یهود و زندگی در «گتو»

گتو (Ghetto)(1) به محله های متحدالشکلی اطلاق می شده است که مجموعه ای از مردم، به سبب رنگ پوست و یا وضع اجتماعی ویژه و یا به دلیل اجرای سیاست تبعیض نژادی، در انزوای از دیگر افراد جامعه، در آن زندگی می کرده اند.
چهارشنبه، 6 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یهود و زندگی در «گتو»
یهود و زندگی در «گتو»

نویسنده: احمد کریمیان




 

گتو (Ghetto)(1) به محله های متحدالشکلی اطلاق می شده است که مجموعه ای از مردم، به سبب رنگ پوست و یا وضع اجتماعی ویژه و یا به دلیل اجرای سیاست تبعیض نژادی، در انزوای از دیگر افراد جامعه، در آن زندگی می کرده اند.
بعد ها این واژه به کوچه ها و محله هایی که به طور پراکنده، به ویژه در اروپای شرقی وجود داشته و ساکنان آن یهودی بوده اند، اطلاق شده است.
واژه ی گتو دارای دو معنای عام و خاص است:
گتو به معنای عام به محله ی یهودیان و یا جایی که فقیران یهود، بدون الزام و اجبار از سوی دولت، در آن زندگی می کرده اند، اطلاق می شده است. سابقه ی تاریخی این محله ها به زمان امپراتوری یونان و رُم می رسد.
امّا گتو به مفهوم اخص که رایج تر است، محله ای بوده است که یهودیان، به ناچار در آن می زیسته اند.(2)
اصل اشتقاق این واژه، چندان روشن نیست.
برخی گفته اند: گتو، نام محله ی یهودیان در شهر «ونیز» بوده که در جوار «ولگتو» (Vellgetto= کارخانه ی ریخته گری توپ) قرار داشته است. گروهی دیگر بر آنند که این کلمه برگرفته از واژه ی آلمانی «گهکتر اورت» (Geheckter ort= جایی که محصور به دیوار است) می باشد. جمعی دیگر آن را از کلمه ی عبری و تلمودی «گت» و یا «گیت» به مفهوم انفصال و جدایی مشتق می دانند؛ امّا صحیح ترین احتمال آن است که این لفظ را با واژه ی ایتالیایی «بورگیتو» به معنای بخش کوچکی از شهر، هم خانواده بدانیم. (3)
ویل دورانت (تاریخ تمدّن، ج 6، ص 868) در باب علل پیدایش گتوها معتقد است که «ونیز»، مدت های دراز پناهگاه خوبی برای یهودیان بود. چند بار اقداماتی برای اخراج یهودیان از آن شهر به عمل آمد (1395-1487/م)؛ امّا مجلس سنای ونیز به عنوان خدمت گزاران مؤثر تجارت و مالیه ی کشور، از ایشان جانبداری می کرد. قسمت عمده ی تجارت صادراتی ونیز به دست بازرگانان یهودی انجام می شد و هم چنین ایشان در وارد کردن پشم و ابریشم از اسپانیا و ادویه و مروارید از هندوستان، سهم به سزایی داشتند.
یهودیان ونیز، به اختیار خود، محله ای را که به تبعیّت از نام ایشان، «جودکا» خوانده می شد، اشغال کرده بودند. در سال 1516/م، سنای ونیز، پس از شور با سران قوم یهود، مقرّر ساخت که عموم یهودیان، به جز عدّه ی کمی که اجازه ی مخصوص داشتند، در قسمتی از شهر که به نام گتو خوانده شد، سکنا گزینند. و به ظاهر این نام از واژه ی ایتالیایی گتو (کارخانه ی ریخته گری) آمده است؛ زیرا در آن محله، یک چنین کارخانه ای وجود داشت. (4)
در کشورهای اروپایی، پیرامون محله های گتو را دیوارهای بلند در بر گرفته است. دروازه های آن شب ها با «کلون» قفل می شد و یهودیان مجاز نبودند که بعد از نیمه شب و در روزهای یک شنبه و اعیاد مسیحی از آن خارج شوند. قوانین و مقرّرات دقیقی برای باز و بسته کردن این دروازه ها وجود داشت که نگهبانان مسیحی، آن را اجرا می کردند. یهودیان مقیم گتو، موظّف بودند که حقوق این نگهبانان را بپردازند. (5)
در دایره المعارف بریتانیا آمده است:
کنفرانس سوم و چهارم لاتیران که از سوی جامعه ی کلیسای غرب در سال های 1179/م و 1215/م برگزار شد، جدا شدن مسیحیان از یهودیان را مورد تأکید قرار داد و زیستن مسیحیان در کنار یهودیان و خدمت به آنان را تحریم کرد. در ضمن به منظور محدود ساختن قدرت زیادی که یهودیان به واسطه ی تجارت حاصل کرده بودند، و به سبب کنترل شرارت و فتنه های خطرناکشان، آنان را به داشتن نشانه مشخّصی مکلّف ساخت.
از آن زمان یهودیان به درون محله های گتو خزیده و از دیگر افراد جامعه منزوی شدند. (6)
گفته اند که پاپ پل چهارم (1555-1559/م) در سال جلوس خویش، فرمان تشکیل اوّلین محله ی رسمی یهودیان را در اروپا صادر کرد و از آن پس فرمانروایان کاتولیک اروپا در این امر به وی تأسّی کردند. محله ی یهودی دیگری در سال 1603/م در شهر پادوا بنا شد، سپس دوک نشینان پروتستان مذهب آلمان نیز فرمان رسمی گرد آمدن یهودیان را در محله های اختصاصی در شمال اروپا صادر کردند. (7)
دو دسته از قوانین بر یهودیان ساکن در گتو حاکم بود. نخست مقررّات و قوانین و پیمان نامه هایی که پادشاهان و حاکمان وضع می کردند و یهودیان در روابط خود با دیگران، ملزم به رعایت آن بودند، و دوم مجموعه قوانینی که در درون «گتو»، مناسبات میان یهودیان را براساس تعلیمات تلمود، سامان می بخشید.
قوانین نوع دوم، از سوی یک شورای یهودی، متشکّل از دوازده نفر (به عدد اسباط بنی اسرائیل) که از قدرت اجرایی زیادی برخوردار بود، به اجرا در می آمد. این شورا در امور مربوط به ازدواج، طلاق، اجرای حدود، زندانی کردن مجرمان – و در مواردی، اعدام – تصمیم گیری و اقدام به عمل می آورد. شورای مزبور، حتّی می توانست بنا به تشخیص خود، افرادی را از حریم دیانت یهود طرد کند، چنان که نسبت به باروخ اسپینوزا (1632-1677/م)، فیلسوف هلندی، این امر صورت پذیرفت.
رابطه ی این یهودیان با جامعه ی خارج از گتو، رابطه ای سرد، تصنّعی، مرموز و عاری از عواطف انسانی بود. این طایفه، جامعه ی متعلّق به اکثریت را به دیده ی سودجویانه می نگریستند و آن را محیطی مباح دانسته و انجام هیچ کاری را در آن ممنوع و حرام نمی شمردند. از این رو، جامعه ی خارج از گتو (جامعه ی میزبان) در نگاه ایشان، فضایی بی روح و خالی از محبت و عاطفه و امنیّت و آرامش، تلقّی می شد.
امّا به عکس، نگاهشان به محله ی گتو و افراد آن، آمیخته به قداست و حرمت بود. به همین جهت حرمت آن را حفظ می کردند و نسبت به آن از خود، گذشت و فداکاری نشان می دادند. آنان در گتو، همه ی آرزوها و خواسته های خود را محقّق دیده و بدون کم ترین نگرانی و تشویش، شعایر دینی خود را مو به مو اجرا می کردند و در روزهای شنبه نیز دست از کار و تلاش می کشیدند.
همواره از سوی سران یهود، این امر در جامعه ی گتو مورد تکرار و تأکید قرار می گرفت که یهودیان ملتی مقدّس و برگزیده اند، و گتو چیزی جز محلی موقّت که یهودیان بتوانند عقاید و سنن دینی خود را در آن حفظ کنند، نیست و اقامت در این مکان، تنها تا زمان بازگشت به سرزمین مقدّس و حصول آزادی کامل، ادامه دارد.
یهودیان، به موجب همین تلقینات، بر این باور بودند که امتناع آنان از کار و فعّالیت در روزهای شنبه، ظهور ماشیح را جلو خواهد افکند و با آمدن او، اوضاع جهان به سامان خواهد رسید و ملت یهود بر سراسر گیتی سیادت می یابد. ایشان حتّی رنج ها و آلامی را که در خارج از گتو متحمّل می شدند، از دلایل برتری و امتیاز خویش دانسته و تشدید آزارهای مزبور را موجب نزدیک تر شدن زمان نجات و گشایش می پنداشتند. (8)
این گتوها در طول تاریخ، با دیوارهای بلندشان، به منظور اهداف متعدّدی بنا می شد، از آن جمله: حمایت از یهودیان به عنوان مزدورانی که در خدمت طبقه ی حاکمه بودند. هم چنین سهولت دریافت مالیات از ایشان، و کنترل و نیز جداسازی ایشان از اکثریت مسیحی، و بالاخره جلوگیری از گریختن یهودیان به شهرهای دیگر.

تصویری از اوضاع «گتو»

محله های یهودی نشین گتو، اغلب در آلوده ترین و پست ترین مناطق شهر قرار داشت. معابر و کوچه های تنگ و پرپیچ و خم آن، بدون سنگ فرش، و حفره ها و چاله های زیاد آن همواره پُر از زباله بود. ریختن فاضلاب خانه ها به داخل کوچه، این معابر را آلوده و متعفّن می ساخت.
از ویژگی های گتو، ازدحام جمعیت و سروصدای همیشگی و سرسام آور آن بود. صدای بلند دست فروشان برای فروش اجناسی که بر دوش و یا گاری حمل می کردند، در هر نقطه به گوش می رسید. زنان در جای جای کوچه ها، در کنار درِ منزل ها اجتماع کرده و سروصدای گفت و گوی آنان در همه جا بلند بود، کودکان نیز در این کوچه ها پرسه می زدند و بازی می کردند و احیاناً به قضای حاجت می پرداختند.
تراکم جمعیت در این محله ها به سبب ازدواج های زودرس و داشتن فرزندان زیاد، بسیار بالا بود؛ مثلاً در گتوِ شهر روم، ده هزار یهودی، تنها در یک کیلومتر مربع زندگی می کردند و در گتوِ فرانکفورت، چهارصد هزار یهود، تنها در 190 باب منزل که در یک کوچه بسیار تنگ و دراز قرار داشت، به سر می بردند.
زیادی جمعیت در گتو، گاه به حدی می رسید که هم چون گتوِ لودز، در هر اتاق آن، حدود شش نفر زندگی می کردند، و در گتوِ وین، هر اتاق آن، محل زندگی هفت تا هشت نفر بود و حتی زمانی چند خانواده، به اتفاق، در یک اتاق زندگی می کردند.
برخلاف تراکم بیش از حد جمعیت، در محله های گتو، دولت های حاکم، محدودیت های ویژه ای برای توسعه ی فضای این محله ها قائل می شدند. از این رو، ساخت و ساز منزل های جدید در سطح زمین به صورت افقی امکان پذیر نبود و یهودیان ناچار بودند منزل های خود را در ارتفاع توسعه دهند. به همین جهت، محله ی گتو با ساختمان های بلند خود که احیاناً به ده طبقه می رسید، از دیگر بخش های شهر متمایز و شاخص بود. نتیجه ی طبیعی این وضعیت، تراکم فوق العاده ی جمعیت ساکنان این ساختمان ها بود که در بسیاری از موارد، پایه ها و ستون های ساختمان، مقاومت خود را از دست داده و بر سر ساکنانش ویران می شد، و گاه جشن های پر ازدحام ازدواج را به عزا تبدیل می کرد.
ساکنان طبقات فوقانی این ساختمان ها، از طریق پلکان های دایره ای تنگ و یا به وسیله ی طناب و قرقره، خود را به اتاق های خویش می رساندند که این امر، آنان را در معرض حوادث ناگوار بسیار قرار می داد. (9)
... شب ها، دروازه ها از خارج بسته می شد و در نتیجه هیچ فرد یهودی نمی توانست تا موقع باز شدن دروازه ها، از محوطه ی گتو خارج شود. در بسیاری از شهرها، روزهای یک شنبه هم دروازه های گتو بسته بود. اگر هنگام بسته بودن دروازه ها، یک نفر یهودی در خارج از گتو دیده می شد، او را به سختی مجازات می کردند.
زندگی در گتو موجب بروز حوادث غم انگیزی می شد. ساکنین این محله ها به حدی فشرده زندگی می کردند که اگر حریقی در گتو اتفاق می افتاد، جابه جا شدن اشخاص بسیار دشوار بود. گاهی در حریق گتو، تمام افراد چندین خانواده، در آتش می سوختند. هنگامی که حریق در گتو شروع می شد، کسی نمی توانست لوازم خانه و اسباب و اثاثیه زندگی خود را از محوطه بیرون ببرد، و فرار از آتش هم برای اغلب اشخاص، غیر ممکن بود. از این جهت، حریق، همواره یکی از خطرات هولناکی بود که ساکنان گتو را تهدید می کرد. (10)
در هر گتو، حوادثی اتفاق می افتاد. مثلاً گتوی شهر رُم که کوچه های بسیار تنگی داشت، همه ساله بر اثر طغیان رود تیبر، از آب پوشیده می شد... و همواره مقداری از لوازم و اثاث خانه های یهودیان از بین می رفت.
آن ها مجبور بودند هر سال برای زندگی در این گتو از پاپ اجازه بگیرند. پاپ هم همه ساله پیش از این که اجازه سکونت به آن ها بدهد، اجاره بهای گتو را افزون می نمود.
بدترین بدبختی گتو نشینان این بود که هر گاه جمعیتی از اوباش و اراذل می خواست به یهودیان حمله کند، یافتن برای آن ها کار آسانی بود؛ زیرا کافی بود درهای گتو را ببندند و یهودیان را در داخل آن گرفتار سازند.
... زندگی در گتو، سخت و نامطبوع بود. ساکنان آن همواره زیر بار ترس و وحشت بودند. ترس از حمله اوباش، وحشت از گرسنگی و بیماری... (11)
موضوع گورستان نیز برای یهودیان، مسئله ای بود؛ زیرا فقط محوطه ی بسیار کوچکی برای گورستان در اختیار آن ها گذاشته می شد. هنگامی که این گورستان پُر می شد، آن ها نمی توانستند طبق سنّت های خویش مردگان را دفن کنند. آن ها مجبور می شدند مرده های جدید را بر روی مردگان قبلی دفن نمایند. (12)
گرچه مناطق یهودی نشین کشورهای شرقی اروپا، هم چون محله های گتو در دیگر کشورهای اروپایی، پُر از جمعیت بود، اما نظر به این که ممنوعیّتی برای توسعه ی افقی محله خویش نداشتند. از این رو، ساختمان ها در این مناطق، دارای ارتفاع چندانی نبود.
منازل محله ی گتو سرویس های بهداشتی نداشت و به دلیل بلندی غیر عادّی ساختمان ها، وجود کوچه های باریک و تنگ، عدم تابش نور آفتاب و نبودن جریان کافی هوا، اتاق ها معمولاً مرطوب و متعفّن بود. حتی پنجره اتاق ها به جای شیشه، با تخته و یا پارچه پوشانده می شد. (13)
برخی از یهودیان ناچار بودند از اتاق محل زندگی خویش برای انجام مشاغل روزانه نیز استفاده کنند. از این رو، این اماکن، روزها کارگاه بود و شب ها خوابگاه. اثاثیه این اتاق بسیار ساده و محقّر و همه حاکی از فقر و نیاز ساکنان آن بود.
از آن جا که یهودیان هرگز در محل اقامت خویش، احساس ثبات و امنیّت نمی کردند، و همواره بروز هر گونه خطر و حادثه ای را انتظار می کشیدند. از این رو، جرئت نداشتند اشیای قیمتی را در منازل خود فراهم آورند.
البته یهودیانی که از راه کسب و تجارت، به مال و ثروتی دست می یافتند، ترجیح می دادند که نقدینه و اشیای قیمتی کوچک و قابل حمل خویش را در نزد خود نگاه دارند تا در مواقع اضطرار و گریز بتوانند با خود همراه ببرند.
منازل برخی از یهودیان در محله های گتو عبارت بود از: کیوسک چوبی آلوده ی کوچکی که معمولاً روی سقف آن را با انبوهی از شاخه های خشک درختان و یا کاه انباشته می کردند و همین امر، احیاناً موجب آتش سوزی های وسیع و فاجعه آمیز می شد. (14)
گفتنی است برخلاف وجود آداب و رسوم و فرهنگ های مختلف در شهرها و کشورهای جهان، و سبک های متنوع شهرسازی و خانه سازی در این کشورها، محله های گتو در تمام نقاط جهان، ضمن برخورداری از شکل ساختاری مشابه، آداب و رسوم یک سان نیز بر آن حاکم بود. این محله ها معمولاً دارای کوچه هایی متعدد، باریک، دراز، پرپیچ و خم، تو در تو، و گاهی هم دارای سقف بود، که در قسمت های پایانی آن، کم کم باریک و باریک تر می شد. (15)
با همه ی این احوال، یهودیان زندگی در محله ی گتو را بهترین شیوه ی زندگی در جهان می دانستند، آنان با ایمان قاطع و جزمیت مطلق، روش های طبابت قدیمی و سنّتی رایج میان خود را مؤثرترین و بهترین نوع طبابت به شمار آورده، روغن های ویژه ای را برای تطهیر بدن خود از نجاسات به کار می بردند.
در این میان افسانه ها و اساطیر خرافی رهبران دینی، تأثیر عمده ای بر روح و اندیشه یهودیان داشت.
زبان رایج در محله های گتو، زبان عامیانه یهودی، به نام یدیش (Yiddish) بود که اصلاً آمیزه ای از زبان قدیم آلمانی و الفاظ و کلمات عبری به شمار می آمد. این زبان از سوی یهودیان مهاجر از آلمان به شرق اروپا منتقل در آن خطه رواج یافت.
هر گتو، معمولاً دارای مدرسه ای برای کودکان بود که به شدت مراقبت می شد تا مبادا اموری از خارج گتو، آن را تحت تأثیر قرار دهد. در این مدارس سعی می شد تا ذهن و دل کودک را با مفاهیم و سنن یهودی تغذیه کرده و دنیای خارج از گتو را در نگاه آنان پُر از موجودات خبیث و سراسر عفریت و ابلیس نشان دهند. ایشان را چارپایانی، به صورت آدمی معرفی می کردند... (16)
این اوضاع آشفته و پریشان حاکم بر گتو، تنها مختصّ دوره های کهن نبود، بلکه این وضع، کم و بیش تا دوران معاصر نیز هم چنان ادامه یافت. در اوایل سال 1890/ م در خیابان دهم نیویورک، حدود 330 هزار یهودی در منطقه ای به وسعت یک مایل مربع زندگی می کردند. با آغاز سال 1917/م، 700 هزار یهودی در ناحیه شرقی و 700 هزار یهودی دیگر در مناطق پست و آلوده بروکلین به سر می بردند.
زمانی که بیش تر مهاجران یهود، خود را به نیویورک رساندند، در مجموعه ای از ساختمان های پنج طبقه اسکان یافتند که آپارتمان های آن متحدالشکل و به یک اندازه بود. هر اتاق پنجره ای داشت که به ایوانی باز می شد و در قسمت آخر اتاق نیز غالباً صندوق کهنه ی سیاهی به چشم می خورد که از آن به عنوان تخت خواب استفاده می شد. اجاره بهای این اتاق های محقر و کثیف، ماهیانه حدود شش دلار بود. در هر آپارتمان، چند خانواده می زیستند. معمولاً در راهروها، آشپزخانه ها، کوچه و حفره های پُر از زباله آن، کودکان زیادی با وضع آشفته و کثیف به بازی مشغول بودند. (17)
در موزه ویژه یهودیان نیویورک، تعدادی تابلوهای نقاشی به دیوار نصب شده که وضعیت محله یهودیان در نیویورک را به تصویر کشیده است.
روزنامه ی اسرائیلی داوار در ضمیمه ی هفتگی خود به تاریخ 1966/11/4 /م، مقاله ای با عنوان «داستان محله ی یهودی» به قلم روث بوندی منتشر ساخت. نویسنده در این مقاله به توصیف محله ی یهودیان شرق نیویورک (18) پرداخته و اوضاع پریشان و آلوده و رقّت بار آن را به تصویر کشیده است.(19)

گتو در دوران معاصر

طی سده های اخیر که اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اروپا دست خوش تحولات اساسی شد، یهودیان با مجموعه ای از خواسته ها و آرزوهای نامشخص و مبهم، سرگرم بودند؛ اما بروز آشوب ها و شورش هایی که در مصر و سوریه پدید آمد، مسئله ایجاد سرزمینی برای یهودیان، در انگلیس مطرح شد و موشه مونتی فیوری، نخستین کسی بود که پرچم دعوت به این امر را برافراشت.
در آن زمان، ذلّت و نکبت بر سر یهودیان اروپا سایه افکنده بود و در حاشیه ی شهرها، در میان محله های گتو، تن به کارهای دشوار می سپردند. در این میان، آزادی خواهان و روشن فکران و اتریش، درصدد جبران و اصلاح این وضع برآمدند؛ اما یهودیان، سرسختانه در برابر این حرکت ایستادگی کرده و به تغییر وضعیت موجود، رضایت ندادند و بالاتفاق، برخورداری از حقوق مدنی را مردود شمردند؛ زیرا این اقدامات را عامل نابودی قم یهود و ذوب شدن در دیگر اقوام، و از میان رفتن «ملت برگزیده» می دانستند.
بدین ترتیب، آنان زندگی در میان دژ مطمئن گتو و زیستن در عزلت از دیگران را به یک زندگی عزتمند آزاد و در کنار دیگران ترجیح دادند.
پس از انقلاب کبیر فرانسه که مجلس ملی، قانون اساسی این کشور را تدوین کرد (قانون 1791/ م) و طی آن همه شهروندان فرانسوی از حقوق و آزادی و مساوات برخوردار شدند، یهودیان یک صدا با این قانون به مخالفت برخاسته، خواهان مستثنا شدن خودشان از شمول این قانون شدند.
امّا به هر حال، تحوّلات پس از انقلاب و پیدایش روابط اجتماعی نو و طرح شعار «حقوق انسان» در مغرب زمین، دیوارهای گتو، تحت فشار ملت ها و دولت های اروپایی، یکی پس از دیگری فرو ریخت و جنبش روشنگری و آزادی خواهی در اروپا، بسیاری از محله های گتو را که از نشانه های انحطاط و عقب ماندگی به شمار می آمد، از میان برداشت.
اسقف اکرام لمعی می نویسد:
در سال 1797/ م، گتو شهرنشین منحل شد و در سال های 1792-1793/ م گتوِ ریلاند برچیده شد. ناپلئون در سال های 1796-1798/ م بسیاری از محله های گتو در ایتالیا را از میان برداشت.
بدین ترتیب، یهودیان ناگهان خود را خارج از گتو یافتند. به ناچار فوری در تشکّل ها و اتحادیه های یهودی کوچک تری گرد آمده و پناه گرفتند. آنان پس از آن که قرن ها در ظلمت محله های تنگ و کثیف گتو و احیاناً دخمه های زیرزمین، خو کرده بودند، اینک ناچار شدند که تجمعات خود را در فضای روشن و باز و آزاد شهرها تشکیل دهند.
تخریب گتوها سرآغاز تحول و فصل جدیدی در زندگی یهودیان بود؛ زیرا آنان از این لحظه احساس کردند که باید در کنار سایر شهروندان قرار گرفته و یک زندگی آزاد و متعارف را تجربه کنند؛ اما جواز عبور به این دنیای آزاد، مسیحی شدن ایشان بود، همان گونه که در دوره هایی از تاریخ، ناچار بودند برای گریز از شکنجه و آزار، غسل تعمید کرده و اظهار مسیحیت کنند.
آنان احساس کردند که با از دست دادن پناهگاه امن و مطمئن گتو، باید با تن دادن به فعالیت های اجتماعی و تلاش و زحمت بسیار، قدم در رکاب مشارکت با دیگر مردمان زنند. با پایان گرفتن سده ی هیجدهم، این اندیشه قوت و گسترش بیش تری یافت...
کارل امیل فرانزوس (1848-1904/ م) روزنامه نگار استرالیایی در این باره می نویسد:
یهودیان ایالات متحده، ناچار بودند یکی از سه راه زیر را برگزینند:
1. رسمی و علنی مسیحی شوند.
2. برای گریز از فشارهای روحی، تظاهر به مسیحیت کنند، اما در قلب یهودی باشند.
3. با تحمل فشارهای موجود، رسمی و علنی باقی بمانند.
فرانزوس می افزاید:
اما خاندان روچیلد، راه چهارمی یافتند و آن عبارت بود از: کسب اقتدار مالی و سیطره بر مجاری اقتصادی جهان و تأسیس بانک های ویژه. از این رو، این خاندان، برای گریز از تنگناهای مذکور، خود را با سرعت تمام به قله رفیع ثروت رساند. (20)
بدین ترتیب، از دو قرن پیش، با برچیده شدن محله های سنتی و قدیمی گتو و فرو ریختن دیوارهای این قلاع، هم اینک دیگر شاهد پدیده ای به نام گتو نیستیم؛ اما از آن جا که یهودیان به دلیل تعلقات عمیق و ریشه دار روحی و قومی که به زیستن در فضای محصور و اطمینان بخش گتو داشته و دارند، اکنون خود را در یک گتو بزرگ و مدرن، به نام اسرائیل جای داده اند.
بن گوریون، نخست وزیر رژیم صهیونیستی (1948-1963/ م) گفته است:
اسرائیل در همه ی جهان، تنها یک هم پیمان وفادار دارد، و آن هم ملت یهود است. اسرائیل تنها دولت جهان است که به لحاظ دین، زبان و نژاد... خویشانی ندارد، بلکه ملتی است که در این جهان، تنها به سر می برد. (21)
روژه پریفت نویسنده و دیپلمات فرانسوی، اسرائیل را تنها یک گتو می داند که اعراب، نگهبان دروازه های آنند.(22)
در حقیقت تأسیس یک دولت صهیونیستی در منطق فلسطین، پاسخی بوده است به تمایلات و نیازهای روحی، اخلاقی و قومی یهود، در گرایش به گتو.
صهیونیست ها با ایجاد دولت نامشروع اسرائیل ، اقدام به تأسیس یک گتو بزرگ و متمرکز کردند تا یهودیان جهان را در آن گرد آورند.
حاخام اِلمر برگر تأکید می کند که جنبش صهیونیسم بدین منظور شکل گرفت تا یهودیان شیوه ی زندگی خود را بر اساس گتو حفظ کنند و مسئله «یهود آزاری» را به سود خود، مورد بهره برداری قرار دهند. (23)
بنای خطوط دفاعی مجهز و مستحکم، مانند «بارلو» به طول هشتاد کیلومتر، در ساحل شرقی کانال سوئز که پس از جنگ های شش روزه 1967 / م و با هزینه ای حدود سی صد میلیون دلار احداث شد، و ساختن خطوط دیگری مانند «عوالی» در عمق 45 کیلومتری جنوب لبنان و به طول 113 کیلومتر و نیز بنای حصارهای بلند بر روی ارتفاعات «باروک»، همه جلوه های روحیه ی گرایش به گتو و یادآور زیستن در میان دیوارهای بلند قلعه های یهودی سابق است.
در همین زمینه، بنیامین الیعاذر، وزیر جنگ در رژیم صهیونیستی، در تیرماه 1381، عملیات احداث یک دیوار امنیتی در اطراف قدس را افتتاح کرد.
به گزارش شبکه تلویزیونی ام. بی. سی، یک دیوار امنیتی ، متشکل از سیم خاردار، خندق و دیوارهای مجهز به سیستم های مراقبت الکترونیکی، میان سرزمین های اشغالی سال 1948/ م و کرانه باختری رود اردن، میان روستاهای کفر سالم و کفر قاسم، در بیست کیلومتری شرق تل آویو، به طول 350 کیلومتر احداث می شود. قرارداد ساخت این دیوار، با بیست پیمانکار منعقد شده است.
از سوی دیگر، کریفیلد استاد تاریخ دانشگاه عبری قدس، با اجتناب از ذکر نام گتو و دیوارهای بلند آن، گفته است:
تنها راه حل مشکل اسرائیل با فلسطینیان، در کشیدن یک دیوار بلند میان دو ملت است و تجارب تاریخی، مفید بودن این امر را در دیوار چین، دیوار برلین، و کشیدن سیم خاردار میان دو بخش قبرص، ثابت کرده است. از این رو، بر ما واجب است که برای کاستن از شدت درگیری با فلسطینیان، این دیوار کشیده شود؛ زیرا در غیر این صورت، سرنوشت دولت ما، شکست کامل است. (24)

پی نوشت ها :

1- از آن جا که بررسی اوضاع یهودیان در اروپا بدون توجه به وجود محله های گتو ناتمام می نماید. از این رو، طی این مقاله به بررسی اوضاع و احوال یهودیان در این محله ها که در سراسر اروپا، طی قرون متمادی، پراکنده بوده است، می پردازیم.
اما گفتنی است جهان اسلام، به دلیل شرایط تاریخی، دینی و اجتماعی و موضع گیری مثبت اسلام نسبت به اقلیت های دینی، هرگز شاهد پدیده ای به نام گتو نبوده است.
تنها در کشور مغرب (مراکش)، آن هم در دوره های بحرانی کوتاهی، یهودیان ناچار به زندگی در محله های ویژه ای به نام «الملاح» شده اند.
2- عبدالوهاب المسیری، موسوعه الیهود و الیهودیه، ج 4، ص 288.
3- همان.
4- ر.ک: علیرضا سلطانشاهی، «واقعیت یهود ستیزی»، پژوهه ی صهیونیّت، دفتر دوم، ص 156.
5- سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 26 (به نقل از: Encyclopedia Judaica, vol. 7, P. 545, Jerusalem, Israel, 1972.
6- همان، ص 24.
7- همان، ص 25.
8- ر.ک: عبدالوهاب المسیری، موسوعه الیهود و الیهودیه و الصهیونیه، ج 4، ص 291-293.
9- سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 26-28 (به نقل از:
(Sachar, The Course of Modern Jewish History, P. 30.
10- انتشارات انجمن فرهنگی اوتصرهتورا (گنج دانش ایران)، تاریخ قوم یهود، ج 3، ص 123-124.
11- همان، ص 126-127.
12- همان، ص 125-126.
13- سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 29.
14- همان، ص 29-30.
15- جمال البدری، الجسر (الاحزاب الدینیه الاسرائیلیه)، ص 65 و 96.
16- قاسم حسن، العرب و المشکله الیهودیه، ص 45-46.
17- سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 33.
18- The Jewish East Side.
19- همان.
20- القس اکرام لمعی، الاختراق الصهیونی للمسیحیه، ص 75-76.
21- کامل سعفان، الیهود تاریخاً و عقیده، ص 156.
22- حسین مونس، کیف نفهم الیهود؟، ص 15.
23- چاک تنی، الاخطبوط الصهیونی و خیوط المؤامره لابتلاع الفلسطین، تعلیق هشام عواض، ص 72.
24-http://alarabnews.com/alshaab/ 08-03- 2002/ N3. htm.

منبع :کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسة بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط