روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت (8)

بیشترین نیاز به حضورعلمای شیعه، پس از ملی شدن صنعت نفت هنگامی بود که دولت ملی به گونه ای دچار مخمصه وفشارهای داخلی و خارجی می شد؛ در زمان زمامداری دکتر مصدق، اهمیت انتخابات مجلس هفدهم، استعفای دکتر
يکشنبه، 3 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت (8)
 روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت(8)

نویسنده: احمد رهدار




 

4. اقدامات سایر علما پس از ملی شدن صنعت نفت

بیشترین نیاز به حضورعلمای شیعه، پس از ملی شدن صنعت نفت هنگامی بود که دولت ملی به گونه ای دچار مخمصه وفشارهای داخلی و خارجی می شد؛ در زمان زمامداری دکتر مصدق، اهمیت انتخابات مجلس هفدهم، استعفای دکتر مصدق و روی کار آمدن قوام السلطنه، انتشار اوراق قرضه ملی و. . . از این دست موارد می باشد.
مجلس هفدهم برای تعیین سرنوشت، نتایج و پیامدهای ملی شدن صنعت نفت، بسیار مهم و حساس بوده است. مخالفان و موافقان ملی شدن صنعت نفت تلاش می کردند تا صاحب کرسی های بیشتری در مجلس شوند. علمای شیعه نیز، که طرفدار ملی شدن صنعت نفت بودند، تلاش می کردند تا نمایندگی مذهبی، با عرق ملی وارد مجلس شوند تابا مقاومت در برابر دربار و بیگانگان، بتوانند تکلیف نفت را به نفع مصالح و منافع حل کنند. در همین راستا، علمای شیراز در وجوب شرکت مسلمانان و متدینان در انتخابات مجلس هفدهم بیانیه زیر را در تاریخ (3/11/1330)صادر می کنند:
جامعه روحانیین شیراز برای ادای تکلیف الهی لازم می داند اعلام دارد که بر فرد فرد مسلمین و متدینین واجب و لازم است که در انتخابات این دوره به تمام معنی شرکت نموده و نتایج این امر حیاتی را که در حکم دفاع از ناموس مقدسه دیانت است، جایزبشمرند و واجب است که دقت کنند افرادی را به نمایندگی انتخاب نمایند که به تمام معنی متدین و پایبست عمل به احکام شریفه مقدسه بوده و به اوضاع روز و سیاست جهانی واقف [باشند].
آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری نیز جهت تشویق مردم به شرکت در انتخابات و رأی دادن به کسانی که شایسته و در فکر مصالح مردم باشند، بیانیه زیر را در (19/9/1330)صادر کرد:
در این موقع حساس که دیانت و استقلال مملکت را خطراتی تهدید می کند، برای ادای وظیفه شرعی لازم است مسلمین با کمال جدیت در امرانتخابات شرکت کرده، وکلایی را که متدین و علاقمند به استقلال مملکت و واقف به مصالح عالیه کشور باشند، انتخاب نمایند و چنانچه در اثر مسامحه و سستی در این امر مهم، لطمه به دیانت واستقلال مملکت وارد شود، علاوه بر ذلت و نکبت دنیوی، در پیشگاه خداوند حکیم مسئول
خواهند بود. (1)
درخصوص انتشار اوراق قرضه ملی نیز، وقتی دولت مصدق با تحریم اقتصادی انگلیس مواجه شد و مبادرت به انتشار اوراق قرضه ملی کرد، علما در شهرستان ها با شریک شدن در خرید اوراق قرضه ملی و نیز تشویق مردم به این امر، به دولت ملی کمک کردند؛ به عنوان مثال آیت الله سید نورالدین شیرازی با حضور در بانک ملی شعبه زند شیراز، اقدام به خرید اوراق قرضه ملی کرد و فتوای تاریخی خود را با این عبارت که «خرید قرضه ملی از اقسام جهاد است»، صادر کرد. (2)
پس از اینکه دکتر مصدق در(25/4/1331)استعفا داد، همچنان که آیت الله کاشانی در تهران در حمایت از روی کارآمدن مجدد وی بیانیه داد و حتی شخص شاه را تهدید کرد، برخی از علما در شهرستان ها، با برپایی تظاهرات و تحصن اعتراض خود را به این امر نشان دادند و خواهان روی کار آمدن دکتر مصدق شدند؛ به عنوان مثال آیت الله آخوند ملا علی همدانی در حمایت از روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق، تلگراف زیر را به آقای بروجردی در تاریخ (28/4/1331)ارسال کرد:
ما اهالی همدان از طبقات روحانیان و بازرگانان و اصناف قاطبه ملت در اثر کناره گیری جناب آقای دکتر مصدق، تعطیل عموم نموده و درتلگرافخانه متحصن هستیم. محترما از حضرت آیت الله که پیشوای روحانی عموم مسلمین می باشند تقاضا داریم که در پیشگاه اعلیحضرت همایونی بخواهند به احساسات عمومی احترام گذاشته دست خائنین را از سر ملت ستمدیده کوتاه و دکتر مصدق را که قلوب همگانی متوجه جناب ایشان است، منصوب به زمامداری فرمایند. (3)

5. آسیب شناسی نهضت ملی شدن صنعت نفت؛

انتقال گرانیگاه قدرت از مردم به احزاب سیاسی

نهضت ملی شدن صنعت نفت، به رغم اینکه در ابتدا دارای پایگاه مردمی بود و بر مردم و اجتهاد شیعی تکیه داشت، پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از تثبیت و تحکیم آن، روحانیت را کنار زد و به همین دلیل، پایگاه مردمی خود را از دست داد تا جایی که در آن، شاهدنوعی «انتقال گرانیگاه قدرت از مردم به احزاب سیاسی»هستیم. (4)کمترین نتیجه سوء این انتقال قدرت، پذیرفتن قواعد بازی توسط رهبران ملی شد تا جایی که مجبور شدند به بسیاری از کسانی که در ابتدای نهضت در مقابل آنها ایستاده بودند، مسئولیت هایی در حد وزارت دهند و بسیاری ازکسانی را که در ابتدای نهضت با آنها کار می کردند عزل کنند و ازدست بدهند؛ به عنوان مثال می توان به انتصاب سرلشکر محمود بهارمست به ریاست ارتش و سرلشکر احمد وثوق به معاونت وزارت دفاع که هر دو از هواداران شاه و مورد اعتماد او بودند. او حتی دکتر اخوی را ـ که از ایران ترک تابعیت کرده بود و در امریکا زندگی می کرد و از شرکای بزرگ شرکت امریکایی وستینگهاوس به حساب می آمد ـ به سمت وزیر پیشه و هنر
منصوب کرد. مصدق این افراد را به دلیل پذیرش قواعد بازی سیاست و برای اینکه به شاه اطمینان خاطربدهد، در کابینه خود راه داد. (5)کما اینکه دکتر مصدق برای اینکه خشم شاه را از قیام (30/4/1331)از بین ببرد، یک جلد کلام الله مجید برای شاه فرستاد و پشت آن نوشت:«دشمن قرآن باشم اگر بخواهم، برخلاف قانون اساسی عمل کنم و همچنین اگر قانون اساسی را نقض کنند و رژیم مملکت را تغییر دهند من ریاست جمهوری را قبول نمایم». (6)
نهضت نفت یک نهضت دینی ـ مردمی بود و تنها در راستای همین خط می توانست پیش رود و پیروز شود. بی اعتنایی مصدق به آقای کاشانی ـ که در نتیجه سوء برداشت وی از حضور مردم و شعار «یا مرگ یا مصدق»(7)آنها بود ـ او را بر آن داشت که رهبری دینی نهضت را کنار زده و به دغدغه های وی توجهی نکند. بی شک، هم مردم و هم آیت الله کاشانی اسلام را می خواستند، اما این نکته، به رغم وضوحش نتوانست مورد درک دکتر مصدق قرار گیرد. مقام معظم رهبر ضمن توجه دادن به این نکته، غفلت از آن را یکی از آسیب های نهضت نفت شمرده و می فرماید:
مرحوم آیت الله کاشانی می خواست اسلام پیاده شود، لذا روی احکام اسلام پافشاری می کرد و این امر از نظر ملی گراهای آن روز یک نوع ارتجاع به حساب می آمد. تذکرات مرحوم کاشانی نسبت به افراد که «این آدم، آدم خطرناکی است، چرا این شخص را در رأس کار گذاشته اید یا این اقدام، یک اقدام لازمی است، چرا انجام نمی دهید؟»دخالت و فضولی به حساب می آمد!. . . ایشان[ملی گراها]می خواستند علمای اسلام بیایند و مردم را حرکت بدهند، هدایت کنند، در صحنه حاضر کنند، خون بدهند، سینه هایشان را سپر کنند و بعد حکومت را در اختیار آنها بگذارند و بگویند خداحافظ!. . . همان طوری که بعضی ها بعد از پیروزی انقلاب بزرگ و شکوهمند خودمان، این قدر گستاخی و وقاحت به خرج داده اند که این حرف را بر زبان هم آورند. (8)

تلقی اشتباه رهبران نهضت نفت از سیاست های بین المللی انرژی

تحلیل رهبران دینی و ملی نهضت ملی شدن صنعت نفت ازسیاست های بین المللی انرژی که گمان می بردند در صورت قطع نفت ایران، غرب جایگزینی برای نفت ما پیدا نخواهد کرد و در این شرایط استعلایی، ایران می تواند خواسته های خود را پیش ببرد، اشتباه بود؛ چراکه غربی ها نه تنها توانستند با افزایش تولید نفت عراق این خلأ را به سرعت پر کنند، بلکه در نتیجه همکاری 19 شرکت امریکایی تحت سرپرستی دولت امریکا، علاوه بر اینکه کمبود نفت ناشی از ملی شدن صنعت نفت ایران جبران شد، همه عوامل مؤثر در انگلستان و امریکا تجهیز گردید تا
ایران نتواند نفت خود را به هیچ وسیله ای جز سازش باشرکت های بزرگ به بازارهای جهان برساند. سه سال و نیم طول کشید تا سرانجام دولت ایران متوجه وضع اضطراری(9)خود و لزوم قبول شرایط شرکت های بزرگ نفتی گردید و در طول این مدت، جریان نفت ایران به بازارهای جهان قطع شد. (10)

تلقی اشتباه رهبران نهضت نفت از سیاست شوروی

تحلیل رهبران ملی نهضت ملی شدن صنعت نفت از نقش شوروی در این نهضت نیز اشتباه بود؛ زیرا شوروی نه به دلیل حمایت از بعد ضداستعماری نهضت نفت، بلکه از این حیث که با جانشینی امریکا به جای انگلیس در ایران مخالف بود به میدان آمده بود و دراین حضورخود
نیز کمکی به جبهه ملی نکرد، بلکه در صدد حفظ وضع موجود شد.

تفکیک دین از سیاست

آیت الله طالقانی که خود از فعالان نهضت ملی کردن صنعت نفت بود، وقتی از مصدق پرسید «چرا با فدائیان اسلام ـ که در حقیقت گلوله آنها بود که نفت را ملی کرد ـ اختلاف دارید؟»وی گفت:«آنها احکام اسلام را می خواهند و من نمی توانم احکام اسلام را اجرا کنم. این را بگذارید برای یک روز دیگر، برای کابینه بعد از من». (11)مهم ترین ضعف نهضت ملی کردن صنعت نفت و یکی از مهم ترین عوامل شکست آن، همین تفکیک دین از سیاست و جدایی هویت ملی از هویت شیعی در مراحل پایانی آن بود. تجربه تاریخی ما نشان می دهد که حرکت های بریده از دین (چه رسد به حرکات ضد دین)در جوامع دینی و مهم تر از همه در ایران، مطلقانمی توانند دستاوردهای کلان داشته باشند. در نهضت ملی کردن صنعت نفت، اختلاف میان دو رهبر دینی و ملی از یک سو و اساسا عدم اعتقاد رهبر ملی به توان دین در دستیابی به بهترین راهبرد سیاسی (اندیشه تفکیک دین و سیاست)، از سوی دیگر باعث شکست نهضت به بدترین وجه ممکن شد.
یکی از محققان تاریخ و اندیشه سیاسی معاصر، اندیشه رهبران ملی نهضت ملی کردن صنعت نفت را اندیشه ای تلفیقی نامگذاری کرده است و ضمن اینکه این نهضت را «آخرین تقلای مشروطه خواهی در ایران»می داند، می نویسد:
نظام مشروطه برآیند تلفیق دو جریان است:جریانی که روح مدرنیته غربی را در آینده ایران می دانست و جریانی که سعی داشت، آن تجدد رابا تمدن اسلامی تلفیق و آشتی دهد. آخرین تلاش مشترک این تلفیق در نهضت نفت بود. این دو جریان تلفیقی در جمهوری اسلامی تحت عناوینی مانند روشنفکری دینی و یا نیروهای ملی ـ مذهبی در
حال بازسازی خود هستند ولی تاریخ ثابت کرده است که رهبری تلفیقی جنبش های اجتماعی در ایران نتیجه ای جز کودتا ندارد؛ رهبری تلفیقی مشروطه به کودتای سوم اسفند و رهبری تلفیقی نهضت ملی به کودتای (28)مرداد ختم شده است. (12)
اعتراف نویسندگان و سیاستمداران غربی نیز در این خصوص، می تواند مؤید باشد. به عنوان مثال؛ آن لمبتون ـ از گردانندگان شبکه اینتلجنت سرویس در ایران ـ می نویسد:«مادامی که نهت [ملی شدن صنعت نفت]از سوی روحانیون با اصطلاحات اسلامی توجیه نشد، از پشتیبانی گسترده مردم برخوردار نبود. »(13)
اشتباه اساسی در نهضت نفت از آنجایی صورت گرفت که مصدق گمان کرد مردم، ملیت منهای اسلام را نیز می خواهند؛ این درحالی بود که مردم، هرچند ملیت را پاس می داشتند، اما آن را تنها در سایه اسلام می خواستند. مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، در آسیب شناسی نهضت نفت می فرمایند:
این نهضت، ماهیاتا دینی و اسلامی بود؛ این نکته ای است که متأسفانه در همه تحلیل هایی که از نهضت ملی می شد، مسکوت ماند و نخواستند از آن اسمی به میان بیاورند. . . آن کسانی هم که راجع به نهضت ملی حرف می زدند، غالبا ملی گراهایی بودند که با دین، میانه و سرو کاری نداشتند. (14)
اشتباه اساسی تر ملی گراها این بود که نگاه آنها به جریان دین و روحانیت همانند نگاه سلطنت طلب ها و انگلیسی ها به آنها بود و این قضیه باعث می شد که هرگز نتوانند به روحانیت اعتماد کنند و یا آنها را به خود جلب کنند. در این خصوص نیز مقام معظم رهبری،
آیت الله خامنه ای، نکات جالبی می فرمایند:
من احساس می کنم تصورات و احساسات قوام السلطنه و سلطنت طلب ها و انگلیسی ها در مورد روحانیت، درست همان احساساتی بود که ملی گراها داشتند و این یک چیز عجیبی است، اینها هر دو با هم دشمن و مخالف بودند، اما در مقابله با دین و حضور علمای دین و دخالت افکار اسلامی، یک فکر داشتند. (15)

غفلت از مبارزه با استبداد داخلی

تکیه اساسی نهضت ملی شدن صنعت نفت به مبارزه ضداستعماری، آن را از مبارزه هم زمان با استبداد داخلی بازداشت. هرچند در مقطع ملی شدن نفت، استبداد داخلی چندان قوی نبود و اساسا پس از کودتای (28)مرداد بود که محمدرضا شاه، به ویژه با تأسیس ساواک، به رضاشاهی کوچک تبدیل شد، اما غفلت از پتانسیل دربار برای استبدادی مدرن و پیچیده، خود موجب غفلت از زمینه های نفوذ استعمار در استبداد داخلی شد. تفاوت نهضت ملی شدن صنعت نفت با نهضت امام خمینی (س)در همین نکته است که نهضت امام خمینی نیز به رغم اینکه یک نهضت ضد استعماری بود، کانون های نفوذ استعمار در داخل استبداد درباری، را نه تنها مورد غفلت قرار نداد، بلکه آگاهانه تحت عنوان «پایگاه داخلی استعمار»کوبید.

پی نوشت ها :

1-علمای مجاهد، ص 199.
2-برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام سید معز حسینی شیرازی فرزند آیت اللّه سید نور الدین حسینی شیرازی در همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از:خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 5.
3-خبرنامه شماره 2 همایش نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، ص 7.
4-سرنوشت خود احزاب سیاسی عصر مشروطه را هم یکی محققین تاریخ معاصر چنین ترسیم می کند:گروه های اجتماعی در سال 1329 به حداقل ها راضی بودند اما ناگهان با افزایش توقعات، نخبگان نیز تحت تأثیر عوام، حداکثر گرا شدند و از نظر روانی زمینه را برای ایجاد نارضایتی آماده کردند. این امر به نوبه خود، فضایی را به وجود آورد که زمینه حضور سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی غرب- که دراین مقطع، بیش تر بر ایجاد انشعاب و شکاف میان نیروها و جریان های داخلی تأکید می کردند-را افزایش داد. با فعالیت شبکه های جاسوسی و زمینه سازی های داخلی، فضای بی اعتمادی در کشور حاکم شد و گروه های سیاسی در وضعیت انشعاب قرار گرفتند.
بر گرفته از سخنرانی دکتر ابراهیم متقی در همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از:خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 3.
5-نک:محمد علی موحد، خواب آشفته نفت؛ دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، ج2، (تهران:کارنامه، چ1، 1378)، ص 558 و 559.
6-ازاظهارات دکتر مصدق ضمن پیام رادیویی به مردم ایران در 16/1/1332، نقل از:تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج1، ص 466.
7-درتاریخ معاصر ایران، ملت ایران هرگز برای فرد یا جریان روشن فکری تره خورده نکرده و به دنبال آن ها تا پای جان راه نیفتاده اند. همه حضورهای خونین و جان بر افشانه مردم به تبع جریان دین و روحانیت بوده است. در نهضت نفت نیز اگر مردم شعار یا مرگ یا مصدق را سر داده اند، تنها به دلیل حمایت آیت اللّْه کاشانی از وی بوده نه به دلیل حمایت از مصدق و اعتماد به او. مقام معظم رهبری آیت اللّه خامنه ای در این خصوص می فرمایند:«عامل و قهرمان و صحنه گردان اصلی این ماجرا مرحوم آیت اللّه کاشانی بود. مصدق فکر می کرد مردم از او پشتیبانی می کنند. . . . مصدق دید مردم آمدند توی خیابان ها و شعار دادند و یا «یا مرگ یا مصدق»گفتند و یک عده ای هم کشته شدند، مطلب بر او مشتبه شد و خیال کرد این مردم از او حمایت کردند، همان اشتباه که آن [بنی صدر]روسیاه فراری هم همیشه درایران داشت که می گفت مردم فلان قدر به من رأی دادند. . . امام فرمودند که مردم به اشخاصی رأی ندادند، مردم به دین ردی دادند، به اسلام وقرآن رأی دادند. تا وقتی با قرآن واسلام باشید، مردم هم با شما هستند واگرپشت کردید به اسلام، مردم ازشما برمی گردند . . . من نمی گویم مردم از شخص آیت اللّه کاشانی هم حمایت نکرده یک روحانی هم پیدا بشود که به اهداف اسلامی پشت بکند، مردم از او هم بر می گردند. . . درنظرمردم، اشخاص، ملاک نیستند، مردم اسلام را می خواهند. این ایمان قلبی مردم و احساسات عمیق دینی آن هاست که آن ها را در صحنه های حاضر نگه داشته است. »(روزنامه جمهوری اسلامی، مورخه 20/4/62. )
8-همان (20/4/62. )
9-دلیل وضعیت اضطراری ایران این بود که یک هفته پس از روز خلع ید (29/3/1330)روز تسلط ایران بر تأسیسات نفت)، حدود چهار هزارو پانصد نفراز کارکنان خارجی شرکت نفت استعفا دادند. دولت ایران سعی کرد از کشورهای دیگری مثل آمریکا، هلند، سوئد و بلژیک کارشناس بیاورد ولی غالباً عذر خواستند. البته در5/4/1330 هیئتی از کارشناسان ایتالیایی به ریاست معاون شرکت آجیب آمدند ولی معلوم شد که از شرکای همان شرکت سابق نفت هستند. کار تأسیسات فقط محدود به تهیه نفت مورد احتیاج داخل شد؛ زیرا کشتی های نفت کش هم از بارگیری نفت امتناع کردند و بالاخره در 8/5/1330 آخرین واحد پالایشگاه تعطیل شد. در این اوقات دولت کارگری در انگلیس زمامدار بود. محافظه کاران فشار داشتند که باید به آبادان قشون کشی شود ولی آمریکا از امکان مقابله شوروی بر طبق عهد نامه 1921 نگران بود و تأکید بر مذاکره داشت. (تاریخ سیاسی ایران، ج1، ص 365-396. )
10-تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 142.
11-پیام انقلاب، س3، ش 50، ص 57، نقل از:روشن فکران وابسته، ج7 (دکتر محمد مصدق)، ص 254.
12-بر گرفته از سخنرانی دکتر مظفر نامدار در همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از:خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص5.
13-جیمز بیل و ویلیام راجر لویس، مصدق، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبد الرضا هوشنگ مهدوی، (تهران:نو، چ1، 1368)، ص 384، نقل از:ایران، دیروز، امروز، فردا، ص 67.
14-روزنامه جمهوری اسلامی (20/4/62). .
15-همان (20/4/62).

منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط