پیربوردیو، از فضای اجتماعی تا سرمایه ی اجتماعی

شناخت فضای اجتماعی به عنوان ساختی سلسله مراتبی بر پایه ی تفاوتها و جایگاهی که در آن منابع توزیع و اعمال متجسّد می شود، کلید شناخت رویکرد پیربوردیو به مفهوم سرمایه ها است. به سخن دیگر، نوع برداشت بوردیو از فضای اجتماعی،
چهارشنبه، 2 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیربوردیو، از فضای اجتماعی تا سرمایه ی اجتماعی
پیربوردیو، از فضای اجتماعی تا سرمایه ی اجتماعی

نویسنده:سعید عطار*




 

چکیده:

شناخت فضای اجتماعی به عنوان ساختی سلسله مراتبی بر پایه ی تفاوتها و جایگاهی که در آن منابع توزیع و اعمال متجسّد می شود، کلید شناخت رویکرد پیربوردیو به مفهوم سرمایه ها است. به سخن دیگر، نوع برداشت بوردیو از فضای اجتماعی، دریافت او از مفهوم سرمایه و بویژه سرمایه ی اجتماعی را شکل می دهد. در این میان مفهوم میدان، پلی است برای این ارتباط و محلّی است برای پیدایش سرمایه های گوناگون در فضای اجتماعی؛ سرمایه اجتماعی یی که به علّت تقدّم سرمایه ی اقتصادی بر آن، حالتی ابزاری برای افزایش منزلت فرد در این فضای اجتماعی پیدا می کند.
پیربوردیو (Pierre Bourdieu) (اوت 1930 ــ 23 ژانویه ی 2002) جامعه شناس برجسته ای بود که کارهایش طیف گسترده ای از دانشها را پوشش می داد: از تئوریهای فلسفی و ادبی تا جامعه شناسی و انسان شناسی. بوردیو را بیشتر با پرداختنش به مفاهیم زیر می شناسند:
قدرت، خشونت نمادین، انسان دانشگاهی و روابط میان ساختارهای تاریخی و کارگزاران شناسنده. ایده های مورد توجّه او عبارت بود از: سرمایه ی فرهنگی، زمینه (میدان)، عادت واره (habitus) (1)، خودفریبی (illusion) (2)، بازتابندگی (reflexivity) (3)، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی نمادین و خشونت نمادین.
از پیربوردیو بیش از 30 کتاب و دهها مقاله به یادگار مانده است. معروفترین کتاب او، «تمایز (تشخّص): نقد اجتماعی داوری» (la Distinction: Cretique Sociale Du Jugement) (1979) بود (en.Wikipedia.org) که در 1984 در جهان انگلیسی زبان ترجمه شد. در یادنامه ای که درست پنج روز پس از مرگ بوردیو در «گاردین» منتشر شد «از این کتاب بعنوان یکی از 10 کتاب مهم در زمینه ی جامعه شناسی در سده ی بیستم یاد شد که انجمن بین المللی جامعه شناسی معرفی کرده بود» (Geffies, 2002).
بوردیو در کتاب «تمایز (تشخّص)» کوشیده است داوری در زمینه ی زیباشناختی را به جایگاه فرد در فضای اجتماعی پیوند دهد. (en,Wikipedia.org) شاید بتوان گفت که اهمیّت مفهوم فضای اجتماعی در کارهای بوردیو به اندازه ای است که می توان از آن بعنوان نقطه ی عزیمت او در مورد مبحث سرمایه ها و دیگر بحثها یاد کرد. پس برای آشنایی بیشتر با اندیشه ی بوردیو درباره ی سرمایه ی اجتماعی لازم است شناختی کلّی از این «فضای اجتماعی» داشته باشیم.

1ــ فضای اجتماعی (Social space)

بوردیو فضای اجتماعی را نخستین و واپسین واقعیّت موجود می داند. (بوردیو 1994) مفهوم فضا، متضمن شناخت دنیای اجتماعی در قالب روابط است. به سخن دیگر، تصوّر فضا ما را به سوی شناخت رابطه ای از جهان رهنمون می شود. فضای اجتماعی، تنها تجمّعی از افراد نیست، فضای اجتماعی، توزیعی از منافع، و اعمال متجسّد یا آرایشی از مقامهای اجتماعی متفاوت است. خود مقامهای اجتماعی تنها در تضاد و تفاوت با دیگر مقامها وجود دارند.(4) بنابراین مقام مرد در برابر مقام زن قرار دارد، ذوق نیکو در برابر ذوق بد، هنر والا در برابر هنر عامه پسند، باسواد در برابر بی سواد و... (لوپز و اسکات، 1385، ص 136) به سخن دیگر، از دید بوردیو فضای اجتماعی دارای ساختی سلسله مراتبی بر پایه ی تمایزها و تفاوت هاست؛ جایی که در آن افراد یا گروه ها بر پایه ی نوع روابط شان با یکدیگر و بر پایه ی نوع تمایز و تفاوت و جایگاهی که در برابر هم دارند، موجودیّت می یابند.
بوردیو در کتاب «نظریّه ی کنش: دلایل عملی و گزینش عقلانی» (1994) مفهوم فضای اجتماعی خود را به روشنی همپیوند با میدان (زمینه) می داند. او می نویسد:
«من هنگامی که از فضای اجتماعی کلی به مانند یک میدان (زمینه)، سخن می گویم منظورم این است، فضای اجتماعی ای که در عین حال هم یک حوزه ی قدرت است، که اراده خود را بر عاملان اجتماعی که در ظل آن مشغول اند تحمیل می کند، و هم یک حوزه منازعه است که این عاملان درون آن به رویارویی مشغولند؛ رویارویی با وسایل و اهداف متفاوت، بر حسب موقعیّت هر یک از ساختار حوزه قدرت، که می تواند سببی در جهت حفظ یا تغییر آن ساختار باشد.» (بوردیو، 1381، ص 75).
بنابراین فضای اجتماعی همچون یک کلیّت در قالب شماری میدانهای فعّالیت متفاوت سازمان یافته است و مقامهای یک میدان ممکن است به علّت شباهت یا هم وزنی با مقامهای دیگر مرتبط شوند.

2ــ میدان (Champ)

بوردیو فضای اجتماعی را برآیند مجموع حوزه هایی می داند که از آن به «میدان» (field) یاد می کند. او در کتاب «تأملات پاسکالی» (1997) می نویسد:
«جهان اجتماعی مدرن ــ که حاصل فرایند طولانی شکل گیری تمایزیابی هاست ــ به فضاهای بی شماری تجزیه می شود که همانا «میدانها» هستند. هر یک از این میدانها شرایط بازی، موضوعات و منافع خاص خود را دارند (میدان ادبی، علمی، سیاسی، دانشگاهی، قضایی، بنگاهی، دینی، ژورنالیستی). این خرده فضاهای اجتماعی نسبت به یکدیگر خودسالاری دارند، یعنی در تنظیم قواعد خود آزادند؛ دور از تأثیرات دگرسالارانه میدانهای دیگر اجتماعی به کار خود ادامه می دهند (مثلاً برخی ضوابط اقتصادی یا سیاسی در میدانهای دانشگاهی یا علمی» (شویره و فونتن، 1385، ص 138).
بوردیو به مجموعه ی متنوّعی از میدانهای متفاوت که در جامعه وجود دارد اشاره کرده است، ولی خودش به بررسی میدانهای مربوط به ذوق و سلیقه (بوردیو، 1986)، تولید دانشگاهی و روشنفکری (بوردیو، 1988)، خلاقیّت هنری (بوردیو، 1984: 48 ــ 139؛ 1993)، آموزش (بوردیو و پاسرون، 1970)، زبان (بوردیو، 1991) و دولت دیوانسالار (بوردیو، 1989) پرداخته است. جامعه ــ به منزله ی یک فضای اجتماعی ــ از کثیری میدانهای واجد اتّصالات در هم پیچیده تشکیل شده است. میدانها، «صحنه ی مبارزه» برای مالکیّت و بازآفرینی منابعی هستند که مختصّ آنها است. (همان، ص 137)
بنابراین بوردیو مفهوم فضای اجتماعی را همپیوند با میدان (زمینه) مطرح می کند و از وجود میدانهای گوناگون در فضای اجتماعی یاد می کند. او سپس به مفهوم سرمایه توجه نشان می دهد و آن را در پیوند با وجود این میدانها مطرح می کند. او می نویسد:
«فضای اجتماعی را باید به مثابه ساختاری از مواضع تفکیک یافته ای برگرفت که در هر مورد، براساس جایگاهی تعریف شده است که این مواضع در توزیع یک نوع خاص از سرمایه اشغال کرده اند... برای ساختن الگوی فضای اجتماعی لازم و کافی است که انواع مختلف سرمایه، که چگونگی توزیع آن تعیین کننده ساختار فضای اجتماعی است، مورد بررسی قرار گیرد.» (بوردیو، 1381، صص 48 ــ 47).
از دید بوردیو، نوع رابطه و موقعیّت یک میدان بسته به دسترسی هر یک از افراد به کالاها یا منابعی (سرمایه ای) است که در این میدان، بر سر آن کشمکش است. از جنبه ای دیگر «میدان عرصه ای است که در آن استراتژی های عاملان و کارگزاران به حفاظت یا بهبود موقعیّت های خویش به لحاظ سرمایه تعریف کننده این میدان مربوط می شود» (جنکینز، 1385، ص 137).
همه ی کنشهای انسانی در درون میدانهای اجتماعی رخ می دهد؛ میدانهایی که محلّ کشمکش بر سر منابع است. افراد، نهادها و کارگزاران می کوشند خود را از دیگران متمایز کنند و سرمایه ای به دست آورند که در آن زمینه یا میدان سودمند و ارزشمند شمرده شود.
پس هسته ی میدان و علّت وجودی آن، منابع و سرمایه هایی است که کنشگران برای دستیابی به آنها (که البته خود میدان تعریف کننده ی نوع آنها است) با یکدیگر مبارزه می کنند؛ میدانی که «بر ستونهای قدرت مبتنی است و به شکل معناداری مورد تقاضای اشغال کنندگان مواضع اجتماعی است» (لچت، 1383، ص 81)؛ میدانهایی که سلسله مراتب خاصّ خود دارد و کنشگران برای رسیدن به رده های بالاتر در این سلسله مراتب با یکدیگر در کشمکشند. «در حالی که بوردیو تئوری تضاد و ستیزه اش را از مارکس به ارث برده بود، ولی با باور به اینکه کشمکشهای اجتماعی را نمی توان کشمکش و تضاد اقتصادی میان طبقات اجتماعی فروکاست، راه خود را از مارکس جدا کرد». (www. kirjasto.sci.fi) کشمکش و تضّاد در هر میدان اجتماعی بیشتر مختصّ همان میدان است. پس میدان ساختی در درون فضای اجتماعی است که در آن بر سر گونه های ویژه ای از سرمایه رقابت درمی گیرد؛ به سخن دیگر، یک میدان عرصه ی کشمکش اجتماعی است برای تخصیص گونه های ویژه ای از سرمایه.

3 ــ سرمایه (Capital):

چنان که گفته شد، از دید بوردیو، میدانها «صحنه مبارزه ای» برای مالکیّت و بازآفرینی و رسیدن به منابعی است که مختصّ آنهاست. این منابع ــ که بوردیو آنها را «سرمایه» می نامد ــ «مقولات وضعی» قدرت اجتماعی هستند. این منابع و سرمایه ها بی نظم و ترتیب و ناموزون در میان مقامهای گوناگون یک میدان پخش می شوند و شالوده ی مناسبات سلطه و فرمانبری و مبارزه با سلطه را در درون یک میدان تشکیل می دهند. کسانی که مقامهای اجتماعی را در دست دارند که مزیّت دسترسی به منابع را در اختیارشان می گذارد، می توانند بر میدان سلطه یابند و پاداشهایی را که میدان عرضه می دارد به دست آورند. (لوپز و اسکات، 1385، ص136).
گفتنی است که بوردیو برای توصیف میدان (یعنی جایی که سرمایه در آنجا نمود می یابد) از تعابیر و اصطلاحات نظامی بهره می گیرد و آنرا پهنه ی «جایگاههای استراتژیک و دژ دفاعی و تسخیر شده در صحنه نبرد) می خواند. (بوردیو، 1984) این سرمایه است که به فرد اجازه می دهد بر سرنوشت خود و دیگران نظارت کند. (ریتزر، 1384، صص 725 ــ 724)
نکته ی درخور توجّه این است که از دید بوردیو (1985) سرمایه، همزمان، هم مربوط به علم اقتصاد است و هم مجموعه ای از روابط مبتنی بر قدرت که قلمروها و تعاملات اجتماعی گوناگونی پدید می آورد که چه بسا بی ارتباط با علم اقتصاد پنداشته شود. به نظر او، تولید و بازتولید سرمایه فرایندی است که به گونه ی ذاتی با قدرت پیوند دارد. در واقع برداشت بوردیو (1985) از سرمایه به گونه ای است که او سرمایه و قدرت را کما بیش مترادف با هم می داند (دوفیلیپس، 1385)
از دید بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه ی خاصّی اثر گذارد و به فرد امکان دهد که سودی ویژه از راه مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد. (اکبری، 1383، ص 23) وی، سرمایه را به چند مقوله گسترده تقسیم می کند ــ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی ــ که هر یک از اینها را نیز می توان در پرتو میدانهای خاص به مقوّلاتی چون سرمایه ی عملی، حرفه ای، ادبی، دانشگاهی، حقوقی ــ اقتصادی، فلسفی، سیاسی، اطّلاعاتی، و سرمایه ی آموزش تقسیم کرد. (فاین، 1385، صص 103 ــ 102)

3 ــ1سرمایه ی اقتصادی (Economic Capital)

سرمایه ی اقتصادی، در درون میدان اقتصادی وجهه ی غالب دارد، میدانی که در آن توزیع و مبارزه بر سر منابعی چون درآمد، زمین، و داراییهای مالی، همچون ابزاری برای تأمین سود است. پس «سرمایه ی اقتصادی، سرمایه ای [است] شامل منابع، درآمد و دارایی ها که در حقوق مالی متبلور می شود.» (ثقلانی، 1385، ص 21)
بوردیو در مورد رابطه میان منابع اقتصادی و دیگر منابع کندوکاوهایی کرده است. برای نمونه، این موضوع را بررسی کرده است که سرمایه ی اقتصادی چگونه می تواند به سرمایه ی فرهنگی یا آموزشی تبدیل شود. (بوردیو، 1994) البتّه او به بررسی خود میدان اقتصادی علاقه ای نداشت و می گفت این وظیفه را به عهده ی دیگران می گذارد زیرا علاقه ی خود او معطوف به سرمایه های فرهنگی و اجتماعی است. (بوردیو، 1984) کار او در مورد سرمایه ی اقتصادی از این برداشت کارل مارکس آغاز می شود که «منابع اقتصادی هنگامی که به منظور انباشت بیشتر سود، انباشت و سرمایه گذاری می شوند، به سرمایه اقتصادی تبدیل می گردند.» لوپز و اسکات، 1385، ص 138)
از زوایه ای دیگر، اهمیّت سرمایه ی اقتصادی برای بوردیو از آن رو بود که او نرخ تبدیل پذیری این گونه سرمایه را در سنجش با دیگر سرمایه ها بالا می دانست؛ نرخی که آنرا در بالا بردن سطح منزلت افراد در سلسله مراتب بسیار کارساز است.

3 ــ2سرمایه ی فرهنگی (Cultural Capital)

منابع فرهنگی در برگیرنده ی کالاهای نمادی گوناگون همچون زبان، ادب و نزاکت، ذوق و سلیقه، معرفت و مهارت است. این منابع فرهنگی را هنگامی می توان «سرمایه» شمرد که ــ همانند منابع اقتصادی ــ بتوان آنها را برای به دست آوردن «سود» فرهنگی به کار برد؛ سودی که می توان آنرا انباشت و به دیگر گونه های سرمایه تبدیل کرد. (همان) از دید بوردیو، سرمایه ی فرهنگی به 3 شکل وجود دارد: نخست، از راه مستحیل شدن در عادت واره ها، (5) که این کار تا اندازه ی زیادی از راه آموزش و پرورش رسمی و در دوران کودکی صورت می گیرد؛ دوم، سرمایه ی فرهنگی در مقوّلات فرهنگی عینیّت می یابد؛ سوم، این سرمایه در نهادهای فرهنگی نیز نهادینه می شود به گونه ای که بر پایه ی آزمونها، گواهینامه ها و مدارک علمی مشخّص می شود. (سیسیانین، همشهری، 1384/3/8). به نظر می رسد که آنچه از دید بسیاری کارشناسان (از جمله جیمز کلمن و رابرت پاتنام) در چارچوب سرمایه ی انسانی می گنجد، در نگاه بوردیو، بخشی از سرمایه ی فرهنگی است.

ـ3-3سرمایه ی اجتماعی (social capital)

«سرمایه ی اجتماعی» اصطلاحی است که بوردیو در مورد عضویّت در گروههای اجتماعی به کار می برد. بوردیو در آثار خود، دو تعریف از سرمایه اجتماعی به دست داده است: «سرمایه ی اجتماعی مجموع منابع مجازی یا واقعی است که به فرد یا گروهی، با توجّه به مزیّت در اختیار داشتن شبکه ی پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل تعلّق می گیرد». (Bourdieu,1992,p.119) «... تراکم منابع بالفعل یا بالقوّه ای که با در اختیار گرفتن شبکه ی پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده مبتنی بر آشنایی یا شناخت دو سویه به هم پیوسته شده اند... بر این اساس حجم سرمایه ی اجتماعی در اختیار یک کارگزار، به اندازه ی شبکه پیوندهایی که او می تواند به گونه ای مؤثر بسیج کند و به میزان و حجم سرمایه ای بستگی دارد که در دست یک کارگزار است، یا حتّی سرمایه ای که در مالکیّت مجموعه ی کارگزارانی است که او با آنها پیوند برقرار کرده است.» (Bourdieu, 1986,pp.248-249)
از زاویه ای دیگر، بوردیو معتقد به آن تئوری درباره ی سرمایه ی اجتماعی است که دو بخش یا دو مؤلفه دارد: بعنوان یک منبع که با عضویّت گروهی و شبکه های اجتماعی مرتبط است و حجم سرمایه ی اجتماعی یک کارگزار به حجم شبکه ی ارتباطی وی وابسته است، یعنی به میزان کیفی اینگونه منابع در شبکه (www.worldbank.org) او بر آن است که سرمایه ی اجتماعی باید به سرمایه های فرهنگی یا اقتصادی تبدیل شود.
چنان که از بحثهای بوردیو در زمینه ی سرمایه اجتماعی برمی آید، نگاه او به این مفهوم، یکسره ابزاری است زیرا توجّه خود را بر دو جنبه متمرکز می کند: منافعی که فرد از مشارکت در گروه به دست می آورد و برقراری پیوندهای اجتماعی عمدی برای دسترسی هر چه بیشتر به این منابع و سود فردی. (pores,1998,pp.5-6) بوردیو تا آنجا پیش رفت که مدّعی شد مزایای عضویّت در گروه، شالوده ی همبستگی یی است که آن مزایا را امکان پذیر می سازد. (پورتس، 1384، ص 309) از دید او، شبکه های اجتماعی، موهبتی طبیعی نیست و باید از راه سرمایه گذاری در راهبردهای معطوف به نهادینه سازی روابط گروهی یا به زبان ساده تر عضویت در یک گروه، بعنوان خاستگاه مزایای دیگر، ساخته شود.
عضویّت در گروهها، و پیوستن به شبکه های اجتماعی و مناسبات اجتماعی در چارچوب این گروهها، جایگاه کنشگران در زمینه های گوناگون را بهتر می کند. انجمنهای داوطلبانه، اتّحادیه های بازرگانی، احزاب سیاسی، انجمنهای پوشیده (برای نمونه فراماسونری) این گونه سرمایه ی اجتماعی را بازتاب می دهند. تفاوت در میزان سرمایه ی اجتماعی، چرایی بهره گیریهای متفاوت از سرمایه های فرهنگی و اقتصادی یکسان و همچنین قدرت اثرگذاری متفاوت بر کنشگران گوناگون را تعیین می کند. (سیسیانین، همشهری، 1384/3/8)
از دید بوردیو، سرمایه ی اجتماعی، سبب کشمکشهای اجتماعی در حوزه ها و زمینه های گوناگون می شود، زیرا در اینجا هم کنشگران با در پیش گرفتن این یا آن راهبرد در میدانی ویژه، برای بالا رفتن در سلسله مراتب آن میدان تلاش می کنند.

3 ــ4سرمایه ی نمادی (symbolic capital)

چهارمین گونه ی سرمایه، سرمایه ی نمادی (سمبولیک) است. سرمایه ی نمادی به هر گونه دارایی گفته می شود (هر گونه سرمایه ی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و...) که دسته ای از اعضای اجتماع آنرا درمی یابند، به رسمیّت می شناسند و برای آن ارزش قائل می شوند. (www.fakohi.com) به سخن دیگر، نقش کلیدی سرمایه ی نمادی، مشروعیّت بخشیدن به گونه های دیگر سرمایه است. سرمایه های نمادی تنها در برداشتهای ذهنی وجود دارد، گسترش می یابد و درک می شود. سرمایه ی فرهنگی و اقتصادی با پول یا از راه آزمون و مدرک و سرمایه ی اجتماعی بر پایه ی پیوند با افراد در شبکه های اجتماعی پدید می آید، در حالی که سرمایه ی نمادی تنها در چشم دیگران وجود دارد.
از دید بوردیو، سرمایه ی نمادی اگر با مکانیسمهای پنهان و به گونه ی مقولاتی یکسره طبیعی جلوه کننده به کار گرفته شود، به خشونت نمادی می انجامد (بویژه در بوروکراسی دولتی و در رسانه ها مانند تلویزیون). بوردیو در نیمه ی نخست کتاب «بازتولید در آموزش و پرورش، جامعه و فرهنگ» (1970) به این نکته پرداخته است. به گفته ی بوردیو، «خشونت نمادین به معنای تحمیل نظامهای نمادها و معناها (یعنی فرهنگ) به گروهها و طبقات اجتماعی است به نحوی که این نظامها به صورت نظامهای مشروع تجربه شوند. مشروعیت موجب ابهام و عدم شفافیّت روابط قدرت می شود و بدین ترتیب تحمیل یاد شده با موفقیّت انجام می گیرد.» (جنکینز، 1385، صص 63 ــ 62)
برسر هم، بوردیو مفهوم سرمایه را از چارچوب کلاسیک اقتصادی آن فراتر برد؛ سرمایه هایی که بسته به میزان خطر (ریسک) و هدر رفتن، از گونه ای به گونه ی دیگر درمی آید. سرمایه ی اجتماعی نیز یکی از این سرمایه ها است؛ سرمایه ای که افراد یا گروهها آنرا به کار می گیرند تا به منافع اقتصادی دست یابند.
در پایان می توان گفت که تأکید بوردیو بر گونه های سرمایه، بر قابلیّت جایگزینی شکلهای مختلف سرمایه و بر تقلیل نهایی همه ی اشکال به سرمایه ی اقتصادی است که زیر عنوان کار انباشته انسانی تعریف می شوند. بنابراین به کمک سرمایه ی اجتماعی، کنشگران می توانند به سادگی به منابع اقتصادی دست یابند (وامهای یارانه ای، کمکهای تشویقی در سرمایه گذاری، بازارهای حمایت شده و...)؛ گذشته از آن، می توانند سرمایه ی فرهنگی خود را از راه تماس با کارشناسان و خبرگان در زمینه های فرهنگی (یعنی با بهره گیری از سرمایه ی فرهنگی مندرج در حاملهای این گونه سرمایه) افزایش دهند، یا به نهادهایی بپیوندند که کارشان ارائه ی اعتبارهای با ارزش یعنی سرمایه ی فرهنگی نهادی شده است.
از دیگر سو، به دست آوردن سرمایه ی اجتماعی در گرو سرمایه گذاری سنجیده چه در منابع اقتصادی و چه در منابع فرهنگی است. هر چند بوردیو بر این نکته پا می فشارد که دستاوردها از سرمایه ی اجتماعی یا فرهنگی را می توان به سرمایه ی اقتصادی تبدیل کرد، ولی فرایند ایجاد سرمایه ی اجتماعی یا فرهنگی، قابلیّت تقلیل به فرایند تولید سرمایه ی اقتصادی را ندارد. هر یک از این دو نوع سرمایه، پویایی ویژه ی خود را دارد و نسبت به مبادله ی اقتصادی، ویژگی آنها شافیّت کمتر و نااطمینانی و ریسک بیشتر است. (پورتس، 1384 ص 310) کارگزاران، سرانجام از سرمایه ی اجتماعی موجود در روابط کم و بیش نهادینه شده میان خود و دیگران در شبکه های اجتماعی بهره می گیرند تا به کمک استراتژیهای مشخّص در هر میدان و در فضای کلّی اجتماعی، موجبات بهبود جایگاه را فراهم آورند: «ابزاری» به نام سرمایه ی اجتماعی و «کارکردی» برای بالا رفتن در سلسله مراتب اجتماعی ویژه و «قابل تبدیل به سرمایه ی اقتصادی».

4ــ بهره ی سخن

اهمیّت مفهوم فضای اجتماعی در کارهای بوردیو تا آن اندازه است که از آن بعنوان سکوی پرش برای ورود به مبحث سرمایه ها یاد کردیم. فضای اجتماعی، فضایی ویژه از اجتماع عینی پیرامون ماست که در آن منابع، توزیع و اعمال متبلور شده است و دارای گونه هایی از مقامهای اجتماعی است. پس فضای اجتماعی دارای ساختی سلسله مراتبی بر پایه ی تفاوتهاست. این فضای اجتماعی در چارچوب شماری میدان متفاوت، سازمان یافته است. پس حاصل جمع میدانها عبارت است از فضای اجتماعی. از دید بوردیو، جامعه خود یک فضای اجتماعی است.
بوردیو مفهوم سرمایه را در ارتباط با این میدانهای موجود در فضای اجتماعی مطرح می کند. به نظر او، نوع رابطه و موقعیّت یک میدان به دسترسی هر یک از افراد به سرمایه هایی بستگی دارد که در این میدان، مورد کشمکش است. پس، هر میدان سرمایه هایی دارد که افراد حاضر در این میدان بر سر آن رقابت می کنند. اینکه چه سرمایه ای در چه میدانی ارزشمند شمرده می شود، بستگی به منطق یا زمینه آن میدان دارد. برای نمونه، در میدان x سرمایه ی y ارزشمند شمرده می شود، در حالی که ممکن است این سرمایه در میدانهای M و N ارزشمند شمرده نشود یا دست کم ارزشمندترین سرمایه نباشد.
به نظر می آید که بوردیو سرمایه و قدرت را کمابیش مترادف می داند؛ پس کسانی که در جایگاه بهتری برای به دست آوردن سرمایه (قدرت) بیشترند، دست بالا را در میدان دارند. وی سرمایه ها را به چهار مقوله ی اصلی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی (سمبولیک) تقسیم می کند؛ سرمایه هایی که هر یک را می توان در میدانهای ویژه، به مقوله های دیگر مانند سرمایه ی علمی و... تقسیم کرد.
از دید بوردیو، سرمایه ی اجتماعی مجموع منابعی است که به یک فرد یا گروه تعلّق می گیرد، مشروط به اینکه آن فرد یا گروه با شبکه آشنایی مبتنی بر شناخت متقابل پیوند نزدیک داشته باشد. در نتیجه، حجم سرمایه ی اجتماعی یک کارگزار (چه فرد و چه گروه) به اندازه ی شبکه ی پیوندهایی است که برقرار کرده است و چون برای بوردیو، اصل سرمایه ی اقتصادی است، او در پرداختن به سرمایه ی اجتماعی، قابلیّت تبدیل شدن آن به سرمایه ی اقتصادی را در نظر دارد. او از همین زاویه، نگاهی یکسره ابزاری به سرمایه ی اجتماعی دارد؛ یعنی از یک سو، فوایدی که فرد از مشارکت در گروه به دست می آورد و از سوی دیگر، برقراری ارتباطات اجتماعی عمدی برای فراهم ساختن زمینه ی دسترسی هرچه بیشتر به این منابع و سود فردی را در نظر می گیرد. به باور بوردیو، با اینکه دستاوردها از سرمایه ی اجتماعی را می توان به سرمایه ی اقتصادی تبدیل کرد، ولی فرایند ایجاد این سرمایه، فرایندی ویژه و جدا از فرایند تولید سرمایه ی اقتصادی است.
بر سر هم، بوردیو از مفهوم فضای اجتماعی به مفهوم میدان می رسد و از مفهوم میدان به سرمایه ی اجتماعی؛ سرمایه ای که در قالبی ابزاری، در تحلیل نهایی باید به سرمایه ی اقتصادی تبدیل شود.
منابع تحقیق :
1ــ habitus. برای این مفهوم، معادلهایی مانند عادت واره، ریختار، ملکه ذهن، خصلت و مانند اینها به کار رفته است امّا با اینکه به نظر نگارنده، معنای دقیق این مفهوم را نمی رساند به ناچار از واژه ی «عادت واره» استفاده می کنم.
2ــ ilusion یا self deception یا خودفریبی. به نظر بوردیو علیرغم اهمیت آگاهی، زندگی براساس نوع ایلوسیون به پیش می رود. پذیرش این مفهوم حاکی از نوع گرایش به ساختارگرایی نزد بوردیو است. این ایلوسیون، نزدیکی خاصی به مفهوم ایدئولوژی آلتوسر دارد.
3ــ Reflexivity یا بازتابندگی. یعنی توجه آگاهانه و مداوم به انواع شیوه های به هم پیوستن مؤلفه های نظری و سیاسی، اجتماعی و زبانی در فرایند تحول دانش؛ که در جریان آن عناصر تجربی ساخته و تفسیر می شود.
4ــ پیربوردیو در این زمینه یکسره از فردینان دوسوسور و زبان شناسی ساختاری او اثر پذیرفته است. برای مطالعه بیشتر دوگانه سازیهای سوسور، ر. ک:
کالر، جاناتان، فردینان دوسوسور، ترجمه کورش صفوی، (تهران: انتشارات هرمس، 1379). همچنین درباره ی اثرپذیری بوردیو از سوسور، ر. ک:
لش، اسکات، جامعه شناسی پست مدرنیسم، ترجمه حسن چاوشیان، (تهران: نشر مرکز، 1383)، ص 36.
5ــ بحث habitus به معنای گونه ای آمادگی عملی که موجب می شود افراد خود را در درون یک حوزه اجتماعی با کارکرد مناسب آن حوزه تطبیق دهند بی آنکه برای تطبیق به محاسبه آگاهانه و طرحی هدفمند نیازی باشد، یکی از پایه های اندیشه ی بوردیو است. habitus خلق و خوهای تبلور یافته است. برای آگاهی بیشتر به سایت اینترنتی زیر که بیشتر به زبان انگلیسی است رجوع کنید:
http://www.massey.ac.nz//~nzsrda/bourdieu/by-authuk.htm.

کتابنامه:

1ــ اکبری، امین، نقش سرمایه اجتماعی در مشارکت تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی و اجتماعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 1383.
2ــ بوردیو، پیر، نظریّه کنش: دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمه ی مرتضی مردیها، (تهران: انتشارات نقش و نگار، 1381).
3ــ پورتس، آلهاندرو، «سرمایه ی اجتماعی، خاستگاه و کاربردهایش در جامعه شناسی مدرن»، در: تاجبخش، کیان، سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه، ترجمه افشین خاکباز و حسن پویان، (تهران، نشر شیرازه، 1384)، صص 347 ــ 303.
4ــ ثقلانی، محمد، تأثیر سرمایه اجتماعی بر سیاستهای رفاهی (بررسی موردی ایران)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 1385.
5ــ جنکینز، ریچارد، پیربوردیو، ترجمه لیلا جوافشانی و حسن چاوشیان، (تهران: نشر نی، 1385).
6ــ دوفیلیپس، جیمز، «اسطوره سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماع»، ترجمه امیر نصرت روحانی، فصلنامه ی اقتصاد سیاسی، تهران، 1385.
Available on line at: http:/www.aftab.com
7ــ ریتزر، جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، (تهران: انتشارات علمی، 1384).
8ــ سپهوند، محمدحسین، درباره ی زندگی و آثار بوردیو، پایگاه اطلاع رسانی ناصر فکوهی.
http://www.fakohi.com
9ــ سیسیانین، مارتین، «دو تلقی از سرمایه اجتماعی»، ترجمه محمدرضا غلامی، همشهری، 84/3/8.
10ــ شویره، کریستین و اولیویه فونتن، واژگان بوردیو، ترجمه مرتضی کتبی، (تهران: نشر نی، 1385).
11ــ فاین، بن، سرمایه ی اجتماعی و نظریه ی اجتماعی، ترجمه محمد کمال سروریان، (تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1385).
12ــ لچت، جان، پنجاه متفکر بزرگ معاصر، ترجمه محسن کریمی، (تهران: انتشارات خجسته، 1383).
13ــ لوپز، خوزه و جان اسکات، ساخت اجتماعی، ترجمه حسین قاضیان، (تهران: نشر نی، 1385).
*****

انگلیسی

14-(Bourdieu, Pierre. An Invitation to Reflexive sociology, (University of Chicago Press and Polity Press,1992.
15-(Bourdieu, Pierre. Science of Science and Reflexivity. Translated by Richard Nice, (Polity Press, 2004.
16-(Bourdieu, Pierre. "The forms of capital" ,in Hand book of Theory and the Search for the Sociology of Educationed J.G. Richardson. (New York: Greenwood Press, 1986 a.
17-Pierre Bourdieu''; Available on line at: http://en. Wikipedia.org/wiki/Pierre- Bourdieu."
18-''Pierre Bourdieu (1930-2002)''; Available on line at: http://www.Kirjasto. Sci.fi/bourd. Hum.
19-Portes,A. Social Capital: Its origins and applications in modern sociology. Annual Review of Sociology, November 24, 1998.
20-Social capital Literature Review, Available on line at: http//www.worldbank.org/proverty/ scapital/library/db.
21-Stuart Geffies. Monday January 28,2002. ''obit uary: Pierre Bourdieu''. Guardian; Available on line at: http//www. Guardian. Co.uk/ obituaries/ story. Html.

پی نوشت ها :

*دانشجوی دوره دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
ــ منابع فرهنگی در برگیرنده ی کالای نمادی گوناگون همچون زبان، ادب و نزاکت، ذوق و سلیقه، معرفت و مهارت است. این منابع فرهنگی را هنگامی می توان «سرمایه» شمرد که- همانند منابع اقتصادی- بتوان آنها را برای به دست آوردن «سود» فرهنگی به کار برد؛ سودی که می توان آن را انباشت و به دیگر گونه های سرمایه تبدیل کرد.
ــ چنان که از بحثهای بوردیو در زمینه ی سرمایه اجتماعی برمی آید، نگاه او به این مفهوم، یکسره ابزاری است زیرا توجه خود را بر دو جنبه متمرکز می کند: منافعی که فرد از مشارکت در گروه به دست می آورد و برقراری پیوندهای اجتماعی عمدی برای دسترسی هر چه بیشتر به این منابع و سود فردی.
ــ سرمایه ی نمادی به هرگونه دارایی گفته می شود (هرگونه سرمایه ی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و...) که دسته ای از اعضای اجتماع آن را در می یابند، به رسمیت می شناسند و برای آن ارزش قائل می شوند. به سخن دیگر، نقش کلیدی سرمایه ی نمادی، مشروعیت بخشیدن به گونه های دیگر سرمایه است. سرمایه ی نمادی تنها در برداشتهای ذهنی وجود دارد، گسترش می یابد و درک می شود. سرمایه ی فرهنگی و اقتصادی با پول یا از راه آزمون و مدرک و سرمایه ی اجتماعی بر پایه ی پیوند با افراد در شبکه های اجتماعی پدید می آید، در حالی که سرمایه ی نمادی تنها در چشم دیگران وجود دارد.
ــ بر سر هم، برودیو مفهوم سرمایه را از چارچوب کلاسیک اقتصادی آن فراتر برد، سرمایه هایی که بسته به یمزان خطر (ریسک) و هدر رفتن، از گونه ای به گونه ی دیگر در می آید. سرمایه ی اجتماعی نیز یکی از این سرمایه ها است؛ سرمایه ای که افراد یا گروه ها آن را به کار می گیرند تا به منافع اقتصادی دست یابند.

منبع: مجموعه مقالات اندیشه سیاسی مدرن

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط