تاريخچه ساز ايراني
نويسنده: پوژنگ پروازي
صداي وزش باد، برخورد برگ درختان با يکديگر، آواي پرندگان، صداي موج دريا، آبشار و... اولين نواي موسيقي بود که انسان قبل از تاريخ- قبل از داشتن خط و زبان- شناخت. او با تقليد از طبيعت به وسيله حنجره خود در حين کار بار ديگر ارتباطش را با طبيعت تکرار مي کرد. با دميدن در شاخ يا استخوان تو خالي حيوانات، تنه پولک و تو خالي درختان يا صدف موجودات دريايي، اصوات قوي تري ايجاد کرد که براي اعلام خطر، ايجاد ارتباط و خبر رساني يا برانگيختن ترس در دل دشمن و حيوانات وسيله مناسبي بود. بوق ها(سازهاي بادي) شايد اولين سازهاي ابداعي انسان بود. با ضربه زدن بر تنه تو خالي درختان(سازهاي کوبه اي) و کشيدن پوست حيوانات بر روي آن(سازهاي کوبه اي پوستي) يا به ارتعاش در آوردن زه کمان و بعدها استفاده از کدوي خشک يا پوست نارگيل در قسمت انتهايي کمان جهت پايداري و تشديد صورت حاصله(سازهاي زهي)، اصواتي پديد مي آمد. اين اصوات در رزم، مراسم آئيني و بزم بشر نخستين جايگاه ويژه اي پيدا کرد و سرعت مراحل تکامل خود را طي کرد.
نقوش موجود بر روي سفال هاي پيش از تاريخ در مناطق مختلف ايران مانند تپه سيلک کاشان، چشمه علي شهر ري و اسماعيل آباد قزوين و... گوياي وجود مراسم آئيني است که در آن ها نقش ساز نيز ديده مي شود. تصوير مهر چغاميش(مربوط به 3400 سال ق.م) بيانگر رواج چنگ در ايران است. ظاهراً اين ساز پايه و الگوي اوليه اي براي ديگر سازهاي زهي بوده است. البته اسناد موجود حاکي است که مصريان اولين ملتي بوده اند که چنگ داشته اند.
در تصاوير بجا مانده در حجاري ها، ظروف و... هخامنشي و ساساني اهميت موسيقي و مسيقيدان ها و نيز وجود موسيقي مذهبي، رزمي و بزمي به وضوح مشهود است. در اين دوره سازهاي کرناي، رباب(غژک)، بربط، تنبور، چنگ، بوق، سرنا، شيپور، ناي، ارغنون، دف، چغانه و قاشقک رايج بوده است و خنياگران(نوازنده ها) به طبقه سوم جامعه تعلق داشته اند. از مشاهده مجسمه هاي کوچک به دست آمده از شوش با نام نوازندگان، فرم سازها، نحوه بدست گرفتن و جزئيات آن ها مي توان آشنا شد. بديهي است سازها به مرور و طي مراحل مختلف تکامل يافته اند و بسته به کاربرد آن ها(سازهاي رزمي، مذهبي، بزمي يا گونه هاي ملي) در دوره هاي مختلف تاريخي، نشيب و فرازهاي گوناگوني را طي کرده اند.
حد فاصل دوره ساساني تا صفويه تحول چنداني در ساخت سازها به چشم نمي خورد. از دوره صفويه به بعد نيز شواهدي که دال بر وجود انواع سازها و سير تکاملي برخي از آن ها است منحصر به وجود نقش برخي سازها در ديوار نگاه ها و مينياتورها مي باشد.
در زمان ناصرالدين شاه قاجار با تأسيس دارالصنايع واقع در جنوب شرقي سبزه ميدان تهران و با گرد هم آمدن گروهي هنرمندان در فنون و رشته هاي مختلف هنري، هنرمندان ساز چون استاد فرج اله، حاج طاهر، خاچيک، هامباسون، يحيي و سيد جمال حضور داشته اند.
از آنجا که موسيقي به عنوان يکي از ارکان مراسم، جشن ها و آئين مختلف، در فرهنگ بومي، مذهبي و ملي اين سرزمين جايگاه ويژه اي داشته، ساخت سازهاي ايراني نيز همواره از مراتب خاصي برخوردار بوده است و حضور هنرمنداني کمال گرا و مبتکر در ساخت سازهاي ايراني به خوبي مشهود است.
1- فلزي: اين سازها معمولاً از جنس برنج يا مس هستند و به طريق ريخته گري يا چکش کاري ساخته مي شوند.
2- سفالي: اين سازها همان طور که از نامشان پيداست از جنس سفال(گل رس پخته شده) مي باشند، برخي تنبک ها و سازهاي بومي مانند طاس هاي پوستي و فاقد پوست از سفال ساخته مي وند.
3- چوبي: اين سازها به طريق ترواش و برش ساخته مي شوند، اين گروه بيشترين و متنوع ترين سازها را در خود جاي مي دهد و آنجا که سخن از نواختن يا ساختن سازهاي ايراني است بيشتر اين سازها در ذهن تداعي مي گردد.
از لحاظ نوع و شکل توليد صوت به سه گروه سازهاي زهي، بادي ضربي تقسيم مي شوند:
سازهاي زهي: تار، دو تار، سه تار، عود، تنبور، بربط، رباب، قانون(زخمه اي)، کمانچه، سرود(آرشه اي)، سنتور(زهي-کوبشي)
سازهاي بادي: فلوت، ني، قره ني، ني انبان، کرنا، بالابان، دوزله، سرنا، نفير، دونيه، شمشال
سازهاي ضربي: دايره، دهل، تنبک، نقاره، سنج، طاس، دف. صداي حاصل از يک ساز به جنس و شکل ساختمان آن و طبعاً به ساخت صحيح و دقيق آن بستگي دارد.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30
نقوش موجود بر روي سفال هاي پيش از تاريخ در مناطق مختلف ايران مانند تپه سيلک کاشان، چشمه علي شهر ري و اسماعيل آباد قزوين و... گوياي وجود مراسم آئيني است که در آن ها نقش ساز نيز ديده مي شود. تصوير مهر چغاميش(مربوط به 3400 سال ق.م) بيانگر رواج چنگ در ايران است. ظاهراً اين ساز پايه و الگوي اوليه اي براي ديگر سازهاي زهي بوده است. البته اسناد موجود حاکي است که مصريان اولين ملتي بوده اند که چنگ داشته اند.
در تصاوير بجا مانده در حجاري ها، ظروف و... هخامنشي و ساساني اهميت موسيقي و مسيقيدان ها و نيز وجود موسيقي مذهبي، رزمي و بزمي به وضوح مشهود است. در اين دوره سازهاي کرناي، رباب(غژک)، بربط، تنبور، چنگ، بوق، سرنا، شيپور، ناي، ارغنون، دف، چغانه و قاشقک رايج بوده است و خنياگران(نوازنده ها) به طبقه سوم جامعه تعلق داشته اند. از مشاهده مجسمه هاي کوچک به دست آمده از شوش با نام نوازندگان، فرم سازها، نحوه بدست گرفتن و جزئيات آن ها مي توان آشنا شد. بديهي است سازها به مرور و طي مراحل مختلف تکامل يافته اند و بسته به کاربرد آن ها(سازهاي رزمي، مذهبي، بزمي يا گونه هاي ملي) در دوره هاي مختلف تاريخي، نشيب و فرازهاي گوناگوني را طي کرده اند.
حد فاصل دوره ساساني تا صفويه تحول چنداني در ساخت سازها به چشم نمي خورد. از دوره صفويه به بعد نيز شواهدي که دال بر وجود انواع سازها و سير تکاملي برخي از آن ها است منحصر به وجود نقش برخي سازها در ديوار نگاه ها و مينياتورها مي باشد.
در زمان ناصرالدين شاه قاجار با تأسيس دارالصنايع واقع در جنوب شرقي سبزه ميدان تهران و با گرد هم آمدن گروهي هنرمندان در فنون و رشته هاي مختلف هنري، هنرمندان ساز چون استاد فرج اله، حاج طاهر، خاچيک، هامباسون، يحيي و سيد جمال حضور داشته اند.
از آنجا که موسيقي به عنوان يکي از ارکان مراسم، جشن ها و آئين مختلف، در فرهنگ بومي، مذهبي و ملي اين سرزمين جايگاه ويژه اي داشته، ساخت سازهاي ايراني نيز همواره از مراتب خاصي برخوردار بوده است و حضور هنرمنداني کمال گرا و مبتکر در ساخت سازهاي ايراني به خوبي مشهود است.
انواع ساز
1- فلزي: اين سازها معمولاً از جنس برنج يا مس هستند و به طريق ريخته گري يا چکش کاري ساخته مي شوند.
2- سفالي: اين سازها همان طور که از نامشان پيداست از جنس سفال(گل رس پخته شده) مي باشند، برخي تنبک ها و سازهاي بومي مانند طاس هاي پوستي و فاقد پوست از سفال ساخته مي وند.
3- چوبي: اين سازها به طريق ترواش و برش ساخته مي شوند، اين گروه بيشترين و متنوع ترين سازها را در خود جاي مي دهد و آنجا که سخن از نواختن يا ساختن سازهاي ايراني است بيشتر اين سازها در ذهن تداعي مي گردد.
از لحاظ نوع و شکل توليد صوت به سه گروه سازهاي زهي، بادي ضربي تقسيم مي شوند:
سازهاي زهي: تار، دو تار، سه تار، عود، تنبور، بربط، رباب، قانون(زخمه اي)، کمانچه، سرود(آرشه اي)، سنتور(زهي-کوبشي)
سازهاي بادي: فلوت، ني، قره ني، ني انبان، کرنا، بالابان، دوزله، سرنا، نفير، دونيه، شمشال
سازهاي ضربي: دايره، دهل، تنبک، نقاره، سنج، طاس، دف. صداي حاصل از يک ساز به جنس و شکل ساختمان آن و طبعاً به ساخت صحيح و دقيق آن بستگي دارد.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30