ضوابط تصمیم گیری در سازمان

یکی از مهمترین مسائل در کلیه فعالیتها و مراحل، تصمیم گیری است. تصمیم گیری در مباحثی مانند برنامه ریزی، انتخاب اهداف و طراحی برنامه، قبول کل برنامه و ابلاغ آن جهت اجرا، ترسیم سازمانی مناسب، سازماندهی مجموعه...
دوشنبه، 26 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضوابط تصمیم گیری در سازمان
ضوابط تصمیم گیری در سازمان

 

نویسنده: محمد حسن نبوی




 

اهمیت تصمیم گیری

یکی از مهمترین مسائل در کلیه فعالیتها و مراحل، تصمیم گیری است. تصمیم گیری در مباحثی مانند برنامه ریزی، انتخاب اهداف و طراحی برنامه، قبول کل برنامه و ابلاغ آن جهت اجرا، ترسیم سازمانی مناسب، سازماندهی مجموعه و بیش از همه در رهبری، همچنین در بخش پیگیری از مبحث کنترل به عنوان یکی از مهمترین فعالیت مدیران مطرح است.
تصمیم گیری در مدیریت دارای اهمیت بسیاری است، به نحوی که تصمیم گیری از مهمترین علل شکست یا موفقیت یک مدیر به شمار می رود. اگر کسی بتواند در کوران حوادث به خوبی تصمیم بگیرد، فردی موفق به حساب می آید.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در روایتی رأی افراد عاقل را موجب نجات قلمداد نموده و فرموده است:

رأی العاقل ینجی؛ (1)

رأی (و فکر) عاقل نجات می دهد.
در روایتی دیگر فکر و اندیشه فرد، میزان سنجش عقل او به حساب آمده است؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:

رأی الرجل میزان عقله؛ (2)

میزان عقل مرد، اندیشه ی اوست.
تصمیمهای صحیح و عاقلانه، امور مختلف سازمان را نظام می دهد و حرکت به سوی
«اهداف سازمانی» را ممکن می سازد.
در روایتی دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) تصمیمهای دقیق را موجب کمال سعادت انسان شمرده، می فرماید:

اذا اقترن العزم بالحزم کملت السعادة؛ (3)

هنگامی که «تصمیم» با «دقت» همراه گردید، سعادت کامل می شود.
اما اگر «تصمیم گیری» دستخوش سست فکری گردید و هر لحظه سازمان با تصمیم جدیدی روبه رو شد، مشکلات و معضلات سر بر می آورد و مجموعه به کلاف سر در گم تبدیل خواهد شد؛ در این شرایط مخالفان مدیر تقویت می شوند و با دست گذاردن بر روی ضعفها روز به روز افراد بیشتری را با خود همراه خواهند کرد و اگر دوستانی هم برای مدیر باقی مانده باشند، براثر قوت مخالفان تضعیف می گردند از میدان خارج خواهند شد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:

من ضعفت آرائه قویت اعدائه؛ (4)

کسی که افکارش ضعیف باشد دشمنان قوی خواهند شد.
آنهایی که هر آن ضعیفی ارائه می دهند، زمینه را برای نیرومند شدن دشمنان و ملامتهای آنان فراهم می نمایند و باعث شکست خود می شوند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:

عند کثرة العثار و الزلل تکثر الملامة؛ (5)

با زیاد شدن خطاها و لغزشها، سرزنش زیاد می شود.
اگر در «تصمیم گیری» ضعیف عمل شود، هم مدیر به شکست کشیده می شود و هم سازمان و مجموعه از پیگیری «اهداف سازمانی» باز خواهد ماند.

مراحل تصمیم گیری

برای این که در «تصمیم» ها دقت کافی مبذول گردد، گذر از شش مرحله پیشنهاد شده است:
مرحله ی اول: شامل تشخیص و تعیین مشکل و شناخت مسأله ای که در راه تحقق اهداف مانع ایجاد کرده می باشد. در این مرحله باید کوشش شود که مشکل اصلی و واقعی شناخته و به درستی تعریف شود و معلوم گردد که علت یا علل مشکل چیست. این مرحله یکی از مراحل مهم در تصیمیم گیری بوده و زیربنای همه «تصمیم» ها می باشد. اگر این مرحله به خوبی انجام نشود مراحل بعدی هم به انحراف کشیده می شود.
مرحله ی دوم: یافتن راه حلهای ممکن برای رفع مشکل می باشد. در این مرحله قبل از هر چیز باید دانست که هر مشکلی راه حلی دارد و برای هر تنگنایی حتماً راه خروجی خواهد بود.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
لکل ضیقٍ مخرج؛ (6)
برای هر تنگنایی راه خروجی هست.
اصلی که در این جا ثابت است، آن است که برای مشکلات راه حلی وجود دارد و در این اصل شک و تردیدی نیست. تنها چیزی که در این جا مطرح است، یافتن راه حل و اضافه نمودن بر تعداد راه حلهاست، زیرا هر چه راه های بیشتری به دست آید، می توان از بین آنها بهترین راه حل مناسب را انتخاب نمود و «تصمیم گیری» را به نحو صحیح تری انجام داد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء؛ (7)
کسی که از آرای گوناگون استقبال کند، لغزشگاه ها را خواهد شناخت.
افرادی که بر روی یک «تصمیم» متمرکز شده و به هیچ وجه دست بردار نیستند، خواسته یا ناخواسته دچار استبداد رأی شده اند. اما کسانی که آرای مختلف را جمع آوری کنند، بهتر می توانند نقایص هر یک از آنها را به خوبی تشخیص داده، در صد صحت «تصمیم» را بالا ببرند.
مرحله ی سوم: انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حلهاست، مثلاً در مدیریتها گاهی سود بیشتر و گاهی هزینه کمتر و زمانی رضایت بیشتر ارباب رجوع یا مشتری و... به عنوان معیار پذیرفته می شود؛ در هر صورت باید ملاک سنجش راه حلها نسبت به یکدیگر مشخص می شود.
مرحله ی چهارم: کلیه راه حلها با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار می گیرند که هر یک از راه حلها چه نتایجی را به بار خواهند آورد؟
مرحله ی پنجم: سنجش راه حلها نسبت به هم با توجه به معیار پیش بینی شده در مرحله ی سوم و نتایج برآورد شده در مرحله ی چهارم می باشد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
اضربوا بعض الرأی ببعض یتولد منه الصواب؛ (8)
افکار مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید، راه صحیح از آن به دست خواهد آمد.
برخورد افکار گوناگون با یکدیگر موجب بروز بهترین فکر و تصمیم خواهد شد و انسان را به درستی و صحت انتخاب، مطمئن می سازد.
مرحله ی ششم: انتخاب یک راه حل از میان کلیه راه هاست. (9)

