نویسنده: مایکل پولارد
مترجم: محمد رضا افضلی
مترجم: محمد رضا افضلی
یوهان گوتنبرگ در حدود سال 1398 ، احتمالاً در ماینتس ، به دنیا آمد. ماینتس، واقع برکرانه ی رود راین در آلمان، شهری بود که تجارت در آن رونق داشت. به علاوه، این شهر پایتخت یکی از ایالتهایی بود که امپراتوری مقدس روم را تشکیل می دادند. شهروند برجسته ی این شهر، اسقف اعظم ماینتس بود که از جمله حقوق او ضرب سکه های دولتی را می توان نام برد.این فعالیت بسیاری از جواهر سازان و فلزکاران ماهر را به شهر ماینتس کشانده بود. به همین سبب شهر ماینتس از لحاظ جواهر سازی، صیقل کاری فلزات، طلاسازی و نقره کاری شهرت یافته بود.
خانواده گوتنبرگ نسبتاً ثروتمند بود. پدرش، فِریل، و عمویش در ضرابخانه ی اسقف اعظم کار می کردند و شاید در همانجا بود که یوهان گوتنبرگ برای نخستین بار با فن فلزکاری دقیق آشنا شد. ضرب سکه نیازمند ریخته گری دقیق و پرسکاری طلا بود. هر کس می خواست در این حرفه مهارت پیدا کند، می بایست با فلزات و دما آشنا باشد و بتواند از قالبهای ریخته گری و پرسها استفاده کند.
یوهان، به دلیل موقعیت خانوادگی، ناچار نبود به عنوان کارآموز شاگردی کند. در نتیجه پس از پایان دوره ی یادگیری، مجبور نبود در ضرابخانه کار کند و می توانست آنجا را ترک گوید. در ضرابخانه ی سرا سقف، ریختن طلا و نقره ی مذاب در قالب برای تولید سکه را دیده بود. شاهد بود که چگونه سکه ها را پرس می کردند، آنها را سرد می کردند و سپس صیقل می زدند. گوتنبرگ از این اطلاعات خود برای ابداع حروف فلزی قابل انتقال استفاده کرد.
زندگی در ماینتس آسان نبود. بین خانواده های برجسته و منتفذ ماینتس، و بین این خانواده ها و کلیسا، همواره جنگ قدرت در جریان بود. وقتی یک طرف اداره ی امور شهر را به دست می گرفت، به دشمنان خود دستور می داد که شهر را ترک کنند. در سال 1411 فریل گوتنبرگ ناچار به ترک ماینتس شد، اما همسر و فرزندانش در این شهر باقی ماندند. در سال 1428، پس از مرگ فریل، یوهان به استراسبورگ رفت که در بالادست رود راین واقع بود و 200 کیلومتر با ماینتس فاصله داشت. یوهان تا بیست سال بعد در این شهر اقامت داشت.
تبعید
به نظر می رسد که گوتنبرگ در استراسبورگ زندگی خود را از راه صنعتگری، یا احتمالاً خرید و فروش فلزات قیمتی می گذراند. شاید به تجارت کالاهای دیگر نیز پرداخته باشد؛ در سال 1439 مبلغی بابت مالیات 2000 لیتر شراب پرداخته است. یقین داریم که گوتنبرگ به اندازه ای ثروتمند نبود که این همه شراب را برای مصرف شخصی خود تهیه کرده باشد، بنابرین شاید بتوان گفت که خرید و فروش شراب هم بخشی از تجارت او را تشکیل می داده است.بعضی از مورخان عقیده دارند که تجارت شراب پوششی برای پنهان نگه داشتن علاقه ی واقعی گوتنبرگ، یعنی آزمایش روی حروف چاپی قابل انتقال بوده است. سردابهای شراب محل مناسبی برای کار پنهانی و بدون مزاحم بود. شهرهای واقع بر کرانه ی رود راین مراکز تجارت شراب بودند زیرا این رود امکان حمل و نقل ارزن را فراهم می کرد. تجارت شراب در استراسبورگ حرفه ای عادی به شمار می رفت.
گوتنبرگ در استراسبورگ آزمایشهایی را شروع کرد که حاصل نهایی آنها چاپ نخستین کتاب در بیست و پنج سال بعد بود. آن کتاب، که نخستین کتاب چاپ شده با استفاده از حروف متحرک گوتنبرگ بود، شاهکار فناوری به شمار می رفت. درحقیقت این کتاب چنان خوب تولید شده بود و چنان کامل و بی نقص بود که متخصصان عقیده دارند حاصل نخستین تلاش گوتنبرگ نبوده است. با توجه به کیفیت این کتاب می توان گفت که چاپچی روشی برای چاپ ابداع کرده بود که عملاً تا 400 سال بعد تغییری در آن داده نشد.
اختراعات جدید در همان گام اول کامل نمی شوند. سالها آزمون و خطا، شکست و ناکامی، و پایداری و استقامت بی پایان لازم است. گوتنبرگ در استراسبورگ باید همه ی این مراحل را پشت سر گذاشته باشد و در ضمن برای گذران زندگی خود نیز کار کرده باشد. البته این نظریه صرفاً حدس و گمان مورخان است. هرگز و در هیچ جا اثری از کارهای چاپی آزمایشی گوتنبرگ پیدا نشده است. اما با توجه به اینکه گوتنبرگ سعی داشت کارش مخفی بمند و رقیبان احتمالی از آن سر در نیاورند، نباید از این بابت تعجب کرد.
مشارکت و هراس
شواهدی در دست است که اتفاقی، اتفاقی مرموز در استراسبورگ در جریان بود. سندی که در سال 1438 تنظیم شده یکی از همین شواهد جالب است. این سند قرار داد مشارکت بین گوتنبرگ و سه نفر از اهالی استراسبورگ به نامهای هانس ریفه، آندرس هایلمان و آندرس دریتسهن است مثل همیشه، گوتنبرگ سرانجام با شرکایش اختلاف پیدا کرد و در سال 1439 کارشان به دادگاه کشید. بر اساس سوابق دادگاه می توان تا حدودی دریافت که گوتنبرگ در دهه ی 1430 در استراسبورگ به چه کاری مشغول بوده است.به نظر می رسد که گوتنبرگ فرایند خاصی برای چاپ اختراع کرده بود و با این سه نفر توافق کرده بود که در ازای دریافت دستمزد و نیز گرفتن وامی هنگفت، این روش را به آنها بیاموزد. این فرایند اسرار آمیز چه بود؟ طبیعتاً در این توافق نامه آن را شرح نداده اند. اما در سوابق دادگاه ذکر می شود که بخشی از پول صرف خرید سرب، فلزات دیگر و یک پرس شده است. یکی از شهود گفت که به گوتنبرگ مقداری پول «در ارتباط با چاپ » قرض داده است. این نخستین باری است که نام گوتنبرگ رسماً به چاپ پیوند می خورد.
درایام کریسمس سال 1438، یکی از شرکای گوتنبرگ، آندرس دریتسِهِن، به طور ناگهانی درگذشت. دریتسهن در هنگام مرگ مالک ابزاری بود ک بخش مهمی از فرایند محرمانه ی گوتنبرگ به شمار می رفت. پس از مرگ دریتسهن گوتنبرگ به شدت نگران شد و پیامهای پی در پی به خانه ی او فرستاد با این دستور که قطعات آن ابزار مرموز را از هم جدا کنند. اما کسی نتوانست آن ابزار را پیدا کند. گوتنبرگ دستور داد چیزی را که خود او ساخته بود نیز ذوب کنند. اگر این «چیز» حروف چاپ بود، که احتمالاً همین بود، به نظر می رسد که گوتنبرگ سخت دچار هراس شده بوده است. احتمالاً او از خانواده ی دریتسهن درخواست کرده بود نتایج سالها کار و زحمت را نابود کنند.
اسرار آینه ها
چنین به نظر می رسد که گوتنبرگ و سه شریکش حرفه ی کاذب دیگری هم برای پنهان نگه داشتن هدف واقعی خود راه انداخته بودند. در سال 1439 مقدمات سفر به شهر باستانی آخِن، واقع در نزدیکی مرز فرانسه را فراهم کردند. آنها به دیگران اعلام کردند که روش جدیدی برای ساختن آینه ابداع کرده اند و می خواهند آینه های خود را به زائرانی که از آخِن بازدید می کنند بفروشند.بعید به نظر می رسد که این داستان واقعیت داشته باشد. آخن بیش از 300 کیلومتر با استراسبورگ فاصله داشت و دورتر از آن بود که سفر تجارتی به آن شهر صرفه داشته باشد. به علاوه دلیلی هم در دست نیست که چرا زائران باید به آینه نیاز داشته باشند. در هیچ جا هم از خرید مواد اولیه برای ساخت آینه حرفی به میان نیامده است. گوتنبرگ و شرکایش روی کدام فرایند محرمانه کار می کردند؟ تا جایی که اطلاع در دست است، هیچ روش انقلابی و جدیدی برای ساخت آینه ظهور نکرد. به راستی همه ی اینها چه معنایی داشت؟
متخصصان به یک پاسخ احتمالی دست یافته اند. کتاب مذهبی مردم پسندی وجود داشت که نسخه ی دست نویس آن به مدتی در حدود 300 سال دست به دست می چرخید. عنوان این کتاب آینه ی رستگاری بود. این کتاب از نوع کتابهایی بود که احتمالاً زائران می خریدند تا در طول سفر زیارتی خود مطالعه کنند. آیا نمی توان نتیجه گرفت که «فرایند مخفی» گوتنبرگ برای ساختن آینه نبوده، بلکه برای تولید نسخه های چاپی کتاب آینه ی رستگاری بوده است؟
گام نخست
قرارداد گوتنبرگ با ریفه و هایلمان درسال 1443 به پایان رسید. اما به نظر می رسد که گوتنبرگ تا آن زمان حروف چاپی قابل انتقال را تکمیل کرده و عملاً مشغول چاپ شده بود. قدیمترین نمونه ی چاپ با استفاده از حروف متحرک، تکه ای کاغذ است که روی هر طرف آن یازده سطر چاپ شده است. نوع حروف به کار رفته برای چاپ این سطرها شبیه حروفی است که بعدها گوتنبرگ به کار برده است. متخصصان حدس می زنند که این کاغذ در سال 1442 چاپ شده است. چاپ سالنمای نجومی سال 1448، که قاعدتاً در سال قبل از آن چاپ شده است، و یک کتاب دستور زبان لاتینی را نیز به گوتنبرگ نسبت می دهند، اگر چه هیچ یک از کتابهایی که گوتنبرگ چاپ کرد، نام او را بر خود نداشت.بر خلاف اغلب صنایع آن زمان، مانند ریسندگی و بافندگی، کتاب را نمی شد در خانه چاپ کرد . گوتنبرگ به فضایی وسیع برای نصب ماشین چاپ، انباری برای نگهداری کاغذ سفید و چاپ شده و جایی برای خشک کردن صفحه های چاپ شده و مقابله، صفحه شماری و مرتب کردن صفحه ها نیاز داشت. او برای ساختن ماشین چاپ و حروف فلزی، خریدن کاغذ و مرکب و پرداخت دستمزد پانزده تا بیست کارگر پول لازم داشت. گوتنبرگ می بایست کارگران را آموزش نیز می داد. این کارها به وقت، حوصله و مهارت نیاز داشت.
این امکان وجود دارد که بیشتر کارهای چاپی گوتنبرگ از نوع کارهای «متفرقه» بوده است؛ منظور از کارهای چاپی متفرقه اوراقی است که چاپ می شود و بعد از مدتی آنها را دور می ریزند. کارهای چاپی متفرقه ی امروزی عبارت اند از بلیت، سربرگ، اعلامیه و پوستر. در قرن پانزهم نیازی به این نوع چیزها وجود نداشت. اما به چیزی به نام «آمرزش نامه» نیاز بود.
پرداخت کفاره ی گناهان
در قرن پانزدهم ، اشخاص مذهبی که مرتکب گناه می شدند، با پرداخت مبلغی به کلیسا «بخشوده» می شدند. درعوض کلیسا هم کاغذی به آنها می داد که در آن نوشته شده بود شخص گناهکار به گناه خود اعتراف کرده و پشیمان است و آمرزیده می شود. این تکه کاغذ را «آمرزش نامه» می نامیدند. این کاغذ در عین حال رسید پول هم محسوب می شد. آمرزش نامه به تعداد زیاد به فروش می رسید و در واقع یکی از منابع اصلی در آمد کلیسا و همچنین آمرزش فروشان بود که بخشی از این پول را برای خود بر می داشتند.در قرن شانزدهم فروش آمرزش نامه های چاپی رایج شد. در آن زمان، چون تعداد بیشتری آمرزش نامه در دسترس بود، تعداد بیشتری هم به فروش می رسید و عواید سرشاری نصیب کلیسا می شد. فساد مالی در این کار افزایش یافت و درنتیجه کلیسای پروتستان از کلیسای کاتولیک جدا شد؛ پرچمدار این جنبش، که نهضت اصلاح دین نام گرفت، مارتین لوتر بود. بر متخصصان مسلم شده است که گوتنبرگ در شهر ماینتس آمرزش نامه چاپ می کرد و شاید در اوایل دهه ی 1420 در استراسبورگ نیز به همین کار اشتغال داشت.
چاپچیهای اولیه از روی حروفی که کاتبان می نوشتند الگو برداری کردند. در بسیاری از موارد فقط خبرگان می توانستند تفاوت بین آمرزش نامه ی دست نویس و آمرزش نامه ی چاپی را تشخیص دهند. اگر گوتنبرگ با یکی از مقامات کلیسا (آمرزش فروشان) شریک می شد و آمرزش نامه های چاپی را به جای آمرزش نامه های دست نویس به مردم می فروختند، می توانستند پول هنگفتی به دست بیاورند. شاید این نظریه عملیات محرمانه ی گوتنبرگ و همچنین این نکته را که چرا هیچ اثری از کارهای گوتنبرگ در استراسبورگ پیدا نشده است، توجیه کند.
منبع: پولارد، مایکل، (1385)، یوهان گوتنبرک، افضلی، محمدرضا، انتشارات فاطمی، چاپ دوم 1390.