تجددگرایی ملکم؛ از ابزارگونگی دین تا غایت تجدد

روشن‌فکران ایرانی در دوران قاجار در مقابل عقب‌ماندگی ایران، مواضع گوناگونی داشتند. عموم روشن‌فکران ایرانی در آن مقطع راه‌حل عقب‌ماندگی را در تبعیت بی‌‌چون و چرا از غرب برمی‌‌شمردند. کسی همچون سید حسن تقی‌‌زاده،
چهارشنبه، 13 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تجددگرایی ملکم؛ از ابزارگونگی دین تا غایت تجدد
تجددگرایی ملکم؛ از ابزارگونگی دین تا غایت تجدد

نویسنده: حسین نادریان




 
روشن‌فکران ایرانی در دوران قاجار در مقابل عقب‌ماندگی ایران، مواضع گوناگونی داشتند. عموم روشن‌فکران ایرانی در آن مقطع راه‌حل عقب‌ماندگی را در تبعیت بی‌‌چون و چرا از غرب برمی‌‌شمردند. کسی همچون سید حسن تقی‌‌زاده، ترجیع‌بند خود را «از فرق سر تا نوک پا، باید غربی شد» قرار داده بود. در چنین شرایطی، اشخاصی همچون سرجان ملکم نیز وجود داشتند که موضع متفاوتی را برگزیده بودند و به راه دیگر می‌‌رفتند. این دسته از روشن‌فکران به آمیزش بین ایرانیت و اسلامیت پرداختند و مسئله‌‌ی غامض توسعه‌ی ایران را با تکیه بر این ترکیب پاسخ دادند. واکاوی و ارزیابی تفکر میرزا ملکم، به عنوان نمونه‌ی متعین این جریان فکری، موضوع این نوشتار است.

زمینه‌‌ای حول مواضع و اندیشه‌ی ملکم

میرزا ملکم در حیات سیاسی‌ـ‌فکری خویش حول منافع و تثبیت جایگاه خود پیش رفت. چنان که انتشار روزنامه‌ی قانون، که از سوی برخی به مثابه‌ی تلاش روشنگرانه‌‌ی وی در جهت پیشرفت جامعه‌‌ی ایرانی تحلیل شده است، بیشتر در پی انتقام گرفتن از شاه و امین‌السلطان[1] پس از رسوایی لاتاری و عزل وی و از دست دادن اعتبار و وجهه‌‌ی سیاسی صورت گرفته بود. در واقع، مقابله‌‌ی ملکم با نظام قاجاری از آن پس بیشتر حول مطامع و انگیزه‌‌های شخصی وی بوده است؛ چرا که وی پس از چندی از انتشار این روزنامه، خواستار بازگشت به مشاغل رسمی و امتیاز سفارت ایران و گرفتن امتیاز لاتاری شد.[2] او، که از گزارش‌های رسیده مبنی بر اینکه «شاه از نفوذی که ملکم در مطبوعات دارد وحشت زده است... [3] مست باده‌ی غرور بود، گمان می‌‌کرد که با پیشنهاد او سازش می‌‌شود، اما خواسته‌‌اش رد شد. بدین ترتیب، پس از ترور ناصرالدین شاه بود که با روی کار آمدن مظفرالدین شاه، سفارت ایتالیا به او واگذار شد. مسئله‌ای که به توقف انتشار قانون منجر شد. تا پیش از مرگ ناصرالدین شاه، امین‌السلطان در مقابل ملکم گذشت نکرد و بدین ترتیب نه تنها روزنامه‌ی «قانون»، بلکه رساله‌ی «اصول مذهب ایرانیان» نیز عرصه‌ای برای انتقاد از دولت و کشورداری ایران، نبودن قانون، امنیت، فقر و واپس‌زدگی گردید. مخالفتی که بر بستر اندیشه‌‌ی غربی سیاسی وی شکل گرفت.

اندیشه‌ی سیاسی ملکم

حاکمیت لیبرالیسم بر اندیشه‌‌ی میرزا ملکم‌خان در رویکرد وی به مسائل اجتماعی آشکار است. همچنین وی را از نظر سیاسی، به ویژه اندیشه‌ی مشروطگی و حکومت قانون، پیرو منتسکیو می‌‌دانند. این امر در پیشنهادهای وی پیرامون تفکیک قوا در ایران تعین می‌‌یابد. از نظر ملکم، تنها از طریق تفکیک قوا است که می‌‌توان اصلاحات را تجویز و اجرا کرد. او عقیده دارد: اجرای این گونه قوانین غیرممکن است... مگر از طریق نظام شگفت-انگیزی که دولت‌‌های اروپایی برای قوانینشان اختراع کرده‌‌اند. [4]
به اعتقاد او، پیشرفت اروپا تنها مطلبی فنی و دستاورد اقتصادی نبود، بلکه از همه مهم‌‌تر به علت آداب و رسوم تمدن و نظام سیاسی‌‌شان بود. ملکم، در ابتدای حیات حرفه‌‌ای خود، اعتقاد داشت حکومت ایران باید سلطنت مطلق باشد و سلطنت معتدل در ایران کاربردی ندارد. سیر تدریجی تفکر وی به تحول نظریه‌‌ی حکومت ایده‌آل وی منجر شد. او در این مقطع استدلال می‌‌کرد لازم است قوانینی به وسیله‌ی مجلس شورای کبرای ملی وضع گردد.
همچنین روزنامه‌ی قانون، که نمود عینی تفکر وی بود، مدافع پارلمانی با دو مجلس بود: یکی مجلس نمایندگان مردم و یکی مجلس اعیان. این امر خود نمودی از تأثیر الگوی حکومتی انگلیس بر ذهن ملکم است. میرزا ملکم گمشده‌ی جامعه‌ی ایران را قانون می‌‌دانست؛ به گونه‌‌ای که نام روزنامه‌ی منتشره‌‌ی خود را «قانون» گذارد. او می‌‌گفت هیچ حکمی بر رعیت حاکم نشود مگر به حکم قانون. ملکم در تناقضی آشکار بر نظام رعیت‌ـ‌اربابی جامعه‌ی ایرانی را صحه گذارده است و سپس می‌‌خواهد تجدد خود را بر این نظام برپا کند؛ چرا که منافع وی نیز همچون بسیاری دیگر از نخبگان ایرانی به این نظام وابسته شده است. بنابراین می‌‌کوشد تا تحفه‌ی غرب را در پوشال منافع خود به ملت ایران ارزانی نماید.
میرزا ملکم بر این باور بود که باید «عقل و کیاست قدما را به خود آن‌‌ها واگذاریم و یک چند هم از پی عقل و کیاست این عهد باشیم سخن نادرستی که گسستگی از تاریخ و فرهنگ گذشته را به ارمغان می‌‌آورد، بی-آنکه بخواهد انبان تجربه‌ی گذشتگانمان به کار عدم تکرار مسیرهای اشتباه رفته یا نرفته بیاید. حتی غرب نیز، که به باور ملکم راه پیشرفت را طی کرده است، بر بنای گذشتگان خود پیش رفته است و در واقع، با بازخوانی تاریخ، حال و آینده خود را بازساخته است.

جایگاه دین در اندیشه‌ی ملکم

ملکم در دفاع و توجیه نظریه و آرای سیاسی خود به دین رجوع می‌کرد. بنابراین مبانی غربی اندیشه‌ی وی با مختصات مذهبی نیز آمیخته است. چنانچه ملکم پیشنهاد می‌کرد، مجلس ملی باید شامل یک‌صد مجتهد و دیگر عالمان مملکت باشد.[5] برخی از تلاش ملکم به عنوان آشتی بین علوم و دین و قانون عرفی و شرع اسلام سخن گفته‌اند و در اثبات ادعای خود، به آثار منتشره‌ی وی به خصوص در روزنامه‌ی قانون اشاره کرده‌اند که سازگاری قوانین شرعی و عرفی را مورد تأکید قرار می‌دهد.[6] برای نمونه، ملکم هدف خود را از انتشار روزنامه‌ی قانون این گونه شرح می‌دهد:
زبده‌ی اصول فکری که من می‌خواهم به تدریج به وسیله‌ی یک روزنامه... که در تمام ایران پخش می‌شود، بیان کنم اصولی است بر پایه‌ی اسلام و مغایرتی با علم و اخلاق ندارد. همچنین ادعای برابری با عقاید لیبرالیسم غربی نیز نمی‌کند. [7]
ملکم، با آگاهی از قدرت مذهب در انسجام‌بخشی و قدرت بسیج آن، دین را به منزله‌ی ابزار خود به کار گرفته است؛ چرا که مجموعه‌ی افکار و آرای ملکم و روحیات و ذهنیت وی نشان می‌دهد ملکم فردی نبوده است که مذهب، دغدغه‌ی ذهنی او را شکل داده باشد و یا شکل ایده‌آل حکومتش بر پایه‌ی مؤلفه‌های اسلامی باشد.
هرچند همان گونه که پیش‌تر نیز آمد، ملکم بیشتر در دشمنی با شاه و امین‌السلطان، پس از عزل از سمت سفارت، فعالیت خود را در ستیزه با قاجارها شکل داد. تلاشش برای نزدیکی به دین و همراه نمودن اندیشه‌ی خود با مذهب نیز در همین چارچوب قابل بحث است. در این راستا، او سعی می‌نمود تا در تقابل و انتقام‌گیری از قاجارها علما را نیز همراه خود گرداند. ملکم خوب می‌‌دانست که مذهب نقش برجسته‌ای در ایران دارد. به همین دلیل ملکم حتی شاه‌کلید عقب‌ماندگی ایران را که «قانون» نام می‌‌دهد، به مختصات مذهب می‌‌آمیزد و می‌نویسد:
جمیع انبیا آنچه فرموده‌‌اند از برای تقویت و اجرای قانون بوده. [8]
نوع نگرش و نگاه ملکم به دین و جایگاه آن در اندیشه‌ی وی، به خصوص در روزنامه‌ی قانون، بیشتر نمود یافته است. این امر به ویژه از شماره‌ی نهم قانون آشکارتر است. در واقع، از این پس اسلام و علمای دینی، به مثابه‌ی قابلیت‌های بالقوه تغییر، مورد تأکید قرار می‌گیرند. برای نمونه، متن زیر در شماره‌ی نهم[9] روزنامه‌ی قانون، خطاب به علمای مذهبی، آمده است:
قصر آمال ما تماماً مبنی است بر اجرای احکام عدل الهی و این احکام الهی را از هیچ جا و از هیچ کس نمی‌خواهیم مگر از دیانت و فضیلت شما. ما به جز انوار علم شما هیچ هادی‌ای نداریم... با چنین صفای نیت و با چنان علو منظور، کدام مسلمان کدام ذی‌‌شعور یارای آن ‌‌را خواهد داشت که در میان این دریای مصائب اعانت خود را از این اتفاق مقدس مضایقه نماید... شما که ائمه‌ی قوم خدا و مظهر رحمت الهی واقع شده‌‌اید... چگونه می‌‌توانید در میان این طوفان بلا، که تمام ملت را احاطه کرده است، بی‌‌طرف بنشینید. با آن قدرت اعجاز، که همیشه در نفس مجتهدین اسلام موجود بوده، هر یک از حضرات عالی به تنهایی قادر به احیای یک ملک هستند... به خاطر بیاورید که ائمه‌ی اطهار چه نوع سرمشق‌‌های غیرت از برای امت خود باقی گذاشتند...»
ملکم در تکوین نظری اصلاحاتی خود نه تنها مذهب را به کناری نمی‌‌نهد، بلکه با توجه به قابلیت‌‌های دین، آن را به ابزاری برای پیشبرد اهداف و مطامع خویش بدل می‌نماید. چنانچه وی در نامه‌‌ای که به ویلفرد بلانت، مأمور انگلیسی، نوشته است بیان می‌دارد:
...من خود ارمنی‌زاده مسیحی هستم، ولی میان مسلمین پرورش یافتم و وجه نظرم اسلامی است... در اروپا، که بودم، برنامه‌های اجتماعی و سیاسی و مذهبی مغرب را مطالعه کردم... طرحی ریختم که عقل سیاست مغرب را با خرد دیانت مشرق به هم آمیزم. چنین دانستم که تغییر ایران به صورت اروپا کوشش بی‌فایده‌ای است؛ از این رو، فکر ترقی مادی را در لفافه‌ی دین عرضه داشتم تا هم‌وطنانم آن معانی را نیک دریابند. دوستان و مردم معتبری را دعوت کردم و در محفل خصوصی از لزوم پیرایشگری اسلام سخن راندم... [10]
اما این سخنان تنها یک پوشش رویی و ظاهری برای رسوخ در اذهان جامعه‌ی مذهبی ایران است. از نظر وی، اعتقاد جزمی مسلمانان به خداوند واحد و بسیط با اعتقاد به تثلیث و الوهیت مسیح متناقض است و به همین جهت هر چه از غرب بیاید، مورد بیزاری مسلمانان است. ملکم، در رساله‌ی مدنیت، از سویی به ناتوانی مسلمانان ایرانی در ترقی اشاره می‌کند و از سویی نیز عدم تمایل آنان را به تقلید از غرب مورد تأکید قرار می‌دهد. سپس می‌نویسد:
تردید نیست که باید آن اصولی را که اساس تمدن شما [تمدن غرب] را می‌سازند، اخذ نماییم اما به جای این که آن را از لندن و پاریس بگیریم و بگوییم که فلان سفیر یا فلان دولت چنین و چنان می‌گوید (که هرگز هم پذیرفته نمی‌شود) آسان است که آن اصول را اخذ نماییم و بگوییم که منبع آن‌ها اسلام است... حال که چنین تجربه‌ای داشته‌ایم، به نظر من به سود میلیون‌‌ها مسلمان است که سیاست‌مداران شما، که این اندازه پول و نیروی بدون نتیجه مصرف کرده‌اند، بهتر است که روش خود را تغییر دهند و در عرضه کردن آن اصول خارجی سعی در متقاعد ساختن مردم نمایند که همه‌ی آن اصول از خود ما مسلمانان است [11]
ملکم می‌دانست غفلت از عنصر مذهب در ایران مایه‌ی توقف و یا تعلل جامعه در پذیرش اصلاحات خواهد شد. علاوه بر این، ملکم از جایگاه علمای دینی میان مردم آگاه بود و می‌دانست که در جامعه‌ی ایران، نخبگان مذهبی از پتانسیل بیشتری برای جذب توده برخوردار هستند.
این سخنان گزاره‌های صریحی است که نمود گرایش ظاهری ملکم به اسلام است و رویکرد ابزارانگارانه‌ی وی را به اسلام نشان می‌دهد. بنابراین اگرچه به تدریج در آثار وی ردپای مذهب برجسته می‌شود و حتی در بخشی از آثارش به نقد حکومت بر مبنای فلسفه‌ی تشیع می‌پردازد[12][13]همه در راستای رویکرد ابزاری وی به دین اسلام و در همین راستا علمای دینی است. چنانچه پیرامون نقش علمای مذهبی می‌نویسد: یا نظریه‌ی حکومتی خود را بر پایه‌ی «دولت حقه» و حکومت علمای مذهبی ارائه می‌کند و میرزای شیرازی را مورد توجهات خاص خود در رهبری و هدایت جامعه قرار می‌دهد.
«اگر چند نفر ملای صاحب ذوق روح مسئله را درست بفهمند، می‌توانند جمیع این مطالب را در کمال سهولت، چنان در مغز مردم جای‌گیر بسازند که هیچ لشگر ظلم، دیگر نتواند در برابر این حقایق نفس بکشد. [14]
بنابراین ملکم، با آگاهی از قدرت مذهب در انسجام‌بخشی و قدرت بسیج آن، دین را به منزله‌ی ابزار خود به کار گرفته است؛ چرا که مجموعه‌ی افکار و آرای ملکم و روحیات و ذهنیت وی نشان می‌دهد ملکم فردی نبوده است که مذهب، دغدغه‌ی ذهنی او را شکل داده باشد و یا شکل ایده‌آل حکومتش بر پایه‌ی مؤلفه‌های اسلامی باشد. ملکم دغدغه‌‌‌ی تجدد داشت تجددی که به هر شکل باید انجام می‌پذیرفت.
همچنین استنادات بسیاری به خصوص در رساله‌ی مدنیت و روزنامه‌ی قانون موجود است که بازنمود بهره‌‌وری زیرکانه‌ی وی از مذهب است. بنابراین ملکم افکار اقتباسی خود از غرب را به مثابه‌ی طرح ارزش‌‌های بنیادین اسلام، عرضه داشت. چنانچه آنتونی بلک نقل می‌‌کند، ملکم خود به یک بریتانیایی می‌‌گوید: «من مصمم بودم، پیشنهادهای اصلاحی خود را در ردایی که مردم ایران بفهمند در ردای دین بپوشانم. [15]

کلام آخر

اصلاحاتی که ملکم بر پایه‌ی بنیان‌‌های فکری غربی پی‌جویی می‌‌کرد، در واقع، از بطن جامعه برنیامده و به عبارتی بیرونی بود. اصلاحاتی که در تعلیق بین گذشته و حال ایران موجب سرگشتگی بیشتر جامعه‌ی ایرانی می‌شد. برنامه‌ی اصلاحاتی وی با توجه به عنصر مقومی چون دین شکل گرفت. در واقع، ملکم می‌‌دانست غفلت از عنصر مذهب در ایران مایه‌‌ی توقف و یا تعلل جامعه در پذیرش اصلاحات خواهد شد. علاوه بر این، ملکم از جایگاه علمای دینی میان مردم آگاه بود و می‌‌دانست که در جامعه‌ی ایران، نخبگان مذهبی از پتانسیل بیشتری برای جذب توده برخوردار هستند. وی، با تفکر و رویکرد غربی، نگاهش را به مسائل داخلی دوخت و سعی کرد تا با کاربرد اندوخته‌ی غربی خود، ردای توسعه را بر قامت ایران بدوزد.(*)

پی‌نوشت‌ها:

[1]حجت‌الله اصیل، رساله‌های میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، تهران: نشر نی، 1381، ص 42.
[2]دنیس رایت، ایرانیان در بین انگلیسی‌ها، ج 2، ترجمه‌ی کریم امامی، تهران: نشر نو، 1366، ص 310.
[3]ابراهیم صفایی، مدارک تاریخی، تهران: بی‌نا، ص 1355، ص 120.
[4]آنتنی بلک، تاریخ اندیشه‌ی سیاسی اسلام، تهران: انتشارات اطلاعات، 1385، ص 463.
[5]ناظم‌الدوله میرزا ملکم‌خان، روزنامه‌ی قانون، تهران: انتشارات کویر، 1369، شماره‌ی 6، ص 2.
[6]محسن بهشتی سرشت، روابط و تعامل سید جمال‌الدین اسدآبادی با ملکم، فصل‌نامه‌ی علمی‌ـ‌پژوهشی تاریخ، سال سوم، شماره‌ی دهم.
[7]هما ناطق، قانون میرزا ملکم خان، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1355، ص 1.
[8]ناظم‌الدوله میرزا ملکم‌خان، روزنامه‌ی قانون، تهران: انتشارات کویر، 1369، شماره‌ی 2، ص 2.+
[9]ملکم، قانون، ص 4.
[10]محمد مددپور، سیر تفکر معاصر، مؤسسه‌ی فرهنگی منادی تربیت، تهران: 1379، جلد پنجم، ص 159.
[11]میرزا ملکم، رساله‌ی مدنیت ایرانی، رساله‌های میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، حجت‌الله اصیل، صص 163 تا 164.
[12]ملکم، قانون، شماره‌ی 26، ص 2.
[13]ملکم، قانون، شماره‌ی 29
[14]رسول جعفریان، بست‌نشینی مشروطه‌خواهان در سفارت انگلیس، مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران: 1378، ص 28.+
[15]آنتونی بلک، تاریخ اندیشه‌ی سیاسی اسلام، ص 467.

منبع: برهان



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.