اعترافات

گفتار ولتر(1): در دوران توحش و نادانی، پس از سقوط امپراتوری رم، مسیحیان همه چیز را مانند هیئت، شیمی، طب، ریاضیات، و غیره از مسلمانان آموختند و از همان قرون اولیه ی هجری ناگزیر شدند برای گرفتن علوم متداوله ی
دوشنبه، 18 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعترافات
اعترافات

نویسنده: دکتر علی محمّد الماسی



 

غرب چگونه از دستاوردی های مسلمانان استفاده کرد؟

گفتار ولتر(1): در دوران توحش و نادانی، پس از سقوط امپراتوری رم، مسیحیان همه چیز را مانند هیئت، شیمی، طب، ریاضیات، و غیره از مسلمانان آموختند و از همان قرون اولیه ی هجری ناگزیر شدند برای گرفتن علوم متداوله ی روزگار به سوی آنان روی آورند. دین اسلام وجود خود را به کشورگشایی ها و جوانمردی های بنیان گذارانش مدیون است. در صورتی که مسیحیان به یاری شمشیر و تل آتش آیین خود را به دیگران تحمیل می کنند. پروردگارا، کاش همه ملت های اروپا روش ترکان مسلمان را سرمشق قرار می دادند.
دینی که محمد (ص) آورد بی گمان از مسیحیت برتر بود در آیین او هرگز یک فرد یهودی (حضرت عیسی) را به خدایی نگرفتند و یک زن یهودی را (حضرت مریم) را مادر خدا نپنداشتند و یهودیان دیگر را مورد نفرت و کینه ی خویش قرار ندادند. در آیین او هرگز به کفر جنون آمیز مسیحیان دچار نشدند و یک خدا را به سه خدا و سه خدا را به یک خداوند ندانستند. در آیین او هرگز خدای خود را به زیر دندان ها خرد نکردند (اشاره به عشای ربانی) ایمان به خدای یگانه، تنها اصل بزرگ آیین او بود. اسلام دینی معقول و جدی و پاک و دوستدار بشریت. معقول است، زیرا هرگز به جنون شرک گرفتار نگشت و برای خدا همدست و همانند نشناخت و اصول خود را بر پایه ی اسراری متناقض و دور از عقل استوار نکرد؛ جدی است، زیرا قمار و شراب و وسایل لهو و لعب را حرام دانست و به جای آن ها پنج نوبت نماز در روز تعیین کرد. پاک است؛ زیرا تعداد بی حد و حصر زنانی که بر بستر فرمانروایان آسیا می آرمیدند را به چهار زن محدود کرد. دوستدار بشریت است؛ زیرا زکات و کمک به همنوع را از سفر حج واجب تر شمرد. این ها همه نشانه های حقیقت اسلام است. فضیلت همزیستی را نیز بر آن ها بیفزایید.(2)
گفتار برتراند راسل(3): دین محمد (ص) وحدانیت ساده ای بود که با معضلات کلامی، تثلیث و حلول پیچیده و بغرنج نگشته بود. پیامبر ادعای الوهیت نداشت و پیروانش نیز چنین ادعایی در حق او نداشتند وظیفه مؤمنین این بود که برای اسلام تا آن جا که ممکن است جهان گشایی کنند اما عذاب رساندن به مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان منع شده بود. قرآن این ملل را اهل کتاب می نامید یعنی کسانی که پیرو تعالیم یک کتاب آسمانی اند. فرهنگ ممتاز دنیای اسلام گرچه در سوریه جوانه زد، به زودی در دو انتهای شرقی و غربی آن یعنی ایران و اسپانیا شکوفه داد. در حدود هشتصد و سی میلادی محمد بن موسی خوارزمی که مترجم کتاب های نجومی و ریاضی از زبان سانسکریت بود کتابی منتشر کرد که در قرن دوازدهم تحت عنوان خوارزمی در باب ارقام هندی به زبان لاتینی ترجمه شد. آن چه عربی می نامیم و در واقع باید هندی نامیده شود، مغرب زمین نخستین بار از این کتاب آموخت. همین نویسنده کتاب دیگری هم درباره ی جبر نوشت که تا قرن شانزدهم به عنوان کتاب درسی در غرب به کار می رفت. دو فیلسوف مسلمان یکی ابن سینا و دیگر ابن رشد شایسته ی توجه خاص هستند. ابن سینا در میان مسلمانان و در طب بیشتر از حکمت شهرت دارد و از قرن دوازدهم تا هفدهم آثارش به عنوان راهنمای طب در اروپا به کار می رفت و ابن رشد در بین مسیحیان و در فلسفه ی مسیحی شهرت فراوان دارد. آثار وی در قرن سیزدهم به وسیله ی مایکل اسکات به لاتین ترجمه شد.(4)
