نویسنده: حسن زندباف
مشخصات سازهای کوبه ای:
کوبه ای ها: سازهایی در موسیقی به کار برده می شوند که صدای آنها توسط کوبیدن تولید می شود. منظم ترین نوع این سازها پیانوی چکشی است، اگرچه این ساز جزء سازهای سیمی به حساب می آید. این ساز در مقابل سازهای کوبه ای، دارای سیستمی پیچیده و سخت است. این سازها را باید به طور جداگانه در نظر گرفت: یک بار باید نوع صوت تولید شده از آن را مورد توجه قرار دهیم و بار دیگر ماده ای را که برای اصوات در آن به کار رفته بررسی کنیم.با پاسخ به این سؤالات، می توان کوبه ای ها را از هم تفکیک کرد: آیا صوت تولید شده دارای اصوات مشخصی است یا نه. از نظر فیزیکی به طور دقیق باید گفت: آیا اصوات منظمی دارند و یا اینکه صرفاً سر و صدا تولید می کنند. این مسئله دارای اهمیت خاصی است.
کوبه ای هایی که به طور مشخص صدای موسیقایی دارند عبارت اند از: هاک برت که سازی است در اروپا مثل، سنتور، سیمبل، اکسیلوفون، گلوک، گلوکن اشپیل، چلستا، تیمپانی.
کوبه ای هایی که به طور نامشخص تولید صدا می کنند: طبل بزرگ، طبل کوچک، تام تام، سنج، کاستانیت، مثلث.
هاک برت
یک ساز سیمی است مثل پسالتریم. این ساز با دو کوبه نواخته می شود و در موسیقی محلی جایگاه خاصی دارد. امروزه این ساز به عنوان سیمبال در نزد کولی ها، موقعیت با ارزشی به دست آورده است. حتی بر روی این ساز می توان عمل گلیساندو را انجام داد. این ساز به عنوان «پیش - سازِ» پیانو بسیار با اهمیت است.سیمبال
این ساز هم دارای شرایط مختلفی بود. نزد رومی ها یک سنج کوچک بود و در ایتالیا لغت سینلی از آن استخراج شد. در کلیسای قرون وسطی راهب ها از هشت تا نه سنج کوچک، یک گلوکن اشپیل کوچک ساختند که آن ها را مدت ها روی ارگ به عنوان سمبل نگه داشتند و بعدها تبدیل به رژیستر ارگ شد.مهمترین ساز سیمبال، هاک برت است که با دو چکشک آن را می نوازند. امروزه کولی های اروپا بیشتر از این ساز استفاده می کنند. در آینده این ساز پیشروی ساز پیانو گردید.
پسالتریم
(به زبان یونانی «پسالتو»، یعنی من سیم ها را می کنم و یا می کوبم)، در قرن 11 از آسیا و اسپانیا گذشت و به مرکز اروپا رسید. چون سیم های این ساز، کنده یا کوبیده می شود این نام را به خود گرفت. بعد از قرن 14 این ساز مانند هاک برت با کوبه ای کوبیده می شود، به همین دلیل یکی از پیشرویان پیانوی چکشی محسوب می شود.گلیساندو
به ایتالیایی یعنی سُر دادن، به این معنی که در روی سازهای سیمی برای تولید صوت، وسیله ای به طرف بالا یا پایین بر روی ساز کشیده می شود. در مورد ویولن یا با یک آرشه و یا با رفت و برگشت آن می توان انگشت را روی سیم سر داد. گلیساندو در سازهایی مثل پوزان و یا ترمپت و غیره هم امکان دارد. این امکان در موسیقی جاز و در موسیقی مدرن بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. در سازهایی مثل پیانو هم، می توان با انگشت روی شستی ها کشید و گلیساندو را ایجاد کرد.اکسیلوفون: (یونانی)
یکی از قدیمی ترین سازهای کوبه ای است که در اندازه های مختلف - به سیستم صوتی و ترکیب آن بستگی دارد - وسیله سفت و سختی بر روی آن کوبیده می شود. جنس آن از چوب بوده و بر روی یک پایه قرار می گیرد و با همان وسیله چوبی می کوبند. این ساز با نام های مختلف فیدل چوبی، پیانوی چوبی، هارمونیکای چوبی، ژیگ لیرا و غیره مورد استفاده بوده است. اصوات هول انگیز این ساز از گذشته های دور برای مراسم مربوط به مرگ، مورد استفاده قرار گرفته است. به همین مفهوم از یک اکسیلوفون که صدای تق تق می دهد، گاهی به منظور ایجاد افکت در ارکستر استفاده می شود.امروزه در ارکسترهای مفرح این ساز به کار برده می شود و به درجه تکامل رسیده است. حرکت گلیساندو روی این ساز آرام بخش است و صدای جالبی دارد. کارل ارف از این ساز برای موسیقی جوانان بسیار سوده برده است، زیرا نواختن روی آن تقریباً بدون تعلیم قبلی میسر است. صدای جذاب آن حتی بدون فراگیری برای کودکان، هیجان آور است.
فیدل چوبی:
(لاتین فیدولا Fidula fiedel، Viella، Viole) هم نامیده می شود. این ساز زهی به شکل گلابی است که در روی سینه یا در بغل و یا پایین زانو نگه داشته می شود، سیم آن را با ناخن می کشند و با یک آرشه می نوازند. فرم این ساز به نواختن آن بستگی دارد و حدس می زنیم که نمونه ای آسیایی است. به تازگی، نمونه جدیدی از این ساز ساخته شده که با نمونه قبلی، تفاوت زیادی دارد.ژیگ لیرا
کلمه ژیگ به مفهوم یک نوع رقص است که بعد از سال 1600 در انگلیس متداول شد و نام لیرا برای سازهای مختلفی استفاده شد از جمله ساز یونانی کیتارا که دارای هفت سیم بود و با یک مضراب نواخته می شد که بعدها، آن را به شکل هارپ ساختند و توسط فشار انگشت، فواصل را تغییر می دادند و کوچک تر می کردند. از این ساز، ساز لایر به تکامل رسید. این ساز به خاطر اینکه برای آپولو نواخته می شد، همچنان تا به امروز به عنوان وسیله واقعی موزیک نگه داشته شده است.گلوک:
(لاتین، کامپانا؛ Campana)، زنگ یا ناقوس. یک ساز با کارآیی محدود و ساخت فشرده است که در اروپا از قرن پنجم در کلیسا به کار برده شده است. ترکیب ریخته گری آن ماده: 0/080 مس، 0/06 روی و 0/04 سرب و 0/010 آلیاژ دیگر است.تعدادی از این زنگ ها با هم تشکیل گلوکن غذا را می دهند (مثل ظرف غذا). این ساز از چوب، چینی، چدن، شیشه و فلز نرم ساخته شده است. شیلر در نوشته هایش به آیین سنتی ریخته گری گلوکن با رها اشاره کرده است. هنر ریخته گری گلوکن در آلمان و در بعضی از مناطق ریشه ای شده است. زیباترین و مطرح ترین گلوکن ها به نام سوزانا در مونیخ، پومرین در وین و اشپسیوزا در کلن و... است.
در کتاب های مذهبی هم از این ساز صحبت شده است. در قرون وسطی نوازندگان این ساز شرایط خاصی داشتند. گفته ها و نوشته های مذهبی هم به گلوکن اشاره دارند. اغلب گلوک ها (شامل گلوکن اشپیل) با هم به کار می رود که توسط شستی یا غلطک به کار می افتد، مانند زنگ های کلیسا که می توانند ساعت ها ملودی کلیسا را بنوازند.
به طور معمول، این گلوکن اشپیل ها مشخصه بعضی از شهرها هستند. برای مثال در پست دام برلین، و یا گلوکن اشپیل که در شهر دارای مونیخ نصب شده که بزرگ ترین گلوکن آلمان است و 43 گلوک دارد. صدای گلوک به عنوان صوتی شادی بخش در کلیسا ظاهر شده است که مؤثرترین آن در پارسیفال اثر واگنر است و حتی در سینفونی و موسیقی توصیفی هم به کار رفته است. اغلب این زنگ ها با برنامه ریزی به هم وصل شده اند و غالباً در موسیقی این ساز را به شکل لوله ای که بر روی پایه قرار دارد و یا فلزهای تخت در کنار هم کوبیده می شود. به تازگی اصوات این ساز توسط الکترو آکوستیک تولید می شود.
چلستا:
celesta (لغت ایتالیایی، به معنی آسمانی): این ساز یک پیانو است که به جای سیم قطعات فلزی در آن کار شده است. صدای این ساز توسط شستی که یک چکشک را به کار می اندازد، تولید می شود. این ساز در سال 1886 توسط موستل در پاریس ساخته شد و این درست زمانی بود که در ارکستر امپرسیونیسم با تأثیر فراوان در کنار اصوات شیرین دست یافته بود. هنگام نواختن آکورد توسط سازهای بادی چوبی، ریچارد اشتراوس، صدای نرم و لطیف این ساز (چلستا) را در پرده دوم از اثر «شوالیه گل سرخ» وارد می کند. در موسیقی مدرن این ساز رل مهمی به دست نمی آورد، چون صدای آن با تمایلات آهنگ سازان مغایرت داشت.تیمپانی:
(آلمانی Pauken، ایتالیا Timpani، فرانسوی Timbales، لاتین سیمبالوم Cymba-um، انگلیسی کتل درامز Kettele drums).تیمپانی دیگ مانند امروزی، نتیجه فرم تکامل یافته هزاران سال گذشته است. با در نظر گرفتن تمام امکانات و تجربه کردن صوت با کوبیدن، سرانجام به این نتیجه رسیدند که از پوست حیوان استفاده کنند و آن را بر روی دهانه دیگ بکشند. این پوست در ابتدا بر روی جمجمه اسکلت و یا کنده درخت کشیده می شد؛ به این ترتیب از این روش طبل و تیمپانی تکامل یافتند. در دنیای گذشته این ساز در اندازه های مختلفی ساخته شده است. برای مثال تیمپانی روی دست و یا بر روی زمین قرار می گرفت. حدس می زنیم که تیمپانی بزرگ از ترکیه و یا مجارستان به اروپای مرکزی وارد شد. این ساز در گذشته و در مراسم خاص به خصوص مذهبی، رل با اهمیتی را داشت. ساز ترمپت همیشه همراه با این ساز به کار رفته است. حتی تیمپانی خیلی زود در موسیقی هنری وارد شد و این ساز عهده دار ریتم بود. تفاوت این ساز با طبل ها در این است که این ساز دارای صدای مشخصی است. به این جهت همیشه در ارکسترها از دو تیمپانی استفاده شده است. استفاده از دو تیمپانی در موسیقی دارای این امتیاز است که دو تن مختلف، نت درجه اول و پنجم (تونیکا و دومینانت) در ارکستر کوک می شود و به طور ثابت مورد استفاده قرار می گیرد، حتی امکان دارد که در درجه چهار هم کوک شود. تیمپانی برای همراهی با ارکستر می تواند تغییر کوک دهد. پوستی که بر روی بدنه ساز کشیده شده است، با پیچ محکم می شود که با دست می توان پوست را سفت یا شل کرد. در این رابطه ساز کوک شده و با ارکستر هم خوانی می کند. با گسترش ارکستر، این ساز گسترده تر شد. برای مثال، بتهوون در سینفونی چهارم از این ساز در فاصله اکتاو به شکل تک خوان بهره برد. ریچارد اشتراوس در بورلسک (در re مینور) سه و گاهی چهار و حتی هفت تیمپانی را مورد استفاده قرار داد. برلیوز از هشت جفت تیمپانی همراه با ده نوازنده، اثر خود را عرضه کرد.
نت نویسی این ساز: همان طور که نت نوشته می شود، به همان شکل صدا می دهد و برای نت نویسی از کلید فا استفاده می شود. برای تغییر کوک در این ساز، یک پدال پایی در زیر پایه تیمپانی کار گذاشته شده که کوک به سهولت عوض می شود. این پدال یک اهرم مکانیکی است که با فشار پا می توان پوست را سفت یا شل کرد که به تن مورد نظر رسید. بدنه این ساز آلیاژی از مس، برنز و روی است. تکامل تیمپانی جدید توسط فوندنت در حدود سال 1840 انجام شد و همچنین ظرافتی برای کوبه آن در نظر گرفت. نوازنده از دو کوبه شبیه هم (که دسته آن چوبی و سر آن از جنس چوب، چرم، ابر، لاستیک، پارچه و...) استفاده می کند و برحسب نیاز کوبه خود را عوض می کند. واگنر از صدای تهدیدآمیز آن به شکل PP و با حرکت ترمولو، فضای ابهام آمیزی ایجاد کرد. استفاده از چند تیمپانی در ارکستر، با توجه به تعویض کوک توسط پدال، وارد شدن به موتیوهای مختلف به راحتی میسر می شود. چنانچه سینفونی هشت بتهوون که تم اصلی آن همراه با تیمپانی است، در این دوره جدید اهمیت بیشتری به دست آورد. حتی از این ساز که بدنه آن از چوب ساخته شده بود، در ساز بندی آثار ارف مورد استفاده قرار گرفت.
طبل:
(آلمانی Trommel، ایتالیایی Cassa-Tambura، فرانسه Caisse-Tambur، انگلیسی Drum) این ساز درام، ترمبا، ترمبتا و ترمپت هم نام گذاری شده به خصوص از ترمب که ترمل شکل گرفت. این لغت را در ایران طبل به کار می برند و احتمالاً از شرق مایه گرفته است و در هر دو طرف لبه برآمده بدنه پوست کشیده می شود و جنس آن از پوست گوساله است. البته پوست را با ریسمان به طور × (زیگزاگ) بر روی ساز می کشند که حالت تزیین را هم دارد.امروزه برای سفت کردن پوست از پیچ های فلزی استفاده می شود. این ساز تُن مشخصی تولید نمی کند، فقط تولید صدا می کند.
طبل بزرگ
این ساز با یک کوبه نواخته می شود که سر کوبه از نمد، چرم و یا ابر پوشیده است. صدای ساز خفه و تهدید آمیز است و در موسیقی مارش بر روی این طبل بزرگ یک پوست میوه خشک شده را قرار می دهند که حالت سنج را می دهد و نوازنده هر دو ساز را مورد استفاده قرار می دهد.طبل کوچک
این ساز دارای صدای زیر و روشن است و برای نواختن از کوبه چوبی استفاده می شود. معمولاً بر روی پوست یک فنر فلزی می کشند که افکت خاصی همراه با سرعت نواختن ایجاد می شود. به عبارتی صدای تکراری آن به همراه سازهای دیگر، تأثیر درخشانی دارد. در قسمت زیر پوست یک سیم مدرج کشیده شده و نام این ساز از تولید همین صدا گرفته شده است، ساید درام. معمولاً این ساز با سوت به کار برده می شود که در موسیقی مارش از آن استفاده زیادی می کنند.سنج:
(آلمانی Becken، فرانسه Cymbales، ایتالیایی Piatti یا Cinelli).این ساز بسیار قدیمی است که در دوران پارینه سنگی، زمانی که سحر جادو با زندگی انسانی گره خورده بود، در زمان بعد در روم و اروپا رل پر اهمیتی را به دست آورد. این ساز در کشورهای خاور دور ارتباط تنگاتنگی با ساز گانگ یا تام تام دارد. سنج جایگاه به خصوصی در موسیقی نظام به دست آورد و غالباً با طبل بزرگ به کار برده می شود. معمولاً سنج در حالت جفتی مورد استفاده است و یک سنج در جای ثابتی قرار می گیرد و سنج دیگری بر روی آن کوبیده می شود. حتی نواختن با کوبه هم ممکن است. ساختن این ساز، آلیاژی از مس یا برنز بوده و اندازه آن حدود چهل سانتیمتر است صدای تهدیدآمیز این ساز مسلط به تمام اصوات ارکستر است. در پیش درآمد اپرای لوهنگرین از واگنر از دو سنج استفاده شده است و بروکنر در قسمت آهسته سینفونی هشت خود از آن استفاده کرده و کاربرد آن به صورت افکت است. از این ساز به شیوه های متفاوتی می توان استفاده کرد، برای مثال می توان دو سنج را آهسته روی هم کوبید و یا با یک کوبه ابری روی آن نواخت که صدای آن خفه و تیز است و اگر به جای ابر از یک کوبه چوبی استفاده شود، صدای جرینگ جرینگ می دهد. شکل دیگر نواختن می توان پس از کوبیدن صدای آن را خفه کرد و یا آن صدا را آزاد در هوا رها کرد. این ساز در موسیقی جاز هم کاربرد زیادی دارد. سنج دارای صدای زیر و بم نیست. فرم کوچک این ساز در دوران باستان به نام سیمبال فرانسوی به کار برده می شد.
گانگ
(Gong چینی:)یک ساز غالباً ضخیم دیوار آویز که با استفاده از اختلاف صفحه نازک دیواری و فرم مدور سنج ساخته شده است، اما صداها بم تر از سنج تولید می شود و این ساز به عنوان تام تام و بدون تولید زیر و بم اصوات به کار می رود. این ساز با یک ریسمان آویزان می شود که گره ریسمان باید خیلی دقیق در خط مرکزی صوتی قرار بگیرد. گانگ و تام تام هر دو با یک کوبه کوبیده می شوند. صدای این ساز بستگی به استفاده از کوبه نرم و یا سفت و سخت دارد که اصوات مختلفی تولید می کند. گانگ در خاور دور یک ذهنیت ماورای زمینی را مجسم می کند و ریچارد اشتراوس در «خانم بدون سایه» از شش گانگ چینی و چهار تام تام استفاده کرده است.
تمبور:
(ایتالیا Tambura - آلمانی، Tambur).این ساز طبل گونه است و حتی به نوازنده آن هم نسبت داده می شود. تمبور در حقیقت یک ساز سیمی از سرزمین ایران - عرب است که تا با ماندولین، پاندورا، باندولا و دومرا هم خانواده است. از این ساز، ساز هندی تمبوری به تکامل رسید.
تمبورین:
(آلمانی Tamburin - دایره زنگی)در آلمان به طبل کوچکی اطلاق می شود. در یک طرف این ساز پوست نصب شده و در دایره چوبی آن زنگوله هایی آویزان کرده اند. این ساز، بیشتر در اسپانیا و جنوب ایتالیا خانه گرفت. معمولاً رقصنده، این ساز را یا با دست و یا با کوبیدن بر زانوی خود به صدا در می آورد. زمانی افکت خاصی از این ساز تولید می شود که نوازنده انگشت نمدار خود را بر روی پوست بکشد و حالت لرزش ایجاد کند. این ساز برای رقص های خاصی در نظر گرفته شد و با همان نام رقص خوانده می شود.
کاستانیت: Kastgnetten.
دو پوست تو خالی شده کوچک از چوب بسیار سفت و سخت خاص است که با یک ریسمان به هم وصل شده اند. یک طرف ریسمان در انگشت شست و طرف دیگر در انگشت وسط قرار می گیرد و در کف دست به هم برخورد می کند. این لغت نباید شاه بلوط نصف شده را به ذهن بیاورد، بلکه صدای تق تق آن باید تداعی کننده قطرات آبی که ناگهان در روغن داغ چکانده شود، باشد. این ساز در اسپانیا بسیار گسترش یافت. بدنه این ساز از جنس بسیار سخت است و فراگیری کاستانت آن طور که در ظاهر آن مشخص است، نیاز به سال ها ممارست و تمرین دارد تا تسلط لازم کسب شود. به خصوص زمانی که بخواهیم عمل کرشندو و یا رالن تاندو را اجرا کنیم. برای همراهی کردن رقص بولرو، فاندانگو، و رقص های دیگر اسپانیایی جایگاه خاصی دارد.فاندانگو و بولرو، رقص بسیار قدیمی اسپانیاست که با آواز همراهی می شود.
مثلث: Triangel
یک مثلث خمیده از جنس فلز است که آن را به طور آزاد در هوا نگه می دارند و با یک کوبه فلزی روی آن می کوبند. صدای ظریف تولید شده از ساز، رنگ آمیزی درخشانی برای ارکستر ایجاد می کند. برای این ساز بهتر است نت نوشته نشود بلکه فقط به آن ریتم بدهیم زیرا این ساز صدای زیر و بم ندارد و یک صدا تولید می کند.منبع : زندباف، حسن، (1387)، تاریخ و فرهنگ موسیقی جهان، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، مرکز موسیقی، چاپ اول1388.