تاریخ «تورات و اسفار عهد قدیم»

هالى، نویسنده راهنماى تورات در این زمینه مى نویسد: «اعتقاد بر این است که اسفار عهد قدیم در اصل روى تکه هاى چرم و پوست نوشته شد و بجز مقدار کمی از سفرهاى عزرا و دانیال که به زبان آرامى بوده بقیه ی اسفار به زبان
سه‌شنبه، 5 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاریخ «تورات و اسفار عهد قدیم»
 تاریخ «تورات و اسفار عهد قدیم»

نویسنده: عجاج نویهض




 

بررسی تاریخی تدوین و کتابت عهد قدیم

هالى، نویسنده راهنماى تورات در این زمینه مى نویسد: «اعتقاد بر این است که اسفار عهد قدیم در اصل روى تکه هاى چرم و پوست نوشته شد و بجز مقدار کمی از سفرهاى عزرا و دانیال که به زبان آرامى بوده بقیه ی اسفار به زبان عبرى نگارش یافته و نحوه کتابت نیز دستنوشت بوده است».
حروف عبرى به نام الفباى مربع یا چهارگوش شهرت دارد و از راست به چپ نوشته مى شود و در آن از نقطه یا علاماتى براى آسان کردن حروف علّه استفاده مى شود (زیرا تا قرن ششم میلادى این حروف هنوز وضعیت نهایى و قطعى خود را پیدا نکرده بود). با آن که براى ایجاد استحکام و زیبایى کتابت خط نهایت تلاش به کار گرفته می شد، مشکل آن، به گونه اى بود که امکان چند گونه خواندنش وجود داشت. چنین پیداست که در برخى موارد تحشیه ها و تعلیقات و شروح نسّاخ به وسیله ی ناسخان بعدى با متن اصلى درهم مى آمیخته و یکى مى شده است. لیکن محققان جدید که این موضوع را کاملاً در بوته ی نقد و بررسى گذاشته اند، تصویر مبالغه آمیزى از آن ارائه داده اند. با اختراع چاپ، خطر وقوع این خطاها و اشتباهات از میان رفت. به دنبال کار طولانى و طاقت فرساى دانشمندان در راه مقابله ی چندین متن خطى با یکدیگر، سرانجام درست ترین متن عبرى مشخص شد و این همان است که به «ماسوره» شهرت دارد.(1) این کار پیش از قرن دهم میلادى انجام گرفت. در این باره، آن جا که از تلمود سخن مى گوییم، بار دیگر به طور کامل بحث خواهیم کرد.

نشستن زبان آرامى به جاى عبرى

«آرامى زبان رایج در فلسطین عصر مسیح بود و در سوریه قدمت و سابقه ی بیشترى از فلسطین داشت. میان آرامى و زبان عبرى شباهت بسیار زیادى وجود دارد. بعد از بازگشت از اسارت بابلى، زبان آرامى بتدریج جاى زبان عبرى را گرفت تا جایی که زبان گفتارى مردم شد»(2) هفت یا کمتر از هفت قرن بعد از میلاد زبان جاودانه ی عربى مضرى نیز به جاى زبان آرامی نشست.

ترگوم (Targum)

«ترگوم ترجمه ی عهد قدیم است از زبان عبری به آرامى. با رواج زبان آرامی و تبدیل آن به زبان زنده متداول، تفسیر و توضیح معانى کلمات عبرى از زبان گذشته در هنگام نماز و قرائت تورات ضرورت پیدا کرد. این تفسیر به صورت شفاهى در کنیسه ها صورت مى پذیرفت و مردم گوش مى دادند. بعداً مجموع این تفاسیر شفاهى جمع آورى و در قالب نوشتار ریخته شد و نام ترگوم به خود گرفت».(3)

تلمود

« تلمود عبارت است از مجموعه ی اخبار و سنن شفاهى یهود در زمینه ی عهد قدیم. مجموع اینها در قرن دوّم میلاد به صورت نوشتارى درآمد و شروح و توضیحاتى به آن افزوده شد».(4)

مجمع بزرگ

«این مجمع مرکب از یکصدوبیست عضو بود و گفته مى شود که حول و حوش سال 410 ق.م. به دست نحمیا و زیر نظر عزرا بنیانگذارى شد. هدف از تأسیس این مجمع سازماندهى مجدد امور عبادى و حیات دینی پس از اسارت بود، و این خود- چنان که اخبار و سنن یهودى حاکى است- عامل نیرومندى در جمع آوری و مرتب ساختن اسفار عهد قدیم و بازگرداندن آن به منزلت قبلى اش بود. مجمع بزرگ که بر شؤون یهودیان بازگشته از اسارت سیطره و نظارت داشت، تا سال 275 ق.م. به این کار خود ادامه داد و سپس از کار باز ایستاد و جاى آن را انجمن سنهدرین گرفت».(5)

سنهدرین

«سنهدرین عبارت بود از هیأت عالى حاکم بر مردم و هیچ کس توان مخالفت با آن را نداشت. این هیأت یهودى در عصر حضرت مسیح بود و همو بود که مسیح را محاکمه کرد و او را به پیاره توس پونتیوس(6) که خواهان به صلیب کشیدن آن حضرت بود، تحویل داد. گمان بر این است که سنهدرین براى اولین بار در قرن سوم ق.م. پیدا شد و هفتاد عضو داشت که بیشتر آنها از کاهنان و اعیان صدوقیان بودند و تعدادى از فریسیان و کاتبان و عده اى از شیوخ که نماینده اسباط بودند، نیز در آن حضور داشتند. ریاست سنهدرین با کاهن اعظم بود. این انجمن با ویرانى قدس در سال 70 ق.م. به دست تیتوس رومى،(7) منحل شد».(8)
موضوع سنهدرین بى نهایت اهمیت دارد، و این اهمیت نه از جهت دست یافتن به اطلاعات تاریخى درباره گذشته ی این انجمن، بل بیشتر به دلیل مفهومى است که امروزه واژه «سنهدرین» در میان پژوهشگرانِ در فعالیتهاى یهودیت جهانى و دستگاههاى مخفى آن پیدا کرده است و بر این دستگاههاى مخفى و تشکیلات پشت پرده دلالت دارد؛ زیرا در حال حاضر کلمه ی سنهدرین به معناى هیأت مخفى است. در واقع سنهدرین امروز مانند «قباله» است.

کنیس یا مجمع

مترجمان تورات پرستشگاه یهود را که کنیس یا کنیست (کُنشت) نام دارد به مجمع ترجمه کرده اند. واژه انگلیسى آن Synagogue است که ریشه ی یونانى دارد. به پارلمان اسرائیل یا مجلس نمایندگان این کشور نیز «کِنِسِت» مى گویند.
هالى درباره مجمع یا کنیس و ریشه ی پیدایش آن چنین مى گوید: «بذر کنیس به روزگار اسارت در بابل رویید، زیرا پس از ویرانى هیکل و پراکندگى یهود، ایجاد اماکنى براى پرستش و وعظ و ارشاد کاهان در سرزمینهاى یهودى نشین ضرورت پیدا کرد. در پى بازگشت از اسارت، این مجامع در بخش یهودى نشین فلسطین و دیگر مراکز تجمع یهودیان در خارج از فلسطین که نخواسته بودند به این سرزمین بازگردند، به حرکت خود همچنان ادامه دادند. یهودیها در هر یک از شهرهاى بزرگ یک یا دو یا چند مجمع داشتند و در قدس، با آن که هیکل (سلیمان) در آن بود، چندین مجمع تأسیس شد که ریاست هر مجمعى را هیأتى از ربّیها (ربنها) یا دانشوران به عهده داشت، و هر کدام آنها نسخه هایى از تورات را در اختیار داشتند که به هنگام نماز و نیایش در برابر نمازگزاران به گونه اى منظم خوانده مى شدند».

ترجمه ی هفتادى

«ترجمه ی هفتادى یا هفتاد نفره تورات عبارت است از ترجمه ی عهد قدیم از زبان عبرى به یونانى. این ترجمه در اسکندریه، جایى که شمار زیادى از یهودیان به زبان یونانى صحبت مى کردند، انجام پذیرفت. اخبار و سنن یهود حاکى است که ترجمه ی مذکور پاسخى بوده است به تمایل بطلمیوس فیلادلفوس(9) (285- 247). براى انجام این مهم هفتاد زباندان یهودى از اروشلیم به مصر اعزام شدند. ابتدا اسفار پنجگانه ی موسى ترجمه و سپس بقیه ی اسفار عهد قدیم تدریجاً به آن افزوده شد. علّت نامگذارى آن به «هفتادى» این است که این ترجمه به دست هفتاد نفر از دانشمندان یهود صورت پذیرفت. درباره این ترجمه روایات شفاهی چندى است که صحت ندارند. فقط این نکته مسلّم است که کار این ترجمه در زمان بطلمیوس فیلادلفوس آغاز شد و در یک دوره صد ساله به اتمام رسید. در آن دوران، یونانى زبان بین المللى بود. این ترجمه همان است که در زمان مسیح رواج داشت. عهد جدید به زبان یونانى نوشته شد و شواهد موجود در آن از ترجمه ی هفتادى گرفته شده است».(10)

کتابهاى آپوکریف(11) (Apocrypha)

هالى در صفحه ی375 کتاب خود داستان آپوکریف را به اختصار بازگو کرده است. او مى نویسد: «این نام معمولاً بر چهارده کتاب اطلاق مى شود. این کتابها در پاره اى نسخه هاى تورات، در عهد قدیم و عهد جدید، یافت مى شود. براى نخستین بار در سه قرن اخیر قبل از میلاد آشکار شدند و غالباً در نام نویسندگان آنها تشکیک مى شود. این کتابها به ترجمه ی هفتادی(12) که عبارت است از ترجمه ی عهد قدیم از عبرى به یونانى، افزوده شدند. نوشته هاى آپوکریف بعد از پایان یافتن عصرنبوّتهاى عهد قدیم و وحى آسمانى، نوشته شده است.
یوسفوس، مورّخ اسرائیلى، این کتابها را کلاًّ ردّ کرده است و یهودیان آنها را به عنوان بخشى از تورات قبول نداشتند. مسیح حتى یک شاهد از این نوشته ها نیاورده و در عهد جدید کمترین اشاره اى به آنها نشده است. کلیساى اول به این کتابها توجهى نشان نداد و آنها را در زمره کتابهاى آسمانى به شمار نیاورد؛ چون فاقد سند قانونى بودند.
در قرن اول میلادى که تورات به زبان لاتینى ترجمه شد؛ چون این ترجمه نه از روى عهد قدیم عبرى بلکه بر اساس ترجمه ی هفتادى یونانى صورت گرفت، لذا کتابهاى آپوکریف به نسخه ی لاتینى (نسخه ی عامیانه)(13) که تا نهضت اصلاح طلبانه ی پروتستان در اروپاى غربى رایج بود، راه یافت. اساس این نهضت اعتصام به کلمه ی وحى آسمانى و طرد جز آن بود. ازاین رو، آپوکریف را به دلیل این که جزء وحى نیست کنار گذاشت. کلیساى اول و قدماى عبرانیان بر این مشى بودند. تا آن که در سال 1546 میلادى «شوراى ترانت» (14) که هدفش مبارزه با مذهب پروتستان بود، تشکیل شد و کلیساى کاتولیک رومى آپوکریف را قانونى اعلام کرد و از آن زمان نوشته هاى آپوکریف به تورات لاتینى راه یافت».(15)
معناى «آپوکریف» به حوزه ادبیات و علوم راه پیدا کرد و در مورد کتابهاى منحول (آثار مسروقه ی دیگران) یا نادرست به کار مى رود.
اینک کتابهاى آپوکریف:
1- سفر اول از دراس(16)
2- سفر دوم از دراس
3- سفر طوبیت
4- سفر یهودیت
5- سفراستر(17)
6- سفرحکمت سلیمان
7- سفر حکمت یسوع پسر سیراخ
8- سفر باروخ
9- سفر غزل سه جوان گرامى(18)
10- سفر تاریخ شوشنا یا سوسنه
11- سفر بعل و اژدها
12- سفر دعاى منسى(19)
13- سفر اول مکابیان
14- سفر دوم مکابیان
این کتابها یا اسفار- آپوکریف- در ترجمه ی یسوعى کتاب مقدس آمده است.

پی نوشت ها :

1- هالی، ص361.
2- هالی، همان جا.
3- همان مأخذ.
4- همان مأخذ.
5- هالی، ص362.
6- Pontius Pilauts؛ حاکم رومی یهودا (حد26- حد36)- م.
7- تیتوس (Titus) فلاویوس سابینوس و سپاسیانوس، امپراتور روم- م.
8- همان مأخذ.
9- دایره المعارف تاریخ جهان می گوید: «فیلادلفوس به معنای «دوستدار خواهر» است؛ زیرا وی طبق عادت فراعنه با خواهر خود «آرسینوئه دوّم» ازدواج کرد. فیلادلفوس مؤسس موزه اسکندریه و کاشف قسمت علیای بستر نیل است. او به منظور رواج دادن بازرگانى دامنه ی نفوذ خود را تا سواحل دریاى سرخ و سراسر شمال جزیره العرب کشاند.
(در تاریخ ویل دورانت، یونان باستان و دایره المعارف مصاحب، فیلادلفوس به«محبوب پدر» ترجمه شده است و در اعلام فرهنگ معین، فرهنگ مترجم به «محبّ الاخ» یعنى برادر دوست- م).
10- هالى.
11- آپوکریف کتابهاى دینیى هستند که در درستى آنها شک و تردید است. این کتابها در تورات پروتستانى وجود ندارند بلکه در تورات لاتینى هستند. در این جا هالى آپوکریف را به نحو شایسته اى معرفى مى کند. آپوکریف واژه اى اصلاً یونانى به معناى پنهان و پوشیده است.
12- Septuagint
13- به انگلیسی Vulgate (وولگات). مترجم نسخه عامیانه قدیس جروم (Jerom؛ 383-405) است.
14- Trent, Trant، نوزدهمین شورای دینی کلیسای کاتولیک رومی که در شهر ترانت ایتالیا تشکیل شد و وسیله عمده اصلاحات کاتولیکی بود... این شورا اصول عقاید کاتولیکی را روشن ساخت و تعریفات واضحی صادر کرد- م.
15- هالی.
16- «ازدراس» همان «عزار» است به زبان یونانی.
17- منظور هفت فصلى است که به سفر مذکور اضافه شده است.
18- Song of the Three children
در فرهنگ مترجم از این کتاب با نام رساله ی رفقاى دانیال یاد شده است و در قاموس کتاب مقدس اقوال سه جوان مقدس-م.
19- Prayer of Manasses . منسى با منسه پادشاه یهودا بوده است-م.

منبع مقاله: نویهض، عجاج. (1387)، پروتکل های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم(1387).

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط