عوامل نفرت از یهود (9)
یهودیان از قدیمترین روزگاران، به مال دوستی، پولپرستی و گردآوری ثروت از راههای مشروع و نامشروع، شهره بودهاند. (1)این که تورات یهودیان را از رباخواری در میان خود منع کرده و آنان را در رابطه با دیگران مجاز میشمارد،(2) نشان میدهد که پیشینهی بنیاسرائیل در امر رباخواری، به زمانهای کهن باز میگردد.
در سال 1893/م بقایای بایگانی یک خانوادهی یهودی ساکن شهر نیپور (Nippur) بینالنهرین، به وسیلهی آمریکاییها کشف شد. بیش از هفت صد سند به دست آمده در این کاوش نشان میدهد که خانوادهی فوق به نام پسران موراشو در سالهای 403-455 پیش از میلاد، یعنی در دوران اردشیر اول و داریوش دوم هخامنشی، به شکلی گسترده به عملیات مالی مبتنی بر ربا اشتغال داشتهاند.(3)
هنری فورد میگوید: فلسفهی یهود نسبت به مال و ثروت، مبتنی بر «تصاحب اموال» است، نه بر اساس «تولید و ایجاد ثروت» و چنان که پیداست میان این دو، اختلافی آشکار وجود دارد. از این رو، باید گفت که یهودیان «ارباب ثروتند» نه «اصحاب صنعت».(4) به همین جهت، علمای اقتصاد، از ایشان با عنوان «امپراتوران ثروت» و «سلطان بانکها» یاد میکنند.
اصولاً مردم، «ربا» را پدیدهای بسیار پلید و زشت میشمارند، گرچه در زمانهایی ناچار میشوند برخلاف میلشان، بدان تن در دهند. از این رو، در طول تاریخ و در میان تمام جوامع بشری، نفرت از شخص رباخوار، امری شایع و ریشهدار بوده است. در امپراتوری روم، واژهی «سکتور = Sector» بر شخص رباخوار و قاتل، به طور یکسان اطلاق میشد.
به یقین یکی از مهمترین عوامل نفرت عامّهی مردم از قوم یهود را در سراسر تاریخ، باید در اشتغال و افراط آنان در امر رباخواری جستوجو کرد. اتّصاف یهودیان به «خونآشامی» علاوه بر آن که حاکی از استفاده از خون مسیحیان از سوی آنان در تهیّهی نان مخصوص عید پسح بوده است، مجازاً ناظر بر خصلت رباخواری این طایفه نیز بوده است.(5)
معمولاً هر یک از آحاد جامعه، از گروهها و طبقات اجتماعی گوناگون، دست کم یک بار در طول زندگی، بنا به ضرورت، نیازمند مراجعه به رباخواران یهود بودند. اگر حاکم منطقهای میخواست دختر خود را عروس کند، یا در برابر حملهی دشمن به دفاع برخیزد، یا به عمران و آبادی منطقهای همّت گمارد، یا درصدد بنای کلیسایی برآید و یا چنان چه طبقات محروم جامعه، با بحرانهای مالی نابهنگام روبهرو میشدند … در همهی این حالات، رباخوار تنها کسی بود که به سبب دارا بودن ثروت کلان و آمادهی خویش، مورد مراجعه قرار میگرفت. چنان که در سدهی دوازدهم میلادی، یک یهودی به نام هارون (من لینکلن) در انگلستان، به منظور بنای بیش از نُه باب کلیسای مرکزی (کاتدرال)، وام ربوی پرداخت کرد و یهودیان دیگری با ثروت هنگفت خویش، از برخی جنگهای اروپا، حمایت مالی به عمل آورند.(6)
فقیران و مستمندان، به سبب ارتباط پی در پی با یهودیان رباخوار، آنان را طایفهای استثمارگر میدانستند. به ویژه آن که بیشتر آنها از بازپرداخت بدهی خویش ناتوان مانده و منبع ارتزاق و زندگی خویش، مانند زمین زراعی و ابزار کشاورزی و یا حتّی لباسهایشان را که به عنوان تضمین بازپرداخت بدهکاریهای خود، به رباخوار واگذار کرده بودند، از دست میدادند.
علاوه بر این، آن چه موجب تشدید نفرت مردم میشد، سود بیش از اندازهای بود که رباخواران یهود، از مردم میگرفتند. در حالی که میانگین نرخ سود وامهای ربوی در قرون وسطا 5 /12% بود، یهودیان سود بیشتری را برای وامهای خویش میستاندند.
از سوی دیگر، از آن جا که این رباخواران، همواره در معرض اخراج و آوارگی قرار داشتند و جان و مال خود را در معرض خطر میدیدند و نمیتوانستند با تکیه بر قوانین جاری، برای دریافت مطالبات خود ضمانتهای کافی اخذ کنند، از این رو، برای پیشبرد مقاصد خویش، به حیلههای فراوانی متوسّل میشدند. مانند این که میان خود و بدهکاران، واسطههایی قرار میدادند و همین امر موجب بالا رفتن نرخ سود میشد، به گونهای که در انگلستان به 43 تا 86% و در اتریش در سال 1244/م به 173% و در مناطقی از فرانسه به 300% رسید.
ناگفته پیداست که بازپرداخت چنین وامهایی، مردم را با مشکلات و دشواریهای فراوانی روبهرو میساخت و موجب نهادن اتّهام سرقت و خونخواری بر شخص رباخوار میشد. به ویژه این که در این رابطه، چنان چه وام گیرنده در موعد مقرر از پرداخت اصل مبلغ وام و سود آن ناتوان میماند، رباخوار میتوانست اجناس گروگان را، حتّی در صورت دزدی بودن، به سود خویش تصرّف کند.(7)
یهودیان به لحاظ روحیّات قومی و شرایط زیستی و احساس ناامنی، خود را همواره ناچار میدیدهاند که دارایی و ثروت خود را به سرمایهای نقد و جاری تبدیل کنند، تا ضمن این که به راحتی قابل حمل باشد، بتوانند با آن به امور صرّافی و رباخواری نیز بپردازند. از سوی دیگر، آنها میکوشیدند تا با پرداخت باج و خراج به ارباب قدرت و حکومت، برای امنیّت و آرامش خویش، تضمینی بیابند؛ مثلاً «یهودیان انگلیسی بخشی از درآمد ربوی خویش را تقدیم پادشاه میکردند، به گونهای که پیشتر گفتیم حدود 12% از کل درآمد خزانهی سلطنتی از این راه به دست میآمد. حتّی در پارهای از کشورها، مانند اسپانیا، این رقم بالاتر بود. همین امر باعث میشد که پادشاهان، این طایفه را مورد حمایت بیدریغ خویش قرار دهند و حتّی مانع از مسیحی شدن آنها شوند؛ زیرا در این صورت منافعشان مورد تهدید واقع میشد».(8)
انعطافپذیری یهودیان در انطباق با شرایط مختلف برای دستیابی به منافع مادّی و طرّاحی شیوههای ماهرانه برای گریز از موانع قانونی از اهمّ ویژگیهای این قوم محسوب میشود.
از سدهی سوم هجری (نهم میلادی)، یهودیان مستقر در سرزمینهای اسلامی، شکل جدیدی از رباخواری را وضع کردند و آن سرمایهگذاری مالی در عملیّات تجاری بود. برخی از این مشارکتها ظاهری بود و تنها پوششی تلقّی میشد برای گریز از قوانین اسلامی در منع رباخواری (دائره المعارف یهودی، ج 12، ص 253-254). یهودی پولی به تاجر میداد و بدون توجه به ضرر یا سود آن، در پایان معامله، مبلغ توافق شدهای سود دریافت میکرد (همان، ج 16، ص 1282). این روش به تدریج شایع شد و در سدهی چهارم هجری (دهم میلادی) رباخواریِ پوشیده و غیررسمی را در میان مسلمانان به طور کامل رواج داد. در این زمان در بغداد، مرکز خلافت عباسی، رباخواران بزرگی از میان یهودیان پیدا شدند، چون یوسف بن فیناس، هارون بن عمرام و به ویژه نتیرا. کار آنان چنان بالا گرفت که حتّی در ازای بهره، وامهای کلان به خلفای عباسی میپرداختند (همان، ج 12، ص 999-1000).(9)
اشتغال و ممارست یهودیان اروپا به رباخواری چنان فراگیر و رایج بود که ذهن اروپاییان در ترسیم چهره و شخصیّت این قوم، پیش و بیش از هر چیز، متوجّه مقولههایی چون سوداگری، رباخواری و اندوختن ثروت بوده است.
در فاصلهی قرون دوازده و پانزده میلادی، یهودیان تنها کسانی بودند که وامهای با سود سنگین پرداخت میکردند، به گونهای که در سدهی سیزدهم، دو واژهی (رباخوار) و (یهودی) مترادف یکدیگر قرار گرفت.(10)
فرهنگ لغت انگلیسی اکسفورد در ارائهی یک تعریف جامع از واژهی (یهودی) بر سه عنصر تکیه میکند:
الف) او یکی از افراد نژاد عبری است.
ب) (در استعمال رایج به معنای) رباخوار، کسی که معاملات گران انجام میدهد، شخصی که اموال دیگران را بالا میکشد.
ج) این واژه به معنای فعل متعدّی فریب دادن و تقلّب کردن نیز به کار میرود.
معانی و تعبیرهای فوق، چیزی جز بازتاب شخصیّت و عملکرد یهودیان در جوامع اروپایی نیست.
آن چه ویلیام شکسپیر (1564-1666/م) در کمدی «تاجر و نیزی(11)» از یهودی رباخواری به نام شایلوک ترسیم میکند، چیزی جز ارائهی ذهنیّت و برداشت اروپاییان قرون جدید از شخصیّت و رفتار یهودیان نیست.
همچنین تصویرگری چارلز دیکنز (1812-1870/م) از چهرهی فاگین یهودی، در داستان اولیور تویست(12) گویای همین تلقّی است.
دیوید دیوک، عضو اسبق کنگرهی آمریکا مینویسد:
مارک تواین، نویسندهی نامدار آمریکایی، در مقالهای که در سال 1899/م در مجلّهی هارپر (Harper) منتشر ساخت، با دیدگاهی کاملاً مثبت نسبت به یهودیان، از ایشان طرفداری کرد؛ امّا در عین حال نمیتوان پارهای از بخشهای مقالهی مزبور را نادیده گرفت.
او گفته است:
پس از دوران جنگ، در ایالات ویژهی کشت پنبه، سیاهپوستان سادهی منطقه در برابر دستمزدی ناچیز، برای صاحبان مزارع، پنبه کشت میکردند. پس از مدتی، یهودیان با قوهی قهریّه وارد منطقه شدند و غرفهای در کنار مزارع دایر کرده و هر آن چه سیاهپوستان نیاز داشتند، به آنها وام دادند.
در پایان، آن که همهی محصول را بر میداشت یهودی بود و سیاهپوست تیرهبخت، سهمش موکول به محصول سال بعد میشد.
چیزی نگذشت که یهودیان مورد نفرت واقع شدند.(13)
دیوک از قول رابینو وینز (Rabino witz) نقل میکند که در سال 1221/م، درآمد دولت فرانسه از مالیات به دست آمده از سودهای ربوی یهودیان، از دیگر درآمدهای دولت بیشتر بوده است.
لوئی نهم، پادشاه فرانسه نیز با احساس نگرانی و تشویش از درآمدهای نامشروع و ناسالم یهودیان، آنان را در سال 1254/م از پرداخت وام به مردم ممنوع ساخت و اعلام کرد که این طایفه نیز باید در فعّالیتهای اقتصادی خود، مانند دیگر مردم، به امر تجارت و کارهای یدی اشتغال ورزند.
دیوک همچنین به نقل از اخیل لوچیر (Achill Luchaire) میافزاید:
در اروپای قرون وسطا، درب چندین کلیسا و دیر، به سبب بدهیهای سنگینی که به رباخواران یهود داشتند، بسته شد.(14)
دیوک پس از آن که اشتغال یهودیان در سدههای میانی را به امر رباخواری مورد بحث قرار میدهد، میپرسد:
… بدین ترتیب، آیا از مخالفت اندیشمندی مسیحی، چون قدیس توماس اکویناس، منادی بزرگ محبت و نیکی که با رباخواری یهودیان مخالف میورزید، میتوان تعجّب کرد؟
او میگفت:
نباید به یهودیان اجازه داد تا از راه ربا به منافع اقتصادی خود دست یابند. آنان باید ناچار شوند که درآمدهای خود را از طریق کار و فعّالیت به دست آورند، نه از راه ربا و حرص و آز.(15)
پی نوشت ها :
1- دائره المعارف یهود، ج 12، ص 247، قرآن را نخستین مأخذی می داند که اشتغال یهودیان به ربا را مطرح ساخته است.
2- تورات در سفر تثنیه، فصل 23، جملههای 19-20، میگوید: «وقتی به برادر اسرائیلی خود پول، غذا یا هر چیز دیگری قرض میدهید، از او بهره نگیرید، از یک غریبه میتوانید بهره بگیرید، ولی نه از یک اسرائیلی».
در قسمتهای فراوانی از تورات، یهودیان در اخذ ربا از یک دیگر منع شدهاند؛ برای نمونه، ر.ک: سفر خروج، فصل 22، جملهی 25؛ سفر لاویان، فصل 25، جملههای 35-38؛ مزامیر داود، فصل 15، جملهی 5؛ سفر امثال، فصل 28، جملهی 8؛ سفر حزقیال نبی، فصل 18، جملههای 8 و 13.
3- عبدالله شهبازی، یهودیان و الیگارشی یهودی، ج 1، ص 465.
4- هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمهی علی الجوهری، ص 49-50.
5- عبدالوهاب المسیری، الجماعات الوظیفیه الیهودیه، ص 204.
6- همان، ص 201-202.
7- همان، ص 204-205.
8- همان، ص 203.
9- عبدالله شهبازی، یهودیان و الیگارشی یهودی، ج 1، ص 466.
10 - عبدالوهاب المسیری، الجماعات الوظیفیه الیهودیه، ص 199.
11- The Merchant of venice, William Shakespear این کتاب را با ترجمهی علاءالدین پازارگادی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، در 182 صفحه، به فارسی منتشر کرده است.
در این داستان، آنتونیو، تاجر ونیزی از شایلوک، رباخوار یهودی، سه هزار سکهی طلا وام میخواهد که در اختیار دوست خویش باسّانیو قرار دهد تا بتواند با دختر ثروتمند و زیبایی به نام پورشیا ازدواج کند. شایلوک هنگام دادن این وام با آنتونیو شرط میکند چنان چه نتواند اصل وام و سود آن را در موعد مقرّر باز گرداند، وی بخشی از گوشت بدن او را بریده و جدا خواهد کرد؛ امّا آنتونیو از بازپرداخت آن درماند و شایلوک یهودی بر اجرای شرط خود پای فشرد و کار به دادگاه کشید. پورشیا با سخنان صریح خود، نقاب از چهرهی زشت و آلوده شایلوک رباخوار برداشت و در نهایت آنتونیو با اجرای شرط موافقت کرد؛ ولی تأکید داشت که نباید قطرهای از خون او جاری شود … .
12- دیکنز (Dickens) نویسنده و قصّهپرداز نامی انگلیس، این داستان را در سالهای 1838-1839 منتشر ساخت و از همان زمان مورد استقبال قرار گرفت.
الیور تویست، قهرمان داستان، کودک گم شدهای بود که در یتیمخانه میزیست و آزارهای فراوان میدید، به ناچار از آن جا به لندن گریخت و در دام یک یهودی بزهکار به نام فاگین افتاد. وی الیور را به عضویت باند دزدان و تبهکاران، که خود رهبری آنها را بر عهده داشت، درآورد.
الیور، حوادث مهیّج و دردناکی را پشت سر گذارد تا سرانجام یک انسان نیکوکار و مهربان او را از مسیر انحراف و خلاف نجات داده و معلوم شد که الیور از خاندانی اصیل و نجیب میباشد.
ر.ک: سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 110-112.
13- دیوید دیوک، الصحوه النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه، تعریب ابراهیم یحیی الشهابی، ص 234.
14- همان، ص 240
15- همان، ص 242.
منبع مقاله: کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.