بیداری اروپا و شکل گیری تمدن غرب

فیلیپ ولف (1) استاد افتخاری دانشگاه تولوز (2) فرانسه و مستشرق بنام در اروپا، در بخشی از کتابش تحت عنوان: بیداری و روشنفکری در اروپا (3) آورده است: "رنسانس کارولنژین (4) در سالهای اول قرن نهم که باعث بیداری،
سه‌شنبه، 10 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بیداری اروپا و شکل گیری تمدن غرب
بیداری اروپا و شکل گیری تمدن غرب

 




 
فیلیپ ولف (1) استاد افتخاری دانشگاه تولوز (2) فرانسه و مستشرق بنام در اروپا، در بخشی از کتابش تحت عنوان: بیداری و روشنفکری در اروپا (3) آورده است: "رنسانس کارولنژین (4) در سالهای اول قرن نهم که باعث بیداری، تحرک و شکل گیری تمدن غرب شد، حاصل نگردید مگر با بهره گیری از خرده ریزهای گنجینه‌ی علم و معرفتی که در کشورهای شرق مدیترانه گردآوری شده بود.
ولف اضافه می‌کند که ما نبایستی فراموش کنیم که بین النهرین (5) یکی از مهم‌ترین کانونهای مؤثر در تشکیل تمدن اروپا بوده است."
گرچه نظریه‌ی فیلیپ ولف مورد پذیرش تمامی علمای اروپائی نیست، اما ظن غالب حکم بر صحت نظریه‌ی تولد علم در شرق می‌کند. لازم است ابتدا به نظریه‌ی مخالفین فیلیپ بپردازیم. آن‌ها بر این ادعا پافشاری می‌کنند که آیا آنچه در شرق باستان به عنوان علم مطرح بوده است واقعاً علم تلقی می‌شود یا یک تجربه‌ی شخصی است؟ در پاسخ باید گفته شود که هر چند علوم شرقی ابتدا مبتنی بر نیازها و تجربیات فردی بوده نهایتاً از بار تفکرات علمی بهره مند شده است. (6)
انسان‌ها پس از اشباع شدن از خدایان روی زمین به آسمان نگریستند. آسمان برای انسان هم مرکز برکت بوده چون باران داشت و خورشید و هم منبع نیروهای مرموز و هم مسکن خدایان. بنابراین بابلی‌ها نخستین قومی بودند که اعلام داشتند ستارگان نقش قدرتمندی در تعیین سرنوشت انسان دارند.
کلدانیان برای اولین بار به طور مشخصی جایگاه، نام و حرکت و مسیر نامنظم ظاهری ستارگان را تعیین کردند - فواصل ستارگان از یکدیگر - موقعیت آن‌ها را اندازه گیری نمودند و مداری را که خورشید ظاهراً ظرف یکسال دور زمین طی می‌کند معین نمودند. منطقه البروح را اندازه گیری و سال را به 365 روز و 12 ماه تقسیم و سال شمسی را مشخص کردند. (7)
در مصر علاوه بر حساب و هندسه - علم پزشکی و تشریح به مناسبت عمل مومیائی ترقی کرد.
این اندکی از ذخائر علمی شرق بود. پس مجاز هستیم بگوئیم که شرق فاز ایستگاه علم بوده است. ادعائی که مورد تأیید علماء غربی نیز می‌باشد.
اما این علم چگونه به اروپا رفت؟ یونانیان نخستین قومی بودند که از جغرافیای اروپا بریدند و در آسیای صغیر و سواحل نیل صاحب کلونیهانی شدند، هم از این طریق و هم توسط بازرگانان زمینه‌ی انتقال علم از شرق به غرب فراهم شد، بعداً بدلیل برخوردهای نظامی و سیاسی این جا به جایی علمی سرعت بیشتری به خود گرفت.
علمای یونان پایه گذار چراها و چگونگی‌ها در بررسی‌های علمی بودند در یونان بروز حوادث طبیعی از حیطه‌ی قدرت مرموز خدایان بیرون آمد - طالس به عنوان پایه گذار تفکر علمی در جهان، بروز حوادث و ظهور پدیده های طبیعی را ناشی از تحولات و دگرگونیهای نهفته در خود طبیعت اعلام کرد نه ناشی از اراده خدایان و اندیشه را از آسمان موهومات به زمین کشاند. چرا باران می‌بارد؟
چرا هوا سرد و گرم می‌شود؟ چرا درختان سبز و زرد می‌شوند؟ این‌ها همه ناشی از تغییر حالات ماده واحد است که به نظر طالس این ماده همان آب بود. (8)
طالس مکتب مسلسطی یا اندیشه ماتریالیستی را پایه گذاری کرد. شاگردانش مثل آنکسیمندر تفکراو را تعقیب کردند. فیثاغورث با مکتب مسلسطی درگیر شد و خود بنیانگذر مکتب ایده آلیسم گردید و عدد و رقم را دارای رموز قدرتمندی دانست که بر روی بروز حوادث اثر می‌گذارد. (9)
هراکلیت واضع تئوری حرکت و دموکریت واضع نظریه‌ی اتم تحول عظیمی در دنیای اندیشه بوجود آوردند. سوفسطائیان جامعه شناسی و علم سیاست را بنا نهادند و سقراط اخلاق را زیربنای تفکر فلسفی خود قرار داد و تصمیم گرفت به جنگ سنت‌های جامعه‌ی خود برود و نظم نوینی را پایه گذاری کرد واین فکر بزرگ‌ترین اختلاف بین استاد و شاگرد یعنی سقراط و افلاطون بود، زیرا افلاطون آریستوکرات که موجودیت خود و جامعه‌ی آتن را در حفظ سنتهای کهن اشرافی می‌دانست به مخالفت با استاد خود پرداخت و جامعه‌ی اشرافیت اسپارت را الگوی مدینه‌ی فاضله‌ی خود قرار داد - افلاطون با نظریه مُثل باب جدیدی را در دیدگاههای فلسفی گشود و برای نخستین بار هندسه را جهت اثبات ادعای فلسفی خویش به مدد طلبید. (10) اما ارسطو تافته‌ی جدابافته‌ای شدکه هم حاکم بر تمام علوم زمان خویش بود و هم بنیانگذار بسیاری از علوم جدید مخصوصاً منطق شد. (11)
ظهور ارسطو همزمان است با قدرت گیری اسکندر و ویرانی شهر، دولتها به عنوان پایگاه تفکر سیاسی و عامل رشد اندیشه - حاکمیت تفکر میلیتاریسم اسکندر فضا را برای آزادی اندیشه مسدود کرد واین پایان نخستین مرحله‌ی شکل گیری تمدن غرب بود.