لوازم تصمیم گیری

مقصود از لوازم تصمیم گیری مسائلی است که باید در همه ی مراحل یاد شده، مورد توجه باشد تا در صد احتمال خطای «تصمیم» ها کاهش یابد:

1.عاقبت اندیشی

عاقبت اندیشی در تصمیم گیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر مسؤول باید در تمام مراحل تصمیم گیری به فرجام تصمیمها توجه داشته باشد و هر تصمیم را در دنیای اجرا و ابلاغ ببیند، واکنشها و تنشها یا نتایج مثبت و منفی آن را به خوبی درک نماید.
در مورد «عاقبت اندیشی» و اهمیت آن از نظر روایات، مطالبی در مبحث «پیش بینی» مطرح گردید، اما اکنون دو روایت دیگر به عنوان نمونه مطرح می گردد:
عن علی (علیه السلام): اذا هممت بامر فاجتنب ذمیم العواقب فیه؛ (10)
هنگامی که برکاری تصمیم گرفتی از عواقب ناپسند آن بپرهیز.
در تصمیمها باید به عاقبت و نتایج آینده آن اندیشید؛ اگر موجب سرزنش و مذمت می شود از انتخاب آن خودداری کرد.
مدیران نباید تحت تأثیر نتایج زود گذر قرار گیرند و براساس کنشها و واکنشهای مقطعی یا تعریف و تمجید و سخنان بی عمق بعضی از مردم تصمیم بگیرند، بلکه باید با ژرف نگری آینده های دور را مورد توجه قرار دهند و در صورتی که نتایج، مفید و روشن به نظر رسید، تصمیم بگیرند، والا از تصمیم گیری خودداری نمایند.
علی (علیه السلام) می فرماید:
مکروه تحمد عاقبته خیر من محبوب تذم مغبته؛ (11)
(کار) ناخوشایندی که آینده آن پسندیده است از (کار) دوست داشتنی که آینده ای ناپسند دارد بهتر است.
از این روایت به خوبی فهمیده می شود که نباید به کارهای مقطعی که دارای نتایج مثبت، اما زود گذر، دلخوش بود و سازمان را از حرکتهای ارزشمند عمیق و بنیادین بازداشت.

2. استفاده از تجارب

در بخش «پیگیری» از مبحث «کنترل» مطالبی درباره اهمیت حفظ تجارب لزوم ثبت آنها بیان گردید. در تصمیم گیری استفاده از آن تجارب بسیار ارزشمند بوده می تواند اطلاعات کافی از تصمیمهای مشابه را در اختیار مدیر قرار دهد؛ در این راه می توان از نظریات مجریان آگاه نیز استفاده کرد.
اگر از تجربه ها به خوبی استفاده شود، خطای تصمیم ها کاهش خواهد یافت و از ارزش بیشتری برخوردار خواهد شد. کسانی که از تجارب به درستی بهره گیرند، فکر و اندیشه ی آنها دقیق تر و ارزشمندتر خواهد شد؛ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
رأی الرجل علی قدر تجربته؛ (12)
اندیشه ی شخص به اندازه ی تجربه اوست.
هر کس هر اندازه دارای تجربه ی بیشتری باشد، فکر بهتر و دقت زیادتری خواهد داشت. (13)

3. مشورت

مشورت در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است تا آن جا که پیامبر اسلام مأمور می شود در امور مربوط به اداره ی جامعه با مسلمانان مشورت نماید و پس از آن تصمیم گرفته، بر خدا توکل کند؛ قرآن مجید می فرماید:
و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله إن الله یحب المتوکلین؛ (14)
و در کارها با آنها مشورت کن، اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش) برخدا توکل کن، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
بنابر آنچه در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده در موارد بسیاری آن حضرت با اصحاب مشورت کرده و نظر آنها را عمل می فرمود:
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
حق علی العاقل أن یستدیم الاسترشاد و یترک الاستبداد؛ (15)
بر عاقل حق است که همواره از دیگران راهنمایی بخواهد و استبداد را ترک کند.
باز هم آن حضرت می فرماید:
العاقل من اتهم رایه و لم یثق بکل ما تسول له نفسه؛ (16)
عاقل کسی است که فکر و نظر خود را متهم می کند و بر هر چه نفسش خوب جلوه می دهد، تکیه نمی کند. افرادی که عاقل و دانا هستند از خودپسندی در رأی و نظر پرهیز نموده، سعی می کنند با طلب راهنمایی از دیگران در تشخیص راه از بیراهه به اشتباه نیفتند.
بعضی از افراد هنگامی که در تنگنا قرار می گیرند اهل مشورت می شوند، اما هنگامی که راه را بر خود باز می بینند و احساس می کنند که درست عمل می نمایند با هیچ کس مشورت نمی کنند و حال آن که از این دو روایت به خوبی معلوم می شود که انسان عاقل همیشه مشورت می کند، حتی در مواردی که خیال می کند راه را صحیح می رود، باز فکر خود را متهم می کند و استبداد به خرج نمی دهد.
بعضی مشورت می کنند، ولی استبداد رأی نشان داده، همانگونه که به نظر خودشان می رسد عمل می کنند و حال آن که انسان باید با افراد اهل نظر و عاقل مشورت کند و اگر او را راهنمایی کردند، عمل نماید تا به نتیجه مطلوب برسد.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
اطع العاقل تغنم؛ (17)
از انسان دانا اطاعت کن، بهره خواهی برد.
اما اگر کسی به جای اطاعت از فرد عاقل سعی در بی ارزش جلوه دادن اندیشه و ضایع کردن شخصیت او نمود، نه تنها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، بلکه سست فکر بودن خود را به اثبات خواهد رساند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
من ضیع عاقلاً دل علی ضعف عقله؛ (18)
کسی که به عاقلی بی اعتنایی کند، ضعف عقل خود را نشان داده است.
نتیجه آن که افراد مؤمن باید با انسانهای عاقل مشورت کنند و از راهنماییهای آنان استفاده نمایند و هرگز در جهت تضعیف نیروهای خوش فکر و اندیشمند حرکت نکنند.

فواید مشورت

مشورت دارای فواید بسیاری است که در این جا به چند نمونه اشاره می شود:
الف) مشورت از لغزشهای انسان می کاهد.
ب) استعدادهای زیردستان را رشد می دهد.
پ) اگر نتیجه تصمیم مثبت باشد، کمتر مدیر مورد حسد قرار می گیرد، زیرا افراد خود را صاحب یا شریک این موفقیت می دانند.
ت) اگر نتیجه شکست باشد، سرزنش و ملامت کمتری متوجه مدیر می شود.
ث) میزان دوستی و علاقه افراد به مدیر و پیشرفت سازمان به خوبی روشن می شود.

تذکر:

افرادی که مورد مشورت قرار می گیرند، هر چه از آگاهی و تخصص بیشتری برخوردار باشند، نتیجه بهتری به دست خواهد آمد؛ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
افضل من شاورت ذوالتجارب؛ (19)
با فضیلت ترین کسی که با او مشورت می کنی فرد دارای تجربه است.

4. رعایت خطوط کلی برنامه جامع و برنامه عملیاتی

«تصمیم» ها نباید مخالف با برنامه جامع و یا برنامه عملیاتی باشد، بلکه هر تصمیم باید به گونه ای بوده که در جهت سیر کلی سازمان باشد و تحقق برنامه جامع و عملیاتی را میسر سازد.

قاطعیت

از بهترین ویژگیهای یک «تصمیم» صحیح، قاطع بودن آن است. قاطعیت به معنای قطع کردن و فیصله دادن به امور و حل مشکلات است، نه سماجت و یک دندگی.
بعضی خیال می کنند «قاطعیت» به معنای پافشاری بیش از حد بر تصمیم است تا آن جا که اگر دلایل فراوانی، خطا بودن تصمیم را ثابت کرد، باز هم برآن سماجت ورزیده، دست بردار نیستند، در حالی که می توان گفت: یکی از مشکلترین و با ارزشترین موارد اعمال قاطعیت، تغییر تصمیمهای غلط می باشد، زیرا در این موقعیت تصمیم گرفتن و از ادامه ی خطا جلوگیری کردن و ایستادگی در مقابل حرفها و تنشها کاری سخت و دشوار است. بعضی هم تصور می کنند «قاطعیت» به معنای سختگیری و فشار بر زیردستان و بی اعتنایی به سخنان مردم است. آنان براین باورند که فرد قاطع، کار را پیگیری می کند تا به نتیجه مطلوب برسد، ولو این که با انواع سختگیریهای طاقت فرسا بر کارکنان همراه باشد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
العسر لوم؛ (20)
شفار و سختگیری پستی است.

نمودهای قاطعیت

قاطعیت در تصمیم گیری دارای دو نمود بسیار اساسی است:
1. یافتن و انتخاب تصمیمی قاطع و کارساز به نحوی که مشکل را به طور اساسی حل کند و درگیری را به طور کامل فیصله دهد، نه آن که تصمیمی ناقص اتخاذ و مسأله به طور مقطعی حل گردد، زیرا اگر به این شکل تصمیم گیری شد، فردا باز همان مشکل بروز خواهد کرد و مدیر ضعیف هم باز به تکرار حرکتهای نیم بند سابق خواهد پرداخت.
2. ابراز تصمیم به طور قاطع و به دور از هرگونه تردید و شک و دودلی.

توضیح:

بعضی از افراد در انتخاب تصمیم بسیار تردید می کنند و وسواس به خرج می دهند و غالباً در این حالت باقی می مانند. اینان در اتخاذ تصمیم ضعیفند، اما دسته دیگری در انتخاب تصمیم ضعیف نیستند، بلکه تصمیم گیری می کنند و خیلی هم جدی ابلاغ می کنند، ولی تصمیم کارسازی نبوده، افراد را دچار سرگیجه و سرگردانی می کند.
به عنوان مثال ممکن است دو تن از معاونان مدیر با یکدیگر اختلاف داشته باشند و هر چه برای حل اختلاف به مدیر مراجعه می کنند، او در تصمیم گیری دچار تردید شده، حدود کاری هیچ کدام را تعیین نمی کند و در پایان با نصیحت و بدون نتیجه جلسه را ختم می کند. گاهی تصمیم می گیرد و ابلاغ هم می کند، اما تصمیم قاطع و کارساز نیست، بلکه بر اثر ملاحظات فراوان تصمیم ضعیف و غیر مفیدی را اتخاذ می کند و با ابلاغ آن، مشکلات بیشتری به وجود می آورد.
در خور یادآوری است که گاهی ضروری است مدیر این چنین با قضایا برخورد کند و از کنار بعضی از کارها با مسامحه و نصیحت و امثال این حرفها بگذرد؛ اما اگر این مسأله به صورت یک خصلت در وجود مدیر در آمد به نحوی که در تمام کارها این چنین عمل کرد، دچار مشکل عدم قاطعیت شده، باید در اصلاح این حالت بکوشد.

موانع قاطعیت

علل عدم قاطعیت می تواند مسائل بسیاری باشد، ولکن در این بحث با توجه به روایات، چند علت به عنوان نمونه مطرح می شود:

1. تردید و دودلی

این حالت یکی از حالات خطرناک و مهلک برای مدیریت است، زیرا تردید و دودلی مانع بزرگی در برابر تصمیم گیری است. کسی که نتواند در امور مربوط به مدیریت تصمیم بگیرد، نمی تواند مدیریت کند. کسانی که در هر مسأله ای با وسواس و تردید و احتیاطهای بیش از حد و توقفهای بیجا از اتخاذ تصمیمی قاطع عاجز می مانند، هرگز موفق نخواهند بود.
عده ای از مبتلایان به این بیماری هنگامی که مورد اعتراض واقع می شوند، می گویند: «باید با دقت عمل کرد، نمی توان بی گدار به آب زد» و امثال این حرفها و حال آن که باید به این افراد فهماند که دقت و تدبیر بسیار خوب است، اما در حد معقول و متعارف آن، ولی اگر بیش از آن تردید شود موجب رکورد و اختلال امور
می گردد و هیچ کاری به سامان نخواهد رسید.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
رو تحزم، فاذا استوضحت فاجزم؛ (21)
در کارها فکر کن، به راه دقیق و صحیح خواهی یافت. پس هنگامی که امور برایت روشن شد، تصمیم بگیر.
در هر کاری باید فکر کرد، اما تا زمانی که جوانب روشن شود و پس از آن باید تصمیم گرفت.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
اذا استنبت فاعزم؛ (22)
هنگامی که مسائل برایت روشن شد، تصمیم بگیر.
مدیر باید مرز حزم و دقت در کارها را با تعللهای بیجا بشناسد و در حد لازم فکر کند، زیرا تفکر درباره امور لازم و ضروری است اما پس از فکر کردن و معلوم شدن اطراف کار، سستی به خرج دادن غلط و بی معناست.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
قدر ثم اقطع و فکر ثم انطق و تبین ثم اعمل؛ (23)
اندازه بگیر سپس قطع کن و فکر کن پس از آن سخن بگو و بشناس سپس عمل کن.
اگر در کاری اندازه گیری شد و حدود و ثغور آن معلوم گردید، باید با قاطعیت مسأله را فیصله داد و اقدام کرد و همچنین پس از واضح شدن جوانب کار باید عمل نمود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
الحزم بضاعة، التوانی إضاعة؛ (24)
دقت در امور، سرمایه است و انتظار کشیدن (بیجا) ضایع کردن است.

معالجه:

در مدیریت لازم است با سستی در تصمیم گیری مبارزه کرد و با عزم راسخ کارهای صحیح را شروع کرد. تصمیم گرفتن و بی اعتنایی به وسوسه های بیجا بهترین راه درمان تردید و دودلی است.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
ضادوا التوانی بالعزم؛ (25)
به وسیله تصمیم گیری، با انتظار کشیدنهای (بیجا) مبارزه کنید.
اگر خوب و به موقع تصمیم گرفته شود و وسوسهای بیجا و تعللهای بی مورد اعتنا نشود و با قاطعیت تصمیم گیری شود، کم کم این بیماری مرتفع خواهد شد. تردید و دودلی موجب می شود که مدیران در اتخاذ تصمیم تعلل ورزیده، بهترین فرصتها را از دست داده خود را به غم و اندوه مبتلا گردانند.
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
افضل الرأی مالم یفت الفرص و لم یورث الغصص؛ (26)
بهترین اندیشه ها آن است که فرصتها را از بین نبرد و غم و اندوه به ارث نگذارد.

2. ترس

علت دیگری که موجب سستی در تصمیم گیری می شود، خوف و ترس است. بعضی از مدیران با تصور ناکامی و به خیال این که اگر زمانی با شکست مواجه شوند، مورد نکوهش دشمنان واقع می شوند، دچار ضعف در تصمیم گیری می گردند.
همانگونه که در مباحث گذشته مطرح گردید، لازم است در تصمیم گیری خطرات و مشکلات را پیش بینی کرد و در مورد آنها تحلیل دقیق و روشنی به دست آورد و برای موانع برنامه صحیحی فکر کرد و زمینه را برای انتخاب تصمیمی عاقلانه آماده ساخت. دقت در امور تا این حد لازم و ضروری و ارزشمند است، اما اگر بیش از این مقدار در مورد خطرها و مشکلات توقف شود و با بزرگ جلوه دادن آنها از اتخاذ تصمیمی قاطع خودداری گردد صفت مذموم «ترس» حاکم شده است.
ترس از صفات زشت بوده و در روایات مورد نکوهش واقع شده است اینک از باب نمونه یک روایت ذکر می شود؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
الجبن ذل ظاهر؛ (27)
ترس، ذلت آشکار است.
افراد ترسو در اداره زندگی شخصی و حل مشکلات آن ناتوانند، مصائب بسیاری به وجود می آورند. اگر این افراد در پست مدیریت قرار گیرند مشکل فراگیر شده، سازمان را دچار تزلزل و سستی می کنند و در مشکلات از تصمیم گیری ترسیده، ذلت و عجز خود را ظاهر می سازند.
علل تزلزل و ترس در مدیران مسائل مختلفی می تواند باشد که در ذیل به چند مورد کلی و مبتلا به اشاره می شود:
1. قدرتهای جهانی؛
2. مسؤولان مافوق؛
3. ورشکستگی سازمان؛
4. عدم موفقیت؛
5. افراد بزن بهادر مجموعه یا خارج از مجموعه؛
6. برکناری از ریاست؛
7. اخراج؛
8. بی آبرویی؛
در همه موارد مذکور اگر تهدیدی واقعی وجود داشته باشد، باید برای آن فکری کرد و با برنامه و دقیق وارد کار شد، اما اگر در حد ترس باشد لازم است با تقویت ایمان و یاد خداوند بر این حالت چیره گشت و با صلابت و مردانگی، ترس و دلهره را از خود دور ساخت.
قرآن مجید می فرماید:
الا إن اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین امنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة لاتبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم؛ (28)
آگاه باشید اولیای خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند، کسانی که ایمان آوردند و از مخالفت فرمان خدا پرهیز کردند، در زندگی دنیا و آخرت شاد و مسرورند. وعده های الهی تخلف ناپذیر است و این رستگاری بزرگی است.
کسانی که ایمان آورند و تقوا پیشه کنند از دوستان خدایند؛ آنان هیچ ترس و اندوهی ندارند.
ترسهای بی مورد، زاییده ی ایمان ضعیف می باشد. هر چه ایمان قوی تر شد، ترس و اندوه انسان کمتر می شود.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمود:
یا علی، من خاف الله عزو جل خاف منه کل شیء و من لم یخف الله اخافه الله من کل شیء؛ (29)
یا علی، کسی که از خداوند عزو جل ترسید همه چیز از او خواهد ترسید و کسی که از خداوند نترسید، خداوند او را از همه چیز می ترساند.
نتیجه آن که کسانی که از غیر خدا می ترسند، به علت آن است که بر اثر ضعف ایمان از خدا نمی ترسند، اما اگر ایمانشان قوی شد و از خداوند ترسیدند، خوف از غیر خدا برای آنان معنا و مفهوم ندارد.

3. هوسهای مردم

یکی دیگر از علل عدم قاطعیت در تصمیم گیری، توجه به هوسهای بیجای مردم است. اگر کسی بخواهد در پست مدیریت برای خشنودی و هوسهای بی مورد مردم تصمیم بگیرد، چون در هر تصمیمی عده ای را مخالف می یابد، هیچ گاه عزمی جزم نمی کند و از صفت ارزشمند قاطعیت دور می گردد. به طور کلی در تصمیم گیریها باید قوانین الهی و رضایت پروردگار را به عنوان ارزشمندترین ملاک در نظر گرفت، اگر کاری مخالف دستورات خداوند بود، از انجام دادن آن پرهیز کند گر چه همه مردم به آن علاقه مند باشند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
و لا تسخط الله برضی احد من خلقه، فإن فی الله خلفاًَ من غیره و لیس من الله خلف فی غیرة؛ (30)
و هرگز خداوند را برای رضایت احدی از مخلوقاتش به خشم نیاور، چرا که خداوند جای همه کس را می گیرد و کسی نمی تواند جای خداوند را بگیرد.
اگر کسی برای رضای مردم، خداوند را از خود ناراضی کند، انسان بسیار بدبخت و بیچاره ای است. عده ای برای منافع خود دین فروشی می کنند، اینها انسانهای بدبختی هستند، اما از آنها شقی تر و بدبخت تر کسانی هستند که برای منافع دیگران خود را به گمراهی بیندازند؛ در روایتی آمده است:
سئل امیرالمؤمنین (علیه السلام): ای الخلق اشقی؟ قال: من باع دینه بدنیا غیره؛ (31)
از امیرالمؤمنین سؤال شد که چه کسی از همه شقی تر است؟ آن حضرت فرمود: کسی که دینش را برای دنیای دیگری بفروشد.
نتیجه آن که در تصمیمها باید رضای خداوند را در نظر گرفت، کاری به هواهای نفسانی مردم نداشت. اگر کسی رضای خداوند را تحصیل کند، خداوند مردم را هم از او راضی کرده، مشکلاتش را برطرف خواهد کرد؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنیاه؛ (32)
کسی که بین خود و خداوند را اصلاح کرد، خداوند بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد و کسی که امر آخرتش را اصلاح نمود، خداوند امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد.

4. خویشان و نزدیکان

مسأله دیگری که مانع از قاطعیت در تصمیم گیری می شود، مراعات نورچشمیها و خویشان و نزدیکان است. گاهی مدیران درباره ی تخلفات زیردستان، قاطع و سریع و نیرومند عکس العمل نشان می دهند، اما هنگامی که همان تخلف از نزدیکانشان سر زد، از آن عکس العملها خبری نمی شود بلکه به آرامی و با اغماض فراوان از کنار آن گذشته و از اتخاذ تصمیمی قاطع پرهیز می کنند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
و الزم الحق من لزمه من القریب و البعید و کن فی ذلک صابراً محتسباً واقعاً ذلک من قرابتک و خاصتک حیث وقع و ابتغ عاقبته بما یثقل علیک منه، فإن مغبة ذلک محمودة؛ (33)
حق را درباره آن که شایسته است، چه خویشاوند و چه بیگانه رعایت کن و در این باره صابر باش و به حساب خدا بگذار، هر چند این کار موجب فشار بر یاران نزدیکت شود و سنگینی این راه را برای سرانجام ستوده ی آن تحمل کن.
در این بخش از نامه امام (علیه السلام) به چند مسأله اشاره شده است که اکنون دو مورد از آن را بیان می نماییم:
الف) این که اجرای حق درباره دور و نزدیک کار سنگینی است، چرا که مقاومت و ایستادگی در مقابل هجوم عواطف، ایمان و استواری می طلبد.
ب) این که رعایت عدالت نسبت به خویشان و نزدیکان، پایان آبرومندی خواهد داشت. اگر کسی بتواند حق را در مورد همه اجرا کرده، این بار سنگین را تحمل می کند، وجدانهای آگاه و چشمان بیدار و قلبهای پاک و زبان انسانهای با ایمان او را ستایش خواهند کرد و در بین مردم شرافتمندانه خواهد زیست.

5. استهزا

معمولاً هر تصمیمی عده ای مخالف خواهد داشت. مخالفان در مورد «تصمیم » ها، واکنشهای گوناگونی بروز می دهند، عده ای رسماً مخالفت کرده و در برابر تصمیم مقاومت می کنند، عده ای هم مخفیانه و به اشکال گوناگون با تصمیم جدید مبارزه نموده و در جهت جلوگیری از آن اقدام می نمایند.
یکی از این واکنشها «استهزا و مسخره» است. این حربه برخلاف تصور از کارآیی بسیار زیادی هم برخوردار است، گاهی آن چنان کارساز می شود که نه تنها «تصمیم» ها را نقض می کند، بلکه مدیران را ترسانده، قاطعیت آنان را نابود می نماید، به نحوی که در تصمیم گیریها، استهزای مخالفان مانند کابوسی وحشتناک آنان را از هر اقدامی باز می دارد.
مدیران باید در تصمیم گیری بدون توجه به مسخره کنندگان و با آرامش و متانت کامل آنچه را که حق تشخیص دادند به کار گیرند، استوار و پا بر جای عمل کنند.
قرآن مجید درباره عده ای از انسانهای وارسته چنین می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم؛ (34)
ای کسانی که ایمان آورده اید اگر کسی از شما از آیین خود باز گردد (به خدا زیانی نمی رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند.
در روایات زیادی که از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده، می خوانیم که این آیه در مورد حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.
در روایت دیگری می خوانیم: هنگامی که از پیامبر درباره این آیه سؤال کردند، دست خود را بر شانه ی سلمان زد و فرمود: «این و یاران او و هموطنان او هستند». (35)
با توجه به شأن نزولهایی که ذکر گردید امیرالمؤمنین یا ایرانیان با ایمان و پارسایی که قرآن مجید از آنان به بزرگی یاد کرده است، دارای ویژگیهای بسیار ارزشمندی اند که از آن جمله نترسیدن از مسخره کنندگان است.
مدیرانی که دارای ایمانی استوار و قوی باشند، از مسخره و سرزنش دیگران هراسی به خود راه نداده، با قدرت تصمیم می گیرند و عمل می کنند و مانند کوه، استوار و پا برجا با بی اعتنایی، تند بادهای استهزا را در جهانی از متانت به مسخره می گیرند.

6. حرف مردم

سرانجام در پایان بحث «موانع قاطعیت» به حرف مردم می رسیم. سخن بسیار است، اگر انسانها بخواهند بر اساس حرفهای دیگران حرکت کنند، هر لحظه باید به سویی دیوانه وار حرکت کنند. مدیران مسلمان باید به دور از جنجالها راه خود را انتخاب کنند و براساس حق و عدل به پیش روند، نه آن که حرف یک کارمند «تصمیم» آنان را بدزدد، یا جنجالهای تبلیغاتی جهان آنان را به خضوع کشاند.
مدیر باید برای تصمیم گیریهای حساس در مکان خلوتی بنشیند و همه پیرایه های اطراف خود را بزداید، دیوارهای بلند و مخوف تبلیغات و جو حاکم را بشکند و در ورای همه هیاهوها و حرف و نقلها دستورات نورانی قرآن و روایات را ببیند، آرام و متین و استوار تصمیم بگیرد و پس از آن اقدام کند. تنها زمانی ترسیدن از حرف مردم بجاست که فردی بخواهد خطایی مرتکب شود؛ در این صورت باید از تصمیم گیری خودداری کند و از عقاب آخرت و نکبت دنیا بترسد، زیرا چنین انسانی نه دنیای آبادی خواهد داشت، نه آخرت سعادتمندی.
مسلمان باید براساس حق عمل کند و خدا را از خود راضی نماید و به حرفهای بیجای مردم هیچ اعتنایی نکند. اگر جو حاکم برجامعه نماز را زشت، پاکی را پلیدی و عزت را در ذلت و بردگی جهانخواران بداند، نباید در وجود و روح و فکر مسلمان تأثیر گذارد و او را اندوهگین نماید.
امیرالمومینن علی (علیه السلام) درباره حرف مردم چنین می فرماید:
لا یسوئنک ما یقول الناس فیک، فإنه إن کان کما یقولون کان ذنباً عجلت عقوبته و إن کان علی خلاف ما قالوا کانت حسنةً لم تعلمها؛ (36)
سخنانی که مردم درباره ی تو می گویند تو را ناراحت نسازد، زیرا اگر همانگونه که می گویند گناهی باشد، در کیفر آن تعجیل شده و اگر برخلاف آنچه می گویند باشد، حسنه ای است (برای تو) در حالی که آن حسنه را انجام نداده ای.
پس انسان باید بین خود و خدایش را صاف و زلال کند و کاری به سخنان مردم نداشته باشد.
گفتنی است که اگر بتوان بدون ارتکاب جرم، رضایت مردم را فراهم کرد، کار بسیار خوب و پسندیده ای است؛ پس در هر جایی که می شود بدون عمل خلاف، مردم را راضی نگه داشت و از نکوهشهای آنان در امان بود، باید براساس رضایت عامه ی مردم عمل کرد و از ایجاد دردسرهای بیجا پرهیز کرد.
عن علی (علیه السلام): لا تسرع الی الناس مما یکرهون فیک مالا یعلمون؛ (37)
به چیزهایی که مردم از آن ناخشنود می شوند، سرعت مگیر اگر چنین کردی درباره تو چیزهایی که نمی دانند می گویند.
درباره ی رضایت عامه مردم مطالبی در مباحث آینده مطرح خواهد شد.

لغزشگاه ها در تصمیم گیری

موارد مهمی که انسان را در تصمیم گیری دچار لغزش می کند، مسائلی بود که در علل عدم قاطعیت برشمردیم، آن مسائل عبارت بودند از تردید دودلی، ترس، پیروی از هوسهای مردم، خویشان و نزدیکان، استهزا و حرف مردم. عوامل دیگری هم موجب لغزش و انحراف در تصمیم گیری می شود که در ذیل مورد بحث قرار می گیرد (در این بخش مشکل در اتخاذ تصمیم به شکل قاطع آن نیست، بلکه مشکل آن است که تصمیم گرفته شده قاطع هم هست لیکن خود تصمیم دارای اشکال و انحراف است که در این مبحث علل آن لغزشها بررسی می شود).

1. پیروی از هوسهای نفسانی

یکی از لغزشگاه های اساسی در تصمیم گیری، پیروی نمودن از هوسهاست. اگر هوسها در تصمیم های مدیر دخالت یافتند، مجموعه دستخوش حوادث و تصمیم گیریهای نابجا شده و از عزمهای عاقلانه تهی خواهد گشت؛ برای این که تأثیر هواهای نفسانی در تصمیم گیری ملموس شود توجه شما را به مثالی جلب می کنیم:
شما جلسه ای را در نظر بگیرید که برای تخصیص چند اتومبیل به تعدادی از کارکنان با قیمت و اقساط مناسب تشکیل شده و اعضای جلسه می خواهند شاخصهایی انتخاب کنند تا به افرادی که امتیاز بیشتری دارند، اتومبیل تعلق گیرد. در این جلسه افرادی که دارای سابقه بیشتری اند، سابقه را اصل دانسته، بهترین امتیاز را برای آن پیشنهاد می کنند و کسانی که دارای سابقه کمتری هستند و تصور می کنند افراد کارآمدتری هستند، ملاک واقعی را کارآیی افراد پیشنهاد می کنند و افرادی که فرزند بیشتری دارند، تعداد فرزندان را به دلیل احتیاج بیشتری به اتومبیل، اصل می دانند و... بالاخره همه قالبی را پیشنهاد می کنند که به اندازه قد و قواره خودشان باشد. کمتر فردی پرده های هواهای نفسانی را می درد و خواسته ها و تمایلات خود را نادیده می گیرد و با چشمانی نافذ و حقیقت بین به واقعیت می نگرد و این امر محقق نمی شود و مگر با پشتوانه ایمانی استوار و پابرجا؛ از این رو بر مدیران مسلمان لازم است که در تصمیم گیریها هواهای نفسانی را از خود دور سازند و حق و عدل را ملاک قرار دهند و براساس آن تصمیم گیری کنند.
علی (علیه السلام) می فرماید:
خیر الاراء أبعدها عن الهوی و اقربها من السداد؛ (38)
بهترین افکار و نظرها دورترین آنها از هوای نفس و نزدیکترین آن به صحت و واقعیت است.
کسانی که براساس هواهای نفسانی حرکت کنند، عزم و تصمیمهای آنان ضعیف گردیده، قوت لازم را از دست خواهند داد.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
من قوی هواه ضعف عزمه؛ (39)
کسی که هوای نفس را قوت بخشید تصمیمش ضعیف خواهد گشت.

2. تصمیم گیری بدون تمرکز

کسانی که برای حل مشکلات در بین راه تصمیم می گیرند، تصمیمهای ناپخته ی فراوانی عرضه کرده، خطاهای بسیاری خواهند داشت.
برخی از مدیران در بین راه دستور می دهد و یا به سؤالات پاسخ می گویند و به خیال خامشان مشکل مراجعه کنندگانشان را حل می کنند. گاهی هم با مشاهده ی مسأله خلافی فریاد بر می آورند و در حالی که خشمگینند، تصمیم می گیرند و دستور هم می دهند. اینان با سرعت تصمیم می گیرند و با همان سرعت هم از تصمیم خود منصرف می شوند.
دستور دادن بدن تمرکز و سنجش، کارکنان را با اوامر متضاد درگیر نموده، دچار سردرگمی و بلاتکلیفی می کند و در این میان تنها افراد فرصت طلب به مرادشان می رسند.
شخصی نقل می کرد که ما با فلان مدیر همکاری داشتیم و عمده مشکلاتمان را در راه دستشویی حل می کردیم، زیرا اگر در حالت عادی به او مراجعه می کردیم، جوانب کار را می سنجید و پس از سؤال و جواب فراوان ممکن بود موافقت نکند، اما در حالی که با عجله به طرف دستشویی حرکت می کرد، هر چه می گفتیم قبول می کرد و هر نامه یا چکی را هم امضا می زد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
لا رأی لحاقن و لا حازق؛ (40)
برای کسانی که از ادرار در فشارند و کسانی که در تنگنا هستند رأی و اندیشه ای نیست.
افرادی که در تنگنای مشکلات گوناگون یا ناراحتیهای جسمی قرار گرفته اند، نباید تصمیم بگیرند، زیرا هرگز در این شرایط نمی توانند جوانب امور را در حد لازم بسنجند. معاونان و کارکنان و زیردستان هم نباید در حالت اضطراب یا در میان راه در صدد حل مشکلات باشند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
لا تلتبس بالسلطان فی وقت اضطراب الامور علیه، فإن البحر لا یکاد یسلم راکبه مع سکونه فکیف مع اختلاف ریاحه و اضطراب امواجه؛ (41)
در هنگام اضطراب امور برسلطان، خود را به او نزدیک مکن! همانا در حالی که دریا آرام است، امید به سلامت کشتی نیست، چگونه می توان به سلامت امیدوار بود در حالی که بادهای مختلف ورزیده و امواج دریا خروشان است.
خلاصه آن که اگر خوب فکر شود و مراحل تصمیم گیری به گونه ای که شرح آن گذشت رعایت شود و مدیر در حال اضطراب نباشد، باز هم معلوم نیست تصمیمهایش صحیح باشد، چه رسد به آن که بدون تمرکز و در بین راه تصمیم گیری شود.

3. ناپختگی

یکی دیگر از لغزشگاه های تصمیم گیری «ناپختگی» است. انسان در پست مدیریت با نظریات و آرای بسیاری برخورد می کند. بعضی از این نظریات از ژرف نگری و دقت کافی برخوردارند، اما بسیاری از آنها خیلی سطحی اند و از ارزش لازم تهی، زیرا اظهار نظرها بسیار است، ولی اندیشه ها و افکار پخته و سنجیده بسیار کم می باشد؛ امیرالمومینن علی (علیه السلام) می فرماید:
الرأی کثیر و الحزم قلیل؛ (42)
رأی بسیار است و (افکار) سنجیده کم.
از این رو باید با دقت، افکار و نظریه های عمیق را شناخت، سپس تصمیم گیری کرد و از عجله بی مورد خودداری نمود.
علی (علیه السلام) می فرماید:
رأی الشیخ احب الی من جلد الغلام؛ (43)
اندیشه ی پیر نزد من دوست داشتنی تر از سرعت جوان است.
یا در جایی دیگر آن حضرت می فرماید:
رای الشیخ احب من حیلة الشباب؛ (44)
فکر پیر دوست داشتنی تر از چاره اندیشی جوان است.
نظر ابتدایی پیرمرد با تجربه بهتر از چاره اندیشی های جوان ناپخته و خام است.

4. فریب

مدیر باید مواظب باشد که تحت تأثیر فریب نیرنگبازان تصمیم گیری نکند. انسانهای نیرنگباز با تعریف و تمجید از مدیر و صادق جلوه دادن خویش و تحریف حقایق و واقعیتها می کوشند تا مدیران را فریب دهند و آنان را به تصمیم گیریهای نابجا وادار سازند و مقاصد خود را به دست آنان تحصیل نمایند.
این جاست که مدیر باید با تیزهوشی، فریب حیله گران را بشناسد و نقشه های آنان را نقش بر آب کند و این شناخت حاصل نمی شود مگر با حزم و دقت در امور؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
إن الحازم من لایغتر بالخدع؛ (45)
همانا دور اندیش کسی است که با نیرنگها فریب نخورد.

افشای تصمیم

بعضی از افراد قبل از این که درباره ی مسأله ای تصمیم گرفته شود، تصمیمهای احتمالی را برای دیگران بازگو می کنند، به گونه ای که مخاطب تصور می کند که کار تمام شده و این تصمیم اجرا می شود، اما پس از چندی خبر می رسد که در فلان جلسه طرح مذکور بررسی شده و مورد قبول واقع نگردید؛ این حرکات موجب مفسده گردیده، مشکل آفرین می شود.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
اظهار الشیء قبل أن یستحکم مفسدة له؛ (46)
اظهار چیزی قبل از آن که (پا برجا)و محکم شود، برای آن چیز مفسده به بار خواهد آورد.
اگر بنا باشد قانونی تصویب و اجرا شود، اعلام آن قانون قبل از گذراندن مراحل مربوط موجب می شود عده ای علیه قانون جو سازی کنند و آن را ضایع کنند یا این که اگر افرادی با آن قانون محدود می شوند، راه های فرار را قبل از تصویب بیایند و هنگام اجرای آن در میدان عمل، سریع و بدون وقفه عکس العمل نشان دهند و از تأثیر قانون بکاهند.
عن علی (علیه السلام) : من اظهر عزمه بطل حزمه؛
کسی که تصمیم خود را آشکار کرد محکم کاری (و دقت) او از بین می رود.

پی‌نوشت‌ها:

1. غررالحکم، ج1، ص382.
2. غررالحکم، ج1، ص382.
3. غررالحکم، ج1، ص279.
4. غررالحکم، ج1، ص169.
5. تصنیف غررالحکم، ص481.
6. تصنیف غررالحکم، ص481.
7. غررالحکم، ج2، ص216.
8. غررالحکم، ج1، ص152.
9. برداشت از مدیریت عمومی، ص178.
10. غررالحکم، ج1، ص283.
11. تصنیف غررالحکم، ص283.
12. غررالحکم، ج1، ص382.
13. در بحث «پیش بینی» درباره استفاده از تجربه مطالبی بیان شده است.
14. آل عمران (3) آیه 159.
15. غررالحکم، ج1، ص345.
16. غررالحکم، ج1، ص94.
17. غررالحکم، ج1، ص135.
18. تصنیف غررالحکم، ص55.
19. غررالحکم، ج1، ص205.
20. غررالحکم، ج1، ص14.
21. بحارالانوار، ج68، ص341.
22. غررالحکم، ج1، ص283.
23. غررالحکم، ج2، ص76.
24. غررالحکم، ج1، ص11.
25. غررالحکم، ج1، ص421.
26. غررالحکم، ج1، ص200.
27. غررالحکم، ج1، ص32.
28. یونس (10) آیات 62و63و64.
29. بحارالانوار، ج74، ص50.
30. نهج البلاغه، نامه27.
31. بحارالانوار، ج72، ص301.
32. نهج البلاغه، حکمت89.
33. نهج البلاغه، نامه53.
34. مائده(5) آیه 54.
35. تفسیر نمونه، ج4.
36. غررالحکم، ج2، ص335.
37. غررالحکم، ج2، ص328.
38. غررالحکم، ج1، ص351.
39. غررالحکم، ج2، ص164.
40. بحارالانوار، ج2، ص60.
41. غررالحکم، ج2، ص340.
42. غررالحکم، ج1، ص52.
43. نهج البلاغه، حکمت86.
44. بحارالانوار، ج72، ص105.
45. غررالحکم، ج1، ص215.
46. وسائل الشیعه، ج2، ص629.

منبع:نبوی، محمد حسن، (1382)، مدیریت اسلامی، قم، انتشارات بوستان کتاب قم، چاپ هفتم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط