نویسنده: پی یر روسو
مترجم: حسن صفاری
مترجم: حسن صفاری
ترقی حیرت انگیز فلز اصلی قرن بیستم نیز ماحصل مساعی دانشمندی است که در علوم «خالص» کار می کرد: اگر تولید جهانی آلومینیوم که در سال 1860 فقط 506 کیلوگرم بود در سال 1953 از 2656000 تن تجاوز کرد، اگر قیمت آن تا سال 1913 مرتباً رو به نقصان گذاشت و از کیلوگرمی 1250 فرانک به کیلوگرمی 2 فرانک رسید، اگر کار آن از مرتبه ی فلز تجملی در یک قرن قبل به جایی رسید که معمولی ترین فلزات شد و تقریباً هم پایه ی آهن گردید، همه ی این ترقیات را در مرحله ی اول مرهون شیمی دان فرانسوی سنت کلردویل Sainte- Claire Deville می باشیم.
در سال 1808 شیمی دان بزرگ انگلیسی دیوی Davy که توانسته بود به وسیله ی تجزیه ی الکتریکی، سدیم را از سود، پتاسیم را از پتاس، کلسیم را از آهک منیزیم را از منیزی استخراج کند، حدس زد که احتمالاً در پس آلومین Alumine نیز فلز دیگری از همین نوع ممکن است مخفی شده باشد و این فلز تصوری را که در آن هنگام شبحی بیش نبود آلومینیوم نامید. این شیخ فقط در سال 1827 در زیر دست شیمی دان آلمانی ووهلر Woehler تا حدی به مرحله ی وجود رسید. این دانشمند که یکی از بنا نهندگان شیمی آلی است به فکر افتاد که کلرور آلومینیوم را با ملقمه ای از پتاسیم مخلوط کند و عمل متقابل آن را مورد آزمایش قرار دهد. در نتیجه ی این فعل و انفعال، فلز اسرار آمیز، حجابی را که قرنهای متمادی در پس آن به سر می برد بیکسوزد و چهره ی خود را به مشتاقان نشان داد و ووهلر با نهایت افتخار گرد خاکستری رنگی را که طبق اظهار او، از گلبول های کوچک آلومینیوم تشکیل می شد در همه جا نشان می داد. دورانی بود قدیم و دور دست، که این فلز که امروزه در آشپزخانه ی حقیرترین منازل به صورت دیگ و کماجدان وجود دارد، شاید همان قدر نادر و نایاب بود که امروز رادیوم و پلوتونیوم هستند...
لیکن، در جلسه ی روز چهاردهم اوت 1854 آکادمی علوم فرانسه، یکی از تماشاچیان جلسه به شدت توجه حضار مجلس را به خود جلب کرد: این شخص نمونه های کوچکی از فلز درخشانی را که به طور خارق العاده سبک وزن بود در اختیار دانشمندان آکادمی قرار داد و مابین ایشان دست به دست گشت و مورد توجه همه قرار گرفت. هر کس خوب حدس می زند که این فلز آلومینیوم خالص بوده است که در همان ایام برای اولین بار، به مقدار قابل توزین، به وسیله ی شیمی دان پاریسی هانری سنت کلردوویل (1881-1818) تهیه شده بود.
هانری سنت کلردوویل که در آن اوقات در دانش سرای عالی پاریس رتبه ی دانشیاری داشت در فعل و انفعال ووهلر، به جای پتاسیم، سدیم به کار برد به منظور اینکه ذرات آلومینیوم آزاد شده را یک جا جمع آورد جسم حل کننده ای بر محلول افزود. آنگاه چون خواص فلز جدید را کشف کرد، در نتیجه ی قدرت الهام و اشراق حیرت انگیزی حدس زد که این فلز در آینده چه موارد استعمال وسیعی می تواند در صنعت، و مخصوصاً در صنایع فرانسوی، داشته باشد. زیرا مگرنه این موضوع حقیقت داشت که دانشمند معدن شناس پی یر برتیه Pierre Berthier (1782-1861) در سال 1821 در ایالت پرووانس در جنوب فرانسه، مجاور قصبه ای به نام بو Baux معادن فراوانی از یکی از مواد معدنی، آلومینیوم کشف کرد که به همین مناسبت نام آن را بوکسیت Bauxite گذاشتند؟
برای آلومینیوم که در عین حال سبک وزن بود، حرارت و الکتریسته را خوب هدایت می کرد، در مقابل هوا و رطوبت تغییر نمی یافت و به سهولت قابلیت تورق داشت، می توانستند آینده ی روشنی را پیش بینی کنند؛ اما مسلماً سنت کلردوویل نمی توانست سرنوشت آن را به درستی پیش بینی کند. با این حال، آنچه را که وی می توانست پیش بینی کند به قدر کافی نوید دهنده بودند، به طوری که موضوع جلب توجه ناپلئون سوم را کرد. امپراطور به این منظور عطیه ای به مبلغ 175000 فرانک طلا در اختیار شیمی دان قرار داد و دانشمند مزبور با این مبلغ کارخانه ای برای تهیه ی آلومینیوم در ژاول تأسیس کرد و اولین شمش فلز مزبور در سال 1856 از کارخانه خارج شد.
با این حال اولین دوران خدمات فلز مزبور، به طور واقعی، قبل از سال 1860 شروع نشد، و آن هنگامی بود که کارخانه را از پاریس به سالندر Salindres نزدیک آلس Ales در نواحی گارد Gard منتقل ساختند. تولید محصول به تدریج از 506 کیلوگرم در سال 1860 به 175 تن در سال 1888 ترقی یافت و حال آنکه قیمت آن تدریجاً تنزل می یافت و در سال مزبور به هر کیلوگرم صد فرانک رسید.
اما در این هنگام مرحله ی افتتاحی خاتمه یافت و دوران فتح و ظفر شروع شد. هرول Heroult در فرانسه و هال Hell در ممالک متحد امریکای شمالی روش جدیدی برای تهیه ی آلومینیوم به کمک تجزیه ی الکتریکی کشف کردند و روش جدید بود که وجهه ی موضوع را تغییر داد... و شاید موجب تغییر وجهه ی جهان گردید. از سال 1900 ناگهان میزان تولید جهانی با جهشی به 7700 تن رسید، در سال 1910 از 50 هزار تن تجاوز کرد، در سال 1930 بیش از 200 هزار تن شد و در سال 1950 به مجاورت یک میلیون و نیم تن رسید و شاید در هنگامی که این کتاب انتشار می یابد از سه میلیون تن نیز تجاوز کرده باشد.
منبع: روسو، پی یر، تاریخ صنایع و اختراعات، حسن صفاری، تهران: امیر کبیر، چاپ هشتم، 1390.