ستون خیمه ی سیاست غیر اخلاقی

در حوزه ی مسائل نظری مربوط به سیاست از دیرباز تا کنون شاید بتوان اذعان نمود که هیچ مسأله و موضوعی مانند «دادگری و ستمگری» ذهن و فکر نظریه پردازان سیاسی را به خود مشغول نداشته است. ارتباط مستقیم مبحث مذکور
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ستون خیمه ی سیاست غیر اخلاقی
ستون خیمه ی سیاست غیر اخلاقی

نویسنده: دکتر سیدمحمدرضا احمدی طباطبایی




 
در حوزه ی مسائل نظری مربوط به سیاست از دیرباز تا کنون شاید بتوان اذعان نمود که هیچ مسأله و موضوعی مانند «دادگری و ستمگری» ذهن و فکر نظریه پردازان سیاسی را به خود مشغول نداشته است. ارتباط مستقیم مبحث مذکور با حوزه ی سیاست عملی، اهمیت موضوع را مضاعف نموده و آن را بعنوان یکی از محوری ترین مباحث مربوط به حوزه ی قدرت سیاسی قرار داده است. کتاب «جمهور» افلاطون با بحث عدل آغاز می شود. ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخس از عدل و انواع آن و چگونگی خروج از دایره ی عدل و دادگری و ورود به حوزه ی ستم و ظلم در اجتماع سخن گفته است و ضمن تقسیم و حصر انواع عدل به موارد هشتگانه، مهمترین شق عدالت را که مستقیماً مربوط به اجتماع و قدرت سیاسی است، عدل توزیعی (distributive justice) معرفی می نماید.(1) عدل توزیعی یکی از مراتب والا و سنجیده عدالت است که ارسطو در حدود دو هزار و پانصد سال پیش متذکر شده و امروز نیز این مرتبه از عدل اجتماعی از توجه خاص در حوزه ی قدرت سیاسی به ویژه از منظر جامعه شناسی سیاسی برخوردار است. منظور از عدل توزیعی آن است که مناصب و موقعیتها و فرصتهای رشد جامعه بر اساس لیاقت و شایستگی افراد میان آنان توزیع گردد. گفتمان «عدالت» در اندیشه ها و نظریه های جدید سیاسی، نیز همچنان یکی از اساسی ترین و محوری ترین گفتمانها است. عدالت و برابری اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی از جایگاه ممتازی در آموزه های مدرن و مکاتب مختلف سیاسی جدید برخوردار است.(2) عدل توزیعی مآلا به شایسته سالاری در حوزه مدیریتها و ریاستها در جامعه منجر خواهد شد. در کتب آسمانی نیز اقامه ی عدل و داد در جامعه و پرهیز از انواع ظلم و ستم و تضییع حقوق افراد یکی از اهداف مهم انبیاء شمرده شده است. در کلام اسلامی بحث عدل الهی یکی از محوری ترین گفتمان های کلامی است. در آموزه های دینی، عدالت و نقطه ی مقابل آن ظلم و ستمگری دارای انواع و مراتبی است. در حوزه ی قدرت سیاسی به دلیل برخوردی از امکانات بالفعل و بالقوه امکان اقامه عدل و یا بالعکس دست اندازی به حقوق، اموال و امتیازات به شکل خارق العاده ای افزایش می یابد. بر همین اساس مشاهده می شود که در منابع دینی و اسلامی در مورد پرهیز از انواع ظلم و ستم از سوی حکام و کارگزاران سیاسی رهنمودهای اندیشه برانگیزی به چشم می خورد. بر همین اساس معیار عادل بودن در حوزه قدرت سیاسی صرفاً انجام واجبات و ترک محرمات مسلم و آشکار دانسته نشده است بلکه به تعبیر دقیق، اجتناب از انواع ظلم و ستمگری و عدم تصرف در اموال نامشروع از معیارهای مهم احراز عدالت شمرده شده است.
ظلم در ریشه ی لغوی به معنای تعدی از حدود است. این معنی عام از ظلم به تعبیر برخی از بزرگان، انواع رذائل و ارتکاب قبایح شرعیه و عقلیه را شامل است. این معنای ظلم و ستم بالمعنی الاعم است.(3) ظلم بالمعنی الاخص شامل اضرار به غیر و ایذاء و اذیت دیگران در مراتب مختلف است مانند کشتن، مضروب کردن دشنام و ناسزا گفتن و حتی غیبت کردن، تصرف مال دیگری به ناحق ویا خیانت و ناراستی و مکر و خدعه نسبت به دیگران، ایجاد مانع جهت جلوگیری از استیفاء حقوق قانونی و شرعی افراد که از مصادیق عدم النفع در مدت زمان خاص است نیز از مصادیق ستم و دست درازی به حقوق افراد است. در آیات متعددی در قرآن مجید از فرجام دهشتناک ظلم و ظالم سخن به میان آمده است از جمله آیات ذیل:
1. «ولاتحسبَنَّ الله غافِلاً عمّا یعمل الظالمون انما یؤخرهم لیومٍ تَشخَصُ فیهِ الاَبصارُ، مُهطِعینَ مُقنِعی رُوسِهِم لایَرتَدُّ إلَیهِم طَرفُهُم وَ افئِدَتُهُم هواءٌ»(4)
«گمان مبر که پروردگار غافل است از کرده ی ستمکاران! و این مهلتی که به ایشان داده به جهت آن است که عذاب و کیفر عملشان را به روزی موکول کند که در آن چشم ها از گردش بازماند. روزی که مردم در آن سرگردان و شتابان و پلکها از ترس به هم نخورد و دلها از بیم بی تاب خواهد بود».
2. «وَسَیعلَمُ الذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَب یَنقَلِبونَ»(5)
«زود باشد بدانند آنانکه ستم کردند که (بعد از مرگ) بازگشت ایشان به کدام مکان خواهد بود».
درباره ی آثار ظلم در دنیا و آخرت روایات متعددی در کتب روائی معتبر از بزرگان دین به ما رسیده است که ذیلاً به بخشی از روایات مذکور اشاره می شود. توضیحاً لازم به ذکر است که دسته ای از روایات و مذمت مطلق ظلم و ستم و آثار آن سخن گفته اند، مانند ظلم و ستم و تصرف ناروا در اموال، نفوس و حتی آبرو، همچنین ظلم و ستم به دو بخش ظلم به خود و ظلم به همنوعان و یا حتی جانداران قابل تقسیم است. ظلم به خود مانند ترک محرمات الهی که برخی از آنها با توبه و انابه قابل تدارک است. اما ظلم به دیگران که در متون دینی از آن تعبیر به حق الناس شده است با رضایت مظلوم قابل انابه و توبه است و به همین جهت این فراز از ظلم جزء خطرناکترین و در عین حال مشکل ترین انواع ستم از جهت تدارک و بازگشت شمرده شده است از امام علی(علیه السلام)روایت شده است که ظلمی که بخشوده نمی شود ظلم و ستم بندگان نسبت به یکدیگر است و بعد می فرمایند که خداوند به عزت و جلالش سوگند یاد کرده است که ستم هیچ ستمکاری (بدون کیفر) از من نگذرد.(6)
در مذمت ظلم که غیراخلاقی ترین رفتار آدمی است و همچنین پیرامون آثار و تبعات آن در دنیا و آخرت روایات عجیب و اندیشه برانگیزی از معصومین(علیه السلام) به ما رسیده است. با توجه به کثرت روایات، منتخبی از روایات مذکور که بخشی از آن مستقیماً مربوط به حوزه ی حکمرانی و قدرت سیاسی است ذیلاً بیان می گردد:

1. بررسی منابع روائی پیرامون آثار ظلم و انواع آن

1- امام صادق(علیه السلام)از قول پیامبر نقل می نمایند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«اتَّقوا الظلم فانّه ظلمات یوم القیامه وعبدالله بن سلیمان، مضمون همین روایت را از امام باقر (علیه السلام) نقل نموده است که: الظلم فی الدنیا هو الظلمات فی الاخره».(7)
«از ستم بپرهیزید، بدرستیکه ظلم در روز قیامت ظلمات (تاریکیها) خواهد بود».
2- زید بن علی از پدرش علی بن الحسین(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود:
«ما یاخُذُ المظلوم مِن دین الظالم اکثرمما یاخُذُ الظالم مِن دنیا المظلوم».
«آنچه مظلوم و ستمدیده از دین ستمکار می گیرد بیشتر است از آنچه ستمکار از دنیای مظلوم و ستمدیده می گیرد.
3- اسحاق ابن عمّار از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده است که خداوند به پیامبری از پیامبرانش که در کشور یکی از احکام ظالم و بیدادگر بود وی کرد که برو و به آن ستمگر بگو: من ترا برای ریختن خونها و گرفتن مالها سروری ندادم، همانا ترا برای این گماردم تا ناله های ستمدیدگان را از من بازداری، زیرا من از ستمی که به ایشان شده یا بشود نخواهم گذشت هرچند کافر باشند.(8)
4- ابوعبیده حذاء از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که ایشان از رسول خدا روایت کردند که:
«من اقتطع مال مؤمن غصباً بغیرحله لم یزل الله عزوجل معرضاً عنه، ماقتاً لاعماله التی یعلملها من البر و الخیر، لایثبتها فی حسنانه حتی یتوب و یردالمال الذی اخذه الی صاحبه».(9)
«هرکس سهمی از مال مؤمنی را بدون رضایتش و به ستم و زور بستاند، پیوسته خداوند عزوجل از وی رویگردان باشد و همه ی اعمال نیک و خیراتی که انجام می دهد مورد خشم و غضب الهی باشد و هیچ یک از اعمال نیکش را در دیوان حسناتش ثبت نفرماید تا آنکه توبه کند و آن مال را که به زور و ستم تصرف کرده و به صاحبش بازگرداند».
5- عبدالله بن سنان از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده که:
«من عذر ظالماً بظلمه سلط الله تعالی علیه من یظلمه فان دعی لم یستحب ولم یاجره الله علی ظلامته».
«هرکس برای تبرئه و توجیه ستمکار بواسطه ی ظلمی که انجام داده عذر تراشی کند.(و در رفع سرزنش و ملامت ظالم بکوشد)، پروردگار متعال بر او مسلط سازد کسی که با او ستم کند و هرچه دعا کند (برای نجات خود) استجابت ننماید و پاداشی در برابر ظلمی که تحمل کرده به او ندهد».(10)
6. انس بن مالک می گوید از رسول خدا شنیدم که می فرمود:
«مَن وَلیَ عَشرهً فَلَم یَعدِل فیهم جاءَ یوم القیامه ویداهُ و رجلاهُ و راسُهُ فُی ثقبِ فَاسٍ».(11)
«هر کس بر ده تن سالار و حاکم شود و با آنان به عدالت رفتار نکند روز قیامت وارد (محشر)شود درحالیکه دست و پا و سر او در روزنه ی تبری باشد. (کنایه از شدت حقارت و یا نوعی عذاب و شکنجه)
7- سلمان فارسی نظیر روایت سابق را با اندکی تفاوت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده است.
«عن سلمان رضی الله عنه قال: قال رسول الله(صلی الله علیه وآله)مامن وال یلی شیئاً من امورالمسلمین الا اتی (به) یوم القیامه ویداه مغلولتان الی عنقه لا یفکهماالاعدل».(12)
«پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: هیچ والی و حاکمی که متصدی امری از امور مسلمانان گردد نیست مگر آنکه روز قیامت به محشر آورده می شود در حالیکه دو دست او بر گردنش بسته شده است. هیچ چیز جز عدل (که در دنیا پیشه کرده بود) دو دست او را نگشاید».
این روایت عجیب مشعِر به این معنی است که در حوزه ی قدرت سیاسی و بطور کلی ریاست اصل اولی و ابتدایی و متعارف، محکوم بودن و گرفتار بودن صاحب قدرت است، زیرا در روایت آمده است که هرکس متصدی امری از امور مسلمین گردد با چنان وضعیتی وارد محشر می شود و اگر ثابت شد که به عدل رفتار کرده است از گرفتاری نجات می یابد.
8- از رسول خدا روایت شده است که:
«انّ اهونَ الخلق علی الله مَن ولی مِن امور المسلمین شیئاً فلم یَعدِل فیهم»(13)
«بدرستیکه خوارترین مردم نزد خداوند، کسی است که بر امری از امور مسلمین سرپرستی و قدرت یابد و به عدالت رفتار ننماید».
9- سکونی از امام صادق(علیه السلام)روایت اندیشه برانگیز و هشدار دهنده ای در حوزه ی قدرت سیاسی و خطرهای آن نقل می نماید:
«ما اقتَرَبَ عبدٌ مِن سلطان اِلا تباعَدَ من الله ولاکَثُرَ مالُه الااشتَدَّ حسابُه ولا کَثُرَتَبَعَهُ الاکَثُرَت شیاطینُه»(14)
«هیچ کس خود را به سلطان و شهریاری نزدیک نساخت جز اینکه از خداوند دور شد، و مال و ثروتش زیاد نگشت مگر آنکه حسابش سخت و سنگین شد و اتباع و هوادارانش زیاد نگشتند جز آنکه شیاطین گرد او بسیار شدند».
10- علامه ی مجلسی نیز در بحارالانوار روایات متعددی را در این باب ذکر نموده است از جمله این روایت که پیامبر اکرم فرموده اند:
«پست ترین و ذلیل ترین مردم در نزد خداوند کسی است که امر مسلمانان در دست او باشد و میان ایشان به راستی و عدالت رفتار نکند»(15)
11- از امام صادق(علیه السلام)مروی است که:
«هر کس ظلم کند و هر کس یاری ظالم کند و هر کس راضی به ظلم او باشد، هر سه ظالمند و در ظلم شریک اند».(17)
ستون خیمه ی سیاست اخلاقی، پرهیز از ظلم و ستم در اشکال مختلف آن است. در منابع دینی صاحبان قدرت می بایست همواره خود را در محضر خدا ببینند و باور داشته باشند که باید روزی سخت در بارگاه عدل الهی پاسخگو باشند. روایات و احادیث نبوی و احادیث ائمه معصومین(علیه السلام) در این باب بسیار است که بخشی از اخبار و احادیث در باب ظلم بصورت کلی بیان شد. در فراز بعد درباره انواع ظلم و آثار دنیوی و اخروی انواع ظلم ها با استناد به منابع درجه ی اول سخن به میان خواهد آمد.

2. درآمدی بر انواع ستم

امام علی(علیه السلام)در خطبه 175 نهج البلاغه در فرازی از گفتار خویش در تقسیم انواع ظلم می فرمایند:
«الا وَانَّ الظَلم ثَلاثَهٌ: فَظُلمٌ لایُغفَرُ وَ ظُلمٌ لا یُترَکُ وَظلمٌ مَغفورٌلایُطلَبُ فَامّاالظُّلمُ الذّی لایُغفَرُ فَالشِّرکُ بِاللهِ قَالَ اللهُ تَعالی انَّ اللهَ لایَغفِرُ ان یُشرَکَ بِه وَ امَّاالظُّلمُ الذّی یُغفَرُفَظلمُ العَبدِ نَفسَهُ عِندَ بَعضِ الهَنَاتِ و امّا الظُّلمُ الذِی لایُترَکُ فَظلمُ العَبادِ بَعضِهِم بَعضاً، القصاص هُناکَ شَدیدٌ لَیسَ هُوَ جَرحاً بِالمُدَی وَ لاضَرباً بِالسِّیاطِ وَلکنّهُ مَا یُستَصغَرُ ذَلِکَ مَعَهُ»(17)
«بدانید که ظلم را سه گونه است. ظلمی که آمرزیده نشود و ظلمی که بازخواست گردد و ظلمی که بخشوده است و بازخواست نشود. ظلمی که هرگز آمرزیده نشود شرک به خداست». خدای تعالی می گوید:«خدا نمی آمرزد کسی را که به او شرک ورزیده باشد». و ظلمی که آمرزیده شود ظلم بنده است به خود با ارتکاب برخی کالاهای ناشایست و ظلمی که بازخواست می گردد ظلم کردن بندگان خداست به یکدیگر.(18) قصاص و کیفر در آنجا سخت است و آن زخم زدن به کارد یا به تازیانه نیست. چیزی است که اینها در برابر آن خرد نماید.

3. آثار ظلم

از دیدگاه منابع اسلامی آثار ظلم در روابط ناعادلانه و بیدادگرانه انسانها نسبت به یکدیگر اعم از اینکه در حوزه ی قدرت سیاسی قرار گیرد یا خارج از آن، قابل تحقق و بازتاب است. از آنجا که در حوزه ی قدرت سیاسی به دلیل در اختیار بودن ابزار لازم، امکان برقراری روابط ناعادلانه و بیدادگرانه بیشتر می شود، ضرورت توجه به رهنمودهای دینی در این باب نیز مضاعف می گردد. در متون دینی، همچنانکه گفته شد پای بندی به اخلاق و حدود الهی در روابط میان انسانها اعم از روابط اقتدارآمیز و یا متعارف، مورد تأکید جدی است و نسبت به عواقب دنیوی و اخروی تخلف از این مهم بسیار هشدار داده شده است، خصوصاً ستم روا داشتن به کسی که یاور و پناهی جز خداوند ندارد و فرد مظلوم و ستمدیده ی بی پناه از خالق هستی تقاضای انتقام از ظالم نماید. امام باقر(علیه السلام)می فرماید:
لمّا حَضَر علی بن الحسین(علیه السلام)الوفاه، ضَمَّنی الی صدرِهِ ثُمَّ قال: «یا بُنَّی ایاکَ وظلمَ مَن لایجدعلیک ناصِراً الاالله»(19)
«پدرم امام زین العابدین(علیه السلام)هنگام وفات، من را به سینه خود فشرده و سپس گفت: فرزندم از ظلم و ستم به کسی که یاوری (بر علیه تو) جز خدا ندارد، بپرهیز».
همچنین امام صادق(علیه السلام)می فرماید:
«مامِن مَظلَمَهٍ اَشَدّمِن مظلمهٍ لایَجِدُ صاحبُها علیها عوناً الاّ الله».(20)
«هیچ ظلم و ستمی (از جهت آثار سوء و زیانبار)سخت تر و کارآمدتر از ظلمی نیست که فرد مظلوم و ستمدیده (جهت دفع آن ستم) یاوری جز خدا نمی یابد»
و باز از امام صادق(علیه السلام)روایت شده که:
«من یَفعل الشربالنّاس فلایُنکرالشرّ اذافعل به»(21) هرکس نسبت به مردم شرارت و ستم روا دارد، (دور نداند) و منکر نگردد شرارت و ستم نسبت به خود را. (فرد ستمگر و شرور گرفتار ستم دیگران به خود خواهد شد).
مرحوم صدوق (ره) می فرماید:
اَبی رَحمِهُ الله قال: حَدَّثنی سعدُ بن عبدالله عن محمّد بن عیسی الیقطینی عن ابراهیم بن عبدالحمید، عن علّی بن حَمزَه، عن ابی بصیر، عن اَبی جعفر(علیه السلام)قال: «انتَصَرَالله مِن ظالمٍ الا بِظالِمٍ، ذلک قول الله تعالی: [ وکذلک نولّی بعضَ الظالمینَ بعضاً]».(22)
«ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام)روایت می کند که فرمود: خداوند (در دنیا) انتقام از ظالمی نکشد مگر بواسطه ی ظالمی دیگر، و این خود کلام خداوند است که فرموده است: [اینچنین مسلط می سازیم برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر]».

4. آثار ظلم در قتل نفس (به ناحق)

خونریزی به ناحق از ستم های بزرگی است که هم در دنیا و هم در آخرت منشأ آثار و تبعات وافر است. امام علی(علیه السلام)در نامه ی خود به مالک اشتر می فرمایند:
«ایّاک والدِّماءَ وسفکَها بغیرحِلِّها، فانّه لیس شیءٌ اَدعی لِنقَمهٍ و لا اعظَمَ لِتَبعهٍ، ولا احری بزوال نعمهٍ، و انقطاعِ مُدَّهٍ مِن سفک الدِّماء بغیرحَقِّها، والله سبحانه مُبتَدیٌ بالحکم بین العباد فیما تسافکوا مِن الدِّماء یومَ القیمَه، فلا تقویَّن سلطانک بسفک دَمٍ حرام، فانَّ ذلکَ ممّا یُضعفُه ویوهِنُهُ بَل یُزیلُهُ و یَنقُلُه، ولاعُذرَلَکَ عِندالله ولاعندی فی قتل العَمدِ، لانّ فیهِ قَوَدَ البَدَن».
امام علی(علیه السلام)در این فراز از نامه ی خود به والی اش می فرماید:
«ای مالک بترس از خونها(23) و بناحق ریختن آن، زیرا چیزی بیشتر موجب عذاب و کیفر و بزرگتر برای بازخواست و سزاوارتر برای از دست دادن نعمت وبه سررسیدن عمر از ریختن خونهای به ناحق نیست، و خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین چیزی را که بین بندگان حکم فرماید درباره ی خونهائی است که ریخته اند. پس قوت و برقراری حکومتت را با ریختن خون حرام طلب مکن، زیرا ریختن خون حرام از اموری است که حکومت را ضعیف و سست می گرداند، و بلکه آنرا از بین برده و (از گروه و خاندانی به خاندان دیگر) انتقال می دهد، و تو را نزد خدا و نزد من در کشتن از روی عمد عذری نیست زیرا در آن (بدون چون و چرا) قصاص تن لازم آید».(24)
از امام باقر(علیه السلام)روایت شده که فرمودند:
«اوَّلُ ما یَحکُم الله تعالی فیه یوم القیامه الدِّماء فَیوقَفُ ابنَی آدم فَیُفصَلُ بینهما، ثم الذین یلونهما من اصحاب الدماء، حتی لایبقی منهم احَد، ثُمّ النّاس بعد ذلک فیاتِی المَقتولُ قاتِلَه فَیشخَبُ دَمُهُ فی وجهه، فَیقول: هذا قَتَلَنی فَیقول انت قَتَلتَهُ؟ فلا یَستَطیعُ ان یَکتُمَ اللهَ حدیثاً».(25)
«نخستین حکمی که خداوند متعال در روز قیامت صادر فرماید راجع به دماء است یعنی قتلها. پس دو فرزند آدم (هابیل و قابیل) را پیش از همه بازدارند و به حسابشان برسند و میان آن دو حکم کنند، آنگاه به حساب دیگران که پس از ایشان بوده اند چه قاتل و چه مقتول برسند تا اینکه کسی از پیشینیان باقی نماند. سپس نوبت به دیگران رسد، پس مقتول به سراغ قاتل خویش رود درحالیکه خون روی چهره اش جاریست و گوید: این شخص مرا کشته است، خداوند از وی بپرسد آیا تو او را کشته ای؟ پس قاتل نتواند آنچه واقع شده است از خداوند پنهان دارد و انکار نماید.
همچنین عبدالرحمن بن اسلم از پدرش و او از امام باقر(علیه السلام)نقل می کند که:
«مَن قَتَلَ مؤمناً متعمداً اثبَتَ الله تعالی علیه جمیع الذّنوب، وبریءَ المقتول منها»، و ذلک قول الله تعالی «اریدُ ان تبوءَ باثمی واثمِک فَتکون مِن اصحاب النار.»(26)
«هرکس مؤمنی را دانسته و از روی عمد بکشد، خداوند متعالی همه ی گناهان وی را بر قاتل نویسد و از همه ی گناهانش بری و آزاد شود، و این کلام خدای تعالی است که از زبان پسران آدم نقل فرموده است: «من می خواهم تو زیر بار گناه من و گناه خود بمانی تا از دوزخیان باشی».
قرآن مجید به حفظ نفس و خون انسانها تا آنجا بهاء می دهد و تأکید می ورزد که در سوره ی مائده آیه ی 31 پس از اشاره به داستان هابیل و قابیل (فرزندان آدم) کشتن انسان بیگناه را به ناحق مساوی با کشتن همه انسانها می شمرده و می گوید:
«مِن اجلِ ذلکَ کَتَبنا عَلی بَنی اسرائیلَ أنَّهُ مَن قَتَل نَفساً بغَیرِ نفسٍ اَو فَسادٍ فِی الارضِ فَکانّما قَتَلَ الناسَ جَمیعاً وَمَن احیاها فَکَانّما احیَا الناسَ جَمیعاً»(27) همچنین در آیه ی 92 سوره ی نساء خداوند کشتن یک فرد مؤمن را از روی عمد خلود در آتش جهنم می داند و در آن آیه با بیانی شدید می فرماید:
«وَمَن یقتل مومناً متعمِداً فَجزاءُه جَهنم خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللهُ علیه و لَعنَهُ واعَدَّ له عذاباً عظیماً».
«هر کس انسان مؤمنی را از روی عمد به قتل رساند، کیفرش دوزخ است و در آنجا همیشه خواهد بود و خداوند غضب و نفرین می نماید بر او و آماده کرده است برای او عذاب سخت و سترگی».
آیات و روایات پیرامون قتل نفس فراوان و بحث پیرامون آن بصورت تفصیلی خروج از موضوع مورد نگارش است. در آیات و روایات منقول صرفاً هدف آن است که جهت گیری کلی اسلام نسبت به حفظ نفوس و جان انسانها و آثار قتل نفس بدون مجور قطعی شرعی مورد اشارت قرار گیرد. جملات امام علی(علیه السلام)در نامه به مالک اشتر در مورد خونریزی به ناحق و آثار دنیوی و اخروی آن بسیار اندیشه برانگیز و در این راستا قابل مداقه است، و با توجه به روشنی و وضوح آن از تفسیر و توجیه مستغنی است.

5. آثار ظلم و ستم در تصرف ناروا در اموال

در منابع اصیل اسلامی نیز در این باب سخن بسیار رفته و نسبت به عواقب شوم این عمل غیراخلاقی و غیر شرعی که موجب ایجاد نقصان در دین می شودو لازمه ی توبه از آن عمل، رضایت صاحب مال است هشدارهای جدی و رهنمودهای مهمی وجود دارد. به عنوان مثال قرآن مجید عمل کسانی که اموال افراد یتیم را ظالمانه و بدون داشتن حق شرعی در تصرف تصاحب می کنند و از آن طریق قوتی تهیه کرده و تناول می کنند به بلعیدن آتش تعبیر نموده است.
در منابع روائی نیز احادیث متعددی در مذمت و عواقب دست اندازی به اموال دیگران (به ناحق) وارد شده است.
امام باقر(علیه السلام)از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله)روایت مهمی را به شرح ذیل تقریر نموده اند: «عن محمد بن موسی المتوکل، عن عبدالله بن جعفر، عن محمد بن الحسین، عن الحسن بن محجوب، عن هشام بن سالم، عن ابی عبیده الحذاء قال ابو جعفر(علیه السلام)قال رسول الله (ص):
«مَن اقتطع مال مؤمنٍ غضباً بغیر حَقِّه لم یزل الله معرضاً عنه، ماقِتاً لاعماله التی یعملها مِن البِرّوالخیرلایثبُتها فی حسناته حتّی یَرُدّ المال الذی اخذَه الی صاحبه».(28)
«هر کس مال انسان مؤمنی را به ناحق و غاصبانه تصرف نماید، خداوند مادامیکه این مال مغصوب را به مالک و صاحبش بازنگردانده باشد از او اعراض خواهد داشت و اعمال و کردار خوبی را که این فرد غاصب (در مدت مذکور) انجام دهد برای وی ثبت نخواهد کرد».
از امام علی(علیه السلام)نیز مروی است که:
«اعظَمُ الخطایا اقتِطاع مالُ امرِیءٍ، مُسلمٍ بغیر حَقٍّ.(29)
«بزرگترین گناهان، گرفتن (تصرف ناروا) مال مسلمان به ناحق و ظالمانه است».
شخصی به امام محمد باقر(علیه السلام)عرض کرد: من از زمان حجاج تا کنون والی بوده ام آیا می توانم از گذشته ی خود توبه کنم؟ امام ساکت شدند و او مجدداً سؤال خود را تکرار کرد امام در پاسخ فرمود:
«لاحتّی تُؤَدّی الی کل ذی حَقٍّ حَقَّه». «خیر تا اینکه حق هر صاحب حقی را به او برسانی و خود را بری الذمه نمائی توبه ی تو پذیرفته نخواهد شد».(30)
ظلم و ستم در تمام اشکال آن فرد ظالم را مدیون فرد مظلوم می نماید و از منظر دین مادامی که مظلوم از ظالم و ظلم او چشم پوشی نکند و ظالم حق مظلوم را به او عودت دهد در دادگاه عدل الهی توبه اش پذیرفته نیست و همچنانکه در روایات گذشته بیان شد خداوند به عزت و جلال خویش سوگند یاد کرده است که از ظلم هیچ ظالمی چشم پوشی نکند.
از آنجا که اربابان قدرت به دلیل در اختیار داشتن توانائی و استطاعت در اقامه ی عدل و یا برقراری جور و ستم بر دیگر مردمان مقدم اند و از آنجا که قدرت سیاسی فی نفسه می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و خطر ساز باشد، در منابع اسلامی هشدارهای جدی و مهمی در این راستا وجود دارد.

6. غفلت از رفع نیاز نیازمندان (مصداقی از مصادیق ظلم) و آثار آن در روایات اسلامی

در منابع اصیل اسلامی رفع نیاز نیازمندان خصوصاً افراد مؤمن بدون منت نهادن، اخذ رشوه و یا حتی هدیه مورد تأکید وافر قرار گرفته است. در جامعه ی اسلامی که دین ترسیم می نماید هرکس به فراخور قدرت مالی، سیاسی، اداری و حتی معنوی در پیشگاه خداوند مسؤول است. طبیعتاً این مسؤولیت در حوزه ی قدرت سیاسی کاملاً مضاعف می شود و از باب «هرکه بامش بیش برفش بیشتر» از رهبران و مدیران رفع نیاز حاجت مندان بیش از دیگران مطالبه شده است. البته لازم به یادآوری است که در جامعه ی دینی تمام افراد مسلمان نسبت به دیگران و حتی نسبت به غیرمسلمانانی که در پناه مسلمانان زندگی می کنند، به نسبت آگاهی که از وضع زندگی و معیشت آنان و همچنین توانائی که دربرآوردن نیاز نیازمندان دارند مسؤول هستند. در تفسیرآیه ی 6 سوره ی احزاب:
«النبی اولی بالمومنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله»
دسته ای از روایات به خوبی مسؤولیت مضاعف و پدرانه ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را نسبت به مؤمنان نشان می دهد و این مسأله مهم در منابع روائی معتبر شیعه و همچنین اهل تسنن از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)مورد تأیید قرار گرفته است.(31)
در کتاب وسائل الشیعه از امام صادق(علیه السلام)روایت شده است که:
«کان رسول الله(صلی الله علیه وآله)یقول: انا اولی بکل مؤمن مِن نفسه، و من ترک دینا اوضیاعا(32) فالیّ و عَلیّ(33)».
این کلام پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسند احمد بن حنبل که از منابع معتبر و درجه ی اول روائی اهل سنت است نیز آمده است. در مسند احمد بن حنبل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده است:
«انا اولی بکل مؤمن من نفسه، فمن ترک دیناً اوضیاعا فالیّ، و من ترک مالاً فللوارث»(34)
«من از انسان مؤمن به او نزدیکتر و سزاوارترم. لذا هر کس بدهی داشته و یا خانواده ای داشته باشد که نیاز به سرپرستی داشته باشند پس از مرگ من متعهد به پرداخت دین و سرپرستی خانواده او می باشم. اما اگر آن فرد مالی از خود بر جای گذاشت از آن وارث است».
مضمون روایت فوق که بصورت متواتر در منابع روائی شیعه و اهل سنت نقل شده است و علامه امینی در کتاب الغدیر و علام مجلسی در بحارالانوار بصورت مبسوط به آن روایات پرداخته اند مبین این واقعیت مهم است که مسؤولیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)به عنوان رسول خدا و رئیس جامعه اسلامی در رفع حوائج مؤمنان نه تنها منحصر به زمان حیات آنان می شود بلکه دایره ی رفع حوائج و نیازهای آنان به تعهدات پس از مرگ نیز تعمیم می یابد. از آنجا که قرآن مجید پیامبر و رفتار او را به عنوان الگو و اسوه معرفی می نماید توجه به این امر در حوزه ی قدرت سیاسی و کشورداری و مراتب مدیریت سیاسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.
در منابع روائی، تعابیر شگفت آوری در ضرورت رفع نیازهای مردم و عواقب و پیامدهای شوم تخلف از این مهم وارد شده است. روایات در این باب بسیار زیاد است و بخشی از روایات به خوبی چگونگی ظلم و ستم را در روا نکردن حاجات مؤمنان و حتی نیازمندان غیرمسلمان و پیامدهای آن به ویژه در سرای دیگر را که زمان بازخواست است ترسیم می نماید. ذیلاً برخی از روایات فوق که بخوبی ترسیم کننده سیاست اخلاقی اسلام در حوزه ی زندگی اجتماعی و سیاسی است یادآور می گردد.
1- ابوبصیر می گوید از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود:
«أیُّما رجل من اصحابنا رجل من اصحابنا استعان به رجل من اخوانه فی حاجه فلم یبالغ فیها بکل جهد فقد خان الله ورسوله و المؤمنین. قال ابو بصیرقلت لابی عبدالله(علیه السلام)ما تعنی بقولک والمؤمنین؟ قال من لدن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه الی آخرهم».(35)
«هریک از شیعیان ما که برادر هم کیشش در حاجتی از او یاری خواهد و به تمام همت و توان در برآوردن حاجتش کوشش نکند بدرستیکه به خدا و رسول و مؤمنان خیانت نموده است. ابوبصیر می گوید به امام(علیه السلام)گفتم مقصود شما از مؤمنین کدام است؟ امام گفتند از امیرالمؤمنین(علیه السلام)تا آخرین فرد آنان».
2- اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام)روایت می کند که فرمود:
«ایما و ال احتجب عن حوائج الناس، احتجب الله عنه یوم القیامه و عن حوائجه، وان اخذ هدیه کان غلولا وان اخذ رشوه فهو مشرک».(36)
«هروالی و زمامداری خود را هنگام نیاز مردم پنهان کند (و به رفع حوائج آنان مبادرت نورزد) خداوند نیز در روز قیامت خود را از او پنهان دارد (و روی گرداند) و به حاجاتش در آن روز رسیدگی نکند. همچنین اگر کسی (در رسیدگی و رفع نیاز مردم) از آنان هدیه بگیرد مرتکب خیانت شده است و اگر رشوه بگیرد (شرک به خدا محسوب می شود) و مشرک خواهد بود».
3- علی بن جعفر از بردارش امام موسی بن جعفر(علیه السلام)نقل می کند که فرمود:
«من قصد الیه رجل من اخوانه من اخوانه مستجیرا به فی بعض احواله فلم یجره بعد ان یقدر علیه فقد قطع ولایه الله عزوجل».(37)
«هرکس که برادر دینیش درپاره ای از گرفتاریها به او پناه آورد و آن فرد به او پناه ندهد، (اقدامی جهت رفع مشکل و نیازش انجام ندهد)در حالیکه بر انجام قادر می باشد پیوند خود را از خداوند عزوجل بریده است.
4- از امام محمد باقر(علیه السلام)روایت شده است:
«هرکس مضایقه کند از اعانت برادر مسلمان و برآوردن حاجت او، مبتلا می شود به اعانت کردن و یاری رساندن به کسی که در یاری او گناه باشد و هیچ مزدی از برای او نباشد».(38)
5- از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نیز در این باب روایات متعدد و عجیبی وارد شده است. رسول خدا فرمود:
«هرکس یک حاجت برادر خود را برآورد چنان است که گویا در همه عمر خدا را خدمت کرده باشد(39) و هر کس به منظور برآوردن حاجت برادر خود یک ساعت از شب یا روز حرکت کرده و راه رود، خواه آن حاجت را برآورد یا نتواند آن را برآورده سازد این عمل برای او از اعتکاف دو ماه بهتر است.(40) در حوزه ی قدرت سیاسی و نفوذ اجتماعی و استطاعت مالی رفع نیاز نیازمندان و پرداختن به آن از منظر منابع اسلامی اهمیت مضاعف و مسؤولیت مضاعف دارد. امام علی(علیه السلام)در همین زمینه در نامه ی خود به والی خویش مالک اشتر نخعی می فرماید:
خدا را خدا را (از خدا بترس)، در باب طبقه ی فروردین، کسانی که بیچارگان اند از مساکین و نیازمندان و بینوایان و زمین گیران، در این طبقه مردمی هستند که در عین نیاز روی سؤال ندارند. خداوند حقی برای ایشان مقررداشته و از تو خواسته است که آن را رعایت کنی، پس در نگهداشت آن بکوش. برای این افراد از بیت المال خود حقی مقرر دار و نیز بخشی از غلات اراضی خالصه ی اسلام را، در هر شهری به آن اختصاص ده. زیرا برای دورترین شان همان حقی است که نزدیکترین شان از آن برخوردارند، و از تو خواسته اند که حق همه را اعم از دور و نزدیک، نیکو رعایت کنی. سرمستی و غرور، تو را از ایشان غافل نسازد، زیرا این بهانه که کارهای خرد را به سبب پرداختن به کارهای مهم و بزرگ از دست هشتن، هرگز پذیرفته نخواهد شد. پس همت خود را از پرداختن به نیازهایشان دریغ مدار و به تکبر بر آنان چهره دژم منمای و کارهای کسانی را که به تو دست نتوانند یافت، خود، تفقد و بازجست نمای. اینان مردمی هستند که در نظر دیگران بی مقدار و مورد تحقیر رجال حکومت هستند. کسانی از امینان خود را که خدای ترس و فروتن باشند، برای نگریستن در کارهایشان برگمار تا نیازهایشان را به تو گزارش کنند. با مردم چنان باش که در روز حساب که خدا را دیدار می کنی، عذرت پذیرفته آید که گروه ناتوانان و بینوایان به عدالت تو نیازمندتر از دیگرانند و چنان باش که برای یک یک آنان در پیشگاه خداوندی، در ادای حق ایشان عذری توانی داشت».(41)
امام علی(علیه السلام)بر همین اساس و به منظور رسیدگی مستقیم و بدون واسطه به مالک اشتر می فرماید:
«برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان پردازی، برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و برای خدائی که آفریدگار توست، در برابرشان فروتنی نمائی و بفرمای تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان به یک سو شوند (کنار روند) تا سخنگویشان بی هراس و بدون لکنت زبان (ترس) سخن خویش را بگوید زیرا که من از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)بارها شنیدم که می گفت پاک و آراسته نیست (یا نخواهد شد) امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند(42). پس تحمل نمای، درشتگوئی یا عجز آنان را در سخن گفتن. تنگ حوصلگی و خودپسندی را از خود دورساز تا خداوند درهای رحمتش را به روی تو بگشاید و ثواب طاعتش را به تو عنایت فرماید. اگر چیزی می بخشی چنان ببخش که گوئی تو را گوارا افتاده است و اگر منع می کنی باید که منع تو با مهربانی و عذرخواهی همراه بُوَد».(43)
در منابع اصیل دینی، اقامه عدل و پرهیز از ظلم و ستم، رسیدگی به نیازهای مردم و عدم غفلت از آنان از اهم وظائف حکمرانان شمرده شده است. قرآن مجید در آیات متعددی و گاه به عنوان وظیفه، نخست برپا نمودن عدل و داد را فرمان می دهد و حتی می فرماید:
«ولو یواخذکم الله الناس بطلمهم ماترک علیها من دابه ولکن یوخرهم الی اجل مسمی».(44)
«اگر خداوند بخواهد انسانها را بواسطه ی ستم هایشان بگیرد (و مجازات کند) هیچ جنبنده ای را روی زمین باقی نخواهد گذاشت، اما خداوند تا سرآمد مقرر (مرگ و جهان پس از آن) مجازات آنان را به تأخیر می اندازد».
خداوند در قرآن مجید با صراحت کامل فرمان می دهد که:
1- یاایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولایجرمنکم شنآن قوم علی ان لا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوی.(45) «درراه خدا استوار باشید و الگو و گواه راستی و درستی و عدالت (برملل عالم) باشید، و مبادا دشمنی با قومی شما را برانگیزاند که عدالت پیشه نکنید (و پا را از حریم عدل فراتر گذارید). عدالت پیشه کنید که به تقوی نزدیکتر است. همچنین خداوند می فرماید:
2- یاایهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط، شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین او الاقربین.(46) «ای کسانی که ایمان آورده اید، اقامه کنندگان و برپاکنندگان عدل و داد باشید و موافق حکم خدا و عادلانه و منصفانه شهادت دهید هرچند به ضرر و زیان خود و پدر و مادر و نزدیکان خویش باشد.!»
نزدیکی به حریم قدرت سیاسی در صورتی که با رعایت حریم های اخلاقی و دینی مورد تأکید و توجه وافر در دین اسلام نباشد بسیار می تواند برای انسان و سعادت وی خطرساز و حتی مهلک باشد، زیرا با بهانه ی اندکی و برخلاف رهنمود قرآن مجید از حریم عدالت انصاف و اخلاق و در واقع حریم مشخص شده از سوی دین، انسان پارا فراتر گذاشته و به همان میزان مرتکب ظلم وستم به بندگان خدا می شود. ستمی که همچنانکه گفته شد پروردگار عالم سوگند خورده است که از آن چشم پوشی نکند و به آن رسیدگی نماید.

پی نوشت ها :

1. Asistitle, The Nico comachean Ethics, Translated by David Ross, Oxford Universit Press, 1998. p.112.
2. Tudor Jones (2002), Modern Political thinkers & ideas, Routledge, pp. 173-185.
3. نراقی، احمد، معراج السعاده، ص475.
4. سوره ی ابراهیم، آیات 41و42.
5. سوره ی شعراء آیه 227.
6. کلینی، ابوجعفر، محمدبن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، منبع پیشین، ج4، ص178.
7. ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، منبع پیشین، ص260.
8. عن الصادق(علیه السلام)قال: ان الله عزوجل اوحی الی نبی من الانبیاء فی مملکه جبارمن الجبابره، ان ائت هذا الجبارفقل له انی لم استعملک علی سفک الذماء علی سفک الدماء واتخاذ الاموال وانما استعملتک لتکف عنی اصوات المظلومین، فانی لم ادع ظلامتهم وان کانوا کفاراً. صدوق، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص 622.
9. وسائل الشیعه، ج1، ص345و ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص623.
10. همان منبع، ص625.
11. همان، ص 592.
12. همدانی، میرسیدعلی، ذخیره الملوک، تصحیح تعلیق دکتر سید محمود انواری، باب پنجم، ص218، تبریز، انتشارات مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران، 1358.
13. همان منبع، باب پنجم، ص220.
14. ابن بابویه، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص593.
15. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ بیروت، ج75، ص352، حدیث 61.
16. همان، ج75، ص312، حدیث 16، و اصول کافی، ج2، ص333، ح16.
17. نهج البلاغه، منبع پیشین، خطبه ی 175، ص189.
18. شیخ حرّ عاملی (ره) در جلد یازدهم وسائل الشیعه در باب «وجوب ردّ المظالم الی اهلها و اشتراط ذلک فی التوبه» حدیثی به همین مضمون از امام باقر(علیه السلام) نقل می نماید.
19. وسائل الشیعه (منبع سابق) ج11، ص339.
20. همان منبع، ج11، ص338.
21. همان، ص340.
22. صدوق (ابن بابویه) ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص626.
23.آدمکشی و قتل نفس.
24. امام علی (ع)، نهج البلاغه، تألیف سیدرضی، ترجمه علینقی فیض الاسلام، ص130-129، تهران، انتشارات فیض الاسلام، 1378.
25. ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 634 (منبع پیشین).
26. همان منبع، ص 636.
27. براساس آنچه بین هابیل و قابیل اتفاق افتاد و قابیل برادرش را مظلومانه به قتل رساند ما بر بنی اسرائیل مقرر کردیم که هرکس انسانی را بدون قصاص (مقصود انسان بی گناه) و بدون اینکه فتنه و فسادی در زمین برپا کند به قتل رساند، مانند آن است که همه انسانها را به قتل رسانده است و هرکس انسانی را حیات بخشد و از مرگ نجات دهد مانند آن است که همه انسانها را زنده کرده است.
28. الحرالعاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج11، باب الجهاد و الامر بالمعروف، ص 343، بیروت، دار احیاء التراث الغربی.
29. همان، ص341.
30. همان، ص343.
31. پیامبر نزدیکتر و سزاوارتر است به مؤمنان از خود ایشان و همسران او مادران مؤمنان هستند و در کتاب خدا برخی از خویشاوندان نسبت به برخی دیگر نزدیکتر و سزاوارترند.(مانند موضوع ارث که سه طبقه به ترتیب وارث فرد متوفّی بصورت متقاضل هستند).
32. الضیاع بالفتح: العیال.
33. الحرالعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج17، ص51، ج14.
34. احمدبن حنبل، مسند، ج2، ص464.
35. ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص567.
36. همان منبع، ص595.
37. کلینی، اصول کافی، ج4، ص72.
38. کلینی، اصول کافی، ج2، ص366.
39. مجلسی، مولی محمدباقر، بحارالانوار، ج74، ص302.
40. غزالی، محمد، احیاءعلوم الدین، ج2، ص185.
41. امام علی (علیه السلام) نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد، آیتی، ج2، ص330و 331، بنیاد نهج البلاغه؛ 1376.
42. فانّی سمعت رسول الله(صلی الله علیه وآله)یقول فی غیر موطن «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیرمتتمتع».
43. همان منبع، ص333.
44. سوره ی نحل، آیه 60.
45. سوره ی مائده، آیه 7.
46. سوره ی نساء، آیه 134.

منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.