اندیشه های آیة الله علی نقی کمره ای در دولت صفوی (2)

همه الثواقب یکی از آثار کمره ای است که نسخه ای از آن در کتاب خانه مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) به شماره161 ( فهرست، ج1، ص347 ) برجای مانده است. میرزا یوسف درباره این نسخه نوشته است: این کتاب در حقیقت برای
جمعه، 14 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشه های آیة الله علی نقی کمره ای در دولت صفوی (2)
اندیشه های    (آیة الله علی نقی کمره ای) در دولت صفوی(2)

 

نویسنده : رسول جعفریان



 
(آیة الله علی نقی کمره ای)

اندیشه ها و افکار کمره ای در " همه الثواقب "

همه الثواقب یکی از آثار کمره ای است که نسخه ای از آن در کتاب خانه مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) به شماره161 ( فهرست، ج1، ص347 ) برجای مانده است. میرزا یوسف درباره این نسخه نوشته است: این کتاب در حقیقت برای هدایت شاه صفی صفوی (1038 - 1052 ه-.ق) نوشته شده و بسیاری از مطالب تاریخی آن عصر را که با مطالب دینی اصطکاک داشته در آن می بینیم و نام جمعی از علما و بزرگان را نیز در آنمشاهده می کنیم و برای دانستن تاریخ چهارده سال سلطنت این پادشاه مطالعه این کتاببسیار نافع و مفید است.
[27]
گویا نسخه مزبور، تنها نسخه شناخته شده بوده و ابن یوسف فهرست مطالب آن را به عینه درج کرده که توسط آقای منزوی در ذریعه (‏25/243) آورده شده است. تاریخ تألیف این رساله، بنا به آن چه در برگ 112 آمده سال 1044ه.ق است و طبعاً شش سال پس از آغاز سلطنت شاه صفی (1038ه.ق) نوشته شده است.
این کتاب به مطالب مختلفی پرداخته که در نگاه کلی، دفاعی است از تشیع و عالمان شیعی و لزوم حضور آن ها در درگاه سلطنتی برای جلوگیری از برخی انحرافات که در ضمن نمونه هایی از این انحرافات شرح داده شده و لزوم برخورد با آن ها مورد بحث قرار گرفته است. مطالبی هم در احترام به عالمان و رسیدگی به وضعیت آن ها، همانند آن چه در "مسار الشیعه" آمده، به چشم می خورد. در این جا مروری موضوع گونه بر مطالب کتاب "همه الثواقب" داریم که به هر روی، به لحاظ اشتمال آن بر مواد تاریخی، به ویژه ارتباط علما با دولت، کتابی است قابل توجه.

علما و مجتهدان تنها مرجع علمی مردم در عصر غیبت

در اندیشه های کمره ای، مطالب فراوانی در ارتباط میان دولت و علما وجود دارد. وی در شمار کسانی است که وجود علما را در کنار شاه برای جلوگیری از انحراف ضروری شمرده و بر این باور است که افزون برآن که امور شرعیه باید در اختیار مجتهدان جامع الشرایط باشد، شاه باید به طور مداوم با آن ها مصاحبت داشته باشد. در واقع تئوری تلفیق قدرت شاه و مجتهد برای اداره کشور که از اصول سیاسی پذیرفته شده در این دوره است، سخت مورد عنایت وی قرار دارد. وی برای شاه، هیچ گونه توجیه شرعی نیاورده و تنها به عنوان
قدرتی که هست و طبعاً چاره ای و گریزی از پذیرش آن نیست، از آن یاد کرده و از نقش علما به عنوان وسیله ای برای کنترل شاه و درباریان سخن گفته است. البته وی بر سیادت شاه تکیه دارد، اما او به عنوان یک فقیه، آگاه است که این امر، دلیلی بر مشروعیت فقهی سلطنت شاه نیست و لذا در این باره سخنی نمی گوید.
وی رساله مستقلی در باب "لزوم وجود مجتهد در عصر غیبت" نگاشته و در مقدمه آن، سبب تألیف آن را آورده است. برخی از "برادران دینی" از وی درباره این سخن میرزا حبیب الله صدر
[28]پرسش کرده اند که ایشان گفته: "در این زمان مجتهد در ایران و عربستان نیست." وی کوشیده است تا اثبات کند که مجتهد هست و لازم است که باشد: "بعضی از برادران دینی و خلاّن یقینی پرسید[ه‌اند] از سند قول مشهور سید امجد نواب صدر پادشاه دین پناه، سمّی حبیب الله که [گفته است] در این عصر و زمان در ایران و عربستان مجتهد نیست، و از وجه صحّت آن و آن که در عصر غیبت امام هادی انام بقیة الله المنّان - علیه وعلی آبائه الطاهرین الصلاة والسلام - خلوّ زمان از مجتهد عدل امامی جامع شرایط حکم و فتوای امکان فعلی دارد، و در حکمت الهیه روا بود، و تحقّق پذیرد و بر تقدیر جواز و وقوع خلوّ مذکور هر امر ضروری معاش و معاد عباد در بلاد موافق شریعت مقدّسه به وجهی تمشیت تواند پذیرفت، یا آن که همه هرج و مرج در همه عالم روا بود؟فقیر مقرّبه تقصیر خویش در جواب گفت ..." وی در این رساله در پاسخ این پرسش، کوشیده است تا لزوم وجود مجتهد را از راه قاعده لطف و روایات دیگر توضیح دهد.
کمره ای زمانی قاضی شیراز و زمانی هم شیخ الاسلام اصفهان بوده و طبعاً از مجتهدانی است که در حکومت مشارکت داشته است. با این حال، از نکات جالب فکری سیاسی زندگی وی این که، علی رغم آن که منصب حکومتی داشته، قائل به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت بوده و رساله ای نیز در این باب تألیف کرده است. متأسفانه آن رساله در اختیار ما نیست، اما از رساله پیش گفته و نیز "همه الثواقب" می توان برخی از اندیشه های سیاسی او را به دست آورد.
اما در کتاب "همه الثواقب" نیز مطالب فراوانی در باب لزوم وجود مجتهد در پای
سریر سلطنت برای جلوگیری از انحراف گفته شده است. وی کتاب را با ارائه چند حدیث در فضیلت علم آغاز کرده و در ادامه با اشاره به دیگر "وجوه شرف و فضائل و مزایای" علم و عالمان که همان "علما و مجتهدین فرقه ناجیه"اند می گوید "دلالت بر این مراد از راه عقل و نقل و کتاب و سنت در کتاب مسمی به "نصرة الاصحاب" نموده ایم."
پس از آن با اشاره به این که فرقه ناجیه، همان شیعیان اثنا عشری‌اند از وجوب رجوع "امت در عصر غیبت امام(ع) در حوادث واقعه و معرفت احکام و حلال وحرام" به راوی احادیث اهل بیت سخن می گوید و ضمن اشاره به حدیث و اما الحوادثالواقعة... و احادیث دیگر، مراد از راویان حدیث را "مجتهدین از اهل ایمان و ایقان"می‌داند که "حجت ِحجة الله اند بر همه شیعیان در رجوع به ایشان در حوادث واقعه وقضایای سانحه و معرفت احکام و حلال و حرام". در ادامه، با اشاره به روایاتی که به اخذ علم از علما و راویان حدیث توصیه می کند به روایت... اجعلوا بینکم رجلا ممن عرفحلالنا وحرامنا فانی قد جعلته علیکم قاضیا اشاره کرده و پس از آن، مقبوله عمر بن حنظله را مورد استشهاد قرار داده است.
نتیجه آن که: "این احادیث شریفه، دلالت دارد که تحاکم و ترافع به سوی غیرقاضی شرعی که در مثل این زمان عبارت است از مجتهد عدل جامع جمیع شرایط حکم و فتوا حرام است، به منزله تحاکم و ترافع به سوی طاغوت و شیطان است و اَخذ مال به حکم غیرحاکم شرعی حلال نیست و سحت و حرام است و اگر چه حق صدق ثابت محقّق آخذ بوده باشد؛ چون به حکم طاغوت گرفته و خلاف امر خداوند تعالی کرده و اشعار دارد که خلاف امر در هر باب مانع ترتب آن است بر آن". (برگ10). پس از آن به بیان شروط دوازده گانه قاضی پرداخته و نتیجه آن که "پس، هر کس که اتصاف به صفات مذکوره ندارد، و مجموع دوازده امر مذکور در او به کمال نیست، در مثل این زمان، قاضی و حاکم شرعی مسلمانان نتواند بود... بلکه می گوییم اجماع فرقه ناجیه... انعقاد یافته بر حرمت قضا و حکم و فتوای غیرمجتهد جامع شرایط مذکوره" (برگ11).

مولف، در ادامه روایاتی در باب تحاکم الی الطاغوت و تفسیر مختصر آن ها آورده است.

نیز به تناسب عدم جواز رجوع به قاضی غیرشیعه، با اشاره به عقیده سیدمرتضی درباره اهل سنت، از کتاب "چهل حدیث" یا اربعین شهید اول، نقلی در باب وجه نام گذاری سیدمرتضی به "علم الهدی" دارد. و آن این که، وزیر ابوسعید بن محمد بن حسین بن عبدالرحیم در سال 420 ده.ق که بیمار شده بود، در خواب امیرمؤمنان(ع) را دید که به وی فرمود: به علم الهدی بگو بر تو فاتحه بخواند تا از بیماری بِشَوی و شفایابی. وزیر از حضرت پرسید که علم الهدی کیست؟ حضرت امیر فرمود که، علی بن الحسین الموسوی است" و پس از آن مشهور به این لقب شد. مؤلف در ادامه ، دوازده دلیل بر درستی عقیده سید مرتضی در باب اهل سنت آورده است. (برگ 15 به بعد). وی در بیان هر وجهی، روایاتی را نقل و شرحی مختصر در باب وجه استدلال خود به آن روایات ارائه کرده است. وجه سیم آن در معنای ناصبی و حوزه تطبیق آن است (برگ 19-20).
مؤلف در این بخش به افراط گراییده و همانند برخی از عالمان اهل سنت که شیعیان را تکفیر می کرده و آتش جنگ عثمانیها را بر ضد ایرانی ها بر می انگیختند، او هم به کفر اهل سنت حکم کرده و در جایی هم به صراحت نوشته است که "حکم مشرکان بر ایشان در دنیا و آخرت جاری است و مناکحت و مصاهرت و مساورت و مواکلت و خوردن ذبیحه ایشان چون انجاسند جایز نیست" (برگ 31). البته این باور، مورد تأیید اکثر عالمان شیعه نیست.
وجه دوازدهم، روایت مفصلی از روضه کافی است که ضمن آن ابوبصیر خدمت امام صادق( ع) اظهار می دارد که با داشتن سن بالا، هنوز درباره آخرت خود نگران است. آن گاه حضرت شرحی از پیدایش کلمه رافضه و ویژگی های شیعیان بیان می کند. مؤلف پس از نقل طولانی حدیث (برگ14- 25)، می نویسد: "مناسب است که این حدیث شریف به مسارالشیعة" موسوم شود". پس از آن پانزده بشارت موجود در آن را برای نجات شیعیان فهرست می کند. (تا برگ 32). وی این مطالب را در کتاب مسارالشیعه خود آورده است.

لزوم مصاحبت شاه با علما

وی در فصلی دیگر از کتاب، فهرستی از متن فارسی روایاتی که در فضیلت عالمان استآورده و پس از آن هم نشینی ِشاه با آن ها را سبب نجات کشور از انحراف می داند. وی مراد از روایان اخبار را در توقیع امام زمان(ع) "مجتهدین از اهل ایمان و ایقان" می داند که "همه شیعیان" باید "در حوادث واقعه و قضایای سانحه و شناختن احکام و حلال و حرام ائمه انام" به آن ها رجوع کنند "و رجوع به غیر ایشان در این زمان، از آن کسان که به درجه اجتهاد معتبر در قضا و فتوا نرسیده اند، منزله رجوع به سوی طاغوت است"، "پس وجود علمای دین مبین و فقها و محدثین از اهل ایمان و ایقان در هر عصر و زمان، مادام تکلیف باقی است، ضروری است و بدون ایشان در مثل این زمان که آفتاب خلافت و امامت و ولایت مصطفوی مرتضوی در سحاب غیبت است از جهت رعیت امر دین مبین و مهام کافه مسلمین رواج و انتظام ندارد."
وی با این مقدمه از شاه صفی که از مصاحبت علما دوره شده، اظهار نگرانی کرده و گویی همه این مطالب را برای جذب وی به سوی علما نوشته است. بنابراین، پس از عبارت های بالا می نویسد:
"پس چگونه پادشاه دین پناه مظهر لطف اله از نسل خیرالبشر مروج مذهب حق ائمه اثنا عشر - علیهم السلام - که به برکات اجداد و آبای عظام وی شعار دین مبین ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - در معظم بلاد مسلمین نور ظهور یافته و عالم به پرتو آن منور گشته، بعد از آن که بغات امویه و بغاث عدویه و عثمانیه از حزب شیطان در اطفای نورالله الرحمن کوشیده بودند... ترک نموده مصاحبت و مجالست علمای دین مبین و فقها و محدثین مؤمنین و مجتهدین و راویان روایات ائمه معصومین - علیهم السلام - که در این زمان با وجود اضطلاع اهل عصر و دهر بر جهالت و توازر و سعی ایشان در عمارت طرق آن و مباینت ایشان علم و اهل آن را، در بلدان اهل ایمان از اصفهان و شیراز و کاشان و عراق عرب و خراسان و بحرین که در سایهحمایت و سلطنت این پادشاه است، که ان شاء الله تعالی اتصال به ظهور قائم اهل البیت - علیهم السلام - داشته باشد، بسیارند". (برگ35).

پی‌نوشت‌ها:

[27] . فهرست کتاب خانه دانشکده معقول و منقول در مدرسه سپهسالار، ج1،ص348 - 349.
[28] . میرزا حبیب الله، فرزند سید حسین کرکی جبل عاملی در سال 1040 ه.ق از طرف شاه صفی به صدارت منصوب شد.

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 5



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.