گفتار جورج سارتن(5): شگفت انگیزترین حادثه مسلماً پیدایش و رشد انفجاری اسلام بود. هجرت که نمایشگر مبداء حقیقی آن است در 622 میلادی اتفاق افتاد. قبل از اسلام فاتحان دیگری هم پیدا شدند که فتوحات شان سریع و عظیم بود ولی امپراتوری شان پیش از عمر خودشان به پایان می رسید، جالب ترین جنبه ی فتوحات اسلامی این است که این فتوحات قطعی بود. حکام دنیوی ممکن است عوض شوند اما این دین پایدار خواهد ماند.
در اواسط سده ی هشتم تا دوازدهم میلادی فرهنگ لاتینی تقریباً به طور مطلق در پس فرهنگ اسلامی قرار گرفت. رکود فکری که در نیمه ی دوم سده ی هفتم و نیمه ی اول سده ی هشتم میلادی دست کم در مورد اروپا و خاور نزدیک محسوس بود، عصر تجدید فعالیتی را به دنبال داشت. این امر تا حدودی کاملاً مدیون پیشگامی مسلمین بود، پس شایسته است به این عصر که نشان دهنده ی شروع علم اسلامی است نام عربی بدهیم اگرچه اطلاق این عصر به نام جابربن حیان چیزی در حد یک دعوی است، بگذار چنین باشد. مطالعه ی دقیق آثار جابر خواه به عربی یا لاتین یکی از ضروری ترین و امید بخش ترین وظایف تحقیق است. سارتن در کتابی به نام مقدمه بر تاریخ علم در سه جلد، جلد اول به نام از هومر تا خیام برای نشان دادن عظمت اسلامی و تربیت اسلامی هفت عصر علمی از نیمه ی قرن هشتم تا نیمه ی دوم قرن دوازدهم را به نام دانشمندان مسلمانان نامیده است که عبارت اند از:
1) عصر جابربن حیان: نیمه ی دوم قرن هشتم م. (سال های 134 - 184 ه. ق.).
2) عصر خوارزمی: نیمه ی اول قرن نهم م. (سال های 185 - 236 ه. ق.).
3) عصر رازی: نیمه ی دوم قرن نهم م. (سال های 237 - 288 ه. ق.).
4) عصر مسعودی: نیمه ی اول قرن دهم م. (سال های 289 - 339 ه. ق.).
5) عصر ابوالوفا: نیمه ی دوم قرن دهم م.(سال های 340 - 391 ه. ق.).
6) عصر بیرونی: نیمه ی اول قرن یازدهم م. (سال های 392 - 442 ه. ق.).
7) عصر عمر خیام: نیمه ی دوم قرن یازدهم م. (سال های 443 - 494 ه. ق.).(6)
گفتار ویل دورانت: به طوری که از احادیت نبوی معلوم می شود پیامبر کسان را به طلب علم تشویق می کرد و این کار را محترم می داشت و از این جهت با اغلب مصلحان دینی تفاوت داشت. گفته بود هر که به راهی رود که علمی جوید خدا برای وی راهی به سوی بهشت گشاید و مرکب عالمان دانا را با خون شهیدان وزن کنند، مرکب عالمان از خون شهیدان برتر باشد. نخستین کارگاه کاغذ در قلمرو اسلام به سال 178 ه. یا 794 میلادی به بغداد به دست فضل بن یحیی وزیر هارون الرشید گشوده شد، آن گاه عربان این صنعت را به سیسیل و اسپانیا بردند و از آن جا به ایتالیا و فرانسه رسید. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن بخشی را به اسلام اختصاص داده است که حقایق و سرمایه های تاریخی اسلام و دلایل عظمت اسلام را بیان می کند و در آخر می گوید: «در واقع خواننده ی عادی از این گفت و گوی دراز درباره ی تمدن اسلامی حیرت می کند، اما عالم محقق از اختصار بی مورد آن تأسف می خورد.»(7)
گفتار حنا الفاخوری: اسلام به اعمال جادوگران و فالگیران در معالجه ی بیماران خاتمه داد و با آن که پزشکان صدر اسلام، بیشتر خارج از دین بودند ولی اسلام از این علم تمجید کرد. مسلمانان به فرا گرفتن علوم پزشکی پرداختند و چنان سرآمد شدند که تا قرن هفدهم میلادی معلم اروپاییان بودند. پزشکان مسلمان تنها به علم طب نمی پرداختند، بلکه به علوم دیگری چون هندسه و نجوم، کیمیا، فلسفه و موسیقی نیز اشتغال می ورزیدند. از این رو برخی نظریات ریاضی، طبیعی و منطق در این علم داخل شده است. با آن که کتب بقراط و جالینوس نخستین مرجع متعلمان این فن بود ولی پزشکان مسلمان بدین قانع نشدند و به دیگر اطبای یونانی، سریانی، ایرانی، و هندی مراجعه کردند و دایره المعارف هایی از خود برجای نهادند که بعدها به زبان لاتین ترجمه شد و از آن جهت که این آثار شامل اندیشه های طبی اعراب، یونانیان، هندیان، ایرانیان و نبطیان بود در مجامع علمی اروپایی تدریس می شد که مشهورترین آن ها قانون ابن سینا و حاوی رازی است که البته حاوی در نزد غریبان مشهورتر از قانون است. همچنین حکمای اسلامی در کیمیا و داروگری سهم به سزایی داشتند. نخستین کتاب هایی که در عهد دولت فاطمی به زبان عربی ترجمه شد در علم کیمیا بود. اولین کسی که به این علم پرداخت خالدبن یزید ملقب به حکیم آل مروان بود ولی مشهورترین کسی که کیمیا را به طور مطلق پیشه ی خود قرار داد جابربن حیان، از شاگردان امام جعفر صادق (ع) است. برتلو، صاحب کتاب کیمیا در قرون وسطی جابر را در کیمیا هم طراز ارسطو در منطق می داند. می گویند که جابربن حیان کاشف اسید سولفوریک، جوهر گوگرد معروف به زیت الزاج، اسید نیتریک (جوهر شوره)، تیزاب (مخلوط جوهر شوره و جوهر نمک)، سود سوز آور سلیمانی، ید، جیوه، انتیمون، و غیره است.
مسلمانان به گیاه شناسی و جانورشناسی نیز مانند علوم دیگر رغبت زیادی نشان دادند. فی المثل مبادی نظریه تطور (تکامل) را که داروین آورد می توان در کتاب جاحظ یافت. دمیری (قرن هشتم هجری) کتابی به نام حیاه الحیوان الکبری را در حیوان شناسی نوشت که در آن بیش از نهصد نوع از حیوانات را با ذکر نام ها و مزایا و طبایع آن ها توصیف کرده است. متفکران اسلام به ریاضیات و فروع آن چون حساب و هندسه و نجوم و موسیقی توجه خاص داشتند در مباحث خواص اعداد غور کردند و به شناخت مبحث تصاعد در حساب و قوانین آن ها نایل آمدند. همچنین قواعدی برای جذرگیری و جمع مربعات اعداد متوالی و مکعبات کشف کردند و یا دلایلی آورند. محمد بن موسی خوارزمی از مردم خوارزم است و در عهد مأمون به اوج شهرت رسید. خوارزمی نخستین کسی بود که واژه ی جبر (الجبر) را به کار برده است و فرنگیان این کلمه را از او گرفتند و تا امروز هم استعمال می کنند.
خوارزمی در همه ی علوم به خصوص نجوم و ریاضیات بر همه ی علمای عصر خویش برتری داشت. او جبر را مستقل از حساب مورد توجه قرار داد و برای آن قواعد ثابتی وضع کرد. برای حل معادلات درجه دوم جبری از راه های هندسی ابتکاری خود استفاده کرد. خوارزمی در حساب، کتابی تصنیف کرد که در نوع خود بی همتا بود. این کتاب را ادوارد باثی تحت عنوان الگوریتمی (الخوارزمی) به لاتین ترجمه کرد و علم حساب تا چند قرن در اروپا به این نام معروف بود و از همین کلمه ی لگاریتم به معنی علم نسبت های عددی گرفته شده