نبردمن

طبیعت همچنان که رغبت چندان ندارد که افراد ضعیف با توانایان وصلت ایجاد نمایند، از آن هم کمتر هیچ مایل نیست نژادی بالاتر با نژادی پست امتزاج حاصل کند، وگرنه تمامی تلاشش در امر اصلاح نژاد و پرورش موجود برتر، که
يکشنبه، 18 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نبردمن
نبردمن

نویسنده: آدولف هیتلر
مترجم: کامبیز گوتن



 

مقدمه

فرانکلین لوفان باومر:
نبرد من(*)، زندگی نامه هیتلر(1945-1889) است به تقریر خودش. او فرزند یک مأمور گمرک اطریشی بود که بعدها پیشوای حزب ناسیونال سوسیالیست در آلمان و صدراعظم رایش سوم شد. این کتاب ابتدا در دو جلد به چاپ رسید، به سال 1925 و 1927.
طبیعت همچنان که رغبت چندان ندارد که افراد ضعیف با توانایان وصلت ایجاد نمایند، از آن هم کمتر هیچ مایل نیست نژادی بالاتر با نژادی پست امتزاج حاصل کند، وگرنه تمامی تلاشش در امر اصلاح نژاد و پرورش موجود برتر، که احتمالاً صدها هزار سال ادامه می داشته است، به یکباره متوقف شده و نقش بر آب می گشت.
شواهد بی شماری را تجربه تاریخی ارائه می دهد که مؤید این امر است. با آشکارایی سهمگینی نشان می دهد که هرگاه بین خون آریایی با خون نژادهای دون امتزاجی به عمل آمده است باروری و فرّ نژاد آفریننده فرهنگ نیز به سر آمده است.
بدینسان بالاترین هدف دولتِ پاس دارنده قوم همانا حفاظت از عناصر بنیادین نژادیِ آفریننده فرهنگ است که خود موجب زیبایی و شکوهمندی بشریتی والاتر می گردد... .
دولتِ پاس دارنده قوم، با توجه به این موضوع، باید تمامی همت و فرهیختگی خود را صرف پرورش بدنهای کاملاً سرزنده و سالم سازد، و نه اینکه همگان را فقط دانش و معرفت خورانَد. تربیت استعدادهای ذهنی از لحاظ اهمیت در درجه دوم قرار دارد. ولی در اینجا نیز رشد شخصیت، مخصوصاً، بسط قدرت اراده و تصمیم از هر امر دیگری مهمتر است، امری که به تعلیم و تربیت درست ربط می یابد، تا بتوان با خرسندی خاطر تقبّل مسئولیت کرد و عهده دار وظیفه شد؛ آموزش علمی، اما جایش در آخر از همه است.
از همین رو دولتی که به قوم توجه دارد باید به این برداشت کارش را بیآغازد که یک انسان هر چند از آموزش علمی بهره چندانی نداشته ولی جسماً سالم باشد، کسی که دارای شخصیتی سرحال و محکم بوده، و سرشار از قدرت تصمیم گیری و اراده ای خرم و شاد باشد، برای جامعه ملی با ارزش تر از نابغه ای که دچار ضعف و سستی باشد.
نگرشی که، با ردّ ایده توده ای دمکراتیک، می کوشد این جهان را به بهترین مردم واگذار کند، یعنی به برترین انسانها بسپارد، از لحاظ منطقی لازم است از همان اصلِ اشرافیّت یا اریستکراتیکِ واحدی تبعیت کند که در درون خود مردم جای گرفته است، و باید رهبریت و بالاترین نفوذ را در کارآمدترین مغزهایی که در میان مردم وجود دارند تضمین نماید.
پس از پیوستنم به حزب کارگران آلمان، بی درنگ عهده دار اداره امور تبلیغاتی شدم... لازم می آمد که تبلیغات خیلی پیش تر از سازماندهی انجام پذیرد تا می شد برای خودِ سازماندهی، مواد انسانی کافی را فراهم سازیم... .
روحیه توده های عظیم، پذیرای کارهای نیم -بند و اقدامات نیمه رها شده نیست، و ضعف را قبول نمی کند.
همچو یک زن، که احساس روانی اش چندان تحت تأثیر استدلالهای انتزاعی قرار نمی گیرد، ولی، به دلیلی نامعلوم، به قدرت پویا اشتیاق عاطفی نشان می دهد، موجودی که تسلیم مردی قوی شدن را به سلطه داشتن بر ضعیف ترجیح می دهد، همان طور هم توده ها کسی را دوست می دارند که فرمان براند و نه اینکه تمناگر لطفِ دیگران باشد؛ باطناً، آنها آن مرامی را می پسندند که رقیب برانداز باشد و نه یاور آزادی نوع لیبرال، آنها اغلب نمی دانند با آن چه می کنند، و حتی به سادگی احساس می کنند که به حال خود بی کس و تنها رها شده اند... .
قدرت ادراک توده ها بسیار محدود است، وسعت فهمشان اندک، ولی فراموشکاری آنان بی اندازه زیاد. بر اساس همین واقعیات، برای اینکه تبلیغی مؤثر واقع گردد باید خود را فقط به چند نکته معدود محدود کند و به صورت شعارهایی تکرار بشوند تا حتی آخرین کس نیز بوی ببرد که منظور چیست.

پی نوشت ها :

*Adolf Hitler: Mein Kampf, pp. 56, 234, 392, 595, 613, 661, 846. copyright 1939 by Houghton Mifflin company.

منبع: فرانکلین، لوفان باومر؛ (1389)، جریان های اصلی اندیشه غربی جلد دوم، کامبیز گوتن، تهران، انتشارات حکمت، چاپ دوم، 1389.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.