احکام رَبَوی

... آقا انسان تا بعضی چیزها را لمس نکند باورش نمی شود! نمونه اش همین تأثیر شدید اسم و عنوان بر واقعیت های بیرونی است. بی خود نبود قدیمی ها این قدر روی نام گذاری بچه ها حساس بودند و به این راحتی ها حاضر به تغییر
شنبه، 12 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احکام رَبَوی
احکام رَبَوی

نویسنده: روح الله حبیبیان




 

... آقا انسان تا بعضی چیزها را لمس نکند باورش نمی شود! نمونه اش همین تأثیر شدید اسم و عنوان بر واقعیت های بیرونی است. بی خود نبود قدیمی ها این قدر روی نام گذاری بچه ها حساس بودند و به این راحتی ها حاضر به تغییر نام نبودند، نگو مسأله به یک جا به جایی اسم ختم نمی شود! بلکه خیلی چیزهای دیگر هم تغییر می کند.
مثلاً همین تغییر نام و عنوان برخی از کارها چه فاجعه ای ایجاد کرده و چه تأثیر منفی اجتماعی به بار آورده است. از زمانی که به یک کار خاص، لهو و لعب و رقاصی گفته می شد چه کار زشت و ناپسندی به حساب می آمد، اما امان از روزی که اسم همان کار به شادی و حرکات موزون تغییر کرد! دیگر نه تنها زشت و قبیح نیست، بلکه از لوازم جوانی و سر زندگی شده! و یا تا زمانی که برخی گناهان زنا و فحشا خوانده می شد حتی به زبان آوردن آن هم زشت بود چه رسد به انجام دادن آن... اما وقتی نام آن شد « روابط خصوص آزاد» دیگر این چیزها به شما ربطی ندارد و مسأله ای کاملاً شخصی است بر اساس دیدگاه و انتخاب خود افراد!!! نمونه دیگر این معضل همین داستان خودمان است. یعنی تا وقتی رباخواری و نزول خوری عنوان برخی درآمدهای حرام و نامشروع بود، کمتر کسی حاضر بود دور این کارها بچرخد و ننگ پاک نشدنی پسوند «نزول خور» را برای خود حاصل نماید. اما امان از روزی که هیمن عمل به دریافت حق مشارکت یا کارمزد یا عناوین مشابه تغییر نام داد. دیگر نه تنها قبیح و زشت نیست، بلکه بسیار ارزشمند و در راستای خدمت به خلایق هم تلقی می شود! البته قصد نداریم اطلاق همین عناوین به سودهایی که توسط بانک ها و مؤسسات مالی معتبر کشور دریافت می شود را نشانه ربا بودن آن ها بدانیم بلکه مقصود آن است که لااقل در برخی موارد همین عناوین تنها شکل تغییر یافته نام نزول و ربا است که متأسفانه باعث زدودن قبح آن عمل بسیار زشت و گناه کبیره شده است. به هر حال در این شماره به برخی جزئیات مسأله ربا اشاره می کنیم تا ناخواسته و ندانسته به دام این گناه بزرگ نیفتیم.

ربا دقیقاً یعنی چی؟!

«ربا» از ماده «رَبَو» است به معنای رشد کردن. چیزی شبیه واژه «تربیت» که از همین ماده گرفته شده. در واقع «ربا» نوعی رشد دادن سرمایه است اما به شکلی غیر صحیح و نامشروع. ربا برخلاف تصور عموم مردم منحصر در قرض ربوی یا همان «نزول» نمی شود. بلکه ربا یک قسم دیگر هم دارد که از آن به عنوان «ربای در معامله» یاد می شود. البته معمولاً این قسم از ربا کمتر انجام می شود؛ اما بی اطلاعی از جزئیات آن گاهی انسان را گرفتار بدبلایی می کند.
بخصوص اهل بازار و تجارب و معاملات که بیش از هر فرد دیگری در معرض این قسم از ربا هستند. قبل از ورود در توضیح انواع ربا بد نیست به این حقیقت تلخ اشاره کنیم که ربا از آن قسم گناهان بزرگ و خطرناک است که به آسانی و سهولت پیش پای انسان قرار می گیرد و به اصطلاح مانند سرطان می توان مدت ها در اعماق وجود انسان ریشه بدواند، بدون این که انسان احساس درد یا خطر کند، به همین دلیل شناخت و توجه دقیق در پیچ وخم های مسأله ربا - چه ربای در قرض و چه ربای در معامله - بسیار بسیار مهم و ضروری است. بخصوص که این مسأله منحصر در چند مصداق و محدود در چند شکل معین از معاملات و داد و ستدهای مالی نیست. بلکه هر روز در قالبی جدید و فرمی نو و عنوانی غلط انداز در جامعه مطرح می شود.

