نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی
از آثار رازی به مانند کتاب های «آثار الامام الفاضل المعصوم» و «فی الرد فی الامامه علی الکیان» و «کتاب الامام و المأموم المحقین» و این که رازی شاگرد بلخی که شیعه بوده چنین مستفاد می گردد، که رازی روح تشیع داشته است. به علاوه از بعضی آثار دیگر رازی و ارتباط وی با دانشمندان شیعی مذهب به مانند اطروش شیعی (متوفی به سال 304 هجری) که نسبش به علی بن ابی طالب (ع) می رسد و تألیف کتابی به نام وی «کتاب الی الداعی الاطروش فی الحکمه» و ایضاً مسعودی مورخ معروف شیعی و تألیف کتابی به نام وی «کلام جری بینه و بین المسعودی فی حدوث العالم» و ارتباط کامل رازی با پادشاهان شعی مذهب (آل بویه) تمام می رساند که بر حسب عقیده بعضی از مورخان شیعی مذهب بوده و یا آن که لااقل روح تشیع داشته است.
در این مبحث اضافه می کنیم: از کسانی که بر رازی پس از مرگش بر وی بسیار تاخته، شیخ الرئیس موسی بن میمون کلیمی قرطبی اندلسی که به رازی غرب مشهور است می باشد. وی (موسی) در رساله ای به نام «دلاله الحائرین» در فصل دوازدهم از جلد سوم گوید:
رازی صاحب کتابی در الهیات است که در آن هذیان هائی گفته و جهل و نادانی بسیاری از خود نشان داده است...
ایضاً ابوحاتم احمد بن حمدان بن احمد رازی (متوفی به سال 322 هجری قمری) سخت بر رازی حمله کرده است و گفتار رازی را که نبوت با حکمت موافقتی ندارد و ایجاد دشمنی و هلاک بشر است شدیداً مورد انتقاد قرار داده است.
در فهرست کتب رازی تألیفی است به نام «مخاریق الانبیاء» که عده ای از مورخان درباره این کتاب آورده اند که مطالب این کتاب قلوب را تباه می سازد و دین را از بین می برد... و برخلاف عده ای دیگر از مورخان مطالب این کتاب را منسوب به رازی نمی دانند. و این قبیل افکار را برای وی تهمت دانسته اند.
ایضاً رازی در بسیاری از مسائل حکمتی و فلسفی با ارسطو مخالف بوده و در بسیاری از مواضیع در ماوراءالطبیعه و نفس و هیولی و مکان و زمان با عقاید بسیاری از دانشمندان متفاوت است. ایضاً درباره قدم هیولی و عالم و لذت والم را نظرات خاصی داشته است.
رازی چنان عشق و علاقه به پزشکی و سایر علوم داشت که در یاد داشت های دوران پیری آورده است: که محبت من به دانش و ولع و کوشش من در راه کسب علم بر آنان که مصاحب من بودند کاملاً واضح و آشکار است. من از دوران کودکی تا این تاریخ در کسب علم بسیار جاهد و کوشا بوده ام، تا آن جا که هر کتابی که قبلاً نخوانده بودم و یا آن که دانشمندی را ملاقات نکرده بودم دسترسی می یافتم، به کار دیگری دست نمی زدم، ولو آن که در این راه ضررها و زیان هائی می دیدم و با آن ها روبرو می شدم و تا کتاب را مطالعه نمی کردم و مقام علمی آن شخص را تشخیص نمی دادم از پای نمی ایستادم. بردباریم در این باب به حدی بود که در یک سال بالغ بر بیست هزار برگ یادداشت می نوشتم. او گوید: در تألیف «حاوی» پانزده سال شب و روز کار می کردم تا آن که چشمانم ضعیف و یکی از عضلات دستم خشک شد و از کار افتاد. با این حال تا آن جا که مقدور بود، از خواندن و نوشتن دست بر نمی داشتم و پیوسته به افرادی متوسل می شدم، که برایم کتاب بخوانند و یادداشت های مرا بنویسند (الفلسفه الاسلام و مرکزها فی التفکیر صفحه 49).
رازی در سرودن شعر نیز دستی داشته. این اشعار از اوست.
لعمرک ما ادری و قد آذن البلی
بعاجل ترحال الی این ترحالی؟
و این محل الروح بعد خروجه
من الهیکل المنحل و الجسد البابی؟
که مفاد و ترجمه آن چنین است: به جانت سوگند، اکنون که فرسودگی بدن خبر فرا رسیدگی مرگ مرا می دهد، باز نمی دانم به کجا خواهم رفت؟ آیا محل و مکان و روح پس از خروج از این هیکل فرسوده (وارفته) و تن پوسیده کجاست؟
منبع :نجم آبادی، محمود؛ تاریخ طب در ایران پس از اسلام (از ظهور اسلام تا دوران مغول)، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ سوم 1375.