ورزش و سرگرمی در آثار سعدی

مقاله‌ی پیش رو در خصوص «ورزش و سرگرمی» از نگاه سعدی نگارش شده است؛ در این مقاله ورزش‌ها و تفریح‌هایی که سعدی شیرازی در کلیات خود به آن‌ها توجه داشته را مورد بررسی قرار داده است.
پنجشنبه، 12 اسفند 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ورزش و سرگرمی در آثار سعدی

در ایران باستان به سلامت بدن و فعالیت‌های ورزشی توجه زیادی می‌شد. در مذهب زرتشت که حدودا مربوط به ٦٠٠ سال قبل از میلاد مسیح است، برای توفیق در فعالیت‌های گوناگون اقتصادی و اجتماعی، مردم را از تنبلی و تن آسایی بر حذر داشته بودند؛ بنابراین نیاکان ما معتقد بودند که عقل سالم در بدن سالم است وبرای پرورش تن و تأمین سلامتی وایجاد دلاوری وسلحشوری وجوانمردی، انواع ورزش را به اطفال طبقات ممتاز می‌آموختند.


ورزش یعنی اجرای مرتب تمرین‌های بدنی به منظور رشد و تکامل قوای جسمی و روحی که از دیر باز در ایران معمول بوده است. سعدی شیرین سخن همانند بسیاری از شاعران گذشته به ورزش و سرگرمی اهمیت داده و در اشعار خود به آن مقوله اشاره کرده است. مقاله‌ی حاضر، پژوهشی است در آثار مختلف سعدی از جمله : «بوستان»، «گلستان»، «غزلیات»، «قطعات» و... پیرامون ورزش و سرگرمی.

نویسنده در این مقاله به بررسی و معرفی انواع رشته های ورزشی دوره‌ی شاعر که شامل تیراندازی، چوگان بازی، شنا، کشتی گیری و ...است، پرداخته که با هم از نظر می‌گذرانیم.

ورزش و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. بشر همواره به سلامتی و جاودانگی می‌اندیشید؛ از این رو از همان دوره های تاریخ حیات، سعی بر آن داشت تا تن و روان خود را ورزیده کند و راهی برای جاویدان ساختن خویش بیابد.

گرچه ورزش در میان همه‌ی جمعیت‌های مورد مطالعه، باعث کاهش افسردگی است؛ اما بیش‌ترین تأثیررا در افرادی داشته که از فعالیت‌های بدنی بیش‌تری بر خوردارند. ورزش علاوه بر ایجاد نشاط و شادابی در روحیه‌ی انسان، سبب بهبود وضعیت سلامتی و قدرت جسمانی می‌شود.

در قرون گذشته‌ی مشرق زمین، ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیش‌ترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنی اختصاص داده بود. در حالی که در همان زمان سایر کشورها به این مقوله هیچ گونه توجه ای نداشتند، ایرانیان به اهمیت و ارزش و سلامت بدن به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد ارتشی سلحشور و پیروز پی برده بودند.

تلاش برای حفظ مرز و بوم ایران بر اساس تعالیم زرتشت که به عنوان «سرزمین مقدس» نامیده شده است و نیز میل به کشور گشایی و تسخیر سرزمین‌های مجاور، ایجاب می‌کرد که جوانان از آموزش نظامی منظمی که بر اساس آن ورزش و تربیت بدنی بود، برخوردار شوند. در حقیقت برنامه‌ی آموزش نظامی بسیاری از جوانان به مهارت‌های بدنی و قوای جسمانی محدود می‌شد تا بتوانند ویژگی‌های لازم یک سرباز خوب و شایسته را به دست آورند.

مقاله‌ی پیش رو در خصوص «ورزش و سرگرمی» از نگاه سعدی نگارش شده است؛ زیرا ورزش و حرکات بدنی، موجب تأمین سلامتی و شادابی روح است نویسنده در این مقاله ورزش‌ها و تفریح‌هایی که سعدی شیرازی در کلیات خود به آن‌ها توجه داشته را مورد بررسی قرار داده است که بسیار جالب و خواندنی است.

نقاشی مرد شکارچی خاورمیانه ای

تیر اندازی:

کمان بلند و تیرهای ساخته شده از نی و نیزه‌ی کوتاه جزو وسایل شکار و تیر اندازی ایرانیان بود. در مورد آموختن تیراندازی و شکار به کودکان در شاهنامه سخن بسیار رفته است و از مهارت بهرام گور در تیر اندازی، داستان‌های شگفت انگیزی نقل شده است.

سواران ماهر وتیر اندازان چیره دست در ایران از منزلت اجتماعی والایی برخوردار بودند. ازطرف دیگر استادان سواری و تیراندازی، کودکان و نوجوانان را سواری و تیراندازی می‌آموختند وبدین وسیله سعی می‌کردند تجارب خود را که ضامن استقلال کشورشان بود به نسل آینده انتقال دهند.

سعدی نیز در مواردی به این ورزش و مهارت اشاره کرده است. ازجمله اینکه برای تیراندازی، صبر و برداری را شرط عقل می‌داند؛ زیرا تیری که از کمان رها گردد باز به دست نمی‌آید (گلستان، باب 8 : 181 ) و تیرانداز برای اینکه بتواند به هدف بزند باید مهارت کافی داشته باشد (بوستان، باب 5 : 328 ) و نیز هوشمند باشد (همان، باب 7 : 343 ).
 
حــاش لله کـه من از تــیر بگــردانـم روی گر بدانم که از آن دست و کمان می‌آید
(غزلیات:516، ب 7)
 
نقاشی ورزش چوگان

چوگان بازی :

یکی از ورزش‌ها و بازی‌ها که در عموم طبقات صورت می‌گرفت، گوی و چوگان بازی بود. چوگان بازی مخصوص شاهزادگان و سپهد سالاران بود و در هر شهری یک یا چند زمین بازی وسیع برای چوگان در نظر می‌گرفتند و در روز معین طبقات مختلف برای مشاهده فعالیت بازیگران حاضر می‌شدند.

تاریخ پیدایش بازی چوگان و تنظیم آیین نامه و مقررات آن، به درستی معلوم نیست. آنچه مسلم است، این فن و آموزش آن از حدود دو هزار سال پیش در ایران (در بین طبقات ممتاز) رواج داشته و این ورزش به خاطر آنکه در پرورش جسم و تن وتقویت قوای ذهنی و تربیت روان یکی از مفیدترین ورزش‌ها محسوب می‌شد، بیش‌تر مورد علاقه و توجه ایرانیان بوده است.

از جمله استاد سخن- سعدی- در موارد متعددی به اصطلاحات این ورزش اشاراتی نموده است. وی انجام این ورزش را به هنگام فراغ دل و نیروی تن سفارش می‌نماید:
فــراغ دلت هست و نیروی تــن چو میدان فراخ است گـــویی بزن
(بوستان، باب 9 :380 )
 
خواهم انـدر پـایش افتادن چـو گـوی ور بــه چــوگانم زنـد هــیچش مـگــوی
(غزلیات:646)

با اینکه این ورزش، مخصوص شاهزادگان است؛ اما دلیل بر این نیست که هر شهسواری بتواند گوی را به در ببرد (بوستان، باب 4 :301 ). انجام این ورزش، زمین و میدان مخصوصی می‌طلبد (همان، باب 6 : 336 ) و در این بازی آنکه همیشه مغلوب و عاجز است گوی می‌باشد که در دست چوگان اسیر است (همان، باب 3 : 287 ).
 
چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را؟ چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را؟
(غزلیات:417 )

سعدی تصاویر شاعرانه‌ی زیبایی از گوی و چوگان ساخته است. دل همه حتی دشمنان همچون گویی گرفتار چوگان عشق یار است:
دل نمانده است که گوی خم چوگان تو نیست خصم را پای گریز از سر میدان تو نیست
(غزلیات:457 )

شاعر خود را در سرگشتگی همچون خم چوگان می‌داند و در پای سمند یار همانند گویی، همواره می‌غلتد (غزلیات : 646 ). او زلف خمیده‌ی یار را چوگان می‌داند و زنخ اورا گوی:
به هر کویی پری رویی به چوگان می‌زند گویی تو خود گوی زنخ داری بسازاز زلف چوگانی
(غزلیات:639)
 
ورزش و سرگرمی در آثار سعدی

کشتی گیری:

دیگر از ورزش‌های معروف، معمولی، مورد توجه و علاقه‌ی اکثریت مردم کشتی گیری بود. امروز نیز در آثار نویسندگان قدیم به رموزی که پهلوانان در رشته‌ی خود به کار می‌برند تا حریف را از پای در آورند بر می‌خوریم. گروه پهلوانان برای حفظ موقعیت اجتماعی خویش مکلف بودند که در هر جا که هستند اصول جوانمردی و اعتدال را رعایت کنند.

راجع به زورمندی وآثار قدرت و توانایی، شعرا و صاحب نظران از دیرباز سخن بسیار گفته‌اند. از جمله سعدی که در بوستان می‌گوید:
مها، زور مندی مکن بر کهان که بر یک نمط می نماند جهان
(بوستان، باب 1 :226)

منشأ کشتی گیری در ایران بسیار قدیمی است. فنون کشتی نیز بسیار متعدد بوده است. در گلستان ذکر ۳٦٠ فن کشتی رفته است.

 سعدی، کشتی گیری و سایر ورزش هارا موجب دلاوری مردان می‌داند:
به کشتی و نخجیر و آماج وگوی دلاور شود مرد پرخاش جوی
(بوستان، باب 1‌:250 )

این ورزش، فقط توسط کشتی گیران حرفه ای انجام می‌گیرد. در کشتی گرفتن فقط زور شرط نیست؛ بلکه به کار بردن درست فن‌ها نیز مهم است که در اثر آن حریف بی آنکه خود متوجه باشد، به زمین می‌خورد. تنها پس از تمرین‌های بسیار است که مهارت لازم در این ورزش به دست می‌آید (پولاک، 1368 : 135 ).

ورزش و سرگرمی در آثار سعدی
 

شنا:

از دیگر برنامه های با اهمیت ورزشی در ایران باستان، تعلیم شنا به کودکان بود. شنا در نهرها و رودخانه‌ها آموزش داده می‌شد و این آموزش با هدف نظامی صورت می‌پذیرفت. توجه ایرانیان به آب و علاقه‌ی آنان به نظافت و پاکیزگی و همچنین ورزش و نرمش بدن، شنا را به عنوان یک رشته از فعالیت‌های تربیت بدنی در آورده و آموختن آن را مورد علاقه‌ی نوباوگان و جوانان ایران قرار داده است.

سعدی در ابیاتی علاقه‌ی خود را به این فعالیت بدنی نشان داده است و اینکه به هنگام شنا باید در آب دست و پا زد (بوستان، باب 9 : 380 ) و نیز به هنگام شنا انسان هر قدر هم که مهارت داشته باشد، وجود جامه باعث عجز شناگر خواهد بود (همان، باب 3 : 294 ) و همچنین شنا در دریایی که کناره‌ی آن معلوم نیست، سرانجام موجب نابودی شناور خواهد شد:
در آبی که پیدا نگردد کنار غرور شناور نیاید به کار
(بوستان، باب 5 :328 )

ورزش و سرگرمی در آثار سعدی
 

نرد و شطرنج و انواع قمار:

یکی از بازی‌ها و هنرهایی که از دیرباز جنبه‌ی تفریحی داشته و در عین حال معرف هوش و استعداد بازیگران نیز بوده، بازی شطرنج است. بازی شطرنج نمونه ای از ورزش فکر در ایران باستان است که پیدایش آن بیش‌تر به دوره‌ی ساسانیان نسبت می‌دهند.

یاد گرفتن این ورزش به سبب وجود قوانین ومقررات در هم پیچیده، احتیاج به تمرکز حواس و مربی و معلم داشته است.

بعضی گویند در زمان انوشیروان این بازی رااز هند به ایران آوردند و بزرگمهر در مقابل آن، نرد را اختراع نمود و به هند فرستاد. لفظ شترنج معرب «سترنگ» است که لفظ فارسی می‌باشد. عده ای از شعرا و نویسندگان از نرد و شطرنج بازی و راه و رسم آن سخن گفته‌اند از جمله سعدی که می‌گوید:
سعدیا صاحب دلان شطرنج وحدت باختند رو تماشا کن که نتوانی چو ایشان باختن

به طور کلی قمار یعنی بازی‌هایی که در آن برد و باخت باشد، از دیرباز در ایران معمول بود و قمار بازان که اکثرا دل باخته‌ی این کارند در محافل خصوصی یا در قمار خانه‌ها گرد می‌آمدند و به انواع قمار نظیر: «نرد»، «شطرنج»، «پوکر»، «گنجفه» و «پاسور» مشغول می‌شدند، به این امید که پول یا چیز دیگری به کف آرند.

برد و باخت تابع تصادف یا مهارت بازیگران است. پس از حمله‌ی مغول توجه به امور ذوقی، هنری و تفریحی به طور محسوس نقصان پذیرفت. از طرف دیگر پس از حمله‌ی مغولان از قدرت نفوذ روحانیان تا حد زیادی کاسته شد؛ به همین علت گاه خان‌ها و متنفذین، علنی و آشکارا به تخت و شطرنج بازی و می‌گساری می‌پرداختند (راوندی، 1340، ج 7 : 518 ).

سعدی که مردی جامعه شناس و حقیقت بین است، توجه به امور تفریحی را برای ادامه دادن به کارهای جدی و خستگی آور ضروری می‌داند، به خصوص به اهل علم و دانش آموزان می‌گوید:
زمانی درس و بحث و علم و تنزیل که باشد نفس انسان را کمالی
زمانی شعر و شطرنج و حکایت که خاطر را بود دفع ملالی
خدای است آنکه ذات بی مثالش نگردد هرگز از حالی به حالی
(قطعات:838)

سعدی تنها در یک مورد به بازی نرد اشاره نموده و آن هم در باب هشتم گلستان است، آنجا که می‌گوید: «عاقل چون خلاف اندر میان آمد بجهد و چو صلح بیند لنگر بنهد که آنجا سلامت برکران است و اینجا حلاوت در میان.

مقام را سه شش می‌باید ولیکن سه یک می‌آید» (گلستان، باب 8 : 191 ). در ابیاتی نیز به اصطلاح و انواع مهره های شطرنج اشاره‌هایی شده است، از جمله اینکه موقع چیدن مهره‌ها، دو مهره‌ی اسب و پیل پهلوی هم قرار می‌گیرند (بوستان، باب 3 : 281 )، مهره‌ی پیاده بعد از طی کردن صفحه‌ی شطرنج می‌تواند به مهره‌ی نیرومند تری یعنی فرزین تبدیل گردد (همان، باب 2 : 262 ) :

«کجاوه نشینی را دیدم که با عدیل خود می‌گفت: یا للعجب پیاده‌ی عاج چو عرصه‌ی شطرنج به سر می‌برد فرزین می‌شود یعنی به از آن می‌شود که بود...»(گلستان، باب 7 : 160 )

در جایی دیگر مهره‌ی فرزین در رقعه، نصیحت گر و محافظ شاه معرفی شده (همان، باب 8 : 375 ) و در بیتی نیز به اصطلاح «داو» که نوبت بازی در شطرنج می‌باشد اشاره شده است (همان، باب 7 : 354 ) و این مهره‌ی شاه می‌تواند با مهره‌ی مختلفی مانند مهره‌ی رخ، مات شود (غزلیات : 421 ) که در اینصورت ارزشش از بیدق نیز کم‌تر خواهد بود:
که شاه ارچه بر عرصه نام آور است چو ضعف آمد از بیدقی کم‌تر است
(بوستان، باب 1 : 235 )
 

ورزش و سرگرمی در آثار سعدی

شکار:

قبل از آشنایی انسان با کشاورزی و اهلی کردن حیوانات، شکار حیوانات برای انسان بدوی، امری ضروری و حیاتی بود. پس از آنکه بشر به رموز و فنون کشاورزی و چوپانی آشنا شد، شکار اهمیت دیرین خود را از کف داد، به خصوص پس از آنکه وسایل تولیدی تکامل یافت.

در این دوره‌ی تاریخی، طبقات ممتاز که فراغت و آسایش بیش‌تری داشتند، به نخجیر کردن و شکار حیوانات وحشی علاقه‌ی بسیار نشان دادند و شکار که روزگاری جنبه‌ی حیاتی داشت، برای طبقه‌ی مرفه، بیش‌تر جنبه‌ی تفریحی به خود گرفت.

صید جانوران انواع گوناگون داشت: «شکار کوه»، «شکار دشت»، «شکار در آب» و «شکار در هوا» و نیز هر یک وسایل مخصوص به خود را داشت که با نوع شکار، دونده، پرنده و جاندارانی که در آب می‌زیستند تغییر می‌کرد.

همراهان شاه اغلب بسیار بودند و با بازداران و یوزداران ورزیده و نخجیر داران به صدها تن می‌رسیدند. شکارگاه نیز جایی بزرگ بود با آب‌ها، سبزه‌ها، خوش و نزه، مناسب برای زیستن شکار و در آن کمین گاه ساخته بودند برای کمک به شکارچیان (اروندی، 1340، ج 7 : 32 ).
 
ابزار شکار:
نخستین ابزار شکار آدمیان، سنگ و چوب و شاخ جانداران بود؛ ولی با گذشت زمان انسان به کمک فکر و اندیشه‌ی خود «دام وقلاب»، «تیر و کمان»، «تبر و شمشیر»، «زوبین»، «فلاخن»، «تیغ»، «خنجر»، «نیزه»، «کمند» و «گرز» را برای شکار حیوانات و مبارزه با دشمنان خود به کار برده است.

آدمیان غیر از ابزار های مختلف، از جانداران گوناگون چون: «یوز»، «سگ»، «سیاه گوش»، «باز»، «باشه»، «چرخ» و «شاهین»نیز برای شکار جانوران مدد می‌گرفته‌اند.
 
شکار به وسیله‌ی کمند:
گاهی شکارحیوانات با کمند صورت می‌گرفته که سعدی در ابیاتی به این مورد اشاره نموده است:
یکی طفل برگیرد از رخش، بند نیاید به صد رستم اندر کمند
(بوستان، باب 7 : 344 )
 
به پرخاش جستن چو بهرام گور کمندی به کتفش بر، از خام گور
در آمد نمدپوش چون سام گْرد به خم کمندش در آورد و برد
(بوستان، باب 5 : 325 )

کمند، بهترین وسیله برای صید حیوانات وحشی وبیابانی بوده است که سر تسلیم فرو نمی‌آوردند (غزلیات : 412 )؛ مانند «شیر» که با کمند شکار می‌شد:
به صید هژبران پرخاش ساز کمند اژدهای دهن کرده باز
(بوستان، باب 5 : 324 )

در شکار حیوانات وحشی، صید شیر نشانه‌ی مردانگی و رشادت بوده است به طوری که:
مرد اگر شیر در کمند آرد چون کمندش گرفت مسکین است
(غزلیات:443)

آهو از دیگر حیواناتی است که به خاطر زیبایی و رعنایی‌اش شکار می‌شد و صید آهو نیز با کمند صورت می‌گرفت:
چون نرود در پی صاحب کمند آهوی بیچاره به گردن اسیر
(غزلیات:522)
 
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود عجب فتادن مرد است در کمند غزال
(غزلیات:539)
 
چنین غزال که در وصفش همی رود سعدی گمان مبر که به تنها شکار ما باشد
(غزلیات:480 )

شکار با تیر و کمان:
گاهی نیز وسیله‌ی شکار، تیر و کمان بود:
چو هر گوشه تیر نیاز افکنی امید است ناگه که صیدی زنی
(بوستان، باب 2 :272 )

چون صید وحشی در بند جان خویش است در مقابل نشّاب و تیرها ایستادگی ندارد و پا به فرار می‌گذارد (غزلیات: 414 ).
 
شکار به وسیله‌ی دام:
پرندگان نیز از جمله صید های مورد علاقه‌ی شاهزادگان و نیز مردم بوده‌اند. برای شکار پرندگان از دام استفاده می‌شد که روی آن را با دانه می‌پوشاندند و مرغ به طمع دانه در دام می‌افتاد و گرفتار می‌گردید (ترجیعات، غزل دوم : 652 ):
مرغ وحشی که می‌رمید از قید با همه زیرکی به دام افتاد
(غزلیات:468 )

مرغی که اکنون در دسترس است، باید پای بند گردد نه وقتی که سر رشته را از دست ربود (بوستان، باب 9 : 382 ) و باید برای جلوگیری از رفتن مرغ، پر و بالش را زد:
غالب آن است که چون مرغی به دام افتاد تا به جایی نرود پر و بالش دارند
(غزلیات: 494 )

در حکایتی از بوستان، کرکس که خود را دوربین‌ترین پرنده می‌داند به طمع دانه، در دام گرفتار می‌شود:
...چو کرکس برِ دانه آمد فراز گره شد بر او پای بندی دراز
ندانست از آن دانه‌ی خوردنش که دهر افکند دام در گردنش...
زغن گفت از آن دانه خوردن چه سود؟ چو بیناییِ دامِ خصمت نبود...
(بوستان، باب 5 : 328 )

صید ماهی نیز از دیگر شکارها بوده است؛ البته ماهی به سبب گوشتش صید می‌شده است و این کار به وسیله‌ی تور و شست انجام می‌شد، به طوری که ماهی راهی برای رفتن نداشته است (غزلیات : 426 ):
به نامردی از هم بدادیم دست چو ماهی که با جوشن افتد به شست
(بوستان، باب 5 : 325 )

سعدی در حکایتی از گلستان به صید ماهی اشاره نموده است: «صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد. طاقت حفظ آن نداشت. ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود و برفت.»
 
...دام هر بار ماهی آوردی ماهی این بار رفت ودام ببرد

دیگر صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند که: «چنین صیدی در دامت فتاد و ندانستی نگه داشتن؟»

گفت: «ای برادران، چه توان کرد مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود. صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل خشک بر نمیرد» (گلستان، باب 3 : 111).

سعدی َشَره و حرص خوردن را علت به دام افتادن ذکر می‌کند:
بدوزد شره دیده‌ی هوشمند درآرد طمع مرغ و ماهی به بند
(گلستان، باب 3 : 116 )
 
مگـــر مـی نبینی کـه دد را و دام نـــینداخت جز حرص خوردن به دام
پــــلنگی که گردن کشد بر وحوش به دام افتد از بهر خوردن چو موش
چو موش آنکه نان و پنیرش خوری به دامش در افتی و تیرش خوری
(بوستان، باب 6 :334 )

در مواقعی نیز برای شکار از سگ شکاری استفاده می‌شد؛ بنابر این سگ شکاری بر سگ شهری، برتری خاصی داشت (قصاید فارسی: 720 ).

پادشاهان گاهی به عنوان تفریح، همراه لشکر به شکار می‌رفتند همچون «دارای فرخ تبار» که سعدی در بوستان نامش را برده (بوستان، باب 1 : 222 )

و نیز «بیدادگر شهریاری» که چون تکاور را به دنبال صیدی راند از حَشَم بازماند (همان، باب 1 : 239 ).

پادشاهان اکثرا «باز نر» یا «جُرّه باز» برای شکار پرندگان کوچک‌تر پرورش می‌دادند. قبل از شکار چشم باز، بسته می‌شد تا پرواز نکند و هنگام شکار چشم‌هایش باز می‌شد تا پرنده را شکار کند و بلافاصله بازگردد (دیباچه‌ی بوستان : 203 ) و نیز به شهپرش سنگی بسته می‌شد تا نتواند بر اوج فلک پرواز کند و دور گردد (بوستان، باب 6 : 333) .

در بیتی نیز به اصطلاحی در شکار که «دامیاری» است اشاره شده که به صید جانوران با دام گفته می‌شود (همان، باب 4 : 314).

سعدی معتقد است که اگر انسان در امر شکار و نخجیر، پرورده و ماهر باشد، از جنگ و کارزار نیز هراسی نخواهد داشت و مردی دلیر و رشید خواهد بود (همان، باب 1 : 250 ).

ورزش و سرگرمی در آثار سعدی

بازی‌های کودکان:

کودکان نیز به فراخور سن خود نیاز به تفریح و بازی‌هایی دارند که سعدی تنها در دو سه مورد به این نکته اشاره نموده است. در گلستان از کودکی سخن به میان آمده که «بر بام رباطی به بازیچه، تیر از هر طرفی می‌انداخت» (گلستان، باب 3 : 119 )

و نیز در حکایتی از معلمی حلیم بحث شده که بسیار خوش خلق بود وکودکان «به اعتماد حلم او ترک علم دادند، اغلب اوقات به بازیچه فراهم نشستندی و لوح درست ناکرده در سر هم شکستندی» و در بازار به خرسک بازی مشغول بودند (همان، باب 7 : 155 ).

در جایی دیگر هم بازی دیگر کودکان ذکر شده:
چو کودکان که دامن خود اسب کرده‌اند دامن سوار کرده و میدانت آرزوست
(غزلیات:788 )

ورزش و سرگرمی در آثار سعدی

کبوتر بازی:

یکی از بازی‌های پر رونق در عصر سعدی، تربیت کبوتران برای پرواز بر فراز خانه و کاشانه‌ی صاحب آن است؛ اما گاهی این تربیت موجب می‌شود که از کبوتر به عنوان پیک و نامه بر استفاده شود.

تربیت کبوتر و کبوتر بازی، در دوران بعد از اسلام در ایران و دیگر ممالک معمول بود. مقامات دولتی از دیر باز برای رساندن نامه‌ها از حس جهت یابی این پرنده زیبا استفاده می‌کردند (اروندی، 1340، ج 7 : 12 ). سعدی می‌گوید:
ای باد بوستان، مگرت نافه در میان وی مرغ آشنا، مگرت نامه در بر است
(غزلیات:435)


سخن آخر:

ورزش و پرورش اندام از نظر فضایل اخلاقی مورد توجه ایرانیان باستان قرار داشت و آنان عقیده داشتند که ورزش علاوه بر تأمین سلامتی و نیرومندی، پرورش دهنده‌ی فضایل و صفات نیک همچون: «شجاعت»، «جوانمردی» و «فروتنی» است.

سعدی نیز در آثارش ورزش را اساس نیرومندی دانسته و نیرومندی را برای دستگیری ناتوان و نه برای زورگویی و ماجراجویی می‌دانسته تا بدان جا که نیرومندی و پهلوانی را با جوانمردی و چشم پاکی و فروتنی و راستی و بسیاری دیگر از سجایای اخلاقی همراه می‌دانسته و ناتوانی و سستی را مایه‌ی ناراستی بر می‌شمرده.


منابع و مآخذ

1. اروندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1340؛
2. بوستان سعدی، به نگارش محمد علی ناصح، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، 1371؛
3. تصحیح بوستان سعدی، دکتر غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، تهران 1369؛
4. تصحیح گلستان سعدی، دکتر غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، تهران، 1368؛
5. خردنامه، اثری از قرن ششم ه. ق به کوشش دکتر منصور ثروت، انتشارات امیر کبیر، 1372؛
6. در قلمرو سعدی، علی دشتی، انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم، 1356؛
7. ذکر جمیل سعدی، مجموعه‌ی مقالات و اشعار به مناسبت بزرگ داشت هشتصدمین سالگرد تولد سعدی، گردآوری کمیسیون ملی یونسکو، در سه جلد، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، 1373؛
8. سعدی و فلسفه‌ی زندگی، دکتر حیدر رقابی، نشر جیران، چاپ اول، تهران، زمستان 1363؛
9. سفرنامه‌ی پولاک «ایران و ایرانیان» یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، تهران، 1368؛
10. سفرنامه‌ی، حکیم ناصر خسرو قبادیانی، به کوشش دکتر محمد دبیرسیاقی، چاپ دوم، 1363؛
11. سفرنامه‌ی ابن بطوطه، ترجمه‌ی دکتر محمد علی موحد، موسسه‌ی انتشارات آگاه، چاپ پنجم، پاییز 1370؛
12. شرح بوستان، دکتر محمد خزایلی، انتشارات جاویدان، تهران، 1344؛
13. شرح گلستان، دکتر محمد خزایلی، انتشارات جاویدان، تهران، 1368؛
14. غزلیات سعدی، به کوشش خلیل خطیب رهبر، نشر مهتاب، 1369؛
15. فارس نامه، ابن بلخی، توضیح و تحشیه از دکتر منصور رستگار فسایی، انتشارات بنیاد فارس شناسی، چاپ اول، 1374؛
16. کلیات سعدی، به تصحیح ذکاء الملک فروغی، مقدمه از عباس اقبال آشتیانی، تهران؛
17. کلیات سعدی، به اهتمام محمد علی فروغی، انتشارات امیر کبیر، چاپ چهاردهم، تهران، 1363؛
18. کلیات شیخ سعدی شیرازی، طبع مظفری، بمبئی، 1335 ه. ق.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما