سیری در اهمّ حوادث تاریخی فلسطین، یهود و صهیونیسم

در این مقاله، فهرستی از حوادث تاریخی مربوط به قوم یهود و سرزمین فلسطین، از عهد باستان تا زمان حال، و نیز در دوره‌های اخیر، پدید‌ه‌ی صهیونیسم، به صورت فشرده و مجمل، از نظر می‌گذرد.
چهارشنبه، 20 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیری در اهمّ حوادث تاریخی فلسطین، یهود و صهیونیسم
سیری در اهمّ حوادث تاریخی فلسطین، یهود و صهیونیسم

نویسنده: احمد کریمیان




 

در این مقاله، فهرستی از حوادث تاریخی مربوط به قوم یهود و سرزمین فلسطین، از عهد باستان تا زمان حال، و نیز در دوره‌های اخیر، پدید‌ه‌ی صهیونیسم، به صورت فشرده و مجمل، از نظر می‌گذرد.
در زنجیره‌ی حوادث مذکور، به روشنی می‌توان مشاهده کرد که چگونه صهیونیست‌ها توانستند طی سده‌های اخیر، با سوار شدن بر امواج حوادث و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی غرب و بهره‌گیری از فرصت‌ها و امکانات و در پیش‌گرفتن سیاست‌های مکر و فریب، خود را از زاویه‌ی ضعف و ذلّت و نفرت، به بزرگ‌ترین مشکل منطقه‌ی خاورمیانه و جهان اسلام، و بلکه تهدیدی برای همه‌ی جهان تبدیل کنند. تبلیغات انبوه، متنوّع و گسترده ی صهیونیسم در تغییر ذهنیت مغرب زمین، نسبت به «انسان یهودی» بسی مؤثر افتاد.
«یهودی» که در طول تاریخ، انسانی خائن، بخیل، رباخوار، ترسو، کینه‌توز و طفیلی شناخته می‌شد، در دوره‌های اخیر به عنوان انسانی متمدّن، امین، هوشمند، مفید، سازنده و رزمنده معرفی گردید.
در جدول حوادث این بخش، گرچه صحّت پاره‌ای از وقایع مربوط به قوم بنی‌اسرائیل، در دوران باستان، محل تأمّل است، اما این حوادث در دوره‌های روشن‌تر تاریخ، از اعتبار و صحّت لازم برخوردار می‌باشد.
در این فهرست، هر چه از گذشته به زمان حال نزدیک می‌شویم، بیان حوادث، جزئی‌تر و ذکر وقایع، دقیق‌تر و فاصله میان آن‌ها نزدیک‌تر می‌شود.
به یقین ملاحظه و مقایسه‌ی بسیاری از این حوادث، می‌تواند از جنبه‌های فراوانی آموزنده و انگیزنده باشد.
منابع اصلی تدوین جدول‌های این بخش عبارتند از:
1. عبدالوهاب المسیری، موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیه، ج 8، ص 51- 101؛
2. عبدالفتّاح محمد ماضی، الدین و السیاسة فی اسرائیل، ص 562- 575؛
3. محمد السماک، الصهیونیة المسیحیه، ص 21- 32؛
4. چاک تنی، الاخطبوط الصهیونی و خیوط المؤامرة لابتلاع الفلسطین، ص 7- 15؛
5. فیلیپ لو مارشان، لمیا راضی، اسرائیل/ فلسطین، غداً، ص 184- 206.

 

حدود 2500 پیش از میلاد

بنای شهر یبوس یا اورسالم (اورشلیم = قدس) به وسیله‌ی یکی از قبایل کنعانی عرب، به نام یبوسیان.

قرن 19 پ.م

مهاجرت حضرت ابراهیم (ع) از اورکلدانی به سرزمین کنعان در فلسطین.

نیمه‌ی قرن 17 پ.م

مهاجرت حضرت یعقوب (بن اسحاق) و دیگر پسرانش، به دعوت فرزندش حضرت یوسف، به مصر و سکونت در منطقه‌ی جاثان (شرق دلتای نیل).
این مهاجرت، به دنبال بروز قحطی در سرزمین کنعان صورت گرفت.

آغاز قرن 13 پ. م

ترک مصر، به فرمان خداوند و به قصد سرزمین کنعان، از سوی حضرت موسی (ع) و بنی‌اسرائیل، برای خلاصی از مظالم فرعون.
در این مهاجرت حوادث زیادی رخ داده است، از جمله همین که موسی (ع) چهل شبانه روز به میقات پروردگار شتافت، بسیاری از بنی‌اسرائیل از دیانت توحیدی سرباز زده و به پرستش بت‌ها و گوساله‌ی سامری پرداختند. از این رو، خداوند به مدت چهل سال آنان را در بیابان‌ها سرگردان ساخت. در این مدت هارون و سپس موسی به لقای حق شتافتند.

آغاز قرن 12 پ. م

ورود پیروان موسی (ع) تحت هدایت یوشع‌بن نون به شهرهای کنعان، به جز یبوس (اورشلیم) و مناطق ساحلی که در دست کنعانیان بود.
اسفار تورات تصریح دارد بر این که جنگجویان بنی‌اسرائیل پیروزمندانه وارد شهرها شدند و هزاران کنعانی را به قتل رسانده و شهرها را تاراج کردند.

قرن‌های 11 و 12 پ.م

حکومت قضات چهارده‌گانه بر عبرانیان، پس از مرگ یوشع بن نون. دوره‌ی آنان سراسر مشحون از خصومت و جنگ با کنعانیان بود. در این دوران، بنی‌اسرائیل از یک زندگی بدوی چادرنشینی به حیات مدنی باثبات منتقل شده و زراعت و شهرنشینی و تجارت را از کنعانیان آموختند.

قرن 11 پ.م

مهاجرت اقوام فلستی از جزیره کرت به جنوب غزّه و تملّک اراضی ساحلی و انعقاد پیمان میان ایشان و کنعانیان بر ضدّ عبرانی‌ها. فلستی‌ها به نفوذ مصریان در کنعان پایان دادند. از این زمان یونانیان و رومیان، این سرزمین را در انتساب به قوم مزبور، فلسطین نامیدند.

قرن 10 پ.م

بعثت حضرت داود (ع) و فرزندش سلیمان (ع) به مقام نبوت. داود، اورسالم را از دست کنعانیان خارج ساخت و آن را اورشالم (در عبری به معنای شهر صلح) نامید و مرکز حکومت خویش قرار داد.

قرن 8 پ.م

خارج ساختن بخش‌های شمالی و جنوبی سرزمین فلسطین از تصرف یهودیان به وسیله‌ی سرجون دوم، پادشاه آشور. وی دو بخش مزبور را به ترتیب در سال‌های 721 و 701 پ.م در برابر خویش مطیع و منقاد ساخت. وی هزاران یهودی را هم چون اسیران به مرکز حکومت خود منتقل کرد و قبایلی از بابل و سوریه و جزیرة العرب را در محل آنان اسکان داد. از این زمان، فلسطین در قلمرو حکومت آشوریان قرار گرفت.

قرن 6 پ.م

سیطره‌ی بابلیان بر فلسطین و اورشالیم، تحت فرماندهی بخت‌النصر کلدانی و انتقال هزاران اسیر از بنی‌اسرائیل و دیگر اقوام به بابل و نابودی هیکل سلیمان و گریختن بسیاری از یهودیان به مصر و دیگر مناطق، بنابر نقل اسفار تورات. در این زمان، فلسطین جزء قلمرو حکومت بابل درآمد. در این سده آیین یهود در بابِل گسترش یافت و کاهن‌ها زیر نظر و سرپرستی عزرا، نگارش و تدوین اسفار پنج‌گانه‌ی تورات را آغاز کردند.
در سال 538 پ.م کوروش پادشاه هخامنشی، بابِل را فتح کرد و بر فلسطین غلبه یافت و آن را به خاک ایران منضم ساخت. وی در سال بعد (537 پ.م) به یهودیان بابل رخصت داد که به اورشالیم مهاجرت کرده و بنای هیکل سلیمان را تجدید کنند.

قرن 5 پ.م

سقوط بابِل در برابر لشکر عظیم کوروش، راه انتقال یهودیان را به فلسطین گشود. این جابه‌جایی به دست نحمیای کاهن و یک زن یهودی به نام اِستِر و پسر عمویش مرد خای صورت گرفت که تورات (در کتاب دوازدهم مورّخان معروف به اِستر) به تفصیل، جریان آن را بیان کرده است.
نحمیا با استمداد از «عزرا»ی کاهن، عبادت یهودی تازه‌ای بر اساس تفکیک کامل میان یهودیان و دیگر اقوام در معبد جدید قدس تدوین کرد. از این زمان یهودیت به عنوان یک آیین‌نژادپرستانه‌ی تازه درآمد که هیچ‌گونه پیوندی با دیانت توحیدی که خداوند از طریق پیامبران بزرگ خود، موسی، داود و سلیمان (ع) ارسال و تحکیم کرده بود، نداشت.

قرن 4 پ.م

در جریان سیطره‌ی یونان بر بیش‌تر مناطق جهان باستان (از هند تا لیبی)، اسکندر مقدونی بر فلسطین چیره شد و اورشلیم را به تصرف در آورد (323 پ.م).
گروه‌هایی از یهودیان فلسطین به منظور دست‌یابی به زندگی بهتر، به سوریه، مناطق آسیای میانه، یونان و اسکندریه مهاجرت کردند و بدون کیان سیاسی مستقل، در کنار دیگر ملت‌ها مستقر شدند.

قرن 3 پ.م

شهر اسکندریه که بخشی از امپراتوری یونان محسوب می‌شد، شاهد بزرگ‌ترین تجمّع یهودیانی بود که تحت تأثیر فرهنگ یونانی، دارای اعتقاداتی جدای از عقاید یهودیان بابِل و ایران بودند. آنان کوشیدند تا خود را از انزوای نژادی خارج ساخته و به دیانت حضرت موسی (ع) نزدیک کنند.
بدین ترتیب یهودیان به سه گروه عمده تقسیم شدند: یهودیان بابِل که نماینده‌ی جناح یهودیان رسمی و متعارف بودند، و یهودیان اسکندریه که از رأی و اندیشه‌ی نسبتاً آزادی برخوردار بودند، و گروه سوم یهودیان فلسطین که نماینده‌ی جناح فاسد افراطی به شمار آمده و خود را ملت برگزیده‌ی خدا می‌دانستند.
در این سده، 72 تن از بزرگ‌ترین کاهنان یهودیِ اسکندریه، تورات را به زبان یونانی ترجمه کردند که به متن هفتادنفری معروف شد.

قرن اول پ.م

با تسلط رومیان بر فلسطین در سال 63 پ.م، سیطره‌ی مکابیان بر این سرزمین خاتمه یافت و فلسطین در قلمرو حکومت رومیان قرار گرفت. در این زمان یهودیان به سه دسته تقسیم شدند:
1. عیسویان: که در شمال غربی بحر‌المیّت و شهر اسکندریه سکونت داشتند، وجود مادّی انسان را موقّت دانسته و زندگی واقعی را در حیات معنوی می‌دیدند. این طایفه از شهوات و لذّت‌های مادی اعراض کرده و به آخرت مایل بودند.
2. صدوقیان: کاهنانی بودند که در امور عبادی دخل و تصرف کرده و در شئون برخی از تاجران و ثروتمندان مداخله می‌کردند. آنها قائل به اجرای حرف به حرف ظواهر متن تورات بوده و از دخالت عقل و منطق در شرح و تفسیر آن پرهیز داشتند. این طایفه معتقد بودند که با مرگ، روح نیز همراه جسم می‌میرد. از این رو، به حیات اخروی و حساب اعمال و جن و ملک اعتقاد نداشتند. صدوقیان به منظور حفظ و داوم نفوذ خود، سخت به دنبال جلب رضایت فرمانروایان فلسطین بودند.
3. فریسیان: از نزاع میان دو گروه نخست، طایفه‌ی جدیدی به این نام، با عقاید میانه‌ای بر آمد که قائل به آزادی اراده و اختیار آدمی بود. این طایفه، شریعت یهود را از منظری برتر مورد مطالعه قرار داد و این نخستین گام در حذف قشر کاهنان و ظهور طبقه‌ی احبار بود. احبار، به جای کهانت، بر علم و معرفت تکیه کردند.
در این دوره، عیسای مسیح (ع) ولادت یافت. اعتقاد به ظهور مسیح، از پیش‌تردر سرزمین‌های مصر، سوریه، فلسطین و … رایج بود و یهودیان نیز در انتظار ظهور مسیحی از دودمان داود (ع) بودند.

قرن اول میلادی

در سال 29 پس از میلاد، به موجب نقل تورات، انقلاب یوحنّای تعمید دهنده (یحیای پیامبر) رخ داد که منسوب به طایفه‌ی عیسویان بود.
در سال 66/م، انقلاب یهودیان بر ضدّ رومیان (در عهد نرون) در قدس رخ داد؛ ولی رومیان از ایشان انتقام کشیدند و در سال 70/م قدس را ویران ساخته و هیکل را نابود کردند.

قرن دوم/م

شورش سه ساله (132-135/م) بارکوخبا بر ضدّ رومیان. اما با سرکوب شدن این شورش، هزاران یهودی به قتل رسیدند. به دنبال آن اورشلیم در قلمرو حکومت روم قرار گرفت و یهودیان از اقامت در آن منع شدند. به جز دوره‌ی حکومت ملکه تدمُر، تا زمان فتوحات اسلامی، شهر قدس در قلمرو حکوت رومیان قرار داشت.
پیدایش تلمود:
با ویران شدن اورشلیم و انقراض کاهنان، طایفه‌ی فریسیان مسئولیت هدایت دینی یهودیان را بر عهده گرفتند، و چون هرگز در صدد شورش بر ضدّ رومیان نبودند. از این رو، فعالیّت‌های دینی خود را آزادانه دنبال می‌کردند.
این طایفه مجموعه‌ای از کتب مربوط به عهد قدیم را مبنای کار خود قرار داده و دیگر کتاب‌ها را کنار گذاردند. احبار این جماعت شروحی بر تورات نوشتند به نام تلمود که مدّعی بودند نوعی تورات شفاهی است. از دیگر سوی، رومیان به احبار یهود اجازه دادند تا در حلّ و فصل منازعات دینی میان طوایف یهودی، خود شخصاً اقدام کنند و وجوهات شرعی را از هم‌کیشان خود دریافت نمایند. این وضع هم‌چنان تا ظهور اسلام ادامه داشت و اعتقاد به «ملت برگزیده» مانند گذشته، جوهره و اساس این دیانت بود. یهودیان معتقد بودند که اصولاً خداوند جهان را تنها به خاطر آنان آفریده است و ویران شدن معبد سلیمان و آوارگی آنان، نوعی کیفر الهی است، و تجدید بنای معبد، منوط به بخشوده شدن ایشان، و نشانه‌ی این بخشودگی، ظهور مسیح منتظَر است. بدین جهت رهبران یهود، هم‌کیشان خود را همواره توصیه به کناره‌گیری از غیر یهودیان و عدم اختلاط با ایشان می‌کردند.

قرن سوم/ م

پیش از آن که رومیان و اهالی اسپانیا به دیانت مسیحی گردن نهند، طوایفی از یهود از طریق امپراتوری روم به اسپانیا رفته و در آن جا ساکن شدند.

قرن چهارم/م

مسیحی شدن امپراتور قسطنطنیه و اعلام این دین به عنوان آیین رسمی امپراتوری روم. از این زمان یهودیان به خاطر موضعی که در برابر حضرت مسیح (ع) اتخاذ کرده بودند، از سوی رومیان تحت آزار و فشار قرار گرفتند. ورود آنان به اورشلیم ممنوع، و هیکل تخریب شده سلیمان، محل جمع‌آوری زباله گردید.

قرن پنجم/م

سیطره‌ی ویزیگوت‌ها (که آریایی‌نژاد و کاتولیک مذهب بودند) در اواخر این قرن بر اسپانیا و شکنجه و آزار یهودیان.

قرن هفتم/م

بعثت پیامبر بزرگ اسلام (ص) در سال 610/م. رسول خدا (ص) پس از هجرت، پیمان نامه‌ای با یهودیان مدینه منعقد ساخت و آنان را طی شرایطی در دین و دارایی خویش آزاد گذاشت؛ ولی ایشان پیمان خود را شکستند و باپیامبر اکرم دشمنی ورزیدند و توطئه‌ها کردند و حتّی در صدد قتل وی برآمدند. از این رو، رسول خدا (ص) قبایل یهودی «بنی قُیْنَقاع» و «بنی النضیر» و «بنی قُرَیْظَه» را از مدینه کوچاند و دیگر قبایل یهود، سر تسلیم فرود آورده و به پرداخت جزیه راضی شدند و در کنار مسلمانان به زندگی خود ادامه دادند.
بیت‌المقدّس‌ که در آغاز دعوت اسلام، نخستین قبله‌ی مسلمانان قرار گرفته بود، در سال 636/م به دست سپاه اسلام گشوده شد. مسلمانان، پلیدی و آلودگی را از صخره‌ی مقدّسه زدودند و معبد پیامبران را در فلسطین تجدید بنا کردند.
در جریان فتح بیت‌المقدّس، سفرونیوس اسقف بزرگ شهر اعلام کرد که کلیدهای شهر را جز به دست خود خلیفه نخواهد داد. از این رو، خلیفه‌ی دوم، شخصاً طی سفری وارد قدس شد و با مسیحیان آن منطقه پیمان‌نامه‌ای منعقد ساخت که به «عهدنامه‌ی عمری» معروف است. در این عهدنامه، مسیحیان از عمر خواستند که ورود یهودیان را به این شهر ممنوع سازد. بدین ترتیب، فلسطین رسماً جزء سرزمین‌ های اسلامی قرار گرفت.

نیمه‌ی نخست قرن هشتم/م

گرایش قبایلی از نژاد خزر به دین یهود. شایان ذکر است که در قرن دهم میلادی، پس از آن که روس‌ها به موجودیت سیاسی اقوام خزر پایان دادند، قبایل خزر در سراسر بلاد روس و اروپای شرقی پراکنده شدند. ناگفته پیداست که این یهودیان از نژاد غیرسامی بوده و از تبار بنی‌اسرائیل به شمار نمی‌آمدند. بسیاری از یهودیان عصر حاضر از سلاله‌ی آن‌هایند.

نیمه‌ی قرن هشتم/م

یهودیان اسپانیا که تا این زمان هم‌چون برده در خدمت اُمرای آن سامان بودند، با فتح اندلس به دست مسلمانان، از عزّت و آسایش و مساوات برخوردار شدند. به همین جهت تعداد آنان روز به روز در این کشور فزونی یافت و بسیاری از هم‌کیشان آنان در نتیجه‌ی آزار و اذیت‌های فراوانی که از مسیحان اروپا می‌دیدند، به اندلس مهاجرت کرده و در آن جا سکنا یافتند. یهودیان در عهد امویان اندلس، به بالاترین مراتب ثروت و فرهنگ دست یافتند. آنان برای نخستین بار در تاریخ، صاحب مدارسی شدند که تحت تأثیر فرهنگ و تمدّن اسلامی، ادبیات و فلسفه یهودی را مورد تتبّع و تعلیم قرار می‌داد.

نیمه‌ی دوم قرن هشتم/م

یهودیان (به ویژه در بغداد و اندلس) در نتیجه‌ی ارتباط با مسلمانان، نگاهشان به اندیشه‌های فلسفی و علوم طبیعی گشوده شد و به دسته‌های مختلفی تقسیم شدند. از آن جمله مدرسه قرّائیان در عراق بود که تلمود را مردود دانسته و سلطه‌ی احبار را نپذیرفتند و به همین جهت از سوی احبار یهود محکوم به ضلالت شدند.
در همین زمان، رجال دینی یهود اقدام به وضع قوانین شرعی کرده و کوشیدند تا اساس دیانت خود را به عقل و منطق نزدیک سازند.در عکس‌العمل نسبت به این رویکرد عقلی، جنبش مذهبی دیگری در میان یهودیان پدیدار شد که دارای گرایش صوفیانه و تمایلات باطنی بود. پیروان این جنبش معتقد بودند که شرایع دینی، علاوه بر ظواهر خود، روح و باطنی دارد که از طریق تأویل، می‌توان بدان دست یافت.

