. (در این دوره بود که گارد ملی به نهاد سیاسی غالب در کشور تبدیل شد). در سال 1978، توریخوس به عنوان رییس دولت جای خود را به آریستید رویو (2) که توسط قوه ی مقننه انتخاب شده بود، داد تا برای یک دوره شش ساله در مسند ریاست جمهوری انجام وظیفه کند. با این حال، توریخوس به عنوان فرمانده گارد ملی باقی ماند و بدین ترتیب، قدرت واقعی در پاناما در اختیار او بود مرگ او در ژوئیه 1981، بر اثر سقوط هواپیما باعث جنگ قدرت در پاناما شد که در طی آن چندین رییس جمهور پوشالی بر سر کار آمدند که تحت کنترل گارد ملی و فرماندهان «FDP» بودند که درگیر مانورهای داخلی شدیدی شدند.
ژنرال نوریگا، رییس سابق اطلاعات نظامی پاناما، کنترل گارد ملّی را در سال 1983 در دست گرفت و تلاش موفقیت آمیزی برای تحکیم قدرت خود صورت داد. وی بر تبدیل گارد ملی از یک سازمان شبه نظامی کوچک به یک سازمان بسیار بزرگ تر و تواناتر (FDP) نظارت کرد؛ این سازمان جدید، ظاهراً باید قادر به دفاع از تمامیت ارضی پاناما و کمک به ایالات متحده در دفاع از کانال پاناما می بود. به دلیل منافع عظیم آمریکا در حفظ امنیت کانال پاناما، این تغییر و دگرگونی با کمک های گسترده آموزشی، تجهیزاتی و مالی آمریکا انجام پذیرفت.
خنده آور است که اندازه و استعداد فزاینده ی نیروهای دفاعی پاناما که مطابق با منافع استراتژیک آمریکا صورت گرفت. منجر به موقعیتی شد که ایالات متحده به طور روزافزون دشمن منافع خود و مردم پاناما تلقی می شد. FDP که به طور سنتی از انسجام نهادی و وفاداری زیاد به فرمانده خود برخوردار بود، توسط فرمانده FDP به نحو فزاینده ای به یک پایگاه قدرت سهمگین جهت ارتقای نهادی کنترل سیاسی تبدیل شد.

بحران: گاه شمار وقایع

اوج بحران بین ایالات متحده و پاناما عملیات آرمان منصفانه بود که در ژوئن 1987 آغاز شد. در آن زمان، رییس ستاد سابق FDP یعنی سرهنگ دیاز - هررا (3) که وادار به بازنشسته شدن گردیده بود، علناً این اتهام را به نرویگا وارد ساخت که شخصاً دستور اعدام دکتر هوگو اسپادافورا (4)، منتقد صریح اللهجه نوریگا را صادر کرده است. ادعا شده بود که اسپادافورا شواهدی مبنی بر دخالت نوریگا در حمل و نقل مواد مخدر و تطهیر پول های کثیف برای کارتل های مواد مخدر در دست دارد. این ادعاها، باعث بروز اعتراضات عمومی در پاناما علیه نوریگا و ظهور جهاد مدنی ملی (5) شد که سازمانی مخالف نوریگا بود. هزارن نفر از پانامایی ها در راهپیمایی ها و تظاهرات خیابانی شرکت کردند و خواستار استعفای نوریگا شدند. نوریگا و FDP واکنش خشونت آمیزی از خود نشان دادند و گزارش های معتبری از وحشیگری گسترده پلیس ارائه دادند.
این وقایع، منجر به مداخله مستقیم آمریکا شد. در 26 ژوئن 1987 سنای آمریکا قطعنامه ای را تصویب کرد که خواستار گذار به دموکراسی راستین در پاناما گردید. دولت پاناما با سازمان دادن تظاهراتی علیه سفارت آمریکا و دستگیری کارکنان دیپلماتیک و نظامی آمریکا واکنش نشان داد. در نتیجه، ایالات متحده کلیه ی کمک های نظامی و اقتصادی به پاناما را به حالت تعلیق درآورد. تا پایان 1987، دولت آمریکا ظاهراً تصمیم گرفته بود که نوریگا فردی به درد نخور است و تلاش های جدّی برای ساقط کردن او از قدرت باید صورت گیرد.
ریچارد آرمیتاژ معاون وزیر دفاع آمریکا در پایان سال در رأس تلاش ها برای طرح ریزی عزیمت نوریگا از پاناما قرار داشت. نوریگا، در ژانویه 1988 این طرح را مورد تقبیح قرار داد.
ماه بعد، نوریگا که اسماً رییس FDP، اما در عمل رهبر واقعی پاناما بود؛ به وسیله هیأت منصفه عالی دادگاه آمریکا، به اتهام حمل و نقل مواد مخدر و تطهیر پول های کثیف محکوم شناخته شد. این امر، آغازگر یک رشته بیانیه ها و موضع گیری های علنی هم در ایالات متحده و هم در پاناما به وسیله ریگان، اعضای کنگره آمریکا و نوریگا شد. در 25 فوریه، اریک آرتورو دلواله هنریکوئز (6)، رییس جمهور پاناما اعلام کرد: نوریگا را از سمت رهبر نیروهای دفاعی پاناما برکنار می کند. در عرض چند ساعت پس از صدور این اعلامیه، مجلس ملی پاناما تشکیل جلسه داد و دلواله را خلع کرد و یکی از همقطاران نوریگا، به نام مانوئل سولیس پالما (7) را به عنوان رییس جمهور منصوب کرد. ایالات متحده، اعلام کرد که سولیس پالما را به رسمیت نمی شناسد و از دلواله در تلاش هایش برای برقراری مجدد حکومت دموکراتیک و نظم مبتنی بر قانون اساسی حمایت کرد.
در یکم مارس، دلواله اعلامیه ای صادر کرد، مبنی بر این که کلیه پرداخت ها به دولت پاناما مستقیماً به دولت دلواله صورت گیرد. در اجرای این اقدام، سفیر پاناما در ایالات متحده به بانک های امریکا دستور داد که منابع مالی دولت پاناما را آزاد نکند و حساب های این کشور را مسدود سازد. به علاوه، دلواله درخواست کرد که پرداخت هایی که باید به موجب پیمان کانال پاناما صورت گیرد، به یک حساب امانی در ایالات متحده واریز شود.
در یازدهم مارس، ریگان اعلام کرد که امتیازات تجاری پاناما به حالت تعلیق درآمده اند، پول های متعلق به پاناما که می توانند در زمره ی دیون متعلّق به این دولت به حساب آیند، در یک صندوق امانی نگهداری خواهند شد و برخی از پرداخت های مربوط به کمیسیون کانال پاناما نیز در صندوق امانی گذاشته خواهد شد. ریگان همچنین به آژانس های دولتی آمریکا دستور داد که تلاش های خود را علیه حمل و نقل مواد مخدر و تطهیر پول های کثیف در پاناما افزایش دهند.
اقدامات ریگان و دلواله، منجر به فلج اقتصادی و یک رشته اعتصابات شد که مورد حمایت CNN واقع شد و اعتراضاتی که در پاناما برانگیخت. در اواسط ماه مارس کودتایی به رهبری افسران FDP، به آسانی توسط نوریگا سرکوب شد. وی همچنین با خشونت در برابر اعتصابات واکنش نشان داد و در پاسخ به مخالفت فزاینده ی مردم و اعضای FDP، وضعیت اضطراری اعلام کرد و کلیه ی بخش های اقتصادی و وظایف دولتی را در دست گرفت. در ماه آوریل، ریگان اعلام وضعیت اضطراری نمود و محدودیت های بیشتری برای انتقال منابع مالی به پاناما وضع کرد و به مؤسسات تجارت آمریکا دستور داد که کلیه ی پول های مربوط به دولت پاناما را به حساب های امانی واریز کنند.
این اقدامات، بنا به گفته الیوت ابرامز، معاون وزیر خارجه در امور بین آمریکایی باعث شد تا نوریگا بر لبه پرتگاه قرار گیرد. با این حال، نوریگا از طریق "تأمین هزینه ها به صورت مبتکرانه" که شامل استفاده از پول خودش و احتمالاً پول ناشی از مواد مخدر می شد برای پرداخت حقوق اعضای FDP به مقابله پرداخت. وی همچنین با خرید و یا کنترل منافع در تجارت های مشروع که به لحاظ مالی در تنگنا قرار داشتند، از این موقعیّت بهره برداری می کرد.
تحریم های اقتصادی آمریکا، باعث شد تا متحدین پاناما به کمک نوریگا بشتابند. برای مثال، لیبی 24 میلیون دلار در اختیار نوریگا گذاشت، 22 کشور آمریکای لاتین تحریم های امریکا را محکوم کردند. مکزیک، تحت شرایط اعتباری بسیار مساعد به پاناما نفت تحویل داد.
ایالات متحده در آوریل 1988 مذاکرات محرمانه ی خود را با نوریگا آغاز کرد. مهم ترین مسأله در این مذاکرات لغو محکومیت نوریگا به جرم حمل و نقل و قاچاق مواد مخدر بود. اما هنگامی که مذاکرات علنی شد، در ایالات متحده فریادهای اعتراض بلند شد. مذاکرات در ماه مه بر هم خورد و آن هنگامی بود که نوریگا ضرب الاجل های آمریکا را نادیده گرفت.
در این مقطع، وضعیت پاناما، در حال تبدیل شدن به عاملی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در 1988 می شد، زیرا که بر سر اهداف سیاست آمریکا و راه ها و نیز وسایل نیل به آنها فقدان توافق در دستگاه اداری وجود داشت. عدم توافق بر سر مداخله نیروهای نظامی آمریکا در پاناما، بین وزارت خانه های خارجه و دفاع از همه شدیدتر بود. همچنین علی رغم اطلاع از بسیاری از فعالیت های غیرقانونی نوریگا، سازمان اطلاعات مرکزی همچنان به حمایت از نوریگا ادامه می داد و این به خاطر کارهای اطلاعاتی برای این سازمان و نیز حمایت او از کنتراها بود. سازمان مبارزه با مواد مخدر نیز از نوریگا به دلیل فعالیت های ضد قاچاق مواد مخدر او حمایت می کرد.
تا اواسط تابستان 1988، دولت ریگان بحران پاناما را از اهمیت انداخته بود، دولت به طور موفقیت آمیزی نوریگا و پاناما را از برنامه کار عمومی از طریق امتناع از انجام مصاحبه ها با رسانه ها درباره این موضوع حذف کرده بود. نوریگا، بدون وارد آمدن فشار از جانب ایالات متحده توانست برخی از مشکلات کوتاه مدت خود را حل کرده و کنترل بیشتری بر کشور اعمال کند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، انتخابات مه 1989 در پاناما بهترین زمان برای حمله به نوریگا تشخیص داده شد. مقامات آمریکا انتظار داشتند که انتخابات همراه با تقلب باشد و آنها بتوانند تقلبات را افشا کنند. بدین ترتیب، نوریگا حمایت فقرا و طبقه کارگر و حمایت FDP را از دست خواهد داد. هنگامی که این حمایت ها صورت نگیرد، انتظار این بود که نوریگا از کار برکنار شود.
چنانکه انتظار می رفت، انتخابات تقریباً نسبت 3 به 1 به زیان نوریگا بود، اما او انتخابات را باطل اعلام کرد و یکی از همقطاران خود را به عنوان رییس جمهور منصوب کرد. فرایند انتخابات همراه با حملات خشونت آمیز به کاندیداهای مخالف بود و مردم دنیا از طریق تلویزیون، در جریان این خشونت ها قرار گرفتند. ایالات متحده سفیر خود را از پاناما فرا خواند و نیروهای نظامی بیشتری به پاناما اعزام کرد.
ایالات متحده، به منظور وارد آوردن فشار منطقه ای بین المللی به نوریگا برای کنار رفتن از قدرت، به سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) روی آورد. با این حال، این مذاکرات با شکست رو به رو شد. نوریگا، قصد رها کردن قدرت را نداشت و OAS مذاکرات را مصرّانه تعقیب نکرد.
تا تابستان 1989، بحران پاناما در بن بست قرار گرفته بود. تحریم های اقتصادی آمریکا و OAS ادامه یافت اما انتظار اندکی از هریک از آنها می رفت. ایالات متحده امید داشت که مخالفت داخلی در FDP باعث برکناری نوریگا شود؛ از همین رو، مقامات امریکایی همچنان به دقت بین مخالفت آمریکا با نوریگا و حمایت از نیروهای دفاعی پاناما به عنوان یک نهاد، تمایز می گذاردند.
در اکتبر 1989، حمایت آمریکا از FDP به صورت یک کودتا به رهبری جناحی از FDP ثمر داد با این حال، این اقدامی نافرجام بود و واکنش خشونت آمیز نوریگا باعث انتقادات شدیدی از جانب بوش شد. آنگاه ایالات متحده به نقشه ی مخفیانه تر حمایت از مخالفان و انجام کودتا از جانب افسران FDP برآمد، اما این نقشه علنی شد و جریان آن مختومه گردید. تا نوامبر 1989، به نظر می رسید که دیگر راهی برای برکناری نوریگا جز استفاده از نیروی نظامی توسّط آمریکا باقی نمانده است.

عملیات نظامی آمریکا

در بیستم دسامبر 1989 ایالات متحده در واکنش به اعلان جنگ نوریگا، قتل یک نظامی آمریکایی و کتک زدن و ایذای یک نظامی دیگر آمریکایی و همسرش با عملیات آرمان منصفانه به پاناما هجوم برد. نیروی دفاعی پاناما که حدود 5 هزار سرباز و 80 هزار نیروی شبه نظامی را در بر می گرفتند در قالب "گردان های شرافت" سازمان داده شده بودند. با این حال، هنگامی که عملیات رزمی آغاز شد، انضباط برخی از نیروهای پانامایی برهم خورد و آنها مقاومت سازمان یافته ی اندکی در برابر نیروهای امریکا از خود نشان دادند.
13 هزار نیروی آمریکایی رویاروی نیروهای پانامایی قرار داشتند، این نیروها یا به طور دائم در پاناما مستقر بودند و یا این که در مدرسه ای نزدیک کولون (8) در زمینه ی جنگ در جنگل آموزش می دیدند. این نیروها توسط 9500 سرباز تقویت می شدند که شامل یک تیپ از لشکر هشتاد و دوم هوابرد؛ سه گردان تکاور، یک گردان از لشکر هفتم پیاده نظام (سبک) و تیپ شانزدهم دژبان می گردیدند. نیروهای عملیات ویژه آمریکا (SOF) در این عملیات شرکت داشتند، شامل نیروهای ویژه ارتش، هوانوردانی از نیروی ویژه 160 و نیروهای عملیات فرود از هوا و دریا (SEALS) می شدند.
نیروهای نظامی آمریکا در انجام عملیات خود پاناما را به سه منطقه رزمی تقسیم کرده بودند که چهار نیروی ویژه به نام های قرمز و سرنیزه (که سنگین ترین زد و خوردها را متحمل گردیدند)، آتلانتیک و سمپر فیدلیس (9) در آنها مأمور انجام وظیفه شدند. شدیدترین عملیات بر مراکز فرماندهی نوریگا در کماندانسیا (10) در مرکز پاناماسیتی متمرکز بود. زد و خوردهای سنگین دیگری در خارج از فورت آمادور (11) و در ریو هاتو (12) در غرب پاناما روی داد.
از اوایل صبح 20 تا 24 دسامبر، نیروهای عملیات ویژه آمریکا بیش از 40 عملیات در سرتاسر پاناما با هدف به اسارت گرفتن نوریگا انجام دادند، اما در تمام این تلاش ها با شکست روبه رو شدند. در مناطقی که هدف اعلام نشده بود، نیروهای عملیات ویژه آمریکا هیچ چیز نیافتند. در دیگر مناطق، به آنها گفته شد که نوریگا چند دقیقه زودتر آن محل را ترک گفته است. در سوم ژانویه 1990، نوریگا به نیروهای آمریکایی تسلیم شد و بدین ترتیب، عملیات "آرمان منصفانه" اساساً خاتمه یافت.
این عملیات یک موفقیت نظامی بود که منجر به انهدام FDP و ایجاد یک دولت دموکراتیک جدید و جلب حمایت مردم پاناما و آمریکا شد. نیروهای نظامی آمریکا در جریان برکنار ساختن نوریگا از قدرت، بیش از 5200 قلم اسلحه از جمله، توپ ها و مهمّات ساخت کارخانجات روسیه، چین، چکسلواکی، اسراییل، بلژیک و آمریکا و نیز نفربرهای زرهی و راکت انداز کشف کردند.

ارزیابی

عملیات "آرمان منصفانه" یک عملیات نظامی موفق محسوب می شد. این عملیات نشانه نقطه عطفی در جنگ های جدید بود، بدین دلیل که نشان داد آمیزه ای از نیروهای متعارف و نیروهای عملیات ویژه نه تنها امکان پذیر است، بله امکان موفقیت کلی عملیات را نیز افزایش می دهد. به علاوه، این عملیات نشان داد که با آموزش و تجهیزات مناسب، عملیات شبانه بسیار مؤثر امکان پذیر بوده و حتی در بسیاری از موارد بر عملیات روزانه ارجحیّت دارد. عملیات "آرمان منصفانه" ثابت کرد که پیروزی از اصول جنگ که غالباً تکرار، گاه نادیده گرفته می شود - مانند غافلگیری، وحدت فرماندهی و تهاجم - راه را برای موفقیت در نبرد هموار می سازد.
نیروهای مسلح امریکا به طرح ریزی و اجرای مجموعه ای از عملیات در تعقیب اهداف بلندپروازانه پرداختند. برنامه ریزی مفصل، پیروی دقیق از نقشه ها، زنجیره فرماندهی کوتاه و حضور بلندمدت نیروهای آمریکایی در کشور پاناما و اطلاع دقیق از اکثر مناطق هدف تهاجم، عواملی مهم در موفقیت عملیات بودند.
عملیات "آرمان منصفانه"، عمدتاً عرصه ی نمایش قدرت نیروی زمینی (ارتش) بود، اما نیروی هوایی آمریکا نیز این امکان را فراهم آورد تا نیروهای هوابرد، سربازان پیاده نظام سبک و تکاوران، از چهار پایگاه آمریکا به مناطق مورد نظر فرستاده شوند و به طور همزمان 27 هدف را در ساعت موعود مورد حمله قرار دهند و با نیروهایی که از قبل در پاناما حضور داشتند، ارتباط برقرار نمایند. گرچه، عملیات "آرمان منصفانه" نیز مانند هر موفقیت نظامی دیگری خالی از اشکال نبود. مهم ترین مشکلاتی که به وجود آورد عبارت بودند از ناکامی در به اسارت در آوردن نوریگا آنگونه که طرح ریزی شده بود؛ محاسبه غلط، سماجت مدافعان پانامایی (ضعف مشابهی در رابطه با مدافعان کوبایی در عملیات نظامی 1983 در گرنادا دیده شد)؛ تلفات ناشی از آتش سلاح های خودی در میان آمریکاییان؛ شکست در پیش بینی غارت گسترده توسّط نیروهای پانامایی و جمعیت غیرنظامی؛ ناکامی در پیاده کردن ده ها چترباز در مناطق از پیش تعیین شده؛ و نتایج غیر رضایت بخش جنگنده های استیلت (F-117A) در اولین مأموریت رزمی خود (این مأموریت به واسطه اشتباه خلبان دچار اختلال شد و باعث شد تا یک هدف بسیار مهم مورد اصابت قرار نگیرد و صدها یارد آن طرف تر مورد اصابت قرار داده شود).
کل تلفات و تجهیزات نابود شده در مقایسه با هزاران نیرو و صدها هواپیمایی که در عملیات شرکت داشتند، ناچیز بود. 23 سرباز آمریکایی و سه غیرنظامی آمریکایی جان باختند و 324 نفر دیگر زخمی شدند. دست کم 314 پانامایی که از نوریگا دفاع می کردند به هلاکت رسیدند و تقریباً 157 نفر زخمی شدند. برآورد می شود که تهاجم آمریکا همچنین باعث از دست رفتن جان دست کم 202 غیرنظامی پانامایی و زخمی شدن تعداد نامعلومی از آنان شد.
عملیات "آرمان منصفانه" که درس های آموخته شده از ویتنام و گرنادا را با خود داشت، منعکس کننده ی ماهیّت در حل تحوّل نیروهای نظامی آمریکا در جهان پس از جنگ سرد بود که کانون تمرکز آنها را از اروپای مرکزی به نقاط داغ منطقه ای تغییر داده بود. این عملیات، توانایی هایی را فاش ساخت که نیروهای نظامی آمریکا در وقایع "در حال تکوین جهانی" به آنها نیاز دارند، پیروزی به همین اندازه مهم آمریکا در عملیات "طوفان صحرا" را از پیش خبر داد و عزم آمریکا را برای حفاظت از جان شهروندان خود و نیز منافع استراتژیکی اش به نمایش گذاشت. نوریگا به دست قانون سپرده شد و نیروهای دفاعی پاناما در هم شکسته شدند. با خروج «FDP» از صحنه پاناما گرفتار هرج و مرج شد. ایجاد صلح و امنیت در کشور باعث شد که واحدهای دژبان و امور غیرنظامی از حد و حدود خود خارج شوند. ماه ها پس از خلع نوریگا و برقراری یک دولت جدید، پاناما همچنان با مسائل اقتصادی شدید و ناامنی مواجه بود که جرم و جنایت، سردرگمی نیروی پلیس و خشونت گهگاهی بر ضد آمریکاییان از نشانه های آن بود.
در اوایل سال 1992، نشانه های حاکی از این بود که کار هنوز به پایان نرسیده است، که این خود منعکس کننده ی نیاز به افزایش تأکید در نیروهای نظامی آمریکا بر آموزش دکترین عملیات ثبات است.
در جریان عملیات "آرمان منصفانه"، میدان نبرد سریعاً نیروهای نظامی آمریکا تسخیر شد. با این حال، ترکیبی از امتیازات تاکتیکی و عملیاتی آموزش یکایک سربازان و توانایی انجام تمرینات گسترده در پاناما و همچنین پذیرش و استقبال از نیروهای نظامی آمریکا توسط پانامایی ها و آزادی بخش دانستن این نیروها، تهاجم نظامی، و عملیات نظامی آتی آمریکا به پاناما را به مدل ناقصی تبدیل می کند. از نظر تاریخی، این تهاجم ممکن است به موقع خود، چنین تلقی شود که یک قدرت عمده با استفاده از قدر نظامی خارج از تناسب در جهان سوم، به حل مشکلی می پردازد که مدیریت بهتر سیاسی و دیپلماتیک، از همان ابتدا می توانست از آن اجتناب به عمل بیاورد.

پی نوشت ها :

1- operation Just cause
2- Aristides Royo
3- Diaz-Herrera
4- Hugo spadafora
5- cruzada civilista Nacional, CCN
6- Eric Arturo Delvale Henriquez
7- Manuel solis -palma
8- Colon
9- semper Fidelis
10- commandancia
11- Fort Amador
12- Riu Hato

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.