به نظر می رسد در حال حاضر فرهنگ مهدوی در جامعه ما با آسیب های مختلفی روبروست که می توان آن ها را در ذیل دو عنوان کلی دسته بندی کرد:
1- عوام زدگی و سطحی نگری
امروزه شاهد هستیم که گروهی از نویسندگان، سخنرانان و گردانندگان محافل و مجالس مذهبی برای جلب توجه عوام و جذب هر چه بیشتر آن ها به موضوعات و مباحث مهدوی، یا به فراموشی سپردن فلسفه واقعی انتظار و کارکردهای اجتماعی آن، مردم را صرفاً به نقل خواب و رؤیا و حکایت های ضعیف و بی اساس مشغول داشته و با بستن باب هر گونه تعقل و تدبر در معارف مهدوی، برداشت های سطحی خود از روایات را ملاک تحلیل و بررسی پدیده ظهور قرار داده اند.سخنرانی ها و آثار مکتوبی که از سوی این گروه ارائه می شوند، مخاطبان جوان خود را از رسالت سنگینی که در برابر حجت خدا، حضرت صاحب الامر(علیه السلام) و مسئولیت بزرگی که در برابر اجتماع خود دارند، غافل ساخته و آنان را به این اندیشه وا می دارد که تنها باید در خلوت خود در جست و جوی امام غایب بود و تلاش کرد که با به دست آوردن ادعیه، توسلات و ختوماتی راهی برای تشرف خدمت آن حضرت پیدا کرد. (1) قطعاً اگر این قبیل افراد به آرزوی خود دست نیابند و راهی برای ملاقات با امامشان پیدا نکنند دچار دل زدگی و ناامیدی شده و شاید به طور کلی از فرهنگ مهدوی روی گردان شوند.
خطر دیگری که این قبیل سخنرانی ها و آثار دارد این است که اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) را در نزد کسانی که هنوز به حقایق شیعه و عمق اندیشه مهدوی پی نبرده اند، اعتقادی موهوم و آمیخته با خرافه جلوه می دهد.
2- روشنفکرزدگی و تأویل گرایی
گروهی دیگر از نویسندگان و سخنرانان که همه جهان پیرامون خود را تنها با عینک مدرنیسم می بینند و همه حقایق هستی را با ملاک علوم تجربی و انسانی غربی تجزیه و تحلیل می کنند، به ارائه برداشت های روشنفکرانه از قیام و انقلاب مهدی پرداخته و شاخصه های دموکراسی لیبرال را ملاکی برای ارزیابی حکومت امام عصر(علیه السلام) قرار داده اند. این گروه تلاش می کنند که روایات مربوط به ظهور و حوادث پس از آن را به گونه ای تأویل و تفسیر کنند که با چارچوب های به ظاهر علمی پذیرفته شده از سوی آن ها هیچ تفاوتی نداشته باشد.آثاری که بر اساس دیدگاه های این گروه عرضه می شوند، از یک سو اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار را در اذهان مخاطبان خود در حد یک اندیشه اجتماعی، چون دیگر اندیشه های اجتماعی - که چه بسا در آن جای چون و چرا و نقض ابرام نیز وجود دارد - تنزل داده و رفته رفته جوانان را نسبت به حتمیت و قطعیت واقعه ظهور کارآمدی آن دچار تردید می کند. و از سوی دیگر این اندیشه را از همه پشتوانه های غیبی و الهی خود تهی ساخته و امام مهدی(علیه السلام) را در قالب رهبر یک جنبش اجتماعی که چون هر رهبر اجتماعی دیگر گرفتار ساز و کارهای پذیرفته شده جوامع بشری است، مجسم می سازد.
چنان که گفته شد هر یک از این دو دیدگاه آثار و پیامدهای مخربی برای اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار داشته و لطمات جبران ناپذیری به کارکردها و آثار این اندیشه و فرهنگ وارد می سازد. از این رو لازم است که مبلغان و مروجان فرهنگ مهدوی با درایت و تیزبینی از غلبه این قبیل دیدگاه ها بر فعالیت های خود جلوگیری و با آثار زیانبار آن ها مقابله کنند. (2)
3- زدودن مطالب ضعیف و باورهای نادرست
چنانکه می دانید وعده به ظهور امام مهدی(علیه السلام) به عنوان عدالت گستر موعود از همان سال های آغازین ظهور اسلام؛ یعنی عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) آغاز شد و در عصر امامت محمد باقر و امام جعفر صادق(علیه السلام) به اوج خود رسید. با توجه به این موضوع بود که رفته رفته مجموعه قابل توجهی از روایات در ارتباط با موضوع تولد، غیبت و حوادث پیش و پس از ظهور امام مهدی (علیه السلام) شکل گرفتند. که راویان و محدثان شیعه و اهل سنت سینه به سینه نقل یا در کتاب های خود ثبت نموده بودند. اما حوادث مختلف سیاسی، اجتماعی که در طول تاریخ اسلام و در عصر خلافت امویان و عباسیان رخ داد موجب شد که اولاً برخی از روایت های نقل شده از معصومین با دقت و صراحت کافی به ما منتقل نشوند و ثانیاً گروه ها و اقشار مختلف از جمله: دستگاه خلافت و صاحبان قدرت و منصب، گروه های معارض و داعیه داران خلافت و حکومت، مخالفان شیعه، افراد متأثر از آموزه های یهودی و ... با اغراض و انگیزه های مختلف به جعل (3) (وضع)، تحریف (4) و تدلیس (5) در این مجموعه روایات- به ویژه روایات نقل شده از طریق اهل سنت- دست بزنند تا بتوانند یا این روایات را بر خود منطبق کنند؛ یا به وسیله آن ها با جریان و خط اصیل امامت مقابله کنند؛ با اینکه با ارائه چهره ای مخدوش، خونریز و خشونت طلب از امام مهدی(علیه السلام) مردم را از انتظار آن حضرت برحذر دارند. (6)از سوی دیگر جذابیت و گیرایی خاصی که در موضوع منجی گرایی و مباحث مربوط به آینده و آخر الزمان وجود دارد موجب شده که در طول تاریخ خرافات (7) و اندیشه های موهوم بسیاری بر حول این باور و اعتقاد اصیل شکل گیرد که این روند در عصر حاضر نیز متوقف نشده و به دلیل گرایش شدید مردم به فرهنگ مهدوی، هنوز هم کسانی گاه- به گمان خودشان- با انگیزه های خیرخواهانه و گاه با انگیزه های سودجویانه، به ترویج خرافات و اندیشه های موهوم در میان مردم می پردازند.
با توجه به همین شرایط بود که چندی پیش حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، از مراجع عظام تقلید، در پایان درس خارج خود، با ابراز نگرانی از رواج خرافات در جامعه فرمودند:
اخیراً در محراب مسجد جمکران یک تشکیلات شیشه های سبزرنگ و چراغ و ... درست کرده اند که کم کم به صورت امامزاده ای درآمده است... مردم برای بوسیدن این شیشه صف می کشند و به شیشه ها دست می کشند و به خودشان می مالند، کسانی هم هنگام دورشدن عقب عقب می روند مثل کاری که در حرم امامان و امامزاده ها می کنند... بعضی ها هم فاتحه می خوانند؛ عده ای تعظیم می کنند، بعضی از عوام هم می گویند اینجا قبر حضرت ولی عصر(علیه السلام) است... .
حتماً چند سال دیگر هم فردی پیدا می شود و کتابی می نویسد که 70 نفر از اوتاد در اینجا دفن شده اند... هر کس مرتکب این کار شده اشتباه کرده است، این ضربه ای به مسجد جمران است... مسجد جمکران، مسجدی خالص از هرگونه خرافات بوده، آمده اند آلوده اش کرده اند. (8)
با توجه به آن چه گفته شد بر همه مؤسسات، مراکز و کانون های فرهنگی مهدوی لازم است که با ژرف اندیشی و احاطه کافی بر معارف مهدوی، اولاً این معارف را از هرگونه روایت ضعیف و احیاناً مجعول و محرّف و همچنین از باورهای خرافی پالایش کنند و ثانیاً در حد توان جلوی عرضه این گونه مطالب را بگیرند.
4- پرهیز از طرح مطالب سست، واهی و بی اساس
مروری اجمالی بر صدها کتاب روایی، کلامی، تاریخی و ... که محققان و دانشمندان شیعه و اهل سنت از سال ها پیش از تولد و غیبت امام دوازدهم تاکنون در این زمینه نگاشته اند (9) و نگاهی گذرا به هزاران روایتی که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در زمینه موضوعات مختلف مرتبط با امام عصر(علیه السلام) وارد شده، (10) نشان می دهد که اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) به عنوان آخرین حجت الهی و منجی آخرالزمان، در معارف اسلامی از چنان مبانی و پایه های عقلی و نقلی استوار و خلل ناپذیری برخوردار است که راه هرگونه انکار و تردید را بر مخالفان این اندیشه می بندد و مدافعان این اندیشه را نیز از دست یازیدن به مطالب سست، واهی، خیالی و خواب و رؤیاهای بی اساس برای اثبات حقانیت این اندیشه بی نیاز می سازد.حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، از مراجع عظام تقلید، در پیامی به «دومین جشنواره برترین فرهنگ مهدویت» در این زمینه می فرماید:
در اینجا تذکر این نکته را لازم می بینیم که در این وادی اهل فکر و تحقیق باید معارف را به صورت ناب و خالص و به دور از هرگونه حشو و زواید در اختیار مردم قرار دهند. باید از بیان امور سست و واهی و چه بسا کذب که اساس اعتقاد مردم را متزلزل می کند اجتناب نمایند در تثبیت حقیقت امامت هیچ نیازی به بیان رؤیاهای کاذبه و حوادث غیرصحیح نیست. باید در منابر از جذبه های واقعی ولایت و آثار و کرامت های مسلّم الثبوت و حقیقی آن استفاده نمایند و به بیان دیگر باید به دنبال تحکیم عقاید باشیم و نه فقط برانگیختن احساسات، که آن امری است غیرپایدار و گذار. (11)
تکیه بر مطالب سست و بی بنیادی چون خواب و رؤیا برای ترویج و تبیلیغ فرهنگ مهدوی، نه تنها مردم را همواره در سطحی نازل از ایمان و آگاهی قرار می دهد، بلکه اعتقاد و باور آن ها را نیز بسیار شکننده و آسیب پذیر می سازد؛ زیرا مردمی که تنها با بیان یک خواب و رؤیا جذب فرهنگ مهدوی می شوند، با وقوع اندک خدشه ای در این نقل ها دچار تزلزل و سردرگمی می گردند.
با عنایت به مطالب یاد شده بر همگان لازم است که در تبلیغ و ترویج فرهنگ مهدوی، به نحو شایسته ای به نکات زیر توجه کنند:
1. تلاش در جهت دفاع عقلانی از اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار و تبیین هرچه بهتر و دقیق تر مبانی این اندیشه و فرهنگ؛
2. دقت و مراقبت کامل در نقل مطالب و مباحث مهدوی، به ویژه حکایت های مربوط به تشرفات، و توجه به منابع و مستندات مطالب و مباحث نقل شده؛
3. پرهیز از مطرح ساختن خواب و رؤِیاهایی که پایه و اساس محکم و متقنی ندارند، هرچند بسیار جذاب و اثرگذار باشند.
5- پرهیز از اغراض جناحی و گروهی
در سال های اخیر با گسترش فعالیت های مهدوی در جامعه، خیل وسیعی از مردم، از گروه ها و اقشار مختلف اجتماعی و با گرایش ها و تمایلات متفاوت سیاسی، بیش از پیش به فرهنگ مهدوی روی آورده و به حضرت مهدی(علیه السلام) به عنوان پایان بخش همه ناامیدی ها و نامرادی ها و آخرین ذخیره شیعه برای رهایی همه جهان از تیرگی ها و پلیدی ها دل بسته اند. از این رو بر همه مراکز، مؤسسات، هیأت های مذهبی و کانون هایی که به فعالیت های مهدوی مشغولند، لازم است که در فعالیت های خود تنها رضایت صاحب الامر(علیه السلام) را در نظر داشته باشند و از درآمیختن این موضوع با هرگونه اغراض و گرایش های جناحی و گروهی خودداری کنند؛ زیرا در این شرایط هر حرکتی که در جهت کسب منافع جناحی و گروهی و بهره برداری سیاسی و حزبی از این گرایش ناب و خالص مردمی صورت گیرد، موجب از دست رفتن آخرین امید مردم، بدبین شدن آن ها به فعالیت های مهدوی و در نتیجه پراکنده شدن آن ها از پیرامون مهم ترین محور وحدت امت اسلامی می شود که این خود خطایی جبران ناپذیر و گناهی نابخشوندی است.6- پرهیز از موضوعات و مباحث کم اهمیت یا بی اهمیت
چنانکه پیش از این گفته شد در معارف اسلامی شناخت امام از جایگاه و اهمیت به سزایی برخوردار است تا آنجا که وقتی شخصی از امام حسین(علیه السلام) می پرسد:یَا بنَ رَسُولِ اللهِ بِاَبی اَنتَ وَ اُمِّی فَما مَعرِفَهُ اللهِ؟
ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟
آن حضرت پاسخ می دهند:
مَعرِفَهُ اهلِ کُلِّ زَمانٍ امامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیهِم طاعَتُهُ. (12)
شناخت اهل هر زمان نسبت به امامی که باید از او فرمان برند.
حال این پرسش مطرح می شود که شناخت امام زمان- که همه ما موظف به
کسب آن هستیم- چه محدوده ای دارد و چه موضوعاتی را شامل می شود؟ در پاسخ این پرسش می توان گفت: چنانکه از روایات یاد شده نیز به دست می آید، شناخت امام عصر(علیه السلام) مقدمه ای برای اطاعت اوست و از این رو ما تنها موظف به شناخت آن دسته از موضوعات و مسائل مربوط با امام عصر خود هستیم که ما را به اطاعت او نزدیک تر و از مخالفت او دورتر می سازد یا بر آمادگی و شوق ما برای حاضر شدن در پیشگاه آن حضرت و اطاعت از اوامر و نواهی ایشان می افزاید. و شناخت هر آنچه که دانستن آن هیچ تأثیری در اطاعت ما نسبت به آن امام ندارد، در دایره تکلیف ما داخل نمی شود.
با توجه به آنچه گفته شد، مروجان و مبلغان فرهنگ مهدوی باید همه توان خود را صرف پرداختن به موضوعاتی چون: ویژگی ها و خصائص امام، ضرورت وجود امام و حجت الهی، جایگاه حجت در عالم هستی، مفهوم، ضرورت و فضیلت انتظار، وظایف منتظاران، چگونگی تحقق ظهور، ویژگی های جهان پس از ظهور و ... نمایند و از پرداختن به موضوعات و مسائل کم اهمیت یا بی اهمیتی که دانستن آن ها وظیفه و تکلیف مردم نیست و تأثیری هم در اطاعت آن ها نسبت به امام زمان (علیه السلام) ندارد، خودداری کنند و اذهان مخاطبان خود را درگیر این گونه موضوعات و مسائل نسازند. موضوعات و مسائلی از این دست که محل زندگی و اقامت عصر(علیه السلام) کجاست، آیا آن حضرت زن و فرزند دارد و آیا ... ؟
پی نوشت ها :
1. این سخن هرگز به معنای نفی فضیلت تشرف خدمت حضرت صاحب الامر(علیه السلام) و ملاقات ایشان نیست؛ چرا که اگر دیدار آن حضرت فضیلت نداشت هرگز به ما سفارش نمی کردند که در هر بامداد و به هنگام تجدید عهد با امام عصر(علیه السلام) با خدای خود نجوا کنید که: «اللّهمّ ارنی الطلعه الرشیده»؛ بار خدایا آن چهره زیبای رشید را به من بنمای. بلکه این سخن ناظر به دیدگاه هایی است که ملاقات با امام زمان(علیه السلام) و تلاش برای رسیدن به آن را به عنوان اصلی ترین وظیفه منتظران مطرح می کند.
2. برای مطالعه بیشتر در زمینه آسیب شناسی باور مهدوی ر.ک: «آسیب شناسی تربیتی مهدویت»، خسرو باقری، مجله انتظار، شماره 1 و2، پاییز و زمستان 1380.
3. «جعل» در لغت به معنای ساختن، قرار دادن، نهادن، مبدل ساختن، دیگرگون کردن و از حالتی به حالت دیگردرآوردن آمده است (ر.ک: علی اکبر دهخدا، همان، ج5، ص 6835) و در اصطلاح علم حدیث به معنای ساخت حدیث دروغین است، شایان ذکر است که در کتاب های «علم الحدیث» یا «علم الدرایه» به جای این واژه بیش تر از کلمه «وضع» استفاده می شود. به حدیث دروغین و حدیثی که راوی، خود آن را ساخته باشد، حدیث مجعول یا موضوع می گویند. (ر.ک: کاظم مدیر شانه چی، همان، ج2، ص 89؛ سیدرضا مؤدب، همان، ص 113.
4. معنای لغوی «تحریف» گردانیدن سخن و چیزی از جای خود است و معنای اصطلاحی آن کم و زیاد کردن در سند یا متن حدیث یا نهادن حرفی به جای حرف دیگر است. گاه به جای این اصطلاح از کلمه «تصحیف» استفاده می شود. شایان ذکر است که تحریف یا تصحیف گاه به صورت غیرعمدی با اشتباه راوی یا کسانی که از کتاب های حدیثی نسخه برداری کرده اند رخ می دهد و گاه به صورت عمدی با هدف تغییر در معنای حدیث. به حدیثی که در آن تحریف و تصحیح رخ داده، محرَّف و مصَّحف می گویند. (ر.ک: کاظم مدیرشانه چی، همان، ص 65 و 66؛ سیدرضا مؤدب، همان، ص 64 و 65).
5. «تدلیس» در لغت، پنهان کردن و پوشیدن عیب کالا بر خریدار معنا ممی دهد. (ر.ک علی اکبر دهخدا، همان، ج 4، ص 5737) و در اصطلاح علمای حدیث به معنای پوشاندن و مخفی کردن عیب حدیث است. به این گونه که راوی در سند حدیث عملی انجام دهد که موجب اعتبار آن شود؛ مانند این که روایان ضعیف را از سند حدیث حذف کنند، یا از کسی روایت کند که او را ندیده یا از او خبری نشنیده است. به حدیثی که در آن تدلیس صورت گرفته ، حدیث «مدلَّس» می گویند (ر.ک: کاظم مدیر شانه چی، همان، ص 85؛ سیدرضا مؤدب، همان، ص 105).
6. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 217-226؛ محمد صادقی، «تأملی در روایت های علایم ظهور»، فصلنامه های انتظار، ش 8و9و10، تابستان و پاییز و زمستان 1382، جمعی از نویسندگان حوزه، چشم به راه مهدی(علیه السلام)، مقاله «بررسی شانه های ظهور» اسماعیل اسماعیلی، ص 241-313.
7. «خرافه» در لغت به معنای سخن بیهوده، حدیث باطل و افسانه و اسطوره، کلام پریشان و بیهوده که قابل اعتماد نباشد، گفته ها یا عقاید بی بنیان و وهمی، سخن ببیهوده، ر.ک: علی اکبر دهخدا، همان، ج 6، ص 8642، محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 145.
8. هفته نامه 19 دی، شماره 266، یکشنبه 24 اسفند 1382.
9. تنها در کتاب الذریعه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی افزون بر چهل کتاب و رساله با عنوان «الغیبه» معرفی شده که از سوی فقها، متکلمان و محدثان بزرگ شیعه در طی قرون متمادی به رشته تحریر درآمده است. در کتابنامه هایی هم که در سال های اخیر به چاپ رسیده نزدیک به دو هزار کتاب که در زمینه مباحث مهدوی نوشته شده اند معرفی شده است. ر.ک: علی اکبر مهدی پور، کتابنامه امام مهدی (علیهم السلام.)
10. چنان که پیش از این گفته شد در کتاب منتخب الاثر حضرت آیه الله صافی گلپایگانی، نزدیک به 1300 روایت و در کتاب معجم احادیث الامام المهدی(علیهم السلام) نزدیک به دو هزار روایت از طریق شیعه و اهل سنت در زمینه مباحث مختلف مرتبط با امام مهدی(علیهم السلام) نقل شده است که البته این ارقام صرف نظر از روایات مشابه و تکراری است.
11. مجله موعود، سال ششم، ش32، تیر 1381.
12. محمد باقر المجلسی، مرأة العقول، ج 26، ص 260، ح 38.