اشرف معارف انسانی

بحث ارزش گذاری علوم از دیرباز مورد توجّه بوده و حکما، غالباً علمی را شریفترین علم محسوب می داشته اند که از شریفترین معلوم صحبت کند؛ و البتّه حکیم عارف، حکمت الهی را از آن جهت که مسائلش پیرامون ذات و صفات و
پنجشنبه، 3 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشرف معارف انسانی
اشرف معارف انسانی

نویسنده: محمّد علی مدرس مطلق


 
فضیلهُ الحکمه فی العلومِ
تُعرَفُ مِن فضیله المعلومِ
فضیلت حکمت در (میان) علوم/ به فضیلت معلوم آن شناخته می شود.
بحث ارزش گذاری علوم از دیرباز مورد توجّه بوده و حکما، غالباً علمی را شریفترین علم محسوب می داشته اند که از شریفترین معلوم صحبت کند؛ و البتّه حکیم عارف، حکمت الهی را از آن جهت که مسائلش پیرامون ذات و صفات و افعال حق متعال است، اشرف معارف و افضل علوم می شمارد و حکمت عامّ را، هم، مقدّمه ی همین مباحث بشمار می آورد؛ لکن به عقیده ی این حقیر، این بحث از زوایای مختلفی قابل تعقیب است که ذیلاً به برخی از، آنها بطور خلاصه، پرداخته می شود.

معیار ارزشگذاری علوم

اوّلاً در باب خود فضیلت و این که شرافت علم، به چه معنایی است، موضوع، قابل بررسی است: ممکن است مانند حکمای سلف بگوئیم در مراتب موجودات، حقّ تعالی- که قویترین و غنی ترین و شریفترین موجود است- بدیهی است که معرفتش بر همه ی معارف دیگر، فضیلت دارد. و امکان دارد چون اخلاقیّون بگوئیم چون این معرفت، مقدمه ی دست یافتن به سعادت ابدی است، اشرف معارف است. و یا چون اهل کلام قائل شویم که چون هدف آفرینش- که"ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون(ذاریات/56) ای لیعرفون- است، برترین است. و یا مثل عرفا به دلیل آن که موجود حقیقی را، فقط او سبحانه و تعالی می دانیم، معرفت او را بهترین معرفت قلمداد می کنیم. امّا در این میان ممکن است چون فلاسفه و عقلیّون محض، ملاک را عوض کنیم و مثلاً بعد از این که الهیّات اخصّ را تحت الشعاع الهّیات اعمّ قرار دادیم، بگوئیم چون موضوع حکمت، موجود مطلق است و حکمت از موضوعی برخوردار است که اعمّ از موضوعات دیگراست، و اعمّ بر اخصّ شرافت دارد، پس حکمت بر همه ی معارف فضیلت دارد. پس خود فضیلت و شرافت، چیزی است که می شود برایش، معانی مختلفی در نظر گرفت؛ مثل: قوّت، لطافت، غنا، قدمت، غایت، حقیقت، عمومیّت، و غیر اینها.
ثانیاً این که شرافت از چه روست نیز، از جهات گوناگون، قابل بحث است. ممکن است کسی آن را بلحاظ متد بررسی کند و بگوید مثلاً حکمت چون دارای روش تعقّلی است - و یا به دلیل آن که برهانی است- افضل است؛ در مقابل علومی که به روش های دیگر، یا با قیاسات دیگر، بوجود می آیند. ممکن است بگوئیم: شرافت، بستگی دارد به این که آن علم، آلی است یا اصالی و فی المثل چون موضوع فلسفه، اعم از هر چیز است، و بیرون آن، چیزی متصوّر نیست، پس جهتی به بیرون از خود نمی تواند داشته باشد و بالذات مطلوب می شود. ممکن است از این حیث بررسی شود که موضوع فلسفه، بدیهی است، امّا موضوعات علوم دیگر در این علم باید اثبات بشود. ممکن است مانند حکمای متاخّر غرب، اصلاً ملاک را عوض کنیم و بگوییم علمی از اهمیّت بیشتری برخوردار است که نیاز انسان به آن بیشتر باشد، آن وقت چون اینها تعریف صحیحی از نیازهای اساسی انسان نداشتند، و آنها را صرفاً به نیازهای مادّی و ناسوتی تعبیر می کردند، از اساس، با فلسفه خاصّ مخالفت کردند. و حتّی ممکن است ملاک فضیلت را این قرار دهیم که چه علمی، از مقدّمات بیشتری برای ارتباط یافتن با آن برخوردار است؛ درست به همین سبب است که فقها، وقتی بطور مطلق از علم صحبت می کنند، تنها علم اجتهاد و استنباط را مدّ نظر دارند؛ چون معتقدند کسی می تواند مجتهد باشد که لااقل با شش(1)علم آشنایی پیدا کند.
در هر صورت، این که ملاک فضیلت را، فضیلتِ معلوم قرار دهیم، تنها طریق ارزشگذاری علم نیست؛ لکن مناط- هر چه که می خواهد باشد- حکمت الهی، شریفترین و با فضیلت ترین معارف بشری است؛ و این نه فقط به این دلیل است که با هر معیاری آن را مورد بررسی دقیق قرار دهیم، شرافت آن را بر علوم و معارف دیگر نتیجه می گیریم، بل به خاطر این است که با کسب و جذب این علم، می توانیم با معارف الهی- که در آثار به جا مانده از معصومین(ع) (که مفسّران حقیقی و معلّمان واقعی قرآن، این کتاب محکم الهی اند)موجود است- ارتباط برقرار کنیم؛ آنها را بفهمیم و گوهرهای گرانبهایش را استخراج کنیم، خصوصاً آنچه در نیایش هایشان آمده و- چون اغلب روایات- مخاطبهایی در حدّ و مرتبه ای خاصّ نداشته و کلام معصوم، به مرتبه ی فهم سائل و مخاطب، مُنزل نشده؛ و همین هم هست علّت انعطاف ائمّه طاهرین (ع) و پس از ایشان، علما، در بدو امر، نسبت به حکمت یونانی، که- به اعتقاد مرحوم والد(قدّس سّره)- اصلاً از طرف خلفای عبّاسی بجهت رویارویی با علوم اهل بیت(ع) ترویج شد(2) و نهایتاً موجب آن گردید که عدو، سبب خیر شود؛ هر چند فاصله ی حکمت یونانی با آنچه اکنون ما بدان عنوان حکمت الهی می دهیم، هم بلحاظ وسعت و هم از جهت عمق، بسیار زیاد است.

حکمت الهی و معرفت ذات و صفات واجب تعالی

و کیفَ و هِیَ عِندَ اهلِ المعرفه
معرفه الواجبِ ذاتاً و صِفَه
و چگونه فضیلت ندارد و حال آن که نزد اهل معرفت /معرفت واجب را ذاتاً و صفتاً موجب می شود.
مراد از معرفت ذات- در این جا- یکی اشاره به براهین اثبات وجود صانع است که از دیر باز مورد توجّه حکما بوده و بعدا ًتلاش ذهنی آنها را در این سمت حرکت داده که به محکمترین و کوتاه ترین راه برای اثبات واجب - که به برهان صدّیقین شهرت دارد - بیندیشند؛ که نهائی ترین تقریر، از آن علّامه طباطبائی (قدّس سّره) در حاشیه اسفار و متن اصول فلسفه و روش رئالیسم است؛ و دیگر، اشاره به ادلّه ی توحید است در اثبات وحدانیت حقّ تعالی؛ که این هم خیلی مورد عنایت حکما بوده، تا آن جا که مرحوم میرزا مهدی آشتیانی(قدّس سّره) در تعلیقه ی خود بر شرح منظومه ی حاجی نقل می کند که رازی ادّله ی توحید را تا هزار دلیل برشمرده؛ که این هر دو مبحث، در الهیّات بمعنی الاخصّ، مورد بحث قرار می گیرد؛ لکن ذات حقّ سبحانه و تعالی معقولِ عقل هیچ عاقلی نمی شود(3)؛ چون محدود نمی تواند به نامحدود احاطه پیدا کند برای همین حافظ(ره)به زبان رمز می فرماید:
عنقا شکار کس نشود دام باز چین
کاینجا همیشه باد به دست است دام را
حالا اگر پرسش بشود که پس چاره چیست؟لابّد حافظ(ره) این طور جواب می دهد:
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام رایعنی باید جام حقیقت نما که همان دل- و در لسان عرفا: عرش الهی - است را از زنگارها شست و صافی نمود تا چون آینه ای بتواند عکس رخ یار را منعکس بکند که باز این هم، دیدن اوست و صفاً نه ذاتاً، آن هم در حدّ و مرتبه ی عارف و نه به شدّت و قوّتی که واقعاً دارد؛ و راه رسیدن به این مقام، یا مورد عنایت خاصّ او واقع شدن و به صف مجذوبان- به خواست و مشیّت او - پیوستن است و یا سلوک در راه او و تصفیه ی دل از طریق تفرید- که پس از تجرید- است و می شود آن را تا قبل تابش نور او شدن، در مراتب: تخلیه، تجلیه و تحلیه خلاصه کرد، لکن این همه، به قدم است و نه به نظر؛ و به دل است و نه به عقل؛ و به شهود است و نه به حصول؛ هر چند بهره ی کافی و وافی از آنِ کسی است که پس از طیّ مراحل نظر، گام به وادی قدم نهد و همین است ضرورت تحصیل حکمت و اهمیّت آن.
امّا برای عموم؛ شک نیست که هر راه یافته ای بخواهد در حصن اسلام وارد شود، باید شهادت به وحدانیّت حقّ تعالی دهد و این نمی تواند بود مگر پس از این که به تحقیق، وجود واجب، برایش، ثابت شده و ثانیاً به توحید الوهیّت مذعن باشد و این، پس از اذعان به توحید واجب الوجود و توحید ربوبیّت میسور می شود و این شناخت- ولو به کمترین حدّ خود- یک معرفت فلسفی است(تا برسد ان شاء الله به مرتبه ای از شهود که از گواهی و آگاهی، گذشته و از دریافت، ردّ شده و به یافت باریابد که در این صورت، دیگر، شناختش یک معرفت عرفانی است ).
از اینجا می شود هم به اهمیّت، و هم به فضیلت حکمت واقف شد چون در نقطه ای- از راهی که به سعادت جاوید ختم می شود- سبب یافتن راه اصلی و ورود به دژ خلل ناپذیر اسلام است و در جایی، محکم کننده ی ریسمانی که با آن، صعود به قلل کمالات، میسور می شود. برای همین اگر امکان آن بود که در سطح جهان، معرف فلسفی را بالا ببریم دیگر از این همه طریقتهای خرافی مثل شامانیسم و ادیان انحرافی مثل فیتیشیزم خبری نبود.
امّا در مورد شناخت صفات حقّ تعالی و بهره ای که از این شناخت نصیب انسان می شود، باید گفت چون انسان قابلیّت آن را دارد که از تمامی کمالات وجودی بهره مند شود- منتهی البّته به صورتی که با حدود امکانی او سازگار است- شناخت اسماء و صفات حقّ تعالی - که مستجمع جمیع صفات کمالیّه است- در جهت تمثّل و تشبّه و تخّلق بدانها، که فطرتاً مایل و شائق افتادن در این جریان می باشد - و بلکه می شود گفت غایتی جز این را دنبال نمی کند - این امکان را برای او فراهم می آورد که مستقیماً به سرچشمه ی آن رجوع نموده و به منبع اصلی پی برد؛ چنان که حقّ تعالی می فرماید: "و ان من شیء الّا عندنا خزائنه"(حجر/21)پس روی آورد به معشوق بالذات که مسیر و مصیر همه ی معشوقهای بالعرض به سوی او و بدوست؛ چنانکه حافظ(ره) می گوید:
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز خال تو با حال خویش پروا، نه
بمژده جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواَش چون رسید پروانه(4)
و چون به شناخت فلسفی، به عینیّت صفات با ذات متوجّه می گردد، می فهمد که باید با دل و جان، رو به سوی یک قبله آرد و هر یک را، دون دیگری، در جایی جستجو نکند و.... که ان شاء الله در جهت کاربردی کردن این مباحث، در زیر هر مسأله - در جای خود- به بهره ای که از آن نصیب حکیم می شود، اشاره خواهیم نمود. می بینید که هیچ علمی تا این حدّ در خدمت بشر نیست و هیچ معرفتی شانیّت پرداختن به این مباحث عالی را ندارد و بنابراین علم اعلی و برین، در واقع، جز حکمت الهی نیست و باز توجّه می دهیم مراد ما از حکمت، حکمت الهی شیعی است؛ یعنی مجموعه معارفی که با ابزار دانشهای عقلی می توانیم از مأثورات اهل بیت(ع) استفاده کنیم.

پی نوشت ها :

1- این تعداد، بنا بر قول مشهور است؛ چنانکه شهید ثانی(قدّس سّره) در ابتدای کتاب قضاء شرح لمعه، به این مقدّمات ستّ پرداخته؛ لکن در این مسأله، میان علما، اختلاف نظر هست؛ برخی به مقدّمات بیشتری قائلند مثل آیت اله خوئی(قدّس سّره) که به هفده علم اشاره کرده اند و برخی به تمهیدات کمتری معتقدند مثل مرحوم آخوند در مبحث اجتهاد و تقلید کفایه که تنها به یک علم بسنده نموده و البّته باز اختلاف هست در میزان لازم آشنایی فرد با هر یک از این علوم.
2- در همان زمان ها، و پس از آن، البّته بزرگانی بوده اند که این سیاست را خوب فهمیدند و از همین حیث، ارزش فلسفه ی یونان را در برابر علم انبیا (ع) ناچیز شمردند؛ چنان که رودکی سمرقندی (ره) فرمود:

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
3- در این باره دنس اسکوت- از حکمای قرون وسطی- عقیده دارد که- به همین دلیل- اثبات وجود باری، اصلاً به برهان ممکن نیست؛ چون برهان انّی، قابل اعتنا نمی باشد و برهان لمّی، اینجا، کارایی ندارد.
4- پروانه آخر، بمعنی حکم و جواز و اجازه و فرمان است؛ چنانکه مرحوم انجوی در حاشیه ی همین غزل فرموده؛ شمع، نمایانگر معشوق بالعرض است؛ خال(که ما در اینجا بر اساس نسخه پژمان نوشتیم نه بر نسخه انجوی که حال است ) مراد اسمی است که مستجمع جمیع صفات و کمالات بودن حقّ را می رساند.
منبع: مدرس مطلق، محمد علی؛ (1379)، شناسایی هستی در شرح منظومه حکمت علامه شیخ محمد حسین اصفهانی، اصفهان: کانون پژوهش 1379.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
پاسخ به شبهات و سوالات واقعه ی شهادت خادم الرضا، رئیس جمهور شهید
پاسخ به شبهات و سوالات واقعه ی شهادت خادم الرضا، رئیس جمهور شهید
روایت خبرنگار صداوسیما از تماس تلفنی با آیت‌الله آل هاشم پس از حادثه بالگرد
play_arrow
روایت خبرنگار صداوسیما از تماس تلفنی با آیت‌الله آل هاشم پس از حادثه بالگرد
روضه‌خوانی مهدی رسولی در مراسم تشییع شهدای خدمت در تبریز
play_arrow
روضه‌خوانی مهدی رسولی در مراسم تشییع شهدای خدمت در تبریز
طنین فریاد "لبیک یا خامنه‌ای" در تشییع شهدای خدمت
play_arrow
طنین فریاد "لبیک یا خامنه‌ای" در تشییع شهدای خدمت
رئیس جمهور شهید در آخرین جلسه هیئت دولت چه گفت؟
play_arrow
رئیس جمهور شهید در آخرین جلسه هیئت دولت چه گفت؟
تصاویر دلجویی رئیس پلیس تهران از خانواده شهدای پلیس نارمک
play_arrow
تصاویر دلجویی رئیس پلیس تهران از خانواده شهدای پلیس نارمک
حضور رئیس قوه قضائیه در منزل شهید امیرعبداللهیان
play_arrow
حضور رئیس قوه قضائیه در منزل شهید امیرعبداللهیان
رئیس جمهور از آخرین سفر استانی خود به تهران باز می گردد
play_arrow
رئیس جمهور از آخرین سفر استانی خود به تهران باز می گردد
اجتماع ورزشکاران در سوگ رئیس‌جمهور شهید و همراهان
play_arrow
اجتماع ورزشکاران در سوگ رئیس‌جمهور شهید و همراهان
مصاحبه کمتر دیده شده از شهید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۷۲
play_arrow
مصاحبه کمتر دیده شده از شهید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۷۲
جزئیات تازه از زمان کشف مختصات دقیق محل حادثه بالگرد حامل رئیسی؛ ساعت چند؟
play_arrow
جزئیات تازه از زمان کشف مختصات دقیق محل حادثه بالگرد حامل رئیسی؛ ساعت چند؟
تصاویر منتشر نشده از حضور شهید آیت‌الله آل‌هاشم در یگان‌های ارتش
play_arrow
تصاویر منتشر نشده از حضور شهید آیت‌الله آل‌هاشم در یگان‌های ارتش
نماهنگ | خادم الرضا علیه‌السلام
play_arrow
نماهنگ | خادم الرضا علیه‌السلام
گزیده‌ای از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین آل هاشم در دیدار ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ مردم تبریز با رهبر انقلاب
play_arrow
گزیده‌ای از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین آل هاشم در دیدار ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ مردم تبریز با رهبر انقلاب
قرارگیری پیکر رئیس جمهور و همراهان داخل تریلی مخصوص در مراسم تشییع و بدرقه
play_arrow
قرارگیری پیکر رئیس جمهور و همراهان داخل تریلی مخصوص در مراسم تشییع و بدرقه