نویسنده: محمد کاوه
اگر چه عده زیادی از معتادان، الکل و مواد مخدر را برای مستی و نشئگی مصرف می کنند، اما بسیاری دیگر نیز مصرف می کنند تا فقط احساس عادی بودن داشته باشند. برای این افراد، مواد مخدر بی حس کننده های عاطفی هستند که فرد را از غم و ناراحتی آزاد می کند (توئرسکی، 1386 :72-74). عده ای از دانشمندان نیز در مورد این که چرا مردم به استفاده از موادی که این چنین در بدنشان واکنش ایجاد می کند و مضر شناخته شده اند و از نظر اجتماعی هم دید منفی نسبت به آن وجود دارد ادامه می دهند؟ دو مورد از مهم ترین عوامل شخصیتی مؤثر را «نگرانی» و «افسردگی» عنوان کرده اند (هامر و کوپلند، 1382 :164). اما به اعتقاد برخی از محققان، اگر سیستم اجتماعی و اقتصادی نتواند زمینه مساعدی برای افراد جامعه فراهم آورد، آن ها برای گریز از واقعیت های رنج آور زندگی به مواد مخدر پناه می برند(سیف الهی، 1386 :228). نظریه پردازان «کنترل اجتماعی» نیز بر این باور هستند که انسان ها در ذات خود ضد اجتماعی هستند و به طور طبیعی قابلیت ارتکاب جرایم را دارند و از آن جایی که رفتار انحرافی پاسخی طبیعی در برابر قوانین است، بنابراین بهتر است از واژه «هم رنگی» به جای «انحراف» استفاده شود. هیرشی(1969) در رابطه با مصرف مواد این گونه فرض کرده که مواد مخدر در جامعه به راحتی قابل دسترس است و این طبیعی است که مردم مصرف مواد را تجربه کنند. پس به جای این که سؤال شود چرا مردم مواد مصرف می کنند؟ باید پرسید که چرا بیشتر مردم مواد مصرف نمی کنند؟ هم رنگی در جامعه بستگی به التزامی دارد که بین افراد و جامعه به وجود می آید و آن ها را از شکستن قوانین باز می دارد. این التزام و قرارداد اجتماعی شامل 4 عنصر است؛ وابستگی، تعهد، پیروی و اعتقاد. از سوی دیگر، نظریه پردازان «یادگیری اجتماعی» معتقدند که رفتارهای انحرافی و مجرمانه اساساً به وسیله تداعی های فرد رخ می دهد. تداعی ها، معانی یا الگوهای رفتاری مشخصی هستند که فرد قبلاً آن را کسب کرده و به او اجازه بروز (تقویت) و یا منع (تنبیه) چنین رفتارهایی را می دهد. این نظریه پردازان معتقدند که هم رنگی، امری طبیعی است و این سؤال را مطرح می کنند که: «چرا مردم قوانین را زیر پا می گذارند؟» و خود نیز پاسخ می دهند که بر پایه نظریه یادگیری اجتماعی، فرد یاد می گیرد که قانون شکن باشد؛ چراکه از طریق گروه های اولیه مثل: خانواده و دوستان این اعمال را یاد گرفته است. بنابراین آن هایی که مواد مصرف می کنند تمایل دارند دوستانی داشته باشند که آن ها هم مواد مصرف کنند. آن ها از طریق این دوستان، نگرش های خوشایند و شیوه های مصرف مواد را یاد می گیرند و حمایت های لازم را برای نگرش ها و رفتارهایشان دریافت می کنند. بر پایه این نظریه، اگر یک فرد از طریق فعالیت های مذهبی، با شبکه ای از دوستان که مواد مصرف نمی کنند و نگرش هایشان هم مصرف مواد را تحمل نمی کند ارتباط پیدا کند، نگرش های ضد مصرف مواد در او یادگیری و تقویت می شود (دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر، 1381: 135-133). در خصوص تأثیر یادگیری اجتماعی بر رفتار اعتیادی پریستون و گودفیلو(PERESTON &GOODFELLOW-2006) متوجه شد که این تأثیر در بین نوجوانان بیشتر از افراد مسن است (سراج زاده و فیضی، 1386: 