مترجم: حسن صفاری
بارور کردن زمین ها و مزارع به وسیله ی کودهای شیمیایی و مکانیکی کردن کشاورزی اقدامات بسیار مفیدی بود که ازهمکاری دانشمندان و اهل فن نتیجه می شد اما در مواردی بیم آن می رفت که همه ی این ترقیات بزرگ بی حاصل و بی نتیجه گردند.
در واقع اگر نمی توانستند درجه ی رطوبت مزارع را تحت بازرسی قرار دهند و در مواردی که آب زائد در مزارع وجود داشت آنها را خارج کنند و هنگامیکه آب کافی موجود نبود به آن ها آب برسانند همه ی این فعالیت ها بی مورد می بود و بازده کشاورزی افزایش می یافت. چه بسیاری نواحی در اروپا وجود داشت که در آنها عیناً چنین می نمود که دانه را بدون حصول کوچکترین فایده ای در آب ریخته باشند. مهمترین این نواحی عبارت بودند از مناطق
یورکشایر (1) Yorkshire و لینکلن شایر (2) Lincolndhire و سولونی(3)Sologne و لابرن(4) La Brenne و نواحی دومب (5) Dombes و مناطق شمالی کشور آلمان. بنابراین جای آن دارد که فن زه کشی را که از سال 1823 عمومیت یافت همچون یکی از مهمترین ترقیات حیاتی در کشاورزی به حساب آوریم. اساس این روش آن بود که با ایجاد لوله کشی های زیر زمینی که مقاطع آنها متصل به یکدیگر نباشد آب را از مزارع خارج سازند.
موضوع خشک کردن نواحی باطلاقی نیز یکی از مسائل خروج آب محسوب می شود، لیکن اهمیت آن قابل مقایسه با کار اولی نیست. در کشور هلند این کار تمام نشدنی از قرن شانزدهم به بعد با فعالیت و سرسختی بیمانندی بدون وقفه تعقیب می شد. برای این کار ابتدا سدهای عظیمی بستند که از نفوذ آب دریا به مناطق باطلاقی جلوگیری کنند، سپس با ایجاد ترعه ها و مجاری متعدد، آب را از این مناطق خارج ساختند و در مرحله ی سوم می بایست مقادیر بسیاری نمک را که به حال رسوب در این مناطق باقی مانده بود خارج کنند. کاری بود عظیم و شگرف و چنانکه می دانیم ابتدا به این منظور آسیا های بادی را تجهیز کردند و آنگاه به محض اینکه ماشین های بخار به ظهور رسیدند کار را به عهده ی این ماشین ها واگذشتند. با کمک این دستگاهها سرزمین ها خشک شده توسعه یافتند و زمین های قابل کشت، بسیاری از سواحل را به تصرف در آوردند.
به زودی کشورهای انگلستان و فرانسه و آلمان نیز از هلندیها سرمشق گرفتند. هر جا که باطلاقی وجود داشت و در هر ناحیه که آب دریا متناوباً زمین ها را اشغال می کرد، مبارزه با توفیق کامل ادامه یافت و در همه جا پیروزی نصیب فن کشاورزی شد.
یکی دیگر از مناطقی که مبارزه ی آدمی با طبیعت در آن دائماً ادامه می یافت منطقه ی لاند (6) Landes بود و قرنها می گذشت و نتیجه ای از این مبارزه حاصل نمی شد.
در این منطقه ی وسیع طبقه ای از سنگهای غیر قابل نفوذ مانع از آن می شد که آب در زمین فرو رود و بنابراین آبهای حاصل از بارندگی به طور کلی در سطح زمین باقی می ماندند و مساحتی متجاوز از هزار کیلومتر مربع به صورتی باطلاقی و غیر قابل سکونت باقی مانده بود که درعین حال برای سلامتی مردم نواحی مجاور بسیار خطرناک بود و جز چوپانان قدیمی که بر چوب پایی هایی بلند سوار می شدند، هیچکس جرأت ورود به این مناطق را نداشت. اما در این مناطق مشکل فقط این نبود که آب در زمین فرو نمی رفت بلکه جریان آن به سوی دریا نیز غیر ممکن بود زیرا پرده ی ضخیمی از تپه های شنی که بلندترین تپه های شنی اروپا بودند راه را برجریان آب می بستند و باد شدیدی که از جانب اقیانوس می وزید این تپه ها را با سرعت متوسط 20 تا 25 متر در هر سال به طرف داخل پیش می برد. به این طریق منطقه ی لاند تبدیل به سرزمین بی حاصل و خطرناکی شده بود، تا زمانی که یکی از مهندسین دوران لویی شانزدهم تصمیم گرفت که به این خطر حمله کند و این سرزمین ها را درجریان تمدن شریک سازد.
این مهندس که نیکلا بره مونتیه Nicolas Bremontoer (1809-1738) نام داشت از مطالعات همکاران قدیمی خودشارلوآ دو ویلیهCharlevoix de Villiers و آبه دسبیه Desbiey استفاده کرد و در سال 1787 تصمیم گرفت که برای جلوگیری از پیشرفت تپه های شنی بداخل در این مناطق شروع به کاشتن درخت کاج دریایی کند کار او با موفقیت کامل همراه بود تا جایی که یک قرن بعد ازاین تاریخ هشتاد هزار هکتار از تپه های شنی از درخت کاج پوشیده شد و پیشرفت تپه ها بطور قطع متوقف گردید. (7)
اما گرچه تپه ها متوقف شدند لیکن وضع باطلاقی نواحی داخلی و پشت تپه ها تغییری نیافت تا جای که مشهور است که، ناپلئون تصمیم گرفت تعدادی شتر به این نواحی بیاورد و آنها را با آب و هوای محیط سازگار سازد! فقط در دوران امپراطوری دوم فرانسه (8) بود که مهندس دیگری قسمت دوم این کار خطیر را به انجام رسانید. این شخص که مهندس جنگلبانی بود ژول شامبره لان Jules Chmbrelent (1893-1817) نام داشت. این شخص شروع به زه کشی در این نواحی کرد و به تدریج نواحی خشک شده را قابل کشت ساخت و نتیجه این شد که دشت وسیعی که سابق براین بی حاصل بود جنگلهای عظیمی را دست دهد که همه امروزه از اهمیت آن آگاه هستیم و بیش از ششصد و پنجاه هزار هکتار را پوشانده است و به وجود آورنده ی همه ی صنایعی است که از برکت چوب بدست می آیند از قبیل تهیه ی الوار چوب وکاغذ سازی و انواع صمغ و محصولات مختلف آن (صمغ کلوفان، جوهر تره بانتین Trebentine، کافور، انواع مشمع، مرکب چاپ و غیره)
آب یکی از عوامل اصلی زندگی است و لااقل به قدر نان برای آدمی مورد احتیاج است. آدمی برای رفع احتیاجات شخصی و برای زراعت احتیاج به آن دارد و به عکس در مواردی که به وضع مقاومت ناپذیری حمله آغاز می کند و سرزمینها را اشغال می کند موجب خرابی و انهدام نواحی و خطر جانی می گردد. بدون آب همه جا تبدیل به صحرای لم یزرع می شود. به عکس هر چاه که در نقطه ای حفر شود واحه ای یا قریه ای یا مرکز تمدنی به وجود می آورد. بنابراین تهیه ی آب مسئله اساسی است که آدمی از قدیمترین ادوار تمدن خود با آن مواجه گردید. آدمی همواره چشمه با رودخانه، درمجاورت نقطه ای که برای زندگی اختیار کرده بود، بدست نمی آورد و همین موضوع موجب شد که گاهگاه برای جستجوی آب محل مناسبی را سوراخ می کرد و به این طریق فن چاه زدن به وجود آمد. گاهگاهی همچون نواحی آرتوآ (9) Artois آب خود به خود فوران می کرد و تا سطح زمین یا بیشتر از آن بالا می آمد، این نوع چاهها را آرتزین Artesien می نامیدند و از ادواری که هیچ کس به خاطر ندارد در جهان معمول بوده اند و از جمله ی آنها چاره آرتزین لیله (10) Lillers در پادوکاله Pas de Calais است که گویا در حدود سال 1126 میلادی حفر شد. در موارد دیگر وجود منطقه ی آب خیزی را در زیر زمین کشف می کردند و آب را با کمک چرخ چاه یا تلمبه بالا می آوردند.
آیا چنین فنی را که به طور وضوح مورد استفاده ی بیمانندی است مدیون که می باشیم؟ اگر این نکته بدیهی است که اولین بار اعراب در فن جستجوی نقاط مساعد قدرت و خبرویت کامل پیدا کردند، درعوض به احتمال قوی چینی ها بودند که ابتدا فن چاه زنی را در جهان متداول ساختند. در هر صورت برای اولین بار در سال 1580 برناردوپالیسی دستگاه چاه زنی خاصی را که ما می توانیم با صفت «جدید» ممتاز سازیم توصیف کرد: «ابزاری و مته ای که دسته یا تیغه ای از چوب به آن متصل شده باشد و این تیغه یا دسته را می توان بر حسب احتیاج، بیش و کم ، طویل ساخت...». استعمال این مته با سرعت بسیار رایج شد زیرا از قرن هفدهم به بعد در جزو اسلحه ی شهر مودن (11) Modene درایتالیا همواره دومته از این قبیل همراه می بردند و معروف بود که ایتالیای شمالی مرکز چاه سازان مشهور است.
با این حال می بایست در انتظار قرن نوزدهم بود تا هنر این اشخاص، که فقط ماحصل الهام و اشراق شخصی و یا محصول تجارب بود، جای خود را به فنی واقعی دهد که اتکاء بر زمین شناسی داشته باشد و نیز کم کم خود این اهل فن جای خویش را به مهندسان متخصص واگذارند. قبل از این تاریخ هرگز عمق چاهها از چندین ده متر تجاوز نمی کرد. و گذشته از این شجاعت یکی از همکاران فرانسوی ایشان به نام دگوزه Degousee ما بین همه ی چاه زنان ضرب المثل شده بود، و با تعریف و تمجید از آن یاد می کردند، زیرا این شخص در سال 1830 توانسته بود در شهر تورTours از منطقه ی گل سفید عبور کند و در عمق 140 متر به شنهای سبز رنگ برسد. لیکن در همین تاریخ بار دیگر مسئله ی تهیه ی آب مشروب برای شهر پاریس مطرح شد و اداره کنندگان شهر تصمیم گرفتند که مسئله را با حفر چندین حلقه چاه آرتزین حل کنند.
اولین این چاهها در محله ی گرنل Grenelle در پاریس حفر شد(درست در نقطه ای ازخیابان برتوی Breteuil که امروزه مجسمه ی پاستور را در آن قرار داده اند) و این کار ما بین سالهای 1833 و 1841 انجام گرفت. آب این چاه با چنان شدتی فوران کرد که تمام دستگاه چاه زنی و چوب بستها را خراب کرد و همه ی آن منطقه را آب فرا گرفت؛ عمق این چاه 548 متر بود. دومین چاه پاریس در محله ی پاسی (محوطه ی لامارتین) حفر شد و در عمق 586 متری به آب رسید و سپس چاه میدان هبر Hebert حفر شد که 718 متر عمق داشت و غیره
پی نوشت ها :
1- پورکشایر منطقه ای است که در شمال غربی انگلستان واقع است و به قسمت شمالی و شرقی و غربی تقسیم می شود. یورکشایر بزرگترین مناطق صنعتی انگلستان را در بر می گیرد، شهرهای لیدز و برادفورد مراکز نساجی و شهر شفیلد مرکز مهم فلزکاری آن است.
«یادداشت مترجم»
2- لینکلن شایر ایالتی است در مشرق انگلستان و مرکز آن شهر لینکلن است. صنعت مهم آن ساختمان ماشین های کشاورزی است.
«یادداشت مترجم»
3- سولونی منطقه ای است از کشور فرانسه واقع در جنوب پاریس و شمال رودخانه ی لوآر که از بی حاصل ترین مناطق آن کشور است. منابع آن عبارت از کشاورزی و گله داری و بهره برداری از چوب و شکار می باشد. «یادداشت مترجم»
4- منطقه ای است از کشور فرانسه واقع در جنوب پاریس و شمال کوههای مرکزی فرانسه که هنوز نیز منطقه ای باطلاقی محسوب می شود. «یادداشت مترجم»
5- دومب منطقه ای است در مرکز فرانسه واقع ما بین رودخانه های رون و سون که هنوز نیز نسبتاً باطلاقی است. مردم آن به کشاورزی و تربیت اغنام اشتغال دارند. «یادداشت مترجم»
6- لاند منطقه ی وسیعی است در جنوب غربی کشور فرانسه که از جنوب شهر بورد و تا مرزهای اسپانیا ادامه دارد و بزرگترین جنگلهای این کشور که در عین حال از بزرگترین جنگلهای قاره ی اروپا محسوب می شود در آن واقع است بهره برداری از این جنگلها منطقه ی مزبور را به یکی از نواحی صنعتی تبدیل کرده است . درختهای کاج این منطقه که صمغ فراوان دارند همواره آن را در خطر تهدید حریقهای بزرگ قرار می دهند. «یادداشت مترجم»
7- این نکته شایان توجه است که درخت کاری مصنوعی در این نواحی ابتدا فقط در خط باریکی در طول سواحل انجام گرفت لیکن بادهای اقیانوس که موجب پراکنده شدن تخم اشجار می شدند کم کم جنگل عظیم طبیعی در این منطقه به وجود آوردند به طوری که امروزه این ناحیه به یکی از بزرگترین مناطق چوب خیز اروپا تبدیل شدده و در مواردی مجبوب می شوند که از پیشرفت جنگلها جلوگیری کنند. «یادداشت مترجم»
8- منظور از امپراطوری دوم عبارت است از دوران سلطنت ناپلئون سوم یعنی دوره ای که از سال 1851 شروع و به سال 1870 خاتمه می یابد. «یادداشت مترجم»
9- آرتوآ عبارت است از ناحیه ای از کشور فرانسه که از فلاتها و تپه ها و دره ها تشکیل یافته و در شمال پاریس و جنوب کشور بلژیک واقع است. احتمالا اولین چاههای آرتزین «در این منطقه زده شد و نام این چاهها نیز از نام این منطقه مشتق می شود. «یادداشت مترجم»
10- لیله شهر کوچکی است از فرانسه که در ناحیه آرتوآ واقع می باشد و از مراکز تهیه ی ماشینهای کشاورزی است. «یادداشت مترجم»
11- مودن شهری است در ایالت امیلی واقع در ایتالیای شمالی که صد و بیست هزار جمعیت دارد و از مراکز فلاحتی و صنعتی شمال ایتالیاست. «یادداشت مترجم»