قرن یازدهم/م

ورود لشکر صلیبی به بیت‌المقدّس‌ و کشته شدن هزاران یهودی، به ویژه از طایفه قرّائیان و گریختن بسیاری از آنان از فلسطین. هر فوج از صلیبیان که به سوی شرق حرکت می‌کرد، تمام یهودیانی را که از قبول دیانت مسیحی و پذیرش غسل تعمید سر باز می‌زدند، از سر راه خود بر می‌داشت.
هم‌چنین پس از آن که صلیبیان از مسلمانان شکست خوردند، انتقام شکست خود را از یهودیان اروپا گرفتند و آن‌ها را به شیوه‌های مختلف مورد آزار و شکنجه قرار دادند. به همین جهت یهودیان دسته دسته از اروپا به سوی کشورهای اسلامی مهاجرت کردند.
از سوی دیگر، یکی از نتایج جنگ‌های صلیبی، بروز تعارض میان مصالح اقتصادی فرمانروایان و اشراف اروپایی از یک جهت و یهودیان از طرف دیگر بود، که این امر یهودیان را وا می‌داشت تا با پرداخت رشوه به فرمانروایان و اشراف، آنان را خشنود نگه دارند.
هم‌چنین جنگ‌های صلیبی موجب پیدایش طبقه‌ای از بازرگانان اروپایی شد که برای برقراری روابط تجاری خود با شرق و غرب، با یهودیان به تعامل و همکاری پرداختند. بُنیه‌ی اقتصادی برخی از خاندان‌های یهود، به سبب ورود به دنیای اقتصاد و دادن وام‌های ربوی و فعّالیت‌های بانکی، بسیار نیرومند شد.
در همین سده، گروه‌هایی از ثروتمندان و پیشه‌وران یهود، خود را به جزایر بریتانیا رساندند؛ ولی پس از مدتی متّهم به قتل کودکان مسیحی شدند، و چون آتش جنگ‌های صلیبی زبانه کشید، هزاران نفر از ایشان را مورد شکنجه و قتل قرار دادند و اوراق و اسناد مطالبات آنان را سوزاندند. ظهور فیلسوف یهودی، سلیمان‌بن جبرول (1020-1070/م).
تسلّط ترکان سلجوقی بر قدس (1078/م).

قرن دوازدهم

ظهور طبیب و فیلسوف یهودی، موسی بن میمون (1135-1204/م).

1213/م

آغاز فعّالیت محاکم تفتیش عقاید (انگیزیسیون).

1275/م

ممنوعیت انجام معاملات ربوی از سوی یهودیان انگلیس در عهد سلطنت ادوارد اول. آن‌ها تنها مجاز به تجارت و اجاره‌ی مزارع کشاورزی شدند؛ ولی چون در خفا به رباخواری پرداختند، پادشاه انگلیس، طی فرمانی در ژولای 1290/م تمام یهودیان را از خاک خود بیرون راند و آنان به فرانسه و آلمان کوچ کردند. فرمان مزبور تا اواخر سده‌ی 15/م که یهودیان از اسپانیا و پرتغال طرد شدند، به قوت خود باقی ماند. در این وقت، عده‌ای از ایشان در زمان سلطنت هنری هشتم به لندن مهاجرت کردند. البته ترجمه‌ی عهد قدیم به زبان انگلیسی، در دوره‌ی حکومت جیمز، تأثیر فراوانی در تعدیل دشمنی بر ضد یهودیان انگلیس داشت.

1306/م

اخراج یهودیان از فرانسه. اما لوئی دهم، آنان را در سال 1315/م پذیرفت؛ ولی در 1322/م یک بار دیگر از فرانسه اخراج شدند و سپس بار دیگر در سال 1359/م به آن کشور پذیرفته شده و سرانجام در 1394/م اخراج شدند.

1424/م

اخراج یهودیان از کولونی.

1439/م

اخراج یهودیان از اوگسبرگ آلمان

1453/م

فتح قسطنطنیه به دست سلطان محمد فاتح. در این سال، یهودیان رانده شده از شبه جزیره‌ی ایبریا، در پناه سلطان عثمانی قرار گرفتند.

1462/م

تأسیس «گتوِ» فرانکفورت.

1473/م

اخراج یهودیان از منز.

1475/م

نخستین کتاب‌های عبری در ایتالیا به چاپ رسید.

1483/م

اخراج یهودیان از ورشو (لهستان).

1492/م

کشف قاره‌ی آمریکا به وسیله‌ی کریستف کلمب.
در همین سال،یهودیان از قشطاله و آراگون در اسپانیا، اخراج شدند.
سقوط اندلس و رانده شدن مسلمان از آن سرزمین. پس از خروج مسلمانان، یهودیان اسپانیا مورد شکنجه و آزار سلاطین این کشور قرار گرفتند. این امر موجب شد که آنان در دیگر مناطق اروپا و بلاد شرق پراکنده شوند. پس از آن که پاپ کلیمانت چهارم، اجازه‌ی دخالت در امور یهودیان را برای محاکم تفتیش عقاید صادر کرد، شکنجه و آزار مسیحیان نسبت به آنان فزونی یافت. از این رو، بسیاری از ایشان با پذیرش غسل تعمید، مسیحی شدند و عده‌ی فراوانی هم از مشاغل و حقوق اجتماعی خویش محروم گردیدند.
با سقوط غرناطه (1492/م)، حُکّام اسپانیا فرمان اخراج یهودیانی را که از پذیرش آیین مسیحیت امتناع ورزیدند، صادر کردند. از این رو، بسیاری از ایشان به پرتغال و سپس به شمال آفریقا و ترکیه مهاجرت نمودند که یکی از دو تیره بزرگ یهودی جهان به نام سفاردیم، همین یهودیانند.
با تشکیل امپراتوری عثمانی، یهودیان در سراسر بلاد عثمانی از حقوق دیگر شهروندان بهره‌مند شده و در امور عبادی و اشتغال و سفر و تجارت، از آزادی کامل برخوردار شدند و حتّی از ارکان اقتصادی قسطنطنیه به شمار آمدند.

1495/م

اخراج یهودیان از لیتوانی.

1496/م

اخراج یهودیان از پرتغال.

1499/م

اخراج یهودیان از نورمبرگ.

1503/م

بازگشت یهودیان به لیتوانی.

1510/م

اخراج یهودیان از برادنبورگ آلمان.

1516/م

تأسیس نخستین «گتو» در ونیز ایتالیا.

1517/م

نهضت مذهبی کشیش آلمانی، مارتین لوتر و جنبش اصلاحی پروتستانتیسم در اروپا و ادامه‌ی دشمنی با یهودیان از سوی پیروان این نهضت.

1520/م

نخستین چاپ کامل تلمود در ونیز.

1523/م

انتشار کتاب عیسی یهودی به دنیا آمد از مارتین لوتر.

1541/م

اخراج یهودیان از پراگ و ناپولی.

1544/م

انتشار کتاب درباره‌ی یهود و اکاذیب آنان تألیف مارتین لوتر.

1550/م

اخراج یهودیان از ژنو.

1555/م

صدور فرمان پاپ مبنی بر رانده شدن همه‌ی یهودیان به داخل گتو.

1561/م

واگذاری نوعی امتیاز در طبریه (فلسطین) از سوی سلطان سلیمان قانونی به مستشار یهودی خود، دن ژوزف ناسی در برابر دریافت مبلغی به صورت سالانه. اخذ این امتیاز، نخستین تلاش‌های یهودیان برای استقرار در فلسطین بود که با شکست روبه‌رو شد.

1569/م

اخراج یهودیان از مناطق تحت سلطه‌ی پاپ در ایتالیا.

1581/م

صدور حکم محکومیت یهودیان از سوی پاپ گریگوری سیزدهم.

1593/م

اخراج مجدد یهودیان از مناطق تحت سلطه پاپ در ایتالیا.

1597/م

اخراج یهودیان از میلانو در ایتالیا.

1621/م

انتشار کتابی با عنوان رجعت بزرگ جهانی از سوی هنری فینچ، مستشار حقوقی پادشاه انگلیس. نویسنده در این کتاب، پیشنهاد جنگ صلیبی تازه‌ای را برای تشکیل مجدّد «امپراتوری ملت یهود» می‌دهد!

1648/م

پس از کشتار یهودیان اروپا، یک یهودی به نام شبتای تسفی (متولد 1626/م از خاندانی ثروتمند در ازمیر ترکیه) مدّعی شد که او همان مسیح منتظَر است. از این رو، تعداد قابل توجّهی از یهودیان یونان، اسکندریه، قاهره و غزّه به او گرویدند. وی زمانی که عازم قسطنطنیه شد تا به خیال خویش زمام حکومت را در دست گیرد، سلطان عثمانی او را دست‌گیر و در زندان محبوس ساخت و سپس وی را میان مرگ و مسلمان شدن مخیّر کرد. او به همراه پیروانش در سپتامبر 1666/م، اسلام را اختیار کردند و به «مسلمانان دونمه» معروف شدند.

1649/م

درخواست دو تن از رجال دینی انگلیس به نام‌های جوانا و الینزرکارترایت از دولت متبوع خود، مبنی بر این که شرف و افتخار انتقال یهودیان به سرزمینی که خداوند به نیاکان ایشان، ابراهیم، اسحاق و یعقوب وعده کرده و به عنوان میراث ابدی به آن‌ها بخشیده است، نصیب ملت انگلیس شود!
- ظهور نخستین گرایش‌های صهیونیستی مسیحی، مبنی بر بازگشت مجدّد عیسای مسیح و حکومت هزار ساله‌ی او بر جهان و استقرار صلح و عدالت در سراسر گیتی، لکن این امر محقّق نخواهد شد مگر پس از بازگشت یهودیان به فلسطین. گفتنی است در این مرحله، یهودیان با استقرار در فلسطین و تشکیل یک دولت یهودی، کاملاً بیگانه بودند.
- اخراج یهودیان از هامبورگ آلمان.
در سده‌ی هفدهم، نقطه‌ی ثقل جامعه یهود از امپراتوری عثمانی به مناطقی از روسیه، لهستان، آلمان و اروپای شرقی انتقال یافت. در این دوره لهستان و لیتوانی (که شامل اوکراین و سواحل دریای بالتیک نیز می‌شد) مرکز استقرار یهودیان جهان بود که یهودیان امروز، از نسل ایشانند.
از سوی دیگر در نیمه‌ی این قرن، گروه‌هایی از یهودیان به آمریکای شمالی مهاجرت کردند. گروه‌های دیگری از آنان، پیش‌تر در اواخر سده‌ی پانزدهم، خود را به آمریکا رسانده بودند. عامل اساسی مهاجرت یهودیان به آمریکا، نبودن اذّیت و آزار نسبت به ایشان بود. قانون اساسی ایالت ویرجینیا، نخستین قانونی بود که یهودیان را در تساوی کامل با دیگر طایفه‌ها و گروه‌ها قرار می‌داد. همان چیزی که بعدها در مادّه‌ی دوم قانون اساسی ایالات متحده بدان تصریح گردید. به همین جهت آمار یهودیان مهاجر از اروپا به آمریکا، روز به روز افزایش یافت، به گونه‌ای که ایالات متحده، سمبل واقعی سرزمین موعود یهودیان شد.

1655/م

لغو فرمانی که ادوارد اول به سال 1290/م مبنی بر اخراج یهودیان از انگلیس صادر کرده بود، از سوی اولیور کراموِل، سیاستمدار این کشور.

1670/م

اخراج یهودیان از وین و اجازه به عدّه‌ای از آنان برای بازگشت.

1671/م

اجازه به یهودیان برای استقرار در مناطق پروس و براندنبورگ آلمان.

1685/م

اعطای آزادی دینی به یهودیان انگلیس.

1698/م

صدور مصوّبه‌ی پارلمان انگلیس، مبنی بر قانونی بودن انجام مراسم عبادی یهودیان. به دنبال این مصوّبه، آمار مهاجرت یهودیان به انگلیس فزونی یافت که بیش‌تر آنان از تیره‌ی «سفاردیم» بودند. در اواخر سده‌ی هفدهم، یهودیان «اشکناز» نیز از آلمان و شرق اروپا، مهاجرت به انگلیس را آغاز کردند. این گروه اخیر از لحاظ ثروت و فرهنگ، ضعیف‌تر از گروه نخست بودند.

1700/م

انتشار کتابی از فیلیپ جنتیل دولانگر در فرانسه و طرح پیشنهاد یک معامله‌ی پایاپای با سلطان عثمانی، مبنی بر مبادله دوشهر «رُم» و «بیت‌المقدّس»، به منظور تمهید مقدّمات استقرار یهودیان در فلسطین!

1733/م

استقرار یهودیان در ایالت جورجیای آمریکا و اشتغال به خرید و فروش بَرده.

1745/م

اخراج موقّت یهودیان از پراگ و بازگشت آنان در 1748/م.

نیمه‌ی قرن 18/م

پیدایش گروه «دوست‌داران صهیون» در روسیه و تبلیغ این اندیشه که چون یهودیان ملتی واحد و پراکنده‌اند، باید در فلسطین گردآمده و متمرکز شوند.

1770/م

آغاز جنبش به اصطلاح روشنگری و اصلاحی یهودی به نام «هسکالاه» از سوی موسی مندلسون. وی بیش‌ترین تلاش خود را متوجّه حلّ مشکل عزلت یهودیان و تبیین روابط میان عقل ودین کرد. او معتقد بود که هر یهودی چنان چه بخواهد به وظایف نژادی خویش عمل کند، باید دین را از جنبه‌های عملی زندگی خود حذف کند و اگر مایل است به آزادی اندیشه دست یابد، لازم است دین را از عرصه‌ی ذهن و دل خویش کنار بزند. او در نوشته‌های خود، با سیطره‌ی حاخام‌ها بر دین و زندگی یهودیان، به شدّت مخالفت ورزید.

1775/م

در پی انقلاب آمریکا، انگلیس مستعمرات خود را در قاره‌ی جدید از دست داد.

1793/م

سقوط «گتوِ» رُم.

1798/م

ناپلئون، اولین وعده‌ی بالفوری خود را در عصر جدید صادر کرد و از یهودیان خواست که به فلسطین مهاجرت کنند. او در حمله به مصر اعلام کرد که یهودیان، وارثان قانونی فلسطین می‌باشند.

اواخر قرن 18

1. تشکیل مجلس نمایندگان طوایف یهود در انگلیس، به منظور سامان بخشیدن به امور زندگی یهودیان از یک سوی و تنظیم روابط آنان با دولت از سوی دیگر.
با توسعه‌ی سیاست‌های استعماری انگلیس، حیطه‌ی دخالت و فعّالیت این مجلس، تا حدود دفاع از منافع و مصالح یهودیان ساکن در مستعمرات، گسترش یافت.
2. پس از تقسیم خاک لهستان میان پروس، روسیه و اتریش، بیش‌ترِ یهودیان لیتوانی و اوکراین، تحت حکومت روسیه قرار گرفتند و یهودیان شمال تحت نفوذ دولت آلمان و یهودیان ساکن در جنوب، زیر سیطره‌ی اتریش واقع شدند. به همین جهت یهودیان اشکناز، در چهار کشور اروپایی، یعنی لهستان، اتریش، آلمان و روسیه توزیع شدند.
3. ظهور جنبش «حسیدیسم = Hassidism » در لهستان و مورد تهدید قرار گرفتن مرکز احبار تلمودی و رهبریِ اکثر گروه‌های یهودی.

1799/م

حمله‌ی ناپلئون به فلسطین و تصرّف آن.

1809/م

تأسیس مهم‌ترین مؤسّسه‌ی صهیونیستی مسیحی در انگلیس با عنوان «انجمن لندن برای گسترش مسیحیت در میان یهودیان انگلیس و دولت عثمانی».

1818/م

دعوت رئیس جمهور آمریکا، جان آدامز، برای بازگشت (!) یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت مستقل یهودی.

1831/م

یهودیان فرانسه، از حقوق مساوی با دیگر شهروندان فرانسوی برخوردار شدند.

1832/م

برخورداری یهودیان کانادا از حقوق انسانی کامل.

1838/م

1. لرد شافتس بری (1801-1885/م) بنیان‌گذار اندیشه‌ی صهیونیستی، خواستار استقرار یهودیان در فلسطین شد تا از یک سو اروپا از مزاحمت‌های آنان رهایی یابد، و از دیگر سوی اروپا بتواند در قلب قلمرو حکومت عثمانی، یک پایگاه استعماری مطمئن برای خود پدید آورد.
2. تأسیس نخستین کنسولگری انگلیس در قدس، بنا به توصیه‌ی شافتس بری.

1840/م

1. نامه‌ی پالمرستون به سفیر انگلیس در قسطنطنیه و تأکید بر این که سلطان عثمانی را برانگیزد تا از یهودیان اروپای شرقی برای مهاجرت به فلسطین دعوت به عمل آورد.
2. ارائه‌ی برنامه پیشنهادی لرد شافتس بری به کنفرانس لندن. در خصوص اسکان یهودیان در فلسطین، بر اساس شعار «سرزمینی بدون ملت، برای ملتی بدون سرزمین».

1843/م

تأسیس سازمان یهودی و صهیونیستی «بنای بریث» در ایالات متحده.

1844/م

1. تشکیل کمیته‌ای برای بررسی موضوع «بازگرداندن (!) ملت یهود به فلسطین» از سوی پارلمان انگلیس.
2. تأسیس مدارس دولتی در روسیه ویژه‌ی دانش‌آموزان یهودی.

1845/م

اجازه به یهودیان انگلیس برای تصدّی مشاغل مهم در شهرداری.

1850/م

1. لرد شافتس بری، ریاست 32 شعبه از یک مؤسّسه‌ی صهیونیستی را در سراسر جهان با عنوان و پوشش مسیحی، بر عهده گرفت.
2. برگزاری کنفرانس‌های اصلاحی از سوی رجال دینی یهود.

1858/م

صدور مجوّز عضویت یهودیان در پارلمان انگلیس. ناتانیل دی روچیلد، نخستین یهودی بود که وارد مجلس سنای این کشور شد. یهودیان در انگلستان به آزادی کامل رسیدند و شرط دیانت برای تصدّی تمام پست‌های سیاسی حذف شد و به همین جهت بنیامین دیزرائیلی یهودی توانست به مقام وزارت دست یابد.

1860

انشار کتاب مسئله شرق: تجدید بنای ملت یهود از سوی ارنست لاراهان، مستشار ویژه‌ی ناپلئون سوم.

1862

انتشار کتاب رُم و قدس از سوی موسی هس (1812-1875/م) رهبر جناح کارگری صهیونیسم و دعوت به تشکیل یک ملیت یهودی جدید. نام اصلی کتاب موجودیت اسرائیل بود.

1864

اجازه به یهودیان روسیه برای اشتغال در امر قضاوت.

1865

راه‌اندازی مؤسّسه‌ی «شناسایی فلسطین» در لندن تحت نظر ملکه ویکتوریا، به ریاست رئیس اسقف‌های کانتربری.

1866

اعزام نخستین هیئت مسیحی آمریکایی به ریاست اسقف آدامز، متشکّل از 150 کشیش انجیلی آمریکایی، برای اسکان یهودیان در فلسطین.

1867

تأسیس یک شهرک یهودی‌نشین از سوی آمریکا در فلسطین، با همکاری هفتاد شخصیّت دینی انجیلی.

1868

انتشار کتاب عیسی می‌آید Jesus Is Coming از سوی اسقف بلاکستون. این کتاب به بیش از چهل زبان ترجمه و منتشر شد و پس از کتاب مقدّس، پر تیراژترین کتاب در سده‌ی نوزدهم بود.

1870

تأسیس یک باب هنرستان کشاورزی در فلسطین، از سوی سازمان یهودی- فرانسوی آلیانس.

1875

خرید سهم مصر از کانال سوئز از سوی بریتانیا با کمک‌های مالی خاندان یهودی روچیلد.

1876

انتشار داستان «دانیل دیروندا» از سوی جرج الیوت، نویسنده‌ی انگلیسی (نام اصلی این زن: ماری آن اوانز، بود). این داستان، نوعی «وعده بالفور» به سبک ادبی محسوب می‌شود.

1877

تأسیس شهرک یهودی‌نشین «بتاح تکفاه» در فلسطین و آغاز حرکت خزنده‌ی صهیونیسم در این سرزمین.

1879

بالا گرفتن موج خصومت با یهودیان اروپای مرکزی (1879-1881/م).

1880

انتشار کتاب سرزمین جلعاد از سوی صهیونیست مسیحی، لورنس اولی‌ونت، نماینده‌ی پارلمان و وزیر امور خارجه‌ی انگلیس. وی پیشنهاد تأسیس یک منطقه‌ی یهودی‌نشین را به مساحت 5/1 میلیون فدان (هر فّدان تقریباً 4200 متر مربع است) داده بود که تابع دولت عثمانی و تحت حمایت دولت انگلیس بوده و یهودیان روسیه و رومانی بتوانند به آن جا مهاجرت کنند.

1881

با ترور آلکساندر دوم، تزار روس، یهودیان این کشور متّهم به این عمل شدند.

1882

1. مهاجرت گسترده‌ی یهودیان از شرق اروپا به سراسر جهان و به ویژه ایالات متحده.
تا سال 1930/م، حدود سه میلیون نفر از این مناطق مهاجرت کردند که معروف به مهاجرت بزرگ یهودیان است. 80٪ یهودیان به ایالات متحده و هزاران نفر نیز به نیوزیلند، استرالیا و آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین مهاجرت کردند.
2. مأموریت و تلاش هشلر، اسقف انگلیسی در نزد سلطان عبدالحمید در قسطنطنیه به منظور اقناع وی برای تمهید مقدّمات مهاجرت یهودیان به فلسطین.
3. برگزاری نخستین کنفرانس رجال دینی مسیحی، برای یافتن راه‌حلّ مسئله‌ی یهود.

1883

بارون روچیلد هزینه‌ی ساخت یک شهرک صهیونیستی در فلسطین را بر عهده گرفت.

1884

تأسیس دو شهرک یهودی‌نشین «ریشون لشیون» و «گدیراه» در فلسطین. تعداد این شهرک‌ها در سال 1900 میلادی به نوزده رسید.

1887

بلاکستون، سازمانی با عنوان «مأموریت عبری برای اسرائیل» و با هدف تشویق یهودیان برای مهاجرت به فلسطین، در شیکاگو تأسیس کرد. این هیئت با عنوان «انجمن اخوت مسیحی آمریکایی» تا هم اکنون به فعالیّت خود ادامه می‌دهد.

1888

تعیین محدودیت و حدّ نصاب مشخص برای یهودیان داوطلب ادامه‌ی تحصیل در مدارس و دانشگاه‌های روسیه.

1889

1. دعوت «آحاد لعام» طی مقالاتی از یهودیان جهان برای تصرّف اراضی فلسطین.
2. برگزاری نخستین کنفرانس جهانی یهود ستیزی در بخارست.

1891

1. تسلیم یادداشتی از سوی بلاکستون به رئیس جمهور آمریکا، بنیامین هاریسون و وزیر امور خارجه وی، جیمز لین، در خصوص اقدام برای کاستن آلام و رنج‌های ملت یهود، از طریق تأسیس یک کشور ملی یهودی در فلسطین.
در یادداشت مزبور آمده بود: چرا دولت‌هایی که بر اساس معاهده‌ی برلن در سال 1878/م، بلغارستان را به بلغاریان و صربستان را به صرب‌ها بازگرداندند، فلسطین را به یهودیان باز نمی‌گردانند (!)؟
2. اخراج یهودیان از موسکو و پطرزبورگ.

1894

1. انتشار کتاب «بازگرداندن یهود به فلسطین» به قلم دیپلمات انگلیسی، ویلیام هشلر. این کتاب در راستای آن چیزی که یهودیان آن را پیش‌گویی دینی می‌نامند، نوشته شد.
2. حادثه‌ی دریفوس و ادامه‌ی آن تا سال 1906/م.

1896

انتشار کتاب دولت یهودی به وسیله‌ی تئودور هرتزل.

1897

تشکیل نخستین کنفرانس صهیونیستی در شهر بال (= بازل) سوئیس و انتصاب تئودور هرتزل به عنوان رهبر جنبش صهیونیسم و تأکید بر مهاجرت یهودیان به فلسطین.

1899

تأسیس بانک اسکان یهودیان، در پی تشکیل سومین کنفرانس سران صهیونیسم.

1900

موفقیت کنفرانس چهارم صهیونیسم در جلب حمایت و تأیید بریتانیا نسبت به برنامه‌های خود.

1901

1. تأسیس بانک ملی یهود به منظور سرمایه‌گذاری برای اجرای طرح کنفرانس پنجم صهیونیسم.
2. تأسیس انجمن کمک به یهودیان آلمان. 

1903

1. راه‌اندازی شعبه‌ی بانک اسکان یهودیان در یافا با نام مستعار «شرکت انگلیسی فلسطینی».
2. برگزاری کنفرانس ششم صهیونیستی در بال سوئیس.
3. پیشنهاد ژوزف چمبرلن، سیاستمدار انگلیسی به هرتزل، مبنی بر توطّن یهودیان در العریش سینا، و مردود شدن پیشنهاد مزبور از سوی سازمان صهیونیستی.
چمبرلن برای بار دوم کشور اوگاندا در آفریقا را جهت تبدیل آن به یک کشور یهودی پیشنهاد کرد.
این نخستین بار بود که دولتی به صورت رسمی به یهودیان پیشنهاد تأسیس یک کشور مستقل را می‌داد. 

1904

1. دیدار و گفت‌و‌گوی تئودور هرتزل با پاپ پیوس دهم.
2. آغاز موج دوم مهاجرت یهودیان به فلسطین (1904-1914/م).

1905

1. عضویت دو یهودی در مجلس دومای روسیه.
2. انتصاب هربرت ساموئل به عنوان نخستین وزیر یهودی در دولت بریتانیا.
3. انتشار نخستین چاپ کتاب پروتکل‌های حکمای صهیون.
4. کنفرانس هفتم صهیونیستی در بال سوئیس به ریاست ماکس نورداو.
5. دیوید ولفسون، ریاست سازمان صهیونیسم را تا سال 1911/م بر عهده گرفت.
6. تأسیس سازمان صهیونیسم منطقه‌ای به ریاست اسرائیل زانگویل.

1906

1. آغاز روابط میان حاییم وایزمن و بالفور.
2. تأسیس مدرسه‌ی عالی یهود در یافا.

1907

1. برگزاری کنفرانس هشتم صهیونیستی در لاهه به ریاست ماکس نورداو و بررسی مسئله‌ی استقرار یهودیان در فلسطین.
2. تأسیس سازمان نظامی صهیونیستی «بارگیورا» به عنوان هسته‌ی اولیه‌ی نیروی نظامی صهیونیسم در فلسطین.
3. تشکیل کنفرانسی با شرکت کارشناسان و متخصصان استعمار در لندن. این کنفرانس اجرای چند محور اساسی ذیل را مورد تأکید قرار داد:
الف) ضرورت ایجاد یک قدرت و مانع انسانی در محلّ تلاقی آسیا، آفریقا و دریای مدیترانه.
ب) قدرت مزبور، دوست‌دار استعمار و دشمن ساکنان منطقه باشد.
ج) این قدرت بتواند مانع ایجاد وحدت میان دولت‌های عربی و اسلامی شود.
د) قدرت مورد نظر در سرزمینی سرشار از ثروت و منابع طبیعی باشد.
در پی برگزاری این کنفرانس، دولت استعماری بریتانیا، گسیختن تارو پود امپراتوری عثمانی و تجزیه کشورهای اسلامی را در رأس اهداف و برنامه‌های خود قرار داد.
از سوی دیگر، دولت انگلیس با پذیرش ضرورت تأسیس یک کشور ملی یهودی در فلسطین، بر اهداف و سیاست‌های صهیونیسم صحه گذارد. از این رو، قرارداد محرمانه‌ی سایکس- پیکو (1916/م) و اعلام وعده‌ی بالفور (1917/م) و رو در رو قرار دادن اعراب با ترکان عثمانی، در جریان جنگ جهانی اول، به همین منظور انجام گرفت.

1909

1. تشکیل کنفرانس نهم صهیونیستی در هامبورگ و تأکید بر احداث بیش‌تر شهرک‌های تعاونی (کیبوتس) در فلسطین.
کنفرانس مزبور، تأسیس شهر تل‌آویو و سازمان نظامی هاشومیر (نگهبان) را به منظور حفظ امنیت شهرک‌های یهودی‌نشین، مورد تصویب قرارداد.

1911

برگزاری کنفرانس دهم صهیونیستی در بال سوئیس.

1912

تأسیس سازمان زنان صهیونیست (هاداسا) در ایالات متحده.

1914

ظهور نقش لویس براندیس در رهبری جنبش صهیونیسم آمریکا.

1916

1. گفت‌و‌گو و توافقات لوید جرج، نخست‌وزیر دولت انگلیس و آرتر جیمز بالفور، وزیر امور خارجه‌ی دولت وی، با سران صهیونیسم.
2. انعقاد قرارداد محرمانه‌ی سایکس- پیکو، مبنی بر تقسیم امپراتوری عثمانی میان فرانسه و انگلیس.
3. شورش حسین، شریف مکه بر ضدّ ترکان عثمانی و دست‌یابی او به حکومت سرزمین حجاز.

1917

1. صدور وعده‌ی معروف بالفور مبنی بر بذل مساعی دولت انگلیس برای تشکیل میهن ملی یهود در فلسطین.
2. اشغال قدس و سرزمین فلسطین از سوی ارتش متّفقین به فرماندهی ژنرال آلنبی، در حالی که نیروهای نظامی عرب، بخشی از ارتش او را تشکیل می‌دادند!
وی با ورود به قدس، اعلام کرد که نیروهای نظامی عرب، بخشی از ارتش او را تشکیل می‌دادند!
وی با ورود به قدس، اعلام کرد: «جنگ‌های صلیبی امروز به پایان رسید» و به دنبال آن ناقوس بسیاری از کلیساها و از جمله شهر برلین به نشانه‌ی شادمانی به صدا درآمد و پاپ بندکتس پانزدهم از همه‌ی پیروان خود در سراسر جهان خواست که مراسم شکرگزاری به جای آورند.

1918

1. دیدار شاهزاده فیصل، پسر حسین، شریف مکه با حاییم وایزمن.
2. نامه‌ی ویلسون، رئیس جمهوری آمریکا به رهبر صهیونیست‌ها، حاخام ستیفان وایز، در تأیید وعده‌ی بالفور.
3. ویلسون التزام خود و کشورش را نسبت به اجرای وعده‌ی بالفور، رسماً اعلام کرد.

1919

1. برگزاری نخستین کنفرانس عربی فلسطینی در قدس، در محکومیت وعده‌ی بالفور و برنامه‌های صهیونیستی.
2. تشکیل سازمان مخفی «جمعیّت فداییان» در فلسطین.
3. برگزاری کنفرانس صلح پاریس «ورسای» پس از جنگ جهانی اول. به موجب این معاهده، فلسطین، سوریه، لبنان و عراق، تحت سرپرستی دولت فرانسه و انگلیس درآمد.
4. قتل ژوزف ترومبلدور، از رهبران صهیونیستی در فلسطین.
5. آغاز مرحله‌ی سوم مهاجرت یهودیان به فلسطین (1919-1923/م).

1920

1. در کنفرانس سان ریمو، تغییراتی در معاهده‌ی سایکس- پیکو به عمل آمد و بر اساس آن، فلسطین تحت سرپرستی دولت انگلیس قرار گرفت و این دولت ملزم به اجرای مفاد وعده‌ی بالفور گردید.
2. نیروهای نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گورو، سوریه را اشغال کردند. در همان اوقات، نیروهای انگلیسی، عراق را تحت اشغال خود درآوردند. فیصل از دمشق به عراق انتقال یافت و به پادشاهی این کشور منصوب شد. عبدالله بن حسین نیز تحت سرپرستی دولت بریتانیا، شاه اردن گردید.
3. بر اساس طرح پیشنهادی صهیونیسم به کنفرانس صلح پاریس، جامعه‌ی ملل طرح سرپرستی بریتانیا بر فلسطین را به رسمیت شناخت.
4. آغاز عملیات یهودی‌سازی فلسطین به دست هربرت ساموئل یهودی، کمیسر عالی انگلیس در فلسطین.
5. تأسیس سازمان تروریستی «هاگانا» و آغاز عملیات تروریستی از سوی صهیونیست‌ها بر ضدّ اعراب.
6. کنفرانس عربی فلسطینی در یافا از سوی نیروهای انگلیسی بر هم خورده و متلاشی شد.
7. تعدّی و تصرّف نسبت به زمین‌های اعراب، از سوی صهیونیست‌ها، با حمایت نیروهای انگلیسی.
8. تأسیس اتحّادیه سراسری کارگران یهود در فلسطین «هستد روت» به منظور حمایت از مهاجران.
9. تأسیس سازمان نظامی صهیونیستی «هاگانا» در قدس.
10. تشکیل سازمان جاسوسی صهیونیستی با کمک و حمایت نیروهای انگلیسی.
11. انتقال ریاست سازمان صهیونیسم به حاییم وایزمن.

1921

1. برگزاری سومین کنفرانس عربی فلسطینی در حیفا.
2. اقدامات خشونت‌آمیز و سرکوب‌گرانه‌ی نیروهای انگلیسی و یهودی بر ضدّ اعراب.
3. چهارمین کنفرانس عربی فلسطینی در قدس به منظور بسیج همه‌ی تلاش‌ها و نیروها بر ضدّ صهیونیسم.
4. تشکیل دوازدهمین کنفرانس صهیونیستی در کارلسباد به ریاست حاییم وایزمن.

1922

1. صدور مصوّبه‌ی کنگره‌ی آمریکا، مبنی بر «ضرورت اعطای فرصت از دست رفته یهودیان، جهت تجدید بنای حیات و فرهنگ ویژه یهودی، در سرزمین باستانی یهود»!
2. اعلان تأیید رسمی دولت آمریکا نسبت به اجرای وعده‌ی بالفور.
3. واتیکان طی یک یادداشت رسمی به جامعه‌ی ملل، از تأسیس کشور یهودی در فلسطین، انتقاد کرد.
4. برگزاری پنجمین کنفرانس عربی فلسطینی در نابلس به منظور جلوگیری از مهاجرت یهودیان به فلسطین.
5. صدور کتاب سفید از سوی وینستون چرچیل وزیر مستعمرات بریتانیا، مبنی بر این که وعده‌ی بالفور به معنای سیطره‌ی یهود بر تمام فلسطین نیست.

1923

1. انقراض خلافت عثمانی و تبعید سلطان عبدالحمید دوم.
2. به موجب قرارداد لُزان، ترکیه نسبت به تمام سرزمین‌ها و مناطق جدا شده از خاکش خلع ید گردید.
3. دستگاه جاسوسی اطلاعاتی «اچ.ب» یهودیان، تحت فرماندهی سازمان تروریستی «هاگانا» قرار گرفت.
4. برگزاری کنفرانس سیزدهم صهیونیستی در کارلسباد.

1924

آغاز مرحله‌ی چهارم مهاجرت یهودیان به فلسطین (1924-1932/م).

1925

1. افتتاح دانشگاه عبری در قدس به دست جیمز بالفور.
2. چهاردهمین کنفرانس صهیونیستی در وین، خواستار شدّت عمل بیش‌تری برای تحقق طرح اسکان یهودیان در فلسطین شد.
3. اعلان مخالفت و محکوم ساختن اتحاد بریتانیا و صهیونیسم، از سوی ششمین کنفرانس عربی فلسطینی در یافا.

1927

در پانزدهمین کنفرانس صهیونیستی، مسئله‌ی بی‌کاری مهاجران یهود در فلسطین و علل ترک این سرزمین از سوی ایشان، مورد بررسی قرار گرفت.

1928

مخالفت هفتمین کنفرانس عربی فلسطینی با فعالیت‌های آژانس یهود.

1929

شانزدهمین کنفرانس صهیونیستی در زوریخ، توسعه و تقویت آژانس یهود و تنظیم اساس‌نامه‌ی آن را به منظور جذب بیش‌تر یهودیان غیرصهیونیست، در دستور کار خود قرار داد. این امر موجب شورش مسلمانان عرب بر ضدّ یهودیان گردید که با دخالت نیروهای انگلیسی و اعلام حکومت نظامی، سرکوب شد.

1930

1. تأسیس سازمان «اتحاد آمریکایی به نفع فلسطین» به منظور دفاع از قضیّه‌ی «کشور ملی یهود».
2. تأسیس حزب کارگران سرزمین اسرائیل «مابای».
3. صدور کتاب سفید از سوی باسفیلد، وزیر مستعمرات انگلیس به منظور کنترل خشم اعراب.

1931

1. درگیری‌های خونین میان اعراب فلسطین با نیروهای انگلیسی.
2. تأسیس سازمان نظامی ملی یهودیان، به نام «ارگون» در فلسطین.
3. تأسیس شورای آمریکایی- فلسطینی، به منظور آماده‌سازی افکار عمومی آمریکاییان غیریهودی، برای کوچاندن یهودیان به فلسطین.
4. کنفرانس هفدهم صهیونیستی در بال به ریاست سوکولوف. وایزمن تحت فشار مخالفان استعفا کرد.
5. تأسیس یک سازمان صهیونیستی جدید به رهبری ژابوتنسکی.

1932

توسعه‌ی مدارس یهودی در اتّحاد شوروی.

1933

1. برگزاری هجدهمین کنفرانس صهیونیستی در پراگ و بحث و بررسی چگونگی کوچاندن یهودیان آلمان به فلسطین.
2. سلطه‌ی حزب نازی در آلمان.
3. تظاهرات و اعتصابات گسترده‌ی اعراب در فلسطین در شهادت موسی کاظم‌الحسینی، رهبر فلسطینیان.

1935

1. شهادت شیخ عزّالدین قسّام، از پیشگامان مبارزات مسلّحانه علیه صهیونیسم، در حین درگیری با قوای انگلیس و باندهای صهیونیستی در منطقه جنین.
2. کنفرانس نوزدهم صهیونیستی در لوکرین و بررسی اوضاع یهودیان زیر سلطه‌ی نازیسم به ریاست وایزمن.
3. صدور «قوانین تورمبرگ» از سوی دولت نازی آلمان، مبنی بر ممنوعیت کسب ملّیت آلمانی برای یهودیان و ازدواج آنان با آلمانی‌ها. همین قوانین بعدها از سوی برخی کشورهای اروپای شرقی، از جمله مجارستان، رومانی، لهستان و کشورهای سواحل دریای بالتیک و حتّی انگلیس و فرانسه، مورد تبعیّت قرار گرفت. این امر موجب تسریع مهاجرت یهودیان اروپا به فلسطین شد.
4. تأکید اجلاس فوق‌العاده‌ی سران صهیونیسم بر ضرورت فشار و شدّت عمل بیش‌تر برای تحقّق برنامه‌های صهیونیسم در فلسطین.

1936

1. طی دو سال 6- 1935/م تعداد 104 هزار تن یهودی از سراسرجهان وارد فلسطین شدند و بسیاری از اعراب مسلمان از زمین‌های خویش بیرون رانده شدند.
این امر، موجب بروز یک انقلاب سراسری از سوی اعراب فلسطین  شد که تا سال 1939/م ادامه یافت؛ ولی سرانجام از سوی نیروهای انگلیسی و واحدهای مسلّح صهیونیستی سرکوب گردید.
2. صدور بیانیه‌ی کنفرانس مسیحی آمریکایی در «دعوت از جوامع متمدّن، برای کمک به یهودیان فراری از آلمان و اروپای شرقی تا بتوانند به پناهگاه طبیعی خود، فلسطین بازگردند»(!)

1937

1. انشعاب گروه به اصطلاح اصلاح‌طلب از هاگانا و تشکیل سازمان تروریستی «ارگون زفای لیومی = سازمان نظامی ملی» به رهبر مناخیم بگین.
2. بیستمین کنفرانس صهیونیستی در زوریخ، خواهان فشار بیش‌تر به دولت بریتانیا برای حمایت از برنامه‌های صهیونیستی شد.
3. تشکیل سازمان مهاجرت غیرقانونی موساد لعیاه بیت‌ به منظور کوچاندن تعداد بیش‌تری از یهودیان به فلسطین و تعامل و همکاری سرّی در این مورد با رهبران نازیسم.

1939

1. صدور کتاب سفید از سوی مکدونالد، نخست‌وزیر بریتانیا و تلاش برای کنترل انقلاب اعراب، از طریق محدود ساختن مهاجرت یهودیان به فلسطین و جلوگیری از سلطه‌ی بیش‌تر یهود بر اراضی فلسطین.
2. کنفرانس بیست و یکم صهیونیستی در ژنو، کتاب سفید مکدونالد را رد کرده و خواهان اعمال فشار بر انگلیس برای تحقق طرح صهیونیستی  گردید.
3. تأسیس سازمان نظامی صهیونیستی  «جنگ‌جویان راه اسرائیل» .

1940

تأسیس محله‌های ویژه (گتو) برای اقامت یهودیان در اروپای شرقی از سوی نازی‌ها.

1941

1. دیدار  گفت‌وگوی حاج امین الحسینی، از رهبران جنبش فلسطین، به طور جداگانه با هیتلر و موسولینی.
2. تشکیل نیروی مسلّح بالماخ (= صاعقه) از سوی صهیونیست‌ها، با حمایت نیروهای انگلیسی.

1942

تشکیل کنفرانس بالتیمور در نیویورک و آغاز انعقاد پیمان رسمی میان آمریکا و صهیونیسم. در این کنفرانس، برای نخستین بار رسماً اعلام گردید که هدف جنبش صهیونیسم، تأسیس یک دولت یهودی در فلسطین است، نه تنها استقرار یهودیان در این سرزمین.
هم‌چنین کنفرانس مزبور، خواستار مهاجرت بی‌قید‌و‌شرط یهودیان به فلسطین شده و تشکیل یک ارتش یهودی همراه با پرچم ویژه را مورد تأکید قرار داد.

1944

1. صدور مصوّبه اجلاس اسکندریه برای تأسیس اتحادیه دول عرب «جامعة الدول العربیه».
2. تشکیل یک تیپ نظامی یهودی برای جنگیدن در کنار نیروهای انگلیسی.
3. دولت آمریکا، کتاب سفید انگلیس را در باب محدودیت مهاجرت یهودیان، مردود شمرده و خواهان آزادی آن شد.
4. اعزام ماکماهون از سوی واتیکان به ایالات متحده، جهت هشدار به تمکین غرب در برابر خواسته‌های صهیونیسم.

1946

1. اعلام تحریم معامله با یهود از سوی اعراب. این امر مقدمه تصمیم جدی‌تر اعراب در سال 1952/م، برای تحریم روابط و معاملات با رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
2. تشکیل کنفرانس بیست و دوم صهیونیستی در بال سوئیس. در پی بروز اختلاف نظر میان صهیونیست‌ها، وایزمن از ریاست سازمان صهیونیسم برکنار گردید و کسی به جای او برگزیده نشد.
3. تشکیل یک کمیته‌ی اجرایی صهیونیستی در نیویورک به ریاست ناحوم گلدمن و دیگری در قدس به ریاست بیرل لوکر.
4. پایان اشغال خاک سوریه و لبنان از سوی نیروهای فرانسوی.

1947

1. صدور قطعنامه‌ی سازمان ملل مبنی بر تقسیم ثلاثی فلسطین. به موجب این تقسیم، قدس منطقه‌ی بین‌المللی و 63٪ سرزمین فلسطین از آن یهودیان و 37٪ باقی‌مانده، سهم فلسطینیان اعلام شد!
2. تأکید ترومن، رئیس‌جمهور آمریکا بر تغییر بافت جمعیت فلسطین با اکثریت یهودی. بدین منظور، وی طی ارسال یادداشتی برای اتلی، نخست‌وزیر انگلیس، خواهان صدور اجازه‌ی مهاجرت یک صد هزار یهودی جدید به فلسطین گردید.

1948

1. پایان دوره‌ی قیومت انگلیس بر فلسطین و طرح تقسیم این سرزمین، صهیونیست‌ها با آن که بیش از 5/2٪  از اراضی را مالک نبودند، اما طی یک عملیات نظامی گسترده، 78٪ از اراضی فلسطین را تصرف کرده و تأسیس دولت اسرائیل را اعلام داشتند و صدها هزار فلسطینی را از سرزمینشان اخراج کردند.
2. سازمان ملل با صدور قطعنامه‌ی 194، بازگشت به فلسطین را حقّ مسلّم فلسطینیان اخراج شده، اعلام کرد؛ امّا رژیم صهیونیستی این قطعنامه را زیر پا نهاد.
3. دو دولت آمریکا و شوروی، بلافاصله رژیم صهیونیستی  را به رسمیت شناختند.
4. اعطای وام یک صد میلیون دلاری آمریکا به اسرائیل.
5. ادغام سازمان‌های نظامی صهیونیستی، در ارتش اسرائیل.
6. جنگ ناقص و ناموفق نیروهای نظامی کشورهای عربی با رژیم اشغال‌گر (معروف به جنگ با سلاح‌های فرسوده)
7. کشتار یافا و قتل‌عام ساکنان روستای دیر یاسین، از سوی صهیونیست‌ها.

1949

1. پذیرش عضویت رژیم صهیونیستی در سازمان ملل و به دنبال آن، مهاجرت گروه‌های زیادی از یهودیان اروپا و آمریکا و کشورهای عربی و اسلامی به فلسطین اشغالی.
2. کمک مالی 150 میلیون دلاری آمریکا به اسرائیل.
3. امضای قرارداد آتش‌بس میان اسرائیل و هر یک از کشورهای مصر، سوریه، لبنان و اردن.
4. اسرائیل با اشغال بخش‌های جدیدی از سرزمین فلسطین، خود را به خلیج عقبه رساند.
5. حاییم وایزمن اولین رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی و بن گوربون، نخستین رئیس دولت آن.

1950

تضمین حمایت از مرزهای اسرائیل از سوی دولت‌های غربی و تصرف 250 کیلومتر مربع دیگر از اراضی فلسطین  از سوی رژیم اشغالگر.

1951

1. دولت صهیونیستی با اعزام مزدوران خود به بغداد و ایجاد انفجارهای پیاپی، یهودیان عراق را متوحّش ساخته و ناچار به مهاجرت به فلسطین اشغالی نمود.
2. تصویب قانون «بازگشت». به موجب این قانون، رژیم صهیونیستی به هر یهودی مهاجر، به محض ورود به اسرائیل، ملیّت اسرائیلی اعطا می‌کرد.
3. برگزاری بیست و سومین کنفرانس صهیونیستی در قدس.

1955

1. آغاز عملیات شهادت‌طلبانه بر ضدّ رژیم صهیونیستی.
2. کشف و متلاشی شدن یک شبکه‌ی خراب‌کاری صهیونیستی در قاهره که درصدد انفجار مراکز مصری و آمریکایی و انگلیسی بود (حادثه‌ی لافون).

1956

1. در پی اعلام ملی شدن کانال سوئز از سوی جمال عبدالناصر در اسکندریه، نیروهای نظامی انگلیس، فرانسه و اسرائیل، مصر را مورد حمله‌های سه جانبه خود قرار دادند.
2. اشغال نوار غزّه از سوی اسرائیل.
3. برگزاری بیست‌ و چهارمین کنفرانس صهیونیستی در قدس.
4. انتخاب ناحوم گلدمن به عنوان رئیس سازمان صهیونیستی.

1958

اعلان وحدت میان مصر و سوریه با نام «جمهوریة العربیة المتحده».

1960

بیست‌ و پنجمین کنفرانس صهیونیسم و تلاش‌های تازه برای ترغیب یهودیان جهان به مهاجرت آشکار و آزاد به اراضی اشغالی.
بروز اختلاف‌نظر میان بن‌گوریون و گلدمن در خصوص نوع روابط میان دولت و سازمان.

1961

ربودن آدولف آیشمن از سوی سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) از آرژانتین و انتقال وی به اسرائیل و محاکمه و اعدام او.

1964

1. تأسیس سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف= الفتح) به عنوان نماینده‌ی ملت فلسطین  و با شعار «کل البنادق تجاه العدو = همه‌ سلاح‌ها به سوی دشمن».
2. برگزاری نخستین اجلاس سران عرب در قاهره و اجلاس دوم در اسکندریه.
3. برگزاری بیست و شمشمین کنفرانس صهیونیستی در قدس.

1967

جنگ شش روزه‌ی اسرائیل بر ضدّ مصر، سوریه و اردن و اشغال صحرای سینا و نوار غزّه و ساحل غربی رودن اردن و ارتفاعات جولان و قدس.

1968

1. انجام عملیات حفاری در اطراف مسجد الاقصی به وسیله‌ی رژیم اشغال‌گر به منظور جست‌و جوی هیکل سلیمان.
2. تأکید بیست و هفتمین کنفرانس سران صهیونیسم بر استمرار سیاست توسعه‌طلبانه و شهرک‌سازی و اسکان یهودیان در مناطق اشغالی.

1969

1. توطئه آتش‌‌سوزی مسجد الاقصی از سوی رژیم صهیونیستی.
2. حمله‌های هوایی اسرائیل به اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان به وسیله‌ی هواپیماهای آمریکایی.

1970

1. مرگ جمال عبدالناصر و روی کار آمدن انور سادات در مصر.
2. ممنوعیت فعالیت سازمان‌های یهودی در اتحاد شوروی و ایجاد ممنوعیت در مهاجرت یهودیان شوروی به خارج.

1972

1. اقدامات گسترده‌ی سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در ترور بسیاری از مبارزان و رهبران فلسطینی.
2. بیست و هشتمین کنفرانس صهیونیستی در قدس و گسترش سیطره‌ی دولت صهیونیستی بر سازمان صهیونیسم.
3. بررسی تعارضات اجتماعی میان یهودیان اشکناز و سفاردیم در اسرائیل.
4. نخستین زن یهودی در ایالات متحده، عهده‌دار وظایف حاخام ها شد.

1973

1. آتش‌‌سوزی مسجد الاقصی.
2. جنگ مصر علیه اسرائیل و عبور نیروهای نظامی مصر از کانال سوئز و در هم کوبیدن خط دفاعی دشمن، به نام «بارلِو».

1974

1. عقد معاهده‌ی عدم تعرّض میان اسرائیل، مصر و سوریه.
2. کشورهای عربی، سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به عنوان تنها نماینده‌ی واقعی ملت فلسطین معرفی کردند.

1975

صدور قطعنامه‌ی مجمع عمومی سازمان ملل متحد مبنی بر این که صهیونیسم یکی از مصادیق نژاد‌پرستی است (دهم نوامبر).

1976

انتخاب کارتر به ریاست جمهوری آمریکا و اعلام او مبنی بر این که «تأسیس دولت اسرائیل، عیناً تحقق وعده و پیش‌گویی تورات است».

1977

دیدار محمد انور السادات، رئیس‌جمهور مصر از قدس و تل‌آویو. وی طی نطقی در پارلمان اسرائیل (کنیست) برای دست‌یابی به صلح، اعلام آمادگی کرد.

1978

1. حمله‌‌ی نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان و اشغال جنوب این کشور (ماه مارس).
2. مذاکرات کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، از سوی انورالسادات و مناخیم بگین، با وساطت جیمی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا و امضای قرارداد صلح.

1979

1. تبادل سفیر میان مصر و اسرائیل.
2. اعلان خود مختاری از سوی سرگرد سعد حداد، در اراضی جنوب لبنان با حمایت اسرائیل.
3. نطق کارتر در پارلمان اسرائیل و اعلام این که آمریکا و اسرائیل در میراث تورات شریک یکدیگرند.

1980

1. اشغال بیت‌المقدّس‌ شرقی از سوی اسرائیل و اعلام مرکزیت آن برای رژیم صهیونیستی.
2. تأسیس معبدهای یهودی ویژه برای مبتلایان به انحرافات جنسی در اسرائیل.

1981

1. بمباران نیروگاه‌های هسته‌ای عراق از سوی اسرائیل، در روز دیدار بگین و سادات.
2. اعدام انور سادات، از سوی خالد اسلامبولی، افسر ارتش مصر.

1982

1. حمله‌ی‌ گسترده‌ی اسرائیل به لبنان و محاصره و اشغال لبنان.
2. کشتار اردوگاه‌های فلسطینی صبرا و شاتیلا و قتل‌عام حدود چهار هزار فلسطینی غیر نظامی از سوی صهیونیست ها.
3. کنفرانس سی‌ام صهیونیستی در قدس.

1983

1. اشغال بخش‌هایی از جنوب لبنان به وسیله‌ی رژیم صهیونیستی. اسرائیل این مناطق را منطقه‌ی امنیتی نامید.
2. اتحادیه‌ی لوتری جهان در استکهلم، عدم التزام خود را نسبت به آن چه مارتین لوتر بر ضدّ یهود ابراز نموده بود، اعلام کرد.
3. اجلاس رؤسای کلیساهای لوتری آمریکا، تأسف و انزجار خود را از دیدگاه‌های افراطی مارتین لوتر نسبت به یهود، ابراز داشت.

1985

برگزاری نخستین کنفرانس صهیونی- مسیحی، در شهر بال سوئیس، با شرکت شش‌صد شخصیت مسیحی از 27 کشور جهان.

1987

1. آغاز انتفاضه‌ی ملت فلسطین در کرانه‌ی غربی رود اردن و نوار غزّه.
2. کشتار حجّاج ایرانی در مکّه‌ی مکرّمه، در حال ابراز تنفر از آمریکا و اسرائیل، به دست آل سعود.
3. کاهش تعداد یهودیان جهان به سیزده میلیون نفر، در سال 1967/م تعداد آن‌ها 500/837/13 نفر بود. یعنی طی بیست سال، برخلاف بالا بودن سطح زندگی آن‌ها، تعدادشان کاستی پذیرفت.

1988

1. تأسیس حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس).
2. سازمان آزادی‌بخش فلسطین (الفتح)، موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت.
3. موافقت اتحاد جماهیر شوروی با افتتاح مرکز فرهنگی یهود در مسکو.
4. تشکیل باند تروریست «مستعرفیم» از سوی ایهود باراک، به منظور ترور رهبران فلسطینی.

1989

1. ایالات متحده‌ی آمریکا فاش کرد که رژیم صهیونیستی واجد سلاح‌های هسته‌ای و شیمیایی با قدرت تخریبی بالا می‌باشد و این رژیم بعد از ساخت و تولید موشک «اریحای/1» با کلاهک هسته‌ای، هم‌ اینک در صدد ساخت موشک «اریحای/2» است.
2. مهاجرت یهودیان و شبه‌یهودیان و مدّعیان یهودیت از اتّحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی به سرزمین‌های اشغالی.
3. موفقیت نمایندگان پارلمان لبنان در کنفرنس طائف برای حلّ بحران این کشور.

1990

تشکیل سازمان حزب‌الله لبنان.

1991

1. سازمان ملل قطعنامه‌ی پیشین خود (مصوب سال 1975 /م) را در خصوص نژاد‌پرست بودن صهیونیسم، لغو کرد!
2. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از سرگیری روابط میان روسیه و اسرائیل.

1992

1. برگزاری کنفرانس مادرید و به دنبال آن گفت‌و‌گوهای موسکو و واشنگتن میان اعراب و رژیم اشغال‌گر قدس، به منظور پایان دادن به دعوای طرفین.
2. فرانسوا میتران، ضمن دیدار از اردن و سرزمین‌های اشغالی، در قدس اعلام کرد که بدون سازمان آزادی‌بخش فلسطین، هیچ صلحی قابل دسترسی نیست.

1993

امضای قرارداد «غزّه- اریحا» به نام «اسلو- ا» میان اسحاق رابین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و یاسر عرفات، رئیس «ساف» در واشنگتن، با حضور بیل کلینتون.

1994

امضای توافق‌نامه‌ی صلح میان اردن و رژیم اشغال‌گر، از سوی شاه‌حسین و اسحاق رابین در کاخ سفید واشنگتن.

1995

1. ترور اسحاق رابین به دست یک صهیونیست افراطی در تل‌آویو به نام ایگال عامیر.
2. حضور حسین، شاه اردن و حسنی مبارک برای نخستین بار در قدس، به منظور شرکت در مراسم خاک‌سپاری رابین!

1996

1. حمله‌ی گسترده و سنگین رژیم صهیونیستی به لبنان و کشتار قانا در جنوب این کشور.
2. سوگند یاسر عرفات در مقام رئیس تشکیلات حکومت خودگردان فلسطین.
3. تجدیدنظر در میثاق ملی فلسطین از سوی مقامات حکومت خودگردان و حذف بندهایی که رسمیت و مشروعیت نظام صهیونیستی را نفی می‌کرد.

1997

1. یک حاخام یهودی، نخستین عقد ازدواج میان دو مرد از هم‌کیشان خود را در اسرائیل جاری ساخت.
2. رهبران فلسطینی طی اعلامیه‌ای، فروش هر مقدار از زمین های فلسطین را به یهودیان تحریم کرده و اعلام داشتند که فروشندگان و دلّال‌هایی که در این مورد اقدام به عمل آورند، به شدت مجازات خواهند شد.
چند روز پس از صدور این اطلاعیه، مفتی شهر قدس، از گزاردن نماز بر جنازه‌ی یک فلسطینی که به سبب فروش زمین خود به یهودیان کشته شده بود، خودداری کرد. چند روز بعد تعداد این کشته‌ها به سه نفر رسید و سیزده نفر دلّال زمین نیز به سبب تخلّف از دستورالعمل‌ مزبور، دست‌گیر شدند.
3. افتتاح نمایشگاه محصولات صنعتی اسرائیل در عمان (پایتخت اردن) در میان موجی از اعتراضات و مخالفت‌های مردمی که با اقامه‌ی نماز جماعت در جنب نمایشگاه و محکوم کردن روابط با رژیم اشغال‌گر قدس، به پایان رسید.
4. امضای قرارداد همکاری نظامی میان ترکیه و اسرائیل.

1999

دیدار و گفت‌و‌گوی ایهود باراک، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با فاروق‌الشرع، وزیر امور خارجه‌ی سوریه در واشنگتن. این دیدار، بدون هیچ نتیجه‌ای به پایان رسید.

2000

1. عقب‌نشینی و فرار نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان و منطقه‌ی بقاع غربی، در نتیجه‌ی حمله‌ها و مبارزات مؤثر نیروهای حزب‌الله.
(22 سال پیش از آن- سال 1978/م- شورای امنیّت سازمان ملل، طی قطعنامه‌ی شماره‌ی 425، عقب‌نشینی کامل نیروهای رژیم اشغال‌گر را از اراضی لبنان مورد تأکید قرار داده بود).
حزب‌الله لبنان به دنبال دفع نیروهای دشمن، اعلام کرد که جهاد مسلّحانه را تا آزادسازی مزارع شبعا و آخرین وجب از اراضی فلسطین، ادامه خواهد داد.
2. پس از آن که رژیم صهیونیستی در روز جمعه 29 سپتامبر، مسلمانان فلسطین را در حین برگزاری نماز در مسجدالاقصی به رگبار گلوله‌های مسلسل بست، حرکت انتفاضه‌ی دوم ملت فلسطین، با شدّت و التهاب بیش‌تری آغاز شد و ادامه یافت.

2001

حمله‌ی گسترده‌ی هواپیماها و هلی‌کوپترهای رژیم اشغال‌گر قدس، همراه با شلیک انبوه خمپاره و موشک به شهرها و مناطق خودگردان، و نیز موج وسیع ترور رهبران اسلامی فلسطین و آغاز عملیات شهادت طلبانه‌ی جوانان فلسطینی. از جمله عملیات مزبور، انفجار عظیم ساختمان تفریحات شبانه‌ی صهیونیست‌ها در شهر قدس بود، که منجر به کشته‌ شدن بیش از پانصد صهیونیست گردید.

نیمه‌ی نخست 2002

1. حمله‌ی گسترده‌ی رژیم صهیونیستی به شهرک‌های جنین، طولکرم و نابلس، و کشتار وسیع مردم مسلمان این شهرها و تخریب‌خانه‌های ایشان. در این حمله‌ها از حدود ده‌هزار نفر مقیم اردوگاه جنین، بیش از هزار نفر به شهادت رسیدند و پنج‌هزار نفر دیگر بی‌خانمان شدند.
2. دولت آمریکا، اریل شارون، عامل جنایات اردوگاه‌های صبرا و شاتیلا و جنین را به عنوان مرد صلح جهان معرفی کرد و اعلام داشت که هر گونه مصوبه شورای امنیت سازمان ملل، بر ضدّ اسرائیل را وِتو خواهد کرد.
3. اوج‌گیری عملیّات شهادت‌طلبانه جوانان مسلمان فلسطین بر ضدّ رژیم اشغال‌گر.
4. تصمیم رژیم صهیونیستی در احداث یک دیوار امنیّتی، مجهزّ به سیستم‌های مراقبت الکترونیکی، به طول 350 کیلومتر، در طول کرانه غربی رود اردن، حدّ فاصل روستاهای کفر قاسم و کفر سالم، به منظور جلوگیری از نفوذ فداییان فلسطینی به مناطق صهیونیست‌نشین.


منبع :کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط