دعا در کلام رهبری (1)

دعا، راز و نیاز با خالق هستی و مالک حقیقی عالم است، آراستن دل به خلوت محبوب و انسان با اوست. دعا، تنها دست نیاز به سوی بی نیاز گشودن نیست ــ که این مرتبه ی پایین ارتباط با یگانه ی هستی است ــ بلکه دعا، زمزمه ی
شنبه، 9 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دعا در کلام رهبری (1)
دعا در کلام رهبری(1)






 
دعا، راز و نیاز با خالق هستی و مالک حقیقی عالم است، آراستن دل به خلوت محبوب و انسان با اوست. دعا، تنها دست نیاز به سوی بی نیاز گشودن نیست ــ که این مرتبه ی پایین ارتباط با یگانه ی هستی است ــ بلکه دعا، زمزمه ی محبت و عشق و گشودن صفحه ی دل و اعلان وابستگی و دلبستگی و پیوستگی با ذات مطلق و منشأ همه ی زیباییها و داراییهاست.
از دعا به مغز عبادت، برترین سلاح، تعبیر شده است که بی شکّ، تعابیری بحقّ، و بی اغراق است و دعاکننده ای که شرایط دعا را بجای آورد، به این معانی ــ که واقعیت دعا و ثمرات آن هستند ــ خواهد رسید.
نگاهی به سیره ی نبیّ اعظم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام)، نشان می دهد که نیاز انسان به دعا و ربط با خالق بی همتا، یک نیاز مستمر و لازمه ی عبودیت و بندگی است. برترین مضامین و بلندترین معارف و زیباترین ادبیات و بهترین عاطفه و لطافت و خالص ترین تجلّی عشق و محبّت و گویاترین اظهار ضعف و عجز و غنی ترین برشماری نعمتها و رحمتها، در این ادعیه ارائه شده اند.
این نوشتاری است که از گفتارهای ولیّ فقیه و رهبر معظم انقلاب اسلامی در باب دعا، فراهم آمده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، تعبیرات زیبایی از دعا و مناجات و راز و نیاز با حق تعالی دارند و در کنار این تعبیرات، آثار دعا و شرایط استجابت، با شیوایی و استدلال مطرح می فرمایند. دعا، یعنی خواستن؛ توبه، یعنی توجه و برگشتن بقصد اصلاح و تحول؛ اینها معانی زیبایی است که در بیانات معظمٌ له مشاهده می کنیم. در زمینه ی آثار نیز دعا را عامل سازندگی، پیش برد راه، خشوع دل، معراج مؤمن، سپر دفاعی، سپاسگزاری به درگاه خدا، تسویه ی باطن، قوت قلب و نترسیدن از قدرتها، مشحون از معارف بلند اسلامی، و... معرفی می نمایند. شرایط استجابت دعا را بی آلایشی دل، معرفت به حق تعالی، همت بلند، خواستن های بزرگ، اجتناب از گناه و حضور قلب می دانند.

دعا، یعنی خدا را نزدیک دیدن و با او سخن گفتن

در روایت وارد شده است که دعا « مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه ی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بنده ی مؤمن و یک انسان طالب صلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد.(1)

دعا، یعنی خدا را خواندن، خواستن و امیدواری

رابطه ی دعا، رابطه ی قلبی شما با خداست. دعا، یعنی خواستن و خدا را خواندن. خواستن، یعنی امیدواری. تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمی کنید. انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس، دعا یعنی امید، که ملازم با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دلها را مُشعل می کند و منوّر نگه می دارد. به برکت دعا، جامعه با نشاط و اهل حرکت می شود.(2)

دعا، اسباب پیشرفت در خط اصیل ارزشهای اسلامی

فردا، روز عرفه است؛ روز دعا و ذکر و تضرّع و ابتهال و راز و نیاز است؛ بخصوص شما جوانها قدر این روزهای بزرگ و این ساعات باارزش را بدانید. همین رابطه ی با خداست که سینه ها و دلها را منشرح می کند؛ راه را برای انسان باز می کند؛ عزم و اخلاص به انسان می دهد؛ به کارها برکت می بخشد؛ توفیق الهی را بر سر انسان سایه گستر می کند و نتیجه ی آن، پیشرفت در خط اصیل ارزشهای اسلامی است. این روزها و این ساعات باارزش را هرگز از دست ندهید.(3)

دعا، عامل پیش برد راه

خدای متعال یقیناً از بندگانی که در راه او حرکت می کنند و با اخلاص گام برمی دارند، حمایت خواهد کرد؛ من در این موضوع هیچ تردیدی ندارم. البته تضرّع و ابتهال به پروردگار را هم نباید فراموش کنیم؛ «قل ما یعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم». (4) بدون دعا و توجه و توسل به پروردگار نمی شود راه را پیش برد و من اعتقاد دارم که یکی از علل موفقیت امام ( ره)، همین تضرّع و توجه به پروردگار متعال بود.(5)

دعا، دافع بلاها

ماه رمضان و ماه ضیافت الهی است. مفتاح این میهمانی با برکت، تقوا و پرهیزگاری ست. یکی از وظایف مهمی که در این ماه بر عهده ی ماست، یا اگر بهتر بگوییم، یکی از فرصتهایی که در این ماه در اختیار ماست، عبارت است از دعا. سه جهت را در باب دعا عرض می کنم. اگرچه درباره ی دعا، فواید و آثار و برکات بیشتری از آنچه که بنده عرض می کنم وجود دارد؛ لکن این سه نکته و سه فایده برای دعا، مهم است. یکی این است که وقتی ما به درگاه حق متعال دعا می کنیم، در حقیقت وسیله ای برای رسیدن به حوایج خودمان می جوییم و راهی به سوی این حوایج می پیماییم و از آن استفاده می کنیم. این، یک گونه دعا کردن است: دعا برای گرفتن مقصود. این طور نیست که کسی گمان کند همه ی مقاصد، به وسیله ی ابزارها یا وسایل مادّی برای انسانها قابل دسترسی است! بلکه چیزهایی را انسان با دعا باید به دست بیاورد. البته نه دعای تنها و دعای بدون عمل. هیچ فایده ای ندارد که انسان در عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند. اما در کنار عمل، در کنار اقدام، در کنار به کار انداختن همّت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار بدهیم. این دعا، حاجات را برای انسان برآورده می سازد. لذا ملاحظه می کنید که پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در میدان جنگ، بعد از آنکه همه ی کارها را انجام داده است، دعا هم می کند. و این، یکی از وظایف ماست که دعا کنیم، تا از این راه به حاجات و اهداف و مقاصد خودمان نایل شویم.
دعا، وسیله ای در کنار وسایل دیگر است. به قول بزرگان از محققین و متفکرین ما، همچنان که در عالم وجود، خدای متعال دهها وسیله و سبب و علت قرار داده است، دعا هم یکی از سببهاست. در بسیاری از دعاها، حاجت و مقصود خواستن مطرح می شود. مثلاً فرض بفرمایید در همین دعای سحر ماه مبارک رمضان، که دعای بسیار عالی المضمونی هم هست، بعد از آنکه خدای متعال را به اسما و صفات سوگند می دهد، می گوید: دعا کن به آنچه که می خواهی و مقاصد خودت را از خدا بخواه. بعد از این همه قسم دادن خدای متعال، دعا مستجاب می شود. لذا در روایتی از امیرالمؤمنین (علیه السلام)، نقل شده است که فرمود: «ادفعوا امواج البلاء علیکم بالدعا قبل ورود البلاء» (6) پیش از آنکه بلا بر شما وارد شود، با دعا، بلا را دفع کنید. اینها واقعیت است. این، البته بدان معنا نیست که هرچه شما خواستید و هرطور آن را با خدای متعال در میان گذاشتید، برآورده خواهد شد. نه! شرایطی دارد، آدابی دارد؛ مثل همه ی اسباب عادی؛ مثل همه ی خواستنها. اگر شما از دوستتان هم چیزی بخواهید، آداب و تشریفاتی دارد. ادب مخصوص دعا را باید به کار گرفت. و عمده ترین آداب، این است که انسان به خدای متعال توجه کند، و با همه ی دل، از خدا بخواهد. قلب انسان رقیق می شود و توجهی پیدا می شود، وقت دعا است. آن وقت اگر از خدا بخواهید، غالب این است که مقصود برآورده می شود. مگر مواردی که در علم الهی، مصالحی وجود دارد که آن مصالح را ما نمی دانیم؛ و خدای متعال، به خاطر دعای من و شما، مصالح عمومی آفرینش، یا مصالح یک ملت را به هم نمی ریزد. آنجا که سر راه این خواسته ی ما، مصلحت بزرگی مانع نباشد، آنجا که توجه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر. در روایات دارد، وقتی برای حاجاتی دعا می کنید، دعا و خواسته ی خود را زیاد ندانید. یعنی هرچه مایل هستید و می خواهید، از خدا طلب کنید. نگویید «این زیاد است. کمتر بخواهم تا بشود.» ما از استکثار دعا منع شده ایم. یعنی دعا و مطلوب را، در مقابل پروردگار، زیاد نشمارید. از خدا، خواسته های بزرگ بخواهید؛ و خدای متعال برآورده می کند. در امید به دعا را به روی خودتان نبندید، و این راه و وسیله ای را که خدای متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روی خودتان مسدود نکنید. البته باز در روایات دارد: «النهی من الاستعجال فی الدعا». یعنی در دعا عجله نکنید. اگر چیزی را خواستید و در زمانی که شما خواستید برآورده نشد، نگویید که« خدای متعال دعای مرا مستجاب نکرد». نه، «الامور مرهونة باوقاتها». در روایت دارد: بنی اسرائیل بعد از آنکه خدای متعال وعده داد آنان را نجات خواهد داد، چهل سال دعا کردند، و بالاخره شد. کار بزرگی هم انجام شد. غرق فرعون و پیروزی موسی بر فرعون، امری نیست که چهل سال تلاش، برای آن زیاد باشد. عجله نکنید! با توجه، خدا را بخوانید، و هرچه می خواهید، از خدا بخواهید؛ که در بعضی از دعاها، این معنا را دارد. در دعایی این گونه وارد است که «الهی تموه الآمال قد خابت الّا لدیک و عواکف الهمم قد تعطلت الّا علیک.» یعنی آرزوهای زیاد در هر دری و نزد هر کسی که مطرح گردد، مردود می شود، مگر در پیشگاه تو، در پیشگاه تو، خواسته های زیاد هم برآورده می شود.
جهت دیگری که در دعا هست، این است که در دعاهایی که از ائمه (علیهم السلام)، به ما رسیده است، درسهای بزرگی از معارف اسلام نهفته است. این صحیفه ی سجادیه را اگر مطالعه کنید و جنبه ی دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبه ی امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در توحید را ــ خطبه ی اوّل نهج البلاغه را ــ جلو خودش بگذارد، یا دعای اوّل صحیفه ی سجادیه را که در تحمید است ــ حمد الهی است ــ جلو خودش بگذارد، می بیند این دو مثل هم اند و فرقی با هم ندارند؛ خطبه اند و درس اند. امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده، و امام سجاد (علیه السلام)، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم نهج البلاغه ــ که من بعضی از فقراتش را یادداشت کرده ام ــ یک درس اخلاقی است. کأنّه خطبه ای ست که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند، و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.
امام سجاد (علیه السلام)، این دعا را با این زبان بیان کرده است: «اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و ثورة الغضب».(7) حرص، افزایش حرص، شدّت خشم، غلبه ی حسد، ضعف صبر، کمی قناعت، «شکاسة الخلق» (بداخلاقی)، «الحاح الشهوة» شهوترانی زیاد، «ملکة الهمیه» تعصبهای ناحق و جانبداریهای به ناحق، «استصغار المعصیه استکبار الطاعه» گناه خود را کوچک دانستن و طاعت خود را بزرگ شمردن، «سوء الولایت لمن تحت ایدینا» اداره ی بد مجموعه ای که در اختیار ما و زیر دست ماست، «النعضد ظالماً او نخذل ملحوفاً» به ظالمی کمک کردن و بیچاره ای را یاری نرساندن. همه ی این مطالب را امام سجاد (علیه السلام)، در یک دعا، با این زبان بیان می کند، که خدایا، من به تو پناه می برم از این چیزها. اینها درسهای اخلاقی ست. دعاهای صحیفه ی سجادیه، دعای ابوحمزه ی ثمالی، دعای افتتاح، یا بقیه ی دعاهای ماه رمضان، شب و روز جمعه و بقیه ی اوقات، تمام این دعاهایی که از ائمّه (علیهم السلام)، به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی؛ درباره ی توحید، درباره ی نبوّت، درباره ی حقوق، درباره ی وضع جامعه، درباره ی اخلاق، درباره ی حکومت، و درباره ی همه ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند. در این دعاها، برای ما مطالبی هست که به زبان دعا، معارف بیان شده است، و ائمّه ی ما (علیهم السلام)، در دوران حاکمیت طواغیت، توانسته اند این معارف را از این راه به مردم برسانند. این هم یک دیدگاه دیگر در باب دعاست.
در این دو دیدگاه، دعا وسیله است. در دیدگاه اوّل، دعا وسیله است برای رسیدن به حوائج و مقصودها و هر آنچه که انسان می خواهد و آرزو می کند؛ و در دیدگاه دوم، دعا وسیله است برای فهمیدن معارف الهی. اما دیدگاه سوم برای دعا این است که انسان با دعا و تضرّع و عرض حاجت، خود را به خدای متعال نزدیک کند. نفس دعا کردن، تقرب الی الله است. خود حرف زدن با پروردگار، خود تضرّع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست.
این، بالاترین جنبه هایی ست که در دعا وجود دارد. نفس اینکه انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند، برای انسان یک علّو مقام و مرتبه است. بشر با تضرّع در پیش خدای متعال است که عروج می کند و اوج می گیرد. بدبختی انسان وقتی ست که از خدای متعال غافل شود. سیه رویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند. ناکامی بشر وقتی است که برای انس و ارتباط با خدا، جایی در زندگی قائل نباشد. هرچه بدی در دنیا هست از اینجاست. هرچه زشتی در وجود بشر هست از اینجاست. انسان برای اینکه خود را در برابر بدیها بیمه کند، باید به سمت خدا برود، با خدا انس بگیرد و با خدا رابطه پیدا کند. این، وظیفه است.
ماه رمضان، وقت این جور دعا کردن است. منافاتی هم ندارد. همان دعایی که در آن، حاجت خود را می خواهید، آن دعا را با توجه، با تضرّع و با حضور قلب بخوانید و دلتان را به خدا نزدیک کنید. من و شما به این احتیاج داریم. برادر و خواهر من؛ از دعا غفلت نکنید!
جمهوری اسلامی، آن نظامی که باید با قلدرهای جهان مقابله کند، آن ملتی که باید با کوههای فساد دربیفتد، آن جامعه و نظامی که در مقابل هیچ قلدری سر خم نمی کند و برای نجات انسانیت تلاش می نماید، چنین جامعه و نظامی، در درون و در دل افراد خود، باید درهایی به سوی دعا و تضرّع باز کرده باشد. بدون این، نمی شود. اگر می خواهید در مقابل دشمن، استوار باشید، باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید. اگر می خواهید از کسی و چیزی نترسید، باید رابطه ی خود را با خدا قوی کنید. اگر می خواهید در مقابل جلوه های مادّی تکان نخورید و نلغزید، باید خود را با دعا و تضرّع بیمه کنید. این، دعاست. این، وظیفه ی قلبی همه ی انسانهاست. راهی ست که انسان از درون خود، با خدای متعال باز می کند. و لذا شما می بینید امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آن انسان شجاع، آن جنگجو، آن مرد بزرگ، آن حاکم قدرتمند و نیرومند، آن کسی که فکر و ذهن و عقل و حکمت و درس و معارف او برای فرزانه ترین فلاسفه و حکمای عالم درس است؛ و باید زانو بزنند و یاد بگیرند، آن انسان نیرومندی که اگر همه ی دنیا در مقابلش باشد، پشت نمی کند، از همه ی مردم زمان خود عابدتر و پیش خدای متعال گریه کننده تر و متضرّع تر است.
ماه رمضان را از دست ندهید. این فرصتها را رها نکنید. فرصت بسیار مغتنمی برای دعا و تضرّع است. سعی کنیم باب دعا را به روی خودمان باز نگه داریم. اگر کسی توفیق دعا پیدا کند ــ دعای با توجه و با حال ــ باید بداند مورد لطف پروردگار قرار گرفته است؛ و اجابت، در مرحله ی بعد است. جامعه ی اسلامی باید جامعه ی دعا و تضرّع و انابه ی الی الله باشد.(8)

بزرگترین فایده ی دعا

دعاهایی که از ائمه رسیده است، بهترین دعاهاست. اوّلاً خواسته هایی در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها خطور نمی کند و انسان از زبان ائمه (علیهم السلام) آنها را از خدا طلب می کند. در دعای ابوحمزه و دعای افتتاح و دعای عرفه بهترین مطالبات و خواسته ها برای انسان مطرح می شود؛ که اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، می تواند برای او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایه های خشوع و تضرّع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانی ادا شده است که دل را خاشع و نرم می کند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگی و شوق در این دعاها موج می زند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده کند.
البته باید معنای این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الان ترجمه های خوب وجود دارد و مفاتیح الجنان و دعاهای گوناگون ترجمه شده است. با توجه به ترجمه ها، دقت کنند و بخوانند. البته تا آن جایی که ما دیده ایم، هیچ ترجمه یی نتوانسته زیباییهای الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولی بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجه به این ترجمه ها، دعاها را بخوانند. کسانی که می خوانند و با آنها عده یی همصدا می شوند، بعضی از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البته مرتبه ی پایین ترش هم این است که اگر انسان معنای دعا را نمی فهمد، همین قدر احساس کند که با یک زبان شیفته ی حاکی از سوز دل دارد با خدای متعال حرف می زند. امیدواریم خدای متعال در شبهای مبارک قدری که در پیش داریم، به همه ی ما توفیق دهد تا بتوانیم از این شبها استفاده کنیم. عزیزان من! دعا کنید. دعا مخصوص وقت گرفتاری نیست؛ همیشه باید دعا کرد. بعضی خیال می کنند وقتی گرفتاری و مصیبت و بلایی بود، باید دعا کرد؛ نه، آن وقتی هم که انسان در حال عادی زندگی می کند، باید دعا کند و رابطه را با خدا محفوظ نگه دارد. به تعبیر یکی از روایات، صدای خود را برای فرشتگان در ملکوت اعلی آشنا کند. دعا همیشه لازم است. حاجتهای خودتان، حاجتهای برادران مؤمن، حاجتهای همه ی مسلمین سطح جهان، مسائل عمومی کشور، رفع گرفتاریها، تسهیل پیشرفتهای درخشان کشور و نظام جمهوری اسلامی را از خدا بخواهید. بزرگترین فایده ی دعا، فایده ی نقد دعاست که به خود شما دعاکننده می رسد؛ یعنی ایجاد رابطه با خدای متعال و احساس محبّت و شوق به تقرب به پروردگار عالم. این، نقدترین دستاورد دعاست که متعلق به خود شما دعاکننده است؛ بحث استجابت، بحث دیگری است.(9)

دعا، معراج مؤمن

ان شاء الله شب بیست و سوم را ساعات خوبی گذراندید و می گذرانید. می بینیم که مردم ما، جوانهای ما، زن و مرد ما با این شبها حقیقتاً قصد پالایش خود را دارند؛ دلها نرم می شود، چشمها اشکبار می شود، روحها لطیف می شود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادّی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگیها، بدخلقیها ــ خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی ــ روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند.(10)

نقش دعا در هدایت و توفیق انسان

ما در باب گزینش راه تقدیر گفتیم انتخاب با شماست ــ در این شکی نیست ــ اما نقش هدایت و کمک الهی را حتماً باید در نظر داشت. گاهی شما برای انجام کاری خسته می شوید، از خدای متعال نیرو می خواهید، خدا هم به شما نیرو می دهد و راه می افتید. گاهی در یک انتخاب دچار مشکل می شوید، از خدای متعال هدایت و دستگیری می خواهید، خدا هم شما را هدایت می کند. یکی هم هست که در آن شرایط از خدا نیرو نمی خواهد، نیرو هم گیرش نمی آید؛ از خدا هدایت نمی خواهد، هدایت هم گیرش نمی آید. پروردگار عالم به ما فرموده است از من بخواهید؛ هدایت بخواهید، کمک بخواهید، توفیق بخواهید. این است که من بخصوص به جوانها می گویم رابطه ی خود را با خدا مستحکم کنید و نقش دعا و تضرّع را بشناسید. معنای دعا این نیست که شما از خدا بخواهید و بنشینید و فکر نکنید؛ نه، از خدا بخواهید، تا وقتی حرکت می کنید، در حرکت، شما را کمک کند. از خدا بخواهید، تا وقتی انتخاب می کنید، در انتخاب درست، شما را کمک کند. از خدا بخواهید، تا اگر صحنه، صحنه ی دشواری است و قابل تشخیص نیست، در تشخیص به شما کمک کند.(11)

دعا، سپر دفاعی برای نجات انسان

خواهش می کنم عزیزان من در نمایندگیها، ارتباط خود را با قرآن قطع نکنند. اصرار دارم حتماً هر روز قرآن کریم را تلاوت کنید؛ ولو یک صفحه، ولو نیم صفحه؛ اما این هر روز تکرار بشود. از دعاهای معتبر ــ بخصوص صحیفه ی سجادیه ــ با توجه به معانی و مفاهیمش حتماً استفاده کنید، ولو کم؛ اینها انسان را در همه ی میدانها قوی می کند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت می کند؛ این احساس درونی نباید بشکند؛ اگر این احساس شکست، هیچکدام از سپرهای دفاعی مادّی ــ نه سیاسی اش، نه اقتصادی اش، نه نظامی اش ــ انسان را نجات نخواهد داد. این دعاها، این نقش را ایفا می کنند.
اگر بتوانید، صحیفه ی سجادیه را حتماً در نافله های نیمه شب بخوانید؛ اینها را جزو کارهای لازم بدانید. نگویند ما نماز واجب خود را هم با زحمت و زور می خوانیم و وقت نداریم؛ نه، اینها شوخی ندارد؛ اینها را باید خیلی جدّی گرفت؛ نماز را خیلی باید جدّی گرفت؛ توجه در نماز را خیلی باید جدّی گرفت؛ اینها شما را آن چنان مستحکم می کند که در خود احساس قدرت می کنید. عین همین کار را من به خانمها توصیه می کنم. خانمها می توانند مأموران جمهوری اسلامی را از این ناحیه تقویت کنند. البته در زندگی شخصی شما هم ــ جدای از بیت المال و این چیزها ــ سلیقه ی من دوری از تجمل پرستی و اسراف و ولخرجی است؛ این سلیقه هم سلیقه ی شخصی و ذهنی نیست؛ معتقدم که این ولخرجی ها و زیاده رویها و افزون خواهی های شخصی، ما را بتدریج زمینگیر می کند، مثل بیماری یی که بتدریج می آید و نمی فهمیم چه موقع آمد؛ یک وقت می بینیم ما دیگر آن آدم قبلی نیستیم؛ آن احساس و ایمان و شوق و نگاه امیدوارانه ی قبلی در ما نیست؛ ما را زمینگیر می کند؛ «و لکنّه اخلد الی الارض و اتّبع هواه».(12) خانمها می توانند آقایان را در زمینه ی مسائل شخصی و تجمل گرایی های درونی کاملاً کنترل کنند. اصلی ترین حرفهای من همینهاست.(13)

