پیدایش، باب 9، آیه 20 و 25:
«نوح به فلاحت زمین شروع کرد و تاکستانی غرس نمود. و شراب نوشیده، مست شد و در خیمه خود عریان گردید. و حام پدر کنعان برهنگی پدر خود را دید و دو برادر خود را خبر داد. و سام و یافث ردا را گرفته بر کتف خود انداختند و پس و پس رفته، برهنگی پدر خود را پوشانیدند و سوی ایشان باز پس بود که برهنگی پدر خود را ندیدند. نوح از مستی خود به هوش آمده دریافت که پسر کهترش با وی چه کرده بود، پس گفت: کنعان ملعون باد و برادران خود را بنده ی بندگان باشد.»
این داستان که سرآغاز جنگ و جدالها، کشت و کشتارها، و از جمله جنگ خونین و خانمان سوزی که آرامش خاورمیانه را بیش از ده سال بر هم زده، در تورات آمده است. به روایت تورات، چون حضرت نوح پس از به هوش آمدن، پی می برد که پسر کوچک ترش به چادر وی وارد شده او را برهنه دیده است، به شدّت عصبانی می شود، کنعان پسر حام و نسل وی را لعنت کرده و آرزو می کند نسل کنعان، غلامی نسل سام و یافث را بکنند.
این واقعه، در باب نهم سفر پیدایش، اولین سفر تورات، شرح داده شده، اگر باب دهم این کتاب هم مطالعه شود، افراد مورد لعن واقع شده، شناخته خواهند گردید. اینان یبوسیان، آمریان، جرجاشیان و حویان هستند. فلسطینی ها از پسر دیگر حام که ملعون واقع شد، از فرزندان کسلوحیم هستند.
سام و یافث، دیگر پسران حضرت نوح، به سبب پوشاندن روی وی مورد لعن واقع نمی شوند فرزندان سام، در منطقه ای مزوپوتامیه ساکن شده و در آن دیار رو به ازدیاد می گذاراند.
حضرت ابراهیم پیغمبر که نسل دهم قوم سام است، در دهکده ی اورمزوپوتامیه متولّد می گردد بعداً به دیار کنعان مهاجرت می کند. صاحب ده فرزند می شود، از اینها، حضرت اسماعیل جد پیغمبر بزرگوارمان حضرت محمد (ص)، و حضرت اسحق، جد حضرت موسی پیغمبر قوم یهود است.
قوم بنی اسرائیل که از نسل دوازده پسر حضرت یعقوب پیر حضرت اسحق، زاد و ولد یافته اند، به علت خشکسالی مجبور به مهاجرت از مصر می شوند. به هنگامی که قوم یهود زیرفشارهای سخت زندگی، مشغول دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و دشواری ها بودند،در کوه سینا به حضرت موسی وحی نازل شد.
پیدایش، باب 17، آیه 8 و 6:
«تو را بسیار باور نمایم و امتّ ها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو پدید می آیند، و زمین غربت تو، یعنی تمام زمین کنعان را به تو، و بعد از تو به ذریّت به ملکیت ابدی دهم، و خدای ایشان خواهم بود.»
پیدایش، باب 28، آیه 14 و 13:
«من هستم یهوه خدای پدرت ابراهیم، و خدای اسحق، این زمینی را که تو بر آن خفته ای، به تو و به ذریّت تو می بخشم، و ذریّت تو مانند غبار زمین خواهند شد و به مغرب و مشرق و شمال و جنوب منتشر خواهی شد، و از تو، و از نسل تو، جمیع قبایل برکت خواهند یافت.»
اعداد، باب 34، آیه 13 - 1:
«و خداوند موسی را خطاب کرده و گفت: بنی اسرائیل را امر فرموده به ایشان بگو، چون شما به زمین کنعان داخل شوید، این است زمینی که به شما به ملکیّت خواهد رسید. یعنی زمین کنعان با حدودش. آنگاه حدّ جنوبی شما از بیابان صین بر جانب ادوم خواهد بود، و سرحد جنوبی شما از آخر بحرالملح به طرف شرق خواهد بود. و حدّ شما از جانب جنوب گردنه ی عقربیم دور خواهد زد و به سوی صین خواهد گذشت و انتهای آن به طرف جنوب قادش برنیع خواهد بود و نزد حَصر آدّار بیرون رفته تا عصمون خواهد گذشت و این حد از عصمون تا وادی مصر دور زده انتهایش نزد دریا خواهد بود. و اما حد غربی. دریای بزرگ حدّ شما خواهد بود. حدّ شمالی شما این باشد. از دریای بزرگ برای خود جبل هور را نشان گیرید، از جبل هور تا مدخل حمات را نشان گیرید و انتهای این حد نزد صدد باشد، و این حد نزد زفرون بیرون رود و انتهایش حصر عینان باشد. و برای حدّ مشرقی خود از حصر عینان تا شفام را نشان گیرید، و این حد از شفام تا ربله به طرف شرقی عین برود پس این حدّ کشیده شده به جانب دریای کنرت به طرف مشرق برسد، و این حد تا به اردن برسد و انتهایش بحرالملح باشد. این زمین برحسب حدودش به هر طرف زمین شما خواهد
بود.»
در اصل، سرزمین داخل مرزهای فوق، به نام کشور کنعان، در تورات مشخص گردیده است.
پیدایش، باب 15، آیه ی 20 و 18
«در آن روز خداوند با ابرام عهد بست و گفت: این زمین را از نهر مصر تا نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام، یعنی قینیان و قنزیان و قدمونیان و حتیان و فرزیان و رفائیان و اموریان و کنعانیان و جرحاشیان و یبوسیان را.»
عاموس، باب 9، آیه 12:
«تا ایشان بقیه ادوم و همه ی امتها را که اسم من برایشان نهاده شده، به تصرف آورند، خداوند که این را به جا می آورد تکلّم نموده است.»
خروج، باب 23، آیه ی 31:
و حدود تو را از بحر قلزم تا بحر فلسطین و از صحرا تا نهر فرات قرار دهم، زیرا ساکنان آن زمین را به دست شما خواهیم سپرد، و ایشان را از پیش روی خود خواهی راند.»
تثنیه، باب 1، آیه 8 و 7:
«کوچ کنید و به کوهستان آموریان و جمیع حوالی آن، از عربه و کوهستان و هامون و جنوب و کناره ی دریا، یعنی زیمین کنعانیان و لنبان تا نهر بزرگ که نهر فُرات باشد داخل شوید. این زمین را پیش روی شما گذاشتیم، پس داخل شده، زمینی را که خداوند برای پدران شما ابراهیم و اسحق و یعقوب قسم خورد که به ایشان و بعد از آنها به ذریّت ایشان بدهد، به تصرّف آوردی.»
مزامیر باب 135، آیه 12 و 10:
«خداوند ما برتر است از جمیع خدایان. که نخست زادگان مصر را کشت. که امت های بسیار را زد. و پادشاهان عظیم را کشت. سیمون پادشاه اموریان. و عوج پادشاه باشان. و جمیع ممالک کنعان را. و زمین ایشان را به میراث داد. یعنی به میراث قوم خود، اسرائیل»
ملاحظه می گردد، که دیار کنعان، تمامی کشورهای فلسطین، اردن، سوریه، لبنان و عراق و قسمتی از ترکیه و مصر را دربر می گیرد.لازم به یادآوری است که چندی قبل یکی از مسئولین دولت اسرائیل اعلام کرد که، ترکیه در داخل مرزهای اراضی موعود واقع است.
پیدایش، باب 13، آیه 14:
«سپس خداوند به ابراهیم گفت، اکنون چشمانت را بازکن، از همان جا که هستی، به شمال و جنوب، و مشرق و مغرب بنگر، زیرا تمام این زمین را به تو و ذریّت تو تا ابد خواهم بخشید.»
مزامیر،باب2 آیه 8:
«امت ها را به میراث توخواهم داد، و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید. ایشان را به عصای آهنین خواهی شکست.»
روشن است که اراضی موعود، منحصر به دیار کنعان نمی باشد. بنا به اعتقادات قوم یهود، تمام جهان به عنوان ملک و میراث، روزی به دست آنها خواهد افتاد، و نحوه ی تصرّف بلاد، و چگونگی اجرای برنامه های تهاجم، قتل عام، و کشتارهای فجیع و ضدّ بشری قوم یهود، در آیات تورات به تفصیل ذکر گشته است.
خروج، باب 20 آیه 5:
«زیرا، من که یهوه خدای تو می باشم انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوّم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند می گیرم.»
تنبیه، باب 7 آیه 2 و 1:
«چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرّفش به آنجا می روی، درآورد و امت های بسیاری را که حتّیان و جرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فرّزیان و حویّان و یبوسیان هفت امت بزرگ تر و عظیم تر از تو باشند، از پیش تو اخراج نماید. چون یهوه خدایت ایشان را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشان را مغلوب سازی، آنگاه ایشان را کلاً هلاک کن و با ایشان عهد مبند و بر ایشان ترحّم منما.»
مزامیر، باب 137، آیه 9 و 8:
«ای دختر بابل، که خراب خواهی شد. خوشا به حال آن که تو را جزا دهد. خوشا به حال آنکه اطفال تو را بگیرد. و ایشان را به صخره ها بزند.»
اشعیا، باب 14، آیه 25:
«یهوه صبایوت قسم خورده می گوید... آشّور را در زمین خودم خواهم شکست. و او را بر کوه های خویش پایمال خواهم کرد.»
صفنیاء، باب 2، آیه 5:
«زیرا که غزّه متروک می شود و اَشقُلون ویران می گردد و اهل اَشدود را وقت ظهر اخراج می نمایند و عقرون از ریشه کنده می شود. وای بر امّت کریتیان که بر ساحل دریا ساکن اند. ای کنعان، ای زمین فلسطینیان، کلام خداوند برضدّ شماست. و من تو را هلاک می کنم که کسی در تو ساکن نشود.»
تثنیه باب 32، آیه 43 و 42:
«از دشمنان خود انتقام خواهید کشید. تیرهای خود را از خون مست خواهم ساخت. و شمشیر من گوشت را خواهد خورد. از خون کشتگان و اسیران با رؤسای سروران دشمن. ای امتّ ها با قوم او آواز شادمانی سر دهید. زیرا انتقام خون بندگان خود را گرفته است.»
ارمیا، باب 11 آیه 24 و 23:
«یهوه صبایوت چنین می گوید: اینک بر ایشان عقوبت خواهم رسانید. و جوانان ایشان به شمشیر خواهند مرد و پسران و دختران ایشان از گرسنگی هلاک خواهند شد، و برای ایشان بقیه ای نخواهد ماند زیرا که من بر اهل عناتوت در سال عقوبت ایشان بلایی خواهم رسانید.»
صفنیاء، باب 2 آیه 13:
«و شما نیز ای حبشیان، به شمشیر من کشته خواهید شد.»
اشعیا، باب 11 آیه 14:
«و به جانب مغرب به دوش فلسطینیان پریده بنی مشرق را با هم غارت نموده و دست خود را بر اَدوم و مواب دراز کرده بنی عقمون ایشان را اطاعت خواهند کرد.»
اشعیا، باب 14، آیه 21:
«برای پسرانش، سبب گناه پدران ایشان، قتل را مهیّا سازید، تا ایشان برنخیزند. و در زمین تصرف نمایند. روی ربع مسکون را از شهرها پرنسازند. یهوه صبایوت می گوید: من به ضد ایشان خواهم برخاست. و خداوند می گوید اسم و بقیه را و نسل و ذریّت را از بابل منقطع خواهم ساخت.»
اعداد، باب 23 آیه 24:
«اینک، قوم مثل شیر ماده برخواهند ساخت و مثل شیر نر خویشتن را برخواهد انگیخت. و تا شکار را نخورد و خون کشتگان را ننوشد نخواهد خوابید.»
مزامیر، باب 2، آیه 9 و 8:
از من درخواست کن. و امتّ ها را به میراث تو خواهم داد. و اقصای زمین را. ملک تو خواهم گردانید. ایشان را با عصای آهنین خواهی کشت. مثل کوزه کوزه گر آنها را خُرد خواهی نمود.»
تورات برای نابودی سایر ملل، قوم بنی اسرائیل را چنین راهنمایی می کند:
ارمیا، باب 51، آیه 20 و 19:
یهوه صبایوت به ذات خود قسم خورده است که من تو را از مردمان مثل ملخ پرخواهم ساخت او که نصیب یعقوب است مثل آنها نمی باشد. زیرا او سازنده ی تمام موجودات است اسرائیل عصای میراث وی است و اسم او یهوه صبایوت می باشد.»
مزامیر، باب 149، آیه 9 و 7 و 2:
«اسرائیل در آفریینده ی خود شادی کنند. و پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند. و شمشیر دو دمه در دست ایشان تا از امّت ها انتقام کشند و تأدیب ها بر طوایف نمایند. و پادشاهان ایشان را به زنجیرها ببندند. و سروران ایشان را به پابندهای آهنین و داوری را که مکتوب است برایشان اجر نمایند.»
اشعیا، باب 24، آیه 2 و 8:
«زیرا که غضب خداوند بر تمامی امّت ها و خشم وی بر جمیع لشکریان ایشان است. پس ایشان را به هلاکت سپرده به قتل تسلیم نموده است. زیرا خداوند را روز انتقام و سال عقوبت به جهت دعوی صهیون خواهد بود.»
صفنیاء،باب 3 آیه 8:
«خداوند می گوید برای من منتظر باشید، تا روزی که به جهت غارت برخیزم زیرا که قصد من این است که امّتها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم، تا غضب خود و تمامی حدّت خشم خویش را برایشان بریزم زیرا که تمامی جهان به آتش غیرت من خواهد سوخت.»
اشعیا، باب 14 آیه 26:
«تقدیری که بر تمام جهان مقّدر گشته این است. و دستی که بر جمیع امت ها دراز شده همین است.»
ارمیا، باب یکم آیه 10:
«بدان که امروز تو را به اُمت ها و ممالک مبعوث کردم،تا از ریشه برکنی و منهدم سازی، و هلاک کنی و خراب نمایی.»
یوشع، باب 8 آیه 24 - 29:
«و واقع شد که چون اسرائیل از کشتن همه ساکنان عای در صحرا و در بیابانی که ایشان را تعاقب می نمودند، فارغ شدند و همه ی آنانی که در آن روز از مرد و زن افتادند، دوازده هزار نفر بودند. یعنی تمامی مردمان عای، زیرا یوشع دست خدا را که بر مزراق دراز کرده بود پس نکشید تا تمامی ساکنان عای را هلاک کرد. لکن بهایم و غنایم آن شهر را اسرائیل برای خود به تاراج بردند، موافق کلام خداوند که به یوسع امر فرموده بود. پس یوشع عای را سوزانید و آن را توده ی ابدی و خرابه ساخت که تا امروز باقی است. و مَلکِ عای را تا وقت شام به دار کشید، و در وقت غروب آفتاب یوشع فرمود تا لاش او را پایین آورده او را نزد دهنه ی دروازه ی شهر انداختند و توده ی بزرگ از سنگ ها بر آن برپا کردند که تا امروز باقی است.»
استر، باب 9 آیه 5:
«پس یهودیان جمیع دشمنان خود را به دم شمشیر زده کشتند و با ایشان هر چه خواستند به عمل آوردند.»
دوّم تواریخ ایّام، باب 36، آیه 17:
«پس پادشاه کلدانیان را که جوانان ایشان را در خانه ی مقدّس ایشان، به شمشیر کشت، برایشان آورد و همه را به دست او تسلیم کرد.»
یوشع، باب 6 آیه 21:
«هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و پیر و جوان، حتی گاو و گوسفند و الاغ، همه از دم تیغ گذشتند.»
داوران، باب 1،آیه 4 و 6:
«و یهوه برآمد و خداوند، کنعانیان و فرّزیان را به دست ایشان تسلیم کرد، و ده هزار نفر از ایشان را در بازق کشتند و آدونی بازق را در بازق یافته با او جنگ کردند و کنعانیان و فرّزیان را شکست دادند، و آدونی بازق فرار کرد و او را گرفتند و شست های دست و پایش را بریدند.»
داوران، باب 3 آیه 15 - 31:
«چون بنی اسرائیل نزد خداوند فریاد برآوردند، خداوند برای ایشان نجات دهنده ای، یعنی ایهودبن جیرای بنیامین را، که مرد چپ دستی بود برپا داشت. و بنی اسرائیل به دست او برای عجلون پادشاه مواب ارمغانی فرستادند. و ایهود خنجر دو دمی که طولش یک ذراع بود برای خود ساخت و آن را در زیر جامه بر ران راست خود بست و ارمغان را نزد عجلون عرضه داشت و گفت: ای پادشاه سخنی مخفی برای تو دارم. چون جمیع حاضران بیرون رفتند ایهود داخل شد و گفت کلامی از خدا باری تو دارم، و دست چپ خود را دراز کرده خنجر را از ران راست کشیده در شکم عجلون فرو برد و دسته ی آن با تیغه اش نیز فرو رفت. و بنی اسرائیل را از کوه افرایم فرا خواند. در آن وقت بقدر ده هزار نفر از موابیان یعنی هر زور آور و مرد جنگی را کشتند و کسی رهایی نیافت. بعد از او شمجرین عنات بود که ششصد نفر از فلسطینیان را با چوب گاورانی کشت و او نیز اسرائیل را نجات داد.»
از زبان حضرت داود علیه السلام:
دوم سموئیل، باب 22 آیه 38 - 51:
«دشمنان خود را تعاقب کرده ایشان را هلاک خواهد ساخت تا دیگر برنخیزند. و زیر پاهایم خواهند افتاد، زیرا کمر مرا برای جنگ بقّوت خواهی بست. و آنانی را که به ضدّ من برنخیزند در زیر من خم خواهی ساخت و دشمنانم را منهزم خواهی ساخت. فریاد می زنند، اما رهانند نیست. پس ایشان را مثل غبار زمین نرم می کنم. و مثل گل کوچه ها پایمال می سازم. ای خدایی که برای من انتقام می کشی، و برای مسیح خویش رحمت را پدید می آورد. به جهت داود و ذریّت وی تا ابدالاباد.»
خاخام های تحریف گر تورات، احکام و فرامین مربوط به کشتار و قتل عام ها را از زبان پیغمبران بیان کرده اند. و یهودیان را به جنایات و خونریزی ها بی ترحّم، مکلّف کرده اند.
ارمیا، باب 48 آیه 10:
«ملعون باد کسی که کار خداوند را با غفلت عمل نماید و ملعون باد کسی که شمشیر خود را از خون باز دارد.»
کسانی که از خونریزی و کشتار مردم بی گناه و معصوم خودداری نمایند، با لعنت خدا تهدید شده اند. داستان خونریزی و قتل عام های گذشته قوم یهود، به طرزی بیان شده که حس غرور و مباهات قوم بنی اسرائیل را برانگیزد، و این تعلیمات در کشت و کشتارهای امروزی دولت اسرائیل الگو قرار داده شده است.
تثنیه، باب 6:
«خداوند این دیار را، که سنگ های آن آهن، و کوه های آن مس است، به تو خواهد بخشید، تا آنها را به کارگیری و از آنها استفاده کنی».
یوشع، باب 9 آیه 21:
«رؤسا به ایشان گفتند بگذارید زنده بمانند، سپس برای تمام جماعت هیزم شکنان و سقّایان آب شدند.»
« ما دیگر به ادامه ی زندگی در گتو تکیه نکنیم، مقدّرات خودمان را خود تعیین کنیم، و در اراضی موعود با حضور نسل برتر جهان، بر روی خاک هایی که ساکنان آن، توسط قوم یهود نابود خواهند شد، دولت جوان اسرائیل را تشکیل دهیم.»
ابتدا باید یهودیان در فلسطین جع شوند. سپس با تأسیس و راه اندازی سازمان های مخوف تروریستی شروع به از بین بردن، کوچاندن، و یا اسیر نمودن صاحبان اصلی اراضی مذکور نموده، پس از آن، دولت اسرائیل را بر روی اجساد ملّت بی گناه فلسطین بنا نهند. شاید این عملّیات، به اندازه ی تحریر این کلمات برای بن گوریون، ساده و پیش پا افتاده جلوه می کرد.
لرد آرتور جمس بالفور، وزیر خارجه ی انگلستان، در نامه ی مورخ 1917/9/2 به عنوان سر والتر روچیلد، رئیس یهودی مذهب بانک روچیلد شعبه ی انگلستان، چنین می نویسد:
«دولت امپراتوری بریتانیای کبیر، تشکیل دولت وحکومت ملّی قوم یهود را در اراضی فلسطین، مثبت تلقّی نموده و آماده است برای تحقّق یافتن آن، و تامین تسهیلات لازم برای رسیدن به این هدف، کلّیه ی امکانات خود را به کار گیرد.»
طبق قرارداد 1916 سایکس - پیکو، شهرهای بیروت، صور و صیدا در فلسطین شمالی به فرانسه، و تمامی فلسطین جنوبی که شهرهای ساحلی مانند تل آویو، یافا و حیفا را در بر می گرفت، به انگلستان واگذار شده بود. با عقب نشینی قوای امپراتوری عثمانی از اراضی فلسطین، تقسیم بندی فوق تحقّق یافت. سپس انگلیس ها در بخش جنوبی شروع به تشویق مهاجرت یهودیان به این منطقه کردند. یهودیان ابتدا وارد معامله شده و املاک و مستغلّات زیادی را صاحب گشتند. به شرکت های یهودی امتیازات زیادی قائل گردیده شد (ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم وزیر امور مستعمرات دولت انگلستان در آن ایام وینستون چرچیل، معاون وی نیز یک نفر یهودی به نام پاسفیلد بوده است. وینستون چرچیل نیز ماسون بوده است.(از نشریه ماسونی نکته، شماره 40 سال 1985 چاپ استانبول). در سال 1933 با به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در آلمان، کشتار یهودیانی که از نژاد عبری نبودند، باعث گردید از نظر افکار عمومی جهانیان، موضوع تشکیل دولتی از طرف یهودیان عبرانی موّجه شناخته شده پذیرفته شود و از طرفی دیگر با قتل عام یهودیان متعلق به سایر نژادها، موجبات تراوش احساسات دلسوزانه و ترحم آمیز نسبت به عبرانی ها از
طرف مردم دنیا فراهم آید. این قتل عام ها که ربطی به نژاد عبرانی - یهودی نداشت، باعث شد یهودی ها امتیازات جالب توجهی به دست آورند.
اعراب ساکن فلسطین که مخالف با مهاجرت و اسکان یهودی ها بودند، دسته دسته توسّط سربازان انگلیسی تارومار شدند. پنجاه هزار عرب قتل عام گشتند. برای تشکیل دولت یهودی توسط صهیونیست ها سرزمینی با حدود زیر موردنظر قرار گرفت:
«سرچشمه رود اردن در سوریه و لبنان، جنوب لبنان تا شهر صیدا، در جنوب اردن منطقه ای که راه آهن حجاز به معان آن قطع می کرد و منطقه ای که تا خلیج عقبه امتداد می یافت.»
سپس اعمال فشار و زور شروع شد. چگونگی اعمال فشار و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، از طرف قوم یهود بر علیه اعراب ساکن این منطقه، تاریخ چهل ساله ی اخیر خاورمیانه را تشکیل می دهد.
در سال 1942، بعد از کنگره ای که توسط صهیونیست های آمریکا ترتیب یافت، بن گوریون با دولت ایالات متحده ی آمریکا به توافق رسید. همچنین بن گوریون در رأی گیری سازمان ملل متحد، از حمایت آشکار و بی دریغ آمریکا برخوردار شد. در همان موقع وی رئیس سازمان تروریستی هاگانا گردید. پس از اعلام تاسیس دولت اسرائیل در سال 1948، تنها وسیله ی موثر در گسترش و توسعه ی مرزهای دولت مذکور، هاگانا بود. اسرائیل تنها کشوری است که با تعیین و مشخص شدن مرزها، مخالف است. مطالب زیر از روزنامه ی جروسالم پست (اورشلیم پست) مورّخ دهم اگوست سال 1967 اخذ شده است:
«اعلامیه ی استقلال ایالت متحده ی آمریکا را ببینید. در مورد مرزها صحبتی به میان نیامده است. مجبور به تعیین مرزهای اسرائیل نیستیم.»
یهودی ها با تحت تأثیر قرار دادن سازمان ملل متحد، با به تصویب رساندن قطعنامه ی مورخ 1947/11/29 بر دو ثلث فلسطین دست یافتند، و دولت اسرائیل شب چهاردهم ماه می سال 1948 تأسیس شد. و بن گوریون که یک یهودی افراطی بود، از حزب سوسیالیست ماپای نخست وزیر شد.
در سال 1947، بدون اعلان قبلی، علیه اعراب وارد کارزار شده عملیّات پاکسازی را آغاز کردند. در طول مدت کمتر از سه ماه، تعداد شبیخون های گروه های تروریستی یهودی، از قبیل اشترن، لومی، هاگانا، ایرگون، صوای، پالماه، به دو هزار فقره رسید.
شبکه هاگانا در سال 1947 به غزّه، و در سال 1948 به سلامه، بثرعباس، کاستل، اکرا، و یافا حمله کرد و مردم غیرنظامی زیادی را به قتل رساند.
در همان سال شبکه ی تروریستی اشترن به رهبری مناخیم بگین، در معیّت شبکه ی ایرگون به روستای عرب نشین دیریاسین حمله کرده و کمافی السابق در یک کشتار بی سابقه، بیش از 254 عرب، پیر، جوان، زن و کودک را به شنیع ترین و دردناک ترین وضعی به قتل رساند. عملیات تروریستی موجب ایجاد رعب و وحشت بسیار در میان اعراب بی دفاع شد. از همین وضع یهودیان بنفع خود استفاده نموده، شروع به تبلیغات درباره ی ترورها کردند. عکس مقتولین بی گناه تکثیر و به روستای عرب نشین فرستاده شده، زیرعکس ها نوشته می شد، در صورت خودداری از ترک محل زندگیتان، چنین عاقبتی انتظار شما را می کشد. مناخیم بگین قاتل هزاران زن و کودک مسلمان و بی گناه دیریاسین، چنین گفته است:
«این کار بسیار بجا و بحق انجام شد، بدون پیروزی دیر یایسین، اسرائیلی نمی توانست وجود داشته باشد.»
