تألیف: موسسه فرهنگی قدر ولایت
متن حاضر، حاصل گفتگوی صمیمی است از امیر سرتیپ نجفی، رئیس دفتر عمومی حفاظت- اطلاعات مقام معظّم رهبری است:
زمانی که ایشان رئیس جمهور شدند، در ارتش، گروه کار نظامی دفتر ریاست جمهوری تشکیل شد؛ یعنی آن دفتر مشاورت امام، به گروه کار نظامی تبدیل شد که باز من یکی از اعضای گروه کار نظامی بودم و پس از شش ماه، سرپرست گروه کار نظامی ریاست جمهوری شدم و به مدت چهار سال، این مسؤولیت را به عهده داشتم، و تا سال 1367 در این مسؤولیت بودم. کارگروه کار نظامی ریاست جمهوری، مشابه دفتر مشاورت حضرت امام بود. البته آقا، علاوه بر این که رئیس جمهور بودند، از طرف فرمانده معظّم کل قوا- حضرت امام (ره)- اداره کلّ نیروهای مسلح را به عهده داشتند و جانشینی فرمانده کلّ قوا در نیروهای زمینی، هوایی و دریایی) و مسائل عمده ای که به ستاد مشترک ارتش می آمد، بررسی می کردیم و به استحضار مقام ریاست جمهوری وقت می رساندیم و ابلاغ و پیگیری می کردیم تا به نتیجه برسد. بنا به تدبیر مقام معظّم رهبری، بنده به نیروی زمینی منتقل و سمت جانشین معاونت هماهنگ کننده ی نیروی زمینی ارتش را به عهده گرفتم. پس از رحلت حضرت امام (ره) و انتصاب آقا به رهبری نظام، مسؤولیتم، معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی شد و تا سال 1373 در آن سمت بودم، و سپس به دنبال شهادت شهید نظران (رئیس دفتر عمومی حفاظت- اطلاعات فرماندهی کل قوا و رئیس کمیسیون اسرا) به جای ایشان منصوب شدم و تا حالا هم نزدیک هفت سال است که مشغول کار هستم.
من در بسیاری از این مراسم ها و جلسات حضور داشتم و در گروه کار ریاست جمهوری، ترتیب دهنده تمام این مراسم نظامی در ارتش بودم. پس از جلسات خصوصی معظّم له با بعضی از فرماندهان و پرسنل نیروهای مختلف، وقتی با خود نظامیها صحبت می کردم، می گفتند که عجیب است، مقام معظّم رهبری، مطالبی که مطرح می کنند، کاملاً صحیح، واقع بینانه و دقیق است، یعنی درباره ی هر موضوعی که ایشان با نظامیها صحبت کردند، آنها گفته اند که ما اگر می خواستیم کلی مطالعه و تجزیه و تحلیل کنیم و نظر بدهیم، با این شیوه ای که مقام معظّم رهبری ارائه کردند، ما هرگز توان این کار را نداشتیم، یعنی نظراتشان بسیار تخصصی، متین و قابل عمل و اجراست. شناخت ایشان چون شناخت حضرت امام از ارتش، قوی بود.
این جا لازم است که ذکر خیری هم از حضرت امام (ره) کنیم، بنده بیانات حضرت امام را از سال 1341 تا پیروزی انقلاب دقیقاً خوانده ام؛ یک بار هم ندیدم که حضرت امام (ره) ارتش و کلیّت آن را زیر سؤال ببرند؛ معمولاً تأیید و پشتیبانی کردند و دلگرمی می دادند، و اگر حمله ای به سران ارتش داشتند، آن هم سران وابسته به رژیم شاه بود. در سال 1358 هم که گروهکها انحلال ارتش را دنبال می کردند، ایشان با شناخت عمیق و دقیق خود، مانع این کار شدند و پس ازحضرت امام حقیقتاً مقام معظّم رهبری پا در جای پای حضرت امام (ره) گذاشتند و با شناخت دقیقی که ایشان داشتند، ارتش را متحول کردند و آن را مانند بچه ای که باید پرورشش داد، نوجوان، جوان و بعد هم کارامد و تبدیل به ارتش حزب الله کردند. واقعاً مقام معظّم رهبری، نقش اصلی و تعیین کننده را در ساختن ارتش بعد از حضرت امام (ره)داشتند. البته این چیزی نیست که من بگویم؛ شما از هر ارتشی سؤال کنید، همین حرف را خواهد زد و شاید بسیار داغتر از من حرف بزند.
در حال حاضر نیز با درایت و مدیریت مقام معظّم رهبری، نیروهای مسلح بسیار مقتدرتر از قبل هستند و در بُعد تجهیزات، آموزش، انضباط، خودکفایی و ساخت سلاحها، قدر بزرگی برداشته شده است. به خاطر دارم که مقام معظّم رهبری در زمان ریاست جمهوری شان، مؤسّس معاونتهای جهاد خودکفایی در ارتش بودند؛ یعنی اگر ایشان این اقدام را نمی فرمودند، شاید این حرکتهای خودکفایی که در ارتش شاهدش هستیم و آثار و نتایج آن را می بینیم، نداشتیم. ایشان مؤسس جهاد خودکفایی در ارتش و پشتیبانی کننده آن بودند و همین الان هم باز پشتیبانی کننده این حرکت در کلّ نیروهای مسلّح و ارتش هستند.
سابقه ی آشنایی دیرین
بنده شناختم نسبت به مقام معظّم رهبری، به پس از انقلاب و سال 1358 برمی گردد که ایشان، نماینده امام (ره) در شورای انقلاب بودند. با توجه به شناخت عمیقی که مقام معظّم رهبری نسبت به نیروهای مسلّح، بخصوص ژاندارمری و شهربانی آن زمان داشتند، حضرت امام ایشان را همزمان با نمایندگی در شورای انقلاب، به عنوان مسؤول رسیدگی به نیروهای مسلّح منصوب کردند. پس از پیروزی انقلاب، اداره ارتش در تمام پادگانها به دست کمیته های امام افتاده بود و با حضور نیروهای مؤمن که در ارتش پیش از انقلاب و بدنه ی آن وجود داشت- و عموماً هم از درجات پایین بودند- اداره می شد. در تهران هم کمیته ی تهران تشکیل شد. این کمیته ی امام، در ستاد مشترک ارتش مستقر بود و بنده هم به دلیل فعالیتهایی که پیش از انقلاب در رابطه با انقلاب داشتم، جزو کسانی بودم که چهل روز قبل از فرار شاه از کشور، ارتش را ترک کرده و به ملت پیوستم. در آن زمان، درجه ام ستوان یک بود. در بین مسؤولان ارتش و کمیته ی امام در ارتش، شناخته شده بودم، لذا بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، به کمیته ی امام در ارتش دعوت شدم. مقام معظّم رهبری براین کمیته هم نظارت داشتند. با شروع جنگ و تشکیل شورای عالی دفاع، مقام معظّم رهبری، یکی از نمایندگان حضرت امام (ره) در این شورا شدند. مقام معظّم رهبری برای نهادینه کردن، سامان دادن، مستمر نمودن و سیستم دادن به آن، دفتر مشاورت امام را در ارتش تشکیل دادند. اصلاً مؤسّس دفتر مشاورت حضرت امام در ارتش، شخص مقام معظّم رهبری بودند که این مسأله به اواخر سال 1359 و آغاز سال 1360 برمی گردد. من هم برای حضور در این دفتر مشاورت، فراخوانده شدم.زمانی که ایشان رئیس جمهور شدند، در ارتش، گروه کار نظامی دفتر ریاست جمهوری تشکیل شد؛ یعنی آن دفتر مشاورت امام، به گروه کار نظامی تبدیل شد که باز من یکی از اعضای گروه کار نظامی بودم و پس از شش ماه، سرپرست گروه کار نظامی ریاست جمهوری شدم و به مدت چهار سال، این مسؤولیت را به عهده داشتم، و تا سال 1367 در این مسؤولیت بودم. کارگروه کار نظامی ریاست جمهوری، مشابه دفتر مشاورت حضرت امام بود. البته آقا، علاوه بر این که رئیس جمهور بودند، از طرف فرمانده معظّم کل قوا- حضرت امام (ره)- اداره کلّ نیروهای مسلح را به عهده داشتند و جانشینی فرمانده کلّ قوا در نیروهای زمینی، هوایی و دریایی) و مسائل عمده ای که به ستاد مشترک ارتش می آمد، بررسی می کردیم و به استحضار مقام ریاست جمهوری وقت می رساندیم و ابلاغ و پیگیری می کردیم تا به نتیجه برسد. بنا به تدبیر مقام معظّم رهبری، بنده به نیروی زمینی منتقل و سمت جانشین معاونت هماهنگ کننده ی نیروی زمینی ارتش را به عهده گرفتم. پس از رحلت حضرت امام (ره) و انتصاب آقا به رهبری نظام، مسؤولیتم، معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی شد و تا سال 1373 در آن سمت بودم، و سپس به دنبال شهادت شهید نظران (رئیس دفتر عمومی حفاظت- اطلاعات فرماندهی کل قوا و رئیس کمیسیون اسرا) به جای ایشان منصوب شدم و تا حالا هم نزدیک هفت سال است که مشغول کار هستم.
شناخت عمیق و ریشه ای رهبری از ارتش و متحوّل کردن آن
من چند نکته را می خواهم در رابطه با مقام معظّم رهبری عرض کنم که در حدّ توانم است و در حدّ شناختم از ایشان. به نظر من، ایشان شناخت عمیق و ریشه ای و بسیار واقعی از ارتش- هم ارتش پیش از انقلاب و هم ارتش جمهوری اسلامی- دارند و همین شناخت عمیق و ریشه ای، باعث این شد که در هر مسؤولیتی و نقشی که در رابطه با ارتش داشتند، واقعاً موفق باشند.من در بسیاری از این مراسم ها و جلسات حضور داشتم و در گروه کار ریاست جمهوری، ترتیب دهنده تمام این مراسم نظامی در ارتش بودم. پس از جلسات خصوصی معظّم له با بعضی از فرماندهان و پرسنل نیروهای مختلف، وقتی با خود نظامیها صحبت می کردم، می گفتند که عجیب است، مقام معظّم رهبری، مطالبی که مطرح می کنند، کاملاً صحیح، واقع بینانه و دقیق است، یعنی درباره ی هر موضوعی که ایشان با نظامیها صحبت کردند، آنها گفته اند که ما اگر می خواستیم کلی مطالعه و تجزیه و تحلیل کنیم و نظر بدهیم، با این شیوه ای که مقام معظّم رهبری ارائه کردند، ما هرگز توان این کار را نداشتیم، یعنی نظراتشان بسیار تخصصی، متین و قابل عمل و اجراست. شناخت ایشان چون شناخت حضرت امام از ارتش، قوی بود.
این جا لازم است که ذکر خیری هم از حضرت امام (ره) کنیم، بنده بیانات حضرت امام را از سال 1341 تا پیروزی انقلاب دقیقاً خوانده ام؛ یک بار هم ندیدم که حضرت امام (ره) ارتش و کلیّت آن را زیر سؤال ببرند؛ معمولاً تأیید و پشتیبانی کردند و دلگرمی می دادند، و اگر حمله ای به سران ارتش داشتند، آن هم سران وابسته به رژیم شاه بود. در سال 1358 هم که گروهکها انحلال ارتش را دنبال می کردند، ایشان با شناخت عمیق و دقیق خود، مانع این کار شدند و پس ازحضرت امام حقیقتاً مقام معظّم رهبری پا در جای پای حضرت امام (ره) گذاشتند و با شناخت دقیقی که ایشان داشتند، ارتش را متحول کردند و آن را مانند بچه ای که باید پرورشش داد، نوجوان، جوان و بعد هم کارامد و تبدیل به ارتش حزب الله کردند. واقعاً مقام معظّم رهبری، نقش اصلی و تعیین کننده را در ساختن ارتش بعد از حضرت امام (ره)داشتند. البته این چیزی نیست که من بگویم؛ شما از هر ارتشی سؤال کنید، همین حرف را خواهد زد و شاید بسیار داغتر از من حرف بزند.
اقتدار و مصلحت اندیشی برای نیروهای مسلح
یکی از ویژگیهای مقام معظّم رهبری در سمت فرماندهی کل قوا، همین حالت اقتدار و بدون رودربایستی بودن و در نظر گرفتن مصلحت نظام و نیروهای مسلّح است که این مسأله را در تعویضهای مختلفی که در طول فرماندهی ایشان شاهد بوده ایم، بعضی اوقات بوده که ما حدس نمی زدیم فلان فرد عوض شود و در جای دیگری منصوب شود؛ اما ایشان این کار را کردند و اثرش را هم پس از گذشت مدت زیادی دیدیم که چقدر مثبت است. خاطره ای از جنگ به ذهنم رسید که خوب است عرض کنم. من یادم هست در بمبارانهای شدید تهران و دیگر شهرهای مسکونی کشور توسط ارتش بعثی عراق در سال 1366، روزی برای گردش کار به خدمت ایشان رسیدم و آن نامه هم در رابطه با همین بمبارانهای هوایی شهرهای مختلف، از جمله تهران بود. پس از تقدیم نامه، نکته ای را خدمت ایشان عرض کردم که آقا، این بمبارانها خیلی شدید شده است. و اگر این بمباران به همین صورت ادامه یابد، واقعاً چه خواهد شد؟ ایشان قاطعانه فرمودند: شما فکر می کنید که این بمبارانها همین گونه ادامه خواهد یافت؟ من گفتم: شما خبر خاصی دارید؟ فرمودند: بحث خبر خاصی نیست؛ ولی من مطمئن هستم بمبارانها به این شدّتی که الان وجود دارد، ادامه پیدا نمی کند، هر چیزی که یک اوجی داشته، بعدش فرودی دارد و خواهید دید که قضیه این شکلی ادامه نخواهد یافت. چیزی هم نگذشت که اوضاع و احوال عوض شد و جنگ و بمبارانها شکل دیگری پیدا کرد.در حال حاضر نیز با درایت و مدیریت مقام معظّم رهبری، نیروهای مسلح بسیار مقتدرتر از قبل هستند و در بُعد تجهیزات، آموزش، انضباط، خودکفایی و ساخت سلاحها، قدر بزرگی برداشته شده است. به خاطر دارم که مقام معظّم رهبری در زمان ریاست جمهوری شان، مؤسّس معاونتهای جهاد خودکفایی در ارتش بودند؛ یعنی اگر ایشان این اقدام را نمی فرمودند، شاید این حرکتهای خودکفایی که در ارتش شاهدش هستیم و آثار و نتایج آن را می بینیم، نداشتیم. ایشان مؤسس جهاد خودکفایی در ارتش و پشتیبانی کننده آن بودند و همین الان هم باز پشتیبانی کننده این حرکت در کلّ نیروهای مسلّح و ارتش هستند.
انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری، مایه آرامش خاطر ارتش
زمانی که حضرت امام رحلت کردند- که حقیقتاً این رحلت بسیار سنگین بود- من در آن محدوده ای که خدمت می کردم، به هریک از همکاران که سر زدم، تا روزها و هفته ها خنده را بر لب آنها ندیدم. در روزهای اول، چشمهای همه اشکبار بود؛ ولی وقتی مقام معظّم رهبری از سوی مجلس خبرگان، به سمت رهبری انقلاب معرفی شدند، این معرفی، مانند ریختن آبی روی یک آتش بود که ایجاد امید و اطمینان خاطر در نظامیان می کرد؛ چون نظامیها مقام معظّم رهبری را می شناختند و فرماندهی ایشان را دیده بودند. با درایت و رهبری ایشان، از نزدیک آشنا بودند. آرامش خاصی در ارتش ایجاد شد و همه مان خدا راشکر کردیم؛ از این جهت که خداوند لطف و عنایت کرد که مقام معظّم رهبری را در آن خیانت منافقین- که می خواستند این سلاله ی پاک رسول الله را از دست ما بگیرند- واقعاً خداوند ایشان را حفظ کرد تا سکّان نظام را در دست بگیرند و هدایت و رهبری کنند. بحمد الله وقتی ده سال پیش را با حالا مقایسه کنیم، می بینیم که در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و در مجموع، پیشرفت داشتیم. حالا ممکن است در قسمتهایی، کاستیهایی وجود داشته باشد، که برای آن هم دلیل وجود دارد. آنها هم بحثهایش جداست، اما در مجموع، ما در زمینه های مختلفی پیشرفت داشتیم. (1)پی نوشت ها :
1- نقل از «صبح صادق» هفته نامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 12 خرداد 1380.
منبع: موسسه فرهنگی قدر ولایت، چشمه نور، تهران: صاحب کوثر، چاپ سوم، 1388.