دعا، سپاسگزاری بنده به درگاه خداوند

عبادت او آن چنان عبادتی بود که پاهای او از ایستادن در محراب عبادت ورم می کرد. بخش عمده یی از شبها را به بیداری و عبادت و تضرّع و گریه و استغفار و دعا می گذرانید. با خدای متعال راز و نیاز و استغفار می کرد. غیر از ماه رمضان، در ماه شعبان و ماه رجب و در بقیه ی اوقات سال هم ــ آن طوری که شنیدم ــ در آن هوای گرم، یک روز در میان روزه می گرفت. اصحاب او به او عرض کردند: یا رسول الله! تو که گناهی نداری؛ «غفرالله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخّر» ــ که در سوره ی فتح هم آمده: «لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» (14) ــ این همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟! می فرمود: «افلا اکون عبدا شکورا»؛ آیا بنده ی سپاسگزار خدا نباشم که این همه به من نعمت داده است؟!
استقامت او استقامتی بود که در تاریخ بشری نظیر او را نمی شود نشان داد. آن چنان استقامتی به خرج داد که توانست این بنای مستحکم خدایی را که ابدی است، پایه گذاری کند. مگر بدون استقامت، ممکن بود؟ با استقامت او ممکن شد. با استقامت او، یاران آن چنانی تربیت شدند. با
استقامت او، در آن جایی که هیچ ذهنی گمان نمی برد، خیمه ی مدنیّت ماندگار بشری در وسط صحراهای بی آب و علف عربستان برافراشته شد؛ «فلذلک فادع و استقم کما امرت».(15) اینها اخلاق شخصی پیامبر است.(16)

احتیاج انسان به درسهای مستتر در دعاها

در آستانه ی ماه مبارک رجب هستیم، که ماه بسیار بزرگ و مبارکی است. این ماه و ماه شعبان و ماه رمضان، عید بندگان صالح خدا و اولیاء الله محسوب می شود؛ چون وقت مناجات و تضرّع و توجه به حضرت ربّ الارباب است. بشر در هر برهه یی از زمان و در هر شأنی از شؤون اجتماعی که باشد، به ارتباط با خداوند و دعا و توجه و تضرّع نیاز دارد. این نیاز، یک نیاز اساسی است. بدون ارتباط با خدا، انسان در درون خود تهی است؛ بی مغز و بی معنا و بی محتواست. توجه به خدا و ارتباط با خداوند، روحی است در کالبد انسان واقعی و حقیقی. هر فرصتی را برای استحکام رابطه ی بین عبد و رب باید مغتنم شمرد؛ و فرصت ماه رجب، از این فرصتهاست.
این دعاهایی که در این ماه وارد شده، درسهای تربیت است. دعا را باید شناخت. دعا در عین این که دل انسان را با خدا متصل می کند و جان آدمی را سرشار از صفا و معنویت می کند، فکر و ذهن او را هم هدایت می کند. این دعاها درس است. اگر در معانی این دعاها تدبّر کنیم، بزرگترین هدیه های معنوی الهی را در اینها خواهیم یافت. انسان به این درسها کمال احتیاج را دارد. ماه رجب و ماه شعبان، مقدمه ی ماه رمضان هم هست. همه ی اینها مقدمه ی « لیلة القدر» است. چه قدر خوب است که جوانان عزیز ما و عموم مردم، دلهای خودشان را در این ماه، آماده ی ورود به ماه مبارک شعبان و ماه مبارک رمضان کنند.
در نظام اسلامی، آن تحولی که به وجود می آید، صرفاً تحول سیاسی نیست. فرق اساسی نظام الهی با نظامهای دیگر، همین است. در نظام الهی، انسانها تحول معنوی پیدا می کنند؛ انسان مادی، انسان معنوی و الهی می شود؛ آرزوهای مادی، به آرزوهای والای انسانی و خدایی تبدیل می شود. اگر شما ملاحظه می کنید که مسلمانان به برکت برهه ی کوتاه حاکمیت خدا در صدر اسلام- به برکت همان چند سال معدود- توانستند قرنهای متمادی دنیا را متحول کنند، به دنیا علم و مدنیت و تفکر و عقل و روح و معنا و منطق و همه چیز ببخشند، آن مدنیت عظیم اسلامی را پدید بیاورند، و زمینه ی پیشرفتهای بشر را در سالها و قرنهای بعد از آن به وجود بیاورند، به خاطر آن تحولی است که در انسان مسلم صدر اسلام به وقوع پیوست.
امروز هم مسلمان حقیقی که به برکت ارتباط با خدا، تحول واقعی پیدا کرده باشد و به انسان روحانی تبدیل شده باشد ــ نه به معنای این که نیازهای جسمانی و مادی را فراموش کند؛ نه، « و لا تنس نصیبک من الدنیا»(17)؛ دنیا را هم باید آباد کند، مادیات را هم بایستی کیفیت ببخشد، علم را هم باید پیش ببرد، زندگی را هم باید سامان بدهد؛ اما در اینها منحصر نشود و این تحول را پیدا کند که به آرمانهای معنوی و آرزوهای بزرگ الهی دلباخته بشود ــ خواهد توانست نه فقط جامعه ی خود را کیفیت برتری بدهد، بلکه روی دنیا اثر بگذارد، بر روی تاریخ اثر بگذارد و انسانیت را متحول کند؛ و به فضل الهی این اتفاق خواهد افتاد. قاعده و پایه ی اساسی این کار این است که امروز در نظام اسلامی ما، مردم رابطه ی قلبی و معنوی خودشان را با خدا قوی تر کنند و با خدا انس بیشتری بگیرند؛ و این فرصت ماه رجب و فرصتهای متبرک، فرصتهای مغتنمی است.(18)

دعا، بیان کننده خواستهای فطری انسانها با خدا

آنچه که آن وقت برای من مطرح بود و عملاً وجود داشت، این بود که اهل دعا و ذکر و دعاهای مأثور و اعمالی که وارد شده بود، بودم. مثلاً یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست ــ لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند ــ چند ساعت طول می کشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع می شود؛ و اگر انسان بخواهد به همه ی آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب ــ روزهای نه چندان بلند ــ به طول می انجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم ــ چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجه و اعمال مستحبی و اینها بود ــ می رفتیم یک گوشه ی حیاط که سایه بود ــ منزل ما حیاط کوچکی داشت ــ آن جا فرش پهن می کردیم ــ چون مستحب است که زیر آسمان باشد ــ هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه می نشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام می دادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز مادرم می خواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، می خواندیم. دوره ی جوانی و نوجوانی من این گونه بود؛ دوره ی انس با معنویات و با دعا و اینها.
البته ماها آن وقت از یک امتیاز برخوردار بودیم که اگر آن امتیاز، امروز در جوانی باشد، دعا و ذکر و نماز برای او شیرین خواهد بود و مطلقاً خسته کننده نخواهد بود؛ و آن توجه به معانی است. ببینید، هرکسی که از نماز خسته می شود، یا معنای نماز را نمی داند، یا توجه نمی کند؛ والّا اگر کسی معنای نماز را بداند و به نماز هم توجه بکند، امکان ندارد از نماز خسته بشود، اصلاً امکان ندارد.
اگر کسی معنای دعا، مثلاً دعای ابوحمزه ثمالی، یا دعای امام حسین در روز عرفه را بفهمد و توجه بکند ــ که هر دو خیلی طولانی هستند، و چون گاهی انسان معنا را هم می داند، اما توجه نمی کند و ذهنش جاهای دیگر می رود ــ امکان ندارد از این دعای به این بلندی خسته بشود؛ یعنی این گفتگویی که در این دعا انجام گرفته، بین این بنده ی برگزیده و شایسته و بامعرفت، و خدا، این قدر پرجاذبه و نافذ و حقیقی است ــ یعنی بیان کننده ی آن خواستهای فطری انسان است ــ که امکان ندارد کسی هیچ وقت از آن خسته بشود. من توصیه ام به جوانها این است که عبادت را با توجه انجام دهند. من اصرار نمی کنم که زیاد عبادت کنید؛ نه، شما خواستید زیاد عبادت کنید، خواستید کم عبادت کنید، ولی آنچه انجام می دهید، با توجه باشد. البته همه باید عبادت واجب را انجام بدهند، آن که قابل اغماض و اینها نیست؛ هرکسی باید عبادت واجبش را انجام بدهد، عبادات واجب، چیزی هم نیست، فقط هفده رکعت نماز در شبانه روز، عبادت واجب ماست؛ که این چیز زیادی نمی شود ــ هفده تا یک دقیقه، یا حداکثر هفده تا دو دقیقه ــ چیزی نمی شود. من نمی گویم جوانها عبادات مستحبه ــ مثل دعا خواندن، تلاوت قرآن، یا نمازهای مستحبی ــ را زیاد انجام بدهند؛ اما می گویم همان مقداری که انجام می دهند، با توجه باشد. و اگر با توجه انجام دادند، بهره می برند؛ حقیقتاً از آن چیزی که می خوانند، استفاده می کنند. حالا ممکن است بعضی عربی بلد نباشند، ترجمه های خوبی شده است؛ من بعضی از ترجمه های دعاها را دیده ام، واقعاً خوب است.
بد نیست شماها این را بدانید، من با دید ادبی که به این دعاها نگاه می کنم، جزو زیباترین سخنان زبان عربی است. همین دعای کمیل، یا دعای امام حسین در عرفه، یا همین دعای ابوحمزه، یا آن مناجات شعبانیه، اینها در زبان عرب، جزو زیباترین متنهای ادبی است؛ خیلی زیباست؛ البته این دعاها متنهای قدیمی است. می دانید که زبان، تحول پیدا می کند؛ مثلاً به صورت یک تشبیه ناقص، گلستان سعدی قدیمی است، زبان قدیمی دارد، اما کسی که آن را بخواند و اهل ادبیات و هنر باشد، از زیبایی آن بهره می برد. این تعبیرات، بسیار زیباست؛ هم الفاظ زیباست، هم معانی زیباست.
این مفاهیم و معارفی که در صحیفه ی سجادیه است، به قدری زیباست! انسان گاهی اوقات حیرت می کند که این چه ذهنی است، چه مغزی است که اینها را توانسته است کنار هم بنشاند و چنین تعبیراتی را درست کند! لذا من توصیه می کنم که ارتباطات بچه ها با خدا، ارتباطات با توجه و باحالی باشد؛ بخصوص نمازها را باحال بخوانند.(19)

دعا، تسویه ی باطن

علاوه ی بر این که هر فرد مسلمانی احتیاج دارد به این که در این ماه ذخیره ی تقوا و پرهیزگاری و تهذیب و تزکیه را برای خود فراهم بکند، ما منسلکین در سلک روحانیت، بیشتر از دیگران به این معنا احتیاج داریم. به قول آن عارف معروف که می گوید: آب که از برکات الهی است، همه ی پلیدیها و ناپاکیها را از بین می برد؛ هر جسمی که با آب تماس می گیرد، پاک می شود؛ ولی خود آب تحت تأثیر تماس با ناپاکیها و ناپاکی، به تصفیه احتیاج پیدا می کند، و خدای متعال در یک گردش طبیعی، آب را به بخار تبدیل می کند؛ به آسمان می برد، از بالا مجدداً به صورت قطرات باران به زمین برمی گرداند، پلیدیها را از آن جدا می کند، آن را تصفیه می کند و باز به صورت ماء طهور در اختیار افراد انسان و سایر موجودات قرار می دهد.
آن گوینده ی این سخن حکمت آمیز می گوید: این جان شما، معارف شما، نصایح شما، بلکه خود قلب و روح شما، همان ماء طهوری است که ناپاکیها را از انسانها می زداید؛ اما خود این ماء طهور بتدریج به تصفیه و تزکیه احتیاج پیدا می کند، و تزکیه و تصفیه ی آن، جز با یک عروج معنوی، جز با یک گردش معنوی به سمت علویات ــ که آن هم با ذکر دعا حاصل خواهد شد ــ ممکن نمی شود. با ذکر، با توجه، با توسل، با مناجات، با نافله، با تضرّع در مقابل خداوند، با تفکر در آیات آفاقی و انفسی، این ماء طهور باز همان طهارت خود را به دست می آورد؛ آماده می شود تا باز هم با پلیدیها مواجه گردد و آنها را از جسم و جان بشر و عالم بزداید. بنابراین، ماه رمضان فرصت این عروج معنوی است.
همیشه فرصت هست. ماه شعبان و ماه رجب هم همین طور است. ایام دیگر سال هم برای انسانهایی که اهل ذکر و توجهند، همین طور است؛ «انّما تنذر من اتّبع الذّکر». خود پیروی از ذکر ــ یعنی به یادآوردن و توجه کردن ــ مایه ی نجات جان بشر است. در همه ی ایام سال، در همه ی شبها، در نیمه شبها، با تلاوت قرآن، با تدبّر در قرآن، با خواندن این دعاهای پر مغز و عمیق و این لحن عاشقانه یی که در این دعاها هست ــ بخصوص ادعیه ی صحیفه ی مبارکه ی سجادیه ــ می شود این تسویه ی باطن را به وجود آورد؛ ولی ماه رمضان یک فرصت استثنایی است. لیالی و ایام این ماه، هر ساعتش، هر دقیقه اش یک فرصت است؛ بخصوص برای جوانان. شما فضلای جوان که بحمدالله جوانی خودتان را به توفیق الهی در خدمت دین و شریعت و تبلیغ قرار داده اید، خیلی باید بهره ببرید و از قبل از ورود در ماه رمضان، در همین روزهای معدودی که باقی مانده است، خودتان را آماده کنید. شما از امثال این بنده ی حقیر آماده تر هستید؛ هم از لحاظ روحی آماده ترید، هم گرفتاریهای کمتری دارید، هم نورانیت بیشتری دارید. این را قدر بدانید، مغتنم بشمارید و خودتان را باز هم هرچه بیشتر برای برداشتن بارهای سنگینتر و انجام بخشیدن به کارهای بزرگتر آماده کنید. هنوز این جامعه و این کشور و این دنیای بزرگ و این تاریخ، به تلاش شما ــ آن هم تلاش مقدّس و پاکیزه ــ خیلی احتیاج دارد؛ بایستی از این فرصتها حداکثر استفاده را بکنید.(20)

دعا، قوّت قلب و نترسیدن از قدرتهای بزرگ

این ایام، جزو برجسته ترین روزهای سال است. دهه ی اول «ذی حجّه»، هم به مناسبت خاطرات ارزشمندی که در ارتباط با ائمّه (علیه السلام)، در آن وجود دارد، و هم به مناسبتی که مربوط به عید «اضحی»، عید بزرگ مسلمین است، و قربانی کردن در این روز، یک معنای رمزی و حائز اهمیت دارد، و هم خصوصاً به مناسبت آنچه که مربوط به روز «عرفه»، روز دعا و توسل و تضرّع است، دهه ی فرخنده ای است. اگرچه، مقارنت روز عرفه با شهادت حضرت «مسلم» (علیه السلام)، جنبه ی مصیبت و عزا به این روز داده است، اما برکات عظیم روز عرفه، در حقیقت، چنین روزی را به معنای روز عید، روز برکت و روز رحمت از طرف پروردگار، به ما معرفی می کند. و من می خواهم به همه ی شما برادران و خواهرانی که اینجا تشریف دارید، و به همه ی ملت ایران، عرض کنم که، این فرصتها را، برای توجه به پروردگار، مغتنم بشمارید.
کسی خیال نکند در زندگی ملتی که در حال سازندگی است، دعا و تضرّع، نقش زیادی ندارد! به عکس، ملتی که راه دشواری را در پیش روی خود دارد و می خواهد کار بزرگی را انجام دهد، در کنار کار و تلاش و مجاهدت، لازم است که باب گشاده ای برای دعا و توجه به پروردگار و استمداد از خداوند قرار دهد. شما در تاریخ اسلام مشاهده می کنید که معصومین (علیهم السلام)، از جمله خود نبیّ اکرم و امیرالمؤمنین (علیهم السلام) در میدانهای جنگ، در صحنه های پرخطر و در هنگام کارهای بزرگ، دست توسل و دعا باز می کردند. کسی نمی تواند بگوید که پیغمبر و مسلمانان صدر اسلام، تلاش و کار نمی کردند. بالاتر از تلاش آنها، دیگر تلاش وجود ندارد. در آن ده سال که پیغمبر حاکمیت جامعه ی اسلامی آن روز را در اختیار داشت، سالهایی یکسره توأم با کار و تلاش بود. اما در عین حال، با وجود آن کار و تلاش و در کنار آن، دعا و تضرّع و انابه و استغفار و طلب و مسئلت از پروردگار عالم هم، جای خود را داشت. یک ملت، اگر بخواهد در راه خود توفیق یابد، باید رابطه ی خود را با خدا، درست و اصلاح کند. اگر بخواهد کارهای بزرگ انجام دهد، باید از خدا استمداد کند. انسان اگر بخواهد خوف از دشمنان را از دل خود زایل کند، نباید از قدرتهای بزرگ بترسد. چون بدبختی ملتها وقتی است که از قدرتها و قلدرها و قدّاره بندهای بین المللی بترسند. یک ملت، آن وقت رو سیاه می شود و در جاده ی سراشیب حضیض و بدبختی می افتد، که از زورگوهای عالم بترسد.
اگر ملتها از زورگوها بترسند، بدبخت خواهند شد. همین طور، اگر دولتها و رؤسا و مسؤولین کشورهایی که امروز در دنیا هستند از قدرتهای مدعی و گستاخ بین المللی بترسند، دست و پایشان بسته خواهد شد. راه پیشرفت یک ملت، راه اینکه یک ملت بتواند از قدرت و امکانات خود درست استفاده کند، این است که از قلدرها و زورگوها و قدّاره بندها و سرگردنه بگیرهای بین المللی، نترسد.
برای اینکه انسان از قدرتها نترسد، باید از خدا بترسد. دلی که از خوف و محبّت خدا و توجه به پروردگار پر شد، دیگر از هیچ قدرتی واهمه نخواهد داشت. فایده ی دعا، این است. راز بزرگ موفقیت امام بزرگوار ما ــ که می دیدید مثل کوه، استوار ایستاده بود ــ همان ایستادگی وی بود، که از راه ارتباط با خدا به دست آورده بود. رابطه با خدا، این فایده را دارد. اینکه بنده، گاهی روی دعا و تضرّع، بخصوص برای شما جوانها تکیه می کنم، به خاطر این است که آینده ی کشور، در دست شماست. سرنوشت این ملت، در دست جوانهاست؛ و جوانها نباید در دلهایشان بیم و خوفی از قدرتها و بیگانه ها و قلدرها داشته باشند، و فریفته ی آنها هم نباید بشوند. این عدم خوف و بیم و فریفتگی، از راه انس با خدا و دعا و تضرّع و توجه به دست می آید. و روز عرفه که در پیش است، یکی از همین روزهای دعا و تضرّع و انس با پروردگار است.(21)

اخلاق و معارف، با زبان دعا

جهت دیگری که در دعا هست، این است که در دعاهایی که از ائمّه علیهم السلام) به ما رسیده است، درسهای بزرگی از معارف اسلام نهفته است. این صحیفه ی سجادیه را اگر مطالعه کنید و جنبه ی دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبه ی امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در توحید را ــ خطبه ی اوّل نهج البلاغه را ــ جلو خودش بگذارد، یا دعای اوّل صحیفه ی سجادیه را که در تحمید است ــ حمد الهی است ــ جلو خودش بگذارد، می بیند این دو مثل هم اند و فرقی با هم ندارند؛ خطبه اند و درس اند. امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده، و امام سجاد (علیه السلام) دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم نهج البلاغه ــ که من بعضی از فقراتش را یادداشت کرده ام ــ یک درس اخلاقی است. کأنّه خطبه ای ست که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند، و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.
امام سجاد (علیه السلام)، این دعا را با این زبان بیان کرده است: «اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و ثورة الغضب».(22) حرص، افزایش حرص، شدّت خشم، غلبه ی حسد، ضعف صبر، کمی قناعت، « شکاسة الخلق» ( بداخلاقی)، « الحاح الشهوة» شهوترانی زیاد، « ملکة الهمیه» تعصبهای ناحق و جانبداریهای به ناحق، «استصغار المعصیه استکبار الطاعه» گناه خود را کوچک دانستن و طاعت خود را بزرگ شمردن، « سوء الولایت لمن تحت ایدینا» اداره ی بد مجموعه ای که در اختیار ما و زیر دست ماست، « النعضد ظالماً او نخذل ملحوفاً» به ظالمی کمک کردن و بیچاره ای را یاری نرساندن. همه ی این مطالب را امام سجاد در یک دعا، با این زبان بیان می کند، که خدایا، من به تو پناه می برم از این چیزها. اینها درسهای اخلاقی ست. دعاهای صحیفه ی سجادیه، دعای ابوحمزه ی ثمالی، دعای افتتاح، یا بقیه ی دعاهای ماه رمضان، شب و روز جمعه و بقیه ی اوقات، تمام این دعاهایی که از ائمه به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی؛ درباره ی توحید، درباره ی نبوت، درباره ی حقوق، درباره ی وضع جامعه، درباره ی اخلاق، درباره ی حکومت، و درباره ی همه ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند. در این دعاها، برای ما مطالبی هست که به زبان دعا، معارف بیان شده است، و ائمه ی ما در دوران حاکمیت طواغیت، توانسته اند این معارف را از این راه به مردم برسانند. این هم یک دیدگاه دیگر در باب دعاست.(23)

دعا، پشتوانه ی مسؤولین

برادران! نظام را باید بر پایه ی تقوا حفظ کرد؛ راه تقوا هم ذکر خداست. آقایان وزرا، آقایان نمایندگان، آقایان مدیران گوناگون کشور، مسؤولان قضایی کشور، خودشان را بی نیاز از دعا و نافله و ذکر و توجه و توسل و گریه و انابه به پروردگار ندانند؛ نگویند حالا ما که مشغول خدمت به مردم هستیم؛ دعا را کسی بخواند که خیلی کار ندارد! نه، اصل کار این است. اگر این نباشد، آن جا بی پشتوانه ایم. آن جایی که وسوسه ها در مقابل ما صف می کشند و من ضعیف تربیت نشده ی حریص به دنیا در مقابل این وسوسه ها قرار می گیرم، چه چیزی من را نگاه خواهد داشت؟ «قل ما یعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم».(24)
دعا کنید، نافله بخوانید، توجه پیدا کنید، متذکر باشید؛ در شبانه روز، یک ساعت را برای خودتان و خدای خودتان قرار بدهید؛ از کارها و اشتغالات گوناگون، خودتان را بیرون بکشید؛ با خدا و با اولیای خدا و با ولیّ عصر (عج) مأنوس بشوید؛ با قرآن مأنوس باشید و در آن تدبّر بکنید.
من بیشتر از شما محتاجم که کسی این حرفها را به من بزند. بنده هم بایستی مورد همین موعظه ها قرار بگیرم؛ همه مان محتاجیم. این طوری می توان این بار سنگین و این امانت استثنایی الهی را که در طول این چندین قرن بعد از صدر اسلام، خدای متعال آن را بر دوش احدی نگذاشت که بر دوش شما گذاشت، به سرمنزل رساند؛ والّا روسیاهی دنیا و آخرت است.(25)

پی نوشت ها :

1.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 29/ 7/ 1384.
2.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 10/ 1/ 1369.
3.دیدار عمومی مردم قم، 19/ 10/ 1384.
4.سوره ی فرقان: آیه ی 77.
5.مراسم بیعت وزیر کشور به همراه معاونان، مشاوران و استانداران سراسر کشور، 19/ 3/ 1368.
6.نهج البلاغه.
7.صحیفه ی سجادیه.
8.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 7/ 12/ 1371.
9.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 29/ 7/ 1384.
10.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 15/ 8/ 1383.
11.دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، 17/ 4/ 1383.
12.سوره ی اعراف، آیه ی 176.
13.دیدار مسؤولان وزارت خارجه، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران، 27/ 5/ 1381.
14.سوره ی فتح، آیه ی 2.
15.سوره ی شوری، آیه ی 15.
16.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 23/ 2/ 1379.
17.سوره ی قصص، آیه ی 77.
18.دیدار با اقشار مختلف مردم، 29/ 7/ 1377.
19.دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام)، 14/ 11/ 1376.
20.دیدار با علما و روحانیون، در آستانه ی ماه مبارک رمضان، 3/ 10/ 1376.
21.دیدار قشرهای گوناگون مردم از شهرهای مختلف، 28/ 2/ 1373.
22.صحیفه ی سجادیه.
23.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 7/ 12/ 1371.
24.سوره ی فرقان: آیه ی 77.
25.دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 23/ 5/ 1370.

منبع: خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، (1318)؛ تنظیم موسسه فرهنگی قدر ولایت، صجنه آرایی دل، تهران: موسسه فرهنگی قدر ولایت، چاپ دوم،(1386).

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط