اعتیاد از دریچه آمار

در دنیا تعداد 100 سازمان مجرمانه در کار قاچاق مواد مخدر فعال هستند. از این تعداد 28 سازمان به قاچاق کوکایین، ‌20 سازمان به قاچاق هرویین، 5 سازمان به توزیع حشیش و بقیه نیز به قاچاق سایر مواد مخدر می پردازند. مشهورترین
چهارشنبه، 9 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعتیاد از دریچه آمار
 اعتیاد از دریچه آمار

نویسنده: محمد کاوه




 

در دنیا تعداد 100 سازمان مجرمانه در کار قاچاق مواد مخدر فعال هستند. از این تعداد 28 سازمان به قاچاق کوکایین، ‌20 سازمان به قاچاق هرویین، 5 سازمان به توزیع حشیش و بقیه نیز به قاچاق سایر مواد مخدر می پردازند. مشهورترین سازمان های مجرمانه فراملی عبارتند از: مافیای سیسیلی که نفوذ زیادی در دنیا دارد؛ کارتل های کلمبیایی، ‌تریادهای چینی(رحمدل، 1386: 109-111)، یاکوزای ژاپنی که گفته می شود 165 هزار عضو دارد (اسعدی، 1388 :21-18)، گروه خونسا در برمه و گروه های مجرمانه جامائیکایی و بولیویایی. این سازمان های مجرمانه دارای انواع و اقسام سلاح ها از قبیل: هواپیما، ‌توپ و تانک هستند و از ارتش مجهزی برخوردارند(رحمدل، 1386 :109-111). در اثر فعالیت گسترده همین سازمان های فراملی است که بررسی های انجام شده در جوامع پیشرفته و رو به رشد، ‌گویای افزایش مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر می باشد. به طور مثال، بر اساس اعلام مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های(CENTERS FOR DISEASE CONTROL AND PREVENTION- 2002) در یک بررسی که بر روی نوجوانان و جوانان آمریکایی در سال های 1991 تا 1999 انجام شده، ‌بررسی ها نشان داده اند که رفتارهای پرخطر جنسی و مصرف تنباکو، ‌الکل و مواد افزایش یافته است(باریکانی، ‌1387 :192و 193). مطالعات دو مؤسسه آمریکایی (NHSDA)و (SAMHSA) نیز گویای آن است که 90 درصد نوجوانان سنین 12 تا 17 سال و بیشتر از 80 درصد زندانیان در سال 1999 مواد مخدر مصرف کرده اند (آشوری، 1382: 446). دانشمندانی چون موسکات و جونز(MUSCAT & JONES- 1999) هم نشان دادند که بین 5 تا 70 درصد جمعیت زندانیان سراسر اروپا افرادی هستند که مواد مخدر مصرف می کرده اند و به مصرف مواد در زندان ادامه می دهند. علاوه بر این، ‌تحقیقات هارل(HAREL- 2001) نیز نشان داد زندانیانی که مواد افیونی مصرف می کنند 4تا 6 برابر بیش تر مرتکب جرم می شوند. هم چنین لِویس (LEWIS)اعلام کرده است که در آمریکا، ‌هر 20 ثانیه یک نفر به خاطر ارتکاب جرایم مرتبط با مواد مخدر دستگیر می شود و تا 31 دسامبر 1999 بیش از 450 هزار نفر به خاطر این جرایم زندانی شده اند (محمدی‌، 1385). از طرفی، ‌آمارها نشان می دهند که در سال 2004 حدود 9 درصد از سال آخری های دبیرستان های آمریکا از ویکودین(VICIDIN) 5 درصد آن ها از اِکسی کُنتین (EXY CONTIN) و 5 درصد از پسرها نیز از استروییدها استفاده کرده اند (برگر، 1388 :517). تحلیل های دراز مدت اداره مواد مخدر و جنایت سازمان ملل (UNODC) بازار مواد مخدر حاکی از آن است که در سال 2002 عواید حاصل از فروش تریاک رقمی معادل 1/2 بیلیون دلار بوده است(کرویتزمن، ‌1386: ‌124). اما در سطح جهان، ‌دفتر پیشگیری از جرم و کنترل مواد سازمان ملل (UNODCCP-2005)شمار مصرف کنندگان مواد را در بین جمعیت 15 تا 64 ساله، معادل 200 میلیون نفر یا 5 درصد کل جمعیت برآورد کرده است که از این تعداد، 16 میلیون نفر یعنی حدود 4 درصد، ‌مصرف کننده مواد افیونی و از بین این افراد، 11 میلیون نفر مصرف کننده هرویین برآورد شده اند (دباغی و همکاران، 1386: ‌367). بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر (1382) نیز تقریباً 3/4 درصد کل جمعیت جهان و 4/7 درصد جمعیت 15 سال به بالای جهان مواد مخدر مصرف می کنند که شایع ترین ماده مخدر مصرفی حشیش است و بیش از 160 میلیون مصرف کننده دارد (صدیق سروستانی‌، 1386: 192-195). اما در خصوص اعتیاد و تعداد معتادان ایرانی آمارهای دقیقی در دست نیست و آمارهای ارایه شده نیز گاهی با هم متناقض می باشند. به طور مثال، ‌یکی از آمارها نشان می دهد که 1 میلیون و 200 هزار معتاد قطعی و 800 هزار نفر معتاد تفننی وجود دارد که عمدتاً‌ اعتیاد به تریاک دارند و در مجموع از درآمد سرانه کشور 3500 میلیارد تومان برای مبارزه با اعتیاد آن ها هزینه می شود. هم چنین در سال 1382 بین 750 تا 1050 تُن مواد مخدر در داخل کشور مصرف شده است و میانگین سنی مصرف کنندگان نیز بین 31 تا 34 سال بوده است (هاشمی، 1383: 51و 50). این در حالی است که برخی از آمارها حاکی از آن است که بین 7تا 8 میلیون نفر در ایران مواد مخدر مصرف می کنند که هنوز شناسایی نشده اند (اصولی، 1388: 3). هم چنین طبق آمار وزارت کشور (1382)، طی سال های 1375 تا 1381 تعداد معتادان کشور نزدیک به 2 برابر شده است و 74 درصد از کسانی که در سال 1381 در ارتباط با مواد مخدر در زندان بوده اند، بین 19تا 39 سال سن داشته اند (صدیق سروستانی، 1386: ‌192-195).
بررسی جامعی که در آمریکا انجام شده است نشان می دهد که 2/4 درصد نوجوانان 12 تا 14 ساله بیش از اندازه از مشروبات الکلی استفاده می کنند تا جایی که 82 درصد آنان مست می کنند (بیگلان و همکاران، 1387: 8). هم چنین در آمریکا (1998) هزینه های مربوط به استفاده از مشروبات الکلی 29 میلیارد دلار و هزینه های مربوط به مصرف کوکایین و هروئین برابر با 21/7 میلیارد دلار تخمین زده شده و هزینه رفتارهای جنسی مخاطره آمیز نیز برابر با 48 میلیارد دلار بوده است. هزینه های مربوط به سیگار کشیدن نوجوانان در همین سال نیز رقم 79 میلیارد دلار را نشان می دهد. علاوه بر این، ‌هزینه اتلاف وقت برای سیگار کشیدن نوجوانان در سنین 12 تا 20 سال برابر 1/8 میلیارد دلار بوده است (همان، 20). مطالعات جانستون، اومالی و بَچمن (JOHNSTON,OMALLEY&BACKMAN-1998) حاکی از آن بود که از تعداد دانش جویان مورد بررسی، 82/4 درصد الکل، 43/6 درصد سیگار، 31/6 درصد حشیش و 1/6 درصد در یک سال اخیر کوکایین مصرف کرده اند. رضایی، ‌نبئی و رزاقی(1377) نیز در بررسی 1267 دانش جو و فارغ التحصیل دوره کارشناسی از 12 دانشگاه کشور، ‌مصرف سیگار را در 19 درصد دانش جویان مورد بررسی گزارش کرده اند که 26 درصد آن ها اعلام کردند دست کم برای یک بار یکی از مواد حشیش، ‌تریاک، شیره، هرویین، الکل، آمفتامین و ال. اس. دی را مصرف کرده اند. در این میان، 17 درصد از افراد یاد شده این مواد را برای تفنن و 5 درصد، ‌مواد را به صورت حرفه ای مصرف کرده بودند. هم چنین کرد میرزا، ‌آزاد و اسکندری(1382) در بررسی خود که بر روی دانش جویان رشته پزشکی، هنر، فنی مهندسی و علوم انسانی در سطح دانشگاه های تهران انجام دادند، ‌گزارش کردند که در 16 درصد دانش جویان رشته هنر، 9 درصد دانش جویان رشته علوم انسانی، 6 درصد دانش جویان رشته های فنی مهندسی و 5 درصد دانش جویان رشته پزشکی، ‌مصرف مواد مشاهده شده است(طارمیان و همکاران، 1386 :336). نتایج یک مطالعه توسط آیت الهی، ‌محمد پور اصل و راجی فرد(1383) نیز بر روی دانش آموزان دبیرستانی شیراز نشان داد که 32 درصد از آنها تجربه مصرف الکل و 2/1 درصد هم تجربه مصرف مواد مخدر را داشته اند ضیاء الدینی، زارع زاده و حشمتی (1385) نیز نشان دادند که 26/5 درصد پسران و 17/5 درصد دختران سال آخر دبیرستانی کرمان، ‌سابقه مصرف دست کم یک بار مواد را داشته اند (جباری بیرامی و همکاران، 1387: 351). هم چنین سراج زاده(1383) در پژوهش خود بر روی 5231 دانش جو از 21 دانشگاه زیر پوشش وزارت علوم دریافت که 21 درصد آنها، ‌تنها 1 یا 2 بار سیگار کشیده اند و 12 درصد در زمان اجرای پژوهش سیگار می کشیده اند. در عین حال‌، 20 درصد دانش جویان اظهار داشته اند دست کم یک بار نوشیدنی های الکلی را در طول زندگی مصرف کرده اند و 10 درصد نیز اعلام کرده اند که دست کم 1 بار تریاک کشیده اند و پس از تریاک، حشیش، شیره و سوخته بیشتر مصرف شده است. تحقیق دیگری بر روی 2997 دانش جوی مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران، امیرکبیر، علامه طباطبایی، هنر، علم و صنعت و تربیت معلم(1385) نشان داد که 33/9 درصد دانش جویان در طول زندگی خود قلیان کشیده و یا می کشند. هم چنین 24/2 درصد سیگار، 17 درصد نوشیدنی های الکلی، 2/3 درصد تریاک و 2/2 درصد هرویین و کراک را تجربه کرده اند. مصرف سیگار در طول زندگی در بین دانش جویان پسر با 39/6 درصد بیشتر از دانشجویان دختر با 14/8 درصد بوده است. میزان مصرف قلیان در دانش جویان پسر نیز 50/1 درصد بوده که نسبت به دختران با 24/2 درصد بیشتر می باشد. این تحقیق نشان داد که درصد بیشتری از دانش جویان غیرخوابگاهی در مقایسه با دانش جویان ساکن خوابگاه، قلیان، ‌نوشیدنی های الکلی و قرص های اکستاسی مصرف کرده اند و دانش جویان خوابگاهی بیش از دانش جویان غیر خوابگاهی تریاک مصرف کرده اند. علاوه بر این، یافته ها گویای شیوع نسبتاً پایین مواد سنگین مانند: حشیش، اکستاسی، تریاک، ‌هرویین‌ کراک و شیشه و شیوع بالای مواد سبک هم چون: قلیان سیگار، و مشروبات الکلی بود(طارمیان و همکاران، ‌1386 :336-340). مطالعات طالبان (1378)، سراج زاده و جواهری(1382) و رحیمی موقر و سهیمی ایزدیان(1384) حاکی از آن است که در بین جوانان صورت های تفریحی مصرف مشروبات الکلی بیش از سایر مواد مخدر است (سراج زاده و فیضی، ‌1386 :82).
از لحاظ جنسیت نیز آمار کلی معتادان شامل 95 درصد مرد و 5 درصد زن می باشد که 73 درصد از زنان و مردان معتاد‌، متأهل و بیشتر آن ها بی سواد و کم سواد هستند (ضیغمی، ‌1387: 21). در خصوص نوع مواد مصرفی نیز بر اساس یک بررسی‌، داروهای توهم زا نظیر: ال. اس. دی. ماری جوانا و حشیش، داروهای تحریک کننده مانند: نیکوتین، ‌قرص های محرک از نوع آمفتامین ها و داروهای آرام بخش وخواب آور در مقایسه با مواد مخدر افیونی که شامل: تریاک و مشتقات آن می شود. در بین جوانان شیوع بیشتری دارد(احمدی‌، 1384: 150). مطالعه ای دیگر نشان می دهد که 26 درصد کل معتادان کشور اعتیاد سخت به کراک دارند. 33 درصد آن ها اعتیاد خود را از منزل دوستان و 18 درصد از منزل شخصی آغاز کرده اند‌، که این امر نیز لزوم هر چه بیشتر نظارت خانواده ها را بر روابط دوستانه فرزندانشان بیان می کند. هم چنین 1/1 درصد کل معتادان کشور، اعتیاد سخت خود را از مصرف خودسرانه قرص های اعتیادآور نظیر: ترامادول و دیازپام آغاز کرده و به این قرص ها اعتیاد بسیار شدید پیدا کرده اند که این موضوع لزوم نظارت هر چه بیشتر بر مصرف خودسرانه قرص های اعتیادآور در کشور و هم چنین ضرورت کنترل هر چه بیشتر داروخانه در این زمینه و توجه به ارایه این داروها فقط با تجویز پزشک متخصص را گوشزد می کند. همین بررسی نشان داده است که در مجموع، تنها 15/3 درصد کل معتادان کشور مصرف سیگار ندارند و این نکته، ارتباط تنگاتنگ میان مصرف مواد مخدر و مواد دخانی را می رساند (هفته نامه سلامت، ‌ش179). از طرفی؛ بر اساس تحقیقات انجام شده در مرکز تحقیقات سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی، 7/3 درصد از معتادان در مشاغل دولتی و 40 درصد در شغل آزاد فعالیت دارند که از این میان، 9 درصد اعلام کرده اند که اعتیاد، عامل اصلی بیکاری آن ها بوده است. نتایج همین پژوهش نشان می دهد که بیش از 30 درصد از معتادان ایرانی مدرک بالای دیپلم دارند(روزنامه همشهری، ش 4790 :5). در مورد ویژگی های روانی، اجتماعی زنان معتاد به مواد مخدر، نتایج یک بررسی نشان می دهد که حدود 70 درصد معتادان زن، ‌کمتر از 34 سال سن دارند، ‌که بیشتر این زنان عامل اصلی گرایش خود به اعتیاد را ناراحتی های روانی عنوان کرده اند. حدود 48 درصد از این زنان نیز اولین بار از تریاک استفاده کرده اند و مصرف هروئین در درجه دوم قرار دارد. هم چنین حدود 10 درصد آن ها بی سواد و 40 درصدشان توسط همسرانشان معتاد شده اند. حدود 60 درصد زنان معتاد نیز عدم موفقیت در ترک اعتیاد را ناراحتی های روانی و جسمانی دانسته اند و 65 درصد به خاطر تسکین دردها و درمان خود از مواد مخدر استفاده کرده اند(حاجی عسگر، 1387: 153). بر اساس آمار ماهیانه سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور نیز تا شهریور ماه سال 1380، ‌آمار زندانیان زن مرتبط با مواد مخدر 3655 نفر بوده که 37 نفر از آن ها زیر 18 سال سن داشته اند (محمدی اصل، 1384: 36).
از نظر پیشگیری و مبارزه، به جرأت می توان ادعا کرد که ایران در زمینه کشف مواد افیونی رتبه اول جهان را دارد، به طوری که در 6 ماهه نخست سال 1387 بیش از 600 تُن انواع مواد مخدر در کشور کشف شده که این مقدار بیش از نیمی از کشفیات مواد مخدر در کل جهان بوده است (ضیغمی، 1387: 21). هم چنین طی ده ماهه اول سال 1387، ‌مجموعاً 74 باند مخوف تهیه و توزیع مواد مخدر در استان تهران شناسایی و 16 تن مواد مخدر از آن ها کشف و ضبط شده است که عمده کشفیات مأموران اداره مبارزه با مواد مخدر استان تهران از نوع مرفین، ‌شیشه و تریاک بوده است (روزنامه جام جم، ش2480). به طور کلی، تا سال 1388 بیش از 5 هزار تُن مواد مخدر کشف و بعد از انقلاب 5 میلیون نفر دستگیر و 3 میلیون و 600 هزار نفر در رابطه با مواد مخدر وارد زندان شده اند( روزنامه اعتماد، ‌ش2123 :10). از طرفی، تقدیم بیش از 3300 شهید و هزاران جانباز تا سال 1383 در این مبارزه نشانه عزم راسخ ایران در امر مبارزه با مواد می باشد (هاشمی، 1383: 120).
از منظر درمانی نیز تا سال 1387 تعداد 92 کانون و 100 خانه بهبودی به منظور بازپروری و ترک اعتیاد در ایران تأسیس شده و در حال حاضر نیز 120 هزار نفر عضو کانون های «تولد دوباره» هستند (خبرنامه آسیب پنهان، 1387). البته میزان ماندگاری معتادان در درمان تا مرحله بهبودی، در ایران حدود 20 درصد است و 80 درصد معتادانی که تحت درمان قرار می گیرند، دوباره به اعتیاد بر می گردند. این در حالی است که میزان ماندگاری درمان اعتیاد در بهترین کشورها از 35 درصد تجاوز نمی کند؛ که این آمار نیز در کشورهای محدودی از جمله: سوییس، انگلستان و استرالیا وجود دارد و در اغلب کشورها، میزان ماندگاری، در درمان اعتیاد حتی پایین تر از 20 درصد است (روزنامه جام جم، ‌ش 2513 :17). پژوهشی(1382) در شهر ساوه نشان داده است که آموزش بهداشت از طریق مدل اعتقاد بهداشتی با هدف پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر می تواند باعث ارتقای آگاهی و ایجاد نگرش مثبت در افراد شود و در پیشگیری اولیه از سوء مصرف مواد مخدر یک استراتژی با هزینه اثر بخشی خوب باشد (ابوالفتحی، 1382). مطالعه ترقی و همکاران (1383) در تبریز نیز نشان داد که مداخلات کاهش زیان، ‌به بهبود وضعیت معتادان درون زندان کمک می کند. هم چنین تحقیقات مرتضوی و سرتیپی (1384) در معتادان تزریقی شهرستان سراوان بیان گر آن بوده که توزیع بسته های زیان کاهی (مخدر، سرنگ، ‌پنبه الکل و کاندوم) به همراه مشاوره، منجر به عدم تزریق مشترک در 100 درصد موارد شده است (اسماعیلی، ‌1387: 112-117). علاوه بر این، ‌ثقه الاسلام و همکاران (1382) نشان دادند که رویکرد شناختی رفتاری نقش پراهمیتی در کاهش میزان افسردگی معتادان داشته و مداخلات روان شناختی توانسته است از طریق کاهش افسردگی، شناخت بیماران را تغییر دهد. برخی مطالعات (1385) دیگر نیز نشان می دهد که مداخلات روان شناختی با رویکرد شناختی رفتاری کاهش معناداری در شدت علائم افسردگی در معتادان ساکن مراکز اجتماع درمان مدار دارد و از این طریق می توان خطر عود مصرف را که همان احساس افسردگی است برطرف کرده و موفقیت بیش تری در جهت رهایی از اعتیاد به دست آورد. این یافته ها با نتایج مطالعات سایمونز و همکاران(SIMONS ET AL-1986) الکین و همکاران(ELKIN ET AL-1989) نیز هم سو می باشد (کرمی کتکی و جعفری، ‌1387 :55و 65). از سوی دیگر، نتایج بررسی «تأثیر درمان نگهدارنده متادون بر سلامت روانی بیماران، از همان ماه نخست مصرف متادون آغاز و تا پایان درمان، ‌حفظ می شود هم چنین این پژوهش استفاده از درمان نگهدارنده متادون (MMT) در درمان معتادان و تأثیر مثبت آن بر سلامت روانی آن ها را نشان داد (عارف نسب و همکاران، ‌1386: 43). یک مطالعه (1387) دیگر هم حاکی از آن است که اقدامات کاهش زیان در زندان های استان تهران(ارزیابی درمان با متادون) منجر به ارتقای سلامت در ابعاد عملکرد فیزیکی و بدنی، ‌سلامت روان وعمومی‌، شادابی و عملکرد اجتماعی شده است (اسماعیلی، ‌1387: ‌112-117).
از نظر سبب شناسی، برخی از تحقیقات مانند مطالعات بچمن، وازورث، ‌اُمالی، جانستون و اسکونبرگ (BACHMAN,WADSWORTH,O'MALLEY,JOHNSTON & SCHULENBERG-1997)حاکی از آن است که کودکان هنگام انتقال از یک دوره رشد به دوره ای دیگر بیش تر در معرض خطر سوء مصرف مواد قرار دارند. اولین دوره انتقال عمده برای کودکان، ‌هنگامی است که محیط امن خانه را ترک می کنند و وارد مدرسه می شوند. آن ها هنگامی که از مدرسه ابتدایی به مدرسه راهنمایی یا دبیرستان راه می یابند، ‌اغلب با چالش های اجتماعی از جمله: آموختن همراهی با گروهی گسترده از هم سالان رو به رو می شوند. در این مرحله، یعنی شروع نوجوانی، بچه ها برای اولین بار با مصرف مواد مخدر رو به رو شده و سپس هنگامی که وارد دبیرستان می شوند، با مشکلات اجتماعی ـ روانی آموزشی برخورد می کنند که به همان اندازه که این چالش ها آن ها را برای آینده آماده می کند، ‌می تواند به مصرف انواع مواد مخدر نیز منجر شود. حتی زمانی که جوانان به دانشگاه می روند، ‌ازدواج می کنند و یا مشغول به کار می شوند، مجدداً با خطرات تازه مربوط به سوء مصرف مواد در دوره بزرگسالی مواجه می باشند (گلانتر و هارتل، 1386 :302-304). در تحقیقی (1989) نیز که در 33شهر از کشور هندوستان انجام شد این نتایج به دست آمد که بیش ترین عوامل شایع مؤثر در مصرف مواد مخدر، نامناسب بودن محیط خانواده، ‌فشارهای گروه هم سالان، کنجکاوی، ‌بیکاری، فقر و تنش های مربوط به شیوه های زندگی مدرن بوده است. از طرفی، کلاته جاری و فرهادی (1383) به این نتیجه رسیدند که عزت نفس ضعیف، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های زندگی با سوء مصرف مواد مخدر ارتباط مستقیم دارند. برخی عوامل تحصیلی نیز می توانند در ابتلای جوانان و نوجوانان به اعتیاد مؤثر واقع شوند. نتایج یک تحقیق دیگر، ‌حاکی از آن است که مصرف مواد مخدر در جوانان، همبستگی منفی با ارتباط بین والدین و فرزندان دارد. به این معنا که خوب بودن کیفیت رابطه جوانان با والدینشان بهترین عامل حفظ کننده آن ها در برابر اعتیاد است. در کشور پرو، ‌مطالعه ای در این زمینه انجام شد و یافته ها نشان داد که بهترین ضامن حفاظت جوانان در برابر اعتیاد، ‌وجود ساختار عاطفی و حمایتی منسجم در خانواده و جامعه است(مویدنیا، ‌1388 :49). در مورد زنان، ‌بام و گرانبرگ(BAUM & GRUNBERG-1991) به این نتیجه رسیدند که مبادرت زنان به کشیدن سیگار و مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، در واقع رفتارهایی هستند که آن ها برای سازگاری با شرایط بر می گزینند. تفاوت های جنسیتی در بروز رفتارهای مذکور احتمالاً در ارتباط با تفاوت هایی است که زن و مرد در ادراک فشار روانی یا در انگیزه های آنان برای تنظیم خلق خویش از راه مصرف مواد مخدر، ‌الکل و سیگار دارند. بنابراین احتمال این که زنان با انگیزه مقابله با فشار روانی به مصرف انواع مواد مخدر روی بیاورند بیش تر است؛ یا این که گرایش به رفتار های ناسالمی پیدا کنند که در نهایت آن ها را به دام اعتیاد می اندازد(گلانتر و هارتل، 1386: 284). از طرفی، مطالعات کستن، آنتون و رانزاویل (KOSTEN, ANTON & ROUNSAVILLE- 1992) نشان داد که نرخ سوء مصرف مواد در میان والدین و خواهر و برادرهای سوء مصرف کننده کوکایین بسیار بالاست؛ که این یافته، نه تنها دخالت عوامل ژنتیکی را در سوء مصرف مواد نشان می دهد، ‌بلکه به وجود یک رابطه ژنتیکی میان سوء مصرف مواد و الکلیسم و برخی آسیب های روانی دیگر اشاره دارد. مری کانگاس و همکارانش (1998) هم دریافتند که خطر بروز اختلال سوء مصرف مواد در میان وابستگان درجه اول افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد در مقایسه با دیگران 8 برابر بیش تر است (همان، ‌ 53و 54). نتیجه یک مطالعه در دانشگاه علامه طباطبایی نیز نشان می دهد که 72 درصد از خویشاوندان فرد معتاد، ‌مصرف مواد مخدر را عملی ضد ارزشی نمی شناسند؛ بنابراین کنترلی نیز اِعمال نمی کنند (پارسا، 1388 :27).
از سوی دیگر، بررسی های مک کاسکار و براون(MC CUSKER & BROWN- 1991) همبستگی مثبت بین شدت ولع مصرف و روان نژندی و درون گرایی در معتادان به الکل را نشان داده است. ارتباط بین روان نژندی و تکانش گری با ولع مصرف در معتادان افیونی توسط پاول، برادلی وگری(POWELL, BRADLY & GRAY- 1992) و ارتباط بین زیر ساخت های شخصیتی و ولع مصرف در زنان مصرف کننده الکل و کوکایین توسط زیبرمن، تاوارس و ال گوبالی(ZILBERMAN, TAVARES & EL- GUEBALY- 2003) نیز تأیید شده اند. هم چنین پژوهش های چایلدرس، ‌اِهِرمن، ‌روزِنش، ‌روبینز و اُبراین(CHILDERSS, EHRMAN. ROSENSH, ROBBINS & O'BRIEN- 1992) نشان داده اند که نشانه های محیطی مربوط به مواد، می توانند به ایجاد ولع مصرف در معتادان بیانجامند و اوانتر، ‌مارگولین، ‌کاستن و کونی (AVANTZ, MARGOLIN, KOSTEN & COONEY- 1995) ثابت کردند که حدود 33 درصد مصرف کنندگان کوکایین نسبت به نشانه های ایجاد کننده ولع مصرف مواد پاسخ گو نیستند. در یک بررسی دیگر تحت عنوان «ارتباط شاخص های تکانش گری و رفتارهای مخاطره جویانه با شدت ولع مصرف در گروه های مختلف معتادان به مواد افیونی» این نتیجه به دست آمد که مصرف کنندگان کراک کمترین میانگین سنی و مدت اعتیاد و بالاترین گزارش ولع مصرف را داشته اند؛ اما مصرف کنندگان هرویین، بالاترین میزان افسردگی، طولانی ترین دوره اعتیاد، بیش ترین سابقه زندانی شدن، بالاترین تعداد مراجعه برای درمان و بیش ترین مشکلات قانونی، ‌خانوادگی و روان پزشکی را داشته اند. هم چنین مصرف کنندگان تریاک بالاترین میانگین سنی و میزان تحصیلات، بالاترین سن شروع، کم ترین سابقه زندانی و مشکلات قانونی و کم ترین شدت ولع مصرف را کسب کرده اند (مکری و همکاران، ‌1387 :259-270). علاوه بر این ها، ‌اِلمان، ‌کارلس گودت و گاستفرند(ELMAN, KARLSGODT & GASTFRIEND-2001) پی بردند که عوامل جمعیت شناختی مانند: سن، ‌جنسیت، ‌میزان تحصیلات، ‌نوع ماده مصرفی، ‌روش مصرف و سابقه درمان قبلی می توانند بر شدت ولع مصرف و به دنبال آن موفقیت درمان تأثیر بگذارند. هم چنین زنان مصرف کننده کوکایین نسبت به مردانی که همین ماده را مصرف می کنند، ‌ولع مصرف بالاتر و تمایل بیشتر برای مصرف در طول درمان نشان می دهند. تحقیقات فاکس، ‌تالیه، ‌مالیسون، ‌اندرسون و کریک(FOX, TALIH, MALISON & KREEK- 2005) نیز نشان داده است که مدت طولانی تر مصرف در معتادان به کوکایین، ‌با تجربه ولع مصرف بیشتر همراه است. افزون بر این، ‌بررسی های انجام شده در ایران در زمینه «بررسی نشانه های تصویری القاء کننده ولع مصرف در معتادان تزریقی هرویین»، ‌حاکی از آن است که از میان نشانه های احتمالی ایجاد کننده ولع مصرف در افراد یاد شده، ‌داروی بسته بندی شده یا آماده مصرف، ‌سرنگ با سوزن بدون سرپوش به ویژه در شرایط پر شده از مواد، ‌مراحل تهیه ماده تزریقی و تصاویر عمل تزریق تأثیر گذارترین شاخص های تصویری القاء کننده ولع مصرف می باشند(همان، ‌299و 300). در همین رابطه، نتیجه مطالعه ای که بر روی 175 معتاد به مواد افیونی در 5 گروه: تزریق هرویین، کشیدن هرویین، استنشاق هرویین، ‌کشیدن و خوردن تریاک و کشیدن کراک انجام شد، ‌نشان داد که میانگین نمرات ولع مصرف القاء شده به وسیله آزمون ها در گروه آزمودنی های مصرف کننده کشیدنی کراک و مصرف کننده تزریقی هرویین، ‌به میزان معناداری بالاتر از ولع مصرف در دو گروه مصرف کننده تریاک است. هم چنین سن شروع مصرف در مصرف کنندگان کراک به صورت کشیدن، کمتر از دو گروه مصرف کنندگان تریاک و طول دوره اعتیاد مصرف کنندگان کراک به صورت کشیدن، کمتر از طول دوره اعتیاد مصرف کنندگان خوراکی تریاک و استنشاقی هرویین بوده است و هزینه مصرف روزانه کراک و هرویین تزریقی بیش از دو گروه مصرف کننده تریاک بود(اختیاری و همکاران، 1387 :343و 337). درباره نقش ویژگی های شخصیتی مانند:تکانش گری، ‌هیجان جویی و پرخاشگری بر رفتار اعتیادی نیز بررسی های زیادی از سوی محققان انجام شده است. به طور مثال بررسی های بارنس، ‌موری، ‌پاتون، بنتلر و آندرسون(BARNES, MURRAY, PATTON, BENTLER & ANDERSON- 2000)و بال (BALL-2004) گویای آن هستند که ویژگی های شخصیتی در شروع، ‌گسترش و تداوم وابستگی به مواد نقش دارند. نتیجه یک مطالعه در خصوص مقایسه ویژگی ها و اختلالات شخصیت و راهبردهای مقابله ای معتادان خود معرف و گروه بهنجار نیز نشان داده است که معتادان در برابر استرس و مشکلات زندگی الگوهای مقابله و حل مسئله غیر سازنده ای را به کار می برند و سرانجام این که ویژگی های شخصیتی ناسالم در آن ها بیشتر دیده می شود. لذا درمان گرانی که به درمان معتادان می پردازند لازم است که یک ارزیابی شخصیتی گسترده از معتادان به عمل بیاورند و سازه های شخصیتی مختل در فرد معتاد را شناسایی کرده و در کنار درمان دارویی، به درمان اختلالات شخصیتی و آموزش راهبردهای مقابله ای سازنده و کارآمد آنان نیز اقدام کنند(بخشی پور رودسری و همکاران، 1387 :290-296). سرانجام کاروِر، ‌شییر و وینتراب(CARVER, SCHEIRE & WEINTRAUB- 1989) کوپر، راسل، اسکینز و ویندل(COOPER, RUSSELL, SKINNER & WINDLE- 1992) و سینها(SENNA- 2001) به این نتیجه رسیدند که افراد معتاد، مصرف مواد را به عنوان یک راهبرد مقابله ای اجتنابی، منفی و ناکارآمد برای کاهش مشکلات خود به کار می گیرند(دلاورپور و همکاران، ‌1387 :312).
یافته های یک طرح ملی که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(1381) انجام شده است نشان می دهد که 26/1 درصد مردم تهران، اهمیت معضل اعتیاد را «کاملاً مهم و جدی»و 41/9 درصد نیز آن را «خیلی زیاد»عنوان کرده اند (تاجیک، ‌1383: 160).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.