اندکی پیش از مسیحیت و پس از آن
1- صدوقیان |
مقصود ما در این جا آن نیست که از فرقه های یهودی که پس از بازگشت از اسارت تا زمان ظهور مسیح پدید آمدند سخن بگوییم؛ زیرا این موضوع خارج از هدف بحث فعلی ماست، بلکه منظور اشاره ای اجمالی به این فرقه هاست در حدی که نیاز ما را در زمینه ی موضوع بحث برآورد.
اینها فرقه هایی هستند که دارای نفوذ بودند و نام آنها بارها در انجیل آمده است. قدرت تأثیر این فرقه ها موجب شد که برخی چیزها به پس از روزگار مسیح منتقل شوند و زمانی دراز باقی بمانند.
1- صدوقیان:
این فرقه را احتمالاً بدان سبب صدوقیان می گویند که نخستین پیشوای آنها «صدوق» یا «صادوق» بود. درباره ی زمان پیدایش این فرقه اختلاف است اما نظری که زمان ظهور این فرقه را دوره ی جانشینان اسکندر می داند ترجیح دارد. یهودیها روزگاری تحت حاکمیت بطالسه ی مصر بودند و مدتی زیر حکومت سلوکیهای سوریه. آنها از تمامی این حکومت ها عذابی را چشیدند که مستحق آن بودند. نکته ی قابل توجه در این فرقه - که از طبقه ی کاهنان و برخی کاتبان و نیز یهودیان متمایل به آشتی و سازش با رومیها تشکیل می شد عقاید و گرایشهای آن است:اولاً: صدوقیان هیچ یک از گفته های مشایخ و کاتبان را که خارج از وحی مدون در اسفار تورات بود، قبول نداشتند. آنها در انجمن سنهدرین نمایندگانی داشتند که کمتر از بیست عضو ( از هفتاد عضو) بود.
ثانیاً: صدوقیان از اسفار تورات به اسفار پنجگانه ی موسی ایمان داشتند. آن ها از این لحاظ با «سامریان» در یک ردیف هستند؛ زیرا هر دوی آنها تنها اسفار پنجگانه ی موسی را قبول دارند.
ثالثاً: صدوقیان به رستاخیر و قیامت اعتقاد نداشتند و زندگی را منحصر به همین حیات دنیوی می دانستند. جاودانگی روح در نظر آنان یک عقیده ی بی اساس بود. به وجود فرشتگان نیز اعتقادی نداشتند. می گفتند انسان آزاد و مختار و خالق افعال خویش است. اگر این عقاید را دقیقاً تجزیه و تحلیل کنیم روشن می شود که صدوقیان مقدار زیادی از آنها را بر پایه ی فلسفه ی اپیکور یونانی بنا کرده اند. اپیکور لذت را اساس خوشبختی انسان و معیار اخلاق می دانست.
این فلسفه بعدها دچار انحطاط شد تا جایی که پای شهوات و تمایلات جسمی به آن باز شد. یوسفوس، مورخ نامدار یهود در قرن اول بعد از میلاد، معاصر صدوقیان بود. صدوقیان گرچه شمار اندکی را تشکیل می دادند، اما مردمانی ثروتمند، مرفه و در جامعه سرشناس بودند. تقریباً نه قرن بعد، از این فرقه فرقه ی دیگری در بغداد روزگار عباسی رویید به نام قرّائیم. (1) اینها به تلمود اعتقاد ندارند. هم اکنون در اسرائیل- بخش اشغالی فلسطین- گروهی از این فرقه وجود دارند که از لحاظ تعصب نسبت به آیینهای دینی و روز سبت (شنبه) شهره اند و هر از چند گاهی مطبوعات درباره ی آنها خبرهایی را به چاپ می رسانند که بیش از پیش امور سیاسی و اعتقادی آنها را روشن می سازند.
2 - فریسیان:
اینها نقطه ی مقابل صدوقیان هستند. شمارشان بسیار بود و بیشتر کرسیهای سنهدرین را در اختیار داشتند. اکثر علمای یهود از این فرقه و قسمت اعظم «کاتبان» به آنها وابسته بودند. علاوه بر تورات، مطالب خارج از دایره ی وحی را نیز قبول داشتند و دلیل فراوانی اساطیر و افسانه ها در بین اینها همین نکته است. فریسیان با افتخار خود را حافظ شریعت موسی می دانستند و در این زمینه به نحو افراط آمیزی تقیّد و تعصب نشان می دادند، تا جایی که در رفتار روزمره و نشست و برخاستهای خود و سایر کارهایی که انجام می دادند غرق در مظاهر نادرست شدند. قشریگری و پایبندی به ظواهر چنان آنان را در خود غرق کرد که دل و دیده ی آنها کور شد. حضرت مسیح از دست اینها رنجها کشید که داستان آن در اناجیل به تفصیل آمده است. آن حضرت از این عده بارها با صفت «ریاکاران» یاد نموده و به گورهای گچی مانندشان کرده است. با این حال، رنجی که عیسی از صدوقیان کشید کمتر از رنجی نبود که از فریسیان متحمل شد.نام «فریسیان»(2) خود نشانگر ماهیت آنها و عقایدشان است؛ زیرا این عده به سبب افراط در مظاهر نادرست و دروغین به صورت جماعتی جدا از توده ی یهود یا ملت در آمدند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ی این دو فرقه و سپس فرقه ی «عشاریم» در زمان حیات حضرت مسیح، می توانید به انجیل مراجعه کنید. پولس رسول، پیش از آن که مسیحی شود جزء فرقه ی فریسیان بود.
فرقه های دیگری نیز هستند که نسبت به دو فرقه ی مذکور از جایگاه و منزلت پایین تری برخوردارند.
3 - اسینیان یا مغتسله:
اسینیان یکی از فرقه های یهود است که با دو فرقه ی یاد شده در یک صف قرار نمی گیرد. پیروان این فرقه بدور از شهرها، در غارها و لابلای صخره ها، نزدیک بحرالمیت، و به صورت مجرد زندگی می کردند. نظام عبادی خاص و دقیقی داشتند که بر سختگیری و اطاعت مبتنی بود. شمار آنها به چند هزار نفر می رسید و در قرن اول میلادی، همزمان با تخریب قدس به دست رومیها، منقرض شدند. از جمله ویژگیهای نظام آنها این بود که از یاد کردن سوگند و تقدیم ذبیحه و قربانی سرباز می زدند. تاریخنگار یهودی، یوسفوس، با این فرقه معاصر بوده و از آنها یاد کرده است. گفته می شود که این مورخ مدتی در میان اسینیان به سر برد و با آنها زیست و سپس از ایشان جدا شد. فرقه ی یاد شده صبغه ی سوسیالیستی داشت.4- هیرودیان:
منسوب به هیرودیس، پادشاه یهود است. این پادشاه اصلاً ادومی بود نه یهودی. در آن زمان این روم بود که حاکم را تعیین می کرد. از این رو، یهودیها علی رغم آن که هیرودیس به منظور جلب رضایت آنها هیکل را به نحو بسیار باشکوهی ساخت و برای استحکام بخشیدن به آن و تزییناتش بیش از چهل سال زحمت کشید، از او ناراضی و عصبانی بودند (چون با پول و پشتیبانی روم به پادشاهی رسیده و دست نشانده ی آن بود. - م). هیرودیس به لحاظ نژاد ادومی خود «نیمه عرب» به شمار می رفت و مادرش بانویی از عربهای نبطی بود. هیرودیها فرقه ای سیاسی، نه مذهبی، و نماینده ی گرایش رومی و جریان «جذبگرا» بودند، درست برعکس آن چیزی که عزرا و نحمیا اندکی پس از بازگشت از اسارت به آن فرا می خواندند. در عهد هیرودیس حضرت مسیح ظهور کرد. فریسیان با هیرودیها دشمنی می ورزیدند. اگر هیرودیها امروز بودند و با «دانشوران صهیون» دیدار می کردند یقیناً با آنها به مخالفت و ستیز برمی خاستند.5 - جلیلیان:
اینها پیروان شخصی هستند به نام یهودای جلیلی ( منسوب به منطقه ی الجلیل). این شخص در زمان سرشماری موالید که در انجیل به «پذیره نویسی» موسوم است، شورشی به وجود آورد و عده ای از او پیروی کردند. او می گفت: یهودیان را پادشاهی جز خداوند نیست. (3)پی نوشت ها :
1-Qaraim یا Karaites (یعنی قرائت کنندگان کتب مقدسه ی قدیم). فرقه ای یهودی که در نیمه ی دوم قرن هشتم میلادی در بابل (بین النهرین) برآمد و با تفسیر تلمودی تورات سخت مخالف و هدفش بازگشت به تورات بود. نهضت قرائیم از قرن 9 م. تا قرن 12 م. رونق داشت ولی از قرن 12 م. به بعد عده ی پیروان آن کاهش یافت. مؤسس این فریه عانان بن داود (anane 'bne davud) است. نامش را عنان(anan) هم نوشته اند ولی درست همان عانان است. م.
فریسیان مشتق از پروشیم، به معنای جدایی طلب، است- م.
3. البته برخی منابع، تا 29 فرقه برای یهودیت بر شمرده اند. برای اطلاع بیشتر به سایت www. thaoordanesh. com در مقاله ای با عنوان «فرقه های مختلف دین یهود» مراجعه نمائید (راسخون)