نویسنده: احمد رهدار
7ـ3. اعلامیه آیت الله کاشانی در مورد انتشار اوراق قرضه ملی
زمانی که دولت مصدق در شرایط تحریم قرار گرفته بود و دکتر مصدق از مردم تقاضا کرد که در خرید اوراق قرضه ملی سهیم شوند، آیت الله کاشانی طی اعلامیه ای مردم را به این کار نیک فراخواند:امروز ملت مسلمان ایران متفقا و متحدا قیام کرده تا سلطه فقر را از پیرامون حوزه طاهره اسلام منقطع کنند و ایادی بیگانه را از دخل وتصرف بر شئون سیاسی و اقتصادی مسلمانان ممنوع سازد... امروز آن روزی است که جهاد شما باید با بذل مال به عمل آید و به مناسبت این چنین ایامی است که قرآن مجید می فرماید:لایستوی القاعدون من المومنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم انفسهم. فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه. (1)
8ـ3. نامه به هامر شولد؛ دبیرکل سازمان ملل
با روی کارآمدن دولت زاهدی ـ که قرار بود طی آن مسئله نفت حل شود ـ قرار بود انتخابات مجلس 18 برگزار شود. زاهدی به مجلس نیاز داشت تا به راحتی بتوانند آنچه را در سر داشت، پیاده کند. از همین رو، لیستی از نمایندگانی را که باید رأی بیاورند (ولو فرمایشی ) تهیه کرد. آیت الله کاشانی طی نامه ای تهدیدآمیز در تاریخ (15/10/1332)به زاهدی نوشت:به طوری که مشهور و معروف است، دستگاه دولت مشغول تهیه مقدماتی است که انتخابات دوره هیجدهم را به طور فرمایشی و لیستی انجام دهد... اگرانتخابات فرمایشی انجام بگیرد، هر قراردادی که در مجلس هیجدهم به تصویب برسد از نظر ملت ایران دارای ارزش و اعتبار نمی باشد و سرنوشت آن، مانند قرارداد تحمیلی نفت (1933)خواهد بود. (2)
به رغم همه توصیه ها و تهدیدهای آیت الله کاشانی، مجلس هیجدهم درحالی کار خود را شروع کرد که مذاکرات نفت، محرمانه انجام می گرفت. در چنین شرایطی، آیت الله کاشانی چاره کار را نگارش نامه ای در(20/11/1332)به هامر شولد، دبیرکل سازمان ملل متحد، دید. برخی مضامین نامه آیت الله کاشانی به وی چنین است:
دراین ایام که انتخابات مجلسین سنا و شورا جریان دارد، دولت، تمام روزنامه های ملی به نام مخالف را توقیف کرده و با کنترل شدید چاپخانه ها به وسیله قوای مسلح، امکان انتقاد و نشر حقایق را از قاطبه ملت سلب نموده است
و جرایدی که اکنون منتشر می شود، تحت سانسورشدید بوده... عدم آزادی به حدی است که مخبرین خبرگزاری های خارجی قادر به مخابره جریانات واقعی نبوده و به انواع تضییقات دچار و با تهدید به اخراج از کشور نمی توانند وظیفه خود را انجام دهند.
انتخابات ، شامل اشخاص غیرمعتمد مردم و اکثرا از بستگان کاندیداهای دولتی تشکیل گردیده... کاندیداهای دولتی به وسیله ادارات و مؤسسات دولتی به کارمندان و کارگران تحمیل و آنها را وادار نمودند برطبق آن رأی دهند... تعداد زیادی رأای از اشخاص بی سواد یا بدون شناسنامه گرفته شده.
بدیهی است دولت حاضر در چنین شرایط و اوضاعی که تنها با توسل به وسایل غیرقانونی به حکومت خود ادامه می دهد، هر قول وقراری که بدهد و هر قراردادی را امضا کند یا قوانینی به تصویب برساند، به هیچ وجه از طرف ملت ایران رسمیت نخواهد داشت و هر دولت یا مؤسسه خارجی ای که پولی به این دولت بپردازد یا اعتباری برایش باز کند، ناگزیر بعدا باید برای استرداد و تسویه حساب، خود را با اشخاص طرف بداند.
غرض از این نامه آن است که اولا توسط آن سازمان بین المللی صدای اعتراض ملت ایران را به گوش دنیای آزاد برساند و در ثانی اعلام بدارد دولت زاهدی... نمی تواند مظهر اراده ملت و منبعث از ملت باشد. بنابراین هر قرار و تعهدی را بنماید... فاقد ارزش و نفوذ قانونی بوده و ملت ایران خود را ملزم به احترام و اجرای آن نخواهد دانست.
این نامه به عنوان اطلاعیه قبلی تقدیم آن سازمان می گردد تا دولت های وابسته به آن سازمان و مؤسسات تابعه آن دولت ها بدانند که از عدم اجرای قول و قرارهای این دولت، حق مراجعه و شکایت از ملت ایران را نخواهند داشت.
ملت ایران از آن سازمان... انتظار دارد، به احترام اصولی که میلیون ها نفر انسان به خاطر آن جان فدا کرده اند خود را به حقایق اوضاع اسفناک کشور ما آشنا ساخته و برای تأمین جزئی منافع مادی که از معامله نفت ایران به دست می آید، حاضر نشوند که یک ملت زنده، تحت فشار قوای استعماری قرار گیرد و موجباتی پیش آید که متضمن عواقب وخیم برای صلح در
این نقطه از جهان گردد.
به واسطه جلوگیری از مخابره تلگرافات و ارسال نامه پستی به وسیله دولت فعلی، این نامه توسط قاصد مخصوص به لبنان ارسال شد که ازآنجا به سازمان ملل متحد فرستاده شود. (3)
9ـ3. اعلامیه علیه کنسرسیوم (قرارداد پیچ -امینی )
در دولت زاهدی و مجلس 18، قرارداد کنسرسیوم یا فروش نفت وگاز در(29/7/1333)به تصویب رسید. اعضای کنسرسیوم، هشت شرکت خارجی بودند که پشت سر آنها چهار کشور انگلستان، امریکا، فرانسه و هلند قرار داشتند. براساس این قرارداد، تمام اکتشافات، استخراج و پالایش نفت به اعضای کنسرسیوم واگذار شده بود و تا پایان قرارداد هم اختیارات قابل فسخ نبود. شرکت نفت باید تمام موجودی انبارها، کلیه ماشین آلات و همه ابزار و دستگاه ها را به شرکت های عامل کنسرسیوم تسلیم می کرد؛ این امر بدین معنا بود که ایران بعد از اینکه بابت این دستگاه ها و تأسیسات به شرکت نفت انگلیس غرامت سنگینی پرداخت کرده بود، باید همه آنها را به طور رایگان در اختیار شرکت های عامل کنسرسیوم بگذارد!بر اساس این قرارداد، ضمن اینکه ایران حتی برای مصرف داخلی خود اجازه هیچ عمل تولیدی و پالایشی نداشت و معافیت های مالیاتی وگمرگی نیز به کنسرسیوم داده شده بود؛ در حقیقت، با این قرارداد، امکان هرگونه سیاست مستقل نفتی از ایران سلب شد. این در حالی است که زاهدی با این استدلال که «تا هفت ـ هشت سال دیگر نیروی اتم جای نفت را می گیرد و ذخایر نفت ایران بی مصرف می ماند و بنابراین در این ده ساله، هرچه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی بازیافتی است»، مدعی بودکه «در واقع سر انگلیس و امریکا کلاه گذاشته ایم». (4)
درچنین شرایطی، آیت الله کاشانی با انتشار بیانیه ای مخالفت خود را با قرارداد کنسرسیوم که استقلال نفتی ایران را به باد می داد، اعلام کرد. برخی مضامین بیانیه ایشان، به این شرح است:
یک قرن دولت انگلیس و نیم قرن سلطه استعماری شرکت سابق نفت، به پشتیبانی آن دولت، مظالم را به جایی رساند که امروز این ملت... اکثریت20 میلیون نفوس آن فقیر بیچاره، مبتلا به امراض گوناگون ومصائب از حد فزون، هستند.
دولت امریکا که خود را پیشاهنگ اصول دموکراسی... و پشتیبان سازمان ملل می داند در این معامله بی شرمانه و انتقام جویی وقیحانه باانگلستان مکار و حیله گر همکاری می نماید و ساعی است به خاطر چندصد میلیون دلاری که از نفت ایران نصیب سرمایه داران استعمارچی امریکا می گردد، ملت مظلومی از آزادی و آزادی خواهی ناامید و نسبت به تمام ادعاهای دنیای غرب، بدگمان گردد.
آیا ازسرنوشت ممالکی که دائما از فشار کمرشکن استعمار به بلوک شرق ملحق و از جرگه نفوذ آنها خارج می شود، درس عبرت نمی گیرند؟ آیا وقت آن نرسیده که دولت انگلیس از ارتکاب اعمال ضدانسانی و طمع کارانه گذشته دست برمی داشت و به خاطر رفع شدت انزجارو منفوریت خود و حفظ صلح بین المللی، از غرامت و سودهای دیگرصرف نظر می کرد؟... مگر نمایندگان کنسرسیوم اعلامیه مفصل اینجانب را در خصوص غرامت ندیده اند؟ به دلایل منطقی ما باید غرامت بگیریم نه غرامت بدهیم.
می خواهند مدت 40 سال طوق رقیت و بندگی را به گردن ملت بی پناه ستم کشیده ما بیندازند... ملت ایران اجازه نمی دهد سرنوشت حیات اقتصادی وی در خارج از این مملکت، آن هم لندن معین بشود وهرگز قبول نخواهد کرد، برای 40 سال دیگر زیر نفوذ اقتصادی اجنبی باقی باشد... بر فرض اینکه این قرارداد شوم هم به تصویب برسد... رسمیت ندارد و دیرزمانی نیابد [که]ملت ایران در اولین فرصت به هرقیمتی باشد، یک بار دیگر از انگلیس و همدستانش خلع ید خواهد نمود... دیگر اجنبی نمی تواند بساط یغماگری و چپاول را در سرزمین ایران
بگستراند. (5)
درمجموع می توان این گونه قضاوت نمود که اگر آیت اللّه کاشانی و بیانیه ها، اعلامیه ها، مصاحبه ها، مذاکره هاو مهم تراز همه تهدیدهای وی ـ مثل تهدید انگلیس به اصدار فتوای جهاد، تهدید شاه به معطوف کردن مبارزه به سوی دربار، تهدید مصدق به خروج از کشور و... نبود، شاید خیلی زود مصدق و دیگر یاران ملی وی در برابر فشارهای بیگانگان، احزاب سیاسی مخالف، اوباش و... عقب نشینی می کردند و از ملی کردن صنعت نفت دست می کشیدند. برخی روزنامه های خارجی با صراحت به این مطلب اعتراف کرده اند:
مجله نیوزویک:آیت الله کاشانی با روش تند و خشونت آمیز خود تمام اقدامات مصلحانه دکتر مصدق را در راه حل مسالمت آمیز مساله نفت عقیم گذاشته است. کاشانی که علاوه بر تنفر با انگلیسی ها باامریکایی ها نیز کینه و دشمنی مخصوصی دارد، مخالف با هرگونه سازش بین ایران و دول غربی است.
روزنامه نیویورک تایمز:آیت الله کاشانی و دار و دسته وی دست و پای دکتر مصدق را بسته واو را از انجام هرگونه اقدام اصلاحی مانع شده اند، باید دکتر مصدق را از این زنجیر نجات داد... آیت الله کاشانی می خواهد، جای خلیفه مسلمین را بگیرد.
روزنامه ژورنال دژیپت، چاپ قاهره:دکتر مصدق معتقد است که برای جلوگیری از پیشرفت عناصر دست چپ، باید شاه را تقویت کرد درصورتی که آیت الله کاشانی با تقویت دربار مخالف است. آیت الله کاشانی جدا با هرگونه سازشی در قضیه نفت مخالف است، در صورتی که دکترمصدق می گوید:«دیگر وقت لجاجت گذشته و برای رفع بحران اقتصادی و بهبود اوضاع کشور باید به نحوی قضیه نفت با انگلیس و امریکا حل شود. »(6)
پی نوشت ها :
1-خاطرات دکتر محمود شروین، ص 224.
2-روحانیت و اسرار فاش نسده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 60، ص 191.
3-گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا، روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، (قم:دارافکر، بی تا)، سند ش 62، ص 197-194.
4-نک:تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج1، ص 547-542.
5-خاطرات دکتر محمود شروین، ص 235-231.
6-روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند ش 55، ص 184-182.