چرا یهود باید در فلسطین زندگی کنند؟
جوابهایی که به این سؤال داده می شود متفاوت است.
یهود می گویند: به دلیل اینکه ساکنان اصلی این سرزمین ما هستیم و بازگشتن به وطن اصلی خود، حقّ مسلم و طبیعی ما است.
ولی قبل از هر چیز باید از یهودیها سؤالی کرد:
اگر سکونت در فلسطین حقّ طبیعی شما است، چرا هیچ یک از پدران و اجداد شما نامی از این حقّ طبیعی به میان نیاورده اند؟
چرا این دلیل پوچ و جاهلانه پس از قیام اسرائیل از زبان شما شنیده شد و حتّی قبل از صدور قطعنامه ی سازمان ملل متّحد، از این حقّ طبیعی صحبتی نبود؟
چرا بیشتر قبیله های یهودی شرکت کننده در کنفرانس صهیونیستها عقیده داشتند که « اوگاندا» را باید میهن خود قرار دهند؟ (1) چرا فیلسوف مشهور یهودی آقای «لیوپنسکر» در سال 1850 میلادی گفت: یهود باید به شهری عقب مانده هجرت کنند و در آنجا دولتی تشکیل دهند؟(2)
با قبول این دلیل جاهلانه یهود، سؤال دیگری نیز بی جواب می ماند، چرا که:
یهود فقط 704 سال (3) در فلسطین سکونت داشتند، آن هم زمانی که دولت مفهومی نداشت ولی بیش از دو هزار سال از فلسطین رانده شدند، در حالی که قانون اسرائیل چنین می گوید:
«اگر از آواره شدن شخص عربی چهار سال گذشته باشد به هیچ وجه حقّ بازگشت به وطن خود را ندارد!» سؤال اینجاست که چگونه ممکن است ملّتی که بیش از دو هزار سال بیرون از فلسطین بوده حق دارد با سرنیزه آن را به تصرّف خود درآورد و ساکنان آن را آواره کند؟
این مطلب را نیز باید به گفته های خود اضافه کنیم که بنا کنندگان و وارثان اصلی پایتخت فلسطین یعنی بیت المقدس عربها بودند، در تمام کتابهای تاریخی نیز آمده است که حدود سه هزار سال پیش از میلاد «یابسی ها» که شاخه ای از قبیله های کنعانی عرب هستند، بیت المقدس را بنا کرده و آن را « یبوس» نامیدند، کنعانیها نیز آن را «اورسالم» (یعنی شهر سالم و آرامش) نامیدند که این نام از «ملک صادق» پادشاه کنعانیها که شخص انسان دوستی بوده و او را «ملک السلام» (یعنی پادشاه آرامش) می گفتند گرفته شده است ولی یهود که در تلفظ، سین را به شین تبدیل می کنند، آن را «اورشلیم» نام نهادند، رومانیها نیز بیت المقدس را «هیروسلیما» نام نهادند، که نام اروپایی آن «چیروسالم» می شود. «هدریان» امپراطور روم در سال 139 میلادی آن را «ایلیا کابیتولینا» نام نهاد که تا زمان عثمانیها به این اسم مشهور بود ولی عثمانیها آن را «قدس شریف» نامیدند.(4)
دیگر آنکه چند قبیله پراکنده و بیابانی «عبری» در صحراهای فلسطین آن هم برای مدّت بسیار کمی سکونت داشتند که قبیله های بسیار بزرگی از «کلدانیها، آشوریها، کنعانیها، آرامیها، حثیها و ایرانیها» نیز در آنجا ساکن بودند، آیا این حقّ طبیعی فقط برای قبیله ی عبری بوده و دیگر قبیله ها و نژادها مانند حیوانات انسان نما هستند و از این حقّ طبیعی محروم می باشند؟!
و امّا جوابهای دیگر به این سؤال:
غیر یهود در جواب این سؤال می گویند: به دلیل اینکه سایر ملّتها از افکار شیطانی و غیرانسانی یهود راحت شوند.
حتّی هیتلر که معتقد بود یهودی هر کجا باشد سرانجام آنجا را به جهنّم تبدیل خواهد کرد (5) همیشه سعی می کرد میهن ناسیونالیسم یهودی تشکیل شود(6)، جورنج و آزولا موزلی نیز که به دشمنی با یهود مشهور هستند در این مورد با هیتلر موافق می باشند.
این جواب نیز شباهت زیادی به جواب قبلی دارد زیرا ما به چشم خود می بینیم که پس از قیام اسرائیل مشکل یهود به صورتی وحشتناک تر خودنمایی کرده و اگر دنیا از آنها ناراحت تر نشده باشد هیچ گونه راحتی نیز برای آنها ایجاد نشده، اصولاً این پراکندگی سیاست یهود است، خود یهود نیز معتقدند این نعمتی است که خداوند به آنها عطا فرموده تا بتوانند از همه ی انسان های آدم نما سواری بگیرند!(7)
با تمام این مسائل زمینهایی که تاکنون اسرائیل گرفته است گنجایش تمام یهودیهای دنیا را ندارد و فقط 60% از یهود دنیا می توانند در آن سکونت داشته باشند، شاید آنها بگویند: باید شرق اوسط را نیز تخلیه نمود تا همه ی یهودیها بتوانند در آن زندگی کنند.
ولی کدام عقل چنین قضاوت می کند؟
جوابهایی که به این سؤال داده می شود متفاوت است.
یهود می گویند: به دلیل اینکه ساکنان اصلی این سرزمین ما هستیم و بازگشتن به وطن اصلی خود، حقّ مسلم و طبیعی ما است.
ولی قبل از هر چیز باید از یهودیها سؤالی کرد:
اگر سکونت در فلسطین حقّ طبیعی شما است، چرا هیچ یک از پدران و اجداد شما نامی از این حقّ طبیعی به میان نیاورده اند؟
چرا این دلیل پوچ و جاهلانه پس از قیام اسرائیل از زبان شما شنیده شد و حتّی قبل از صدور قطعنامه ی سازمان ملل متّحد، از این حقّ طبیعی صحبتی نبود؟
چرا بیشتر قبیله های یهودی شرکت کننده در کنفرانس صهیونیستها عقیده داشتند که « اوگاندا» را باید میهن خود قرار دهند؟ (1) چرا فیلسوف مشهور یهودی آقای «لیوپنسکر» در سال 1850 میلادی گفت: یهود باید به شهری عقب مانده هجرت کنند و در آنجا دولتی تشکیل دهند؟(2)
با قبول این دلیل جاهلانه یهود، سؤال دیگری نیز بی جواب می ماند، چرا که:
یهود فقط 704 سال (3) در فلسطین سکونت داشتند، آن هم زمانی که دولت مفهومی نداشت ولی بیش از دو هزار سال از فلسطین رانده شدند، در حالی که قانون اسرائیل چنین می گوید:
«اگر از آواره شدن شخص عربی چهار سال گذشته باشد به هیچ وجه حقّ بازگشت به وطن خود را ندارد!» سؤال اینجاست که چگونه ممکن است ملّتی که بیش از دو هزار سال بیرون از فلسطین بوده حق دارد با سرنیزه آن را به تصرّف خود درآورد و ساکنان آن را آواره کند؟
این مطلب را نیز باید به گفته های خود اضافه کنیم که بنا کنندگان و وارثان اصلی پایتخت فلسطین یعنی بیت المقدس عربها بودند، در تمام کتابهای تاریخی نیز آمده است که حدود سه هزار سال پیش از میلاد «یابسی ها» که شاخه ای از قبیله های کنعانی عرب هستند، بیت المقدس را بنا کرده و آن را « یبوس» نامیدند، کنعانیها نیز آن را «اورسالم» (یعنی شهر سالم و آرامش) نامیدند که این نام از «ملک صادق» پادشاه کنعانیها که شخص انسان دوستی بوده و او را «ملک السلام» (یعنی پادشاه آرامش) می گفتند گرفته شده است ولی یهود که در تلفظ، سین را به شین تبدیل می کنند، آن را «اورشلیم» نام نهادند، رومانیها نیز بیت المقدس را «هیروسلیما» نام نهادند، که نام اروپایی آن «چیروسالم» می شود. «هدریان» امپراطور روم در سال 139 میلادی آن را «ایلیا کابیتولینا» نام نهاد که تا زمان عثمانیها به این اسم مشهور بود ولی عثمانیها آن را «قدس شریف» نامیدند.(4)
دیگر آنکه چند قبیله پراکنده و بیابانی «عبری» در صحراهای فلسطین آن هم برای مدّت بسیار کمی سکونت داشتند که قبیله های بسیار بزرگی از «کلدانیها، آشوریها، کنعانیها، آرامیها، حثیها و ایرانیها» نیز در آنجا ساکن بودند، آیا این حقّ طبیعی فقط برای قبیله ی عبری بوده و دیگر قبیله ها و نژادها مانند حیوانات انسان نما هستند و از این حقّ طبیعی محروم می باشند؟!
و امّا جوابهای دیگر به این سؤال:
غیر یهود در جواب این سؤال می گویند: به دلیل اینکه سایر ملّتها از افکار شیطانی و غیرانسانی یهود راحت شوند.
حتّی هیتلر که معتقد بود یهودی هر کجا باشد سرانجام آنجا را به جهنّم تبدیل خواهد کرد (5) همیشه سعی می کرد میهن ناسیونالیسم یهودی تشکیل شود(6)، جورنج و آزولا موزلی نیز که به دشمنی با یهود مشهور هستند در این مورد با هیتلر موافق می باشند.
این جواب نیز شباهت زیادی به جواب قبلی دارد زیرا ما به چشم خود می بینیم که پس از قیام اسرائیل مشکل یهود به صورتی وحشتناک تر خودنمایی کرده و اگر دنیا از آنها ناراحت تر نشده باشد هیچ گونه راحتی نیز برای آنها ایجاد نشده، اصولاً این پراکندگی سیاست یهود است، خود یهود نیز معتقدند این نعمتی است که خداوند به آنها عطا فرموده تا بتوانند از همه ی انسان های آدم نما سواری بگیرند!(7)
با تمام این مسائل زمینهایی که تاکنون اسرائیل گرفته است گنجایش تمام یهودیهای دنیا را ندارد و فقط 60% از یهود دنیا می توانند در آن سکونت داشته باشند، شاید آنها بگویند: باید شرق اوسط را نیز تخلیه نمود تا همه ی یهودیها بتوانند در آن زندگی کنند.
ولی کدام عقل چنین قضاوت می کند؟
پی نوشت ها :
1- این کنفرانس در سال 1903 میلادی تشیکل شد.
2- همان مدرک، صفحه 43.
3- از سال 1290 تا سال 586 قبل از میلاد.
4- مجله «حضارة الاسلام»: شماره 8، سال 1387 هجری قمری، صفحه 108.
5- کفاحی: صفحه 14، تألیف هیتلر.
6- فلسطین و الضمیر الانسانی، تألیف علوبه، صفحه 164.
7- به کتاب «تلمود» مراجعه شود.
منبع: دنیا بازیچه یهود.