84). اما تحقیقات متعدد نشان می دهند که اعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی است و عوامل متعددی در اتیولژی سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی در هم بافته و بر یکدیگر تأثیر می گذارند. بنابراین درک کلیه علل و عوامل زمینه ساز موجب می شود تا روند پیشگیری، شناسایی، درمان و پیگیری به طور هدفمند طرح ریزی شود. بنابراین آشنایی با عوامل زمینه ساز و مستعد کننده اعتیاد و هم چنین عوامل محافظت کننده از دو جهت ضرورت دارد: اول، شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامات پیشگیرانه لازم برای آنان و دوم، انتخاب نوع درمان و اقدامات خدماتی، حمایتی و مشاوره ای لازم برای معتادان (دفتر برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد، 42). به طور کلی می توان عوامل مؤثر بر اعتیاد را به شرح زیر دسته بندی کرد:
*خانواده
برخی از تحقیقات نشان داده اند که احتمال الکلی شدن در بین کسانی که والدین الکلی دارند 4 برابر بیشتر از دیگران است (صدیق سروستانی، 1386: 198). هم چنین اعتیاد به طور عمده از خانواده هایی بروز می کند که منسجم نیستند و پدر و مادر نتوانسته اند نقش خود را به خوبی ایفا کنند(پارسا، 1388 :28). چنان چه فضای عاطفی موجود بین اعضای خانواده حالتی سرد، بی تفاوت و وابسته داشته باشد، زمینه برای رفتارهای پرخطری چون مصرف مواد مخدر فراهم می شود. رفتارهای پرخاشگرانه والدین و مصرف الکل یا مواد به وسیله آن ها، فرزندان را در معرض خطر گرایش به مواد مخدر قرار می دهد. جوانانی که در در خانواده های پرتنش زندگی می کنند، مستعد مصرف مواد هستند؛ زیرا اعتیاد امری قابل یادگیری است و فردی که در خانواده معتاد پرورش می یابد احتمال زیادی دارد که معتاد شود. به علاوه، نبود اشتراک مساعی، همکاری، اتحاد و روابط صمیمی در خانواده موجب محرومیت هایی می شود که فرزند را آماده پیوستن به خرده فرهنگ اعتیاد می کند. بنابراین می توان گفت که خانواده نقش اساسی در گرایش فرزندان به اعتیاد دارد (احمدی، 1384: 148). کودکان وابسته به والدین معتاد یا اصطلاحاً «بچه های اعتیاد» کودکانی هستند که در محیط پرورشی خود با پدر و مادر یا یکی از اعضای معتاد خانواده هم زیستی دارند. این کودکان لزوماً مجرد یا معتاد نیستند؛ بلکه در دایره ای بیمار و نابهنجار گرفتار شده و در آن نشو و نمو می یابند. اولیای معتاد در شرایط نشئگی بسیار بخشنده، مهربان و ایثارگر بوده ولی در حالت خماری سرشار از خشم و غضب می شوند و یا در کمال بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به نزدیکان و وقایع اطراف خود کم ترین احساس یا واکنشی نشان نمی دهند. بروز این تغییرات رفتاری در اولیای معتاد، نخستین عامل گرایش به مواد مخدر در فرزندان است؛ زیرا کودک به تجربه در می یابد که سرپرست او بعد از استعمال مواد دارای رفتاری عاطفی و سرشار از مهر و محبت می شود و او ناتوان از تشخیص این نکته است که ابراز احساسات در شرایط نشئگی حالت موقت و کاذب دارد و در ذهن خود، بین خوبی و مهرورزی و استعمال مواد نوعی رابطه مستقیم و لازم و ملزوم برقرار می کند. البته معمولاً پدران معتاد به مواد مخدر و یا توزیع کننده آن برای حفظ رابطه خود با همسر و فرزندان و جلوگیری از فروپاشی خانواده، آنان را نیز به مشارکت در مصرف و توزیع مواد مخدر وادار می کنند. از نظر تأثیرگذاری اعتیاد، پدر و مادر در مرحله اول و برادر و خواهر در مرحله دوم اهمیت قرار دارند( شامبیاتی، 1385 :206-208). برخی دیگر از ویژگی های خانواده که می تواند در بروز اعتیاد فرزندان نقش مهمی داشته باشد عبارتند از: فقر مادی، کمبودهای عاطفی، بی سوادی و ناآگاهی والدین نسبت به مسائل اجتماعی، عدم مسئولیت پذیری والدین (اکبری، 1385: 238)، توجه زیاد از حد به یک فرزند، غفلت از فرزندان (دفتر برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد، 42و43)، عدم آگاهی والدین از چگونگی برخورد با فرزندان در دوران بلوغ، بروز رفتارهای نامطلوب، سخت گیرانه، خصمانه و واکنش های احساسی یا منفعل والدین در مقابل شنیدن خبر اعتیاد فرزندان، محرومیت از داشتن پدر، احساس تنهایی فرزندان (احمدی، 1384 :148-150) و ضعیف بودن روابط انسانی در خانواده های ثروتمند به دلیل کثرت کار و سرگرمی (موید نیا، 1388: 50). مطالعات بروک، وتیمن، نمورا، گوردون و کوهن(BROOK WHITEMAN ,NOMURA,GORDON& COHEN -1988)و دیژن و مک ماهان(DISHION & MC MAHON-1998) بیانگر تأثیر متغیرهای خانوادگی از جمله غفلت والدین، از هم پاشیدگی خانواده، شکست در برقراری قوانین نظارتی، فقدان رشته های پیوند و محبت خانوادگی با مصرف مواد بوده است(گلانتر و هارتل، 1386 :304-302). نتایج یک مطالعه نیز که بین سالهای 2005 تا 2006 انجام شده است نشان می دهد که جوانان بیشتر در مکان های خلوت و به دلیل قصور پدر و مادر به استفاده از مواد مخدر روی می آورند(مهدوی، 1386: 32).*گروه هم سالان
معمولاً مصرف مواد مخدر توسط جوانان، با تشویق و همکاری گروه های هم سالان که مبتلا به مصرف مواد مخدر می باشند آغاز می شود. اگر چه افراد در اوایل مصرف با هراس و تردید مواجه می شوند، ولی به تدریج شیفته مواد مخدر شده و مقاومت خود را از دست می دهند. با مصرف دائمی مواد مخدر، جوانان وارد گروهی می شوند که خود دارای خرده فرهنگی در فرهنگ جامعه است که به آن «خرده فرهنگ گروه هم سالان معتاد» گفته می شود. سپس توهمات درباره سودمند بودن مواد مخدر، چگونگی تهیه آن و روش های مصرف در گروه، اتفاق افتاده و فرد، خود را با شرایط جدید سازگار می سازد. لازم به ذکر است که هنجارها و ارزش های موجود در این خرده فرهنگ با هنجارها و ارزش های کل جامعه تفاوت عمده دارد و به همین دلیل از نظر جامعه، مصرف داروهای مخدر انحراف اجتماعی محسوب می شوند؛ در صورتی که از نظر اعضای گروه و هنجارهای حاکم بر گروه این امر پسندیده است (احمدی، 1384: 148-150). کندل و دیویس (KANDEL&DAVIES-1992) و نیوکامب(NEWCOMB-1992) نشان دادند تأیید هم سالان به صورت الگوسازی رفتارها، در دسترس قرار دادن مواد و تشویق و ترغیب مصرف با شروع مصرف مواد و پیشروی در آن ارتباط نیرومندی دارد (گلانتر و هارتل، 1386: 302-304). در یک تحقیق انجام شده توسط اداره مطالعات و تحقیقات کاربردی اداره کل مبارزه با مواد مخدر نیز علت شروع استفاده نابجای مواد مخدر به میزان 62 درصد معاشرت با دوستان ناباب اعلام شده که این موضوع، اهمیت پیشگیری از معاشرت با رفقای ناباب را توجیه می کند(اسعدی، 1381 :53و54).*ویژگی های دوره نوجوانی
مخاطره آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع مصرف مواد، دوره نوجوانی است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگ سالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج خود می رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزش های خانواده را زیر سؤال می برد و سعی در ایجاد و تحمیل ارزش های خود دارد. مجموع این عوامل، همراه با حس کنجکاوی و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، نوجوان را مستعد مصرف مواد مخدر می کند.*عوامل محیطی
وجود عوامل متعددی در محیط سکونت می تواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد شود. فقدان ارزش های مذهبی و اخلاقی، شیوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل کاذب، آشفتگی و ضعف همبستگی بین افراد محل و حاشیه نشینی از جمله این عوامل هستند(دفتر برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد:43و 46).*فرار از مشکلات
متأسفانه برخی از افراد خطرها و ناراحتی های ناشی از استعمال مواد مخدر را بر مشکلات روزانه ترجیح می دهند غافل از اینکه مصرف مواد مخدر وقتی شروع می شود، مشکلات خاص خود را ایجاد می کند و آن چه قرار بود سبب آرامش شود، ناراحتی چند برابر تولید می کند. کسانی که برای نخستین بار مواد مخدر مصرف می کنند، تحت تأثیر لذت ناشی از آن قرار می گیرند؛ اما تاوانی که برای این لذت زودگذر خواهند پرداخت بسیار بیش تر از آن چیزی است که تصور می کنند (انصاری طالبی، 1388: 9). مطالعات گوناگون از جمله مطالعاتی که در سال های 2006 تا 2007 صورت گرفته، حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان برای تحمل مشکلات به مصرف مواد مخدر روی می آورند(مهدوی، 1386 :32).لئون وارمسر(LEON WURMSER) نیز مشاهده کرد که افرادی که آمادگی ابتلا به مصرف مواد مخدر را دارند قادر به فهم هیجانات خود و دیگران نمی باشند و یا نمی توانند با احساسات دیگران همراهی کنند. به اعتقاد وی، هنگامی که این افراد نتوانند با احساسات مخرب خود کنار بیایند به دنبال دارو می روند. آنان به این دلیل از دارو استفاده می کنند چون از این طریق می خواهند تنش ها و ناراحتی های ناشناخته خود را از بین ببرند و تا حدودی تسکین پیدا کنند و آرام شوند (مختاری پور و همکاران، 81 :1385).
*خرده فرهنگ های قومی
خرده فرهنگ های قومی به عنوان منبع هنجارهای تسهیل کننده در مصرف مواد در نظر گرفته می شوند که در 3 حوزه، این هنجارها را تشویق و ترغیب می کنند. این حوزه ها عبارتند از:1) توصیه های دارویی و درمانی برای درمان بیماری های جسمی و روحی میان خرده فرهنگ های قومی. 2) باورهای عامیانه و جملات و ضرب المثل های تشویق کننده مصرف مواد که در ادبیات شفاهی وجود دارد. 3) آداب و رسوم و عادات خاص که در بعضی مراسم ها و جشن ها انجام می شود. این آداب و رسوم به گونه ای تشویق کننده مصرف این مواد هستند. مطالعات نشان می دهد که اقوام سیستانی، بلوچ و فارس بیشترین گرایش مثبت را به این هنجارها دارند و قوم ترکمن کمترین گرایش را در بین 8 خرده فرهنگ قومی دارد(صدیق سروستانی و قادری، 1388 :87و 81).*نگرش مثبت به مواد
اکثر نوجوانان به دلیل داشتن پندارهای افسانه ای درباره توانمندی های خود، مثلاً این که با مصرف مواد هرگز معتاد نخواهند شد به دام اعتیاد گرفتار می شوند(فرهنگی، 1385 :20). این گونه افراد و افرادی که نگرش ها و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند احتمال مصرف مواد مخدر و اعتیادشان بیشتر از کسانی است که نگرش های منفی دارند. نگرش های مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی و کسب آرامش روانی( دفتر برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد:44). از طرفی، نوجوانانی که در مورد مواد نگرش مثبتی دارند ممکن است از سوی خانواده یا دوستان نگرش هایشان تقویت شوند؛ زیرا مصرف مواد را نوعی پذیرش اجتماعی و کسب ایمنی می پندارند.*هیجان طلبی
هیجان طلبی یکی دیگر از زمینه هایی است که می تواند به طور مستقیم مصرف مواد را در بین نوجوانان و جوانان افزایش دهد و به طور غیر مستقیم به عنوان مکانیزم های انطباقی باعث مصرف دارو شود(مددی و نوغانی، 60: 1384). مطالعات راس بارت(ROTH BART -1989) نشان داده است که نوجوانان و جوانانی که از نظر خلق و خو در شمار افراد حساسیت طلب (SENSATION SEEKING) قرار می گیرند، رفتار این گونه افراد همراه با هیجانات شدید است و از آن جا که مصرف مواد پاسخگوی نیاز هیجانی آنان است احتمال دارد که به دام آن کشیده شوند (لطف آبادی، 1385: 205). برخی از مطالعات از جمله بررسی های تابمن، ویکاری، وُن ای و لرنر(TUBMAN VICARY ,VON EYE& LERNER -1990) نیز نشان داده اند که رفتارهای هیجانی منفی دوران کودکی، بر مصرف مواد در سال های اولیه بزرگسالی تأثیر دارد.*کنجکاوی و نوگرایی
برخی مطالعات بر اهمیت نوجویی و جست و جوی احساسات جدید تأکید می کنند که در پیش بینی خطر سوء مصرف مواد از اهمیت بسیاری برخوردار است. به طور مثال، بررسی های ویلز، واکار و مک نامار(WILLS,VACCARO & MC NAMARA-1994)جست و جوی شدید برای دستیابی به احساسات را با مصرف بیشتر الکل و مواد مخدر در نوجوانان مرتبط دانسته است(گلانتر و هارتل، 1386: 43-47).*ارتباط با دوستان والدین
تماس فرزندان با دوستان والدین خود بعد از دستگیری والدینشان نکته مهم دیگری است که ممکن است به گرایش فرزندان خانواده به مواد مخدر بیانجامد. در بسیاری از موارد، فرزندانی که والدین آن ها دستگیر شده اند اعلام کرده اند که دوستان معتاد والدینشان پس از دستگیری والدینشان با آن ها تماس و ارتباط برقرار کرده اند؛ که این خود زنگ خطری برای به دام اعتیاد افتادن می باشد. نیاز مادی و معنوی و نبود حمایت های لازم از سوی مسئولان مربوط ممکن است چنین ارتباط ناصحیحی را با سایر توزیع کنندگان و مصرف کنندگان توسعه دهدو سرانجام باعث شود که فرزندان اقدام به خرید و فروش یا توزیع مواد مخدر کنند(دوست قرین، 1387: 39).*اعتیاد چهره های معروف و خرده فرهنگ های موجود در محیط
متأسفانه داشتن منقل، انبر نقره ای، وافور، استکان کمر باریک لبه طلایی در برخی خرده فرهنگ ها نوعی اصالت محسوب می شود. همچنین هنگامی که در بین افراد شاخص و برجسته اجتماعی، سیاسی، علمی و هنری مشاهده می شود که مواد مخدر مصرف می کنند، افراد عادی نیز در پذیرفتن این که استعمال مواد مخدر یک عمل بیهوده و ضد ارزش و مضر محسوب می شود دچار ابهام و شک می شوند.*ادبیات عرفانی ایران
ادبیات عرفانی و سمبلیک شاعرانی ایرانی از ویژگی های خاصی برخوردار است و آن شیفتگی در به کار بردن کلمات خاصی مانند: مِی، مِیخانه، وارستگی و از خود بی خود شدن، در کلمه مستی خلاصه شده است. البته اغلب این جور کلمات دارای بار معنایی جدای از معنای ظاهری و هم چنین ارزش زیبایی آفرینی ادبی هستند؛ که متأسفانه این نکته نادیده گرفته می شود (روحانی نژاد، 1387: 16).*خود درمانی
بسیاری از نوجوانان به خاطر «خود درمانی» یا «بالا بردن خلق خود» مبادرت به مصرف مواد می کنند (مددی و نوغانی، 1384 :60). هم چنین در نبود امکانات و وجود فقر فرهنگی (به ویژه فرهنگ بهداشتی، پیشگیری و درمانی)، خود درمانی به عنوان یکی از علل گرایش به مواد به شمار می آید که با اثرات دردزدایی هر چند سطحی، در درمان بیماری هایی نظیر: دیابت، ناتوانی جنسی، افسردگی و ده ها مورد دیگر به کار می رود(یگانه، 1387، 10).*ژنتیک و استعداد ارثی
شواهد مختلفی مبنی بر استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد مخدر وجود دارد. تأثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکینتیک مواد در بدن می باشد که تعیین کننده تأثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند. مانند: برخی اختلالات شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالات یادگیری (دفتر برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد:43). برخی تحقیقات انجام شده نیز نشان داده اند آستانه تحمل مادر زادی بالاتری برای مواد مخدر در برخی افراد وجود دارد؛یا این که اختلالات متابولیک موجود در بعضی افراد، اشتیاق بیش تری در آن ها برای سوء مصرف مواد ایجاد می کند.*تضعیف هنجارها و پیوند اجتماعی
کارکردگرایان مدعی هستند که سوء مصرف مواد واکنشی است به تضعیف هنجارهای اجتماعی. از نظر کارکرد گرایان. هر چه جامعه پیچیده تر شود و تحولات اجتماعی با سرعت بیش تری روی دهند، هنجارها و ارزش های اجتماعی مبهم تر شده و به وضعیت بی هنجاری خواهند انجامید. بی هنجاری نیز در مقیاس جامعه می تواند به فشارهای اجتماعی ختم شود و موجب سوء مصرف مواد شود. هم چنین سوء مصرف مواد واکنشی است به عدم پیوند بین فرد و جامعه و تضعیت وفاق اجتماعی در مورد هنجارهای مقبول اجتماعی.*نابرابری اجتماعی
از نظر تضادگرایان، سوء مصرف مواد واکنشی است به نابرابری موجود در نظام سرمایه داری. به عبارتی، افراد یک جامعه بیگانه از کار، دوستان و خانواده و هم چنین از جامعه و نهادهای آن به سوء مصرف مواد مخدر به عنوان ابزاری برای فرار از ستم و سرخوردگی ناشی از نابرابری روی می آورند(صدیق سروستانی، 1386: 198-201).*مدرسه
بی توجهی به نیازهای دانش آموزان، مدیریت نامناسب مدرسه، عدم وجود مربیان واقعی و آگاه به مسائل کودکان، نوجوانان و جوانان نیز می تواند از جمله عواملی باشد که باعث گرایش نوجوانان و جوانان به مواد مخدر شود.*رسانه های گروهی
عدم وجود یا کمبود برنامه ها، کتاب ها و مجله های آموزشی که مطابق با نیازهای کودکان، نوجوانان و جوانان باشد و یا وجود فیلم ها و مطبوعاتی که می توانند برای کودکان و نوجوانان مضر و منحرف کننده باشند، یکی دیگر از علل اعتیاد می باشد.*اوقات فراغت
عدم وجود یا کمبود امکانات و تجهیزات کافی برای گذراندن اوقات فراغت سالم و برعکس آن، یعنی مساعد بودن وجود تفریحات ناسالم و زیان بخش نیز یکی دیگر از عوامل مستعد کننده اعتیاد است(اکبری، 1385: 239و 238).*انتقام جویی
عده ای از معتادان دارای شخصیتی فرومایه هستند و در میان جامعه و حتی خانواده خویش ارزش و اعتباری ندارند. لذا در تلاش هستند تا افراد سالم را به اعتیاد بکشانند تا به این وسیله حقارت اجتماعی خویش را جبران کرده و به گمان خود از دیگران انتقام بگیرند(بابازاده، 1389 :6).*لذت بخش بودن مواد
مواد مخدر به چندین دلیل وسوسه انگیز است؛ اما یک دلیل که اغلب نادیده گرفته می شود، لذت بخشی آن است. تمایل به خوشی و لذت باعث می شود که مردم خطرناک بودن مواد مخدر را فراموش کنند و فریب این لذت موقت را بخورند(نایک، 1382: 25).*شجاعت
یکی دیگر از علل اعتیاد، نگاه افراد معتاد به مفهوم شجاعت است. شجاعت در نگاه اعتیادی یعنی زایل شدن عقل و قدرت تشخیص. در یکی از جلسات گروه درمانی از معتادان این سؤال مطرح شده که: زمانی را به یاد آورید که تصمیم به مصرف مواد مخدر گرفتید. چه عاملی مصرف شما را در آن زمان توجیه می کرد؟» تمامی آن ها به اتفاق احساس بزرگی و شجاعت ناشی از مصرف را عنوان کرده و گفتند که اگر مصرف نمی کردیم به ما لقب ترسو می دادند( کرد میرزا، 1387: 34).*خشونت جسمی و جنسی
برخی از بررسی ها حاکی از تأثیر خشونت جسمی و جنسی در گرایش به اعتیاد می باشد. به طور مثال، کلارک و همکارانش (CLARK ET AL- 1997) به دنبال بررسی نوجوانان مبتلا به اختلال مصرف الکل دریافتند که این عده میزان بسیار بالایی از سوء استفاده فیزیکی و جنسی را در طول زندگی خود تجربه کرده اند. هم چنین در تحقیق دیگری که توسط کِلپاتریک و همکاران (KILPARTIC ET AL -2000) بر روی نوجوانان مبتلا به اختلالات مصرف مواد انجام گرفت، آشکار شد احتمال این که آن ها آزار و حملات جنسی و جسمی را تجربه کرده باشند بیشتر از نوجوانان دیگر است(مددی و نوغانی، 1384 :60و 61).*ضعف در مهارت های زندگی
تارتر و همکاران(TARTEL ET AL -1995) داوز و همکاران(DAVES ET AL-1997) و بوتوین و همکاران(BOTVIN ET AL-1998) عوامل شناخته شده فردی مرتبط با سوء مصرف مواد را شامل: عزت نفس پایین، خویشتن داری ضعیف، خلق و خوی دشوار، بی کفایتی بین فردی، ضعف مهارت های مقابله ای اجتماعی، پذیرش رفتارها و نگرش های منحرف، نیاز به هیجان طلبی، افسردگی، وقایع استرس آور زندگی و اضطراب عنوان کردند. بری، مک کوئن و پاندینا(BRY, MC KOEN &PANDINA-1982) نیز مشخص کردند که هر چه تعداد زیادتری از همه عوامل فوق یک فرد را تحت تأثیر قرار دهد، احتمال بیش تری وجود دارد تا آن فرد به طرف سوء مصرف مواد کشیده شود(گلانتر و هارتل، 1386: 302، 304).*اختلالات روانی
پاندینا، جانسون و لابووی(PANDINA,JOHNSON&LABOUVIE-1992) متوجه شدند که عاطفه منفی که با پریشانی، عصبی بودن، تنش و بیش فعالی (ADHD) مشخص می شود، عاملی خطر زا برای مصرف الکل و مواد مخدر در نوجوانان است (گلانتر و هارتل1386: 43-47). سادوک و سادوک(2003) و رالف، تارتر، کرسیکیو و کورنلیوس (RALPH, TARTER, KIRISCI & CORNELIOUS-2003) نیز پی بردند که وجود بی ثباتی و کشمکش های دوران کودکی، عوامل ژنتیک، مشکلات تحصیلی و رفتاری، مصرف سیگار ویژگی های جمعیت شناختی، تکانش گری و هم ابتلایی با سایر اختلالات روان پزشکی از جمله اختلالات رفتاری برون گرایانه و درون گرایانه و مهار گسیختگی های عصبی رفتاری شامل اختلال بیش فعالی با کمبود توجه، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله جویانه از جمله عوامل خطر ساز سوء مصرف مواد در نوجوانان می باشند. بنابراین شروع زودرس مصرف مواد در مبتلایان به (ADHD)، به دلیل تمایل این بیماران به دریافت پاداش فوری، تنوع طلبی، ناتوانی در پرهیز از خطر و رفتارهای جستجوگر مواد توسط آن ها برای تحریک سیستم عصبی و افزایش موقتی در توجه و تمرکز قابل توجیه است. نتایج یک مطالعه(1385) دیگر نیز تأیید کرد که ارتباط میان (ADHD)و وابستگی به مواد وجود دارد و از آن جا که (ADHD) اختلالی درمان پذیر است و با مصرف داروهای محرک تا 75 درصد بهبودی در علائم و نشانه های این اختلال دیده می شود و خطر مصرف مواد در آینده کاهش می یابد، تشخیص و درمان زودرس می تواند به عنوان عامل مؤثری در کاهش مصرف مواد در نوجوانی و بزرگسالی به شمار آید(عابدی و همکاران، 1386: 228-230). از طرفی دیگر، نتایج یک بررسی موید آن است که جوانان مهم ترین علل مصرف مواد مخدر را مقابله با استرس، افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی و به عنوان راهکاری برای اداره عواطف و در برخی از موارد، حس کنجکاوی عنوان کرده اند(مویدنیا، 1388، 49).فقدان قوانین و مقررات جدی ضد مواد مخدر، وجود بازار مواد، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی، کمبود امکانات حمایتی، مشاوره ای و درمانی، توسعه صنعتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی، صفات شخصیتی مانند: ضد اجتماعی و پرخاشگر بودن، داشتن اعتماد به نفس پایین، فوبی یا ترس مرضی، موقعیت های مخاطره آمیز مانند ترک تحصیل (دفتر برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد:42و 43)، فشار بیش از حد بر روی نوجوانان و جوانان، کنترل اجتماعی ضعیف، جنگ و بی خانمانی، سیاست های استعماری دولت های خارجی و سرمایه داران بزرگ بین المللی نسبت به کشورهای در حال توسعه و تحت سلطه، ضعف دین داری (بیات، 1387، 38) فقر، گدایی، ولگردی، بحران های اقتصادی، تورم و گرسنگی، مهاجرت، آوارگی، تضاد و تعارض فرهنگی، بیکاری، سودجویی از طریق تهیه و فروش مواد مخدر، برخورد دائمی یا اتفاقی فرد و مشاهده وسایل و لوازم اعتیاد که باعث کنجکاوی و انگیزش آزمایش و خطا می شود، در دسترس بودن مواد مخدر، تجمل پرستی و رقابت های بیهوده (اکبری، 1385: 231-239)، انحرافات جنسی، ناپایداری عاطفی و احساسی، بی قراری، عدم اعتماد به محیط و آینده، احساس عدم توانایی، عقده حقارت، عدم رشد شخصیت، فرار از ناراحتی های فکری، عدم اطلاع از عواقب وخیم و خطرناک اعتیاد
(شامبیاتی، 1385 :154و 155)، طولانی شدن دوره بلوغ، وابستگی بیش از حد به خانواده، هویت سازی با بزرگسالان (احمدی، 1384: 148و 150)، ابتلاء به اختلال شخصیت وابسته (صدیق سروستانی، 1386: 199)، عملکرد ضعیف مدرسه، نهادینه نشدن هنجارهای آموزشی و عدم همانند سازی با قوانین و رسوم اخلاقی(گلانتر و هارتل، 1386: 302-304)، احساس بزرگ شدن، مقابله با فشار امتحان، مقابله با اذیت و آزار و بدرفتاریها، متناسب شدن اندام و بهتر شدن شکل ظاهری و نافرمانی و سرکشی از موارد مؤثر در گرایش به مواد مخدر و اعتیاد شناخته می شوند (نایک، 1382 :27-30).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.