درآمدی بر اندیشه سیاسی محقق سبزواری (2)

از نظر محقق سبزواری منشأ تشکیل اجتماع، نیازهای اقتصادی است. وی آورده است که "انسان در معاش محتاج است به اجتماع و این اجتماع را در عرف ِعلما وحکما تمدن گویند." اما منشأ ضرورت ِتشکیل دولت را ایجاد امنیت و جلوگیری از
جمعه، 14 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمدی بر اندیشه سیاسی محقق سبزواری (2)
درآمدی بر اندیشه سیاسی محقق سبزواری(2)

 

نویسنده : نجف لک زایی



 

د. دولت

از نظر محقق سبزواری منشأ تشکیل اجتماع، نیازهای اقتصادی است. وی آورده است که "انسان در معاش محتاج است به اجتماع و این اجتماع را در عرف ِعلما وحکما تمدن گویند." اما منشأ ضرورت ِتشکیل دولت را ایجاد امنیت و جلوگیری از پایمال شدن حقوق هم نوعان توسط همنوعان می داند. به جهت اهمیت این بحث ناگزیریم که متن آن را، گرچه اندکی هم طولانی است، بیاوریم:
"چون داعیه های مردمان مختلف است و همه نفوس طلب منفعت خود می کنند و هر نفسی از پی غرضی می رود، بعضی را میل به شهوات بوده و بعضی را میل به مال و بعضی را میل به غلبه و استقلال، اگر ایشان را به طبایع ایشان گذارند هریک آن چه دیگری دارد خواهد و کار به خصومت و نزاع انجامد و به اضرار و اهلاک یکدیگر مشغول شوند و هریک از شغلی که در معاونت یکدیگر دارند بازمانند و فایده جمعیت و معاونت باطل شود. پس بالضروره نوعی از تدبیر باید که هریک را به حدّی، که مستحق آن باشد، قانع گرداند و به حق خویش برساند و دست هریک از تعدی و تصرف در حقوق دیگران کوتاه گرداند و به شغلی که تعلق به او دارد، مشغول گرداند و این تدبیر محتاج است به صاحب شریعت؛ یعنی پیغمبر... تا احکام، از جانب خدای عزوجل به خلق برساند... و آن قانون عظمای شریعت است." "و چون همه خلق، به طوع و رغبت، انقیاد شرع و فرمان برداری احکام الهی نکنند، ایشان را حاکمی عادل باشد که به لطف و عنف، خلق را بر طاعت و انقیاد احکام الهی بدارد و."
وی چگونگی تشکیل دولت را این گونه توضیح داده است:
"و بباید دانست که مبادی حصول دولت ها آن باشد که جماعتی آرای ایشان موافق افتد و در معاونت و مظاهرت یک شخص اتفاق کنند و در موافقت دل و اتحاد رأی به منزله یک شخص باشند و در مساعدت و در معاونت به منزله اعضای یک بدن. وجه آن که مبدأ حصول دولت، اتفاق است، آن است که هر شخصی از اشخاص انسانی را قوّتی باشد به حدی معین و اندازه معین، و چون اشخاصبسیار جمع شوند، قوّت مجموع بر نسبت عدد اشخاص مضاعف شود."
محقق سبزواری دولت ها را در دو گروه طبقه بندی می کند:
1- سلطنت فاضله: که بنای سیر و اطوار ملک بر قواعد عقل و مناهج شرع بوده،ازسلوک ِمنهج ِتوسّط و اعتدال، که موافق میزان عدل است، قدم بیرون نگذارد. و غرض از آنتکمیل نفس خود و دیگران باشد... پادشاهی که بر منهج اول باشد، تمسک به عدالت کند ورعایا را به جای دوستان و اصدقا دارد و بلد را از خیرات عامه مملو سازد و عنان شهوات خود را به دست عقل دهد و مالک خود باشد... و مراد به خیرات عامّه امن بود و سکون و آرام و مودّت و دوستی با یکدیگر و عدل و عفاف و لطف و احسان و وفا و امثال آن."
2- سلطنت ناقصه: که آن را سلطنت تغلّبی خوانند. و غرض از آن، آن باشد که به جور و تعدّی و پیروی هوا و هوس و دواعی نفسانی و تحریکات شیطانی خلق را در تحت بندگی خود درآورده، قوی و آلات ایشان را در مصارف آرزوهای شهوانی و غضبی خود صرف نمایند و در جور و تعدی و ستم بر خلق بی باک باشند... کسانی که به این راه روند"، ملک ایشان را نظامی و دولت ایشان را دوامی نباشد و به اندک زمانی به نکبت دنیوی و شقاوت اخروی مبتلا گرداند."
چنین دولتی "بلاد را پر از شرور عام کند و خود، بنده شهوت باشد و اطاعت احکام شرع و عقل ننماید... و مراد به شرور عامّه خوف بود و اضطراب و تنازع و خصومت و جدال و جور و حرص و اسراف و عنف و غدر و خیانت و ناراستی و مسخرگی و بی حیایی و غیبت و امثال آن."
سیاست، در نظر محقق سبزواری، "یعنی تدبیر و قانون صحیح" و تدبیر حفظ دولت به دو چیز می شود: تألیف اولیا و تنازع اعدا. اولیا از نظر وی چهار طبقه هستند: اهل قلم، اهل شمشیر، ارباب معاملات و اهل زراعت.

ه. جنگ و صلح

در نظر محقّق سبزواری از آن جا که طبع انسان ها به تملک و تصرف حقوق دیگران گرایش دارد، صحنه بین الملل نیز محل نزاع و کشمکش است. در این زمینه چنین آورده است:
"و بباید دانست که بر طبع بنیآدم فساد و غلبه مستولی است و بسیاری از مردمانجابر متغلب را داعیه آن است که آن چه در تحت تصرف دیگری ببینند به جور و تعدیبگیرند. و اگر ملکی در تصرف کسی باشد، اگر دیگری زور و قوت و توانایی در خود یابد، طمع گرفتن آن ملک می نماید و به آن چه خود دارد قناعت نمی کند.
"ایشان به حاکمان توصیه می کند که "اوّل تدبیر است، آن گاه شمشیر."
مجموع تدبیرهایی که ایشان برای پیش گیری وقوع جنگ در روابط بین الملل لازم می داند می توان به این ترتیب برشمرد:

1. نیروی نظامی قوی

وی در این مورد مطالب بسیار مهمی دارد، در این جا برخی از مهم ترین بخش هایاستراتژی نظامی وی رامی‌آوریم و از خداوند می خواهیم که در فرصت دیگری توفیق دهد تا مجموعه دیدگاههای نظامی ایشان را یک جا استخراج کرده در اختیار علاقه مندان به این مباحث قراردهیم:
"و دفع آفت متغلّبان و طامعان شمشیر بکند. پس بر پادشاه از همه چیز لازم تر نسق و تربیت سپاه است چه؛ سپاهیان حاملان ملک و ملت اند و حارسان بیضه اسلام و دافعان آفات ظالمان و متغلبانند. و فی الحقیقه امر پادشاهی به وجود سپاه قائم است، پس بر پادشاه لازم است که سپاه، به قدری که در حفظ مملکت اوضروراست، مقرّرداردبلکه کوشش می نموده باشدکه روزبه روزعددسپاه اوزیادمی شده باشد".
"و شرط عقل نیست که اگر وقتی چند جهان ساکن باشد و از هیچ طرفی شورشی و فتنه ای نباشد ملک غافل گردد و در تنظیم امور سپاه و اعداد آن، جهت وقت حاجت نکوشد و... چه این خیال، وهمی است ضعیف و موافق قانون حکمت و عقل نیست؛ زیرا که آرمیدگی طبیعی، مزاج این جهان نیست و بنای مزاج عالم ِکون و فساد بر تغییر و انقلاب و اضطراب است... و هیچ کس و هیچ چیز بر یک حال باقی نمی ماند و بیش تر کسی خبردار نمی شود که از فلان ناحیه دشمنی قوی به حرکت
درخواهد آمد؛ مانند بیماری که پیش تر از حدوث آن خبر به کسی نمی رسد.."پس بر پادشاه لازم است که پیش از وقوع وقایع و حدوث حوادث سرانجاملشکرها بنماید و لشکر همیشه مهیّا و مستعدّ و حاضر داشته باشد." "پس تدبیر امر لشکر از معظمات مهمّات امور ملک است. باید که ملک در این باب از خود به تغافل و اهمال راضی نشود و آن قدر که ممکن باشد از خرج های خود کم کند و بر لشکر افزاید."

2. توسعه تجارت بین المللی

برخی از تئوریهای هم گرایی، که در صحنه روابط بین الملل، موفقیت قابل ملاحظه ای پیداکرده آن دسته از تئوریهاست که بر هم گرایی از طریق اقتصادی تأکید دارند. به نظر می رسد محقق سبزواری به نحو بسیاری شدیدی بر این دیدگاه تأکید داشته باشد. البته برای تأمین این مقصود شرایطی را لازم می داند که تحقق بیابد. وفاداری به تعهّدات، تأمین امنیت برای تجّار بیگانه ولو غیرمسلمان باشند و انتصاب نیروهایکاردان و قوی در مناصب اداری و به ویژه سرحدات از مهم ترین این شرایط است.
"شرط تدبیر تجّار آن است که پادشاه نسبت به ایشان طریقه معدلت و احسان و نیکوکاری معمول دارد و در اموال و مقررّاتی که از ایشان گرفته می شود نهایت تخفیف به جا آورد و آن چه بدعت و بد باشد زایل گرداند و چنان کند که حسن سلوک پادشاه و عمّال دیوان و حکّام نسبت به ایشان معروف و مشهور گردد. و در ضمن این چندین فایده است:
الف) تحصیل رضای الهی؛
ب) تحصیل ثواب و خلاصی از عقاب؛
ج) دوام نعمت و بقای دولت
د) تحصیل دعای خیر؛
ه) تحصیل ذکرجمیل و نام نیکو؛
و) [جلب سرمایه های خارجی و هم گرایی بین المللی] "هرگاه سلوک پادشاه و اتباع او با متردّدان بر وجه نیکو باشد، تردّد مردم از اطراف و جوانب زیاد می شود و مردم بسیاری در ملک آن پادشاه متوطّن می شوند و باعث زیادتی معموری ملک می گردد و اخبار بیگانگان و دشمنان معلوم و مفهوم می گردد... و پادشاهانی که دشمن اند دوست می شوند و از دشمنی درمی گذرند. "پادشاهان دیگر را نیز رغبت به سلوک این مسلک می شود... و راه ها امن می شود، و رفاهیّت تمام خلق را حاصل می شود." رعایت مقدماتی که مذکور شد نسبت به غربا و مردم بلاد دیگر بیش تر ضرور است، بلکه نسبت به اهل ذمّه و کفّار و مخالفان مذهب نیز مراعات این امور لازم است." "در این باب تعدیل عمّال و اصلاح حال ایشان قویترین اسباب است، چه هرگاه ایشان ظلم کنند و بی وقوف باشند و کاردان نباشند، ملک رو به خرابی کند و مرتبه مرتبه خرابی از خرابی متولّد شود.
3. کاستن پادشاه و هیئت حاکمه از اوقات فراغت و التذاذ خود
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 5



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.