گفتمان بیداری

در این نوشتار قصد داریم به تحلیل سیر تاریخی توسعه و تکامل اندیشه های انقلابی سید جمال، عبده، کواکبی، نائینی، عز الدین قسام، سید قطب، اقبال، مودودی، آیت الله طالقانی ، امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای بپردازیم. اندیشه
پنجشنبه، 26 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتمان بیداری
گفتمان بیداری

نویسنده: دکتر سید سلمان صفوی



 

اندیشه انقلابی از سید جمال تا آیت الله خامنه ای

در این نوشتار قصد داریم به تحلیل سیر تاریخی توسعه و تکامل اندیشه های انقلابی سید جمال، عبده، کواکبی، نائینی، عز الدین قسام، سید قطب، اقبال، مودودی، آیت الله طالقانی ، امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای بپردازیم. اندیشه سیاسی مسلمانان با روش گفتمان سازی شامل سه گفتمان است: گفتمان تغلب، گفتمان اصلاح و گفتمان انقلاب. «گفتمان تغلب» بیان اندیشه هایی است که در صدد توجیه نظام های سیاسی استبدادی هستند و برای آنها مشروعیت سازی می کند. «گفتمان اصلاحات» بیان اندیشه هایی است که خواهان بهبود نظام سیاسی اجتماعی از طریق مسالمت آمیز و تدریجی هستند و «گفتمان انقلاب» بیان اندیشه هایی که خواهان تعویض سازنده ساختار و نظام سیاسی جهت ترقی و رشد همه جانبه امت اسلامی هستند.

سید جمال الدین اسد آبادی، معمار نهضت بیداری اسلامی

عموم کارشناسان غربی و شرقی خاورمیانه شناسی و اندیشه ساسی مسلمین، اتفاق نظر دارند که سید جمال الدین اسدآبادی، بنیانگذار جنبش بیداری اسلامی در دوره معاصر است.
سید جمال برای بیداری و قیام مسلمین در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی به فعالیت های گسترده سیاسی فرهنگی در کشورهای ایران، هند، افغانستان، مصر، عثمانی، انگلیس و فرانسه دست زد. وی در 59 سالگی به دستور سلطان عبد الحمید در شهر استانبول ترکیه مسموم شد و بدین سان در راه احیای عزت و عظمت اسلامی به شهادت رسید.

موانع توسعه رشد جامعه اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین عبارتند از:

• استبداد رهبران جوامع مسلمان
• جهالت و بی خبری توده مسلمان و عقب ماندن آنها از کاروان علم و تمدن
• نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین
• جدایی و تفرقه بین مسلمانان تحت عناوین مذهبی و غیر مذهبی
• نفوذ استعمار غربی

راه حل های بازگشت به عزت و عظمت دیرین اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین:

• مبارزه با دیکتاتوری حکومت ها
• تجهیز به علوم و فنون جدید
• بازگشت به اسلام ناب و دور ریختن خرافات
• مبارزه با استعمار غربی
• اتحاد اسلام و وحدت جوامع مسلمان
• مبارزه با خودباختگی در برابر غرب
سید جمال نهضت اسلامی را با تکیه بر آگاهی بخشیدن به ملت ها برای مبارزه با خودکامگی حکومت ها و استعمار غربی بنیان نهاد و راه فروزان او را صدها نخبه و میلیون ها مسلمان از شمال آفریقا تا خاورمیانه، شبه قاره هند و آسیای مرکزی صبورانه و شجاعانه پیگیری کردند. جنبش تحریم تنباکو در ایران با فتوای میرزای شیرازی با مشورت با سید جمال، اولین شکست اقتصادی استعمار انگلیس در ایران بود.
کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار، دیکتاتور ایران به دست میرزارضا کرمانی از نتایج قریب و پیروزی انقلاب اسلامی ایران از نتایج دورتر جنبش اسلامی سید جمال است. شیخ محمد عبده، متفکر بزرگ مصری مهم ترین تربیت شده مستقیم سید جمال الدین اسد آبادی است.

محمد عبده

کار مطبوعاتی، آغاز فعالیت های سیاسی او بود اما بعدها کار سیاسی را رها کرد و به اصلاح فکری و دینی ملت مصر روی آورد؛ چرا که مبارزه سیاسی را در ایجاد تغییرات اجتماعی ناتوان یافت. به همین دلیل تا سال 1284 ه.ش که در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت، در مسیر اصلاح فکری و دینی ملت مصر تلاش کرد.
حیات سیاسی اجتماعی عبده متأثر از آرای سید جمال بود و از این حیث، وجوه مشترکی در آرای هر دو مشاهده می شود که برخی از آنها عبارتند از:
• اسلام برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان دارای برنامه است.
• برای نیل به هدف فوق باید به اجتهاد عصری بر اساس مقتضیات زمان و مکان پرداخت و شناخت مسلمانان از اسلام را عقلایی کرد.
• اسلامی که اینک به ما رسیده غیر واقعی و تحریف شده است. لذا برای احیای عزت اسلامی، بازگشت به اصول اولیه اسلام، اجتناب ناپذیر است.
• وحدت دنیای اسلام ضرورت تام دارد. در عین حال باید از تعصبات فرقه ای و ناسیونالیستی اجتناب کرد.
از جمله نوآوری های مهم اندیشه سیاسی عبده این بود که اصل شورا در اسلام را با جنبه های مثبت دموکراسی جدید یکسان قلمداد کرد. او ضرورت و عقل گرایی را در جامعه اهل سنت مصر مطرح کرد. با این وصف، بین آرای سید جمال و شیخ محمد عبده تفاوت هایی نیز وجود دارد؛ سید جمال دارای مشی انقلابی بود و مبارزه با استبداد و استعمار در رأس برنامه های او قرار داشت اما عبده قائل به اصلاح تدریجی و تقدم آموزش دینی و اصلاح مذهبی بر هر حرکت و اقدام سیاسی بود. کواکبی، شیخ عزالدین قسام، حسن البنا و جنبش اخوان المسلیمن از اخلاف شیخ محمد عبده به شمار می روند.

عبد الرحمن کواکبی

اهمیت کواکبی در این سلسله به سبب اندیشه های سیاسی اوست که گذشتگان کمتر به این سبک بیان کرده اند. تأیید آرمان های سید جمال در لزوم برپایی حکومت قانونی، اتحاد اسلامی و احساس نگرانی از عقب ماندگی جوامع اسلامی از جمله اندیشه های اوست.
کواکبی همانند سید جمال آگاهی سیاسی را برای مسلمانان واجب و ضروری می شمرد و معتقد بود حتی یک رژیم سیاسی مشروطه هم به تنهایی مانع استبداد نمی شود. هر رژیمی ممکن است شکل استبدادی به خود بگیرد. آنچه مانع استبداد می شود، شعور و آگاهی سیاسی اجتماعی مردم و نظارت بر فعل حاکم است. با دست یابی توده مردم به چنین شعور و آگاهی ای، اژدهای سیاه استبداد در بند کشیده می شود.
البته این امر به معنای سازش با هر رژیمی نیست بلکه رژیمی مطلوب است که سطوح شعور و آگاهی ملت را ارتقا بخشد. لذا کواکبی نیز همچون سید جمال (و بر خلاف عبده) برای فعالیت های سیاسی و ارتقای سطح شعور سیاسی توده مسلمان نسبت به دیگر شئون اصلاحی زندگی آنها، حق تقدم قائل بود و معتقد بود باید شعور سیاسی توده ها را با استمداد از شعور دینی آنها ارتقا داد.
کواکبی شدیدا به همبستگی دین و سیاست پایبند بود و مخصوصا دین اسلام را یک دین سیاسی می دانست و معتقد بود با فهم صحیح توحید اسلام و درک مفهوم حقیقی کلمه توحید؛ یعنی «لا اله الا الله» می توان به استوارترین سنگرهای ضد استبدادی دست یافت. کواکبی مانند دوسلف ارجمندش سید جمال و عبده تکیه فراوانی بر اصل توحید از جنبه عملی و سیاسی داشت.
کواکبی اعتقاد داشت هر مستبدی تلاش دارد برای تحکیم و تثبیت پایه های استبداد خود، جنبه قدسی به شخص خود بدهد و برای این منظور از مفاهیم دینی بهره می گیرد لذا تنها آگاهی و ارتقای سطح شعور دینی و سیاسی ملت هاست که مانع از چنین سوء استفاده هایی می شود. کواکبی برخی از علمای پیشین مسلمان را مورد انتقاد قرار می داد که با بها دادن بیش از حد به نظم و امنیت، عدل و آزادی را فدای نظم و امنیت کرده اند و به بهانه استقرار نظم و امنیت، مانع رشد آزادی شده اند که در واقع خواست مستبدان و ستمگران است. به باور او، ستمگران و مستبدان همواره به بهانه برقراری نظم و حفظ امنیت با نابودی آزادی، والاترین موهبت الهی و جوهر انسانیت، عدل را زیر پا گذاشته اند.

عزالدین قسام، بنیانگذار نهضت مسلحانه علیه اشغالگران فلسطین

شیخ عز الدین قسام معمار مقاومت مسلحانه ملت فلسطین علیه استعمار انگلیس و اشغالگران صهیونیست و از شاگردان مستقیم شیخ محمد عبده و از پیروان سید جمال الدین اسد آبادی بود. عز الدین قسام طریق جهاد و رویارویی با سپاه کفر را از مکتب سید جمال اخذ کرد و در شرایطی که کشورهای عربی در باب جهاد فاقد نظر بودند، مردم فلسطین را به جهاد علیه اشغالگران فرا خواند. از این رو او را بنیانگذار اندیشه انقلابی در فلسطین معاصر می دانند. اولین فعالیت های سیاسی شیخ قسام به سال هایی باز می گردد که استعمار ایتالیا در صدد تصرف لیبی بود. شیخ در آن زمان به سوریه بازگشت و در اعتراض به حضور نظامی ایتالیا در سرزمین اسلامی لیبی، تظاهراتی را سامان داد و افرادی را در قالب گروه های مقاومت سازماندهی و به لیبی اعزام کرد تا در کنار انقلابیون لیبی به جهاد علیه استعمارگان ایتالیایی بپردازند. شیخ انعقاد «قرارداد سایکس پیکو» و واقع شدن سوریه تحت قیمومیت فرانسوی ها را یک حرکت استعماری معرفی و مردم را به جهاد با فرانسوی ها فرا خواند. یک دادگاه نظامی فرانسوی در سوریه عزالدین قسام را غیاباً محاکمه و به اعدام محکوم کرد اما او با مهاجرت از سوریه، در حیفا در فلسطین سکنی گزید. دوران اقامت شیخ قسام در حیفا را می توان پربارترین سال های حیات او خواند. در این سال ها، هسته اولیه مبارزات مسلحانه علیه صهیونیسم شکل گرفت. قسام در شهر حیفا در مسجد استقلال به عنوان امام جماعت مستقر شد و حرکت خود را در ابعاد جدیدی آغاز کرد. از سال 1921 که شیخ قسام در فلسطین ساکن شد تا سال 1925 بیشتر تلاش های ضد انگلیسی و ضد صهیونیستی او جنبه تبلیغی و ارشادی داشت. او با تأکید بر خطر حضور انگلیس و صهیونیسم، مقدمات تشکیل جنبش مقاومت را فراهم کرد. عز الدین قسام طی این سال ها تعدادی از نیروهای مخلص را در قالب یک تشکیلات عقیدتی نظامی مخفی سازماندهی کرد. از سال 1925 فعالیت های شیخ، وارد مرحله جدیدی شد و جنبه عملی تری به خود گرفت. در این سال ها تشکیلات مخفی او، گسترش یافت و تا سال 1935 که او به شهادت رسید، به یک جریان قوی و تأثیرگذار تبدیل شد.
*توضیح عکس:
از آنجا که شیخ قسام نخستین شخصیت از بیداری اسلامی است که مقاومت مسلحانه علیه غرب را بنیانگذاری کرد، شاخه اصلی حماس به نام وی نامگذاری شده است.
عزالدین قسام برای مشروعیت بخشیدن هر چه بیشتر به جنبش مقاومت از قاضی بدرالدین ناجی حسینی (قاضی شرع دمشق) فتوایی گرفت که در آن قاضی بدر الدین جهاد علیه صهیونیست ها را جایز شمرده بود. این امر سبب شد که شیخ حرکت خود را با مشروعیت بیشتری ادامه دهد. تشکیلات شیخ قسام که در آن زمان به «سازمان جهاد» مشهور بود، برنامه ای برای تصرف شهر حیفا تدارک دیده بود. در آن شرایط حادثه ای منجر به قتل یک گروهبان صهیونیست شد و نیروهای انگلیسی در واکنش به این مساله به محل اختفای او و تعدادی از همرزمانش حمله کردند. شیخ قسام در پاسخ درخواست نیروهای انگلیسی برای تسلیم خود گفت:«ما هرگز تسلیم نخواهیم شد. این جهاد در راه خداست.» سپس رو به همرزمانش کرده افزود:«ای برادران، چون شهیدان بمیرید.» در آن واقعه شیخ عزالدین قسام پس از شش ساعت مقاومت به همراه دو نفر از همرزمانش به شهادت رسید و 15 نفر از نیروهای مهاجم نیز کشته شدند. شهادت و اندیشه انقلابی شیخ عزالدین قسام، او را به یک قهرمان اسطوره ای تبدیل کرد. امروز در جهان عرب از او به عنوان یکی از چهره های شاخص و محبوب مقاومت فلسطین یاد می شود و به عنوان کسی که نخستین گلوله را به سمت صهیونیسم نشانه رفت، از او تجلیل می شود. عزالدین قسام تعالیم انقلابی جهاد، مقاومت و تشکیلات انقلابی را برای مبارزه با ظلم و سیطره کفار در چارچوب اسلام در تئوری و عمل احیا کرد. شیخ قسام نخستین شخصیت از جنبش بیداری اسلامی است که مقاومت مسلحانه علیه استعمار غرب و صهیونیسم را بنیانگذاری و رهبری کرد. گردان های عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس به نام رهبر شهید انقلاب، نام گذاری شده اند.

آخوند خراسانی، مرجع انقلابی مشروطیت

کشته شدن ناصر الدین شاه در سال 1275 سقوط حکومت دیکتاتوری قاجار را تسریع کرد. جنبش مشروطه در زمان مظفرالدین شاه به پیروزی رسید و ملت ایران مطلقه را به سلطنت مشروطه تبدیل کردند. آخوند ملا محمد خراسانی، شیخ عبد الله مازندرانی و میراز حسین خلیلی تهرانی سه مرجع امضاکننده مشروطه بودند و از تلگراف هایشان هویداست که تا پایان عمر به مشروطه وفادار ماندند. آخوند خراسانی رهبر فکری و بسیج گر نهضت مشروطه ایرانی بود. او و دو مرجع دیگر در زمان استبداد صغیر، شاه ایران را تکفیر و از سلطنت خلع کردند. آخوند فتوا به حرام بودن سلطنت مطلقه داد و فتوای او بر حرمت سلطنت مطلقه و اندیشه سیاسی وی، آغازگر فصل نوینی در گفتمان سیاسی شیعه شد. آخوند خراسانی به عنوان یک مرجع برجسته برای نخستین بار استبداد قانونی 2500 ساله ایران را غیرشرعی اعلام کرد. این یک حرکت و اندیشه انقلابی بی نظیر بود. تا قبل از حکومت صفویه، گفتمان سیاسی شیعه مبتنی بر نظریه غصب بود. این گفتمان در دوره صفویه به اجازه سلطنت با اذن فقیه تغییر کرد و با فتوای آخوند خراسانی مبتنی بر حکومت مشروطه و مشروع نبودن حکومت مطلقه، گفتمان سیاسی شیعه کاملا تحول یافت و وارد عصر جدیدی شد که نهایتا منجر به نظریه جمهوری اسلامی شد.

شاگردان سیاسی مهم آخوند خراسانی عبارتند از:

محمد حسین نائینی، محمد حسین کاشف الغطاء ، سید حسن مدرس، سید ابوالقاسم کاشانی، سید محسن حکیم، سید محمد موسوی زنجانی، خالصی، سید محسن امین، سید عبد الحسین شرف الدین عاملی.

آیت الله نائینی، نظریه پرداز مشروطیت

آیت الله العظمی میرزا محمد حسین نائینی، تئوری پرداز نظریه انقلابی حکومت مشروطه در عصر ظلم و بیدار بود. جنبش مشروطیت دومین پیروزی سیاسی مسمانان علیه استبداد داخلی در دوره معاصر بود. آیت الله نائینی در دوره انقلاب مشروطیت نزدیک ترین مشاور آیت الله آخوند خراسانی (1255-1329 ه.ق-مشهد) رهبر فکری نهضت بود. او در دفاع از نظریه مشروطیت کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» را تألیف کرد و آخوند خراسانی مرجع عصر و استاد ایشان و آیت الله مازندرانی بر آن تقریظ نوشتند. این کتاب ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایرانی نه انگلیسی است و در حال حاضر نیز یکی از کتب معتبر در اندیشه سیاسی مسلمانان معاصر به شمار می رود. در این کتاب، نائینی، حاکمیت اسلام را با دلیل و برهان قاطع اثبات کرده و خصایص حکومت های استبدادی را برشمرده است. وی زندگی تحت سلطه استبداد را مساوی با بردگی می خواند.
شهید مطهری در باب اندیشه انقلابی نائینی در کتاب «نهضت های صد ساله اسلامی اخیر» می نویسد:«انصاف این است که تفسیر دقیق از توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام را هیچ کس به خوبی علامه بزرگ و مجتهد سترگ مرحوم میرزا محمد حسین نائینی قدس سره توأم با استدلال ها و استشهادهای متقن از قرآن کریم و نهج البلاغه در کتاب ذیقیمت «تنبیه الامه و تنزیه المله» بیان نکرده است. آنچه امثال کواکبی می خواهند، مرحوم نائینی به خوبی در آن کتاب از نظر مدارک اسلامی به اثبات رسانده است ولی افسوس که جو عوام زده محیط ما کاری کرد که آن مرحوم پس از نشر آن کتاب به یک باره مهر سکوت بر لب زد و دم فرو بست.»

علامه محمد اقبال لاهوری

او از پیروان برجسته سید جمال الدین اسدآبادی- منادی وحدت اسلامی و مبارزه با غرب و بازگشت به اسلام اصیل- است. اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش اسلامی خلیفه علیه استعمار بریتانیا با عضویت داشت. وی از همکاری مولانا محمد علی و محمد علی جناح بود. اقبال از پیش نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود، حمایت کرد.
اقبال در سال 1930 به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله آباد و سپس در سال 1923 در لاهور انتخاب شد. وی جهان اسلام را یک پیکره به هم پیوسته می دانست که اقوام، قبایل و نژادهای موجود در آن با رشته دین به هم پیوند خورده اند و اداره چنین جامعه ای با رژیم استبدادی که با فطرت انسانی ناسازگار است ممکن نیست. چنین جامعه ای را با حکومت مردم سالارانه (دموکراتیک) هم نمی توان اداره کرد زیرا حکومت های مردم سالار با عقل، اسلام و معنویت در تضادند. بهترین حکومت برای اداره امت اسلام، حکومتی است که در آن قرآن قانون حکومت، کعبه کانون معنویت و ولی الله رهبر آن باشد. او نائل شدن به این هدف عالی را در گروی تغییر ذهنی و درونی مسلمانان می دانست.
اقبال معتقد بود مسلمانان در مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب، هویت اسلامی خود را از دست داده اند. راهکار او برای بازیابی این هویت گمشده، بازگشت به ایمان، فرهنگ و معنویت اسلامی بود. این نگرش اقبال به «فلسفه خودی» معروف است؛ فلسفه ای که بازگشت به خود اسلامی را مایه بازگشت مجد و عظمت گذشته مسلمانان می داند.«احیای فکر دینی در اسلام» عنوان مهم ترین کتاب اوست.

ابوالعلا مودودی

مودودی بعد از انتشار مطالبی با عنوان « جهاد در اسلام»، ماهنامه ای تحت عنوان«ترجمان القرآن» منتشر کرد که به ترجمه و تفسیر قرآن اختصاص داشت و تا پایان زندگی او در سال 1979 انتشار آن ادامه داشت.
مودودی به دعوت اقبال لاهوری از حیدرآباد به لاهور مهاجرت کرد. وی تا 1320 ه.ش / 1941 م به فعالیت های علمی اشتغال داشت اما در این سال به تأسیس «حزب جماعت اسلامی» که با الهام از اندیشه های حسن البنا و جنبش اخوان المسلمین صورت گرفت، وارد فعالیت های سیاسی شد. مودودی هدف از تأسیس این حزب را تلاش برای تشکیل دولت اسلامی اعلام کرد. وی برای تبیین و تشریح این هدف، قریب صد کتاب و مقاله به رشته تحریر درآورد و در تلاش برای تحقق آن، بارها به دستور مقامات دولتی که مخالف اندیشه و عمل سیاسی او بودند، بازداشت شد.
مودودی پس از تقسیم هند به پاکستان رفت و برای تشکیل دولت اسلامی تلاشی خستگی ناپذیر کرد. خواست اصلی «حزب جماعت اسلامی» تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام در کشور پاکستان بود. مودودی در سطح جهانی به عنوان یک مصلح، متفکر و مبارز سیاسی برجسته اسلامی شناخته شده است. نظریه سیاسی مودودی بر سه اصل استوار بود:
1- حاکمیت تنها از آن خداوند است. بر این اساس، هیچ کس حق اعمال قدرت بر دیگران ندارد.
2- فقط خداوند حق دارد قانون وضع کند از این رو هیچ کس حتی پیامبران (ع)ــ حق وضع خودسرانه قانون را ندارند.
3- دولت اسلامی صرفاً برای اجرای قوانینی برپا می شود که خداوند وضع کرده و تا زمانی مطاع است که به اجرای قوانین الهی می پردازد.
4- دولت اسلامی یک دولت جهانی است و وظیفه جهانی دارد.

وظایف دولت اسلامی از دیدگاه مودودی:

• جلوگیری از استثمار افراد
• پاسداری از آزادی انسان ها
• حمایت از مردم در مقابل بیگانگان
• تکامل و توسعه عدالت اجتماعی
• امر به معروف و نهی از منکر
• برقراری نظام اجتماعی اسلامی
• ریشه کن کردن پلیدی ها و تشویق فضیلت ها
مودودی معتقد بود دولت اسلامی برای تحقق اهداف مزبور باید به وسیله کسانی اداره شود که به قوانین الهی ایمان دارند و به آن عمل می کنند. رهبر دولت اسلامی کسی است که از اعتماد کامل عموم مسلمانان برخوردار است و در اداره کشور با دیگران مشورت می کند. البته او نباید برای احراز این مقام خود را نامزد کند بلکه مردم با حمایت از فردی که شایستگی تصدی مقام رهبری را دارد، او را به رهبری انتخاب می کنند. به باور او، هر کس برای احراز مقامی با مسوولیت سنگین، مثل رهبری تلاش کند، کم صلاحیت ترین فرد برای احراز این مقام است. اندیشه سیاسی مودودی انقلابی بود و فاقد جنبه های محافظه کارانه و عافیت طلبانه بود. او بر اسلام به مثابه تنها راه عزت مسلمین، تاکید شدید داشت. اندیشه مودودی در سراسر جهان اسلام، نفوذ کرد. در ادبیات سیاسی غرب، ابوالعلا مودودی، سید قطب و امام خمینی (ره) به عنوان«اندیشمندان بنیادگرایی اسلام سیاسی» نامیده می شوند.

نهضت های استقلال طلبانه ضد استعماری شمال آفریقا

پس از جنگ جهانی دوم، نهضت های استقلال طلبانه و ضد استعماری شمال آفریقا تحت تعالیم اندیشه های انقلابی اسلامی اوج گرفت و در دهه 60 میلادی اشغالگران فرانسوی و ایتالیایی را از کشورهای خود بیرون راندند. مهم ترین قیام ضد استعماری، نهضت استقلال الجزایر علیه فرانسه بود که سرانجام در سال 1962 با شهادت بیش از یک میلیون مسلمان الجزایری منجر به پایان اشغال این کشور شد.
رهبری قیام و حرکت اسلامی دوره قبل از استقلال الجزایر را عموما عالمان مذهبی بر عهده داشتند. امیر عبدالقادر، اولین رهبر حرکت اسلامی الجزایر در مصاف با استعمار فرانسه به شمار می رود. وی بارها فرانسویان را شکست داد. در پی این شکست ها، طی پیمانی حکومت غرب الجزایر را به عبدالقادر واگذار کردند اما بعدها با کمک برخی از رؤسای قبایل، عبدالقادر را شکست دادند.
پس از امیر عبدالقادر، شیخ عبدالحمید بن بادیس، عالم دینی و بعد از او شیخ البشیر الابراهیمی با تشکیل «جمعیه العلماء المسلمین» رهبری قیام ضد استعماری الجزایر را بر عهده گرفتند. این جمعیت با ائتلاف با «جبهه آزادی بخش ملی» در جنگ هشت ساله علیه فرانسه نقش برجسته ای ایفا کرد. هدف اولیه جنبش ضد استعماری ملت الجزایر، کسب استقلال از طریق مبارزه مسلحانه و جهاد علیه استعمار فرانسه و هدف بعدی حرکت اسلامی پس از استقلال، اجرای احکام اسلامی بود. اما با حاکمیت ملی گراها بر حیات سیاسی الجزایر، دست یابی به هدف اخیر غیرممکن شد. این امر به در نظر گرفتن هدف نوینی در حرکت اسلامی این کشور انجامید؛ هدفی که خواستار دگرگونی سریع در همه ابعاد جامع و تأسیس حکومت اسلامی از طریق جهاد یا مبارزه انتخاباتی بود. نهضت استقلال الجزایر تأثیر مهمی در شکل گیری مبارزه عملی علیه استعمار غربی در جهان اسلام داشت.

سید قطب، مهم ترین متفکر اسلامی مصر

مهم ترین کتب او در زمینه عدالت اجتماعی در اسلام «نشانه های راه»، «ما چه می گوییم» و «آینده در قلمروی اسلام» است. او تمدن جدید غرب را «جاهلیت جدید» نامید و ماتریالیسم اخلاقی، مادی گرایی نوین فلسفی و اجتماعی، تضاد طبقاتی، استعمار و استبداد را مهم ترین بلایا و مشکلات جهان معاصر و جامعه مسلمین معرفی کرد. یکی از ابتکارات سید قطب استفاده از واژه «جاهلیت» در مورد جوامع دوران مدرن بود. این اصطلاح به طور سنتی به گمراهی بشریت پیش از ظهور اسلام اطلاق می شد. از نظر سید قطب، کنار گذاشتن قوانین اسلامی و ارزش های مذهبی، جهان اسلام را همچون دوران پیش از اسلام به گمراهی کشانده بود. سید قطب با اطلاق واژه جاهلیت، تمام حکومت های غیراسلامی در جوامع مسلمان را نامشروع اعلام کرد. او بر مبنای تفسیرهای قرآنی از جاهلیت، نتیجه گرفت مسلمانانی که در این گونه جوامع زندگی می کنند، شرعا موظفند با دولت حاکم مبارزه کنند. سید قطب با نظریه مشروعیت جهاد و تشویق به انقلاب اسلامی در مقابل همه حکومت های موجود قرار گرفت. وی خواهان تشکیل دولت اسلامی بود و بر مبنای قرآن کریم، مردم را به اطاعت از اولی الامر فرا می خواند. البته از نظر او اطاعت به معنای اطاعت از هر که بر منصب رهبری تکیه می زند، نیست و اطاعت از حاکم به دلیل حاکم بودنش ضروری نیست بلکه اطاعت از حاکمی ضروری است که از قوانین اسلامی پیروی کند. حاکم اسلامی چنانچه از قانون الهی عدول کند، شایسته اطاعت نیست و دستوراتش نباید اجرا شود. اندیشه انقلابی سید قطب گام مهمی در توسعه اندیشه انقلابی مسلمین در برابر سوسیالیسم، کاپیتالیسم و ناسیونالیسم عربی و به خصوص پان عربیسم بود. سید قطب به خاطر کاربرد سیستماتیک تعالیم اسلامی در حل مسائل اجتماعی سیاسی جاری، نظیر عربی شدن، مدرنیزاسیون و اصلاحات سیاسی در جوامع مسلمان، شهرت و مقبولیت عام یافت. نقدهای او بر فرهنگ و تمدن غربی بسیار کوبنده است. تعالیم او در سراسر جهان اسلام نفوذ کرد و در ایران نیز که خود قطب مهم تولید اندیشه انقلابی است، مورد استقبال اسلام گرایان و چهره های شاخص آن نظیر آیت الله خامنه ای واقع شد و در رشد انقلاب اسلامی ایران تأثیرگذار بود.

آیت الله سید محمد باقر صدر، متفکر و نابغه نواندیش اسلامی

دو کتاب مهم آیت الله صدر در حوزه اندیشه انقلاب اسلامی «فلسفه ما»، «اقتصاد ما» نقش مهمی در هویت بخشی، تکامل و بسط عصری اندیشه سیاسی اجتماعی مسلمین داشته است. آیت الله صدر در این دو کتاب به دقت و عمیقانه تمایز و ارجحیت اندیشه فلسفی اقتصادی اسلام را در مقابل ماتریالیسم و ایده آلیسم از یک سو و کاپتالیسم و سوسیالیسم از سوی دیگر تبیین کرده است. در واقع این دو کتاب چارچوب اندیشه عصری فلسفی و اقتصادی دوره ظهور انقلاب اسلامی ایران بود.
آیت الله صدر، اهتمام ویژه ای به مسائل و مشکلات امت اسلامی داشت. ایشان نه فقط به حل مشکلات امت مسلمان عراق می پرداخت بلکه در رسیدگی به مشکلات همه مسلمانان در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی اهتمام می ورزید و به ویژه به ملت ایران توجه خاص داشت و از سال 1342 تا لحظه شهادت، مسائل ایران را پیگیری می کرد. آیت الله صدر در 27 سالگی وقتی شاه رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، ضمن اعتراض به این عمل ضد اسلامی و ضد فلسطینی، شاه را به شدت محکوم کرد.
هنگامی که در سال 1399 ه.ق سادات سر سپردگی خود را با سفر به بیت المقدس اشغالی و امضای قرارداد کمپ دیوید اثبات کرد، شهید آیت الله صدر با ارسال تلگرافی، این عمل را محکوم کرد و او را از عذاب خداوند بر حذر داشت و تأکید کرد:«ملل مسلمان، نومیدی و سر سپردگی را نمی شناسند. این امت تا بازگشت نخستین قبله مسلمانان به آغوش خود از پای نخواهند نشست.»
در قیام ملت مسلمان افغانستان علیه تجاوز شوروی سابق، شهید صدر که غم بزرگ این ملت را می شناخت، اعلامیه ای مبنی بر محکومیت تجاوز به حریم اسلام و آزادی یک ملت و خوار و سبک شمردن ارزش های انسانی انتشار داد و تأکید کرد این تجاوز، عقیده و ایمان ملت افغان را به دین حنیف اسلام پایدار تر خواهد کرد.
آیت الله صدر در 23 بهمن 1357 با ارسال پیامی به امام خمینی (ره) پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تبریک گفت و در پیام دیگری به ملت ایران ضمن ستایش از قهرمانی ها و فداکاری های آنها به ملت ایران توصیه کرد همچنان به تبعیت از امام خمینی (ره) ادامه دهند. در سال 1358 آیت الله صدر رساله «الاسلام یقود الحیاه» را به عنوان مقدمه ای بر قانون اساسی نوشت. شهید صدر انقلاب اسلامی ایران را طلیعه ظهور مجدد اسلام و مقدمه برپایی حکومت جهانی اسلام و رهبری صد در صد اسلامی و واجب الاطاعه می دانست. آیت الله صدر پس از اثبات عقلانی ضرورت تشکیل حکومت، مختصات آن را بر اساس قرآن و روایات با اجتهاد تبیین کرد. وی معتقد بود وجود دولت در زندگی اجتماعی، یک ضرورت است زیرا دولت متکفل اداره جامعه است و در حل و فصل مشکلات اجتماعی به عنوان داور به شمار می آید. به باور ایشان، تشکیل دولت اولا تنها روش به کارگیری امکانات جهان اسلام جهت نیل به جایگاه طبیعی و ویژه مسلمانان در تمدن بشری است. ثانیا نجات بخش مسلمانان از انواع تفرقه و وابستگی است. ثالثا یک وظیفه شرعی است. از منظر شهید صدر دولت اسلامی در سیاست داخلی مسؤول اجرای احکام اسلامی، تأمین کننده عدالت اجتماعی و مروج فرهنگ اسلامی است و در سیاست خارجی مجری تبلیغ جهانی اسلام، طرفدار حق و عدالت و یاری رسان مستضعفان است.
آیت الله صدر حکومت اسلامی را یک حکومت مشروطه می دانست زیرا بر شریعت و قانون الهی، نه بر هوا و هوس مبتنی است. به عبارت دیگر حق حاکمیت مطلق بر انسان و جهان متعلق به خداوند است. انسان به این دلیل که خلیفه خداست بر سرنوشت خویش حاکم است و رهبر واجد شرایط، مسیر امت را در تحقق بخشیدن به جانشینی خدا هدایت می کند. نظارت و هدایت رهبر بر اساس قوانینی است که خداوند برای امت وضع کرده است. به اعتقاد ایشان حکومت آرمانی در عصر غیبت، حکومت اسلامی است که بر دو پایه ولایت فقیه و شورا استوار است.

آیت الله سید محمود طالقانی، ابوذر زمان و مالک اشتر انقلاب اسلامی ایران

اساس اندیشه انقلابی آیت الله طالقانی ضرورت مبارزه با طاغوت زمان و دیکتاتوری، اصل شورا به عنوان مبنای حکومت دینی، عدالت اجتماعی به مثابه قانون اصلی نظریه اجتماعی اسلام، ضرورت مبارزه با استعمار آمریکا، مبارزه با صهیونیسم، تلاش برای آزادی کامل فلسطین و حمایت از مبارزه مسلحانه علیه حکومت های خودکامه بود. از منظر آیت الله طالقانی، آزادی یک امر فطری و خلل ناپذیر است اما به مرور زمان و با توجه به گسترش جوامع، انسان ها مجبور شده اند بخشی از آزادی فطری خود را محدود کنند و هر چه جامعه از جهت تقسیم و تخصص و شئون دیگر بیشتر توسعه یابد، آزادی طبیعی و فطری از هر جهت محدودتر می شود. اندیشه آزادی خواهی آیت الله طالقانی در تقابل بنیادین با انواع استبداد است. از سوی دیگر در اندیشه ایشان، مبارزه با استبداد در تمامی ابعاد آن به خصوص مبارزه با استبداد سیاسی و استبداد دینی جایگاهی ویژه دارد. ایشان از همان سال های آغازین فعالیت های سیاسی خود در نوشته ها و سخنرانی ها، توجهی خاص به استبداد دینی و سیاسی داشت. برجسته ترین آرای آیت الله طالقانی درباره استبداد دینی در مقدمه و حواشی ایشان بر کتاب « تنبیه الامه و تنزیه المله» آیت الله نائینی آمده است. ایشان در سال 1334 به منظور ارائه یک فلسفه اجتماعی معقول و قابل دفاع از اسلام، کتاب مذکور را با مقدمه و تلخیص منتشر کرد. ایشان در این مقدمه آشکارا از هدف خود پرده برمی دارد و آن را تلاشی برای جلوگیری از خودکامگی خودسران می خواند: «بعضی ها مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن طور که جالب و برای عوام ساده باشد، می آرایند، مردمی را که از اصول و مبانی دین بی خبرند، می فریبند و به نام غمخواری دین و نگه داری آیین، ظل الشیطان را بر سر عموم می گسترانند و با این روش مردم را مطیع خود می کنند.»
مفهوم شورا از دیگر اصول اندیشه های انقلابی آیت الله طالقانی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ایشان نخستین فردی بود که از ضرورت وجود شوراها در اداره حکومت سخن گفت و آن را به عنوان یک اصل حیاتی مطرح کرد؛ اصلی که باید به صورت قانونی درآید و اداره امور کشور بر پایه آن استوار باشد. آیت الله طالقانی تنها راه مقابله با خودکامگی را تشکیل شوراهای مردمی صرف نظر از ویژگی های مذهبی، نژادی و زبانی می دانست و شدیدا با انحصارطلبی از سوی یک دسته یا گروه خاص برای اعمال، حاکمیت مخالفت می کرد:«هیچ حزب و جمعیتی حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و از این جهت حکومت را در انحصار خود در آورد.» آیت الله طالقانی تداوم بخش برجسته و خلاق اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محممد عبده، کواکبی، آیت الله نائینی، سید قطب و طنطاوی بود. کتاب های «پرتوی از قرآن» و «مالکیت در اسلام» از دیر زمان ملجای فکری نواندیشان دینی بوده است. آیت الله طالقانی از چهره های بارز «نهضت بازگشت به قرآن» و «مبارزه با تحریفات دینی» و «اندیشه انقلابی اسلام عصری» است. آیت الله طالقانی از سوی امام (ره) به عنوان ابوذر و مالک اشتر انقلاب اسلامی نامیده شد. در پی درگذشت آیت الله طالقانی، امام خمینی (ره) در پیام تسلیت خود، ایشان را به نحو بی نظیری ستودند:«آقای طالقانی یک عمر در جهاد، روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود، برنده بود و کوبنده.»

امام خمینی (ره)، ایدئولوگ نظریه جمهوری اسلامی

اندیشه انقلابی امام خمینی (ره) به عنوان نخستین ولی فقیه و رهبر سیاسی مبسوط الید در جهان اسلام در عصر غیبت حائز اهمیت فراوان است. امام خمینی (ره) نهضت اسلامی ایران را از جهت تئوریک با احیای تئوری حکومت اسلامی آغاز کردند. ایشان حکومت سلطنتی را نامشروع اعلام کردند و هر حکومت دیگری غیر از حکومت بر اساس تعالیم اسلامی را مردود شمردند و خواهان سرنگونی حکومت شاهنشاهی 2500 ساله شدند. امام (ره) نظریه خلافت، مشروطه سلطنتی و ولایت فقیه را به نظریه جمهوری اسلامی ارتقا دادند و همین مورد یکی از تفاوت های اساسی نهضت اسلامی امام خمینی (ره) با دیگر نهضت های اسلامی سده اخیر است. سرنگونی حکومت سلطنتی ایران به رهبری یک مرجع دینی و تأسیس جمهوری اسلامی، مهم ترین پیروزی جنبش بیداری اسلامی در دوران معاصر است. بذری که سید جمال الدین پاشید، در 22 بهمن 1357 در ایران به ثمر نشست. مهم ترین دستاورد نظری امام خمینی (ره) و یاران ایشان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی است. برای نخستین بار نظریه چگونگی اداره جامعه اسلامی با توجه به مقتضیات زمان و مکان عصر تجدد به صورت کاربردی مدون شد و به تصویب نخبگان و برگزیدگان ملت و آحاد مردم ایران رسید. قانون اساسی جمهوری اسلامی جمع بین تعالیم اسلامی و تجربه مدیریتی و خرد جمعی بشریت از رنسانس به بعد است. محتوای قانون اساسی بر اساس اسلام و فرم آن بر اساس خرد جمعی بشر در دوره تجدد است. از این رو اصل شورا که جوهره مشارکت ملت در تصمصم گیری است، به صورت اصول تفکیک قوا و تأسیس قوه مجریه، قوه قضائیه، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، شورای تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و شوراهای شهر در قانون اساسی تجلی یافت.
امام خمینی (ره) در عمل نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور اجرایی کردن اندیشه جمهوری اسلامی، مجاهدت بسیار کردند. امام (ره) همزمان در مقابل بلوک شرق و غرب ایستادند و جبهه مقاومت امت اسلامی در جهان اسلام در برابر استبداد و زیاده خواهی شوروی، غرب و صهیونیسم را بنا نهادند.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) معادلات فکری و سیاسی امت اسلامی و جهان را تغییر داد. تحت تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی، عصر جدیدی به عنوان عصر گفتمان انقلاب اسلامی، اسلام سیاسی و حکومت دینی در روابط بین الملل و اندیشه سیاسی _ انقلابی جهان آغاز شد. صحیفه ی نور مهم ترین منبع دست یابی به اندیشه های انقلابی امام خمینی(ره) پیرامون مسائل امت اسلامی و استکبار جهانی در دوره تأسیس جمهوری اسلامی است.

آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی

ایشان از چهره های شاخص مکتب امام خمینی (ره) و علاقه مند به اندیشه های اقبال لاهوری و سید قطب هستند. ممتازترین وجه اندیشه انقلابی ایشان، رهبری امت اسلامی در مقابله با زیاده خواهی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست.

برخی از خطوط اصلی اندیشه انقلابی آیت الله خامنه ای

• تهاجم ناتو فرهنگی: ایشان از دیرباز بر مساله ریشه ای تهاجم فرهنگی غرب برای نابودی هویت اسلامی و جایگزین کردن ارزش ها، منش ها و مدل های اقتصادی - سیاسی - فرهنگی غرب با اسلام ناب هشدار داده، خواستار مبارزه جدی با تهاجم فرهنگی غرب و حفظ هویت اصیل اسلامی شده اند؛ کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند، یک «تهاجم فرهنگی» بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. امروز دشمن این کار را با ما می کند. امروز دشمن بیشترین همت خود را روی تهاجم فرهنگی گذاشته است.
یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست، صنعت، پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است مثل سیلی به راه افتاده تا با ما بجنگد.
• فلسفه خودی: ایشان بر جهات فلسفی و سیاسی فلسفه خودی تأکید دارند. از دیدگاه ایشان، جامعه اسلامی از طریق بازیابی هویت خویش باید به اسلام به عنوان حبل المتین الهی چنگ بزند؛ چرا که عزت و رشد مسلمانان منوط به عمل به تعالیم رهایی بخش اسلام در ابعاد اخلاقی- سیاسی- اجتماعی است. مسلمانان، روشنفکران و انقلابیون بر اساس فلسفه خودی از جنبه سیاسی باید مرزهای فکری خود را با دشمنان اسلام و نظام های غربی به وضوح مشخص کنند.
شروط موفقیت جنبش بیداری اسلامی: ایشان پیروزی جنبش بیداری اسلامی حاضر را منوط به استمرار مبارزه، هوشیاری در مقابل دسیسه های استکبار جهانی و تأکید بر حفظ هویت اسلامی جنبش بیداری و تجلی آن در قانون اساسی جدید این کشورها می دانند؛ نخست تداوم ایستادگی و پرهیز شدید از سست شدن عزم راسخ. فرمان الهی به پیامبر اعظم (ص) در قرآن چنین است: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا» و «فلذلک فادع و استقم کما امرت» و از زبان حضرت موسی (ع) : «و قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا انّ الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین.» دوم هوشیاری در برابر حیله های مستکبران بین المللی و قدرت هایی که از این قیام ها و انقلاب ها لطمه دیده اند. آنها بیکار نمی مانند. با همه توان سیاسی، امنیتی و مالی برای برقراری دوباره نفوذ و قدرت خود در این کشورها به میدان می آیند. ابزار آنها تطمیع، تهدید و فریب است. تجربه نشان داده که در میان خواص، کسانی هستند که این ابزارها در آنها کارگر می شود و ترس و طمع و غفلت، آنها را دانسته یا ندانسته به خدمت دشمن درمی آورد. چشم بیدار جوانان و روشنفکران و عالمان دینی باید به دقت مراقبت کند. مهم ترین خطر، دخالت و تأثیرگذاری جبهه کفر و استکبار در ساخت نظام جدید سیاسی در این کشورهاست. آنها همه کوشش خود را به کار خواهند برد تا نظام های جدید، هویت اسلامی و مردمی نیابند. همه دلسوزان در این کشورها و همه آنهایی که به عزت و کرامت و پیشرفت کشور خود دل بسته اند، باید تلاش کنند تا اسلامیت و مردمی بودن نظام نوین به تمام و کمال تأمین شود. نقش قانون اساسی ها در این میان برجسته است. اتحاد ملی و به رسمیت شناختن دگرسانی های مذهبی، قبیله ای و نژادی شرط پیروزی های آینده است.»
• بلوک بین المللی اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای در چارچوب نظریه وحدت اسلامی خواستار برپایی بلوک اسلامی برای تجمیع توانایی های علمی، فنی، مالی و نظامی جهان اسلام برای سرافرازی امت اسلامی و توازن قوا با آمریکا و بلوک قدرت غرب هستند. ایشان معتقدند امت اسلامی باید قدرت جهانی شود تا بتواند در مقابل غرب ایستادگی کند و این امر صرفا از طریق همگرایی و همکاری کشورهای اسلامی با یکدیگر ممکن است:«ملت های شجاع به پا خاسته، بیدار و مبارز بدانند نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربی، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان برای اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل کنند باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانی برسانند و این جز با همکاری، همدلی و اتحاد کشورهای اسلامی به دست نخواهد آمد... مردان و زنان مؤمن در سراسر جهان اسلام و به ویژه در مصر، تونس و لیبی باید از این فرصت (جنبش بیداری اسلامی و ضعیف شدن غرب) برای تشکیل قدرت بین الملل اسلامی بیشترین بهره را ببرند. خواص و پیشروان نهضت ها به خدای بزرگ توکل و به وعده نصرت او اعتماد کنند و صفحه تازه گشوده تاریخ امت اسلامی را با افتخارات ماندگار خود که مایه ارضای الهی و زمینه ساز نصرت اوست، مزین سازند.»
• نقش ملت در حکومت: در اندیشه انقلابی آیت الله خامنه ای، مردم پایه مشروعیت حکومت دینی هستند:«در قانون اساسی توزیع قدرت به نحو منطقی و صحیح وجود دارد و همه مراکز قدرت مستقیم یا غیر مستقیم با آرای مردم ارتباط دارند. مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده هستند. اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایه مشروعیت خود را از دست داده است. نظر ما درباره مردم این است.» از دیدگاه ایشان، دولتی که مقبول مردم نباشد، مشروع نیست:«دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی و دولتمردان این نظام به خاطر این است که اینها ایستاده اند و حاضر نیستند برای به دست آوردن دل دشمنان بیگانه به ملت خودشان پشت کنند. مشروعیت این دولتمردان به همین است. هر دولتی که در ایران اسلامی به مردم خود تکیه نداشته باشند، مشروع نیست.» البته روشن است که در اسلام مردم یک رکن مشروعیت اند. نظام سیاسی اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر دانش اسلامی، تقوا و عدالت نیز استوار است. بر خلاف نظر برخی که تنها واجد بودن شرایط الهی را مبنای مشروعیت می دانند و قائل به نقش مردم در مشروعیت حکومت دینی نیستند. ایشان معتقدند:«امروز در جمهوری اسلامی همه مقاماتی که به نحوی در کار مردم دخالت دارند، مستقیم یا غیر مستقیم منتخب خود مردم اند، حتی رهبری؛ یعنی در نظام اسلامی دارا بودن معیارها کافی نیست بلکه انتخاب مردم هم شرط لازم است و بدون انتخاب مردم امکان ندارد.»

اصول و مبانی سیاست خارجی

قاعده نفی سبیل «ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» (141، نساء)، عزت «و الله العزه و للرسول و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون»، مصلحت و حکمت، حمایت از منافع ملی ایران و امت اسلامی و استقلال و تمامیت ارضی ایران، اصول ثابت اندیشه انقلابی ایشان در سیاست خارجی است.
استکبار جهانی و نظام بین الملل: از دیدگاه سیاسی ایشان، آمریکا سر کرده استکبار جهانی است و سیاست های تهاجمی استیلاجویانه دارد اما دوره هژمونی غرب در خاورمیانه رو به پایان است:«دولت های مستکبر و در رأس آنها آمریکا که در طول ده ها سال با ترفندهای سیاسی و امنیتی، دولت های منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود جاده بی مانعی برای سیطره روزافزون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در این بخش حساس جهان پدید آورده بودند، اکنون نخستین آماج بیزاری و نفرت ملت های این منطقه اند. باید اطمینان داشت که نظام های برآمده از این انقلاب ها هرگز به معادله خفت بار پیشین تن نخواهند داد و جغرافیای سیاسی این منطقه به دست ملت ها و در جهت عزت و استقلال کامل آنان رقم خواهد خورد.» «امروز امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا نزد افکار عمومی جهانیان رسوا شده و با وجود هیاهوی بسیار، ضعیف تر از گذشته شده اند. لشکر کشی های آغاز قرن بیست و یکم به خاورمیانه و آسیای مرکزی با شکست روبه رو شده و نیروهای مهاجم ناچار به ترک ذلیلانه این مناطق اند.»
• جهان اسلام و امت اسلامی: ایشان تلاش واسع دارند که به مهم ترین مسائل جهان اسلام بپردازند و با تبیین فضاهای جدید، افق های جدید را معرفی کنند. در رابطه با شرایط فعلی جهان اسلام، ایشان معتقدند فرصت جدیدی برای سرافرازی جهان اسلام فراهم شده است:«حوادثی در دنیای اسلام پدید آمده است که می تواند سرنوشت امت اسلامی را دگرگون ساخته، آینده ای درخشان و سرشار از عزت و پیشرفت مادی و معنوی را نوید دهد. در مصر، تونس و لیبی طاغوت های دیکتاتور، فاسد و وابسته از سریر قدرت سرنگون شده اند و در برخی از کشورهای دیگر، امواج پرخروش قیام مردمی کاخ های زرو زور را به ویرانی و نابودی تهدید می کند. این صحنه تازه گشوده از تاریخ امت ما حقایقی را آشکار می سازد که همه از آیات بینات الهی است و به ما درس های حیات بخش می دهد. این حقایق باید در همه محاسبات ملت های مسلمان به کار گرفته شود. اکنون از دل ملت هایی که ده ها سال در سیطره سیاسی بیگانگان بوده اند، نسل جوانی سر برآورده است که با اعتماد به نفس تحسین برانگیزی به استقبال خطر رفته و به رویارویی با قدرت های مسلط برخاسته و به دگرگون سازی وضعیت، همت گماشته است.»
• مساله فلسطین و امت اسلامی: در هندسه اندیشه انقلابی آیت الله خامنه ای، فلسطین مسأله اصلی بشریت و جهان اسلام است. ایشان راه رهایی فلسطین از چنگال صهیونیست ها را اتحاد اسلامی و مقاومت همه جانبه می دانند:«برای ما در جمهوری اسلامی مساله فلسطین یک مساله تاکتیکی نیست، یک استراتژی سیاسی هم نیست؛ مساله عقیده است، مساله دل است، مساله ایمان است، مساله غزه و مساله فلسطین مساله ماست، مساله اسلامی ماست، مساله همه مسلمین است، وظیفه ماست.» از دیدگاه ایشان راه آزادی فلسطین، مبارزه است و کسانی که فکر می کنند با ترک مبارزه و گفت و گو با دشمن صهیونیستی راه به جایی می برند یا جاهلند یا خائن:«راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مساله فلسطین و حل مساله فلسطین جز راه مبارزه نیست. آن کسی که این راه را قبول ندارد چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مساله فلسطین ضربه می زند. اگر دانسته باشد، اسمش خیانت است و اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است. علی ایحال ضربه است به مساله فلسطین. ضربه می زنند به مساله فلسطین. فلسطین هیچ راهی جز مقاومت ندارد. این را باید بگویند، باید بخواهند. دولت های اسلامی هم باید همین را تکرار کنند.» از دیدگاه ایشان بسیاری از دول عربی به وظایف خود در قبال آزادی فلسطین عمل نکرده اند.
• جنبش بیداری اسلامی: «با وجود تسلط و تلاش حاکمان سکولار و تلاش های پیدا و پنهان آنها برای دین زدایی در این کشورها، اسلام با نفوذ و حضوری نمایان و پر شکوه هدایتگر دل ها و زبان ها گشته و چون چشمه ای جوشان در گفتار و کردار توده های میلیونی به اجتماعات و رفتارهای آنان طراوت و حیات بخشیده است. مؤذنه ها، مصلاها و تکبیرها و شعارهای اسلامی نشانه آشکاری از این حقیقت و انتخابات اخیر تونس، برهان قاطعی بر این مدعاست. بی گمان انتخابات آزاد در هر کشور اسلامی دیگر هم نتیجه ای جز آنچه در تونس پیش آمد، نخواهد داشت.»

فرجام سخن

سید جمال الدین اسد آبادی حدود 170 سال قبل با مجاهدت های خود با کاشتن بذر جنبش بیداری اسلامی در جامعه استبداد زده و استعمار زده مسلمانان، طریق نوینی برای بازگشت عزت و عظمت اسلامی در دوره معاصر بنیان نهاد. این مسیر طولانی را متفکران برجسته ای از کشورهای مختلف جهان اسلام با اندیشه های انقلابی خود هدایت کرده، تکامل بخشیدند. جنبش تنباکو در ایران علیه انگلستان، جنبش مشروطیت ایران، جنبش عزالدین قسام، مبارزات قهرمانانه و خونین ملت الجزایر علیه فرانسویان و جنبش حماس و حزب الله لبنان علیه اشغالگران صهیونیست از نقاط برجسته اندیشه انقلابی در ساحت عمل اجتماعی است. در سده معاصر نیز جنبش بیداری اسلامی و اندیشه انقلابی در قالب انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر نشست و این طریق انقلابی، امروز توسط حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی تغذیه فکری و رهبری می شود.

1276-1276 ه.ش

سید جمال الدین اسد آبادی

در سال 1217 هجری شمسی در محله سیدان امام زاد احمد اسدآباد همدان متولد شد و علوم اسلامی را در قزوین، تهران و نجف اشرف در محضر بزرگانی نظیر شیخ مرتضی انصاری و ملا حسین قلی همدانی تلمذ کرد.

1218-1233 ه.ش

شیخ عبدالرحمن کواکبی

در سال 1233 ه.ش در سوریه به دنیا آمد. او از پیروان برجسته سید جمال الدین اسد آبادی، از شاگردان شیخ محمد عبده و از همراهان رشید رضاست.

1284-1228 ه.ش

شیخ محمد عبده

در سال 1228 ه.ش در مصر متولد شد. وی علوم اسلامی را در الازهر قاهره فرا گرفت و در جریان نخستین سفر سید جمال به مصر با او آشنا شد و شدیداً تحت تأثیر وی قرار گرفت. عبده پس از پایان تحصیلات در الازهر به کار معلمی و مطبوعاتی مشغول شد.

1290-1218 ه.ش

آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی

مشهور به آخوند خراسانی، فقیه و مرجع تقلید در سال 1218 در مشهد متولد شد و در این شهر علوم مقدماتی را فرا گرفت. سال 1239 ه.ش در سبزوار از حاج ملا هادی سبزواری فلسفه آموخت. سپس برای کسب علم به نجف رفت و پس از فراگیری علوم دینی در نجف و سامرا به تدریس مشغول شد.

1314-1261 ه.ش

عز الدین قسام
در سال 1216 ه.ش در لاذیقه سوریه در یک خانواده روحانی متولد شد. در 14 سالگی به الازهر رفت و به سلک شاگردان شیخ محمد عبده (شاگرد سید جمال الدین اسد آبادی) درآمد.

1315-1239 ه.ش

آیت الله میرزا محمد حسین نائینی
>

مشهور به علامه نائینی و میرزای نائینی، در سال 1239 ه.ش در شهر نائین از توابع اصفهان به دنیا آمد. او از مهم ترین روحانیون حامی نهضت مشروطه در ایران بود و در جریان جنگ جهانی اول از جمله روحانیونی بود که علیه انگلیس اعلام جهاد کرد.

1317-1256 ه.ش

محمد اقبال لاهوری
شاعر، نویسنده، متفکر، نظریه پرداز سیاسی - مذهبی و از رهبران فکری - فرهنگی مسلمانان شبه قاره هند به شمار می رود. وی در فراهم آوردن زمینه استقلال پاکستان، نقش مؤثری داشت.

1345-1258 ه.ش

سید قطب

بزرگ ترین متفکر جنبش اخوان المسلمین مصر بود. وی پس از شهادت حسن البنا نقش مهمی در تداوم جنبش اخوان المسلمین ایفا کرد. او در مقابله با دو روش سوسیالیسم و لیبرال دموکراسی، نظریه «سیستم جامع اسلامی» را برای عدالت اجتماعی و تعالی اخلاقی تئوریزه کرد.

1356-1312 ه.ش

دکتر علی شریعتی
در سال 1312 در روستای کاهک در کویر مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در سال 1341 در فرانسه به پایان رساند. وی در 29 خرداد 1356 در حالی که سه هفته از سفرش به انگلستان می گذشت به شکل مشکوکی در گذشت.

1358-1313 ه.ش

آیت الله سید محمد باقر صدر

متفکر و نابغه نواندیش اسلامی، تحصیلات علوم اسلامی را قبل از 20 سالگی به اتمام رساند و پس از فوت آیت الله العظمی سید محسن حکیم در 36 سالگی به مقام مرجعیت شیعیان عراق رسید. ایشان از 24 سالگی به فعالیت های سیاسی ضد دولتی پرداخت.

1358-1289 ه.ش

آیت الله سید محمود طالقانی
در خانواده ای اهل علم و انقلابی در روستای گلیرد طالقان از توابع استان تهران متولد شد و در سال 1317 از آیت الله عبدالکریم حائری یزدی اجازه نامه اجتهاد دریافت کرد.

1358-1282 ه.ش

ابوالعلا مودودی

در حیدرآباد هندوستان متولد شد و در سال 1306 ه.ش نخستین اثر مهم خود را با عنوان «اجتهاد در اسلام» در شماره های متوالی یک روزنامه نوشت.

1368-1281 ه.ش

آیت الله العظمی سیّد روح الله خمینی

مشهور به امام خمینی فقیه و مرجع تقلید شیعه سال 1218 در خمین دیده به جهان گشود. او از معدود علمایی بود که به صورت آشکار به اقدامات رضاشاه اعتراض می کرد، پس از مرگ آیت الله بروجردی او به عنوان مهمترین فقیه شیعیان به مبارزه با محمد رضا پهلوی پرداخت. وی نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذارد.

1318 ه.ش

آیت الله العظمی سید علی خامنه ای

میراث دار نهضت سید جمال و از چهره های ممتاز دوره مبارزه با رژیم ستمشاهی، سومین رئیس جمهور ایران و رهبر انقلاب اسلامی ایران از خرداد سال 1368 هستند.
منبع: همشهری دیپلماتیک شماره 54

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.