است. با همه ی این مسائل که تا کنون گفته شد روشن می شود که دانشمندان اسلامی در راه خدمت به بشریت چه کارهایی انجام داده اند ولی متأسفانه هنوز آثار علمی مسلمین - چنان که باید - مورد توجه واقع نشده است و حتی قسمت زیادی از آن ها نابود شده است و بسیاری از آن ها در کتاب خانه های شرق و غرب به اصطلاح خاک می خورد. علمای غرب دانش را از اسلاف خود که شاگردان مکتب مسلمین بودند فرا گرفتند ولی شاگردان را بلند نام ساختند و استادان را از یاد برند.(8)
گفتار آن فرمانتل: فرمانتل می گوید تعلیماتی را که در قرون وسطی به سویش می رفتند از آثار اشخاصی مانند افلاطون و حتی پیش از آن ارسطو بود که البته از متن اصلی یونانی به عربی و از عربی به لاتین برگردانده شده بود و مورد استفاده قرار می گرفت. فرمانتل این موضوع را مدیون فتوحات مسلمانان، به وسیله ی عرب ها و نیز اسپانیایی ها، می داند. زبان یونانی به زودی از دنیای غرب محو شد و حتی آثار مصنفین یونانی را در ترجمه های لاتینی آن مطالعه می کردند. هنگامی که اروپا ارسطو را بازیافت بیش از هزار و پانصد سال از مرگ او می گذشت ولی در نزد اروپاییان چنان ارجمند بود که گویی هنوز زنده است. باز یافتن ارسطو، که نفوذ او را از شرق به غرب منتقل کرد، نتیجه ی مستقیم فتوحات مسلمانان بود.(9)
گفتار فرانسوا ژوزف پیکاوه: هر گاه میان تألیفات و کتاب هایی که مسیحیان غرب می خواندند با تألیفات و کتاب هایی که در دست مسلمانان بود مقایسه ای به عمل آوریم خواهیم دید که مسلمانان به ابتکار و نواندیشی نزدیک تر بودند. مسلمانان در قرن سیزدهم میلادی استاد مسیحیان بودند و همینان بودند که به تأسیس فلسفه ی کاتولیک و کلام کاتولیک کمک کردند.(10)
گفتار هرمان راندال: در همان اوان قرون وسطی که مغرب زمین سر از خواب برمی داشت مرکز فرهنگ اسلامی به دست اصلاح طلبان متعصب از خلافت شرقی رانده شد و به جنوب اسپانیا که در دست مراکشی ها بود انتقال یافت. اطلاع بر آثار بزرگ ارسطو، نخستین بار از اسپانیا برخاست اما مسلمانان علاوه بر این چیز دیگری را هم که ارسطو با همه ی نبوغش از آن پاک بی بهره بود به دست آوردند و آن علم ریاضیات و مکانیک بود. دانش ریاضی و طبی جهان یونانی را مسلمین در دست گرفتند و با صبر و حوصله ی زیاد به کار پرداختند و آن را آهسته آهسته با عمل منطبق ساختند.(11)
گفتار جان برنال: نسیم تازه ای از علم وزیدن گرفت و آن گاه در پرتو لوای اسلام، ترکیبی شکوهمند یافت و از این طریق بود که علم و فن به اروپای قرون وسطی راه یافت. در رصد ستارگان یعنی تنها علمی که در آن مشاهده ی دقیق، محاسبه، و پیش بینی لازم بود، نفوذ اسلام بیش از رشته های دیگر علمی دوام کرد. جدول هایی در رصدخانه ی مراغه در زمان ایلخانیان تنظیم شده بود و همچنین جدول های الغ بیک تا زمان رنسانس بهترین جدول های اخترشناسی به شمار می رفتند.(12)
اعترافات از این نوع در کتاب های دانشمندان خارجی زیاد به چشم می خورد که برای اجتناب از طولانی شدن این مبحث از ذکر آن ها خودداری می شود و توصیه می گردد که در این موارد کتاب های زیر مطالعه شود:
1) دانش مسلمین، محمد رضا حکیمی.
2) علم و تمدن در اسلام، دکتر سید حسین نصر، ترجمه ی آرام.
3) تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، زین العابدین قربانی (به خصوص از صفحه ی 308 به بعد).

