در این دوران، وی در صف عناصری چون تقیزاده، اردشیر جی و حسینقلی خان نوّاب قرار میگیرد که تاریخ معاصر کشورمان، آنان را افرادی غربگرا و حتی مخالف اسلام و مظنون به وابستگی به بیگانه (انگلیس) میشناسد؛ عناصری که حتی بر رهبران دینی مشروطه همچون آخوند خراسانی و سید عبدالله بهبهانی نیز ابقا نکرده و با رفتار خود، نگرانی و معارضه شدید آنان را علیه خویش برانگیختند. زنجانی، حتی از این مرحله نیز فراتر میرود و دست در دست کسانی چون یپرم خان (سکولار ارمنی تبار) زمینه اعدام بزرگترین روحانی پایتخت (شیخ فضلالله نوری) را فراهم میسازد!
پژوهنده کارنامه زنجانی، در میانه راه، ناگهان خود را با یک «تغییر جهت» و «استحاله» عجیبِ فکری و عملی در زندگی وی روبرو میبیند و این سؤال به طور جدّی در ذهنش نقش میبندد که:
ـ چرا و به چه دلیل، دانش آموخته نجف و خطیب دینی شهر، در فرجام، سر از لژهای ماسونی درآورده و کارش به هماوایی با سرسختترین مخالفان دین و روحانیت کشیده است؟!
پاسخ این سؤال، در مروری ژرف بر روند زندگی زنجانی، و کالبد شکافی عمیق شخصیت، اندیشه و عملکرد او، نهفته است. پاسخ دقیق و کامل به سؤال مزبور، تنها بازگشای یک معضل تاریخی نخواهد بود؛ بلکه فواید مهمّی نیز برای نسل حاضر دربر دارد، که مهمترین آنها پیشگیری از تکرار نمونههای مشابه آن در زمانه «بیمار و آفت بار» ما است.
عصر ما ـ مع الاسف ـ به دلیل «سیطره مادّیت» و افزونی زمینهها و عواملِ «انحراف و تباهی»، عصر «بحران هویّت» و «استحاله شخصیتها» است و در چنین زمانهای بعید نیست که از این پس، نمونههایی از سنخ «ابراهیم زنجانی» را، که بر گذشته خود و ملت خویش میشورند، داشته باشیم. کتاب حاضر میکوشد با بررسی کارنامه زنجانی، و غور در زوایای پنهان و آشکار شخصیت و عملکرد وی، مایههای لازم برای دستیابی پاسخ به سؤال اساسی فوق را فراهم سازد.
درباره ابراهیم زنجانی، تاکنون کتاب جامعی که زندگی وی را از آغاز تا فرجام بر رسیده و ابعاد مختلف اندیشه و عمل او را «به گونهای جامع و همه جانبه» تبیین کند به زیور طبع نرسیده است. با پژوهش در منابع گوناگون (از کتب تاریخ و تراجم و نیز برخی دائرةالمعارفها گرفته تا صفحات جراید و نطقهای مجلس شورا و...) 1 میتوان به اطلاعات سودمندی درباره او دست یافت که برای تدوین زندگینامه وی و رفع برخی از نقاط ابهام آن، مغتنم است. افزون بر این، رسالهها، یادداشتها و خاطرات نسبتاً مفصلی از زنجانی برجا مانده که مطالعه آنها بر دامنه و عمق اطلاعات ما در باره وی افزوده و میتوان از مجموع آنها، پرونده کاملی از گرایشها و مواضع فکری و سیاسی او در طول عمر فراهم آورد و به دیده «حکمت و عبرت» در آن نظر کرد.
سیر تاریخ مشروطه را، خصوصاً در نیمه دوم آن (از فتح تهران توسط اردوی مشروطه به بعد) عمدتاً جناحی رقم زده که ابراهیم زنجانی از اعضای شاخص آن بوده است، و بر این اساس، بررسی زندگی او و همفکرانش، همان قدر حائز اهمیت و حاوی عبرت است که بررسی تاریخ مشروطیت.
راقم این سطور، بر پایه نیاز یادشده، از سالها پیش، به عنوان بخشی از کار بزرگ «بازنگری و بازنگاری تاریخ مشروطه»، تحقیق و پژوهش در باره شیخ ابراهیم را در دستور کار خود قرار داده بود. چاپ و انتشار خاطرات شیخ ابراهیم در سال 79، 2 که شرح حالی «رتوش شده» از او را در فاصله تولد تا مشروطه ارائه میکند، تصمیم وی به تکمیل و انتشار آن پژوهش کهن را قّوت بخشید و نهایتاً در زمستان 81 مقالهای نسبتاً مبسوط در این باره با عنوان «شیخ ابراهیم زنجانی؛ زمان، زندگی، اندیشه» جهت درج به فصلنامه تاریخ معاصر ایران سپرد، که در شماره 25 آن فصلنامه (بهار 82) به چاپ رسید و کتاب حاضر، به واقع، تفصیل و تکمیل گسترده همان مقاله است.
آقای عبدالله شهبازی، پژوهشگر سخت کوش تاریخ معاصر، نیز که مجموعه کامل خاطراتِ منتشر نشده و نیز دهها رساله انتشار نیافته از زنجانی (شامل بیش از 5 هزار صفحه دستنویس) را در اختیار دارند، گزیدهای از تحقیقات خود در این زمینه را با عنوان «زندگی و زمانه شیخ ابراهیم زنجانی؛ جستاری از تاریخ تجددگرایی ایرانی» در خرداد ـ شهریور سال 82 منتشر کردند 3 و با این کار، به پر کردن خلأ موجود در باره زندگی و افکار زنجانی کمکی شایان رساندند، که ما نیز ـ در کنار سایر مآخذ ـ در جای جای کتاب حاضر (با ذکر مأخذ) از نوشته ایشان بهره جستهایم. 4
ابراهیم زنجانی، در صدر مشروطیت، بیشترین چالش را در عرصه سیاسی و فرهنگی، با دو شخصیت دینی بزرگ و تاریخ ساز عصر خویش در تهران و زنجان داشته است: حاج شیخ فضلالله نوری و آخوند ملاقربانعلی زنجانی. وی، البته، نه در زنجان و نه در تهران، به هیچ روی در حدّ و اندازه این دو تن نبود، 5 ولی مهره فعّال و مؤثر از گروهی به شمار میرفت که این دو فقیه شجاع و پرنفوذ را ـ به مثابه دشمنان اصلی خویش ـ آماج حمله قرار داده بودند و تا اوّلی (شیخ نوری) را در پایتخت بر سر دار، و دومی (ملا قربانعلی) را به تبعید مرگبار کاظمین نفرستادند، از پای ننشستند.
بر این پایه، شناخت اندیشه و عملکرد ابراهیم زنجانی، بدون آشنایی با منش و روش آن دو فقیه نام آشنا و دوران ساز، کامل نخواهد بود و پژوهشگر زندگی شیخ ابراهیم، به مصداق تُعرَفُ الاشیاء بِاَضدادِها (هر چیز، در قیاس با ضدّ خود شناخته میشود)، باید به طور همزمان، احوال و آثار آن دو را نیز مورد بررسی و مداقّه قرار دهد.
پی نوشت ها :
1. همچون: مکارم آلآثار، میرزا محمدعلی معلم حبیبآبادی، 6 /2042ـ2043؛ شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، 1/15؛ الفهرست لمشاهیر علماء زنجان، شیخ موسی زنجانی، ص 95؛ تاریخ زنجان ـ علما و دانشمندان، سید ابراهیم موسوی زنجانی، ص 44؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران...، حسن مُرسلوند، 3/362ـ363؛ دائرهالمعارف الاسلامیه ایران، عبدالعزیز جواهرکلام، 2/102؛ مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، خانبابا مشار، 1/59؛ مجله یغما، سال 5، ش 3، ص 133؛ زندگینامه دادستان انقلاب مشروطیت، مندرج در: مجله خاطرات وحید، پاییز 1358، صص 54 ـ60 و زمستان 1358، صص 101ـ 108؛ خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ابوالفضل شکوری، صص 413ـ417؛ و صورت جلسه مذاکرات مجلس شورا در ادوار تقنینیه اول تا چهارم.
2. خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، انتشارات کویر، تهران، چاپ اول: 1379 شمسی، چاپ دوم با افزودن مقدمهای 16 صفحهای: 1380.
3. ر.ک، پایگاه اینترنتی آقای شهبازی (با مشخصات: WWW.shahbazi.org) مورخ 19 خرداد 82 ؛ جام جم، شمارههای 890 و 896، 29 خرداد و 5 تیر 82 ، صفحه تاریخ؛ زمانه، سال 2، شمارههای 10ـ12، تیر ـ شهریور 82 .
4. ضمناً در انتقال مطالب از اینترنت به مجله زمانه، پارهای اغلاط مطبعی وارد متن شده بود، که در تطبیق با متن موجود در اینترنت، اصلاح کردهایم.
5. استاد محیط طباطبایی، ابراهیم زنجانی را «از علمای درجه سوم و دوم زنجان» میشمارد روزنامه اطلاعات، شماره 14892، 3 دی 1354، ص 19.