نویسنده: مهدی گنجور
از آن جا که مفهوم دشمن، مفهومی بسیار وسیع و گسترده است و دایره شمول آن، مصادیق زیاد ومتعددی را بر می گیرد و از طرفی بحث از دشمن و دشمنی، هم زاد و همگام با خلقت بشر بوده با حیات و هستی انسان در این دنیا عجین شده و گره خورده است، لذا اصل وجود دشمن را نمی توان انکار کرد. چه این که در آیات و روایات، نفس انسان و خواهش ها، نیروها و قوای نفس، به عنوان «اعدی عدو» مطرح می گردند، به عنوان نمونه، علی (ع) می فرماید:
«الهوی اعظم العدوین» (1)؛ هوای نفس، بزرگترین دو دشمن است. و در جای دیگر فرموده: «اعدی عدو للمرء غضبه و شهوته...» (2)؛ غضب و شهوت (که از قوای ذاتی و طبیعی نفس انسانند) دشمن ترین دشمنان بشرند. از رسول اکرم(ص) نیز به همین مضمون، حدیثی روایت شده که فرمودند:
«والذی نفسی بیده ما من عدو اعدی علی الانسان من الغضب و الشهوه....» (3) و در جای دیگر، خود «نفس» را به عنوان دشمن معرفی می نمایند: «اعدی عدوک نفسکالتی بین جنبیک» (4) امام علی (ع) نیز «نفس» را نزدیکترین دشمن به انسان دانسته، می فرماید: «نفسک اقرب اعدائک الیک» قرآن کریم آن جا که از خلقت آدم و هبوط وی سخن می گوید، بلافاصله صحبت از عداوت و دشمنی به میان آورده ، و با معرفی دشمن آدم، وجود او را به عنوان یک امر طبیعی و از طرفی حکیمانه و حساب شده، در عالم خلق، مطرح نموده است : در سوره طه آیه 117 می فرماید: «فقلنا یا ادم ان هذا عدو لک و لزوجک فلایخر جنکما من الجنه فتشقی» (5): ما به آدم اخطار کردیم و گفتیم: «ای آدم، ابلیس، دشمن تو و دشمن همسر توست مواظب باشید مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به درد و رنج خواهی افتاد».
اکثر آیاتی که در قرآن کریم در خصوص شیطان آمده است، حکایت از دشمنی پیدا و پنهان وی و وسوسه ها و توطئه های شیطان انس و جن دارد و این خود بهترین دلیل بر وجود دشمن در زندگی دنیاست به عنوان نمونه، می توان به آیات ذیل اشاره کرد: «ان الشیطان للانسان عدو مبین» (6) و «واقل لکما ان الشیطان لکما عدو مبین» (7)، «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» (8) «ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا» (9) و «ولا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» (10) و «و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو» (11).
خلاصه این که اصل وجود دشمن از ابتدای خلقت و از ازل تا ابد امری طبیعی و تکوینی بوده، عداوت و دشمن شیطان و بلکه انسان ها با کدیگر واقعیتی انکار ناپذیر است، آن چه قابل بحث و جدال است، نیّت و انگیزه های دشمن و شیوه ها و ابزار و نحوه اعمال عداوت دشمنان است که آن هم با تعیین شاخص های دقیق علمی و تجربی و با شناخت صحیح دشمن، قابل اثبات و حل شدنی است هر چند که علیرغم تصریح آیات و روایات مبنی بر وجود دشمنان پیدا و پنهان بشریت وحتی تعیین مصادیق بارز آنها، عده ای از افراد خوش بین و طیف خوش باور و روشنفکر مآب، منکر وجود دشمن شده، نظریاتی به ظاهر زیبا و حق به جانب ارائه می کنند و با زبان وبیان جذّاب اما مغالطه آمیز و شاید با نگاهی سطحی و ساده لوحانه، وجود دشمنان خطرناک امروز را انکار می کنند. لذا می توان گفت در مورد وجود دشمنان، به طور کلی دو نظریه وجود دارد: یکی «نظریه توطئه» و دیگری «تئوری توهّم توطئه».
طرفداران نظریه توطئه، بر این باورند که هر چه در اجتماع اتفاق می افتد، نتایج مستقیم نقشه هایی است که افراد یا گروه هایی نیرومند، طرح ریزی کرده اند. طرفداران این نظریه معتقدند در کل دنیا همه ی توطئه ها، به صهیونیست ها، صاحبان انحصارات، سرمایه داران و استعمارگران بر می گردد.(12)
در مقابل این نظریه، عده ای معتقدند که توهّم توطئه و دیدن دست بیگانه در همه ی مسائل و جریانات سبب می شود که افراد جامعه دچار بی عملی و انفعال شده و درسرنوشت و بهبود حیات خویش شرکت نکنند. اینان به عنوان مثال، نظری که در داخل کشور ما راجع به توطئه های اسرائیل و آمریکا وجود دارد را مطرح می کنند و معتقدند توطئه هایی که در این زمینه ادعا می شود صحت ندارد و کسی که به توهّم توطئه مبتلاست تمام وقایع عمده سیاسی، سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازان و سازمان های مخوف سیاسی و اقتصادی و مذهبی وابسته به آنها می پندارد و حتی تمام جنگ ها، شورش ها، عقب ماندگی و وابستگی های سیاسی و سقوط ارزش پول و... را محصول دست پنهان بیگانه می داند.(13)
در این جا به جند نمونه از ترویج این نظریه در مطبوعات اشاره می گردد: «هراس از بیگانگان از خصوصیات مردم بدوی و غیر تمدن است».(14)
«نظریه توطئه ، مسائل را خارج از دایره ی علت و معلول توجیه می کند و نیز، اوّلاً: چرا باید ما برای خود، اینقدر دشمن تراشی کنیم و ثانیاً در مواقع پیروزی، دشمنان کجا بودند، چرا آنجا توطئه نبوده است؟» (15)
در نقد این نظریه باید گفت که تئوری توهّم توطئه دقیقاً در نقطه مقابل دیدگاه اسلام و اسلام شناسان واقعی قرار دارد؛ چرا که با وجود اخطارهای بیشمار قرآن در خصوص وجود دشمنان، دیگر جایی برای ترویج این نظریه وجود نخواهد داشت، به عنوان مثال خداوند در سوره نساء، وجود کافران را به عنوان دشمن آشکار انسان ها بیان می فرماید. «ان الکافرین کانوا لکم عدوا مبینا» (16) هم چنین درجای دیگر راجع به کینه توزی و دشمنی سرسخت یهود و مشرکان به همه مؤمنان اخطار داده می فرماید: «لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود والذین اشرکوا» (17). تاریخ نیز به خوبی گواه این حقیقت است زیرا در بسیاری از صحنه های نبرد ضد اسلامی، یهود به طور مستقیم یاغیر مستقیم دخالت داشته و از هر گونه کارشکنی و دشمنی خودداری نمی کردند. (18) توجه به تاریخ و تجارب حاصل از آن، پذیرش این دیدگاه را که پنداری ناآگاهانه و ساده اندیشانه است، رد می کند. باید با این ساده اندیشی و خوش بینی افراطی مقابله کرد. در غیر این صورت، دشمن در دستگاه های سیاسی وفرهنگی کشور نفوذ خواهد کرد. امام رحمه الله می فرمود: «ملت های مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابر قدرت ها با خود بگذارند مگر آن که خلاف عینی و عملی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند». (19)
وقتی که پای روشنفکران و اهل قلم به محافل فرهنگی بین المللی که به طور مستقیم از صهیونیزم جهانی تغذیه می شوند، کشیده می شود جای هر گونه تردید و توهّم در مورد نقش دشمن بیگانه از بین می رود. زمانی که بیگانگان بدون توجه به پیشینه ی فرهنگی و تاریخی جوامع ازتمامی ابزارهای پیشرفته ی خود برای تاثیر گذاری، بهره می جویند و سبب گسست نسل ها از یکدیگر می گردند، نمی توان دشمنی بیگانگان را، ساده انگارانه، توهّم فرض نمود.
امام خمینی رحمه الله با تیز بینی وژرف نگری، این نظریه را که توطئه و وجود دشمن را انکار کرده و توهّمی بیش نمی داند، رد کرده، در نقد مدعیان این دیدگاه می فرماید: «بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصاً آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم، در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی موج می زند، باید برای شکستن امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگیری از سیل آفت ها، به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم». (20)
ایشان در جای دیگر در خصوص وجود همیشگی دشمن در طول تاریخ و توطئه گری و انتقام جویی متنوع دشمنان می فرمایند: «ما امروز دشمن های زیادی داریم و همه جا این دشمن ها هستند، شما آن سیلی که به ابرقدرت ها زدید در طول تاریخ کسی نزده است. متوقّع نباشید که آنها بنشینند و تماشاچی باشند. آنها مشغول فعالیت هستند. بتوانند، با قوای نظامی به ما حمله می کنند، نتوانند با تبلیغات سوء در داخل کشورمان به ما حمله می کنند». (21)
«الهوی اعظم العدوین» (1)؛ هوای نفس، بزرگترین دو دشمن است. و در جای دیگر فرموده: «اعدی عدو للمرء غضبه و شهوته...» (2)؛ غضب و شهوت (که از قوای ذاتی و طبیعی نفس انسانند) دشمن ترین دشمنان بشرند. از رسول اکرم(ص) نیز به همین مضمون، حدیثی روایت شده که فرمودند:
«والذی نفسی بیده ما من عدو اعدی علی الانسان من الغضب و الشهوه....» (3) و در جای دیگر، خود «نفس» را به عنوان دشمن معرفی می نمایند: «اعدی عدوک نفسکالتی بین جنبیک» (4) امام علی (ع) نیز «نفس» را نزدیکترین دشمن به انسان دانسته، می فرماید: «نفسک اقرب اعدائک الیک» قرآن کریم آن جا که از خلقت آدم و هبوط وی سخن می گوید، بلافاصله صحبت از عداوت و دشمنی به میان آورده ، و با معرفی دشمن آدم، وجود او را به عنوان یک امر طبیعی و از طرفی حکیمانه و حساب شده، در عالم خلق، مطرح نموده است : در سوره طه آیه 117 می فرماید: «فقلنا یا ادم ان هذا عدو لک و لزوجک فلایخر جنکما من الجنه فتشقی» (5): ما به آدم اخطار کردیم و گفتیم: «ای آدم، ابلیس، دشمن تو و دشمن همسر توست مواظب باشید مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به درد و رنج خواهی افتاد».
اکثر آیاتی که در قرآن کریم در خصوص شیطان آمده است، حکایت از دشمنی پیدا و پنهان وی و وسوسه ها و توطئه های شیطان انس و جن دارد و این خود بهترین دلیل بر وجود دشمن در زندگی دنیاست به عنوان نمونه، می توان به آیات ذیل اشاره کرد: «ان الشیطان للانسان عدو مبین» (6) و «واقل لکما ان الشیطان لکما عدو مبین» (7)، «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» (8) «ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا» (9) و «ولا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» (10) و «و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو» (11).
خلاصه این که اصل وجود دشمن از ابتدای خلقت و از ازل تا ابد امری طبیعی و تکوینی بوده، عداوت و دشمن شیطان و بلکه انسان ها با کدیگر واقعیتی انکار ناپذیر است، آن چه قابل بحث و جدال است، نیّت و انگیزه های دشمن و شیوه ها و ابزار و نحوه اعمال عداوت دشمنان است که آن هم با تعیین شاخص های دقیق علمی و تجربی و با شناخت صحیح دشمن، قابل اثبات و حل شدنی است هر چند که علیرغم تصریح آیات و روایات مبنی بر وجود دشمنان پیدا و پنهان بشریت وحتی تعیین مصادیق بارز آنها، عده ای از افراد خوش بین و طیف خوش باور و روشنفکر مآب، منکر وجود دشمن شده، نظریاتی به ظاهر زیبا و حق به جانب ارائه می کنند و با زبان وبیان جذّاب اما مغالطه آمیز و شاید با نگاهی سطحی و ساده لوحانه، وجود دشمنان خطرناک امروز را انکار می کنند. لذا می توان گفت در مورد وجود دشمنان، به طور کلی دو نظریه وجود دارد: یکی «نظریه توطئه» و دیگری «تئوری توهّم توطئه».
طرفداران نظریه توطئه، بر این باورند که هر چه در اجتماع اتفاق می افتد، نتایج مستقیم نقشه هایی است که افراد یا گروه هایی نیرومند، طرح ریزی کرده اند. طرفداران این نظریه معتقدند در کل دنیا همه ی توطئه ها، به صهیونیست ها، صاحبان انحصارات، سرمایه داران و استعمارگران بر می گردد.(12)
در مقابل این نظریه، عده ای معتقدند که توهّم توطئه و دیدن دست بیگانه در همه ی مسائل و جریانات سبب می شود که افراد جامعه دچار بی عملی و انفعال شده و درسرنوشت و بهبود حیات خویش شرکت نکنند. اینان به عنوان مثال، نظری که در داخل کشور ما راجع به توطئه های اسرائیل و آمریکا وجود دارد را مطرح می کنند و معتقدند توطئه هایی که در این زمینه ادعا می شود صحت ندارد و کسی که به توهّم توطئه مبتلاست تمام وقایع عمده سیاسی، سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازان و سازمان های مخوف سیاسی و اقتصادی و مذهبی وابسته به آنها می پندارد و حتی تمام جنگ ها، شورش ها، عقب ماندگی و وابستگی های سیاسی و سقوط ارزش پول و... را محصول دست پنهان بیگانه می داند.(13)
در این جا به جند نمونه از ترویج این نظریه در مطبوعات اشاره می گردد: «هراس از بیگانگان از خصوصیات مردم بدوی و غیر تمدن است».(14)
«نظریه توطئه ، مسائل را خارج از دایره ی علت و معلول توجیه می کند و نیز، اوّلاً: چرا باید ما برای خود، اینقدر دشمن تراشی کنیم و ثانیاً در مواقع پیروزی، دشمنان کجا بودند، چرا آنجا توطئه نبوده است؟» (15)
در نقد این نظریه باید گفت که تئوری توهّم توطئه دقیقاً در نقطه مقابل دیدگاه اسلام و اسلام شناسان واقعی قرار دارد؛ چرا که با وجود اخطارهای بیشمار قرآن در خصوص وجود دشمنان، دیگر جایی برای ترویج این نظریه وجود نخواهد داشت، به عنوان مثال خداوند در سوره نساء، وجود کافران را به عنوان دشمن آشکار انسان ها بیان می فرماید. «ان الکافرین کانوا لکم عدوا مبینا» (16) هم چنین درجای دیگر راجع به کینه توزی و دشمنی سرسخت یهود و مشرکان به همه مؤمنان اخطار داده می فرماید: «لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود والذین اشرکوا» (17). تاریخ نیز به خوبی گواه این حقیقت است زیرا در بسیاری از صحنه های نبرد ضد اسلامی، یهود به طور مستقیم یاغیر مستقیم دخالت داشته و از هر گونه کارشکنی و دشمنی خودداری نمی کردند. (18) توجه به تاریخ و تجارب حاصل از آن، پذیرش این دیدگاه را که پنداری ناآگاهانه و ساده اندیشانه است، رد می کند. باید با این ساده اندیشی و خوش بینی افراطی مقابله کرد. در غیر این صورت، دشمن در دستگاه های سیاسی وفرهنگی کشور نفوذ خواهد کرد. امام رحمه الله می فرمود: «ملت های مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابر قدرت ها با خود بگذارند مگر آن که خلاف عینی و عملی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند». (19)
وقتی که پای روشنفکران و اهل قلم به محافل فرهنگی بین المللی که به طور مستقیم از صهیونیزم جهانی تغذیه می شوند، کشیده می شود جای هر گونه تردید و توهّم در مورد نقش دشمن بیگانه از بین می رود. زمانی که بیگانگان بدون توجه به پیشینه ی فرهنگی و تاریخی جوامع ازتمامی ابزارهای پیشرفته ی خود برای تاثیر گذاری، بهره می جویند و سبب گسست نسل ها از یکدیگر می گردند، نمی توان دشمنی بیگانگان را، ساده انگارانه، توهّم فرض نمود.
امام خمینی رحمه الله با تیز بینی وژرف نگری، این نظریه را که توطئه و وجود دشمن را انکار کرده و توهّمی بیش نمی داند، رد کرده، در نقد مدعیان این دیدگاه می فرماید: «بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصاً آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم، در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی موج می زند، باید برای شکستن امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگیری از سیل آفت ها، به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم». (20)
ایشان در جای دیگر در خصوص وجود همیشگی دشمن در طول تاریخ و توطئه گری و انتقام جویی متنوع دشمنان می فرمایند: «ما امروز دشمن های زیادی داریم و همه جا این دشمن ها هستند، شما آن سیلی که به ابرقدرت ها زدید در طول تاریخ کسی نزده است. متوقّع نباشید که آنها بنشینند و تماشاچی باشند. آنها مشغول فعالیت هستند. بتوانند، با قوای نظامی به ما حمله می کنند، نتوانند با تبلیغات سوء در داخل کشورمان به ما حمله می کنند». (21)
پی نوشت ها :
1. غررالحکم، ح 1678
2. همان، ح 3269
3. تنبیه الخواطر، ج1، ص59 (به نقل از میزان الحکمه ج4، ص 184716)
4. میزان الحکمه، ج4، ص 1848
5. یوسف، (12)/5
6. اعراف (7)/22
7. فاطر(35)/6
8. سراء(17)/53
9. بقره(2)/168 و 208، انعام(6)/142
10. بقره(2)/36
11. ر.ک: توهم توطئه، ص23، پنج گفتار، ص
12. همان، ص 17
13. آزادی یا توطئه، ص 128
14. همان، ص 80
15. نساء(4)/101
16. مائده(5)/82
17. رک: تفسیر نمونه، ج 5، ص 55-56
18. صحیفه نور، ج21، ص 8
19. همان،ج21، ص 52
20. همان، ج4 ، ص49