حقوق سی گانه مسلمان بر مسلمان (2)

اگر دوست شما برایتان کاری انجام داد باید عمل او را جبران کنید. اگر خدمتی به شما کرد هرگز نباید آن را از یاد برید تا آن که به خدمتی مانند آن جبرانش کنید.
جمعه، 10 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حقوق سی گانه مسلمان بر مسلمان (2)
حقوق سی گانه مسلمان بر مسلمان(2)

نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر



 

14- جبران نیکی

اگر دوست شما برایتان کاری انجام داد باید عمل او را جبران کنید. اگر خدمتی به شما کرد هرگز نباید آن را از یاد برید تا آن که به خدمتی مانند آن جبرانش کنید.
ما موظفیم که خدمت را به خدمت، هدیه را به هدیه و خوبی را به خوبی پاسخ دهیم. همه مردان نیک و شایسته تاریخ از کسانی بوده اند که کوچکترین خدمت دیگران به خود را از یاد نمی بردند، و برعکس، خوبیها و خدمات خود به دیگران را به باد فراموشی می سپردند. خداوند می فرماید:« چون شما را به سلامی نواختند به سلامی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ گویید»(1).
کنیزی به یکی از ائمه دسته گلی تقدیم کرد. آن حضرت او را در راه خدا آزاد کرد و هنگامی که عرض شد: او بیش از یک دسته گل تقدیم شما نکرد، چگونه او را در برابر این هدیه آزاد کردید؟ فرمود:« اینچنین پروردگار، ما را ادب آموخت... زیرا فرمود.. و إذا حُییتُم بتحیةٍ فحیّوا باحسن منها اوردوها. و بهتر از هدیه او، آزاد کردنش بود».

15- سپاسگزاری از خداوند برای نعمتی که به دوست می رسد

پیامبرخدا(ص) می فرماید:« یکی از حقوق دوست این است که برای نعمتی که به او می رسد خدا را سپاس گویی».
جامعه اسلامی جامعه رقابت در خوبیهاست، نه جامعه حسد و بدخواهی. اگر مؤمنی به نعمتی دست یابد برادرانش، خداوند را بر آن نعمت سپاس می گویند. و گاه از درگاهش می خواهند که نظیر آن نعمت را به آنان نیز عطا کند اما هرگز بر دوست خویش حسد نمی ورزند و خواستار آن نمی شوند که خداوند آن نعمت را از او بگیرد و به آنان دهد. حال آن که جامعه غیر اسلامی آکنده از حسد است. هرگاه فردی از آنان به نعمتی دست یابد دیگران آرزو می کنند که آن نعمت از کف او برود و به آنان برسد.
درست است که همه ما خواهان دست یافتن به نعمت و برکت هستیم اما مؤمن باید این احساس را داشته باشد که برادرش با او فرقی نمی کند. مؤمن پیش از آن که خیر و برکت را برای خود بخواهد برای دیگران می خواهد. جامعه اسلامی، جامعه ای است که در کارهای نیک بر یکدیگر غبطه می خورند و همه افراد برای دستیابی به خوبیها از یکدیگر پیشی می جویند و برای جلب خشنودی خداوند شتاب می ورزند. جامعه اسلامی جامعه ای خالی از حسد و بدخواهی است. در یک کلمه، جامعه اسلامی نمونه کسانی است که خداوند در آیه زیر آنان را توصیف کرده است:« هر کینه ای را از دلشان برکنده ایم، همه برادرند»(2).

16-نیک یاری رساندن

گاه دوستی از برادرانش می خواهد که نیازش را برطرف کنند در چنین صورتی نه تنها باید نیاز او را برآورند بلکه باید بهترین وجه این کار را انجام دهند. مثلاً هنگامی که یک دوست از برادرانش خواهان مردانگی و دلیری می شود برادران وظیفه دارند که در حد انجام تکلیف بسنده نکنند بلکه باید به بهترین وجه او را یاری رسانند.
نیک یاری رساندن در اسلام مسأله مهمی است و به معنای دفع بلاها و گرفتاریها از برادران می باشد.
اعضای یک جامعه سالم باید نیرنگ و تجاوز دشمن را از یکدیگر دفع کنند. اگر عضوی از اعضای آن به درد آید باید دیگر اعضا برای کمک به او متحمل سختی شوند.

چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

پیامبرخدا(ص) می فرماید:« کسی که از آبروی برادر مؤمنش دفاع کند بهشت بر او واجب آید»(3). بنابراین، اگر آبرو و نام دوست یا خانواده او و یا آزادیش در معرض خطر باشد کسی که موفق شود خطر را از او دفع کند بهشت بر او واجب است.
امام صادق(ع) می فرماید: « کسی که بتواند برادرش را یاری رساند اما او را خوار رها کند خداوند او را خوار رها می کند». اگر کسی نیاز مؤمنی را در دفع دشمن پاسخ نگوید در حقیقت به خداوند بی اعتنایی کرده است به همین دلیل نیز خداوند بزودی از او انتقام خواهد گرفت و خوار و درمانده رهایش خواهد کرد.
گاه دوستان نمی توانند کسی را که در معرض تعقیب یا خطرهای دیگری از این قبیل است یاری رسانند اما می توانند از کسی که توانایی این کار را دارد کمک بطلبند تا او را یاری دهد. مثلاً گاه شما نمی توانید کسی را که تحت تعقیب ظالمان است پناه دهید اما بطور حتم می توانید میان او و کسی که توانایی این کار را دارد واسطه شوید. در چنین موردی وظیفه دارید که در کار پا در میانی و وساطت کوتاهی نورزید.
گاه کسی که در معرض تعقیب است نزد برادرانش می آید و از آنان می خواهد که کمکش کنند تا از چنگال ستمگر بگریزد اما آنان، از ترس این که مبادا عمّال حکومت فردا به سراغشان بیایند و آنها را دستگیر و شکنجه کنند، از این کار سرباز می زنند. اما آیا اینان نمی توانند دست کم او را راهنمایی کنند و در مواردی یاری اش رسانند؛ چون کسی که برادرش را در چنگال دشمن رها کند خداوند او را در دنیا و آخرت خوار و درمانده رها می کند.
در حدیث شریف آمده است:« اگر برادرت را یاری رسانی برتر است از این که یک ماه روزه بگیری و در مسجدالحرام اعتکاف کنی». امام علی(ع) می فرماید:« بدترین برادران کسی است که برادرش را خوار رها کند». پیامبرخدا(ص) نیز می فرماید:« کسی که در غیاب برادرش او را یاری رساند خداوند وی را در دنیا و آخرت یاری می رساند.»
براساس این حدیث نه تنها اگر برادرتان دست یاری به سوی شما دراز کرد باید کمکش کنید بلکه در غیاب او نیز لازم است او را یاری رسانید.
ما گاه به یاری برادرانمان نیازی نداریم بلکه وضعیت چنان است که به طور حتم باید خداوند یاریمان رساند. اما مادام که خداوند یاری خود را منوط به آن دانسته که ما به یاری برادران خود برخیزیم باید به کمک آنان بشتابیم تا یاری خدا را تضمین کنیم. و کسی که برادران خویش را در هنگام گرفتاریها و مشکلات رها کند باید منتظر باشد که خداوند نیز او را در وقت نیاز خوار و درمانده رها سازد!
امام علی(ع) می فرماید:« به هنگام سختی است که محبت دوست آشکار می شود.»
پیامبرخدا(ص) نیز می فرماید:« اگر برادر مؤمنم را در حاجتی کمک کنم نزد من محبوبتر است از روزه و اعتکاف یک ماه». در روایتی دیگر می فرماید:« کسی که یک نیاز برادر مؤمنش را برآورده کند خداوند برای او نیازهای بسیاری برآورده می کند که یکی از آنها بهشت است... و کسی که برادر مؤمنش را بپوشاند خداوند او را از سندس و استبرق و حریر بهشت می پوشاند و مادام که آن پوشش بر تن اوست وی نیز در رضوان و خشنودی غوطه می خورد.. و کسی که برادر تشنه اش را سیراب کند خداوند او را از نوشابه بهشتی که بر آن مهر نهاده شده است سیراب می کند... و کسی که خدمتکار خود را به برادرش بدهد خداوند پسرانی زیبا را که تا ابد نوجوانند خدمتکار او کند و او را با اولیای پاک همنشین سازد.. و کسی که برادر مؤمنش را در راه بر جهاز شتر سوار کند خداوند او را بر شتران بهشت سوار کند... و کسی که برادر مؤمنش را زن دهد تا با وی انس گیرد و بازویش به او نیرو گیرد و به او آرام یابد خداوند او را از حوریان بهشتی همسر دهد... و کسی که برادرش را در برابر سلطان ستمگر یاری رساند خداوند او را بر عبور از صراط، که قدمها بر آن می لرزند، یاری می رساند.»(4)
برای عبور از صراط که طبق روایات باریکتر از مو و برنده تر از شمشیر است و بر روی آتش کشیده شده و قدمها بر آن می لغزند، چه بسیار به کمک خداوند نیازمندیم... پس چرا برادران مؤمن خود را در هنگام رویارویی با مشکلات و سختیها یاری نرسانیم تا بدین وسیله کمک خداوند را در عبور از صراط برای خود تضمین کنیم؟
آیا می دانید ضمانت خداوند برای کمک در عبور از صراط چه ارزشی دارد؟
برای پی بردن به اهمیت عبور از صراط کافی است به این داستان توجه کنیم:
هنگامی که از ابوذر پرسیده شد: ریش تو برتر است یا دُم سگ؟ پاسخ داد: اگر با این ریش از صراط بگذرم در آنجا می فهمم که ریش من بر دم سگ ترجیح دارد اما اگر با آن از صراط نگذشتم این بدان معناست که دم سگ برتر از ریش من است!
آری... در قیامت که آدمی از برادر و دوست و فرزندان و بستگانش که پناه او در این دنیایند می گریزد، ما بیش از هر زمان دیگری به کمک خداوند محتاجیم و این کمک در صورتی به ما می رسد که در دنیا برادران خویش را به وقت سختی و گرفتاری یاری رسانده باشیم وگرنه از آن محروم خواهیم ماند! پیامبرخدا(ص) می فرماید:« مؤمنان برادرند و نیازهای یکدیگر را برآورده می کنند و من نیز در رستاخیر نیازهایشان را برمی آورم...»
یکی از دوستداران اهل بیت در شهر ری مبلغی مالیات بدهکار بود و از پرداخت آن ناتوان. شنید که حکمرانی جدید از سوی سلطان به شهر آمده است. با خود گفت: اگر وی بخواهد این مالیاتها را به زور و ستم از من بگیرد بیچاره خواهم شد و به خاک سیاه خواهم نشست.
از این رو به قصد خانه خدا بیرون رفت تا در آنجا به پروردگارش متوسل شود شاید او گره از کارش بگشاید. در مکه با امام موسی بن جعفر(ع) ملاقات کرده ماجرا را به عرض آن حضرت رساند و تقاضای کمک کرد. امام قلم و کاغذی خواست و چنین نوشت:
به نام خداوند بخشنده مهربان: بدان که زیر عرش خداوند سایه های آرامی است که کسی را بدانها راه نیست مگر آن که به برادرش نیکی کند یا غمی را از دل او بزداید یا دلش را شاد کند... و این برادر توست والسلام.
آن مرد می گوید: نامه را نزد والی آوردم و به او دادم. والی آن را خواند و شروع به بوسیدنش کرد و آنگاه آنچه از مالیات برعهده من بود از دیوان حذف کرد. سپس شروع به تقسیم اموالش با من کرد و هرگاه مقداری می داد می پرسید: خوشحال شدی؟ و من می گفتم: آری. تا آنجا که همه اموال خود را به من داد. من به خانه بازگشتم و خداوند در سال آینده توفیق زیارت خانه خود را نصیبم کرد. ماجرا را به اطلاع امام (ع) رساندم. آن حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود: سوگند به خدا که او مرا و پیامبر خدا را و حتی خداوند را در عرشش شاد کرد.
عده ای هستند که نیاز مردم به خود را گرفتاری و مشکله ای می دانند و نمی فهمند که« نیازهای مردم به آنان نعمتهای خداوند است برایشان». چون برآوردن هر نیازی نزد خداوند پاداشی عظیم دارد. کسی که به برادرش نیکی کند یا اندوهی از دلش بزداید و یا موجب شادی او شود در روز قیامت از نعمت سایه عرش خداوند بهره مند می شود. روزی که مردم،‌ عریان و پابرهنه و ناتوان به سوی خدای خویش بیرون می روند..« و روزی که مردم را مست می بینی اما مست نیستند بلکه عذاب خداوند سخت و شدید است»(5).
با توجه به این مطالب فکر می کنید که آیا بهتر است مردم به شما محتاج باشند یا شما به مردم؟ اگر نخستین را ترجیح می دهید، پس چرا از برآوردن نیازهای مؤمنان و دوستان، در حالی که می توانید آنها را برآورید، سر باز می زنید؟
در پاسخ به خواهشهای مردم شجاع باشید. اگر برادرت نیازش را نزد تو آورد نترس و از برآوردن آن نگریز و نگو: این کار به من ارتباطی ندارد و یا « ما را چه به رفتن میان سلاطین». زیرا همین اصل بوده است که بسیاری از انبیای الهی و اولیای صالح را به کشتن داده است.. تو تکلیف دینی داری که میان مردم و سلاطین باشی تا شاهان را از ستم بازداری و مردم را بر رعایت عدالت کمک کنی... بعلاوه، آیا فکر می کنی که همیشه دیگران به تو محتاج خواهند بود و یا نه، بلکه چرخ زمانه هر زمان به سود کسی می چرخد؟
گاه پیش می آید که آدمی به شخصی خدمتی می کند و اتفاقاً به همان شخص احتیاج پیدا می کند. پس چرا باید در حق خود و در راه برآوردن نیاز آینده خود کوتاهی کنیم؟
گاه ستمدیده ای نزد تو می آید و تو یاری اش می رسانی و بعدها تو نیز به یاری همین شخص احتیاج پیدا می کنی.
اسلام از ما نمی خواهد که فقط نیازهای مادی برادران خویش را برآوریم بلکه خواهان آن است که در صورت نیاز با مال و شمشیر به یاری آنان بشتابیم.
در این باره از تاریخ بشنویم جابر بن عبدالله انصاری می گوید: در محضر پیامبر نشسته بودیم که بادیه نشینی پریشان حال وارد شد. لباسی ژنده بر تن داشت و تنگدستی از چهره اش نمایان بود. همسرش نیز با او بود. چون وارد مسجد شد بر پیامبر سلام گفت و در برابر آن حضرت ایستاد و این اشعار را خواند:

نزد تو آمدم در حالی که دخترک به سوز و گداز می گرید
و مادر کودک، طفل خویش را از یاد برده است
و نیز خواهر و دو دختر و مادربزرگ را
و نزدیک است از فقر دیوانه شوم
فقر و خواری و بینوائی مرا فراگرفته است
و چیزی، چه تلخ و چه شیرین، نزد ما نیست
و جز به سوی تو راه فراری نمی بینم
و خلق جز به سوی پیامبران به کجا بگریزند؟!

پیامبرخدا(ص) چون این ابیات را شنید به اصحابش فرمود: هان ای مسلمانان! خداوند به سوی شما ثوابی فرستاده است و پاداشی.و پاداش خداوند غرفه های بهشتی است که با غرفه های ابراهیم خلیل برابری می کند. پس کدام یک از شما این بینوا را کمک می کند؟ هیچ کس پاسخی نداد.
علی بن ابی طالب(ع) در گوشه مسجد طبق معمول مشغول گزاردن نمازهای مستحبی بود. پس، با دست خویش به آن بادیه نشین اشاره کرد. او نزدیک رفت. علی(ع) در حالی که نماز می خواند انگشتری خود را به او داد. بادیه نشین آن را گرفت و رفت...
در پی آن جبرئیل نزد پیامبرخدا(ص) آمد و گفت: سلام بر تو ای پیامبرخدا! خدایت به تو سلام می رساند و می گوید: بخوان:« جز این نیست که دوست شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق می کنند. و هرکه با خدا و پیامبر او و مؤمنان دوستی کند، بداند که پیروزمندان گروه خداوندند»(6).
در این هنگام پیامبرخدا(ص) فرمود: غرفه های بهشتی بر پسرعمویم علی بن ابی طالب واجب آمد! آری... اینچنین قرآن این پیشگامی بزرگوارانه را ثبت می کند و دوستی امام را واجب می گرداند. در حالی که عده ای دیگر نیز بعدها چندین انگشتر صدقه دادند تا شاید آیه ای درباره آنان نازل شود اما چون در این کار پیشدستی نکرده بودند خداوند عمل آنها را نادیده گرفت.
دوستی به پیشدستی در داد و دهش و پیشگامی در پایبندی به اصول و مبانی آن نیازمند است.
اکنون ببینیم که نیاکان ما در این زمینه چگونه بوده اند.
تاریخ می گوید: احمد بن محمد بن عبدالله برقی، نویسنده کتاب « المحاسن» در کاشان ملکی داشت که آن را به مردی موسوم به حسن بن حسن مذرائی اجاره داده بود. برقی می گوید: این مستأجر که با حاکم روابطی داشت مال الاجاره مرا خورد و هیچ چیز از آن به من پرداخت نکرد. در اندیشه رفتن به سوی او بودم که مردی نقاب بر چهره نزد من آمد و شکوه کنان گفت:« بدگویان نزد کوتکین از من سعایت کرده اند و او مرا مهدور الدم و اموالم را مباح کرده و همه آنها مصادره شده است»!حیران و سرگردان مانده بودم که چه کنم؟ آیا برای رفع حاجت برادرم نزد کوتکین روم و یا برای کار خودم پیش دوست او روم؟ در گیر و دار این اندیشه به کتابخانه ام رفتم تا کتابی بردارم و خود را به آن سرگرم کنم. ناگاه چشمم به این حدیث افتاد:« کسی که مخلصانه در راه برآوردن نیاز برادر مؤمنش بکوشد خداوند آن نیاز را به دست او برآورد و تمام نیازهای خود او را نیز برطرف سازد».
پس، نزد کوتکین رفتم و شروع به تلاوت این آیه کردم:« در آنچه خدایت ارزانی داشته، سرای آخرت را بجوی و بهره خویش را از دنیا فراموش مکن. و همچنان که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و در زمین از پی فساد مرو که خدا فسادکنندگان را دوست ندارد»(7).
آنگاه داستان آن مرد را برایش بازگو کردم.
کوتکین پرسید: او را می شناسی؟ گفتم: آری. گفت: به ولاء و برائت می شناسی؟ ( یعنی آیا از دوستان اهل بیت و دشمن دشمنان آنان است).
گفتم: آری! پس دستور داد اموالش به او بازگردانده شد و نامه ای درباره آزادی اش نوشت. آنگاه فرمان داد بیست هزار درهم به من بدهند و در بیان سبب آن نوشت« چون در حق ما احسان و نیکی کرد»!
برقی می گوید:‌سعی کردم دستش را ببوسم. اما او گفت: به خدا قسم اگر دستم را ببوسی پایت را می بوسم. و افزود: این، اندکی است در حق او.. و این تمسکی است به ریسمان محمد و خاندان محمد(ص).
آنگاه نیاز خودم را نیز برایش بازگو کردم که آن را برآورده کرد... و اینچنین سخن پیامبر راست درآمد که فرمود:« آن که مخلصانه در راه برآوردن نیاز برادر مؤمنش بکوشد خداوند آن نیاز را به دست او برآورد و تمام نیازهای خود او را نیز برطرف سازد.»
بعضی از مردم هستند که اگر نیاز خود را نزد آنان بری دست رد بر سینه ات می زنند. اینان را در آن روز که مردم برای حسابرسی برمی خیزند، بهره ای نیست؛ چون می ترسند که نیازهایشان برآورده نشود!
پیامبرخدا(ص) می فرماید:« حتی اگر با یهودی همنشینی کردی همنشینی خوب باش». وقتی در همنشینی با یهودی باید چنین بود با کسی که به ریسمان محمد و خاندان محمد(ص) چنگ آویخته است چگونه باید بود؟
گاه عده ای می پرسند: چگونه و چه زمان باید برادر مؤمن خویش را یاری رسانیم؟
جواب این است که: پیش از هر چیز و هر وقت در زمان « گرفتاری». مثلاً هنگامی که قصد فرار از چنگال حاکم ستمگر را دارد و به کمک مادی و فکری و عملی دوستان نیازمند است... یا هنگامی که تحت پیگرد طاغوت است و نیاز دارد که او را پناه دهیم... یا هنگامی که زندانی است و نیاز به کسی دارد که برای رهایی او بکوشد.. یا هنگامی که در معرض خطر مصادره اموال قرار دارد و خانواده اش در معرض آزار و شکنجه اند... و یا هنگامی که احتیاج دارد در کنار او با عمال حکومت رویاروی شویم و یا برای رفع نیازهای روزانه اش به او کمک مالی کنیم.
بنابراین، زمانی که مؤمن نیاز به کمک تو پیدا می کند در پی تراشیدن عذر و بهانه مباش بلکه بکوش تا آن را برطرف سازی.
روزی امام صادق(ع) به نماز ایستاده بود و در کنار ایشان پیرمردی عصا به دست نشسته بود. خواست از جایش برخیزد که عصا از دستش افتاد و نتوانست آن را بردارد. امام خم شد و عصا را برداشته به آن مرد داد. آنگاه ایستاد و نمازش را ادامه داد! وقتی نماز میان امام و برآوردن نیاز مردم مانع نمی شود؛ پس چرا عده ای وقتی برادرانشان نیازمند و گرفتارند و به آنها روی می آورند عذر و بهانه می تراشند و می گویند: فعلاً مشغول و گرفتارم! آیا به امری مهمتر و بهتر از نماز مشغولند یعنی همان چیزی که مانع از آن نشد تا امام صادق(ع) در ضمن اشتغال بدان نیاز دیگران را برآورد؟
به پارسایی گفته شد: اگر به تو گفته شود که از عمرت فقط یک ساعت مانده است آرزو داری در آن یک ساعت چه بکنی؟ نماز بخوانی؟ یا قرآن تلاوت کنی؟
گفت: هیچ کدام... بلکه از خانه ام بیرون می روم و جلو در منزل می ایستم و به هرکس از آنجا بگذرد می گویم: آیا تو را حاجتی هست که برآورده اش کنم... این کار از بهترین و مقربترین اعمال است.

17- مراقبت از خانواده دوست

بسیار پیش می آید که دوستان و برادران به سفر می روند و خانواده خویش را در منزل باقی می گذارند و این خانواده ها به کمکهایی احتیاج پیدا می کنند. در چنین شرایطی وظیفه داریم که نیازهای آنان را برآورده کنیم.

18- برآوردن نیاز دوست

یکی دیگر از حقوق برادران و وظایف برادری رفع نیازهای دوستان است.

19- کوشیدن برای رفع مشکلات دوست

آدمی باید سعی کند به هر شکل و در هر موقعیتی مسائل و مشاکل دوست خویش را برطرف سازد. مؤمن در برابر دوستانش وظیفه دارد که در راه موفقیت طرحها و کارهای آنان تلاش کند.

20- عطسه دوست را با دعا پاسخ گفتن

اگر در مجلسی بودی و یکی از دوستانت عطسه کرد از جمله حقوق او بر تو این است که او را مورد مهر و نوازش قرار دهی و با گفتن جمله « یرحمک الله » دعایش کنی.

21- راهنمایی کردن دوست

بسیار اتفاق می افتد که انسان راه را گم کرده و یا در جستجوی جایی است و نیاز دارد که کسی او را راهنمایی کند. و این یکی دیگر از حقوق دوستان و برادران است.

22- پاسخ گفتن به سلام دوست

امام صادق(ع) می فرماید:« پاسخ گفتن به نامه مانند پاسخ گفتن به سلام واجب است و آن که مبادرت به سلام کند به خدا و پیامبرش نزدیک تر است.»

23- تشویق دوست در هنگام سخن گفتن

اگر دوست سخنی گفت دوستان شنونده وظیفه دارند که با جمله هایی چون طیب الله انفاسکم، احسنت... آفرین و عباراتی از این قبیل او را تشویق کنند؛‌ زیرا تشویق بر سخن نیکو مطلوب و محبوب خداوند است.

24- دوستی با دوستان دوست

اگر دوست تو دوستانی داشت از جمله حقوق او بر تو این است که با آنان نیز دوستی ورزی، زیرا به فرموده امام علی(ع) « دوستان تو سه گروهند: دوست تو، دوست دوست تو و دشمن دشمن تو. و دشمنانت نیز سه گروهند: دشمن تو، دوست دشمن تو و دشمن دوست تو»!(8)
دوستان دوست تو در کنار تو و هم جبهه تو هستند.. همچنان که دوستان دشمن تو در برابر تو و در صف مقابل تو می باشند. بنابراین باید هم جبهه خود را به دوستی برگزینی چنان که باید هم صف دشمنت را دشمن بشماری.

25-دشمنی نورزیدن با دوستان دوست

یکی دیگر از حقوق دوست بر تو این است که با دوستان او دشمنی نورزی. زمانی که برای خدا کسی را به دوستی برمی گزینی در جبهه مخالف او قرار مگیر.

26-یاری رساندن دوست، ستمگر باشد یا ستمدیده

اگر دوست تو به ستم آلوده باشد یاری اش کن تا از ستم خویش دست بردارد و اگر مورد ظلم و ستم واقع شد او را بر گرفتن حقّش کمک و یاری رسان.

27- تسلیم نکردن دوست

نباید دوست را طعمه دشمن ساخت و در هنگام خطر تنهایش گذاشت.
در تاریخ بارها اتفاق افتاده است که بعضی مردم دوست خود را تسلیم دشمن کرده اند و بعدها از کرده خویش پشیمان شده اند اما پشیمانی سودی نداشته است.
هنگامی که امام حسین(ع) به برخی از دوستداران خود در بصره نامه ای نوشت و از آنان یاری خواست، آن عده از ترس این که مبادا حیله ای علیه آنها در کار باشد فرستاده امام را دستگیر و تسلیم قوای حکومت کردند و آن مرد اعدام شد. اما بعداً معلوم گشت که وی حامل نامه امام(ع) بوده است.. شاید اگر این کار را نمی کردند معادله نبرد میان امام حسین(ع) و سپاهیان یزید بن معاویه به سود امام تغییر می کرد.

28- واننهادن دوست

اگر همراه با دوست خود با دشمن مواجه شدی وظیفه داری از او پشتیبانی کنی؛ همچنان که او نیز نسبت به تو همین وظیفه را دارد. امام صادق(ع) می فرماید:« مؤمن برادر مؤمن است، به او ستم نمی کند، تنهایش نمی گذارد، به او نیرنگ نمی زند، غیبت او را نمی کند، به وی خیانت نمی کند و به او دروغ نمی گوید»(9). امام علی(ع) نیز می فرماید:« بدترین برادران آن است که برادر خویش را خوار و درمانده رها کند.»

29- آنچه برای خود می خواهی برای دوست نیز بخواه(10)

امام امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:«تو را از ادب همین بس که آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسندی».

30- آنچه بر خود نمی پسندی بر دوست نیز نپسند(11)

و سرانجام آخرین حق از حقوق دوستان این است که آنچه برای خود نمی پسندی برای دوستانت نیز نپسندی و میان خود و برادرانت خودت را معیار و میزان قرار دهی.

پی نوشت ها :

1-نساء/86
2-حجر/47
3-میزان الحکمه/ج6/ص 127
4-میزان الحکمه/ج2/ص 542
5-حج/2
6-مائده/55-56
7-قصص/77
8-بحارالانوار/ج71/ص 164
9-بحارالانوار/ج71/ص 164
10-بحارالانوار/ج71/ص 235
11-بحارالانوار/ج71/ص 235

منبع: مدرسی، سید هادی؛ (1386)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.