دو پیمانه الاغ و هفتاد و پنج عدد لوبیا

قبل از توضیح ربای در معاملات، لازم است مقدمه ای کوتاه عرض کنیم.
چنان که می دانید در معاملات همواره یک جنس معین مورد معامله قرار می گیرد. که در اصطلاح فقهی به آن «مبیع» یا «مُثمَن» می گویند. این کالای مورد معامله در هر معامله ای باید کم و کیف معینی داشته و اندازه آن معلوم باشد و در یک معامله صحیح نمی توان یک حجم نامعین از یک کالا را فروخت. اما در تعیین معیار اندازه گیری کالای مورد معامله، تفاوت هایی وجود دارد. مثلاً در گذشته رایج بود که برخی کالاها، پیمانه ای فروخته می شدند و فروشنده دو پیمانه آرد را در زنبیل خریدار می ریخت و پولش را دریافت می کرد. یا برخی کالاها به صورت عددی معامله می شدند؛ مانند انواع حیوانات یا محصولاتی همچون تخم مرغ و... البته کشیدن وزن کالا هم یکی از مهم ترین ابزار تعیین اندازه کالای مورد معامله بود. امروزه هم هر سه قسم این موارد در معاملات رعایت می شود. هر چند مورد اول کمتر و مورد دوم و سوم بیشتر رواج دارد. مثلاً اکثر ظروف و لوازم خانگی و اتومبیل و حیوانات غیرخوراکی به شکل عددی معامله می شوند و غالب غلات و مواد غذایی و... وزن می شوند. ولی به ندرت کالایی با پیمانه اندازه گیری می شود، اما در هر حال به کالاهای پیمانه ای «مکیل» و به عددی ها «معدود» و به کشیدنی ها «موزون» می گویند.
البته این موارد ممکن است در برخی مناطق تفاوت هایی داشته باشد، اما در اکثر موارد در هر عصر و زمانی می توان گفت این وسیله و این جنس معین به چه صورتی معامله می شود و خرید و فروش آن با چه ضابطه ای است و هیچ گاه کسی دو پیمانه الاغ یا 75 عدد لوبیا نمی خرد!؟

سقوط در جهنم با کله قندیزدی!

موضوع معاملات ربوی کالاهای پیمانه ای و کشیدنی یا همان مکیل و موزون هستند. در واقع هرگاه دو طرف معامله تصمیم داشته باشند. جنسی را که با پیمانه یا کشیدن تعیین و محاسبه می شود را با هم مبادله کنند و خریدار در عوض پول بخواهد از همان جنس به فروشنده بدهد و به اصطلاح نوعی مبادله و طاق زدن اتاق بیفتد، باید توجه داشته باشند که این امر کم و زیاد نداشته باشد چون اگر یکی از دو طرف جنسی کمتر یا بیشتر از اندازه جنس دیگری به او بدهد این کار همان ربای در معامله خواهد بود. به عنوان مثال اگر دو نفر بخواهند دو کسیه برنج خود را با هم مبادله کنند در حالی که یکی 80 کیلو و دیگری 90 کیلو باشد، این کار نادرست و ربا خواهد بود. حتماً می پرسید کدام انسان عاقل حاضر به این کار است و این کار هیچ وقت انجام نخواهد شد، اما اگر دقت کنید می بینید که این امر بسیار انجام می شود و انگیزه های مختلف این نوع مبادله را موجه جلوه می دهد. مثلاً بسیاری افراد برنج ایرانی را با خارجی یا روغن سرخ کردنی را با روغن ساده یا قند معمولی را با قند یزدی عوض می کنند ( یاد ایام کالاهای کوپنی بخیر!!)، درنتیجه باید مواظب باشیم که بخاطر یک کله قند یزدی صاف نرویم توی جهنم! مورد شایع و رایج این کار، تعویض طلا است که اکثر خانم ها انجام می دهند و طلاهای قدیمی خود را با طلای نو در زرگری ها تعویض می کنند. راهکار جلوگیری از ربا در این موارد - که البته زرگرها متدین به خوبی از آن آگاهند. آن است که مبادله جنس در مقابل جنس نباشد. مثلاً زرگر می گوید من 2 مثقال طلای شما را خریدم به مثلاً 300 هزار تومان ( اما پولی دست شما نمی دهد) و بعد می گوید الان 1/5 مثقال طلای خودم را به شما فروختم 300 هزار تومان، یعنی در واقع دو معامله انجام می شود که هر دو صحیح خواهد بود.
اما قسم شناخته شده و مشهور ربا یا همان نزول خوری، ربای در قرض است. تعریف این نوع ربا آن است که فردی مالی را به دیگری قرض بدهد و در عوض شرط کند چیزی بیشتر از اصل قرض پس بگیرد. حال این مازاد ممکن است پول باشد؛ یعنی شرط کند در عوض 20 میلیون قرض 25 میلیون پس بگیرد و یا این که در عوض کالای دیگری را همراه اصل پولش پس بگیرد یا قرض گیرنده در کنار پرداخت اصل پول، خدمت خاصی برای او انجام دهد. مثلاً کار بچه اش را در سربازی حل کند یا کافه اش را به او اجاره بدهد و... که همه این موارد مصداق ربا و حرام است.
نکته دقیق و حساس ربای در قرض نیز همین است که نمی توان آن را تنها منحصر در نزول خوری رایج و مشهور دید؛ بلکه با این توضیحات بسیاری از کارهای دیگر نیز می تواند داخل در عنوان ربا باشد. مثلاً همین داستان رهن و اجاره منازل که در آن پول قلمبه ای از طرف مستأجر به صاحب خانه داده می شود و بدون هیچ اجاره ای یا با اجاره ای بسیار کمتر از اجاره واقعی این خانه، خانه در اختیار او قرار می گیرد.
در این معامله اجاره پولی که به صاحبخانه داده می شود هر چند اسم رهن را دارد ولی در حقیقت قرض است. زیرا رهن پولی است که به عنوان ضمانت پرداخت می شود و صاحب خانه حق تصرف و استفاده از آن را ندارد. اما این پول رهن خانه در واقع قرض به صاحب خانه است که او بتواند آن را مصرف کند و موقع تخلیه منزل معادل آن را برگرداند. اما مستأجر فلک زده که عاشق جمال خانه نبود که به او وام بدهد؛ بلکه به این شرط این قرض را به او می دهد که او هم در کنار برگرداندن اصل پول یک سال منزل خودش را بدون پولی یا با پولی بسیار کم در اختیار او بگذارد و این می شود همان ربای قرضی.

داغ نکنید!!

خدمت آن دسته از خوانندگان عزیز که مانند دوستان خود در مجله یک وجب زیر خط فقر زندگی می کنند و غالباً در خانه های رهنی ساکنند و هم اکنون برق سه فاز آن ها را اخذ نموده و احیاناً دودی رقیق از کله مبارک شان متصاعد است عارضیم که: دوستان! داغ نکنید هنوز مطلب ادامه دارد. گمان نکنید که تاکنون سال ها در خانه ای اجاره شده به شکل ربوی زندگی می کردید! زیرا مسأله خانه های رهنی به این وضوح مصداق قرض ربوی نیست، به عبارت روشن تر در خصوص خانه های رهنی سه فرض وجود دارد: فرض اول آن است که خانه به شکل رهن کامل اجاره شود و مستأجر علاوه بر رهن اولیه هیچ پولی را ماهیانه نپردازد، در این قرض این عمل مصداق قرض ربوی است و طبق نظر اکثر مراجع این عمل حرام است. فرض دوم آن است که علاوه بر مبلغ رهن اجاره معینی برای خانه در نظر گرفته شود. که زیر قیمت واقعی اجاره چنین خانه ای نباشد. مثلاً صاحب خانه ای منزلی دارد که اجاره متعارف آن بین ماهی 200 تا 300 هزار تومان است و او تصمیم می گیرد آن را به مبلغ سه میلیون رهن و 200 هزار تومان ماهیانه اجاره دهد، این فرض هم طبق نظر اکثر مراجع هیچ اشکالی ندارد و این اجاره صحیح است. اما فرض سوم که بیشترین مصداق را دارد آن است که مبلغ اجاره ماهیانه بسیار ناچیز و یا کمتر از میزان طبیعی و متعارف اجاره آن منزل باشد که در این صورت در بین مراجع دونظر وجود دارد. عده ای از مراجع باز این اجاره را صحیح می دانند و آن رهن را هم قرض ربوی نمی دانند. اما عده دیگری از مراجع این را مصداق قرض ربوی دانسته و طرح اجاره را نوعی فرار از ربا تلقی می کنند که مانع تحقق ربا نمی شود و مشکل کماکان به جای خود باقی است.

فرار از ربا یا همان کلک شرعی

داستان فرار از ربا خود یکی از اختلافات فقهی در خصوص مسأله ربا است. در واقع از زمان ائمه (ع) تاکنون همواره یکی از دغدغه ها همین بوده که آیا می توان به شکلی از زیر حرمت ربا در رفت و در عین حال به نتیجه مطلوب مالی رسید؟
پاسخ این سئوال همان موارد استثناء یا راهکارهای شرعی و مجاز قرض ربوی است که به آن اشاره خواهیم کرد. اما آیا می توان با تغییر شکل صورت قرض و انجام یک معامله صوری مشکل قرض ربوی را حل کرد و مثلاً یک میلیون را در عوض یک عدد خودکار به دیگری فروخت تا او هم بعد از 1 سال همان خودکار را 1/5 میلیون از ما بخرد؟! در جواب این مسأله دو دیدگاه فقهی وجود دارد. عده ای از مراجع این عمل را جایز می دانند و معتقدند از آن جا که دلیل اصلی حرمت ها و حلیت ها و کلاً دستورات شرعی بر ما روشن نیست، نمی توان این کارها را فرار از مقصود و هدف خداوند دانست و با همین کلک های شرعی می توان از خطر حرمت گناه ربا گریخت! اما عده دیگری از مراجع معتقدند حرمت اصلی مربوط به تحقق موضوع ربا و مفاسد اقتصادی این عملکرد مالی است. در نتیجه هر کاری که به نوعی فرار از ربا تلقی شود، صحیح نیست و نمی تواند اصل مشکل را حل نماید؛ مگر آن که واقعاً یک معامله جدی و پدر و مادر دار و به دور از ظاهر سازی اتفاق بیفتد و واقعاً هدف نزول خواری نباشد که تنها در آن صورت کار صحیح خواهد بود.

موارد استثناء

اما حرمت ربا و قرض ربوی موارد استثنایی دارد که برخی از فقها آن را مورد تأکید قرار داده اند مثلاً مسلمان می تواند از کافری که تحت حمایت حکومت اسلامی نیست مانند غیر مسلمانان سایر کشورها نزول بگیرد. یعنی به آن ها قرض بدهد و بیشتر پس بگیرد. در این صورت اگر ضرری متوجه فرد یا جامعه شود مربوط به شخص کافر یا حکومت غیر اسلامی برمی گردد. همچنین زن و شوهر و پدر و فرزند از یکدیگر هم صحیح است و این مسأله در بسیاری موارد راهگشا خواهد بود.
اما باید توجه داشت که لنگ بودن کار و پر نشدن جای چک یا آبروی چندین و چند ساله و یا ضرورت تهیه جهاز آبرومند برای دختر سوگلی و یا نیاز مبرم آقا زاده به یک عدد آیفون اپل برای کم نیاوردن پیش برویچ، هیچکدام ضرورت و مقام اضطرار محسوب نمی شود که خود را فریب داده بگوییم خدا در قرآن فرموده در وقت اضطرار می توان از حیوان مردار هم استفاده کرد چه رسد به نزول گرفتن آن هم در این وضعیت بحرانی...
مطمئناً این اصحاب توجیه (!) قبول دارند که هر کسی که به نوعی اقدام به نزول گرفتن می می کند، حتماً کارش جایی لنگ بوده و نیاز فوری به اسکن (!) داشته؛ و الا آدم عاقل حاضر به ریختن یک رب قلمبه تو شکم یک عده مفت خور نمی شود پس با این توجیهات نمی توان خود را استثناء دانست و موقعیت خود را بحرانی و مقام اضطرار تشخیص داد.
منبع: نشریه دیدار، شماره 139.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.