نویسنده: دکتر نسیم سهایی
در زمان استیلای فرهنگ و تمدّن ایرانی و اسلامی بر جنوب غربی آسیا و قسمت هایی از اروپا، در خاور دور و شبه جزیره هندوستان عمده فعالیت ریاضیدانان به حفظ دستاوردهای پیشینیان در علم ریاضی منحصر می شد. آنان با شیوه های خاصی بعضاً به صورت اشعار موزون، متون ریاضی را به خاطر می سپردند. به همین دلیل عملاً هیچ ریاضیدان بزرگی در این دوران برنخاست همچنین در تاریخ ریاضیات هندوستان به غیر از لیلاوتی فرزند بهاسکره دوم که در مطالعات ریاضی پدر را یاری می داد، نام هیچ زن ریاضیدانی به چشم نمی خورد. وی کتابی در زمینه حساب و اندازه گیری نوشت که قرنها به عنوان کتاب مرجع مورد استفاده قرار می گرفت. به گونه ای که اکبر شاه دستور ترجمه آن را به زبان فارسی صادر کرد. در سال 1832 ویرایش جدیدی از آن در کلکته منتشر شد و ممکن است گنجینه های فراوان دیگری نیز از ریاضیات در هندوستان وجود داشته باشد.
در همین دوران، اروپا چنان درگیر افکار واهی و پوچ خود بود که حتی فرصت اظهار نظر را از انسانها گرفته بود. قوانین خشک و بی روح کلیسا بر همه ی ابعاد زندگی سایه افکنده بود، به گونه ای که کمترین جریمه برای تخطّی از این قوانین، مرگ بود. تعلیم و تربیت تقریباً از بین رفته بود و دانش و فرهنگ یونانی در معرض انحطاط کامل قرار داشت. حتی متفکّران حق اظهار نظرهای علمی نداشتند. چنانچه نمونه های بسیاری در تاریخ وجود دارد که افرادی به دلیل بیان یک عقیده یا اصل علمی جان خود را از دست دادند. برای مثال شاید اگر گالیله نیز بر عقاید و نظریات خود درباره ی گردش زمین به دور خورشید پافشاری می کرد، فرصت زندگی کردن را از دست می داد. به همین دلیل این دوره هزار ساله را عصر تاریکی و خفقان می نامند.
در این دوران اروپاییان تمام دستاوردهای غنی یونان باستان را به فراموشی سپردند و اگر ایرانیان و مسلمانان به جمع آوری آنها همّت نمی گماردند، معلوم نبود که از ریاضیات یونانی چیزی باقی بماند. چرا که ریاضیات یونانی کمتر جنبه تجریدی داشت و صرفاً به جنبه های عملی آن با شهرسازی و تجارت مربوط می شد. لذا با سقوط امپراطوری روم و تعطیلی قسمت عمده تجارت و شهرسازی، عملاً ریاضیات یونان پای در دوران افول نهاد و بدون اغراق در تمام دوران تاریکی اروپا، در زمینه ریاضیات، کار اندکی صورت گرفت.
همان گونه که قبلاً گفته شد ایران سرزمین اندیشمندان و متفکّران بود. به همین جهت تعدادی از مسیحیان عاشق علم و دانش برای فراگیری علوم زمان خود عازم کشورهای اسلامی شدند و بسیاری از کتاب های علمی را به زبان لاتین ترجمه کردند. این تبادل فرهنگی نقطه عطفی برای تحوّلی عظیم در جامعه ی خشک و بی روح اروپایی شد. از طرفی کشور گشایی های مسلمانان، سر حدّات آنها را تا دریای مدیترانه و آسیای صغیر امتداد داد؛ در این لشکرگشایی ها مسلمانان عمدتاً به بافت اجتماعی جوامع، ضربه ای وارد نمی کردند و سعی می کردند با ایجاد مراکز علمی و فرهنگی، تحوّلی فکری و فرهنگی در جامعه ایجاد کنند. از این رو شانس دستیابی کشورها و سرزمین هایی که در معرض فتوحات مسلمانان قرار می گرفتند، به علوم و دانش روز دنیا و ارتباط با اندیشمندان و بزرگان جهان بیشتر بود. شاید تنها کشوری که از این موقعیت بسیار سود جست، کشور ایتالیای کنونی باشد. چرا که بعد از ظهور و قدرت عالمگیر اسلام از امپراطوری روم قدیم، جز اسطوره ای چیزی باقی نماند. لذا این سرزمین پهناور به بخش های کوچکتر و مستقل تقسیم شد.
همچنین در جامعه یونانی، علی رغم سلطه فرهنگ کلیسایی، هنوز رگه هایی از اندیشمندی به چشم می خورد. اگر چه میراثی که یونان باستان برای نسل های بعد از خود به جای گذاشته بود، تقریباً به دست فراموشی سپرده شد، ولی باعث ایجاد بافت فرهنگی نسبتاً متمایزی در ایتالیا شد. چنانکه ایتالیایی ها برای تعلیم و تربیت فرزندان خود مدارسی را ایجاد کردند که در آن، علوم کهن یونان باستان تدریس می شد. هر چند که در طی چند قرن حکومت صومعه، هیچ انسان برجسته ای از این مدارس بیرون نیامد. ایتالیایی ها تحت تأثیر حکمت افلاطونی، معتقد به تحصیل زنان پا به پای مردان بودند. ولی عملاً جز دختران طبقه اشراف امکان تحصیل برای بقیه دختران فراهم نبود. تحصیلات معمول شامل تعلیم ریاضیات یونانی می شد و زنان به اندازه ی مردان هم پایه ی خود با ریاضیات کلاسیک آشنایی داشتند. به این ترتیب در طی قرون پانزده و شانزده، زنان به درجات دانشگاهی نایل آمدند، در دانشگاه ها به کسب علم پرداختند و به عنوان افراد تحصیل کرده مورد توجّه و احترام بودند. حمایت از زنان موجب به وجود آمدن تعدادی زن ریاضیدان شد که ممتازترین آنها ماریا گائتانا آنیه زی بود.
ماریاگائتانا اَنیه زی
ماریا گائتانا اَنیه زی، نخسین زنی است در دنیای غرب که به درستی می توان نام ریاضیدان بر او نهاد. او بزرگترین فرزند پئترو اَنیه زی و اَنافورتوناتوبرویو بود پدرش از ثروتمندان میلان و استاد ریاضیات دانشگاه بولونیا بود که برای برانگیختن علاقه دخترش به مطالب علمی، علاوه بر انتخاب چند تن از استادان برجسته به عنوان معلم خصوصی، یک محفل فرهنگی نیز در خانه خود دایر کرده بود. اَنیه زی می توانست در آنجا موضوع هایی را مطرح سازد و ضمن بحث های علمی در محضر استادان تراز اول، از آنها دفاع نماید. او در نشست های دوره ای، از همشهری های مشهور خود و اشراف زادگان خارجی دعوت به عمل می آورد.اَنیه زی در تمام سخنرانی هایش در این گرد همایی ها ، نبوغ برجسته ای در زبان شناسی نیز نشان می داد. در پنج سالگی زبان فرانسوی را به روانی صحبت می کرد. در نه سالگی کار ترجمه به زبان لاتین را انجام می داد و اشعاری را از بر می خواند. او یک بار هم سخنرانی مفصلی در دفاع از حقّ تحصیلات عالی برای زنان ایراد کرد. در یازده سالگی زبان های یونانی، آلمانی، اسپانیولی و عبری را کاملاً فرا گرفته بود. بحث ها به زبان لاتین صورت می گرفت ولی در گفتگوهای متعاقب آن، هر فرد خارجی معمولاً به زبان مادری خود، او را خطاب می کرد و به همان زبان هم جواب می شنید. دامنه ی مباحثی که او درباره ی آن نظریه هایی عرضه می کرد، بسیار وسیع بود. از آن جمله می توان منطق، هستی شناسی، مکانیک، مکانیک سیالات، کشسانی، مکانیک سماوی، گرانش عمومی، شیمی، گیاه شناسی، جانور شناسی و معدن شناسی را نام برد. در حدود 190 مورد از این نظریه ها که وی از آنها دفاع کرده بود در دومین اثرش به نام گزاره های فلسفی آورده شده است.
اگر چه در تألیف اخیر آن هیچ یک از اندیشه های ریاضی خالص اَنیه زی به چشم نمی خورد، اما مدارک مختلف دیگری وجود دارد که از علاقه او به ریاضیات از ابتدا تا راهیابی ابتکاری وی، حکایت می کند. در چهارده سالگی مسائل دشوار هندسه تحلیلی و پر تابه ها را حل می کرد. مکاتبات او با برخی از معلمان خصوصی سابقش نشان می دهد که در هفده سالگی طرح ریزی برای تفسیر انتقادی از رساله تحلیلی از مقاطع مخروطی اثر گیوم دو هوپیتال، از ریاضیدانان تراز اول عصر نیوتنی، را شرح کرده بود مقاله تفسیری او علی رغم اینکه به زعم همه ی استادان از کیفیتی عالی برخوردار بود، ولی هرگز به چاپ نرسید. اَنیه زی پس از انتشار کتاب گزاره های فلسفی در سال 1738 از این که در گرد همایی های خانه پدرش، استعدادهای او پیوسته در معرض نمایش عمومی قرار داده شود ابراز دلزدگی کرد و تمایل شدیدی به ورود در صومعه نشان داد. با اینکه پدرش او را متقاعد ساخت که چنین کاری نکند، بالاخره از زندگی اجتماعی کناره گرفت و خود را وقف مطالعه ریاضی کرد. در مراحل پیشرفته ریاضیات، کشیش رامیرو رامپینلی، که عضو دسته ی تابعین اولیتون و از فرقه بندیکتیان بود و بعدها نیز استاد ریاضیات دانشگاه پاویا شد، راهنمای او بود. ثمره یک دهه کار و اندیشه مستمر وی، در سال 1748 به صورت کتابی به نام مبادی تحلیل برای استفاده جوانان ایتالیایی که به ماریا ترزا ملکه اتریش اهدا شده بود، منتشر شد. این کتاب در سراسر اروپا مورد قبول واقع شد و برای اَنیه زی عنوان ریاضیدان را مسلّم ساخت.
کتاب مبادی تحلیلی ...در دو جلد و به قطع خشتی انتشار یافته بود و بیش از هزار صفحه داشت. هدف مؤلف ارایه یک دوره ی کامل ، جامع و قابل فهم از آنالیز و جبر بود که با تکیه به مفاهیم نوشته شده در اواسط سده ی هجدهم، تازگی داشتند. در ارتباط با این موضوع باید توجه داشت هنگامی که اَنیه زی چشم به جهان گشود. نیوتن هنوز زنده بود. به طوری که حساب دیفرانسیل و انتگرال در طول زندگی اَنیه زی راه تکامل را می پیمود. از آنجا که جوانان، بسیار مورد نظر وی بودند، به جای اینکه کتابش را به لاتین بنویسد به ایتالیایی نوشت و از جبر مقدماتی گرفته تا نظریه کلاسیک معادلات، هندسه مختصات و سپس حساب دیفرانسیل و انتگرال و دنباله های نامتناهی و بالاخره حلّ معادلات دیفرانسیل مقدّماتی، همه را در آن گنجاند. در جلد اول به اعمال متناهی و در جلد دوم به آنالیز بی نهایت کوچک ها پرداخت.
اَنیه زی در پیشگفتار کتابش اشاره کرده بود که بعضی از روش ها و تعمیم ها کاملاً ابتکاری و از آن خود او بوده است. جای شگفتی است که اغلب نام او همراه است با یک کشف کوچک که در آن با دیگران سهیم بود و آن هم عبارت است از به معادله در آوردن خمی که به ایتالیایی به آن هم گردنده گویند و خم درجه ی سومی است. به معادله ی (x2y=a2(a-y
که این خم بر اثر ترجمه تحت لفظی از زبان عامیانه به جادوی اَنیه زی معروف است. ظاهراً اَنیه زی نمی دانست که فرما در سال 1665 معادله این خم را پیدا کرده بود. به هر حال در سال 1703 به نام ورسیئرا (خم گردنده) نامیده شد.
نکات بارزی را که برای کیفیت عالی رساله اَنیه زی قایل شده اند به حدی زیاد است که فهرست کردن همه ی آنها ممکن نیست؛ ولی آنهایی که به ترجمه ی اثرهای او مربوط می شوند ذکر می کنیم. اجازه ترجمه جلد دوم کتاب مبادی تحلیلی .... به زبان فرانسه، از طرف فرهنگستان علوم فرانسه داده شد. در سال 1749 یک کمیته علمی فرانسوی نظر خود را چنین ابراز کرد: « صفات مشخصه این کتاب بیانگر نظم دقیق، وضوح و دقت آن است. هیچ کتاب دیگری به هیچ زبانی وجود ندارد که خواننده را قادر سازد، با این عمق و سرعت به کنه مفاهیم بنیادی آنالیز پی ببرد. ما این کتاب را کامل ترین و بهترین اثر مکتوب در نوع خود می دانیم.
ترجمه ای از کتاب مبادی تحلیلی ....به زبان انگلیسی توسط جان کولسن استاد ریاضیات دانشگاه کمبریج انجام شد و در سال 1801 به هزینه بارون دومازر به چاپ رسید. در مقدّمه ای بر کتاب، ناشر آن چنین نوشت: « کار او (اَنیه زی) در نظر مترجم به قدری عالی است که وی در دوران کهولت و پیری، فقط برای ترجمه اثر به زبان انگلیسی، رنج فرا گرفتن زبان ایتالیایی را بر خود هموار کرد تا جوانان انگلیسی نیز بتوانند از آن مفاهیم ارزشمند برخودار شوند.
در نظر اَنیه زی مهمترین قدر دانی از کار او، دو نامه تشکری بود که از پاپ بندیکت چهاردهم به دستش رسیده بود. نامه ا ول به تاریخ 1749، تبریکی بود به مناسبت چاپ کتاب وی که به همراه یک مدال طلا و یک دیهیم زرین جواهر نشان بود و نامه دوم در سال 1750 که پاپ وی را به استادی ریاضی و منطق در دانشگاه بولونیا منصوب کرد.
اما اَنیه زی که همواره گوشه گیر بود. هرگز در دانشگاه بولونیا تدریس نکرد و تنها در دوران بیماری پدرش از سال 1750 تا 1752، افتخار این مقام را عهده دار شد. اما پس از مرگ پدر در سال 1752 اَنیه زی به تدریج از کلیه فعالیت های علمی دست کشید و در سال 1762 چنان از جهان ریاضیات فاصله گرفته بود که از قبول تقاضای دانشگاه تورین برای داوری مقاله های لاگرانژ جوان در مورد حساب تغییرات نیز امتناع ورزید.
سال های بعد از 1752 اوقات خود را وقف مطالعات دینی و کارهای اجتماعی نمود و برای کمک به مستمندان حوزه دینی خود، به فداکاری های بزرگی دست زد و در سال 1771 اَنیه زی در میلان، مدیریت مؤسسه نگهداری از افراد مسن و بیماران تهیدست را پذیرفت و تا آخرین روزهای زندگی این مقام را حفظ کرد و سرانجام این زن دانشمند در 9 ژانویه ی سال 1799 چشم از دنیا فرو بست.
ماریا کینکوینی کیبراریو
در ایتالیای پیش از قرن نوزدهم، فعالیت های ریاضی عمدتاً در کلاس های درس خصوصی و فرهنگستان های ملی انجام می گرفت که برای زنان نیز قابل حصول بود. ولی در اروپای شمالی بعد از دگرگونی هایی که در طی انقلاب پروتستان ها در اصول صومعه رخ داد، زنان فرصت کمتری برای فعالیت های علمی یافتند. چرا که مؤسسه های وابسته به کلیسا به استعدادهای زنان اعتقادی نداشتند. برای مثال، فرهنگستان علوم فرانسه با اینکه ماهیت کارهای ماریا اَنیه زی را دریافته بود، اما وی را به عنوان عضو نپذیرفت؛ به این دلیل که اساسنامه آن مانع از عضویت زنان بود. چنین رفتاری با زنان به ویژه در این مقطع زمانی، مایه ی بسی تأسف بود. پیشرفت حساب، دیفرانسیل و انتگرال در انگلستان و آلمان در قرن هجدهم موجب انتقال مرکز فعالیت های ریاضی از ایتالیا به اروپای شمالی شد و شاید به همین دلیل باشد که در ایتالیای بعد از قرن نوزدهم هیچ زن ریاضیدان مطرحی جز ماریاکینکوینی کیبراریو بر نخاست.ماریا کینکوینی کیبراریو در 6 سپتامبر سال 1905 در شهر جنوا در ایتالیا به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان جا گذراند، در سال 1927 از دانشگاه تورین ایتالیا فارغ التحصیل شد و در سال 1928 به عنوان استادیار ریاضی در همان دانشگاه مشغول به کار شد. همچنین در سال 1932 مدرّس آنالیز دانشگاه تورین و سپس دانشگاه پاویا شد و در سال 1947 به درجه استادی در شاخه آنالیز عددی رسید و وی در حدود صد مقاله درباره ی معادلات دیفرانسیل جزیی و زمینه های مرتبط با آن در مجلات معتبر ریاضی به چاب رساند و تا آخرین روزهای عمرش کار تحقیق را ادامه داد تا اینکه ایتالیا با مرگ وی در 16 می 1992، یکی دیگر از زنان تاریخ ساز ریاضی خود را از دست داد.
اگر چه پس از ماریا کینکوینی زنان دیگری به درجات بالا در ریاضیات دست یافتند ولی هرگز به شهرت ماریا نرسیدند و ایتالیا همچنین چشم به آینده دوخته است تا بزرگان دیگری را پرورش دهد.
منبع :سهایی، نسیم، (1382)، زنان پیشگام در تاریخ ریاضیات، تهران: گستره، چاپ اول(1382).