نگاهی به فیلمنامه «روایت مرگ نازلی از زبان یک جن گیر عاشق»

فیلم روایت مرگ نازلی از زبان یک جن گیر عاشق، بی شک از آن دسته فیلم هایی است که حداقل نیمی از موفقیت خود را مدیون فیلمنامه آن است. دیدن این فیلم دو غافلگیری را توأمان در بر دارد: نخست غافلگیری حاصل از کشف
دوشنبه، 14 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به فیلمنامه «روایت مرگ نازلی از زبان یک جن گیر عاشق»
 نگاهی به فیلمنامه «روایت مرگ نازلی از زبان یک جن گیر عاشق»
 

نویسنده :رها سرشار
فیلمنامه نویس: مجید امامی


 

خلسه روحی یک جن گیر

فیلم روایت مرگ نازلی از زبان یک جن گیر عاشق، بی شک از آن دسته فیلم هایی است که حداقل نیمی از موفقیت خود را مدیون فیلمنامه آن است. دیدن این فیلم دو غافلگیری را توأمان در بر دارد: نخست غافلگیری حاصل از کشف شخصیت یک انتقام جوی ناتوان در پس چهره یک دعانویس بریده از دنیا و دوم غافلگیری حاصل از فهم این که آن چه دیدیم نه یک مستند، که سراسر فیلمی ساختگی بود. دست یافتن به هر دوی این غافلگیریها، جز با داشتن فیلمنامه ای کامل میسر به نظر نمی رسد.
نخستین چیزی که در این فیلم ما را به خود جلب می کند، حرکات، رفتار، گفته ها و تکیه کلام های جن گیر است. پس از آن، ماجرایی که بر سر او رفته است ما را به دنبال خود می کشد و در آخرین مرحله کشف آدمی که در پشت همه آن چه تعریف کرده، پنهان شده ما را به حیرت وا می دارد. چنانچه فیلم روایت مرگ نازلی... مبتنی بر وقایعی مستند بود و چنین فردی به راستی وجود خارجی داشت، کار کارگردان انتخاب وقایع و چیدن آنها به دلخواه خود بود. اما در حال حاضر این فیلمنامه است که روندی این چنینی را بنیان می گذارد و سپس با بیان جزئیات رفتاری و گفتاری شخصیت قصه، عناصر جذابیت و کشف را ایجاد می کند.
فیلمنامه روایت مرگ نازلی... از سه مرحله تشکیل شده است: مرحله نخست، مرحله آشنایی مخاطب با جن گیر است و از آنجایی که فیلمنامه نویس قصد مستند نمایی قصه اش را داشته، فیلمنامه اش را از جایی شروع می کند که مخاطب تصور کند در حال دیدن یک انسان واقعی است و نه یک بازیگر. بنابراین، فیلم با نماهایی از یک دخمه تاریک شروع می شود که دیوارهای آن پر از کلمات رمز و دعاهای گوناگون است و در انتهای این دالان نمور، مردی آشفته را می بینیم که نسبت به نوری که انگار برای روشن کردن صحنه تابانده شده، واکنش نشان می دهد.
در مرحله دوم بدنه فیلمنامه شکل می گیرد که از خاطرات گذشته جن گیر تشکیل شده است. در این مرحله توجه مخاطب به این موضوع جلب می شود که بداند بر این مرد چه رفته است که از این جای تاریک سر در آورده و چگونه ارتباطش با اجنه شکل گرفته است. مرد جن گیر در این مرحله به داستان عشقی اش نیز اشاره می کند و برای ما جالب می شود که بدانیم عاقبت قصه عشقی این مرد مهیب و زمخت به کجا می کشد.
مرحله سوم، مرحله کشف است. در این مرحله، ما می فهمیم که جن گیر فیلم نه به واسطه تمایلات معنوی - که احتمالا در ابتدا حدس زده بودیم - بلکه به واسطه ناتوانی اش در انتقام گیری سر از این دخمه درآورده است. بزرگ ترین نشانه ای هم که در اثبات این حقیقت در دست داریم، سکوت جن گیر درباره چگونگی وارد شدن او به این کار است. به این ترتیب با پایان یافتن قصه، مخاطب دست به بازخوانی آن می زند و واقعیت را به این شکل پشت هم می چیند که جن گیر داستان، آدمی بوده که به واسطه شرایط زندگی اش همیشه در موضعی منفعل قرار داشته و به دلیل ویژگی های شخصیتی اش، هیچ گاه نتوانسته از این موضع منفعل بیرون بیاید. او پس از این که عشقش را از دست می دهد، ضربه روحی سنگینی می خورد و به تنها حربه ای که می توانست دست می زند؛ او به کنجی می گریزد و با تمسک به روش های غیر معمول تدارک روز انتقام را می بیند.
اما فیلمنامه نویس با هوشیاری از چسباندن این سه مرحله با شیوه ای مکانیکی خودداری کرده و با گنجاندن صحنه هایی از حالات روحی جن گیر و یا تحلیل هایی که او نسبت به زندگی و آدم ها می کند، راه را بر کسالت بار شدن فیلمنامه بسته و علاوه بر این امکان تحلیل شخصیت جن گیر را به مخاطب داده است. از جمله این صحنه ها می توان به صحنه ای اشاره کرد که جن گیر در خلسه ای روحی ذکر می گوید و سرش را به دیوار می کوبد. صحنه هایی این چنینی علاوه بر اطلاع رسانی و ایجاد جذابیت، با رجعت به شخصیتی که در ابتدای فیلم معرفی شده، نوعی ترجیع بند را در فیلمنامه می سازند و نیز راه را بر لو رفتن بقیه داستان می بندند.
فیلم روایت مرگ نازلی از زبان یک جن گیر عاشق، از آن دسته فیلم هایی است که به عنوان ژانر «مستند خانگی» شناخته می شوند. این ژانر با وانمود کردن به این که مبتنی بر واقعیات یا خاطرات یک فرد است، ساختاری شبیه به فیلم مستند به خود می گیرد، در حالی که یکسره ساختگی است. مانند نمونه های دیگر این ژانر، روایت مرگ نازلی ... هم دست به هجو تزویر و ریا می زند. هجو آدمی که در ابتدا خودش را به عنوان فردی مرتبط با عالم فرامادی به ما معرفی می کند و در آخر متوجه می شویم او صرفا به واسطه ناتوانی اش در برابر حل مشکل به این سو آمده است. او اگر می توانست روبه روی برادران نازلی بایستد و خود و نازلی را از چنگ آنان نجات دهد یا حداقل پس از مرگ نازلی انتقامش را از برادرانش بگیرد، حالا در این دخمه تاریک روزش را شب نمی کرد.
منبع : ماهنامه فیلم نگار شماره 23

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط