زایش اقتصاد نو

در آغاز رنسانس، اختراع ماشین چاپ، کشف آمریکا و دسترسی به هندوستان از طریق آفریقا امکان توسعه فعالیتهای اقتصادی و علاقمندی به مال و ثروت را تسریع کرد.
چهارشنبه، 16 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زایش اقتصاد نو
 زایش اقتصاد نو

نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی




 

در آغاز رنسانس، اختراع ماشین چاپ، کشف آمریکا و دسترسی به هندوستان از طریق آفریقا امکان توسعه فعالیتهای اقتصادی و علاقمندی به مال و ثروت را تسریع کرد.
مردم کشاورز و صنعتگر به کار تجارت و صناعت پرداختند و دریای آتلانتیک به جای دریای مدیترانه محور اصلی فعالیتهای تجاری گردید.
از یک طرف کشف سرزمینهای جدید و معادن فلزات گرانبهای مکزیک و پرو(1) اول اسپانیا و پرتقال و بعد کشورهای هلند و انگلیس و فرانسه را به آن نقاط راغب کرد. از طرف دیگر، از نظر افکار، تغییرات مهم اخلاقی و سیاسی در اروپا به وقوع پیوست، دولتهای واحد و متمرکز جانشین فئودالیته گردیدند.
رنسانس و رفرم مذهبی نحوه فکر جامعه اروپائی را دگرگون کرد. فعالیت و تفکر اقتصادی بدون توجه به عوامل مذهبی و اخلاقی مورد بررسی قرار گرفت و علاقمندی به مادیات وگردآوری ثروت هدف فعالیتهای اقتصادی واقع شد.
به طور کلی می توان گفت که از قرن شانزدهم نحوه طرح مسایل اقتصادی دگرگون شد؛ اوضاع سیاسی تغییر پیدا کرد و ایده آلهایی که برای نظام جامعه انسانی پیشنهاد شدند تغییرات کلی پیدا کردند. با کشف دنیای جدید بازارهای نامحدود و ثروتهای سرشار به روی اروپا گشوده شدند. سیل طلا و نقره به اروپا نحوه تفکر را تغییر داد. اروپا برای استفاده از این منابع ثروت به ابزار کار، به تمرکز سرمایه و مشروع کردن سود، به عنوان محرک فعالیت های اقتصادی، نیازمند گردید. به طور خلاصه پیشرفت تکنیک، هجوم طلا و نقره، تمرکز سرمایه، میل به رهایی از اجتماع بسته، اصلاحات مذهبی و عقیده کالون(2) در تحصیل ثروت به عنوان نشانه موهبت الهی و همچنین تشکیل دولتهای بزرگ و مستقل اروپائی، همه دست بدست هم داده نحوه تفکر اقتصادی را تغییر دادند. ایده آل کار برای خدمت و احسان در حد رفع نیازمندیهای اساسی انسان، جای خود را به کوشش در تحصیل ثروت و گردآوری هر چه بیشتر مال و منال داد و دنیایی پرتشنج را جایگزین دنیای آرام قرون وسطا ساخت.
ماهیت تفکر اقتصادی که تا آن زمان تحت الشعاع اخلاق و مذهب بود تغییر کرد. از قرن 16 تا قرن 18 سوالی که در آغاز برای همه صاحبنظران اقتصادی مطرح بود این بود که «چگونه می توان ثروت پادشاه را افزود؟ و چون بعداً در قرن 18 احساس شد که پادشاه بدون ثروتمند شدن فرد فرد رعایای خود(ملت) نمی تواند دولتمند باشد، فرمول سوال کمی تغییر کرد و به این نحو اصلاح می شد: «چگونه باید ملت را به ثروت رسانید»؟
سیر تفکر اقتصادی بدون آنکه پایبند به اخلاق، عدالت، یا وجدان انفرادی باشد به یک ایده آل سیاسی بستگی پیدا می کند. تدریس اقتصاد که در آن زمان به علم خزانه داری یا به طور دقیق «به علم جمع آوری وجوه عمومی (3)» اطلاق می شد و کامرا(4) نیز به زبان آلمانی محل جمع آوری وجوه عمومی است اول در آلمان و بعد در فرانسه آغاز شد و کامرالیست(5) به آنهایی می گفتند که به مسأله ثروتمند شدن دولت فکر می کردند.
این طریقه جدید طرح مسایل اقتصادی را مکتب «سوداگران» (مرکانتی لیسم» به وجود آورد که از قرن 15 تا اواسط قرن 18 اساس سیاست اقتصادی دولتهای مقتدر اروپا بود. از نظر مرکانتی لیسم، افزایش ثروت یا اندوختن هر چه بیشتر زر و سیم به دست می آید. به همان گونه که افراد جامعه با زراندوزی بیشتر دولتمند تر می گردند دولت نیز با جمع آوری هر چه بیشتر طلا و نقره اغناء می گردد و تفاوت آنها یعنی تفاوت بین اقتصاد ملی با اقتصاد خصوصی در خردی و بزرگی آنهاست و در تشبیه اداره امور مالی دولت با اداره ثروت شخصی به این نتیجه رسیده بودند که هیچ دولت نمی تواند ثروتمند شود مگر آنکه صادرات کشور بیشتر از واردات آن باشد. پس هدف سیاست عمومی دولت باید تأمین موازنه مثبت بازرگانی خارجی باشد. مرکانتی لیستها تصور می کردند که تأمین هدف موازنه مثبت با برقراری جایزه برای صادرات یا سدهای گمرکی یا تولید و توسعه مصنوعات داخلی به قیمت نازل امکان پذیر است.

پی نوشت ها :

1-Perouژان بُدن در تجدید چاپ کتاب معروف خود در «پاسخ به مالستروآ» به در سال 1578می نویسد هر چند که عجیب است ولی حقیقتی است که از 1533 بیش از 100 میلیون طلا و دو برابر آن نقره از پرو وارد شد.
2- Calvin
3- Science Camerale
4- Kamera
5- Cameraliste

منبع مقاله: قدیری اصل، باقر؛ (1386)، سیر اندیشه اقتصادی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دهم1387.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.