نخستین مرحله‌ی برخورد شرق و غرب با حمله‌ی اسکندر آغاز شد - او با میراث علم و فلسفه یونان راهی شرق شد و جامعه‌ی ما را به شدت تحت تاثیر فرهنگ و تمدن یونان قرار داد. اسکندر در ذهنیت نوجوان خویش امپراتوری جهانی وسیعی را ترسیم می‌کرد. به همین دلیل و برای رسیدن به این هدف اسکندر با رئالیسم و ناسیونالیسم یونانی مخالفت کرد و به خوبی دریافت که برای ایجاد یک امپراتوری جهان شمول چاره‌ای جز شبیه سازی فرهنگی بین ملتهای مغلوب ندارد ( 12) به تقلید شاهنشاهان ایرانی و فراعنه‌ی مصری ادعای خدایی کرد و لباس موبدان و کهنه به تن کرد - آتن را به اسکندریه منتقل نمود و در این جا علمای یونانی علم را تقسیم بندی و تخصصی کردند - بطلیموس، ارشمیدس و جالینوس هر کدام به دنبال علم خاصی رفتند. بدین ترتیب یکبار دیگر شرق کانون رشد علم شد - این جا به جایی نشان داد که علم بدلیل ظرافت طبع از محیط‌های متشنج بیزار است.
اسکندریه موقعیت حساس خود را به عنوان برجسته‌ترین مرکز علمی جهان آن روز همچنان تا ظهور دیانت اسلام حفظ کرد - امپراتوری اسلام که از مدیترانه تا هند و از دریای خزر تا شمال آفریقا گسترش یافته بود بر مراکزی تسلط یافت که قبلاً کانون میراث فرهنگی یونان و روم بود مثل صومعه‌ها(13).
به گفته‌ی بسیاری از علمای غربی، اسلام عامل موثری در حفظ و حراست علوم یونانی شد زیرا خصلت وحدت بخش اسلام و تشویق به علم جوئی بنا بر فرمان پیامبر بزرگوارش موجب گردید تا متولیان دین در حفظ و اشاعه علم کوشش کنند.
در زمان خلفای عباسی، منصور دوانیقی و مخصوصاً هارون الرشید و فرزندش مامون کار جمع آوری اسناد و کتب علمی در بغداد فراهم شد و نهضت ترجمه (14) شکل گرفت - در همین زمان مکاتب امام باقر (ع) بدون هیچگونه تعصب دینی با گردآوری علما از تمامی ادیان و فرقه های غیراسلامی و اسلامی عوامل رشد و اعتلای علم را فراهم آوردند. دراین دوره اسناد علمی از تمامی نقاط جهان متمدن آن روز برای ترجمه به زبان عربی در بغداد جمع آوری شد و فلسفه و علم غنی اسلامی پا گرفت و عصر طلائی تمدن اسلامی آغاز گردید. (15)
اما متأسفانه از قرن سوم - چهارم هجری به دلیل ظهور عنصر ترک در صحنه سیاست و تولد کانونهای قدرت جدید مثل خلفای فاطمیون در مصر - خلفای اموی در اندلس - فدائیان اسماعیلیه در مصر و ایروان و قدرتهای محلی مرکزیت مذهبی - سیاسی بغداد رو به افول گذاشت و شرایط متشنج مانع رشد تفکر علمی در شرق اسلامی گردید. (16)
افزون بر این که در این هنگام جنگهای صلیبی بین شرق و غرب یا مسلمانان و مسیحیان به مدت دو قرن آغاز شد. تجار ونیزی که رابطه‌ی تنگاتنگی با جهان اسلام داشتند سردمداران جهان مسیحیت را در جریان تناقض‌ها و تضادهای مذهبی و سیاسی شرق اسلامی گذاشتند - جنگهای صلیبی گرچه با پیروزی نظامی مسلمانان خاتمه یافت ولی این مسیحیان بودند که پیروزی علمی را با دستیابی به منابع ارزشمند علم و فلسفه‌ی اسلامی نصیب خود کردند.(17)

بیداری اروپائیان :

بیداری اروپائیان ناشی از حوادث داخلی و رخدادهای خارجی است. آنچه بیشتر مربوط به بحث ماست شرایط خارجی می‌باشد که خود محصول دو واقعه‌ی مهم است که این هر دو حادثه نشأت گرفته از دنیای اسلامی است: اول حمله‌ی ناموفق مسلمانان عرب در سال 711 توسط طارق به اروپا است که موجب به خود آمدن اروپائیان از تغافل‌های قرنهای تاریک قرون وسطی شد. این هجوم مسلمانان باعث گردید که امت عیسی مسیح (ع) که در یک نظام واحد سیاسی - مذهبی زیر نظر پاپ زندگی محدود و مسدودی را می‌گذراند به خود آید و درتشکیلات کهنه و مندرس خویش تجدیدنظر کنند. این حمله مهم‌ترین عامل بیداری اروپائیان بود. زیرا نظام واحد دینی کاتولیک بهم ریخت و پاپ ناچار شد برای جلوگیری از قدرت تازه نفس مسلمانان به دست خود تاج امپراتوری مقدس روم را دراول ژانویه سال 800 بر سر شارلماین بگذارد. (18) بدین ترتیب قدرت واحد پاپ تقسیم شد و دنیای مسیحیت بین دو قدرت مذهبی (پاپ) و سیاسی (امپراتور) به دو نیمه تقسیم گردید.
شارلماین برای تقویت نهاد امپراتوری خود دست به یک رنسانس زد. این رنسانس نقطه عطف بیداری اروپا و شکل گیری تمدن غرب شد. شارلماین به سال 781 آلکوبین (19) دانشمند انگلیسی را برای بنای ساختمان نوین امپراتوری خود دعوت کرد تا مقدمه‌ی تجدید حیات عقلی را فراهم آورد. در آستانه‌ی شکل گیری تمدن غرب تناقض و تضاد شدیدی بین فلاسفه‌ی اروپا بوجود می‌آید که در واقع این تضاد عکس العمل کشمکش بین عقل و ایمان است. سن آنسلم (20) نماینده ایمان و کلیسا در برابر ژربر (21) و ژان اسکات (22) نمایندگان عقل یا مدارس جدید قرار می‌گیرد. این برخوردها مرحله‌ی دیگری است از تفرقه در نظام کلیسائی زیرا با تاسیس مدرسه‌ی شارتر (23) در فرانسه اولاً یک کانون جدید علوم غیرمذهبی در مقابل کلیسا قرار می‌گیرد ثانیاً کانون و اهداف علم و فلسفه را که تاکنون دستورات کلیسائی تشکیل می‌داد با رنسانس کارولنژین این انسان است که در کانون علم قرار می‌گیرد و انسان از آسمان به زمین می‌آید - تفکر و اندیشه در جستجوی انسان، مکتب اومانیسم را بنیانگذاری می‌کند. اومانیسم انسان گرایی را به جای خدامحوری می‌گذارد. *
کنستانتین آفریقایی با ترجمه آثار و منابع جالینوس، بطلمیوس، دموکریت و بقراط از زبان عربی و عبری به زبان لاتین مواد درسی مدرسه شارتر فرانسه را در قرن یازدهم گردآوری کرد. بدین ترتیب در غرب نیز طی قرنهای یازده و دوازده به تقلید از شرق اسلامی نهضت ترجمه‌ای آثار دانشمندان یونانی را از عربی به زبانهای اروپائی برگرداند.

عصر روشنفکری در اروپا:

با جمع آوری اسناد و مدارک از سراسر کانونهای علمی مخصوصاً از جهان اسلام در شرق و اندلس (24)، سویل (25)، تولد (26)، ساراگوس (27)، سیسیل در غرب که به صورت شاهزاده نشین های اسلامی از قرن پنجم اداره می‌شدند و ترجمه‌ی این اسناد به زبان لاتین که غالباً توسط مقامات کلیسائی صورت می‌گرفت مقدمه‌ی نهضت روشنفکری فراهم آمد** (لازم به یادآوری است از قرن نهم که رنسانس کارولنژین در جهت تغییر ساختار جامعه و اندیشه به وقوع پیوست تا امروز هیچگاه این حرکت متوقف نشده است).
عصر روشنفکری در اروپا همزاد و همزمان با یک تحول اقتصادی بود - یعنی ظهور و رشد طبقه بورژوازی - تولد این طبقه به عنوان گرداننده و محرک تمدن غرب باز هم در نتیجه مراودات بازرگانی اروپا با شرق صورت گرفت.
یکی از نشانه های بیدرای اروپا ظهور شهرها در قرن یازدهم مخصوصاً در ایتالیا بود - پیدایش شهر به عنوان پایگاه قدرت سیاسی - اقتصادی بورژوازی مصادف است با آغاز عصر روشنگری - شهر محل استقرار و اشتغال بازرگانان و صنعتگران بود که مبادله کالا با کالا (خاص روابط اقتصادی روستائی) جای خود را به مبادله بر اساس پول داد. نهضت روشنگری حرکت اومانیستی بود علیه قدرت دین در جامعه‌ی اروپا و مقدمه ایست بر آغاز حاکمیت تفکرسکولاریسم (28). این حرکت عموماً توسط متولیان کلیسائی شروع شد.
در عصر روشنگری کشیش‌ها از زندگی در محیط نمناک صومعه بیزار شدند و در شهر به شغل استادی دانشگاه، نویسندگی و محققی و مترجمی پرداختند.
آلکوئین در زمان شارلماین نخستین کشیشی بود که منصب عالی اداری و پست وزارت فرهنگ امپراتوری شارلماین را عهده دار بود. در همین قرن نهم لودوفری یر (29) اولین کشیشی بود که علیرغم مخالفت کلیسا به مطالعه آثار سیسرون (30) پرداخت.
شهرنشینان یا همان بورژواها به محض سکونت در شهر ابتدا دست به تنظیم تشکیلات اقتصادی و سپس اداری و سیاسی و نهایتاً فرهنگی مبادرت کردند که این اقدام اخیر همان نهضت روشنگری بود - یعنی حرکتی که سنت‌ها - آداب و رسوم - پای بندیهای ایمان و اخلاق را سست کرد و انسان به عنوان یک موجود اقتصادی مستقل نه یک شخصیت آخرت گرای وابسته به نظم کلیسائی مطرح گردید. این نهضت معروف به رنسانس شهری (31) شد.
یکی از پایه های اصلی رنسانس کارولنژین که بعداً در قرن 12 و در عصر روشنگری بیشتر مورد توجه قرار گرفت. نخستین رفورم مذهبی در سال 817 یعنی در عهد امپراتوری لوئی دوپیو، (32) یکی از فرزندان شارلماین بود که به دست کشیشی به نام من بنوآدانیان (33) و تحت عنوان بندیکتین (34) رخ داد و به دستور امپراتور بسیاری از صومعه‌ها بسته شد.

نهضت ترجمه در دنیای مسیحیت:

گر چه قبلاً به نهضت ترجمه در اروپا مختصر اشاره‌ای شد. اما به دلیل اهمیت آن یکبار دیگر موردبررسی قرار می‌دهیم.
قبل از جنگهای صلیبی روابط بازرگانی بین شرق و غرب با محدودیت دریای مدیترانه و از طریق شهرهای ساحلی ایتالیا مخصوصاً ونیزوژن برقرار بود. بازرگانان ایتالیایی از بیزانس، دمشق، بغداد و مصر ظرایف کالاهای کمیاب و لوکس را برای اشراف اروپا خریداری و حمل می‌کردند. (35) همراه ابریشم و ادویه، اسناد خطی به زبان یونانی، عربی و عبری را خریداری و پنهانی به اروپا می‌بردند و اومانیست‌ها مشتریان خوبی برای این نوع کالاها بودند. علمای اسلامی یا عرب (36) در این میان یک نقش واسطگی داشتند. زیرا منابع علمی را از یونان و روم جمع آوری و ترجمه کرده و شرحی بر هر کدام از آن‌ها نوشتند و یک بار دیگر از طریق کانونهای علمی مسلمانان در فرناطه به غربی‌ها تحویل دادند. کار ترجمه اسناد یونانی و رومی در بغداد و جندی شاپور معمولاً توسط مسیحیان شرقی یعنی ارتدوکس ها، که از نظر کلیسای کاتولیک رافضی بودند و به اصل منوفیزیت اعتقاد داشتند (اصلی که در باب حضرت مسیح قائل به وحدت وجود می‌باشد یعنی بشریت او عین خالقیت اوست) و نسطوریان و یهودیانی که از زیر شکنجه و آزار حکومت بیزانس فرار کرده و به آغوش اسلام پناه آورده بودند صورت می‌گرفت. این سه گروه می‌توانستند در مدارس - دارالترجمه - کتابخانه‌ها و حتی دارالخلافه رفت و آمد کنند. بنابراین همین فرقه های مذهبی عامل موثری در فروش اسناد ارزشمند علمی به تجار اروپائی شدند. (37)
در انتقال اسناد علمی از شرق و غرب، اروپائیان از دو عامل کارآمد و یاریگر برخوردار بودند یکی سواحل گسترده‌ی مسیحی نشین مدیترانه و دوم کانونهای قدرت سیاسی در آسیای صغیر مثل ادسا، حران و تصیبین که همگی مسیحی نشین بودند. (38)
راههای انتقال علوم اسلامی به اروپا عمدتاً یا سیسیل (در ایتالیا) و یا قرناطه در اسپانیا (اندلس) بود - اومانیست‌های اروپائی که پرچمدار حرکت بیداری و نهضت رنسانس بودند - شکارچیانی از بین مسیحیان - یهودیان و حتی مسلمانان انتخاب کردند که به زبانهای یونانی، رومی، عربی و عبری آشنائی داشتند و می‌بایست اسناد علمی - فلسفی - تاریخی را خریداری یا حتی سرقت می‌کردند و پنهانی به صورت مال التجاره به اروپا می‌بردند. غالباً شکارچیان با لباس تجار و کشیش رفت و آمد می‌کردند. (39)
شکارگر نسخه های خطی یونانی و عربی و فارسی را در شهر پالرم، مرکز سیسیل، جائی که پادشاهان نورماندی و مخصوصاً فردریک دوم حکومت می‌کردند تحویل مترجمین یونانی، مسیحی ، یهودیان و مسلمان می‌دادند. مرکز دیگر ترجمه شهر تولد بود که مترجمین زیرنظر دانشمند معروف کشیش ریموند (40) (اواسط قرن 12) آثار یونانی، هندی، اسلامی و رومی را به لاتین ترجمه می‌کردند.
معروف‌ترین مترجم دانشمند شیمی فرانسوی آبلار (41) بود که از مسیحیان یهودیان و مسلمانان اندلس جهت ترجمه‌ی متون علمی و فلسفی استفاده می‌کرد آبلار مترجمین را بنا به تخصص و آشنائی با زبانی که داشتند به گروههای جداگانه تقسیم می‌کرد. یکی از این گروه‌ها مامور ترجمه‌ی قرآن کریم شد. این گروه تحت سرپرستی کشیشی به نام پیردوونرابل (42) اقدام به ترجمه‌ی قرآن مجید کرد و سپس نخستین الهام جنگ با مسلمانان را در بین مقامات مسیحی مطرح نمود. این جنگ نه یک مبارزه‌ی نظامی، بلکه یک تهاجم فرهنگی به منابع اسلامی بود. (43)
آبلار نخستین چهره‌ی معروف نهضت روشنگری و بیداری اروپا است. اولین کشیشی است که اقدام به تعلیم علوم غیرکلیسائی کرد و شعار وحدت عقل و ایمان را که همان شعار اومانیستی و روشنگری است سرداد.
بعد از آبلار نوبت به آلبرت کبیر (44) (پیرو مکتب ابوعلی سینا)، سن توماس داکن (45) مشهورترین فیلسوف مسیحی قرون وسطائی و سن آنسلم (46) می‌رسد.
سن آنسلم مدیر مدرسه‌ی شارتر ( قرن 12) جزو بزرگ‌ترین اومانیست‌های انگلیسی است که معتقد است انسان در مرکز خلقت قرار دارد. تفکر اومانیستی از نظرگاه مذهبی با دو اصل مخالف بود: اول گناه اولیه و دوم تجد عیسی مسیح. یکی از پر سروصداترین اقدامات اومانیستی دراین قرن عبارت بود از اعطای استقلال به دانشگاه‌ها و خروج دانشگاه‌ها از زیر سلطه‌ی کانونهای قدرت سیاسی و مذهبی.
دانشگاه پاریس که یکی از قدیمی‌ترین دانشگاههای اروپا است در سال 1200 و در زمان فیلیپ اوگوست (47) افتتاح شد. این دانشگاه برای کسب استقلال خود در سال 1229 برای نخستین بار در تاریخ دانشجوئی دست به اعتصاب زد. اعتصاب باعث برخورد خونین بین دانشجویان و نیروهای دولتی شد و تعدادی دانشجو کشته شدند. اعتصاب دو سال تمام به طول انجامید و هیچ کلاسی تشکیل نشده تا اینکه پادشاه معروف، مذهبی و خوش طینت فرانسه، لوئی نهم یا سن لوئی در سال 1231 استقلال دانشگاه را به رسمیت شناخت و آن را بازگشائی کرد. دانشگاه آکسفورد در زمان پادشاهی ژان سانتر به سال 1214 استقلال خود را کسب نمود.
اما عامل دوم خارجی که باعث بیداری و شکل گیری تمدن اروپا شد، جنگهای صلیبی است. این جنگ‌ها که نقطه‌ی عطف تاریخی در روابط شرق و غرب یا اسلام و مسیحیت است به مدت دو قرن ( 1295- 1096) این دو نقطه جغرافیائی را با دو جهان نگری متفاوت در مقابل یکدیگر قرار داد. (48) گرچه نمود ظاهری این مبارزات، از سوی دنیای مسیحیت در یک پوشش مذهبی پیچیده شده بود در نهان دلایل پنهانی بسیار دربرداشت. از بین همه‌ی دلایل آنچه بیشتر به بحث ما مربوط می‌شود عبارت است از: عوامل اقتصادی و دینی که انگیزه‌ی نخستین محرک آن طبقه بورژوازی است موجب تغییر ساختار جامعه قرون وسطایی و تغییر نگرش اروپائیان نسبت به تمام مسائل مخصوصاً مذهب شد که حرص دنیاگرایی جای احساس آخرت گرائی را گرفت. دلیل دوم ناشی از کجروی های کلیسای کاتولیک است. کلیسائی که از تکالیف الهی خود دور شده و خود را آلوده‌ی دنیائی کرده بود. (49) ظهور و گسترش کانونهای قدرت در برابر کلیسا پایه های ایمان را در میان پیروان مسیحیت و ارکان قدرت را در میان متولیان کلیسا سست کرده بود. این کانونهای قدرت عبارت بودند از توسعه‌ی شهر و تجار - نهضت‌های ضدکلیسائی (مثل آلبی ژواها (50) در جنوب فرانسه) نهضت روشنگری قدرت امپراتوران و اشراف.
تمام این دلایل موجب گردید تا رابطه دینی مردم با یکدیگر و نفوذ پاپ بر پیروانش کمتر شود. کلیسا در برابر تمام این کانونهای قدرت و نهضت‌های جدید به دنبال بهانه و ابزاری بود تا یکبار دیگر جامعه‌ی مسیحیت را به خود آورد و احکام عیسویت را حاکم نماید. جنگهای صلیبی بهترین وسیله و بهانه بود تا اروپا را به سمت کلیسا بکشاند - کمبود زمین را به عنوان عامل مهم اقتصادی با تصرف شرق جبران کند - مازاد جمعیت را که پتانسیل ناآرامی بود روانه‌ی یک سرنوشت نامشخص نماید. اشراف و شوالیه‌ها را که رقبای توانمندی بودند و فقط جنگ عطش تجاوزگریهای آنان را برطرف می‌نمود، راضی نگه دارد. (51) تشخیص پاپ صحیح بود - ابزار و راههائی که به کار گرفت دقیق بود اما نهایت و غایت جنگهای صلیبی نه به سود مسیحیت تمام شد و نه به نفع اسلام. رفورم مذهبی، مسیحیت کاتولیک را از حاکمیت و نفس انداخت و رنسانس دین را از سیاست جدا کرد یا سیاست را حاکم بر دین نمود. در جهان اسلام تشتت سیاسی و تفرقه‌ی دینی زمینه را برای حمله‌ی مغول و بعداً ورود استعمار آماده کرد. امپراتوری روم شرقی که واسطه‌ی این جنگ‌ها بود سرنوشتی بهتر از دیگران نداشت و مقهور ترکان عثمانی شد. پس چه کسانی از جنگهای صلیبی بهره مند شدند؟ آنهائی که در پشت دیوار کلیسا از ادامه جنگ‌ها حمایت می‌کردند تا محرک جنگ‌ها یعنی دین را از چشم مردم بیندازند، یعنی گروههای اومانیستی و نهضت‌های روشنگری - محرکین اصلاح دینی - بورژوازی و امپراتوران. دقیقاً همان گروه‌ها و نهضت هائی که موجب بیدرای و رنسانس و روشنگری و پی ریزی تمدن جدید اروپا شدند.
جنگهای صلیبی به عنوان نقطه‌ی آغازین تمدن اروپا حداقل در نتیجه در زمینه مبحث مورد نظر ما برای اروپا به بار می‌آورد. اول این که صلیبیون پس از استقرار و یادگیری زبان عربی اسناد و منابع ارزشمند علمی را با خود به اروپا بردند که این اسناد، شالوده‌ی رنسانس را بنیان نهاد. دوم اینکه پاره‌ای انقلابات و تحولات در اروپا رخ داد که ساختارتمامی بخش‌های جامعه‌ی مسیحیت را به نفع نظام نوین سرمایه داری تغییر داد و این تغییرات نام رنسانس به خود گرفت. انقلاب علمی کپرنیک (52) نظام کهنه‌ی اخترشناسی بطلیموس را واژگون کرد. انقلاب مذهبی یا اصلاح دینی لوتر (53) رسماً کلیسای کاتولیک را از وحدت انداخت و پروتستانتیسم به عنوان مذهب سرمایه داری دین را از سیاست اقتصاد و شاید اخلاق جدا کرد. انقلاب سیاسی ماکیاولی (54) بر حاکمیت دین خط بطلان کند و سیاست را از دین و اخلاق جدا نمود و ناسیونالیسم را جای مذهب گذاشت و خشونت حربه دست حاکمیت قدرت سیاسی شد. انقلاب چاپ گوتمبرگ کار انتقال اندیشه را آسان‌تر کرد. آراسم (55) فلسفه را از دست حاکمیت کلیسا نجات داد و انسان را در محور مطالعات فلسفی قرار داد. نکته‌ی جالب این که تمام این انقلابات در محور قرن 16 رخ داد.
نتیجه‌ی آن که شکل گیری تمدن غرب مرهون دریافت برخی اسناد و اطلاعات از یک بستر زمانی 3 هزار ساله است (اگر تشکیل دولت در یونان را شروع هزاره‌ی قبل از میلاد در نظر بگیریم) تولد تمدن اروپا در یونان بود، میراث یونان در شرق اسلامی حفظ و تقویت شد به اروپا رفت و پرورش یافت و خمیرمایه‌ای شد برای رشد و توسعه زمانهای بعد تا روزگار ما. تمدن اروپا محصول تولد تعدادی مکاتب است که چهره‌ی غرب را در تمامی ابعاد و زوایا تغییر کمی و کیفی داد. مثل اومانیسم - ماکیاولیسم - پروتستانیتیسم - لیبرالیسم - ناسیونالیسیم - رآلیسم - کاپیتالیسم و احیاناً مکاتب دیگر. کشف آمریکا توسط کریستف کلمب تمدن اروپا را وارد مرحله‌ی نوینی می‌کند و موجب زایش استعمار در روابط اقتصادی شرق و غرب می‌گردد.
در قرن 17 با بروز بعضی انقلابات سیاسی چهره‌ی اروپا تغییر می‌کند. انقلاب 1609 هلند این گذر را به کمک بریتانیا از زیر سلطه‌ی اسپانیا آزاد می‌کند و یک نوع نظام جمهوری دموکراتیک بر ایالات هلند حاکم می وشد. انقلاب بورژوا - دموکراتیک انگلیس در سال 1640 که تا سال 1688 ادامه پیدا می‌کند به کمک اندیشنده سیاسی شهیر بریتانیا جان لاک (56) تئوری حاکمیت ملی را به جای تئوری ظل اللهی می‌نشاند و شاه را از اریکه‌ی قدرت الهی پائین می‌کشد و مردم را حاکم بر سرنوشت سیاسی خود می‌کند. قرن 17 عصر نگرش نوین علمی به قضایا است. فرانسیس بیکن (57) انگلسی با به کار گیری شیوه‌ی استفرائی در مطالعات علمی روشهای ارسطوئی را کهنه و بی خاصیت اعلام کرد و روش جدید علمی مشاهده - آزمایش و طبقه بندی داده های علمی را برای رسیدن به هدف متداول کرد. دکارت (58) فرانسوی در زمینه‌ی ریاضیات و فلسفه بر اساس تئوری شک کاخ دیرینه‌ی اندیشه‌ی علمی را ویران و دنیای جدیدی از تفکر علمی بنا نمود. قرن 17 عصر گالیله (59) ایتالیائی است که غوغائی در اخترشناسی برپا کرد و مورد تعرض کلیسا قرار گرفت و بدین ترتیب عصر حاکمیت ارسطوئی و مکتب اسکولاستیک پایان گرفت.
قرن 18 با ایزاک نیوتون (60) انگلیسی در زمینه‌ی نجوم، فیزیک، فلسفه آغاز شد. نظریات فیزیک نیوتون تقریباً دو قرن بدون رقیب در محافل علمی مورد استفاده قرار گرفت. دنیا با پیروزی انقلاب آمریکا نخستین جنبش آزادیبخش جهان علیه استعمار را تجربه کرد - آغاز انقلاب صنعتی بریتانیا دراین قرن تحول عظیمی را در نظام تولید به وجود آورد - انقلاب کبیر فرانسه تمامی نهادهای قرون وسطایی را دگرگون کرد و نه تنها جامعه‌ی اروپا بلکه جامعه‌ی جهانی را دستخوش تغییر و تحول اساسی نمود.
خلاصه تمدنی را که ما امروز شاهد آن هستیم در قرن 19 به مدد دو حادثه‌ی مهم شکل گرفت: انقلاب صنعتی بریتانیا و انقلاب سیاسی فرانسه.
قرن 19 که وارث این دو واقعه‌ی مهم است قرنی است پرتلاطم که در نتیجه‌ی حاکمیت نظامی‌های سیاسی دموکراتیک و برخوردهای مسالمت آمیز و خونین انواع اندیشه، تمدن اروپا از قوام بیشتری بهره مند می‌شود.
بنابراین تمدن غرب در پایان این قرن با اندیشه سکولاریسم - اومانیسم - امپریالیسم و سوسیالیسم قدم در قرن 20 می‌گذارد.

پی‌نوشت‌ها:

* - عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
1. Philippe Wolff
2. Touloude
3.L' Eveil Intellectuel de L'Europe. Edition du Seuil. Paris 1971. p. 92
4. Carolingien
5. Mesopotamie
6. هنری لوکاس، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، انتشارات کیهان، ج اول، ص 85.
7. برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ اندیشه‌ی اجتماعی، فصل دوم، بارنزوبکر، ترجمه‌ی یوسفیان و علی اصغر مجیدی مراجعه کنید.
8. تاریخ جهان باستان، جلد دوم "یونان" گروهی از نویسندگان روسیه، ترجمه محمدباقر مومنی، ص 153.
9. م. ح. کاوه، مکتبهای فلسفی یونان قدیم، ص 23- 22، تهران 1327.
10. افلاطون ، سیاست، الکساندر کویره، ترجمه امیرحسین جهانبگلو، انتشارات خوارزمی، ص 16.
11. ارسطو، مقدمه‌ی کتاب سیاست، حمیدعنایت.
12. مراجعه به مقاله‌ی نگارنده در مجله‌ی معرفت تحت عنوان "نهضت ترجمه در جهان اسلام"، تابستان 1372.
13. Philippe Wolff. L'Eveil Intellectuel de L'Europe. Edition du Seuil. Paris. 1986. P. 103.
14. ذکرآ - محمدی، رساله‌ی فوق لیسانس، تحت عنوان "نقش فلسفه و علوم اسلامی در بیداری اروپا" با راهنمائی نگارنده.
15. دلیسی اولیری، انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی، ترجمه احمد آرام، مقدمه، ص 5.
16. خانم زیگرید هونکه، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه‌ی مرتضی رهبانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 171 به بعد.
17. Robert Delort. Les Croisades. Edition du Seuil. Paris. 1988. P. 220
18. Charlmacine
19. Alcuin.
20. Saint Anselm
21. Gerbert
22. Jean Scot Erigenr
23. Charter
مطالب این مبحث از کتاب: Les intellectuels Au Moyen Age تالیف Jacques LeGolff استخراج شده است.
* در فلسفه‌ی اسلامی نیز بحث تقدم علم نسبت به ایمان وجود دارد. معتزله معتقدند که عقل مقدم بر ایمان است. افراطیون ایمان را مقدم بر عقل می‌دانند اشاعره راه بینابینی برگزیده‌اند. به تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کربن مراجعه کنید.
24. Andalousia
25. Sevil
26. Toled
27. Saragous
28. Secularism یعنی دنیائی یا دنیانگری در مقابل Regularism یعنی عاقبت‌گرائی، نظم‌گرائی یا پیرو نظم دینی بودن.
29. Loup de Ferrieres
30. Ciceron
31. Renaissance Urbine = شهر نشینی و زندگی در شهر به جای زندگی روستائی و قرون وسطائی.
32. Louis. de. Pieux
33.Saint Benoit. d'Aniane
34. Benedictin
35.در مورد برقراری روابط جدید بین شرق و غرب یا اسلام و مسیحیت به مقدمه‌ی کتاب: تاریخ عقاید اقتصادی اثر هوشنگ نهاوندی مراجعه فرمائید.
36. علمای غربی جهان اسلام و جهان عرب را مترادف به کار می‌برند. در حالی که با هم تفاوت دارد. جهان اسلام به مجموعه کشورهائی اطلاق می‌شود که دارای حکومت، سرزمین، زبان و فرهنگ متفاوت هستند و فقط اسلام خط ارتباطی آنان است. جهان عرب مجموعه‌ای هستند که زبان دولت، زبان دین و زبان فرهنگ‌شان عربی است.
37. برای اطلاع بیشتر از این مبحث به تاریخ و فلسفه‌ی علم اثر لویس ویلیام هلزی‌هال ترجمه آذرنگ مراجعه فرمائید.
38. دلیسی اولیری، همان منبع، از فصل پنجم به بعد.
39. فروغی، محمد علی، سیر حکمت در اروپا. انتشارات زوار. ص 83 به بعد.
40. Reymond
41. Abelard
42.Pierre. de. Venerable
43. Jacques Le Golff. P. 20
44. Albert Le Grand
45. Saint Thomas .d'Aquin
46. Saint. Ansalm
47. Pillippe August
48. رشاد، محمد. جنگهای صلیبی، دو جلد. ج اول، انتشارات اندیشه. از ص 69 به بعد.
49. کارل، بکروفردریک دنکاف. سرگذشت تمدن، ترجمه علی محمد زهما، انتشارات دانشگاه کابل 1938، از ص 177 به بعد.
50. Albigeais
51. Les Croisades. Robert Delort. P. 95
52. Nicolas Copernic
53. Martin Luther
54. Nicolas Machiavel
55. Didier Arasme
56. John Locks
57. Francis Bacon
58. Rene Descartes
59. Galileo Galilei
60. Isaac Newton

منابع مورد استفاده:
1. لویس ویلیام هلزی هال، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، انتشارات سروش، 1363، تهران.
2. هانری کربن، تاریخ فلسفه‌ی اسلامی، ترجمه‌ی دکتر اسداله مبشری، امیرکبیر، 1358.
3. دلیسی اولیری، انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی، ترجمه احمد آرام، دانشگاه تهران، 1342.
4. محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا، انتشارات زوار، تهران، 1366، چاپ چهارم.
5. مجموعه‌ی خداوندان اندیشه سیاسی، زیرنظر مرحوم حمید عنایت، امیرکبیر، 1358.
6. اتین ژیلسون، روح فلسفه‌ی قرون وسطی، ترجمه ع. داوودی، موسسه‌ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1366.
7. دامپی یر، تاریخ علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، انتشارات سمت، 1371.
8. برتراندراسل، تاریخ فلسفه‌ی غرب، نجف دریابندری، دو جلد، نشر پرواز، تهران، 1365.
9. ویل دورانت ، تاریخ فلسفه، عباس زریاب خوئی، دو جلد، چاپ ششم، 1351.
10. بارنز و بکر، تاریخ اندیشه‌ی اجتماعی، ترجمه‌ی یوسفیان، مجیدی، خوارزمی، 1358.
11. فلسفه روشنگری، لوسین گلامن، منصوره کاویانی، نشر نقره، تهران، 1339.
12. هری امرسون فاسدیک، مارتین لوتر، فریدون بدره‌ای انتشارات نیل، 1339.
13. زیگرید هونکه، فرهنگ اسلام در اروپا، مرتضی رهبانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361.
14. مونتگمری وات، تاثیر اسلام در اروپا، یعقوب آژند، انتشارات مولی.
15. هوشنگ نهاوندی، تاریخ عقاید اقتصادی، انتشارات مروارید، چاپ چهارم، 1354.
16. الکساندر کویره افلاطون، سیاست، امیرحسین جهانبگلو، خوارزمی، 1360
17. م - ح - کاوه، مکتب‌های فلسفی یونان قدیم، تهران، 1327.
18. پیر دوکاسه، فلسفه های بزرگ، احمد آرام، نشر پرواز، تهران، 1367.
19. هنری لوکاس، تاریخ تمدن، عبدالحسین آذرنگ، دو جلد، موسسه کیهان 1366.
20. گروهی از نویسندگان روسیه، تاریخ جهان، چهار جلد، باقر مومنی، صادق انصاری.
21. ارسطو، سیاست، حمید عنایت، خوارزمی، تهران، 1358.
22.رشاد محمد، جنگهای صلیبی، دو جلد، نشر اندیشه، تهران، 1351.
23. راین هارد کونسل، لیبرالیسم، منوچهر فکری ارشاد، انتشارات مسعود سعد، تهران، 1354.
منابع خارجی:
1. Jacques Le Golff, Les Intellectuels au Moyen - Age. Edition du Seuil. Paris. 1982
2. Philippe Wolff - L' Eveil Intelectuel de L' Europe - Edition du Seuil. Paris. 1986
3. Robert Delort. Les Croisades. Edition du Seuil. Paris. 1988
4. Philippe Braud./ Francais Burdeau Histoire des Idees Poliliques de puis la Revolution. Ed. Montchrestien. Paris. 1992
5. Moyen - Age. Ed. Lagarde & Michard. Paris. 1968.

منبع مقاله: مجله‌ی دانشکده‌ی ادبیّات وعلوم انسانی تبریز، شماره‌ی 148، پاییز و زمستان 1372، صص 39- 20



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط