پژوهشگر: عرفان حکیمی؛
با توجه به مفاد «قطعنامهی 514 » عدم پذیرش این قطعنامه از سوی ایران نه تنها جای اندک تردیدی را باقی نمیگذاشت بلکه پذیرش آن میتوانست خسارتها و پشیمانیهایی به بار آورد که نظیر آن را در عهدنامههایی از قبیل «گلستان» و «ترکمنچای» باید سراغ گرفت.
شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از 22 ماه سکوت در مقابل جنایتهای جنگی عراق و درست در حالی که نشانههای بارزی از شروع یک عملیات جدید از سوی ایران بروز یافته بود، به درخواست نمایندهی اردن و با حمایت سیاسی ایالات متحدهی آمریکا برای بررسی وضعیت ایران و عراق تشکیل جلسه داد. در این جلسه که دو هزار و سیصد و هشتاد و سومین جلسهی این شورا بود، قطعنامهای با اتفاق آرای اعضا به تصویب رسید که «قطعنامهی 514» نام گرفت.
1. خواستار آتشبس و خاتمهی فوری تمامی عملیات نظامی است.
2. افزون بر آن، خواستار عقب کشیدن نیروها به مرزهای شناخته شدهی بینالمللی است.
3. تصمیم میگیرد که گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را به منظور بررسی، تأیید و نظارت بر آتشبس و عقبنشینی، اعزام دارد و از دبیرکل میخواهد که گزارش خود را در مورد ترتیباتی که بدینمنظور مورد نیاز است، به شورای امنیت تسلیم نماید.
4. مصرانه میخواهد که کوششهای میانجیگری به نحو هماهنگ شده از راه دبیرکل به منظور نیل به حل جامع اختلافها به نحو عادلانه و شرافتمندانه که مورد قبول هر دو طرف در زمینهی تمامی مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد از جمله احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها باشد، ادامه یابد.
5. از همهی کشورهای دیگر درخواست مینماید که از هر اقدامی که میتواند به ادامهی اختلافها دامن زند، خودداری ورزند و اجرای قطعنامهی حاضر را تسهیل نمایند.
6. از دبیرکل تقاضا مینماید که ظرف سه ماه در مورد اجرای این قطعنامه گزارش خود را تسلیم نماید.»[1]
طبیعی بود که پذیرش این قطعنامه برای عراق مطلوبیت داشته باشد؛ از این رو دولت عراق ضمن استقبال از قطعنامهی (514) شورای امنیت سازمان ملل متحد، از آن به عنوان گامی بهموقع و سودمند جهت ایجاد حرکتی جدید به سوی صلح و افزایش اهمیت شورا به عنوان نخستین ارگان مسئول در حفظ صلح و امنیت بینالمللی، یاد کرد. دولت عراق با یادآوری اقدامات خود برای دستیابی به صلح! و نادیده انگاشتن تمام جنایتها، کشتارها، ویرانیها و مصائبی که بر سر مردم ایران آورده بود، از بیرون رانده شدن نیروهایش از داخل خاک ایران تعبیر به عقبنشینی نموده بر اعتقاد خود به اصول منشور مللمتحد و نقش سازمان ملل در حل اختلافهای بینالملل تأکید کرد.[2]
در مقابل بدیهی بود ایران در برابر این اقدام تبعیضآمیز شورای امنیت سازمان ملل سکوت اختیار ننماید. از اینرو، «سعید رجاییخراسانی»، سفیر دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان مللمتحد، با شرکت در یک کنفرانس مطبوعاتی در مقر سازمان ملل در نیویورک، نظرهای ایران دربارهی قطعنامهی صادره از سوی شورای امنیت را تشریح کرد.
وی دربارهی عملکرد شورای امنیت در جنگ عراق برضد ایران و قطعنامهی صادره گفت: «شورای امنیت در جنگ ایران و عراق منتظر شد تا همانطور که سعدون حمادی، وزیر خارجهی عراق، در هاوانا گفته است تا عراق هر چه خواست از مردم ایران را بکشد و هر چه خواست خرابی به بار بیاورد و سپس وارد معرکه شد تا سپر بلایی برای جنایت کاران جنگی باشد و آنها را از مجازاتی که در انتظارشان است، برهاند.»[3] سفیر ایران در سازمان ملل قطعنامهی 514 را شاهد گویایی بر حمایت اعضای شورای امنیت از تجاوز وحشیانهی عراق به ایران خواند و بر این اساس این قطعنامه را مغایر با روح منشور سازمان مللمتحد معرفی کرد و آشکارا اعلام کرد این قطعنامه از نظر ایران فاقد کمترین اعتبار قانونی است.
رجایی خراسانی با یادآوری مفاد قطعنامهی 479 که در مهر ماه 1359 و پس از تجاوز و پیشروی نیروهای عراقی در خاک ایران صادر شد؛ گفت: «شورا در قطعنامهی 479 خود خواستار آتشبس بین دو کشور شد ولی درخواست عقبنشینی نیروها را نکرد و در شرایطی که سرزمینهای ما در اشغال عراق بود، آتشبس به نفع عراق و هدف آن کشور بود.»[4]
وی خاطر نشان ساخت: «در آن زمان که سرزمین ما در تصرف نیروهای عراقی بود، هیچ وقت از عقبنشینی نیروها سخن به میان نیامد، ولی وقتی در حال حاضر نیروهای عراقی تحت فشار قدرت نظامی ایران مجبور به عقبنشینی شدهاند، شورای امنیت نیز بر آتشبس و عقبنشینی یک طرفهی اعلام شده از سوی عراق مهر تأیید میگذارد و این مقایسهی منطقی میرساند که هدف هر دو قطعنامهی شواری امنیت دربارهی جنگ ایران و عراق یکی است و آن حمایت از موضع عراق در جنگ و عدم توجه به حقوق حقهی ایران است.[5]
افزون بر اظهار نظرهای نمایندهی ایران در سازمان ملل، در بررسی قطعنامهی 514 شورای امنیت سازمان ملل متحد دربارهی جنگ ایران و عراق، از نظر حقوق بینالملل انتقادهای زیر متوجه شورای امنیت است:
1. با نگاهی گذرا به کارنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از تصویب «قطعنامهی تعریف تجاوز» میتوان دریافت که یک روند رو به رشدی برای استفاده از واژهی «تجاوز» در قطعنامههای شورای امنیت وجود دارد. در حالیکه علیرغم محرز بودن تجاوز دولت عراق به خاک ایران برای شورای امنیت (امری که سالها بعد از سوی سازمان ملل تأیید شد) این شورا همانند قطعنامهی 479 که در تاریخ 28 سپتامبر 1980م./6 مهر ماه 1359، صادر شده بود، در قطعنامهی 514 از واژهی تجاوز سخنی به میان نیاورده است. این نحوهی برخورد شورای امنیت در قبال تجاوز عراق به ایران با منشور سازمان ملل متحد و قطعنامهی تعریف تجاوز، مغایر است.
2. از نظر زمانی قطعنامهی 514 با فاصلهی زمانی 21 ماه و 15 روز بعد از قطعنامهی قبلی تصویب شده است. یعنی دقیقاً در تمام این مدت، نیروهای عراقی خاک جمهوری اسلامی ایران را در اشغال خود داشتند و تشکیل جلسات شورای امنیت و تصویب این قطعنامه نیز بلافاصله پس از عقبرانده شدن نیروهای عراقی از قسمتهای مهمی از اراضی ایران که به دنبال شکست آنان در عملیات بیتالمقدس صورت گرفته بود، انجام شده است که خود، جای بسی تأمل بوده و سؤال برانگیز است.
3. مقدمهی قطعنامه با اظهار نگرانی عمیق در مورد طولانی شدن برخورد میان دو کشور که منجر به خسارتهای سنگین انسانی و زیان مادی قابل ملاحظه شده و صلح و امنیت را به خطر انداخته است، از به مخاطره افتادن صلح و امنیت سخن به میان آورده است، این در حالی است که در قطعنامهی 479 هیچ اشارهای به وضعیت مخاطرهآمیز حملهی عراق به ایران برای صلح و امنیت بینالملل نشده است.
به عبارت بهتر، زمانی که خاک ایران در اشغال نیروهای عراقی است و عراق در زمان تصویب قطعنامهی 479 هنوز به تصرف بیشتر خاک ایران و ویرانی مناطق مسکونی مرزی ادامه میدهد، از نظر شورای امنیت سازمان ملل متحد برای صلح و امنیت مخاطرهآمیز نیست، ولی وقتی نیروهای ایران در عملیاتهای پیدرپی موفق به بیرون راندن نیروهای متجاوز از خاک خود شدهاند و احتمال این که از نظر نظامی بر عراق برتری یافته و ابتکار عمل را در دست گیرند، اعضای شورای امنیت را به این نتیجه رسانده است که این وضعیت برای صلح و امنیت بینالمللی مخاطرهانگیز است! اینگونه برخورد دوگانهی شورای امنیت، با اصول حقوق بینالملل عمومی و روح منشور ملل متحد مغایرت اساسی دارد.
4. شورای امنیت اگرچه در این قطعنامه برای اولین بار از برقراری آتشبس و عقبنشینی و استقرار نیروهای حافظ صلح در مرز ایران و عراق سخن به میان آورد، اما این قطعنامه زمانی تصویب شد که برتری عراق در جبهههای جنگ از بین رفته بود و نیروهای ایران بخش عمدهی مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را باز پس گرفته و در بسیاری نقاط به مرزهای بینالمللی رسیده بودند. بنابراین هدف اصلی این قطعنامه جلوگیری از ورود نیروهای ایران به خاک عراق تحت عنوان «به خطر افتادن صلح و امنیت بینالمللی» بود.
شورای امنیت در این قطعنامه با اشاره به مادهی 24 منشور ملل متحد دربارهی مسئولیت اولیهی خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی نیز دقیقاً این هدف را دنبال میکرد که به ایران تفهیم کند اگر وارد خاک عراق شود بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد مجازاتهایی بر ضدش وضع خواهد کرد.
5. جمهوری اسلامی ایران پس از حملهی نظامی عراق، بارها بر 4 شرط برای پایان دادن به جنگ اصرار میورزید. این 4 شرط عبارت بودند از محکومیت متجاوز، پرداخت غرامت و خسارتهای جنگ، بازگشت اسرا و پناهندگان و بازگشتن به مرزهای بینالمللی ماقبل جنگ، اما معمولاً در این قطعنامهها همهی خواستههای ایران مورد توجه قرار نمیگرفت و شورای امنیت همواره بر آتشبس تأکید میکرد که به نفع عراق تمام میشد در واقع آتشبس تأکید بر همان حالت نهصلح، نهجنگ بود که موجب فرسایشی شدن جنگ و در نتیجه نادیده گرفته شدن حقوق جمهوری اسلامی ایران میگشت.
6. با توجه به شخصیت صدام در نادیده گرفتن معاهدهی الجزایر و حمله به ایران، احتمال تهاجم مجدد عراق به ایران وجود داشت، بنابراین ایران میبایست برای اقناع آیندگان، به سوی صلحی شرافتمندانه و تضمین شده گام بر میداشت. شرافتمندانه به منظور تأمین همهی حقوق ایران و تضمین شده از جهت پیشگیری از حملهی مجدد عراق به ایران.
با توجه به آنچه گفته شد و نیز بنا به برخی ملاحظههای سیاسی و نظامی عدم پذیرش قطعنامهی 514 از سوی ایران نه تنها جای اندک تردیدی را باقی نمیگذارد بلکه پذیرش آن میتوانست خسارتها و پشیمانیهایی به بار آورد که نظیر آن را در عهدنامههایی از قبیل گلستان و ترکمنچای باید سراغ گرفت.(*)
پینوشتها:
شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از 22 ماه سکوت در مقابل جنایتهای جنگی عراق و درست در حالی که نشانههای بارزی از شروع یک عملیات جدید از سوی ایران بروز یافته بود، به درخواست نمایندهی اردن و با حمایت سیاسی ایالات متحدهی آمریکا برای بررسی وضعیت ایران و عراق تشکیل جلسه داد. در این جلسه که دو هزار و سیصد و هشتاد و سومین جلسهی این شورا بود، قطعنامهای با اتفاق آرای اعضا به تصویب رسید که «قطعنامهی 514» نام گرفت.
«متن قطعنامه به شرح زیر بود:
شورای امنیت با بررسی مجدد موضوع تحت عنوان «وضعیت مابین ایران و عراق» با نگرانی عمیق در مورد ادامهی مناقشه میان دو کشور که منجر به خسارات سنگین انسانی و مادی گردیده و صلح و امنیت را در معرض خطر قرار داده است؛ با یادآوری مفاد مادهی 2 منشور ملل متحد به خسارات و یادآوری این که لازمه استقرار صلح و امنیت در منطقه رعایت کامل این مفاد است؛ با یادآوری مادهی 24 منشور که به موجب آن، مسئولیت اولیهی حفظ صلح و امنیت بینالملل به عهدهی شورای امنیت واگذار گردیده با یادآوری قطعنامهی (1980م.) 479 که به اتفاق آرا در 28 سپتامبر 1980م. (6/7/1359) تصویب شد و نیز بیانیهی رییس شورا، مورخ 5 نوامبر 1980م. (14/8/1359) (14244/s)؛ با در نظر گرفتن کوششهایی که مخصوصاً دبیرکل سازمان ملل متحد و نمایندهی او و نیز جنبش کشورهای غیرمتعهد و سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی در جهت میانجیگری مبذول داشتهاند،1. خواستار آتشبس و خاتمهی فوری تمامی عملیات نظامی است.
2. افزون بر آن، خواستار عقب کشیدن نیروها به مرزهای شناخته شدهی بینالمللی است.
3. تصمیم میگیرد که گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را به منظور بررسی، تأیید و نظارت بر آتشبس و عقبنشینی، اعزام دارد و از دبیرکل میخواهد که گزارش خود را در مورد ترتیباتی که بدینمنظور مورد نیاز است، به شورای امنیت تسلیم نماید.
4. مصرانه میخواهد که کوششهای میانجیگری به نحو هماهنگ شده از راه دبیرکل به منظور نیل به حل جامع اختلافها به نحو عادلانه و شرافتمندانه که مورد قبول هر دو طرف در زمینهی تمامی مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد از جمله احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها باشد، ادامه یابد.
5. از همهی کشورهای دیگر درخواست مینماید که از هر اقدامی که میتواند به ادامهی اختلافها دامن زند، خودداری ورزند و اجرای قطعنامهی حاضر را تسهیل نمایند.
6. از دبیرکل تقاضا مینماید که ظرف سه ماه در مورد اجرای این قطعنامه گزارش خود را تسلیم نماید.»[1]
طبیعی بود که پذیرش این قطعنامه برای عراق مطلوبیت داشته باشد؛ از این رو دولت عراق ضمن استقبال از قطعنامهی (514) شورای امنیت سازمان ملل متحد، از آن به عنوان گامی بهموقع و سودمند جهت ایجاد حرکتی جدید به سوی صلح و افزایش اهمیت شورا به عنوان نخستین ارگان مسئول در حفظ صلح و امنیت بینالمللی، یاد کرد. دولت عراق با یادآوری اقدامات خود برای دستیابی به صلح! و نادیده انگاشتن تمام جنایتها، کشتارها، ویرانیها و مصائبی که بر سر مردم ایران آورده بود، از بیرون رانده شدن نیروهایش از داخل خاک ایران تعبیر به عقبنشینی نموده بر اعتقاد خود به اصول منشور مللمتحد و نقش سازمان ملل در حل اختلافهای بینالملل تأکید کرد.[2]
در مقابل بدیهی بود ایران در برابر این اقدام تبعیضآمیز شورای امنیت سازمان ملل سکوت اختیار ننماید. از اینرو، «سعید رجاییخراسانی»، سفیر دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان مللمتحد، با شرکت در یک کنفرانس مطبوعاتی در مقر سازمان ملل در نیویورک، نظرهای ایران دربارهی قطعنامهی صادره از سوی شورای امنیت را تشریح کرد.
وی دربارهی عملکرد شورای امنیت در جنگ عراق برضد ایران و قطعنامهی صادره گفت: «شورای امنیت در جنگ ایران و عراق منتظر شد تا همانطور که سعدون حمادی، وزیر خارجهی عراق، در هاوانا گفته است تا عراق هر چه خواست از مردم ایران را بکشد و هر چه خواست خرابی به بار بیاورد و سپس وارد معرکه شد تا سپر بلایی برای جنایت کاران جنگی باشد و آنها را از مجازاتی که در انتظارشان است، برهاند.»[3] سفیر ایران در سازمان ملل قطعنامهی 514 را شاهد گویایی بر حمایت اعضای شورای امنیت از تجاوز وحشیانهی عراق به ایران خواند و بر این اساس این قطعنامه را مغایر با روح منشور سازمان مللمتحد معرفی کرد و آشکارا اعلام کرد این قطعنامه از نظر ایران فاقد کمترین اعتبار قانونی است.
رجایی خراسانی با یادآوری مفاد قطعنامهی 479 که در مهر ماه 1359 و پس از تجاوز و پیشروی نیروهای عراقی در خاک ایران صادر شد؛ گفت: «شورا در قطعنامهی 479 خود خواستار آتشبس بین دو کشور شد ولی درخواست عقبنشینی نیروها را نکرد و در شرایطی که سرزمینهای ما در اشغال عراق بود، آتشبس به نفع عراق و هدف آن کشور بود.»[4]
وی خاطر نشان ساخت: «در آن زمان که سرزمین ما در تصرف نیروهای عراقی بود، هیچ وقت از عقبنشینی نیروها سخن به میان نیامد، ولی وقتی در حال حاضر نیروهای عراقی تحت فشار قدرت نظامی ایران مجبور به عقبنشینی شدهاند، شورای امنیت نیز بر آتشبس و عقبنشینی یک طرفهی اعلام شده از سوی عراق مهر تأیید میگذارد و این مقایسهی منطقی میرساند که هدف هر دو قطعنامهی شواری امنیت دربارهی جنگ ایران و عراق یکی است و آن حمایت از موضع عراق در جنگ و عدم توجه به حقوق حقهی ایران است.[5]
افزون بر اظهار نظرهای نمایندهی ایران در سازمان ملل، در بررسی قطعنامهی 514 شورای امنیت سازمان ملل متحد دربارهی جنگ ایران و عراق، از نظر حقوق بینالملل انتقادهای زیر متوجه شورای امنیت است:
1. با نگاهی گذرا به کارنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از تصویب «قطعنامهی تعریف تجاوز» میتوان دریافت که یک روند رو به رشدی برای استفاده از واژهی «تجاوز» در قطعنامههای شورای امنیت وجود دارد. در حالیکه علیرغم محرز بودن تجاوز دولت عراق به خاک ایران برای شورای امنیت (امری که سالها بعد از سوی سازمان ملل تأیید شد) این شورا همانند قطعنامهی 479 که در تاریخ 28 سپتامبر 1980م./6 مهر ماه 1359، صادر شده بود، در قطعنامهی 514 از واژهی تجاوز سخنی به میان نیاورده است. این نحوهی برخورد شورای امنیت در قبال تجاوز عراق به ایران با منشور سازمان ملل متحد و قطعنامهی تعریف تجاوز، مغایر است.
2. از نظر زمانی قطعنامهی 514 با فاصلهی زمانی 21 ماه و 15 روز بعد از قطعنامهی قبلی تصویب شده است. یعنی دقیقاً در تمام این مدت، نیروهای عراقی خاک جمهوری اسلامی ایران را در اشغال خود داشتند و تشکیل جلسات شورای امنیت و تصویب این قطعنامه نیز بلافاصله پس از عقبرانده شدن نیروهای عراقی از قسمتهای مهمی از اراضی ایران که به دنبال شکست آنان در عملیات بیتالمقدس صورت گرفته بود، انجام شده است که خود، جای بسی تأمل بوده و سؤال برانگیز است.
3. مقدمهی قطعنامه با اظهار نگرانی عمیق در مورد طولانی شدن برخورد میان دو کشور که منجر به خسارتهای سنگین انسانی و زیان مادی قابل ملاحظه شده و صلح و امنیت را به خطر انداخته است، از به مخاطره افتادن صلح و امنیت سخن به میان آورده است، این در حالی است که در قطعنامهی 479 هیچ اشارهای به وضعیت مخاطرهآمیز حملهی عراق به ایران برای صلح و امنیت بینالملل نشده است.
به عبارت بهتر، زمانی که خاک ایران در اشغال نیروهای عراقی است و عراق در زمان تصویب قطعنامهی 479 هنوز به تصرف بیشتر خاک ایران و ویرانی مناطق مسکونی مرزی ادامه میدهد، از نظر شورای امنیت سازمان ملل متحد برای صلح و امنیت مخاطرهآمیز نیست، ولی وقتی نیروهای ایران در عملیاتهای پیدرپی موفق به بیرون راندن نیروهای متجاوز از خاک خود شدهاند و احتمال این که از نظر نظامی بر عراق برتری یافته و ابتکار عمل را در دست گیرند، اعضای شورای امنیت را به این نتیجه رسانده است که این وضعیت برای صلح و امنیت بینالمللی مخاطرهانگیز است! اینگونه برخورد دوگانهی شورای امنیت، با اصول حقوق بینالملل عمومی و روح منشور ملل متحد مغایرت اساسی دارد.
4. شورای امنیت اگرچه در این قطعنامه برای اولین بار از برقراری آتشبس و عقبنشینی و استقرار نیروهای حافظ صلح در مرز ایران و عراق سخن به میان آورد، اما این قطعنامه زمانی تصویب شد که برتری عراق در جبهههای جنگ از بین رفته بود و نیروهای ایران بخش عمدهی مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را باز پس گرفته و در بسیاری نقاط به مرزهای بینالمللی رسیده بودند. بنابراین هدف اصلی این قطعنامه جلوگیری از ورود نیروهای ایران به خاک عراق تحت عنوان «به خطر افتادن صلح و امنیت بینالمللی» بود.
شورای امنیت در این قطعنامه با اشاره به مادهی 24 منشور ملل متحد دربارهی مسئولیت اولیهی خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی نیز دقیقاً این هدف را دنبال میکرد که به ایران تفهیم کند اگر وارد خاک عراق شود بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد مجازاتهایی بر ضدش وضع خواهد کرد.
5. جمهوری اسلامی ایران پس از حملهی نظامی عراق، بارها بر 4 شرط برای پایان دادن به جنگ اصرار میورزید. این 4 شرط عبارت بودند از محکومیت متجاوز، پرداخت غرامت و خسارتهای جنگ، بازگشت اسرا و پناهندگان و بازگشتن به مرزهای بینالمللی ماقبل جنگ، اما معمولاً در این قطعنامهها همهی خواستههای ایران مورد توجه قرار نمیگرفت و شورای امنیت همواره بر آتشبس تأکید میکرد که به نفع عراق تمام میشد در واقع آتشبس تأکید بر همان حالت نهصلح، نهجنگ بود که موجب فرسایشی شدن جنگ و در نتیجه نادیده گرفته شدن حقوق جمهوری اسلامی ایران میگشت.
6. با توجه به شخصیت صدام در نادیده گرفتن معاهدهی الجزایر و حمله به ایران، احتمال تهاجم مجدد عراق به ایران وجود داشت، بنابراین ایران میبایست برای اقناع آیندگان، به سوی صلحی شرافتمندانه و تضمین شده گام بر میداشت. شرافتمندانه به منظور تأمین همهی حقوق ایران و تضمین شده از جهت پیشگیری از حملهی مجدد عراق به ایران.
با توجه به آنچه گفته شد و نیز بنا به برخی ملاحظههای سیاسی و نظامی عدم پذیرش قطعنامهی 514 از سوی ایران نه تنها جای اندک تردیدی را باقی نمیگذارد بلکه پذیرش آن میتوانست خسارتها و پشیمانیهایی به بار آورد که نظیر آن را در عهدنامههایی از قبیل گلستان و ترکمنچای باید سراغ گرفت.(*)
پینوشتها:
پی نوشت ها :
[2]. نسرین مصفا، مفهوم تجاوز در حقوق بینالملل، دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، مرکز مطالعات عالی بینالملل، 1365، تهران، ص 23.
[3]. روزنامهی کیهان، 24/4/1361، ص 19.
[4]. همان.
[5]. همان.