ارتش اسرائیل بدون اعلان قبلی در سال 1956 به کشور مصر حمله کرد. انگلیس و فرانسه نیز از فرصت استفاده کرده، بر علیه مصر وارد جنگ شدند. به خاطر نیل به اهداف از قبل تعیین شده، مجدداً به سال 1967، یهودیان به کشورهای مصر و اردن و سوریّه حمله کردند. با تصرف شبه جزیره ی سینا، نوار غزّه، غرب رود اردن، و بلندی های جولان، منطقه ای به وسعت شصت هزار کیلومتر مربع را در اختیار گرفتند. در آن جنگ، ارتش اسرائیل به سلاح های ساخت آمریکا و شوروی مجهز گردیده بود.
سال ها قبل روزنامه نگار اتریشی، پدر صهیونیسم جهانی، تئودور هرتصل، در مورد آنچه که برای تشکیل دولت یهودی در منطقه ای فلسطین لازم است،چنین بیان نموده است:
«به عنوان نمونه باید، ضرورت پاکسازی منطقه ای از وجود جانوران را در نظر بگیریم. برای این کار نمی توانیم از روشی که یک اروپایی در قرن پنجم بکار برده است. پیروی کنیم. نمی توانیم دشنه به دست خرس را تعقیب نماییم. بایستی انبوهی از حیوانات را در یک جا گرد هم آورده و در میان آنها بمبی منفجر نماییم.» اعمال و رفتار مناخیم بگین نشان داده است که شاگرد واقعی استادش هرتصل بوده و در اجرای دستورات وی، کوچک ترین باکی به خود راه نداده است. او چنین می گوید:
«فلسطینی ها را ردیابی و تعقیب خواهیم کرد، هر جایی که به آنان دست یافتیم در زمان کوتاهی، چه در هوا، و چه در زمین، آنها را نابود خواهیم نمود.»
در زمانی که هیتلر، یهودی های غیر عبرانی نژاد را قتل عام می کرد، عبرانی ها در مقام کمک سیاسی و مالی برآمدند، همان طور که روزنامه ی آلمانی زبان اشپیگل افشا نموده است. روی کار آمدن و به قدرت رسیدن نازی ها را در آلمان، صهیونیست ها برای خود یک فرصت غیرقابل تصور، و یک موفقیّت بی نظیر می دانستند.
در سال 1933، بانک انگلو فلسطین که در کنترل صهیونیست هاست، با وزارت اقتصاد آلمان نازی ارتباط مستقیم برقرار کرد. بعد از مذاکرات لازم، در تاریخ 23 اوت همان سال، قرار داد حمل ونقل، بین دو طرف به امضا رسید. این قرارداد بعدها زمینه ی مساعدی برای همکاری های سیاسی و اقتصادی را فراهم ساخت. صهیونیست ها با تاسیس شرکتی به نام «تراست اند ترانسفر آفیس حعاوارا» و نمایندگی انحصاری مصنوعات آلمانی را در تل آویو بدست آورده و موجب شدند. آلمان نازی نبض بازار خاورمیانه را در دست گیرد. دایره ی امور ارز بانک مرکزی آلمان در بیانیه ی مورخ 1937/12/7 خود، چنین اعلم نمود:
«امور صادرات کالا و مصنوعات ساخت آلمان به فلسطین از سال 1933 تاکنون، حدود هفتاد میلیون مارک طلا سود داشته است. سود حاصل از انتقال سرمایه های یهودی به فلسطین، به این رقم اضافه نشده است.»
همکاری مشترک یهودی - نازی به همین جا ختم نمی شود. روزی که مصنوعات آلمان نازی در دنیا تحریم شد، صهیونیسم جهانی چاره ی کار را یافت و دست رد بر سینه ی آلمان نزده، منابع ارزی فراوانی در اختیار صاحبان صنایع اسلحه سازی آلمان گذاشت. آلبرت نوردن در کتاب مشهور خود به نام «جنگ چطور شروع می شود»، این مسئله را به وضوح روشن ساخته است:
«شرکتی به نام کمپانی بین المللی نیکل تراست، با تامین مواد خام خیلی مهم و استراتژیکی مورد نیازکارخانه هایآلمان، افکار جهانی را به خود معطوف داشته بود. این شرکت که در اختیار صهیونیست ها بود مالک 85 درصد نیکل استخراجی کشورهای سرمایه داری محسوب می شد. شرکت مذکور یک سال قبل از به قدرت رسیدن هیتلر، با یک شرکت آلمانی به نام «ای -جی- فایون اینداستری قراردادی منعقد کرد. برابر مفاد این قرارداد شرکت نیکل تراست، تامین پنجاه درصد نیکل مورد نیاز کارخانجات آلمان را تقبل نمود. بدین لحاظ آلمان توانست به پنجاه درصدر صرفه جویی ارزی دست یابد. این موضوع بعدها با سایر مسائل جانبی اش، در دادگاه نورنبرگ مطرح شد.»
اعتقاد راسخ به وجود نژاد برتر و برگزیده، و ایمان به موقعیت فوق بشری قوم یهود، به صورت جزء لاینفکی در سیاست داخلی و خارجی دولت اسرائیل، جا گرفته است، جغرافیای سیاسی رهبران صهیونیسم با تز معروف «برای خلق بی وطن، وطن بی خلق باید ساخت»، اساس سیاست اسرائیل را تشکیل می دهد. این تز در اصطلاح عام بدین معنی است که باید مناطق تصرف شده را، از وجود سایر نژادها و غیر یهودی ها پاک کرد. چون فلسطین که صهیونیست ها آن را وطن تاریخی می نامند، بدون سکنه نبوده است لذا تهیه نقشه ی مناسب و موثر برای راندن؛ و یا از بین بردن ساکنان اصلی این سرزمین، در صدر برنامه های سیاست دولت اسرائیل قرار دارد.
مورخ مشهور انگلیسی، «آرنولد توین بی» به این اصل در کنفرانس دانشگاه مک گیل، واقع در مونترال کانادا اشاره کرده، می گوید:
«از نظر حقوق بین المللی، هیچ تفاوتی بین اعمال ددمنشانه یهودیان با اعراب ساکن فلسطین، با اعمال وحشیانه نازی ها در کشتار دسته جمعی یهودیان غیر عبرانی نژاد، وجود ندارد.»
حمله ی اسرائیل به کشور لبنان در سال 1982، که درمقابل چشم های خیره ی جهانیان انجام شد نیز یک قتل عام محسوب می شود. موشه دایان بعد از جنگ شش روزه ی 1967، این جنگ را نیز پیش بینی کرده و می گوید:
«اسرائیل، با جنگ شش روزه توانست به کانال سوئز، اردن، و به بلندی های جولان برسد. این آخرین نخواهد بود. فراتر از خطوط آتش بس فعلی، خطوط جدیدی برقرار خواهد شد و بعد از فتح اردن تا لبنان و مرکز سوریه پیش خواهد رفت.
کشتار فجیع و بی سابقه ی مردم بی گناه و غیرنظامی اردوگاه های صبرا و شتیلا ضمن حلمه ی اسرائیل به لبنان،و یا قتل عام های مردم بی دفاع در اردوگاه های کاتین، اورادور، گئورنیکا، و تربلینکا، مو بر تن انسان های واقعی راست کرد و دنیا را به هیجان واداشت. این قبیل اعمال وحشیانه، روشنگر این است که رهبران اسرائیل، امروز هم مثل دیروز بدون تفکیک افراد نظامی از غیرنظامی، برای قتل و غارت، جنایت و کشتار، اشتهای زیادی دارند.
تطبیق برنامه های ضدبشری یهود، برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده، و حل نهایی مسئله ی فلسطین، در مقابل چشم جهانیان انجام می شود. روزنامه ی موزامبیکی «نوتسیاس» چنین نوشته است:
«روزانه صدها نفر از مردم عادی و غیرنظامی لبنان به قتل می رسند. از بین برده شدن عمدی مردم، گواهی است بر وجود تصمیمات قبلی برای نابودی نسل.»
جریان حمله ی اسرایل به لبنان، حدود هفتاد هزار نفر عرب لبنانی و فلسطینی کشته و یا مجروح شدند. کمپ های مهاجرنشین فلسطینی، و دهات و قصبات لبنان سوزانیده شده از بین رفتند. در تاریخ 15 و 16 اوت 1982، در نیکوزیای قبرس، کمیسیونی جهانی برای تحقیق اعمال جنایتکارانه ی اسرائیل بر علیه مردم لبنان و فلسطین تشکیل گردید. کمیسیون با تهیه ی و تدوین گزارشی، مدارک لازم در ثبوت جنایات اسرائیل بهنگام اشغال بیروت را، به جهان عرضه نمود:
«به طور مرتب و مداوم، بیمارستان ها، مهدکودک ها، مناطق مسکونی و مدارس بیروت، توسط هواپیمای اسرائیل بمباران شده، تیر، نباتیه، صیدا و تعداد زیادی از روستاها با خاک یکسان شده، بسیاری از اردوگاه های فلسطینی های پناهنده محو گردیده، قریب ششصد هزار نفر لبنانی، بی آب و برق، گرسنه و بی خانه رها شده، حتی سربازان اسرائیلی از کار موسسات خیریه در جهت رساندن دارو و آذوقه به آسیب دیدگان جلوگیری نموده اند.»
اینها جزء جنایاتی است که از جانب یهودیان بر مردم غیرنظامی و افراد بی گناه روا داشته شده است. ساختمان هایی که برای شناسایی از طرف هواپیماهای دشمن، با پرچم صلیب سرخ و هلال احمر علامت گذاری شده بودند، به طور منظم مورد بمباران هوایی قرار گرفتند. رساندن دارو، خون، سرم، به افراد زخمی ممنوع اعلام شد. کشتی امداد آلمانی به نام فلورا، که مشغول تخلیه ی دارو، خون و سایر لوازم بیمارستانی بود، مورد حمله ی توپخانه و هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت و به آتش راکت گرفتار شد. هواپیمای اسرائیلی بمب های را که به شکل اسباب بازی، موز و سیب ساخته شده بود. برای نابودی کودکان معصوم، به خاک لبنان ریختند. دکتر فرانکلین لامپ، نمونه بمب های فسفری و تکه های مختلف بمب های خوشه ای را که در لبنان به دست آورده بودند، به کمیسیون ارائه داد. بمب های خوشه ای که انسان را چون غربال سوراخ سوراخ می کند،در اثنای اشغال بیروت، به حدّ اعلی مورد استفاده قرار گرفت. متخصصان یونانی و کانادائی که دربیروت مشغول بررسی و تحقیق بودند، نحوه ی سوختن مردم عادی در اثر بمب فسفری، و یا سوراخ سوراخ شدن غیرنظامیان را در اثر بمب های خوشه ای، به همراه مدارک لازم و عکس، به
کمیسیون تقدیم داشتند.
در مدارس اسرائیل، سالیه 272 ساعت دروس نظامی تدریس می گردد. در دو سال آخر دوره ی هشت ساله ی آموزش اصلی، برنامه ی تدریس تورات، مشکل تر و سنگین تر از دروس جبر و مثلثات و ریاضی است. هدف از این ام، در بوجود آوردن احساسات ملیت پرستی و نژادپرستی افراطی، و ایجاد روح تنفر و انزجار از غیریهودیان، در جوانان خلاصه می شود. در دوره چهار ساله ی تحصیلی متعاقب آن نیز، دروس مربوط به تورات، بسیار مشکل تر از بقیه ی درس ها تدریس می گردد. علت دیگر سنگینی متد آموزشی، بخصوص آموزش علوم دینی در مدارس این است که هر گونه افکار شبهه انگیز، جدایی خواه و تفرقه انداز و انتقادی، به مخیله ی افراد نکند. منظور از تدریس درسهایی نظیر علوم ملی که در سال های اخیر جز برنامه های آموزشی مدارس اسرائیل قرار گرفته، نیز بر همین پایه استوار است. بدین سبب اگر از یک محصل اسرائیلی پرسیده شود که با اعراب چه کار باید کرد، و او بدون تامل پاسخ دهد: «باید به قتل برسند»، نباید تعجب نمود. - (کتاب صهیونیسم و تراژدی فلسطین)
بسیار طبیعی است. یک اسرائیلی که از بدو تولد، خود را در محیط یهودی می یابد و در یک شکل بخصوص از اوان کودکی، به طور فشرده، تورات تحریف شده، تلمود و قباله تعلیم می گیرد، متدین بار آمده و اجرای احکام به اصطلاح الهی کتاب های مذکور را بدون تامل و هر گونه شک و شبهه ای بر خود واجب دانسته، با وجدان آسوده وحشتناک ترین جنایات و قتل عام ها را، بدون ترحم و احساس دلسوزی و به عنوان ادای فریضه ی دینی و با منطق عبادت کردن مرتکب می شود. افکار و عقاید انحرافی انتخاب یهود از طرف خدا به عنوان نژاد برتر، لزوم پیکار با افراد غیریهودی و نابود کردن آنها، اطلاعت از احکام خداوندی برای حصول اراضی موعود، از همان سال های اول زندگی در مغز وی جای داده شده است. با چنین تعلیمات، تلقینات و تحریفات، بسیار بدیهی است کسی که به عنوان ادای وظیفه ی دینی مرتکب قتل می شود انسان های مقابل خود را به شکل حیوان می بیند و برابر آیه های تورات، بدون تأمل و تفکر، زن و مرد، پیر و جوان، کودک شیرخواره و زن حامله را به دیار عدم می فرستد.
تاکتیک های ترور در بیرون راندن ساکنان اراضی اشغال شده انواع مختلف دارد، که از جمله می توان نابودی و کشتارهای دسته جمعی، شکنجه های سازمان یافته و ترورهای فردی را نام برد.
یکی از وظایف مهم سازمان های مخفی اسرائیل، ترور افرادی است که به درد صهیونیسم نمی خورند این عمل در سطح جهان، به نام اعمال تروریستی فلسطینی ها شناسانده می شود تا حس همدردی ملل دنیا را نسبت به یهودی های برانگیزند. در یک عملیات ضدتروریستی پلیس مخفی کشور فرانسه در دستگیری دو تروریست، که به عنوان فلسطینی به مردم شناسانده شده بودند. معلوم شد نامبردگان تبعه ی اسرائیل و عضو موساد بوده اند.
یکی از سازمان های صهیونیستی که اغلب با مسایل تروریسم سروکار دارد، تشکیلاتی به نام «سازمان دفاع یهود» است، رهبر این سازمان مخوف ضدبشری، خاخام میرکاهانه به مخبر روزنامه ی نیویورک تایمز اعلام کرده بود که سازمان مذکور در آمریکا دارای پنجاه شعبه بوده و چهارده هزار عضو دارد.
در بیست و یکمین کنفرانس سازمان صلیب سرخ جهانی که سال 1969 در استانبول تشکیل گردید، موارد مختلف شکنجه هایی که بر روی زندانیان فلسطینی، در زندان های نابلس، ژنین، تولکرم، و حبرون انجام شده بود، بررسی گردید و با دلایل و مدارک ثابت شد شکنجه های زیر توسط یهودیان اعمال شده است:
1- آویزان کردن زندانی، در حالی که وزنه ی سنگینی به پایش بسته شده، تا ضایع شدن فهم و شعور.
2- خاموش کردن سیگار بر روی بدن زندانی
3- زدن ضربه با چماق بر روی اندام های جنسی
4- انداختن سگ به جان زندانی
5- وارد کردن شوک الکتریکی به شقیقه های، خایه ها، دهان و سینه ی زندانی
پرفسور اسرائیل شاناک، استاد دانشگاه حبرو بیت المقدس گفته است:
«انسان متفکر و عالی شأن، فقط ما یهودی ها هستیم، همان طوری که در تورات مقدس نیز به آن اشاره شده، چون جماعت غیریهودی حرفه اش دروغ گویی است لذا فقط باید گفته های یهودیان مورد قبول واقع شده و براساس آن حکم صادر شود.»
یک نفر یهودی، اگرچه به دروغ، اعلام کند که در سوریه شکنجه شده، به عنوان شاهد و گواه صادق پذیرفته می شود. در حالی که حرف های یک فلسطینی را نباید باور داشت، هر چقدر هم که برای اثبات ادّعایش مدارک لازم ارائه نماید، چون یهودی نیست.
تشکیلات ملیّت گرا و نژادپرست بسیار افراطی «گوش امونیم»، توسّط یهودیان اسکان یافته در سرزمین های اشغالی سازمان یافته است. اجازه ی تأسیس سازمان فوق الذکر، بنا به دستور خاص رفائیل ایتان رئیس ستاد ارتش اسرائیل انجام شده است.
ایتان ابتدا مسئله ی محافظت از زمین را پیش کشیده، اجازه ی تاسیس یک تشکیلات نیمه ارتشی را به رهبری افسران وابسته به سازمان گوش امونیم، صادر نمود. این سازمان برای انجام هر گونه اقدامی در راه تحقق آرمان ها، چه از راه قانونی، و چه از طرق خلاف مقررات، با سلاح و تجهیزاتی که در اختیارش نهاده شده، آمادگی دارد. روزنامه ی یدیعوت آحارنوت، در شماره مورّخ 1980/5/8خود چنین می نویسد:
«درکنفرانسی که از طرف یهودیان تازه اسکان یافته در ساحل غربی رود اردن برپا گردیده بود مقرر شد، سازمان مستقلّی به نام «سیسم اطمینان» که وابسته به تشکیلات نظامی نباشد به وجود آید.»
وظیفه ی سازمان مذکور، قتل عام و کشتار در قصبات و دهات عرب نشین است. مناخیم بگین چنین گفته است:
«شما اسرائیلی ها، بموقع کشتن دشمن نباید احساس دلسوزی کنید. بر روی خرابه های آنها مدنیّت خودمان را خواهیم ساخت. تا محو نابودی فرهنگ عرب، نسبت به آنان کوچک ترین احساسی نشان نخواهید داد. تاکنون باید درک کرده باشیم که در این دیار برای دو نژاد جا نیست. تنها راه حلّ، پاکسازی شدن فلسطین از اعراب است. بدون استثنا، راهی جز فرستادن اعراب این دیار به کشورهای همجوار عرب باقی نمانده است. حتی یک عرب، یک ده عرب نشین، و یا یک قبیله ی عرب نیز نباید باقی بماند.»
خاخام بزرگ ارتش اسرائیل، در نشریه ی رسمی وزارت دفاع چنین توصیه کرده است:
«واحد های گشتی، سربازان ارتش، در جنگ و یا در شبیخون ها، در موقع روبه رو شدن با مردم عادی و غیرنظامی هر کسی را که ببیند باید بکشند.» - (کتاب صهیونیسم و تراژدی فلسطین).
«خداوند چنین می گوید: برخیزید و بر قیدار هجوم آورید و بنی مشرق را تاراج نمایید.»
اعداد، باب 24 آیه 8:
«امت های دشمنانش را خواهد بلعید، و استخوان های آنان را خواهد شکست. و ایشان را به تیرهای خود خواهد دوخت.»
دوم پادشاهان، باب 13 آیه 17:
«اهالی سوریه را، تا محو و نابودی آنان، خواهی زد.»
تثنیه، باب 9 آیه 3:
«خدایت که پیش روی تو مثل آتش سوزنده عبور می کند. ایشان را هلاک خواهد کرد و پیش روی تو ذلیل خواهد ساخت. پیش ایشان را اخراج نموده به زودی هلاک خواهی نمود و چنان که خداوند به تو گفته است.»
تثنیه، باب 20 آیه 13- 17:
«جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش. لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد، یعنی تمام غنیمتش را برای خود به تاراج ببر. به همه ی شهرهایی که از تو بسیار دورند که از شهرهای این امتها نباشند چنین رفتار نما. اما از شهرهای این امت ها که یهوه خدایت تو را به ملکیت می دهد، هیچ جانداری را زنده مگذار. بلکه ایشان را یعنی حتی حتیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را، چنانه یهوه خدایت تو را امر فرموده است با الکل هلاک ساز.»
حزقیال، باب 39، آیه 18 و 20:
«گوشت بخورید و خون بنوشید. گوشت جباران را خواهید خورد و خون رؤسای جهان را خواهید نوشید، از قوچ ها و برّه ها و گاوها که همه ی آنها از پروارهای باشان هستند و از قربانی که من برای شما ذبح می نمایم پیه خواهید خورد تا سیر شوید. و خون خواهید خورد تا مست شوید.»
اشعیا، باب 65، آیه 12:
«پس شما را به جهت شمشیر مقدر ساختم و جمیع شما برای قتل خم خواهید شد.»
اشعیا، باب 34، آیه 9:
«دست تو بر خصمانت بلند خواهد شد و جمیع دشمنانت منقطع خواهند گردید.»
ارمیا، باب 16، آیه 4:
«به بیماری مهلک خواهند مرد، برای ایشان ماتم نخواهند گرفت و دفن نخواهند شد، بلکه بر روی زمین سرگین خواهند بود.»
اشعیا، باب 13، آیه 15:
و هر که یافت شود با نیزه زده خواهد شد، و هر که گرفته شود با شمشیر خواهد افتاد.»
ارمیا، باب 26 آیه 32 و 35:
«و یهوه خدایت می فرماید از قومی به قوم دیگر بلا نازل خواهد شد، از چهار گوشه گیتی طوفان به پا خواهد ساخت، روی زمین پر از اجساد کشتگان خواهد شد که یهوه خدایت آنان را هلاک خواهد ساخت. برای آنان کسی ماتم نخواهد گرفت، آنها دفن نخواهند شد، بر روی زمین رها شده و تبدیل به کود خواهند شد.»
ارمیا، باب 16 آیه 4:
«مرگ تلخی در انتظار آنان است، و شمشیر قحط تباه خواهند شد و لاشه های ایشان غذای مرغان هوا، و وحوش زمین خواهد بود.»
ارومیا، باب 12، آیه 3:
«ایشان را مثل گوسفندان برای ذبح بیرون کش و ایشان را بجهت روز قتل تعیین نما.»
تثنیه، باب 32، آیه 25:
«شمشیر از بیرون و دهشت از اندرون ایشان را بی اولاد خواهد ساخت. هم جوان و هم دوشیزه را، ریش سفید و شیرخواره را هلاک خواهد ساخت.
ارمیا، باب 51 آیه 19 و 23:
«تو برای من کوپال و اسلحه ی جنگی هستی. پس،از تو امتّ ها را خورد خواهم ساخت و از تو ارابه و سوراش را خورد خواهم ساخت و از تو مرد و زن را خورد خواهم ساخت از تو پیر و طفل را خورد خواهم ساخت.»
اول سموئیل، باب 15 آیه 3:
«پس الان برو و عمالیق را شکست داده جمیع مایملک ایشان را با کلک نابود ساز و برایشان شفقت مفرما بلکه مرد و زن و طفل و شیرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بکُش.»
حزقیال، باب 9، آیه 5 و 6:
«پیر و جوان، دختران نابالغ، کودکان و زن ها را به قتل رسانید و ترّحم ننمایید.»
اشعیا، باب 33، آیه 12:
«شما از کاه حامله شده خس خواهید زایید. و قوم ها مثل آهک سوخته و مانند خارهای قطع شده که از آن آتش مشتعل گردد خواهند شد.»
حزقیال، باب 23، آیه 25:
«بینی و گوش هایت را خواهند برید و بقیه ی تو با شمشیر خواهند افتاد و بقیّه ی تو به آتش سوخته خواهند شد.»
اشعیا، باب 26، آیه 11:
«آتش، دشمنان تو را فرو خواهد برد.»
اشعیا، باب 13، آیه 15، و 18 و 19:
«هر که یافت شود با نیزه زده خواهد شد و هر که گرفته شود با شمشیر خواهد افتاد. اطفال ایشان نز در پیش چشم ایشان به زمین انداخته شوند و خانه های ایشان غارت شود و زنان ایشان بی عصمت گردند.»
هوشع، باب 13 آیه 16:
«سامره (سامری ها) متحمل گناه خواهد شد زیرا به خدای خود فتنه انگیخته است. ایشان به شمشیر خواهد افتاد و اطفال ایشان خورد و زنان حامله ی ایشان شکم دریده خواهند شد.»
دوم پادشاهان، باب 3، آیه ی 19:
«تمامی شهرهای حصاردار و همه ی شهرهای بهترین را منهدم خواهید ساخت و همه ی درختان نیکو را قطع خواهید نمود و جمیع چشمه های آب را خواهید بست و هر قطعه زمین نیکو را با سنگ ها خراب خواهید کرد.»
درحقیقت امروزه علاوه بر کشتن انسان های بی دفاع و مظلوم سرزمین کنعان، عملیات «خاک سوخته» برای از بین بردن مزارع و باغ های این سرزمین، مطابق با دستورات تورات، درحال اجرا است. آنچه که ازقتل عام ها، کشتارها، ترورها، جنایت ها، آواره ساختن مردم، اعمال نفرت انگیز، شکنجه های وحشیانه و رفتار غیرانسانی دولت یهودی اسرائیل مستفاد می گردد، این است که قوم یهود از خون و خونریزی، سیر نمی شود.
منبع: مبانی فراماسونری ترجمه: جعفر سعیدی تألیف: گروه تحقیقات علمی ترکیه [یحیی هارون]؛ نوبت چاپ: چاپ ششم بهار 1391 شمارگان: 2000
«نوح به فلاحت زمین شروع کرد و تاکستانی غرس نمود. و شراب نوشیده، مست شد و در خیمه خود عریان گردید. و حام پدر کنعان برهنگی پدر خود را دید و دو برادر خود را خبر داد. و سام و یافث ردا را گرفته بر کتف خود انداختند و پس و پس رفته، برهنگی پدر خود را پوشانیدند و سوی ایشان باز پس بود که برهنگی پدر خود را ندیدند. نوح از مستی خود به هوش آمده دریافت که پسر کهترش با وی چه کرده بود، پس گفت: کنعان ملعون باد و برادران خود را بنده ی بندگان باشد.»
این داستان که سرآغاز جنگ و جدالها، کشت و کشتارها، و از جمله جنگ خونین و خانمان سوزی که آرامش خاورمیانه را بیش از ده سال بر هم زده، در تورات آمده است. به روایت تورات، چون حضرت نوح پس از به هوش آمدن، پی می برد که پسر کوچک ترش به چادر وی وارد شده او را برهنه دیده است، به شدّت عصبانی می شود، کنعان پسر حام و نسل وی را لعنت کرده و آرزو می کند نسل کنعان، غلامی نسل سام و یافث را بکنند.
این واقعه، در باب نهم سفر پیدایش، اولین سفر تورات، شرح داده شده، اگر باب دهم این کتاب هم مطالعه شود، افراد مورد لعن واقع شده، شناخته خواهند گردید. اینان یبوسیان، آمریان، جرجاشیان و حویان هستند. فلسطینی ها از پسر دیگر حام که ملعون واقع شد، از فرزندان کسلوحیم هستند.
سام و یافث، دیگر پسران حضرت نوح، به سبب پوشاندن روی وی مورد لعن واقع نمی شوند فرزندان سام، در منطقه ای مزوپوتامیه ساکن شده و در آن دیار رو به ازدیاد می گذاراند.
حضرت ابراهیم پیغمبر که نسل دهم قوم سام است، در دهکده ی اورمزوپوتامیه متولّد می گردد بعداً به دیار کنعان مهاجرت می کند. صاحب ده فرزند می شود، از اینها، حضرت اسماعیل جد پیغمبر بزرگوارمان حضرت محمد (ص)، و حضرت اسحق، جد حضرت موسی پیغمبر قوم یهود است.
قوم بنی اسرائیل که از نسل دوازده پسر حضرت یعقوب پیر حضرت اسحق، زاد و ولد یافته اند، به علت خشکسالی مجبور به مهاجرت از مصر می شوند. به هنگامی که قوم یهود زیرفشارهای سخت زندگی، مشغول دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و دشواری ها بودند،در کوه سینا به حضرت موسی وحی نازل شد.
سرزمین های موعود، و مرزهای آن
این قسمت، به آیاتی که درباره ی اراضی وعده داده شده توسّط خاخام ها به تورات اضافه گردیده، اشاراتی خواهیم داشت. این اراضی، به صورت سرزمین هایی که از آن شیر و عسل می جوشد و با کلیّه ی اموال انسانی و حیوانی، برای قوم بنی اسرائیل به میراث گذاشته شده، توصیف گشته است. حدود و ثغور این اراضی در پنج کتاب اول تورات به شکل زیر روشن گردیده است:پیدایش، باب 17، آیه 8 و 6:
«تو را بسیار باور نمایم و امتّ ها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو پدید می آیند، و زمین غربت تو، یعنی تمام زمین کنعان را به تو، و بعد از تو به ذریّت به ملکیت ابدی دهم، و خدای ایشان خواهم بود.»
پیدایش، باب 28، آیه 14 و 13:
«من هستم یهوه خدای پدرت ابراهیم، و خدای اسحق، این زمینی را که تو بر آن خفته ای، به تو و به ذریّت تو می بخشم، و ذریّت تو مانند غبار زمین خواهند شد و به مغرب و مشرق و شمال و جنوب منتشر خواهی شد، و از تو، و از نسل تو، جمیع قبایل برکت خواهند یافت.»
اعداد، باب 34، آیه 13 - 1:
«و خداوند موسی را خطاب کرده و گفت: بنی اسرائیل را امر فرموده به ایشان بگو، چون شما به زمین کنعان داخل شوید، این است زمینی که به شما به ملکیّت خواهد رسید. یعنی زمین کنعان با حدودش. آنگاه حدّ جنوبی شما از بیابان صین بر جانب ادوم خواهد بود، و سرحد جنوبی شما از آخر بحرالملح به طرف شرق خواهد بود. و حدّ شما از جانب جنوب گردنه ی عقربیم دور خواهد زد و به سوی صین خواهد گذشت و انتهای آن به طرف جنوب قادش برنیع خواهد بود و نزد حَصر آدّار بیرون رفته تا عصمون خواهد گذشت و این حد از عصمون تا وادی مصر دور زده انتهایش نزد دریا خواهد بود. و اما حد غربی. دریای بزرگ حدّ شما خواهد بود. حدّ شمالی شما این باشد. از دریای بزرگ برای خود جبل هور را نشان گیرید، از جبل هور تا مدخل حمات را نشان گیرید و انتهای این حد نزد صدد باشد، و این حد نزد زفرون بیرون رود و انتهایش حصر عینان باشد. و برای حدّ مشرقی خود از حصر عینان تا شفام را نشان گیرید، و این حد از شفام تا ربله به طرف شرقی عین برود پس این حدّ کشیده شده به جانب دریای کنرت به طرف مشرق برسد، و این حد تا به اردن برسد و انتهایش بحرالملح باشد. این زمین برحسب حدودش به هر طرف زمین شما خواهد
بود.»
در اصل، سرزمین داخل مرزهای فوق، به نام کشور کنعان، در تورات مشخص گردیده است.
پیدایش، باب 15، آیه ی 20 و 18
«در آن روز خداوند با ابرام عهد بست و گفت: این زمین را از نهر مصر تا نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام، یعنی قینیان و قنزیان و قدمونیان و حتیان و فرزیان و رفائیان و اموریان و کنعانیان و جرحاشیان و یبوسیان را.»
عاموس، باب 9، آیه 12:
«تا ایشان بقیه ادوم و همه ی امتها را که اسم من برایشان نهاده شده، به تصرف آورند، خداوند که این را به جا می آورد تکلّم نموده است.»
خروج، باب 23، آیه ی 31:
و حدود تو را از بحر قلزم تا بحر فلسطین و از صحرا تا نهر فرات قرار دهم، زیرا ساکنان آن زمین را به دست شما خواهیم سپرد، و ایشان را از پیش روی خود خواهی راند.»
تثنیه، باب 1، آیه 8 و 7:
«کوچ کنید و به کوهستان آموریان و جمیع حوالی آن، از عربه و کوهستان و هامون و جنوب و کناره ی دریا، یعنی زیمین کنعانیان و لنبان تا نهر بزرگ که نهر فُرات باشد داخل شوید. این زمین را پیش روی شما گذاشتیم، پس داخل شده، زمینی را که خداوند برای پدران شما ابراهیم و اسحق و یعقوب قسم خورد که به ایشان و بعد از آنها به ذریّت ایشان بدهد، به تصرّف آوردی.»
مزامیر باب 135، آیه 12 و 10:
«خداوند ما برتر است از جمیع خدایان. که نخست زادگان مصر را کشت. که امت های بسیار را زد. و پادشاهان عظیم را کشت. سیمون پادشاه اموریان. و عوج پادشاه باشان. و جمیع ممالک کنعان را. و زمین ایشان را به میراث داد. یعنی به میراث قوم خود، اسرائیل»
ملاحظه می گردد، که دیار کنعان، تمامی کشورهای فلسطین، اردن، سوریه، لبنان و عراق و قسمتی از ترکیه و مصر را دربر می گیرد.لازم به یادآوری است که چندی قبل یکی از مسئولین دولت اسرائیل اعلام کرد که، ترکیه در داخل مرزهای اراضی موعود واقع است.
پیدایش، باب 13، آیه 14:
«سپس خداوند به ابراهیم گفت، اکنون چشمانت را بازکن، از همان جا که هستی، به شمال و جنوب، و مشرق و مغرب بنگر، زیرا تمام این زمین را به تو و ذریّت تو تا ابد خواهم بخشید.»
مزامیر،باب2 آیه 8:
«امت ها را به میراث توخواهم داد، و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید. ایشان را به عصای آهنین خواهی شکست.»
روشن است که اراضی موعود، منحصر به دیار کنعان نمی باشد. بنا به اعتقادات قوم یهود، تمام جهان به عنوان ملک و میراث، روزی به دست آنها خواهد افتاد، و نحوه ی تصرّف بلاد، و چگونگی اجرای برنامه های تهاجم، قتل عام، و کشتارهای فجیع و ضدّ بشری قوم یهود، در آیات تورات به تفصیل ذکر گشته است.
خروج، باب 20 آیه 5:
«زیرا، من که یهوه خدای تو می باشم انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوّم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند می گیرم.»
تنبیه، باب 7 آیه 2 و 1:
«چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرّفش به آنجا می روی، درآورد و امت های بسیاری را که حتّیان و جرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فرّزیان و حویّان و یبوسیان هفت امت بزرگ تر و عظیم تر از تو باشند، از پیش تو اخراج نماید. چون یهوه خدایت ایشان را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشان را مغلوب سازی، آنگاه ایشان را کلاً هلاک کن و با ایشان عهد مبند و بر ایشان ترحّم منما.»
مزامیر، باب 137، آیه 9 و 8:
«ای دختر بابل، که خراب خواهی شد. خوشا به حال آن که تو را جزا دهد. خوشا به حال آنکه اطفال تو را بگیرد. و ایشان را به صخره ها بزند.»
اشعیا، باب 14، آیه 25:
«یهوه صبایوت قسم خورده می گوید... آشّور را در زمین خودم خواهم شکست. و او را بر کوه های خویش پایمال خواهم کرد.»
صفنیاء، باب 2، آیه 5:
«زیرا که غزّه متروک می شود و اَشقُلون ویران می گردد و اهل اَشدود را وقت ظهر اخراج می نمایند و عقرون از ریشه کنده می شود. وای بر امّت کریتیان که بر ساحل دریا ساکن اند. ای کنعان، ای زمین فلسطینیان، کلام خداوند برضدّ شماست. و من تو را هلاک می کنم که کسی در تو ساکن نشود.»
تثنیه باب 32، آیه 43 و 42:
«از دشمنان خود انتقام خواهید کشید. تیرهای خود را از خون مست خواهم ساخت. و شمشیر من گوشت را خواهد خورد. از خون کشتگان و اسیران با رؤسای سروران دشمن. ای امتّ ها با قوم او آواز شادمانی سر دهید. زیرا انتقام خون بندگان خود را گرفته است.»
ارمیا، باب 11 آیه 24 و 23:
«یهوه صبایوت چنین می گوید: اینک بر ایشان عقوبت خواهم رسانید. و جوانان ایشان به شمشیر خواهند مرد و پسران و دختران ایشان از گرسنگی هلاک خواهند شد، و برای ایشان بقیه ای نخواهد ماند زیرا که من بر اهل عناتوت در سال عقوبت ایشان بلایی خواهم رسانید.»
صفنیاء، باب 2 آیه 13:
«و شما نیز ای حبشیان، به شمشیر من کشته خواهید شد.»
اشعیا، باب 11 آیه 14:
«و به جانب مغرب به دوش فلسطینیان پریده بنی مشرق را با هم غارت نموده و دست خود را بر اَدوم و مواب دراز کرده بنی عقمون ایشان را اطاعت خواهند کرد.»
اشعیا، باب 14، آیه 21:
«برای پسرانش، سبب گناه پدران ایشان، قتل را مهیّا سازید، تا ایشان برنخیزند. و در زمین تصرف نمایند. روی ربع مسکون را از شهرها پرنسازند. یهوه صبایوت می گوید: من به ضد ایشان خواهم برخاست. و خداوند می گوید اسم و بقیه را و نسل و ذریّت را از بابل منقطع خواهم ساخت.»
اعداد، باب 23 آیه 24:
«اینک، قوم مثل شیر ماده برخواهند ساخت و مثل شیر نر خویشتن را برخواهد انگیخت. و تا شکار را نخورد و خون کشتگان را ننوشد نخواهد خوابید.»
مزامیر، باب 2، آیه 9 و 8:
از من درخواست کن. و امتّ ها را به میراث تو خواهم داد. و اقصای زمین را. ملک تو خواهم گردانید. ایشان را با عصای آهنین خواهی کشت. مثل کوزه کوزه گر آنها را خُرد خواهی نمود.»
تورات برای نابودی سایر ملل، قوم بنی اسرائیل را چنین راهنمایی می کند:
ارمیا، باب 51، آیه 20 و 19:
یهوه صبایوت به ذات خود قسم خورده است که من تو را از مردمان مثل ملخ پرخواهم ساخت او که نصیب یعقوب است مثل آنها نمی باشد. زیرا او سازنده ی تمام موجودات است اسرائیل عصای میراث وی است و اسم او یهوه صبایوت می باشد.»
مزامیر، باب 149، آیه 9 و 7 و 2:
«اسرائیل در آفریینده ی خود شادی کنند. و پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند. و شمشیر دو دمه در دست ایشان تا از امّت ها انتقام کشند و تأدیب ها بر طوایف نمایند. و پادشاهان ایشان را به زنجیرها ببندند. و سروران ایشان را به پابندهای آهنین و داوری را که مکتوب است برایشان اجر نمایند.»
اشعیا، باب 24، آیه 2 و 8:
«زیرا که غضب خداوند بر تمامی امّت ها و خشم وی بر جمیع لشکریان ایشان است. پس ایشان را به هلاکت سپرده به قتل تسلیم نموده است. زیرا خداوند را روز انتقام و سال عقوبت به جهت دعوی صهیون خواهد بود.»
صفنیاء،باب 3 آیه 8:
«خداوند می گوید برای من منتظر باشید، تا روزی که به جهت غارت برخیزم زیرا که قصد من این است که امّتها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم، تا غضب خود و تمامی حدّت خشم خویش را برایشان بریزم زیرا که تمامی جهان به آتش غیرت من خواهد سوخت.»
اشعیا، باب 14 آیه 26:
«تقدیری که بر تمام جهان مقّدر گشته این است. و دستی که بر جمیع امت ها دراز شده همین است.»
ارمیا، باب یکم آیه 10:
«بدان که امروز تو را به اُمت ها و ممالک مبعوث کردم،تا از ریشه برکنی و منهدم سازی، و هلاک کنی و خراب نمایی.»
یهودیان در قتل عام کنعانیان
قوم بنی اسرائیل، در ظاهر به رهبری صورت حضرت یوشع پیغمبر چنین کرده اند:یوشع، باب 8 آیه 24 - 29:
«و واقع شد که چون اسرائیل از کشتن همه ساکنان عای در صحرا و در بیابانی که ایشان را تعاقب می نمودند، فارغ شدند و همه ی آنانی که در آن روز از مرد و زن افتادند، دوازده هزار نفر بودند. یعنی تمامی مردمان عای، زیرا یوشع دست خدا را که بر مزراق دراز کرده بود پس نکشید تا تمامی ساکنان عای را هلاک کرد. لکن بهایم و غنایم آن شهر را اسرائیل برای خود به تاراج بردند، موافق کلام خداوند که به یوسع امر فرموده بود. پس یوشع عای را سوزانید و آن را توده ی ابدی و خرابه ساخت که تا امروز باقی است. و مَلکِ عای را تا وقت شام به دار کشید، و در وقت غروب آفتاب یوشع فرمود تا لاش او را پایین آورده او را نزد دهنه ی دروازه ی شهر انداختند و توده ی بزرگ از سنگ ها بر آن برپا کردند که تا امروز باقی است.»
استر، باب 9 آیه 5:
«پس یهودیان جمیع دشمنان خود را به دم شمشیر زده کشتند و با ایشان هر چه خواستند به عمل آوردند.»
دوّم تواریخ ایّام، باب 36، آیه 17:
«پس پادشاه کلدانیان را که جوانان ایشان را در خانه ی مقدّس ایشان، به شمشیر کشت، برایشان آورد و همه را به دست او تسلیم کرد.»
یوشع، باب 6 آیه 21:
«هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و پیر و جوان، حتی گاو و گوسفند و الاغ، همه از دم تیغ گذشتند.»
داوران، باب 1،آیه 4 و 6:
«و یهوه برآمد و خداوند، کنعانیان و فرّزیان را به دست ایشان تسلیم کرد، و ده هزار نفر از ایشان را در بازق کشتند و آدونی بازق را در بازق یافته با او جنگ کردند و کنعانیان و فرّزیان را شکست دادند، و آدونی بازق فرار کرد و او را گرفتند و شست های دست و پایش را بریدند.»
داوران، باب 3 آیه 15 - 31:
«چون بنی اسرائیل نزد خداوند فریاد برآوردند، خداوند برای ایشان نجات دهنده ای، یعنی ایهودبن جیرای بنیامین را، که مرد چپ دستی بود برپا داشت. و بنی اسرائیل به دست او برای عجلون پادشاه مواب ارمغانی فرستادند. و ایهود خنجر دو دمی که طولش یک ذراع بود برای خود ساخت و آن را در زیر جامه بر ران راست خود بست و ارمغان را نزد عجلون عرضه داشت و گفت: ای پادشاه سخنی مخفی برای تو دارم. چون جمیع حاضران بیرون رفتند ایهود داخل شد و گفت کلامی از خدا باری تو دارم، و دست چپ خود را دراز کرده خنجر را از ران راست کشیده در شکم عجلون فرو برد و دسته ی آن با تیغه اش نیز فرو رفت. و بنی اسرائیل را از کوه افرایم فرا خواند. در آن وقت بقدر ده هزار نفر از موابیان یعنی هر زور آور و مرد جنگی را کشتند و کسی رهایی نیافت. بعد از او شمجرین عنات بود که ششصد نفر از فلسطینیان را با چوب گاورانی کشت و او نیز اسرائیل را نجات داد.»
از زبان حضرت داود علیه السلام:
دوم سموئیل، باب 22 آیه 38 - 51:
«دشمنان خود را تعاقب کرده ایشان را هلاک خواهد ساخت تا دیگر برنخیزند. و زیر پاهایم خواهند افتاد، زیرا کمر مرا برای جنگ بقّوت خواهی بست. و آنانی را که به ضدّ من برنخیزند در زیر من خم خواهی ساخت و دشمنانم را منهزم خواهی ساخت. فریاد می زنند، اما رهانند نیست. پس ایشان را مثل غبار زمین نرم می کنم. و مثل گل کوچه ها پایمال می سازم. ای خدایی که برای من انتقام می کشی، و برای مسیح خویش رحمت را پدید می آورد. به جهت داود و ذریّت وی تا ابدالاباد.»
خاخام های تحریف گر تورات، احکام و فرامین مربوط به کشتار و قتل عام ها را از زبان پیغمبران بیان کرده اند. و یهودیان را به جنایات و خونریزی ها بی ترحّم، مکلّف کرده اند.
ارمیا، باب 48 آیه 10:
«ملعون باد کسی که کار خداوند را با غفلت عمل نماید و ملعون باد کسی که شمشیر خود را از خون باز دارد.»
کسانی که از خونریزی و کشتار مردم بی گناه و معصوم خودداری نمایند، با لعنت خدا تهدید شده اند. داستان خونریزی و قتل عام های گذشته قوم یهود، به طرزی بیان شده که حس غرور و مباهات قوم بنی اسرائیل را برانگیزد، و این تعلیمات در کشت و کشتارهای امروزی دولت اسرائیل الگو قرار داده شده است.
تثنیه، باب 6:
«خداوند این دیار را، که سنگ های آن آهن، و کوه های آن مس است، به تو خواهد بخشید، تا آنها را به کارگیری و از آنها استفاده کنی».
یوشع، باب 9 آیه 21:
«رؤسا به ایشان گفتند بگذارید زنده بمانند، سپس برای تمام جماعت هیزم شکنان و سقّایان آب شدند.»
عملیات اسرائیل در اراضی موعود
دیوید بن گوریون، یکی از بانیان دولت یهودی اسرائیل در فلسطین است، وی رهبر حزب سوسیالیست «ماپای» و اوّلین نخست وزیر اسرائیل بوده است. خانه ای که بن گوریون در لهستان ایّام کودکی را در آن گذرانده، محل تجمع تشکیلات صهیونیستی به نام «صهیونیست هاسکالا» بوده است و خلاصه ی اهداف این تشکیلات به شرح زیر بوده است:« ما دیگر به ادامه ی زندگی در گتو تکیه نکنیم، مقدّرات خودمان را خود تعیین کنیم، و در اراضی موعود با حضور نسل برتر جهان، بر روی خاک هایی که ساکنان آن، توسط قوم یهود نابود خواهند شد، دولت جوان اسرائیل را تشکیل دهیم.»
ابتدا باید یهودیان در فلسطین جع شوند. سپس با تأسیس و راه اندازی سازمان های مخوف تروریستی شروع به از بین بردن، کوچاندن، و یا اسیر نمودن صاحبان اصلی اراضی مذکور نموده، پس از آن، دولت اسرائیل را بر روی اجساد ملّت بی گناه فلسطین بنا نهند. شاید این عملّیات، به اندازه ی تحریر این کلمات برای بن گوریون، ساده و پیش پا افتاده جلوه می کرد.
لرد آرتور جمس بالفور، وزیر خارجه ی انگلستان، در نامه ی مورخ 1917/9/2 به عنوان سر والتر روچیلد، رئیس یهودی مذهب بانک روچیلد شعبه ی انگلستان، چنین می نویسد:
«دولت امپراتوری بریتانیای کبیر، تشکیل دولت وحکومت ملّی قوم یهود را در اراضی فلسطین، مثبت تلقّی نموده و آماده است برای تحقّق یافتن آن، و تامین تسهیلات لازم برای رسیدن به این هدف، کلّیه ی امکانات خود را به کار گیرد.»
طبق قرارداد 1916 سایکس - پیکو، شهرهای بیروت، صور و صیدا در فلسطین شمالی به فرانسه، و تمامی فلسطین جنوبی که شهرهای ساحلی مانند تل آویو، یافا و حیفا را در بر می گرفت، به انگلستان واگذار شده بود. با عقب نشینی قوای امپراتوری عثمانی از اراضی فلسطین، تقسیم بندی فوق تحقّق یافت. سپس انگلیس ها در بخش جنوبی شروع به تشویق مهاجرت یهودیان به این منطقه کردند. یهودیان ابتدا وارد معامله شده و املاک و مستغلّات زیادی را صاحب گشتند. به شرکت های یهودی امتیازات زیادی قائل گردیده شد (ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم وزیر امور مستعمرات دولت انگلستان در آن ایام وینستون چرچیل، معاون وی نیز یک نفر یهودی به نام پاسفیلد بوده است. وینستون چرچیل نیز ماسون بوده است.(از نشریه ماسونی نکته، شماره 40 سال 1985 چاپ استانبول). در سال 1933 با به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در آلمان، کشتار یهودیانی که از نژاد عبری نبودند، باعث گردید از نظر افکار عمومی جهانیان، موضوع تشکیل دولتی از طرف یهودیان عبرانی موّجه شناخته شده پذیرفته شود و از طرفی دیگر با قتل عام یهودیان متعلق به سایر نژادها، موجبات تراوش احساسات دلسوزانه و ترحم آمیز نسبت به عبرانی ها از
طرف مردم دنیا فراهم آید. این قتل عام ها که ربطی به نژاد عبرانی - یهودی نداشت، باعث شد یهودی ها امتیازات جالب توجهی به دست آورند.
اعراب ساکن فلسطین که مخالف با مهاجرت و اسکان یهودی ها بودند، دسته دسته توسّط سربازان انگلیسی تارومار شدند. پنجاه هزار عرب قتل عام گشتند. برای تشکیل دولت یهودی توسط صهیونیست ها سرزمینی با حدود زیر موردنظر قرار گرفت:
«سرچشمه رود اردن در سوریه و لبنان، جنوب لبنان تا شهر صیدا، در جنوب اردن منطقه ای که راه آهن حجاز به معان آن قطع می کرد و منطقه ای که تا خلیج عقبه امتداد می یافت.»
سپس اعمال فشار و زور شروع شد. چگونگی اعمال فشار و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، از طرف قوم یهود بر علیه اعراب ساکن این منطقه، تاریخ چهل ساله ی اخیر خاورمیانه را تشکیل می دهد.
در سال 1942، بعد از کنگره ای که توسط صهیونیست های آمریکا ترتیب یافت، بن گوریون با دولت ایالات متحده ی آمریکا به توافق رسید. همچنین بن گوریون در رأی گیری سازمان ملل متحد، از حمایت آشکار و بی دریغ آمریکا برخوردار شد. در همان موقع وی رئیس سازمان تروریستی هاگانا گردید. پس از اعلام تاسیس دولت اسرائیل در سال 1948، تنها وسیله ی موثر در گسترش و توسعه ی مرزهای دولت مذکور، هاگانا بود. اسرائیل تنها کشوری است که با تعیین و مشخص شدن مرزها، مخالف است. مطالب زیر از روزنامه ی جروسالم پست (اورشلیم پست) مورّخ دهم اگوست سال 1967 اخذ شده است:
«اعلامیه ی استقلال ایالت متحده ی آمریکا را ببینید. در مورد مرزها صحبتی به میان نیامده است. مجبور به تعیین مرزهای اسرائیل نیستیم.»
یهودی ها با تحت تأثیر قرار دادن سازمان ملل متحد، با به تصویب رساندن قطعنامه ی مورخ 1947/11/29 بر دو ثلث فلسطین دست یافتند، و دولت اسرائیل شب چهاردهم ماه می سال 1948 تأسیس شد. و بن گوریون که یک یهودی افراطی بود، از حزب سوسیالیست ماپای نخست وزیر شد.
در سال 1947، بدون اعلان قبلی، علیه اعراب وارد کارزار شده عملیّات پاکسازی را آغاز کردند. در طول مدت کمتر از سه ماه، تعداد شبیخون های گروه های تروریستی یهودی، از قبیل اشترن، لومی، هاگانا، ایرگون، صوای، پالماه، به دو هزار فقره رسید.
شبکه هاگانا در سال 1947 به غزّه، و در سال 1948 به سلامه، بثرعباس، کاستل، اکرا، و یافا حمله کرد و مردم غیرنظامی زیادی را به قتل رساند.
در همان سال شبکه ی تروریستی اشترن به رهبری مناخیم بگین، در معیّت شبکه ی ایرگون به روستای عرب نشین دیریاسین حمله کرده و کمافی السابق در یک کشتار بی سابقه، بیش از 254 عرب، پیر، جوان، زن و کودک را به شنیع ترین و دردناک ترین وضعی به قتل رساند. عملیات تروریستی موجب ایجاد رعب و وحشت بسیار در میان اعراب بی دفاع شد. از همین وضع یهودیان بنفع خود استفاده نموده، شروع به تبلیغات درباره ی ترورها کردند. عکس مقتولین بی گناه تکثیر و به روستای عرب نشین فرستاده شده، زیرعکس ها نوشته می شد، در صورت خودداری از ترک محل زندگیتان، چنین عاقبتی انتظار شما را می کشد. مناخیم بگین قاتل هزاران زن و کودک مسلمان و بی گناه دیریاسین، چنین گفته است:
«این کار بسیار بجا و بحق انجام شد، بدون پیروزی دیر یایسین، اسرائیلی نمی توانست وجود داشته باشد.»
ارتش اسرائیل بدون اعلان قبلی در سال 1956 به کشور مصر حمله کرد. انگلیس و فرانسه نیز از فرصت استفاده کرده، بر علیه مصر وارد جنگ شدند. به خاطر نیل به اهداف از قبل تعیین شده، مجدداً به سال 1967، یهودیان به کشورهای مصر و اردن و سوریّه حمله کردند. با تصرف شبه جزیره ی سینا، نوار غزّه، غرب رود اردن، و بلندی های جولان، منطقه ای به وسعت شصت هزار کیلومتر مربع را در اختیار گرفتند. در آن جنگ، ارتش اسرائیل به سلاح های ساخت آمریکا و شوروی مجهز گردیده بود.
سال ها قبل روزنامه نگار اتریشی، پدر صهیونیسم جهانی، تئودور هرتصل، در مورد آنچه که برای تشکیل دولت یهودی در منطقه ای فلسطین لازم است،چنین بیان نموده است:
«به عنوان نمونه باید، ضرورت پاکسازی منطقه ای از وجود جانوران را در نظر بگیریم. برای این کار نمی توانیم از روشی که یک اروپایی در قرن پنجم بکار برده است. پیروی کنیم. نمی توانیم دشنه به دست خرس را تعقیب نماییم. بایستی انبوهی از حیوانات را در یک جا گرد هم آورده و در میان آنها بمبی منفجر نماییم.» اعمال و رفتار مناخیم بگین نشان داده است که شاگرد واقعی استادش هرتصل بوده و در اجرای دستورات وی، کوچک ترین باکی به خود راه نداده است. او چنین می گوید:
«فلسطینی ها را ردیابی و تعقیب خواهیم کرد، هر جایی که به آنان دست یافتیم در زمان کوتاهی، چه در هوا، و چه در زمین، آنها را نابود خواهیم نمود.»
در زمانی که هیتلر، یهودی های غیر عبرانی نژاد را قتل عام می کرد، عبرانی ها در مقام کمک سیاسی و مالی برآمدند، همان طور که روزنامه ی آلمانی زبان اشپیگل افشا نموده است. روی کار آمدن و به قدرت رسیدن نازی ها را در آلمان، صهیونیست ها برای خود یک فرصت غیرقابل تصور، و یک موفقیّت بی نظیر می دانستند.
در سال 1933، بانک انگلو فلسطین که در کنترل صهیونیست هاست، با وزارت اقتصاد آلمان نازی ارتباط مستقیم برقرار کرد. بعد از مذاکرات لازم، در تاریخ 23 اوت همان سال، قرار داد حمل ونقل، بین دو طرف به امضا رسید. این قرارداد بعدها زمینه ی مساعدی برای همکاری های سیاسی و اقتصادی را فراهم ساخت. صهیونیست ها با تاسیس شرکتی به نام «تراست اند ترانسفر آفیس حعاوارا» و نمایندگی انحصاری مصنوعات آلمانی را در تل آویو بدست آورده و موجب شدند. آلمان نازی نبض بازار خاورمیانه را در دست گیرد. دایره ی امور ارز بانک مرکزی آلمان در بیانیه ی مورخ 1937/12/7 خود، چنین اعلم نمود:
«امور صادرات کالا و مصنوعات ساخت آلمان به فلسطین از سال 1933 تاکنون، حدود هفتاد میلیون مارک طلا سود داشته است. سود حاصل از انتقال سرمایه های یهودی به فلسطین، به این رقم اضافه نشده است.»
همکاری مشترک یهودی - نازی به همین جا ختم نمی شود. روزی که مصنوعات آلمان نازی در دنیا تحریم شد، صهیونیسم جهانی چاره ی کار را یافت و دست رد بر سینه ی آلمان نزده، منابع ارزی فراوانی در اختیار صاحبان صنایع اسلحه سازی آلمان گذاشت. آلبرت نوردن در کتاب مشهور خود به نام «جنگ چطور شروع می شود»، این مسئله را به وضوح روشن ساخته است:
«شرکتی به نام کمپانی بین المللی نیکل تراست، با تامین مواد خام خیلی مهم و استراتژیکی مورد نیازکارخانه هایآلمان، افکار جهانی را به خود معطوف داشته بود. این شرکت که در اختیار صهیونیست ها بود مالک 85 درصد نیکل استخراجی کشورهای سرمایه داری محسوب می شد. شرکت مذکور یک سال قبل از به قدرت رسیدن هیتلر، با یک شرکت آلمانی به نام «ای -جی- فایون اینداستری قراردادی منعقد کرد. برابر مفاد این قرارداد شرکت نیکل تراست، تامین پنجاه درصد نیکل مورد نیاز کارخانجات آلمان را تقبل نمود. بدین لحاظ آلمان توانست به پنجاه درصدر صرفه جویی ارزی دست یابد. این موضوع بعدها با سایر مسائل جانبی اش، در دادگاه نورنبرگ مطرح شد.»
اعتقاد راسخ به وجود نژاد برتر و برگزیده، و ایمان به موقعیت فوق بشری قوم یهود، به صورت جزء لاینفکی در سیاست داخلی و خارجی دولت اسرائیل، جا گرفته است، جغرافیای سیاسی رهبران صهیونیسم با تز معروف «برای خلق بی وطن، وطن بی خلق باید ساخت»، اساس سیاست اسرائیل را تشکیل می دهد. این تز در اصطلاح عام بدین معنی است که باید مناطق تصرف شده را، از وجود سایر نژادها و غیر یهودی ها پاک کرد. چون فلسطین که صهیونیست ها آن را وطن تاریخی می نامند، بدون سکنه نبوده است لذا تهیه نقشه ی مناسب و موثر برای راندن؛ و یا از بین بردن ساکنان اصلی این سرزمین، در صدر برنامه های سیاست دولت اسرائیل قرار دارد.
مورخ مشهور انگلیسی، «آرنولد توین بی» به این اصل در کنفرانس دانشگاه مک گیل، واقع در مونترال کانادا اشاره کرده، می گوید:
«از نظر حقوق بین المللی، هیچ تفاوتی بین اعمال ددمنشانه یهودیان با اعراب ساکن فلسطین، با اعمال وحشیانه نازی ها در کشتار دسته جمعی یهودیان غیر عبرانی نژاد، وجود ندارد.»
حمله ی اسرائیل به کشور لبنان در سال 1982، که درمقابل چشم های خیره ی جهانیان انجام شد نیز یک قتل عام محسوب می شود. موشه دایان بعد از جنگ شش روزه ی 1967، این جنگ را نیز پیش بینی کرده و می گوید:
«اسرائیل، با جنگ شش روزه توانست به کانال سوئز، اردن، و به بلندی های جولان برسد. این آخرین نخواهد بود. فراتر از خطوط آتش بس فعلی، خطوط جدیدی برقرار خواهد شد و بعد از فتح اردن تا لبنان و مرکز سوریه پیش خواهد رفت.
کشتار فجیع و بی سابقه ی مردم بی گناه و غیرنظامی اردوگاه های صبرا و شتیلا ضمن حلمه ی اسرائیل به لبنان،و یا قتل عام های مردم بی دفاع در اردوگاه های کاتین، اورادور، گئورنیکا، و تربلینکا، مو بر تن انسان های واقعی راست کرد و دنیا را به هیجان واداشت. این قبیل اعمال وحشیانه، روشنگر این است که رهبران اسرائیل، امروز هم مثل دیروز بدون تفکیک افراد نظامی از غیرنظامی، برای قتل و غارت، جنایت و کشتار، اشتهای زیادی دارند.
تطبیق برنامه های ضدبشری یهود، برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده، و حل نهایی مسئله ی فلسطین، در مقابل چشم جهانیان انجام می شود. روزنامه ی موزامبیکی «نوتسیاس» چنین نوشته است:
«روزانه صدها نفر از مردم عادی و غیرنظامی لبنان به قتل می رسند. از بین برده شدن عمدی مردم، گواهی است بر وجود تصمیمات قبلی برای نابودی نسل.»
جریان حمله ی اسرایل به لبنان، حدود هفتاد هزار نفر عرب لبنانی و فلسطینی کشته و یا مجروح شدند. کمپ های مهاجرنشین فلسطینی، و دهات و قصبات لبنان سوزانیده شده از بین رفتند. در تاریخ 15 و 16 اوت 1982، در نیکوزیای قبرس، کمیسیونی جهانی برای تحقیق اعمال جنایتکارانه ی اسرائیل بر علیه مردم لبنان و فلسطین تشکیل گردید. کمیسیون با تهیه ی و تدوین گزارشی، مدارک لازم در ثبوت جنایات اسرائیل بهنگام اشغال بیروت را، به جهان عرضه نمود:
«به طور مرتب و مداوم، بیمارستان ها، مهدکودک ها، مناطق مسکونی و مدارس بیروت، توسط هواپیمای اسرائیل بمباران شده، تیر، نباتیه، صیدا و تعداد زیادی از روستاها با خاک یکسان شده، بسیاری از اردوگاه های فلسطینی های پناهنده محو گردیده، قریب ششصد هزار نفر لبنانی، بی آب و برق، گرسنه و بی خانه رها شده، حتی سربازان اسرائیلی از کار موسسات خیریه در جهت رساندن دارو و آذوقه به آسیب دیدگان جلوگیری نموده اند.»
اینها جزء جنایاتی است که از جانب یهودیان بر مردم غیرنظامی و افراد بی گناه روا داشته شده است. ساختمان هایی که برای شناسایی از طرف هواپیماهای دشمن، با پرچم صلیب سرخ و هلال احمر علامت گذاری شده بودند، به طور منظم مورد بمباران هوایی قرار گرفتند. رساندن دارو، خون، سرم، به افراد زخمی ممنوع اعلام شد. کشتی امداد آلمانی به نام فلورا، که مشغول تخلیه ی دارو، خون و سایر لوازم بیمارستانی بود، مورد حمله ی توپخانه و هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت و به آتش راکت گرفتار شد. هواپیمای اسرائیلی بمب های را که به شکل اسباب بازی، موز و سیب ساخته شده بود. برای نابودی کودکان معصوم، به خاک لبنان ریختند. دکتر فرانکلین لامپ، نمونه بمب های فسفری و تکه های مختلف بمب های خوشه ای را که در لبنان به دست آورده بودند، به کمیسیون ارائه داد. بمب های خوشه ای که انسان را چون غربال سوراخ سوراخ می کند،در اثنای اشغال بیروت، به حدّ اعلی مورد استفاده قرار گرفت. متخصصان یونانی و کانادائی که دربیروت مشغول بررسی و تحقیق بودند، نحوه ی سوختن مردم عادی در اثر بمب فسفری، و یا سوراخ سوراخ شدن غیرنظامیان را در اثر بمب های خوشه ای، به همراه مدارک لازم و عکس، به
کمیسیون تقدیم داشتند.
در مدارس اسرائیل، سالیه 272 ساعت دروس نظامی تدریس می گردد. در دو سال آخر دوره ی هشت ساله ی آموزش اصلی، برنامه ی تدریس تورات، مشکل تر و سنگین تر از دروس جبر و مثلثات و ریاضی است. هدف از این ام، در بوجود آوردن احساسات ملیت پرستی و نژادپرستی افراطی، و ایجاد روح تنفر و انزجار از غیریهودیان، در جوانان خلاصه می شود. در دوره چهار ساله ی تحصیلی متعاقب آن نیز، دروس مربوط به تورات، بسیار مشکل تر از بقیه ی درس ها تدریس می گردد. علت دیگر سنگینی متد آموزشی، بخصوص آموزش علوم دینی در مدارس این است که هر گونه افکار شبهه انگیز، جدایی خواه و تفرقه انداز و انتقادی، به مخیله ی افراد نکند. منظور از تدریس درسهایی نظیر علوم ملی که در سال های اخیر جز برنامه های آموزشی مدارس اسرائیل قرار گرفته، نیز بر همین پایه استوار است. بدین سبب اگر از یک محصل اسرائیلی پرسیده شود که با اعراب چه کار باید کرد، و او بدون تامل پاسخ دهد: «باید به قتل برسند»، نباید تعجب نمود. - (کتاب صهیونیسم و تراژدی فلسطین)
بسیار طبیعی است. یک اسرائیلی که از بدو تولد، خود را در محیط یهودی می یابد و در یک شکل بخصوص از اوان کودکی، به طور فشرده، تورات تحریف شده، تلمود و قباله تعلیم می گیرد، متدین بار آمده و اجرای احکام به اصطلاح الهی کتاب های مذکور را بدون تامل و هر گونه شک و شبهه ای بر خود واجب دانسته، با وجدان آسوده وحشتناک ترین جنایات و قتل عام ها را، بدون ترحم و احساس دلسوزی و به عنوان ادای فریضه ی دینی و با منطق عبادت کردن مرتکب می شود. افکار و عقاید انحرافی انتخاب یهود از طرف خدا به عنوان نژاد برتر، لزوم پیکار با افراد غیریهودی و نابود کردن آنها، اطلاعت از احکام خداوندی برای حصول اراضی موعود، از همان سال های اول زندگی در مغز وی جای داده شده است. با چنین تعلیمات، تلقینات و تحریفات، بسیار بدیهی است کسی که به عنوان ادای وظیفه ی دینی مرتکب قتل می شود انسان های مقابل خود را به شکل حیوان می بیند و برابر آیه های تورات، بدون تأمل و تفکر، زن و مرد، پیر و جوان، کودک شیرخواره و زن حامله را به دیار عدم می فرستد.
تاکتیک های ترور در بیرون راندن ساکنان اراضی اشغال شده انواع مختلف دارد، که از جمله می توان نابودی و کشتارهای دسته جمعی، شکنجه های سازمان یافته و ترورهای فردی را نام برد.
یکی از وظایف مهم سازمان های مخفی اسرائیل، ترور افرادی است که به درد صهیونیسم نمی خورند این عمل در سطح جهان، به نام اعمال تروریستی فلسطینی ها شناسانده می شود تا حس همدردی ملل دنیا را نسبت به یهودی های برانگیزند. در یک عملیات ضدتروریستی پلیس مخفی کشور فرانسه در دستگیری دو تروریست، که به عنوان فلسطینی به مردم شناسانده شده بودند. معلوم شد نامبردگان تبعه ی اسرائیل و عضو موساد بوده اند.
یکی از سازمان های صهیونیستی که اغلب با مسایل تروریسم سروکار دارد، تشکیلاتی به نام «سازمان دفاع یهود» است، رهبر این سازمان مخوف ضدبشری، خاخام میرکاهانه به مخبر روزنامه ی نیویورک تایمز اعلام کرده بود که سازمان مذکور در آمریکا دارای پنجاه شعبه بوده و چهارده هزار عضو دارد.
در بیست و یکمین کنفرانس سازمان صلیب سرخ جهانی که سال 1969 در استانبول تشکیل گردید، موارد مختلف شکنجه هایی که بر روی زندانیان فلسطینی، در زندان های نابلس، ژنین، تولکرم، و حبرون انجام شده بود، بررسی گردید و با دلایل و مدارک ثابت شد شکنجه های زیر توسط یهودیان اعمال شده است:
1- آویزان کردن زندانی، در حالی که وزنه ی سنگینی به پایش بسته شده، تا ضایع شدن فهم و شعور.
2- خاموش کردن سیگار بر روی بدن زندانی
3- زدن ضربه با چماق بر روی اندام های جنسی
4- انداختن سگ به جان زندانی
5- وارد کردن شوک الکتریکی به شقیقه های، خایه ها، دهان و سینه ی زندانی
پرفسور اسرائیل شاناک، استاد دانشگاه حبرو بیت المقدس گفته است:
«انسان متفکر و عالی شأن، فقط ما یهودی ها هستیم، همان طوری که در تورات مقدس نیز به آن اشاره شده، چون جماعت غیریهودی حرفه اش دروغ گویی است لذا فقط باید گفته های یهودیان مورد قبول واقع شده و براساس آن حکم صادر شود.»
یک نفر یهودی، اگرچه به دروغ، اعلام کند که در سوریه شکنجه شده، به عنوان شاهد و گواه صادق پذیرفته می شود. در حالی که حرف های یک فلسطینی را نباید باور داشت، هر چقدر هم که برای اثبات ادّعایش مدارک لازم ارائه نماید، چون یهودی نیست.
تشکیلات ملیّت گرا و نژادپرست بسیار افراطی «گوش امونیم»، توسّط یهودیان اسکان یافته در سرزمین های اشغالی سازمان یافته است. اجازه ی تأسیس سازمان فوق الذکر، بنا به دستور خاص رفائیل ایتان رئیس ستاد ارتش اسرائیل انجام شده است.
ایتان ابتدا مسئله ی محافظت از زمین را پیش کشیده، اجازه ی تاسیس یک تشکیلات نیمه ارتشی را به رهبری افسران وابسته به سازمان گوش امونیم، صادر نمود. این سازمان برای انجام هر گونه اقدامی در راه تحقق آرمان ها، چه از راه قانونی، و چه از طرق خلاف مقررات، با سلاح و تجهیزاتی که در اختیارش نهاده شده، آمادگی دارد. روزنامه ی یدیعوت آحارنوت، در شماره مورّخ 1980/5/8خود چنین می نویسد:
«درکنفرانسی که از طرف یهودیان تازه اسکان یافته در ساحل غربی رود اردن برپا گردیده بود مقرر شد، سازمان مستقلّی به نام «سیسم اطمینان» که وابسته به تشکیلات نظامی نباشد به وجود آید.»
وظیفه ی سازمان مذکور، قتل عام و کشتار در قصبات و دهات عرب نشین است. مناخیم بگین چنین گفته است:
«شما اسرائیلی ها، بموقع کشتن دشمن نباید احساس دلسوزی کنید. بر روی خرابه های آنها مدنیّت خودمان را خواهیم ساخت. تا محو نابودی فرهنگ عرب، نسبت به آنان کوچک ترین احساسی نشان نخواهید داد. تاکنون باید درک کرده باشیم که در این دیار برای دو نژاد جا نیست. تنها راه حلّ، پاکسازی شدن فلسطین از اعراب است. بدون استثنا، راهی جز فرستادن اعراب این دیار به کشورهای همجوار عرب باقی نمانده است. حتی یک عرب، یک ده عرب نشین، و یا یک قبیله ی عرب نیز نباید باقی بماند.»
خاخام بزرگ ارتش اسرائیل، در نشریه ی رسمی وزارت دفاع چنین توصیه کرده است:
«واحد های گشتی، سربازان ارتش، در جنگ و یا در شبیخون ها، در موقع روبه رو شدن با مردم عادی و غیرنظامی هر کسی را که ببیند باید بکشند.» - (کتاب صهیونیسم و تراژدی فلسطین).
احکام کشتار در تورات
ارمیا، باب 49 آیه 22:«خداوند چنین می گوید: برخیزید و بر قیدار هجوم آورید و بنی مشرق را تاراج نمایید.»
اعداد، باب 24 آیه 8:
«امت های دشمنانش را خواهد بلعید، و استخوان های آنان را خواهد شکست. و ایشان را به تیرهای خود خواهد دوخت.»
دوم پادشاهان، باب 13 آیه 17:
«اهالی سوریه را، تا محو و نابودی آنان، خواهی زد.»
تثنیه، باب 9 آیه 3:
«خدایت که پیش روی تو مثل آتش سوزنده عبور می کند. ایشان را هلاک خواهد کرد و پیش روی تو ذلیل خواهد ساخت. پیش ایشان را اخراج نموده به زودی هلاک خواهی نمود و چنان که خداوند به تو گفته است.»
تثنیه، باب 20 آیه 13- 17:
«جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش. لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد، یعنی تمام غنیمتش را برای خود به تاراج ببر. به همه ی شهرهایی که از تو بسیار دورند که از شهرهای این امتها نباشند چنین رفتار نما. اما از شهرهای این امت ها که یهوه خدایت تو را به ملکیت می دهد، هیچ جانداری را زنده مگذار. بلکه ایشان را یعنی حتی حتیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را، چنانه یهوه خدایت تو را امر فرموده است با الکل هلاک ساز.»
حزقیال، باب 39، آیه 18 و 20:
«گوشت بخورید و خون بنوشید. گوشت جباران را خواهید خورد و خون رؤسای جهان را خواهید نوشید، از قوچ ها و برّه ها و گاوها که همه ی آنها از پروارهای باشان هستند و از قربانی که من برای شما ذبح می نمایم پیه خواهید خورد تا سیر شوید. و خون خواهید خورد تا مست شوید.»
اشعیا، باب 65، آیه 12:
«پس شما را به جهت شمشیر مقدر ساختم و جمیع شما برای قتل خم خواهید شد.»
اشعیا، باب 34، آیه 9:
«دست تو بر خصمانت بلند خواهد شد و جمیع دشمنانت منقطع خواهند گردید.»
ارمیا، باب 16، آیه 4:
«به بیماری مهلک خواهند مرد، برای ایشان ماتم نخواهند گرفت و دفن نخواهند شد، بلکه بر روی زمین سرگین خواهند بود.»
اشعیا، باب 13، آیه 15:
و هر که یافت شود با نیزه زده خواهد شد، و هر که گرفته شود با شمشیر خواهد افتاد.»
ارمیا، باب 26 آیه 32 و 35:
«و یهوه خدایت می فرماید از قومی به قوم دیگر بلا نازل خواهد شد، از چهار گوشه گیتی طوفان به پا خواهد ساخت، روی زمین پر از اجساد کشتگان خواهد شد که یهوه خدایت آنان را هلاک خواهد ساخت. برای آنان کسی ماتم نخواهد گرفت، آنها دفن نخواهند شد، بر روی زمین رها شده و تبدیل به کود خواهند شد.»
ارمیا، باب 16 آیه 4:
«مرگ تلخی در انتظار آنان است، و شمشیر قحط تباه خواهند شد و لاشه های ایشان غذای مرغان هوا، و وحوش زمین خواهد بود.»
ارومیا، باب 12، آیه 3:
«ایشان را مثل گوسفندان برای ذبح بیرون کش و ایشان را بجهت روز قتل تعیین نما.»
تثنیه، باب 32، آیه 25:
«شمشیر از بیرون و دهشت از اندرون ایشان را بی اولاد خواهد ساخت. هم جوان و هم دوشیزه را، ریش سفید و شیرخواره را هلاک خواهد ساخت.
ارمیا، باب 51 آیه 19 و 23:
«تو برای من کوپال و اسلحه ی جنگی هستی. پس،از تو امتّ ها را خورد خواهم ساخت و از تو ارابه و سوراش را خورد خواهم ساخت و از تو مرد و زن را خورد خواهم ساخت از تو پیر و طفل را خورد خواهم ساخت.»
اول سموئیل، باب 15 آیه 3:
«پس الان برو و عمالیق را شکست داده جمیع مایملک ایشان را با کلک نابود ساز و برایشان شفقت مفرما بلکه مرد و زن و طفل و شیرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بکُش.»
حزقیال، باب 9، آیه 5 و 6:
«پیر و جوان، دختران نابالغ، کودکان و زن ها را به قتل رسانید و ترّحم ننمایید.»
اشعیا، باب 33، آیه 12:
«شما از کاه حامله شده خس خواهید زایید. و قوم ها مثل آهک سوخته و مانند خارهای قطع شده که از آن آتش مشتعل گردد خواهند شد.»
حزقیال، باب 23، آیه 25:
«بینی و گوش هایت را خواهند برید و بقیه ی تو با شمشیر خواهند افتاد و بقیّه ی تو به آتش سوخته خواهند شد.»
اشعیا، باب 26، آیه 11:
«آتش، دشمنان تو را فرو خواهد برد.»
اشعیا، باب 13، آیه 15، و 18 و 19:
«هر که یافت شود با نیزه زده خواهد شد و هر که گرفته شود با شمشیر خواهد افتاد. اطفال ایشان نز در پیش چشم ایشان به زمین انداخته شوند و خانه های ایشان غارت شود و زنان ایشان بی عصمت گردند.»
هوشع، باب 13 آیه 16:
«سامره (سامری ها) متحمل گناه خواهد شد زیرا به خدای خود فتنه انگیخته است. ایشان به شمشیر خواهد افتاد و اطفال ایشان خورد و زنان حامله ی ایشان شکم دریده خواهند شد.»
دوم پادشاهان، باب 3، آیه ی 19:
«تمامی شهرهای حصاردار و همه ی شهرهای بهترین را منهدم خواهید ساخت و همه ی درختان نیکو را قطع خواهید نمود و جمیع چشمه های آب را خواهید بست و هر قطعه زمین نیکو را با سنگ ها خراب خواهید کرد.»
درحقیقت امروزه علاوه بر کشتن انسان های بی دفاع و مظلوم سرزمین کنعان، عملیات «خاک سوخته» برای از بین بردن مزارع و باغ های این سرزمین، مطابق با دستورات تورات، درحال اجرا است. آنچه که ازقتل عام ها، کشتارها، ترورها، جنایت ها، آواره ساختن مردم، اعمال نفرت انگیز، شکنجه های وحشیانه و رفتار غیرانسانی دولت یهودی اسرائیل مستفاد می گردد، این است که قوم یهود از خون و خونریزی، سیر نمی شود.
منبع: مبانی فراماسونری ترجمه: جعفر سعیدی تألیف: گروه تحقیقات علمی ترکیه [یحیی هارون]؛ نوبت چاپ: چاپ ششم بهار 1391 شمارگان: 2000