از الکساندر اول تا نیکلای اول

مخاصمات بین کاترین و آغامحمدخان بر اثر مرگ بیش و کم همزمان این هر دو سلطان به عهده تعویق افتاد. جنگ با بازخواندن سپاهیان روسی که از طرف امپراتور پل اول خاتمه پذیرفت بدون اینکه هیچگونه معاهده ای برای صلح
دوشنبه، 19 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از الکساندر اول تا نیکلای اول
از الکساندر اول تا نیکلای اول

نویسنده: دکتر محمود افشار یزدی
مترجم: ضیاء الدین دهشیری



 

عنوان: از الکساندر اول تا نیکلای اول
مخاصمات بین کاترین و آغامحمدخان بر اثر مرگ بیش و کم همزمان این هر دو سلطان به عهده تعویق افتاد. جنگ با بازخواندن سپاهیان روسی که از طرف امپراتور پل اول خاتمه پذیرفت بدون اینکه هیچگونه معاهده ای برای صلح انعقاد یابد. این حادثه یکی از موارد استثنائی کم نظیری است که تاریخ روزگاران جدید عرضه می دارد یعنی اینکه این جنگ بدون معاهده صوری و ظاهری پایان یافت. وضعی که بر اثر این حادثه ظهور کرد آبستن مشکلات بسیاری بود. مناسبات دو حریف که به اصطلاح در حال صلح بودند مبهم و مشکوک باقی ماند. لاجرم شاهد تجدید مخاصمات بین روسیه و ایران خواهیم بود.

روسی کردن گرجستان - تجدید مخاصمات

هنگام جلوس الکساندر اول (1) بر تخت سلطنت، سیاست صلح جویانه ای که پل اول در قبال ایران پیش گرفته بود به پایان آمد. امپراتور جدید بر طبق بیانیه سلطنتی در تاریخ 15 سپتامبر 1801 الحاق مطلق گرجستان به روسیه را اعلام کرد. روسها به محض ورود در این مملکت اقدام به از بین بردن مؤسسات ملی کردند. زبان گرجی از مدارس، محاکم و ادارات طرد گردید. حتی ارباب کلیسا و روحانیون در برابر خداوندگاران جدید عنایت و لطفی ندیدند: دو اسقف اعظم را در (کوتائیس) خفه کردند. فی الجمله روسی کردن شدت گرفت. عصیانهای مردم در خون غرقه گردید. ولی در عین حال و با همان منظور روسی کردن، نجبا از تعرض مصون ماندند و مناصب و مراتب عالیه کشوری و لشکری بدانان مفوض گردید...
افراد ناراضی دست توسل به دامان شاه ایران دراز کردند و او هم به ندای آنان پاسخ گفت... و آتش جنگ دگرباره شعله ور گردید... روسها گنجه را که امروزه بیشتر به نام روسی (الیزابت پول) معروف است اشغال کردند و در آنجا به قتل عام دست بردند. سپس به سوی ایران تاختند. ولی در آنجا شکست خورده ناچار به تفلیس بازگشتند. سال بعد ارتش روس باز به حمله پرداخت و این بار راه ساحل انزلی و رشت را پیش گرفت ولی در آنجا هم به عقب رانده شد و ناگزیر به باکو بازگشت. - ولی این لشکرکشی باز هم چند زمانی پائید.

ناپلئون، فتحعلی شاه (2)، الکساندر و مسأله ی گرجستان

این حوادث در عصر جنگهای ناپلئون روی می داد. ناپلئون با تزار در نبرد بود... و شاه نیز. فرانسه و ایران بدین قرار خود را به طور غیر مستقیم برضد روسیه متحد یافتند. از آن هنگام طبیعی و بدیهی بود که این دو دولت درصدد انعقاد پیمان اتحادی مثلث بین فرانسه، ترکیه، ایران و برضد روسیه تشکیل بدهد. از این رو ژنرال سباستیانی را به قسطنطنیه و چندین هیأت متوالی را به تهران فرستاد. از جانب دیگر در (فین کن اشتاین)، لهستان، سفیر ترکیه و سفیر ایران میرزارضاخان را به حضور پذیرفت، ولی ترکها و ایرانیان هم را دوست نمی داشتند و نمی خواستند با هم توافق کنند. در مرزهای آنان جنگهای مداوم جریان داشت. ایرانیان بین النهرین را مطالبه می کردند. عثمانیان که از مناسبات مودت آمیزی که بین فرانسویها و ایرانیان در شرف استقرار بود دل خوش نداشتند راه سفر هیئاتهای اعزامی فرانسوی به ایران را سد می کردند و در این طریق اشکالها می تراشیدند. ولی ناپلئون که به اتحاد با ایران بسی دل بسته بود هیئات مهمی به تهران، به همراه ژنرال گاردان به عنوان سفیر کبیر فرانسه گسیل داشت.
ایران به سهم خود به اتحاد با فرانسه به خاطر تصرف مجدد گرجستان و سراسر حوضه رود کورا تا سلسله جبال قفقاز نیاز داشت. عباس میرزا ولیعهد نامه ای به ناپلئون نگاشت و اوضاع و احوال گرجستان را برای او چنین شرح کرد:
«روسها مدعی شده اند که ولایت گرجستان و شهر گنجه (الیزابت پل) را از فرزندان ارگله خان (هراکلیوس) و جوادخان حاکم شهر اخیر خریده اند و تنها برای حفظ حقوق خود در آن دیار دست به اسلحه برده اند. در اینجا دو چیز باید مورد توجه قرار گیرد: 1- اینکه آن دو شهر فروخته شده باشد امری است مطلقاً خلاف حقیقت و کذب محض. 2- چنین فروشی ولو حقیقت هم داشت باز هم برخلاف قانون و منافی رسوم و عرف مسلم بود زیرا که در نظر هر فردی منصف روشن و مسلم است که ملک تنها از طرف مالک مشروع و قانونی آن می تواند در معرض بیع و شری درآید نه از طرف زارع، و گله هم تنها از آن کسی است که بدو تعلق دارد نه از آن چوپان. - صرف نظر از این ملاحظات، باید متذکر و متوجه بود که هرگونه فروشی الزاماً مستلزم وجود قیمت و ثمنی است. باری معلوم و روشن است که تنها قیمتی که فرزندان ارگله خان و جوادخان در ازاء این فروش ادعائی دریافت کرده اند، مرگ ارشد شاهزادگان مذکور موسوم به گرگین است که بر اثر غمها و آلامی که روسها برایش به بار آوردند از پای درآمد و مرگ جوادخان که در چنگ رنج و فلاکت و در زیر ضربات خنجر آدم کشان به هلاکت رسید و تفرقه مابقی فرزندان ارگله خان که بسیاری از آنان در مسکو زندانی می باشند و بعضی دیگر از آنان از اموال خود محروم شده اند، تعقیب و تعذیب دیده اند و بدون هیچ امیدی به دربار ما پناهنده شده اند.»
فتحعلی شاه هم به سهم خویش در ماه دسامبر 1804 نامه ای به ناپلئون نوشت و شرح جنگهای ایران و روس را برایش حکایت کرد:
«تزار روسیه فکر نکرده است که گنجشک نمی تواند در لانه شاهین آشیانه گیرد و کنام شیر نمی تواند گوشه انزوای آرامی برای غزال گردد... سپاهیان دلاور ما که پیروزی برایشان عادت شده است با شمشیر، خنجر و دشنه و نیزه به جان دشمن افتاده اند». (3)
بلندپروازی و ادعای فتحعلی شاه از این هم بالاتر بود و حساب می کرد که با یاری ناپلئون نه تنها بار دیگر گرجستان را فتح خواهد کرد، بلکه بغداد و سراسر بین النهرین را نیز از ترکیه باز خواهد گرفت. به علاوه به فرستاده ناپلئون پیشنهاد می کرد که روسیه بین فرانسه، ترکیه و ایران بخش گردد و یا یکی از برادران امپراتور فرانسه بر تخت سلطنت قیصرهای روس جلوس کند! (4)
***
ناپلئون خود از اتحاد با شاه ایران نه فقط عملیاتی برضد روسیه در قفقاز انتظار داشت بلکه علاوه بر آن و به خصوص می خواست انگلستان را که خطرناکترین دشمنان او بودند در هندوستان سراسیمه کند. بهمین سبب امپراتور فرانسه به اندازه شاه ایران آماده بود که با شاه ایران معاهده فرانسه و ایران را منعقد کند... وی در چهارم ماه مه 1807 عهدنامه فین کین اشتاین را با سفیر کبیر فوق العاده ایران بست. او بر طبق این وسیله دیپلماسی تمامیت ارضی قلمروهای شاه ایران و از جمله گرجستان را ضمانت می کرد: می بایست تخلیه این کشور از روسها حصول پذیرد و براساس یک معاهده صلح، استرداد قطعی آن به ایران تأیید شود. شاه از جانب خود متعهد می شد که علیه سپاهیان روس در قفقاز به نبرد پردازد و مناسبات خود را با انگلستان قطع کند و به آن اعلان جنگ بدهد و وارد جرگه محاصره قاره ای گردد... وقس علی ذلک.
از بخت بد این عهدنامه، ناپلئون پس از اندک زمانی با تزار الکساندر اول نزدیک شد. در ملاقات تیلسیت (5) که مسأله مشرق مورد بحث قرار گرفت، امپراتور اتحاد خود با ایران را به حساب نیاورد. از طرف دیگر ژنرال گاردان به تهران وارد شده و معاهده (فین کن اشتاین) مورد تصویب فتحعلی شاه قرار گرفته بود. ولی معاهده تیلسیت همه چیز را به مخاطره می افکند و نقشه ها را نقش بر آب می کرد.
جنگ که عملاً چندی بود بین ایرانیان و روسیان قطع شده بود بار دیگر درگرفت. ژنرال روسی مقدمات حمله به ایروان را فراهم آورد. عباس میرزا ولیعهد بدین مناسبت به ناپلئون چنین نوشت:
«وقتی عقاب صحرا در برابر خواب تسلیم می شود، قوش برای حفظ آرامش او سخت بیدار می ماند و از آشفته کردن خواب او می پرهیزد و آنگاه که گرگ از گرسنگی شدید رنج می برد به شیر نزدیک نمی شود. با این وصف مارشال (گودوویچ) به تازگی ناگاه به ایروان حمله برده است.»
خلاصه کلام مخاصمات درمی گیرد، ایروان محاصره می شود، نخجوان تصرف می گردد. به علاوه روسها در دریای خزر ناوگانی تدارک می بینند تا به سواحل ایران تاخت آورند. دیگر نمی توان به کمک فرانسویان دل بست. تهران سخت دچار تشویش و حیرت می گردد. با این وجود ایران به تنهائی خود را از چنگ این مشکلات وحشت انگیز می رهاند. پادگان ایروان حملات روسیان را پیروزمندانه دفع می کند و تلفاتی سنگین بر آنان وارد می آورد و آنان را ناگزیر می سازد تا دست از محاصره بردارند. روسها بار دیگر خود را به تفلیس می رسانند و عقب می نشینند. رسیدن فصل زمستان عملیات جنگی را متوقف می کند. فتحعلی شاه مغرور از پیروزی به ناپلئون چنین می نگارد:
«... زیرا سرخ گلهای باغ شاهنشاهی ما هرگز از تندبادهای خزانی به هراس نمی افتند. بدین سان تبر ویرانگر تا ریشه های درخت غدر و نابکاری که روسیه در دل پرورده بود قطع کرد و کشتزاران روح خودستا و پر مدعای او که در آن این دولت بذرهای خیانت افشانده بود، چیزی به جز ننگ و عار و نومیدی برای او به بار نیاوردند!»

پی نوشت ها :

1. الکساندر اول متولد 1777 امپراتور روسیه در سال 1801 در سال 1825 درگذشت. وی از ناپلئون اول شکست خورد و با او معاهده صلح Tilsitt را امضا کرد. سپس بار دیگر در سال 1812 برضد او اعلام مخالفت کرد.
2. فتحعلی قاجار متولد 1762 در 1792 جانشین عموی خود آغامحمدخان و پادشاه ایران شد و با روسها چندین بار جنگ کرد و با ترکیه نیز (در 1821-1823) به جنگی دست برد که نتیجه ای جدی نداشت. وی در سال 1834 درگذشت.
3. در آن عصر رسم بود که در زبان مکتوب سبک مسجع و پر از تشبیه و استعاره به کار رود.
4. پس از گذشت اندکی بیش از یک قرن فاصله دولت شاه ایران در کنگره پاریس در 1919 مطالبات ارضی غیرمعقولی عرضه کرد که به نحوی عجیب با بلندپروازیها و مدعیات فتحعلی شاه شباهت داشت. نکته حیرت انگیز دیگر اینکه همان حکومت در همان سال با انگلستان قرارداد کذائی انگلیس و ایران را که معروف همگان است بست.
5. Tilsitt

منبع مقاله: افشار یزدی، محمود؛ (1358)، سیاست اروپا در ایران: اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی به انضمام چند گفتار دیگر از مؤلف و بعضی اسناد و نامه ها، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ هشتم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.