اصالت فرهنگ

سخن محققان درست است که گفته اند: «اسلام از همان آغاز دین دانش و سواد شمرده می شد.» قرآن کریم مرکز ادبیات مدون عرب و نقطه ی اساسی علم و تعلیم شد. در اسلام در مرتبه ی پس از قرآن، سخنان و تعالیم پیامبر (سنت) و تعالیم و خطب امام علی بن ابیطالب و دیگر امامان و افکار سایر افاضل مسلمانان، باعث رونق علم و دانش در سرتاسر قلمرو اسلام شد.
از این جا به اصالت فرهنگ اسلامی توجه می یابیم، و می نگریم که در همان سده ی نخستین، پیش از آن که مسلمانان به نقل و گردانیدن آثار دیگران دست یازند خود صاحب فرهنگی بوده اند اصیل و وسیع، عمیق و متحرک - فرهنگی که بسیاری از مسائل اصیل آن چنان بود که حتی پس از حرکت ترجمه و نشر آثار گردانیده، چیزهایی همسنگ آن مسائل در آن آثار یافت نشد، از جمله در علوم الاهی و توحید درباره ی صفات فعل خداوند، درباره مشیّت، درباره ی حقیقت عالم و اسرار آفاق، در پاره ای از مسائل علوم طبیعی، چنان که از جمله در آثار برخی از متکلمان به این گونه امور برمی خوریم.
سخن بر سر اصالت و غنای فرهنگ اسلام بود. با همین گزارش اندک روشن شد که آغاز ترجمه در اسلام، آغاز تأسیس فرهنگ اسلامی نبود، بلکه آغاز یکی از چند نقطه توسعه آن بود. البته خود جنبش ترجمه از یک دیدگاه خدمتی بزرگ بود که مسلمانان به علم و تمدن بشر می کردند.
مسلمانان، یهودیان و مسیحیانی که در استخدام مسلمانان بودند، به کار عظیم ترجمه و نقل دست زدند. و بدین گونه اصل میراث قدیم و فرهنگ کلاسیک را برای قرون آینده ی بشری نگه داری کردند و هم ده ها اشتباه آن را درست کردند و ده ها مسئله ی مهم دیگر و کشف تازه برآن افزودند.
دوران ترجمه و نقل از دوران دوم، بلکه دوران سوم شیوع و توسعه ی دانش بود. در تاریخ علم اسلام بدین گونه پیداست که علوم اوایل به خلاء به اصطلاح راه نیافت بلکه وارد فرهنگ امتی شد که خود از پیش، دارای فرهنگی عظیم و عمیق، روحیه ای علمی و استدلالی و زمینه ی تعلیماتی گسترده بود. و در دو کلمه: امتی که طلب علم و تعلیم و تعلم آن را واجب می دانست و یک قرن و نیم بود که به انجام دادن این امر واجب به پا خاسته بود.
پس خلاصه ی بحث این شد که مسلمانان با نظری مشرفانه، به ترجمه ی علوم دست زدند. و برخی از مطالب پیشینیان را پسندیدند و برخی را نه.
هر آنچه را هم پسندیدند در بوته ی تحقیق گداختند و آن را تصحیح کردند، پیراستند و افزودند و کاستند. آنچه که از یونانیان به اعراب (مقصود مطلق دانشمندان اسلام است) رسید تنها به همان صورت اصلی و دست نخورده به دیگران انتقال نیافت، بلکه باید گفت که علوم یونانی در محیط عربی (اسلامی) برای خود زندگانی و نشو و نمای خاص داشته است. در نجوم و ریاضیات کارهای یونانیان و هندیان را در هم آمیختند و به آن ها نظم و سازمان تازه بخشیدند. و به همین جهت پیشرفت قابل ملاحظه ای در این دو رشته ی علم به دست عربی زبانان صورت گرفت.
می توان گفت که علم جبر و مثلثات از علومی است که به وسیله ی علمای عربی اسلامی، ایجاد شده و توسعه یافته است. اینان در ارصاد فلکی و تهیه ی کتاب های زیج مهارت کامل داشتند و تنها به این بسنده نکردند که آنچه را که از یونانیان گرفته بودند توسعه دهند، بلکه زیج ها و رصدهای قدیمی را مورد تدقیق قرار دادند و آن ها را اصلاح کردند و در نتیجه علمای عربی (اسلامی) متوجه نقص منظومه ی بطلمیوسی در هیئت بودند.

عمق علمی

در نظام تربیتی اسلام دو اصل تعلیم داده شده بود که موجب عمق نظر و استدلال در تشخیص بود. اصل اول: تعقل؛ اصل دوم: اجتهاد در عقیده.
دعوت به این دو اصل باعث شد تا مسلمانان در اندیشه ی خود از پیروی کورکورانه پرهیز کنند و به نظر مستقل توجه یابند: به ویژه اصل اجتهادی بودن عقیده که لازم می کرد هر کس نوع اندیشه و جهان بینی و عقاید خویش را از طریق تقلید نگیرد و با اجتهاد و تشخیص مستقل خود صاحب عقیده شود.(13) این دو اصل که به توده ی مسلمانان آموخته شده بود، آیا در روحیه ی دانشمندان و طالبان علم و محققان چه تأثیری می گذاشت؟ معلوم است. این تعلیم تا به آن جا عمق یافت و گسترد که آن همه ژرف بینی و دقت نظر معروف اسلامی را پیش آورد. حتی مسلمانان در برابر منطق ارسطویی، روش علمی ویژه ای پدید آوردند که بسی عمیق تر و اصولی تر از منطق قدیم بود.
همین اندازه یاد می کنیم که اگر کسی به این چند کتاب که تنها و تنها از برای نمونه یاد می شود - نه آوردن آمار - رجوع کند خواهد دانست که این عمق علمی و ژرفی اندیشه، قدرت درک و غنای دریافت که در عالمان مسلمان مشهود شده است کدام است و چگونه است.

آثار الباقیه                           بیرونی                  شناخت فرهنگ و آداب اقوام
احصاءالعلوم                         فارابی                   شمارش و رده بندی دانش ها
اتقان                       سیوطی                  علوم و ادبیات قرآنی
اسفار                      ملاصدرا                 فلسفه وجودی و عرفانی
الحیوان                 جاحظ                   جانورشناسی
الخلاف                   شیخ طوسی                          فقه تطبیقی
الشافی                   سید مرتضی                          جهان بینی اسلامی
                                                        (در فلسفه ی رهبری و سیاسی)
الفهرست                                ابن الندیم                             کتاب شناسی
الکتاب                   سیبویه                    نحو ادبی (به روش استقرایی)
المراجعات                            سید شرف الدین   محاوره ی علمی و تعهد
                                                                در دانش عقاید
المناظر                  ابن حیثم                               نورشناسی - علم مناظر
الهدی الی دین الامصطفی                بلاغی نجفی                         نمونه ی علمی نقد ادیان منسوخ
بیان الفرقان                         شیخ مجتبی قزوینی           معارف خالص قرآنی
تبیان                      شیخ طوسی                          تفسیر علمی - ادبی
تجوید العقاید                       خواجه نصیر                         علم کلام شیعی
تنبیه الامه                              نائینی                    سیاست شرعی
خطبه                     ابوتمام طائی                       شعر شناسی
حی بن یقطان                      ابن طفیل                              داستان فلسفی
دلائل الاعجاز                      جرجانی                               نقد ادبی و سخن شناسی
زیج صابی                             بنانی                      رصد و شناخت نجوم و قوم
شرایع الاسلام                       محقق حلی                           فقه استدلالی
شرح کافیه                                                             نحو عربی (به روش استدلالی)
شفا                          ابن سینا                 فلسفه ی مشایی و
                                                  دائره المعارف فلسفی
شکل القطاع                         خواجه نصیرالدین               مثلثات
صورالکواکب                        عبدالرحمان صوفی            نجوم و صور آسمانی
عبقات الانوار                        میرحامد حسین هندی       تتبع و احتجاج و
                                                                تعهد در دانش عقاید
عروه الوثقی                         سید جمال الدین اسدآبادی             شناخت سیاسی
قانون                      ابن سینا                 طب توصیفی
قبسات                    میرداماد حسینی                شناخت های ویژه ی فلسفی
کشف الاسرار        رشیدالدین میبدی              فن ترجمه (نوبت اولی)
کفایه الاصول                        آخوند خراسانی مبانی فقه
لسان العرب                          ابن منظور افریقی               فرهنگ استقرایی
لغت نامه                                علی اکبر دهخدا فرهنگ استنادی - تتبع
مرآه العقول                         مجلسی                  شرح نویسی علمی
مروج الذهب                        مسعودی                                تاریخ نگاری فنی
مفتاح السعاده                      طاشکبری زاده    دائره المعارف علوم
مقدمه                     ابن خلدون                           علم العمران، فلسفه تاریخ
مکاسب                   شیخ انصاری                         فقه نظری علمی
منیه المرید                           شهید ثانی                             آداب و اخلاق علم طلبی

با در نظر گرفتن آنچه به طور نمونه آورده شد، و مرور در کتاب های یاد شده و امثال آن ها و عمیق نگریستن در ژرف نگری های علمی مسلمین، به اصل تحقیق علمی در میان امت بهتر پی می بریم.(14)

انشعاب علوم

مسلمین از سده های نخستین بلکه از دهه های نخستین، معلومات و تألیفات خویش را دسته بندی کردند و علم ها را از یکدیگر جدا ساختند و سنت تخصص و انشعاب در علم را، در فرهنگ خویش، با بنیانی استوار، پی افکندند و پی گرفتند.
از این جاست که در تألیفات اسلامی، در همان سه تا شش سده ی نخستین به نام و تعریف علمی بیش از دویست و پنجاه رشته از رشته های علوم برمی خوریم.

رده بندی علوم

دانشمندان اسلامی، در رده بندی دانش ها و تعیین مرتبه ی هر یک سهمی تام داشته اند. یکی از کارهای عمده ی مسلمانان در این مقوله کار ابونصر محمد فارابی است، یعنی کتاب احصاءالعلوم. گفته اند این کتاب راهنمای متفکران غربی در تقسیم علوم بوده است و کتاب تقسیم فلسفه گوندیسیالینوس، از احصاءالعلوم است.

ابتکارات مسلمین

در این رساله که سخن از دانش مسلمین می گوییم، باید این مسئله، یعنی مسئله ابداع علمی و ابتکارات مسلمین را نیز تا اندازه ای باز نماییم، زیرا در این باره حقایق، چنان که باید کمتر عرضه شده است.
دانشمندان اسلامی خود به مقدار و موضوع کارهای تحقیقی و ابتکاری خویش واقف بوده اند و گاه گاه این مقوله را اظهار داشته اند. در این جا فقط به عناوین موضوعات و کارهای ابتکاری و تحقیقی اشاره می شود که عبارت اند از:

1- رده بندی علوم                            فارابی
2- علم مساحی و تسطیح                 بیرونی
3- شرح شماره بندی                        بیرونی
4- مقدمات هندسه ی فضایی                          خواجه نصیرالدین طوسی
5- هندسه ی تحلیلی                         مسلمین
6- آغاز علم جبر                               خوارزمی
7- معادله ی سرعت                          ابوالوفای بوزجانی
8- وضع و کاربرد علامت صفر        محمد خوارزمی
9- بسط ریاضیات                               مسلمین
10- وزن مخصوص                            ابوریحان
11- حرکت نقطه ی اوج خورشید  زرقالی
12- کُلَف خورشید                             ابن رشد
13- زیج های اسلامی (به وسیله ی جمعی از دانشمندان اسلامی)
14- زمینه های نقض هیئت بطلمیوسی (جابربن افلح، ابن باجه، ابن طفیل، و خواجه نصیرالدین طوسی)
15- تعیین طول درجات خط نصف النهار و اندازه گیری محیط زمین اولین بار از طریق مسلمین انجام شد.
16- اثر رصدخانه های اسلامی.
17- رونق پزشکی
18- ایجاد بیمارستان.
19- ادبیات.
20- آسیب شناسی توصیفی.(15)
و حدود سی مورد دیگر که برای دوری از تفصیل از آوردن آن ها خودداری می شود.

پی نوشت ها :

1. فرانسوا ماری آروئه، مشهور به ولتر (Voltaire)، فیلسوف و نویسنده ی فرانسوی (1694 - 1778).
2. اسلام از نظر ولتر، ترجمه ی جواد حدیدی، طوس، صص. 87 ، 193 ، 244 ؛ به نقل از دانش مسلمین، ص. 106.
3. Russell، برتراند آرتور ویلیام راسل، فیلسوف معاصر انگلیسی.
4. راسل، برتراند، تاریخ فلسفه ی غرب، ترجمه ی نجف دریابندری، کتابهای جیبی، تهران، صص. 213 - 224 (به نقل از دانش مسلمین، ص. 108)
5. Georg Sarton‎‏ (1884 - 1975)، دانشمند امریکایی.
6. دایره المعارف فارسی، ج. 1، ص. 28.
7. دورانت، ویل، تاریخ تمدن (بخش تمدن اسلامی)، اقبال، ص. 322.
8. الفاخوری، حنا؛ الجر، خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه ی عبدالمحمد آیتی، تهران، زمان.
9. فرمانتل، آن، عمر اعتقاد، ترجمه ی احمد کریمی، امیرکبیر، به نقل از دانش مسلمین، صص. 105 به بعد.
10. عبدالرزاق مصری، شیخ مصطفی، تمهید لتاریخ الفلسفه الاسلام، چ. 2، 1379، قاهره.
11. راندال، جان هرمان، سیر تکامل ذهن جدید، 1954، ماساچوست.
12. برنال، جان، علم در تاریخ، ج. 1، به نقل از دانش مسلمین، ص. 105 به بعد.
13. دانش مسلمین، صص. 77 و 80.
14. همان مأخذ، ص. 81.
15. همان مأخذ، صص. 148 - 175.

منبع : تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط