نویسنده: دکتر محمد رضا نصیری
پروفسور سید امیر حسن عابدی، ادیب، نویسنده و مترجم، از شخصیت های فرهیخته و صاحب نام جامعه فرهنگی و ادبی هند، در سال 1921 م / 1300 ش در شهر غازی پور ایالت اتراپرادش تولد یافت. تحصیلات ابتدایی را در شهر لکهنو، و دبیرستان را در بنارس به پایان رسانید؛ سپس وارد دانشگاه آگره شد و به دریافت دانشنامه دکتری در ادبیات فارسی نایل شد و در سال 1945 م در دانشکده سنت استیفن وابسته به دانشگاه دهلی، مشغول تدریس شد.
او برای تقویت بنیه علمی خود و درک محضر استادن صاحب نام به ایران سفر نمود و در سال 1334 ش در دوره دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. پس از اخذ مدرک دکتری، به هند برگشت و در دانشگاه دهلی به تدریس زبان فارسی و اردو پرداخت. درسال 1337 ش مجله آهنگ را سرپرستی نمود و در سال 1348 چون کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دهلی دائر شد، وی با رتبه استادی، به ریاست شعبه فارسی و عربی آن دانشگاه برگزیده شد.
وی علاوه بر تدریس در دانشگاه های هند، ریاست کمیته مطالعات فارسی و عربی در سازمان مرکزی تعلیمات دبیرستانی دهلی را هم بر عهده داشت و در هیات مشورتی موسسه مطالعات و تحقیقات فارسی کارشناسی ارشد ایالت بهار هند، در گروه مطالعات فارسی دانشگاههای بنارس، پتنا، گجرات، بهویال، عثمانیه حیدر آباد، پنجاب، جامعه ملی اسلامیه، دهلی و کمیته خرید آثار هنری و ادبی موزه ملی هند عضویت داشت.
در سال 1351 ش در سالگرد روز آزادی هند، از طرف رئیس جمهور وقت هند از او به پاس خدماتش در گسترش زبان و ادب فارسی در هند قدردانی شد و در سال 1354 ش حکومت ملی هند جایزه «ساهیته کلاپریشاد» را به وی اهدا نمود ودانشگاه دهلی نیز پس از بازنشستگی عنوان استاد ممتاز را به او اعطا کرد و سرانجام در سال 1996 م در سمینار بین المللی استادان زبان فارسی سراسر هند، که در احمد آباد برگزار شده بود، عنوان «پدر زبان فارسی » به وی داده شد.
از او آثار متعددی به چاپ رسیده است؛ از جمله گلزار حال، متنویات فانی کشمیری، جوگ بشست، سوز و گداز، منتخب اللطایف، داستان پدماوت، تاریخ سلاطین صفویه، پنج کیانه، ضمیمه تغلق نامه امیر خسرو دهلوی، احوال و آثار کلیم کاشانی، عصمت نامه، تصوف در هند و دریای اسمار اشاره نمود. هم چنین بیش از 250 مقاله در زمینه های مختلف زبان و ادب فارسی در نشریان داخل و خارج، یاد بود نامه ها و یادواره ها، از او به چاپ رسیده است.
عابدی در طول عمر خود همواره تلاش نمود که با قلم و قدم، نگهبانی صادق و سخنکوش و دلسوز برای زبان و ادب فارسی باشد. بی مزد و منت به زبان فارسی عشق ورزید و هیچ گاه از تعلیم و تعلم باز نماند. محفلی نبود که سخن از زبان فارسی باشد و او در آن حاضر نباشد؛ گاهی در حیدر آباد و احمد آباد و زمانی در بنارس و پتنا و روزی دیگر در بمبئی و کلکلته و علیگره بود. از شهری به شهری، از ایالتی به ولایتی سفر می کرد، به کتابخانه ها سر می کشید، در هر گوشه ای از هند اگر خبر از نسخه ای ناشناخته می گرفت، بدانجا می شتافت و مشتاقانه به تحقیق می پرداخت. حافظه قوی داشت، هر چه می دید یا می شنید یا می خواند، به یاد می سپرد. اطلاعات عمیق و تواضع و فروتنی و فضایل اخلاقی اش از او، شخصیتی دوست داشتنی و قابل احترام ساخته بود. خوش بیان، صریح اللهجه، گشاده رو و گشاده دست بود و دوستدارانش همواره از وی به عنوان انسانی شریف، فروتن، نرمخو و دوست نواز یاد کرده اند.
منبع مقاله: محمد حمید، یزدان پرست لاریجانی؛ (1385)، نامه ایران (مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی) جلد سوم، تهران: اطلاعات، چاپ اول.