1- تهاجم آشکار نظامی
یکی از قدیمی ترین و پر سابقه ترین شیوه های اعمال دشمنی در طول تاریخ برای رسیدن دشمن به اهداف و نقشه های شوم خود، حمله ی فیزیکی و تهاجم آشکار نظامی است. تمام جنگ های خونین از آغاز تاریخ تا کنون و استفاده از سلاح و ابزار و تجهیزات متنوع و رایج نظامی و جنگی، در هر دوره ای از تاریخ، تجسم و مصداق بارز این نوع از دشمنی و عداوت است که به انگیزه های و علل مختلف رخ داده است. به طور کلی تهاجم نظامی دشمن، خود داری دو شیوه است:1-1 نبرد منظّم
جنگ های منظّم در حقیقت جنگ هایی است که طرفین با ساز و برگ نظامی خاص و نیروهای انبوه در میدانی مشخص، رویاروی هم قرار می گیرند.امروزه نیروهای هوایی، پیاده، زرهی، غیر زرهی و در صورت لزوم نیروی دریایی، همه در جنگ شرکت می کنند و درگیر می شوند، این شیوه نبرد، خود شامل دو بخش است: تهاجمی و تدافعی یا به تعبیر امروز و در اصطلاح علوم نظامی؛ آفندی و پدافندی.
الف) نبرد تهاجمی (آفندی )
در نبردهای منظّم تهاجمی، کسب اطلاعات، بررسی مجدد روی موقعیت دشمن، نظارت مستقیم و به عهده گیری فرماندهی کل سپاه توسط یک فرمانده و در صورت لزوم-فرماندهی کل قوا-و نیز سازماندهی جنگی با شیوه خاص، از قبیل تعیین فرماندهان، محل درگیری، زمان حمله، نحوه آرایش نیروها و... همه ی این ها لازم و ضروری است. پیامبر اسلام در جنگ های متعدد تهاجمی که بر ضد نیروهای کفر و شرک داشت همه ی این مسائل را مراعات می فرمود. این جریانات را در جنگ های بدر، حنین، فتح مکه، غزوه تبوک و دیگر نیروهای پیامبر (ص) به وضوح می توان یافت. (1) نکته ی قابل ذکر این که برخی از این شیوه ها، خاص دشمنان و صرفاً در زمره ی تاکتیک های اعمال دشمنی و عداوت تجاوزگران و دشمنان باطل نیست بلکه در پرتو اصل اساسیِ «مقابله به مثل» که از اصول مسلّم نظامی و شیوه های صحیح مبارزه در اسلام می باشد، به نیروهای خودی مجاهدان راه حق نیز اجازه این گونه تهاجم و برخورد با دشمنان، داده شده است، چنان که در قرآن و سیره ی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) در خصوص مقابله با دشمن، این شیوه ها به انسانی ترین و اخلاقی ترین صورت، به وفور یافت می شود. (2)
ب) نبرد تدافعی (پدافندی)
در این نحوه جنگ نیز، مسائلی نظیر بررسی وضع خویشتن، محل قرار گرفتن نیروها، شیوه ی دفاع، ایجاد مانع،اعزام عناصر نفوذی و ایجاد اختلاف در بین گروه های به هم پیوسته ی طرف مقابل، مراعات می گردد. این شیوه مبارزه و نحوه اعمال دشمنی هم، مشترک بین نیروهای حق و سپاه باطل است. شناخت همه جانبه این گونه نبردها، به شناخت بهتر دشمن و نقاط قوّت و ضعف نیروها و موقعیّت وی کمک می کند و از طرفی موجب کاهش آسیب ها و تلفات نیروهای خودی می گردد و از طرف دیگر، با موضع گیری صحیح و به جا در مقابل دشمن موجب افزیش ضربات و حملات و در نتیجه، غلبه براو خواهد شد.
در تاریخ اسلام، جنگ خندق (یا غزوه احزاب) از نبردهای منظّم تدافعی اسلام به شمار می آید. جریان این نبرد به عنوان یک شیوه مبارزه و استراتژی نظامی، به فهم بهتر و دقیق تر بحث و شناخت نحوه اعمال دشمنی یاری خواهد رساند:
در جریان جنگ خندق، مشرکان مکه و دیگر قبائل دشمن، هم پیمان شدند تا نیروهای اسلام را در هم شکسته و برای همیشه خود را از فشار اسلام و پیامبر (ص) راحت سازند. هنگامی که خبر این جریان به مدینه رسید، پیامبر اسلام در مورد این که باید در مدینه بمانند و در خصوص محل درگیری و قرار دادن گشتی ها برای امنیت داخل شهر از توطئه، و ضربات یهودیان و منافقین، و ایجاد مانع با حفر خندق و مشخص نمودن نقاط استراتژیک دیده بانی و تیراندازی در برابر دشمن، با مسلمین به مشورت نشست و پس از استماع نظریه آنها، کارهای لازم را به مرحله اجرا گذارد. در پرتو این شیوه مدیریت مشورتی-نظامی و فرماندهی دموکراتیک پیامبر (ص) قرار بر خروج نیروها از مدینه گردید. لذا در ناحیه ای از مدینه که امکان حمله دشمن و رسیدن به شهر وجود داشت، اقدام به ایجاد خندق نمود و نقطه های دیده بانی و استراتژیک را مشخص ساخت. (3)
1-2 نبرد نامنظم
جنگ نامنظم، روش یگری برای ضربه زدن و از کار انداختن نیروهای دشمن و از هم پاشیدن آنهاست. در جنگ های نامنظّم از افراد ویژه برای اجرای ماموریت های شناسایی یا رزمی و یا هر دو استفاده می شود. نیروهایی که در جنگ های نامنظّم شرکت می کنند، از نظر تعداد، مختلف اند: گاهی کمتر از ده نفر و گاهی بیشتر، اهداف جنگ نامنظّم نیز مختلف است، گاهی برای به ستوه آوردن دشمن، گاه برای نابودی تجهیزات و پایگاه ها، زمانی برای ایجاد عدم امنیت و در موارد بسیاری جهت برقراری تامین برای نیروهای خودی و کسب اطلاعات از وضعیت دشمن و امثال آنها. (4)جنگ های نامنظم از نظر نیروهای نظامی امروز، شامل عملیات «تاخت» و «کمین» می گردد که عملیّات تاخت، در واقع یک نوع تک غافلگیرانه است برای به دست آوردن اطلاعات و مغشوش کردن وضع دشمن یا انهدام تإسیسات وی.
در حقیقت این نوع عملیات، مساوی است با سریه هایی که پیامبر (ص) برای ضربه زدن به دشمن گسیل می داشت. به عنوان نمونه در جنگ بدر، این نوع تک غافلگیرانه علیه دشمن انجام شد و چند نفر از دشمن اسیر شدند و اطلاعات نظامی زیادی عاید مسلمانان گردید. (5)
2- تبلیغات و جنگ روانی
یکی از کارآمدترین روش های دشمن در اعمال دشمنی و دست یابی به منافع متنوع خود، استفاده از شیوه ها و روش های گوناگون تبلیغی و به اصطلاح امروز، جنگ روانی است.تعریف: جنگ روانی عبارت است از دست کاری عقاید از طریق به کارگیری یک یا چند رسانه ارتباطی. (6)
به تعبیر دیگر می توان گفت: جنگ روانی فرآیند بهره برداری صحیح و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اقداماتی است که هدف اصلی آن نفوذ و تاثیر گذاری در عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار انسان هاست. (7)
در علوم نظامی، جنگ روانی را این گونه تعریف کرده اند: «تبلیغات طرح ریزی شده و سایر اقدامات روانی است که به منظور نفوذ در عقاید، احساسات، حالات و رفتار گروه های مورد نظر از انها استفاده می شود». (8)
در خصوص تاریخچه آگاهی انسان ها از این شیوه مقابله و پیدایش این نحوه جنگ، اطلاعات دقیق و یکسانی در دست نیست و نظریات مختلف و گاهی ضد و نقیض،در این زمینه یافت می شود؛ عدّه ای معتقدند «انسان ها در میان جنگ های بزرگ جهان در جنگ جهانی اول، این شیوه را شیوه ای موثر و نیرومند یافتند و از آن استفاده کردند و نخستین کسانی که این شیوه را اعمال کردند، انگیسی ها، فرانسوی ها و آمریکایی ها بودند که با تشکیل یک گروه ویژه تبلیغات روانی، پخش اوراق تبلیغاتی و روزنامه را به وسیله هواپیما دادند...». (9)
عده ای از صاحب نظران وطنی معاصر نیز معتقدند جنگ روانی از اواخر جنگ جهانی دوم به صرت حربه ای روان شناسانه با هدف استعمار فکری و استثمار اقتصادی و سیاسی ملت های ستمدیده، مورد استفاده استعمارگران قرار گرفت. (10)
امروزه، جنگ روانی چهره ای کاملاً متفاوت از گذشته به خود گرفته، به گونه ای که بخش مهم از کلیّه فعالیت های کشورهای گوناگون به ویژه کشورهای استعمارگر را تشکیل می دهد و سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی نقش اساسی در هدایت و کنترل آن را بر عهده دارند، هر چند که در تاریخ جنگ اسلامی و حتی در حکومت اسلامی پیامبر (ص)، این شیوه جنگ در قالب های مختلف، مشاهده می شود، ولی همان گونه که در تمام مراحل مبارزه و جهاد، از یک اصل مسلّم، یعنی هدایت انسان ها، پیروی می شود، در اینجا نیز آن اصل، مورد عمل قرار می گیرد. در این جا لازم است به مواردی از جنگ های روانی در تاریخ اسلام نیز اشاره شود:
2-1 اقدامات طرح ریزی شده برای ضربه زدن به روحیه ی دشمن
برای نمونه، اقدام روانشناسانه پیامبر در جریان فتح مکه، که با برافروختن آتش در اطراف و دور تادور شهر، باعث درهم شکستن روحیه ی دشمن شده، تا جایی که مورّخان نوشته اند ابوسفیان و حکم بن حزام، ناچار شدند خود را برای تسلیم به سوی نیروهای پیامبر (ص) حرکت کنند و نهایتاّ با دستور پیامبر، تسلیم و مسلمان شدند تا در امان باشند و به این طریق شهر مکه پایگاه عظیم شرک و بت پرستی، بدون خونریزی و نبرد نظامی و با استفاده از شیوه جنگ روانی تسلیم اسلام شد. (11)2-2 شایعه سازی به وسیله افراد نفوذی
به عنوان نمونه، در جنگ احزاب که مدینه حدود یک ماه در محاصره نظامی دشمن بود، پیامبر با استفاده از این شیوه ی روانی، به نعیم بن مسعود تازه مسلمان، مأموریّت داد تا در نیروهای دشمن نفوذ کرده و با شایعه سازی، انسجام و اتحاد، روحیه ی آنها را از بین ببرد لذا به او فرمود: «انما انت فینا رجل واحد، فخذل عنا ان استطعت فان الحرب خدعه: چنان چه می توانی راهی برو که نیرو های دشمن پراکنده شوند زیرا جنگ، نیرنگ و خدعه است». نعیم بن مسعود نیز به خوبی از عهده ی این مسؤولیّت برآمده با شایعه سازی و ایجاد اختلاف بین سران قریش و غطفان و بنی قریظه و... موجب دلسردی و نهایتاً متفرّق شدن آنان گردید. (12)2-3 استفاده از مقدّسات دشمن
شیوه ی دیگری که در جنگ های روانی به کار می رود، استفاده از مقدّسات نیروی مخالف است. از مواردی که بر ضد نیروهای حق در تاریخ اسلام، از این شیوه استفاده شده است، مسأله قرآن بر سر نیزه کرده نیروهای معاویه طبق نقشه عمر و عاص در جریان صفّین است. (13) که با این نیرنگ توانستند با توسّل به مقدّسات نیروهای علی (ع) آنهل را تحت تأثیر قرار داده اتحاد وانسجام آنها را از بین ببرند هر چند که علی (ع) تلاش فراوانی برای مقابله با این جنگ روانی و روشنگری نیروهای خود نمود، لکن هر چه فریاد کشید مؤثر نیفتاد که خطاب به آنها فرمود: «وای بر شما! آنها قرآن را برای خدعه و مکر و سست کردن شما بالا برده اند (به آنها توجه نکنید) و بر جهاد با دشمن خویش ادامه دهید که اینها نه طرفدار دینند و نه قرآن...». (14)2-4 اشاعه صلح
از دیگر وسایل جنگ روانی ایجاد صلح و دم از صلح زدن است . از آن جا که نیروهای رزمی میدان نبرد، در رفاه و آسایش نیستند و لذا عادتاً بسیاری از آنها دوست می دارند که جنگ پایان پذیرد. از این رو یکی از راه هایی که دشمن به کار می گیرد ادعای صلح است. وقتی سخن از صلح به میان می آید نیروهای غیر معتقد و عوامل نفوذی، شروع به تبلیغ می کنند که صلح، متضمّن آسایش و راحتی و بقای نیروهاست و در نتیجه کم کم نیروهای دیگر را نیز سُست می کنند و به هدف خود دست می یابند. معاویه، همین شیوه را نسبت به نیروهای امام حسین (ع) به کار گرفت. او با سران سپاه امام (ع) مکاتبه نمود و آنها را مطیع کرد و به آنها نوشت حسن بن علی (ع) با من صلح می کند و به عوامل جاسوسیش نیز دستور داد تا این موضوع را پخش کنند و بالاخره آن چنان نیروهای امام مجتبی (ع) را تضعیف نمود که برخی از سران سپاه امام فرار کرده به معاویه پیوستند و سرانجام امام (ع) مجبور به صلح با او شد. (15)پی نوشت ها :
1. ر.ک: مغازی، واقدی، ج1، ص 25-19، کامل ابن اثیر، ج2، ص 125
2. ر.ک: تاریخ اسلام، محلاتی، ج1، صص 130-103، نهج البلاغه، خطبه 125، نظام دفاعی اسلام، ص108
3. ر.ک : کامل بن اثیر، ج2، صص 180-184، مغاری، ج2، صص 467-451،سیره ی ابن هشام، ج3، صص235- 233
4. نظام دفاعی اسلام، ص 109
5. ر.ک: مغازی، ج1،ص 53
6. تبلیغات وجنگ روانی، ص 3
7. همان، ص 16 (با اندکی تلخیص و تصرف)
8. نظام دفاعی اسلام، ص 114
9. همان، ص 115، (به نقل از: عملیات ویژه ص -7)
10.تبلیغات و جنگ روانی، ص 16، دشمن شناسی از دیدگاه امام خمینی رحمة الله، ص 74
11. مغازی، واقدی، ج2، صص815-814
12. سیره ی ابن هشام، ج2، ص 240
13. تاریخ اسلام، محلاتی، ج2، صص 70-68
14. کامل ابن اثیر، ج3، ص 316
15. نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید (جار جلدی)، ج 4، صص 15-14، صلح الحسن، صص 143-140