نگاهی به نظریه های انگیزش سازمانی

« داگلاس مک گرگو» پس از مشاهده رفتار مدیران با کارکنان به این نتیجه رسید که رفتار مدیران با توجه به نوع تلقی آنها را از انسان بنا شده است. برخی نگرشی منفی به انسان دارند. اینان انسان را موجودی بی علاقه به کار، زیر کار
شنبه، 24 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به نظریه های انگیزش سازمانی
نگاهی به نظریه های انگیزش سازمانی

 

نویسنده: محمد حسن نبوی




 

نظریه x و نظریه Y

« داگلاس مک گرگو» پس از مشاهده رفتار مدیران با کارکنان به این نتیجه رسید که رفتار مدیران با توجه به نوع تلقی آنها را از انسان بنا شده است. برخی نگرشی منفی به انسان دارند. اینان انسان را موجودی بی علاقه به کار، زیر کار شانه خالی کن، آرامش طلب و به دور از موفقیت خواهی می دانند؛ «مگ گرگو» این برداشت از انسان را نظریه X نامید.
بعضی دیگر از مدیران به انسان نگاه مثبت دارند او را علاقه مند به کار، در خور اعتماد، مسؤولیت پذیر، نوآور و خلاق می دانند که «مک گرگو» این نوع تلقی از انسان را نظریه Y نام نهاد.
بر اساس نظریه X برای ایجاد انگیزه می توان از نیازهای رده پایین چهار چوب نظریه «مزلو» نیازهای فیزیولوژیکی و نیاز ایمنی استفاده کرد. براساس مفروضات نظریه Y که مورد قبول «مک گرگو» بود با مشارکت اعضای سازمان در تصمیم گیری و حل مسائل سازمان، روابط گروهی ایجاد شده، انگیزه ی کاری افراد بالا خواهد رفت. (1)

نظریه بهداشت انگیزش

«هرزبرگ» می گوید: نارضایتی از کار نقطه مخالف رضایت نمی باشد. اگر عوامل نارضایتی از محیط کار حذف شود، الزاماً موجب رضایت شغلی نخواهد شد، بلکه فقط نارضایتی برطرف می شود اما راضی هم نیست. ویژگیهایی مثل مدیریت و سیاست شرکت، سرپرستی، روابط بین افراد، شرایط کاری و حقوق به عنوان عوامل بهداشتی شناخته شده است. این عوامل اگر در وضع مناسبی باشند افراد ناراضی نخواهند بود و آرامش در سازمان ایجاد خواهد کرد، ولی رضایت هم ایجاد نخواهد نمود.
اگر بخواهیم وسیله ی انگیزش افراد را در سازمان فراهم آوریم و موجب تحریک آنها شویم باید برروی مسأله پیشرفت شناخت و کسب شهرت، ماهیت کار، مسؤولیت و رشد که ایجاد رضایت می کند تاکید نماییم. (2)

نظریه ای- آر- جی

یکی از استادان دانشگاه «یل» روی نظریه ی مزلو مطالعه کرد. نام این استاد «کلینتن آلدرفر» بود. او نیازهای اصلی را به سه دسته تقسیم کرد: نیاز هستی یا وجود؛ نیاز داشتن ارتباط؛ نیاز رشد.
او برخلاف نظریه مزلو معتقد بود امکان دارد که فردی به صورت همزمان در پی تأمین هر سه نیاز در آید. در این نظریه آمده بود که اگر نیازهای رده بالاتر کسی ارضا نشود میل و رغبت بیشتری پیدا می کند تا نیازهای رده پایینتر را ارضا نماید. (3)
نگاهی به نظریه های انگیزش سازمانی

نظریه ی نیازهای سه گانه

نیازهای سه گانه عبارتند از: نیاز به کسب موفقیت، نیاز به کسب قدرت و نیاز به ایجاد ارتباط با دیگران.
افرادی که انگیزه «کسب موفقیت» در آنها بسیار شدید است شرایطی از کار را ترجیح می دهند که مسؤولیت شخصی در پی داشته باشد و بتوانند نتیجه کارهای خود را به سرعت مشاهده کنند و میزان خطر آن کمتر باشد. بهترین مدیر کسی است که از نظر «مصاحبت و آمیزش» با دیگران در سطحی بسیار پایین ولی از نظر قدرت در سطح بسیار بالاست. در واقع داشتن انگیزه بسیار بالا در کسب قدرت از جمله شرایط اصلی یک مدیر موفق است. (4)

نظریه ارزشیابی شناخت

در این نظریه چنین گفته می شود که اگر سازمانها از پاداشهای برونی به عنوان جبران عملکردهای برتر استفاده کند پاداشهای درونی ( که منشأ آن علاقه افراد به انجام دادن کار است) کاهش می یابد؛ به عبارت دیگر اگر به فرد بازای انجام دادن کار مورد علاقه اش پاداش دهند باعث خواهد شد که علاقه ذاتی یا درونی فرد به آن کار کاهش یابد. (5)

نظریه ی ویژگیهای ضروری شغل

براساس الگوی ویژگیهای شغلی که به وسیله «هک من» و «اولدهام» ارائه شد؛ هر شغلی را می توان بر حسب پنج بعد اصلی تشریح کرد:
1. گوناگونی در مهارت؛ 2. نوع مهارت؛ 3. اهمیت کار؛ 4. خود مختاری؛ 5. باز خور نمودن نتیجه فعالیتها.
در نمودار 4-5 الگوی مزبور ارائه می شود. توجه کنید که چگونه این سه بعد (گوناگونی در مهارت و اهمیت کار) در هم ترکیب شده تا کار مزبور دارای معنای کامل گردید.(6)

نظریه ی تعیین هدف

در این نظریه به این مطلب پرداخته می شود که هدفهای خاص بر عملکردها اثر می گذارد.
بر اساس این نظریه اگر تأمین هدف مشکل باشد کسی که آن را بپذیرد عملکرد بهتری خواهد داشت و ارزیابی نتیجه کار او موجب عملکرد عالی تر وی خواهد شد. گر چه اگر هدفها سخت و مشکل باشند افراد دیرتر آنها را خواهند پذیرفت، ولی اگر اعضا در تعیین هدف مشارکت داده شوند، حتی اگر آن هدفها سخت و مشکل هم باشند، بهتر آنها را خواهند پذیرفت، چون احساس تعهد بیشتری می کنند. (7)

نظریه ی برابری

انسان معمولاً آنچه را که به سازمان می دهد با آنچه از سازمان می گیرد مقایسه می کند. گاهی احساس نابرابری می کند چون حقوقی که می گیرد کمتر از کاری می داند که برای سازمان انجام می دهد و گاهی احساس نابرابری می کند چون دریافتی خود را بیشتر از کارش می داند و گاهی دریافتی را با آنچه به سازمان می دهد برابر احساس می کند.
هرکس خود را با یکی از چهار چیز یا مرجع مقایسه می کند:
1. خودش را با خودش در کار دیگری در همین سازمان؛
2. خودش را با خودش در وضعیتی بیرون سازمان یعنی در سازمان دیگری؛
3. خود را با فرد مشابه در سازمان؛
4. خود را با فرد یا گروهی از افراد خارج سازمان؛
اگر فردی احساس کرد درباره ی او عدل و انصاف رعایت نشده به او اجحاف شده است انگیزه در او کاهش می یابد. (8)
نگاهی به نظریه های انگیزش سازمانی

نظریه ی انتظار

در نظریه انتظار چنین استدلال می شود که گرایش به کاری به دلیل انتظاراتی است که به طور مشخص از انجام دادن آن کار در نظر گرفته است. در این نظریه چهارم گام اصلی وجود دارد:
1. کار مزبور چه نتیجه ای برای فرد دارد، اعم از پاداش یا تنبیه؛
2. کارکنان نتیجه کار را تا چه حد مهم می دانند؛
3. برای رسیدن به این نتایج چه نوع رفتاری را در پیش می گیرند؛
4. فرد تا چه حد خود را در انجام دادن این کار موفق می پندارد.
راز اصلی نظریه ی انتظار این است که باید هدفهای فرد و رابطه ی بین انگیزه و عمل و بین عمل و پاداشی که به آن می رسد را درک کرد و در نهایت فهمید آیا بالاخره هدفی که برای آن فرد تلاش می کرد حاصل شد یا نه. اگر فردی اطمینان داشته باشد که بین تلاش- عملکرد- پاداش و تأمین اهداف او رابطه مستحکمی برقرار است بیشترین تلاش را خواهد کرد. (9)

نگرشی اسلامی به بحث انگیزش

قبل از این که وارد بحث انگیزه در منابع اسلامی شویم باید انسان را از نظر اسلام بشناسیم. ابعاد وجودی او علاقه ها و تمایلات او را به طور اجمال بدانیم، سپس در مورد راه های ایجاد انگیزه در وجود او بحث کنیم؛ به دلیل نیاز تفصیلی به این بحث، کتابی مستقل در این زمینه باید نوشته شود لیکن در این جا به یک بحث اساسی و کلیدی در زمینه انگیزه پرداخته و می گذریم:

انسان بر سردو راهی

از نظر اسلام، انسان تنها موجود جهان آفرینش است که در برابر او دو راه قرار داده شده است، راهی به سوی پاکیها و هدایت و راه دیگری به سوی گناه و تباهی و خداوند به او توان انتخاب یکی از این دو راه را بخشیده است.
قرآن مجید می فرماید:
فالهمها فجورها و تقویها؛ (10)
سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام کرده است.
و در جای دیگر می فرماید:
و هدیناه النجدین؛ (11)
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم.
از این دو آیه و برخی آیات دیگر قرآن معلوم می شود که در مقابل انسان، دو راه وجود دارد: یکی راه خیر و دیگری راه شر. اگر کسی در مسیر صحیح قرار گرفت و راه رشد پیشه کرد، هر حرکتی که برای رضای خدا انجام دهد، اجر و پاداش دارد، اما اگر در مسیر باطل قرار گرفت به جایی می رسد که از مرتبه والای انسانی سقوط می کند و از حیوانات پست تر می شود. قرآن مجید در مورد انسانهایی که از پذیرش حق و راه هدایت سرباز می زنند، چنین می فرماید:
اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون؛ (12)
آنان همچون چهار پایانند، بلکه گمراهتر، اینان همانا غافلانند.

رابطه ی انگیزش و خیر و شر

انسان با توجه به توان انتخاب در مورد یکی از دو راه خیر و شر فعالیتها و اعمال خود را شکل می دهد.

نیازهای مادی

همه انسانها برای تأمین نیازمندیهای خود تلاش می کنند، خواه در مسیر هدایت قرار گرفته باشند یا ضلالت، اما در ورای نیازهای مادی، عده ای براساس قوانین دینی فعالیتهای الهی خویش را بروز می دهند و گاهی آن چنان رشد می کنند که تأمین نیازهای خود را تحت تأثیر نیتهای معنوی قرار داده تا آن جا که خوردن، خوابیدن، پوشیدن و ... را برای رضای خدا انجام می دهند و عده ای هم براساس وسوسه های ابلیس فعالیتهای شیطانی از خود بروز داده، رفتارهای خود را در جهت شر و ناپاکی شکل می دهند. پس برای انسان غیر از نیازهای مادی مسائل دیگری مطرح است که باید شناخته شود.

جاذبه های معنوی

همه ی انسانها تحت تأثیر جاذبه های معنوی، حرکتها و تلاشهایی انجام می دهند، چه اهل خیر باشند و شر. اصول جاذبه های معنوی که تا امروز شناخته شده و مورد قبول است، امور ذیل می باشد:
1. علم و دانایی؛
2. خیر اخلاقی؛
3. جمال و زیبایی؛
4. تقدیس و پرستش؛ (13)
این جاذبه ها در نهاد همه انسانها، چه آنان که در راه خیر حرکت کنند یا شر، وجود دارد و در درون آنها ایجاد انگیزه می کند گرچه ممکن است بعضی از آنها در شرایط خاصی به گونه ای خاموش یا کم فروغ گردند.
تنها تفاوتی که وجود دارد این است که بعضی از انسانها به جاذبه های معنوی، به ویژه جاذبه تقدیس و پرستش در اعتقاد و عمل پاسخ مثبت می دهند و در این مسیر با راهی مشخص به پیش می روند و هر کدام به مرحله ای از رشد می رسند و برخی دیگر از انسانها پاسخ منفی به آن داده، در عمل و باور، آنها را منکر می شوند و یا این که در اعتقاد پذیرفته، اما از تأثیر آن جاذبه ها در رفتارشان نمودی یافت نمی شود.

خلاصه:

در همه انسانها انگیزش- جهت تأمین نیازمندیها- وجود دارد و انگیزش در جهت جاذبه های معنوی هم وجود دارد، اما این نوع از انگیزش دارای نوسان است:
1. بعضی مسائل معنوی را در اعتقاد و رفتار خود پذیرفته اند؛
2. برخی آن را در اعتقاد خود راه داده، اما در رفتار به آن عمل نمی کنند؛
3. برخی هم تأثیر مسائل معنوی را در رفتار و در اعتقاد خود ضعیف نموده، از بین برده اند.
لازم به یادآوری است که تقسیم بندی مزبور در مورد هر یک از جاذبه های معنوی به طور مستقل مطرح می باشد، زیرا ممکن است در بعضی از افراد، یکی از جاذبه های معنوی تأثیر داشته، ولی جاذبه های دیگر فراموش شده باشد، مثلاً ممکن است در فردی جاذبه جمال و زیبایی تأثیر بسیار زیادی داشته باشد، اما جاذبه های دیگر در او تأثیر نداشته باشند.

مدیر مسلمان و انگیزشها

در مدیریت اسلامی مسأله بسیار مهمی که مطرح است، ایجاد حرکت و انگیزه تنها با انگیزه های مشروع بوده و وظیفه مدیران مسلمان رعایت این امر مهم خواهد بود. آنان نمی توانند برای حرکت انسانها و به کارگیری آنان در جهت «اهداف سازمانی» از هر انگیزه ای- ولو انگیزه های ضد خدایی و شرارت آمیز- استفاده کنند، بلکه در ارتباط با انگیزه های افراد باید در چهارچوب یکی از چند شیوه ذیل عمل نمایند:
1. اگر افرادی برای تأمین نیازمندیهای خود حرکت می کنند، با توجه به نیازمندیهای آنان انگیزه لازم را به وجود آورند؛
2. در مورد افرادی که مسائل معنوی در آنان تأثیر بیشتری دارد با استفاده صحیح و مشروع از آن مسائل ایجاد انگیزه کنند؛
3. افرادی را که کجرویها، انحرافات و مسائل گمراه کننده در آنان مؤثر است کنترل و هدایت نمایند و در غیر این صورت از مجموعه حذف کنند.

اسلام و انگیزش برای تأمین نیازمندیها

در بحثهای گذشته از حرکت براساس امور معنوی مطالبی بیان گردید و بر ارزشهای والای آن تأکید شد، اما مقصود از طرح آن مسائل، بی توجهی به نیاز های مادی نبود، بلکه منظور توجه دادن به اهمیت و جایگاه استثنایی معنویات بود و گرنه لزوم تأمین نیازهای مادی هرگز در اسلام مورد غفلت نبوده و فراموش نگشته است؛ از آن مهمتر آن که برای سیر به سوی کمال و پیمودن راه های معنوی هم تأمین نیازهای مادی لازم بوده و خود از مسائل معنوی به شمار می رود.
در اسلام بر هر شخص مؤمن، تأمین نیازمندیهای خود و زن و فرزندش واجب است و به جهاد در راه خدا که از بهترین عبادات می باشد، تشبیه گردیده است.
در این باره امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛ (14)
کسی که برای روزی عیالش (افراد تحت تکفل خود) تلاش کند، همانند کسی است که در راه خداوند می جنگد.
آری بر هر فرد مسلمان لازم است که فقر و تهیدستی را از خود دور نماید، زیرا تنگدستی بلای خانمانسوزی است که زندگی را تلخ و سخت ترین فشارها را بر انسان وارد
می کند، تا آن جایی که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
القبر خیر من الفقر؛ (15)
قبر بهتر از فقر است.

مذمت بیکاری

آن گونه که از منابع اسلامی فهمیده می شود هر فرد به اندازه ای که توان کار و فعالیت دارد، باید کار کند و مسأله بازنشستگی برای انسانهایی که توان کاری دارند، بی معناست.
بیکاری در روایات بسیاری مورد مذمت واقع شده است که برای نمونه به ذکر یکی از آن روایات بسنده می کنیم:
عن رسول الله (صلی اله علیه و آله و سلم): إن الله یبغض الصحیح الفارغ لا فی شغل الدنیا و لا فی شغل الاخرة؛ (16)
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: خداوند (فرد) سالم بیکار را دوست ندارد که نه به کار دنیا اشتغال دارد، نه به کار آخرت.
نتیجه آن که هر فرد تا زمانی که سالم است، باید به اندازه توان خود کار کند، خواه دنیوی باشد یا اخروی و بیکاری برای چنین افرادی بی مورد است.

درماندگان

از مباحث گذشته معلوم شد که همه برای تأمین نیازمندیهای خود باید تلاش و کوشش کنند و بیکاری بدون دلیل، پذیرفته نیست، اما اگر افرادی توان جسمی نداشتند یا به عللی در مسائل زندگی دچار مشکل شده، نتوانند روی پای خود بایستند، باید حکومت اسلامی مخارج زندگی آنان را تأمین گرداند. در این مورد مطالب زیادی در قرآن و روایات موجود است که در این جا فقط به بخشی از نامه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر اشاره می شود:
ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لاحیلة من المساکین و المحتاجین و اهل البوسی و الزمنی، فإن فی هذه الطبقة قانعاً و معتراً واحفظ لله ما استحفظک من حقه فیهم واجعل لهم قسماً من بیت مالک و قسماً من غلات صوافی الاسلام فی کل بلد فإن للاقصی منهم مثل الذی للادنی و کل قد استرعیت حقه فلا یشغلنک عنهم بطر، فإنک لا تعذر بتضییعک التافة لا حکامک الکثیر المهم تشخص همک عنهم و لا تصعر خدک لهم؛ (17)
و خدا را، خدا را در مورد طبقه پایین آنها که راه چاره ندارند، یعنی مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگان. در این طبقه ، هم کسانی هستند که دست سوال دارند و هم افرادی که باید به آنها بدون پرسش بخشش شود. بنابراین به آنچه خداوند در مورد آنها به تو دستور داد، عمل نما! قسمتی از بیت المالت و قسمتی از غلات زمین های خالصه اسلامی را در هر محل به آنها اختصاص ده و بدان آنها که دورند به مقدار کسانی که نزدیکند سهم دارند و باید حق همه آنها را مراعات کنی. پس هرگز نباید سرمستی زمامداری تو را به خود مشغول سازد (و به آنها رسیدگی نکنی) چرا که هرگز برای کارهای فراوان و مهمی که انجام می دهی، از انجام نشدن کارهای کوچک معذور نیستی؛ نباید دل از آنها برگیری و برآنان چهره در هم کشی.
نتیجه آن که نیازمندان و درماندگانی که توان کار و فعالیت ندارند، باید در حکومت اسلامی بیمه شوند و بدون دریافت حق بیمه زندگی آنان تأمین شود. این قانون اختصاص به کارگزاران حکومت یا کارگران کارخانه ها ندارد، بلکه در حکومت اسلامی باید در مورد تک تک انسانها به طور مساوی اجرا شود.

پرستش و انگیزش

همانگونه که در مباحث قبل گفته شد انسان موجودی است که می تواند به سوی خیر و پاکی یا شر و ناپاکی حرکت کند. انسانهایی که راه صلاح را برگزینند، در حقیقت راه پیامبران را در پیش گرفته اند و اوامر خداوند در آنها، بهترین انگیزه ها را ایجاد
می کند؛ اینان در امور معنوی و سیر به سوی کمال، دارای مراتب متفاوتی هستند برخی از ترس عذاب و عده ای برای رسیدن به بهشت، دستورات خداوند را عمل می کنند، اما عده ای دیگر صرفاً برای این که خداوند لایق پرستش است، او را می پرستند و در این زمینه از همه چیز گذشته، قوی ترین و محکمترین و بادوامترین فعالیتها را بروز می دهند. آنان چون خدا را دوست دارند، بسیاری از نیازمندیهای مادی خویش را زیر پا گذارده، به خدایشان عشق می ورزند. اگر گذری به تاریخ انبیا و امامان و شهدا داشته باشیم، موارد این قبیل حرکتها را بسیار
می بینیم و ورقهای زرین تاریخ بشریت را مزین به آنها خواهیم یافت. قیام کربلا و شهادت پذیری ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و یاران با وفایش نمونه ی بارزی از این نوع حرکتهاست.
اکنون به چند آیه از قرآن مجید اشاره می شود:
و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و اسیراً إنما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لاشکوراً؛ (18)
و غذای (خود) را با این که به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند و (می گویند) ما شما را برای خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم.
در این واقعه بهترین حرکتهای انسانی به وقوع می پیوندد. علی و فاطمه و حسن و حسین - صلوات الله علیهم- سه روز پشت سر هم روزه می گیرند و هر روز به هنگام افطار مقدار نان جوینی که برای سیر کردن خود قرض گرفته اند، به مسکین و یتیم و اسیر می بخشند، آن هم بخششی که هیچ گونه انتظاری در پی آن نبوده، فقط خدا به طور مطلق طلب می شود؛ آنان افطار خویش را می بخشند و خود گرسنه می مانند.
کدام نیرویی می تواند چنین انگیزشی ایجاد کند که یک مرد به همراه همسر و دو فرزندش با میل و رغبت گرسنه بمانند و قوی ترین نیاز خود را به هیچ انگارند، غذایشان را به دیگران بدهند. آری برای انسانهای مؤمن تحصیل خشنودی خداوند از اهداف بسیار بزرگ است به گونه ای که آنان را به ارزشمندترین تلاشها وا می دارد:
الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبناً الله و نعم الوکیل فأنقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء واتبعوا رضوان الله و الله ذوفضل عظیم؛ (19)
اینها کسانی بودند (بعضی از) مردم به آنها گفتند مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده اند از آنها بترسید، اما آنها ایمانشان زیادتر شد و گفتند: خدا ما را کافی است و بهترین حامی ماست؛ به همین جهت آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگار باز گشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنها نرسیده، رضایت خداوند را دنبال کردند و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.
از این آیه معلوم می شود که ایمان به نحوی در انسانهای با ایمان ایجاد انگیزش می کند که مؤمنان برای جلب خشنودی خداوند از شایعه ی آمادگی دشمن به خود هراس راه ندادند و در میدان جنگ با شهامت ایستادند و خود رابرای پذیرش سخت ترین حوادث و شهادت در راه خدا مهیا نمودند.
در آیه دیگری از قرآن مجید آمده است:
محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تریهم رکعاً سجداً یبتغون فضلاً من الله و رضواناً؛ (20)
محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سر سخت و شدید و در میان خود مهربانند، پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود می بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند.
نتیجه آن که تربیت شدگان مکتب الهی پیامبر برای به دست آوردن رضای خداوند، هم قاطعانه با دشمنان می جنگند، هم با مؤمنان آرام و مهربانند و هم خاصعانه خداوند را عبادت می کنند.
این آیه، دلیلی دیگر بر تأثیر عظیم مسائل معنوی در بین افراد با ایمان می باشد. از این رو بر مدیران مسلمان لازم است که برای تحقق اهداف الهی حکومت اسلامی، روز به روز بر آگاهیهای اعتقادی اسلامی کارگزاران بیفزایند و ارتباط مسائل معنوی را با خدمت به مردم مسلمان و تقویت کشور اسلامی برای آنان تبیین کنند تا کارگزاران، جهت رسیدن به رضای خداوند در مسیر اهداف انقلاب اسلامی با تمام وجود تلاش نمایند.

یک نکته:

حرکتهایی که براساس امور معنوی به وجود آید دارای برتریهای بسیاری است که از جمله می توان به دوام و پایداری آن اشاره کرد. حرکتهایی که براساس مسائل معنوی به وجود آید در کوران حوادث از بین نمی رود، اضافه برآن از اطمینان بیشتری هم برخوردار خواهد بود، زیرا اگر فعالیتی با پشتوانه توجه به خدا انجام شد، در مسیر خود احتیاج به کنترل و نظارت ندارد، زیرا این افراد، خداوند را ناظر براعمال خود می بینند.
دلیل بر تأثیر عمیق این انگیزه و قابل اعتماد بودن آن، این است که حکومتهای جهان، اعم از حکومتهای سرمایه داری یا مذهبی برای کنترل درونی افراد از سوگند به عنوان بهترین پشتوانه استفاده می کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص319.
2. مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص 322.
3.برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص326.
4. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص329.
5. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص335.
6. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص339.
7. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص348.
8. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص348.
9. برداشت از مدیریت رفتار سازمانی، ج1، ص354.
10. شمس (91) آیه8.
11. بلد (90) آیه 10.
12. اعراف (7)، آیه 179.
13. تلخیص از انسان در قرآن، ص20 به بعد.
14. وسائل الشیعه، ج12، ص43.
15. غررالحکم، ج1، ص26.
16. میزان الحکمه، ج7، ص459.
17. نهج البلاغه، نامه53.
18. انسان (76) آیه 8و9.
19. آل عمران (3) آیه 173و174.
20. فتح (48) آیه29.

منبع: نبوی، محمد حسن، (1382)، مدیریت اسلامی، قم، انتشارات بوستان کتاب قم، چاپ هفتم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط