نظریه های زیستی، روانی، اجتماعی

تا صدها سال پیش، تمرکز عمده دانشمندان در مطالعات مربوط به انحرافات اجتماعی، بر تبیین های زیست شناختی و روان شناختی استوار بود. اما با ارائه نظریاتی توسط جامعه شناسان انحرافات اجتماعی، تبیین های زیست شناختی و
شنبه، 23 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظریه های زیستی، روانی، اجتماعی
 نظریه های زیستی، روانی، اجتماعی

نویسنده: محمد کاوه




 

تا صدها سال پیش، تمرکز عمده دانشمندان در مطالعات مربوط به انحرافات اجتماعی، بر تبیین های زیست شناختی و روان شناختی استوار بود. اما با ارائه نظریاتی توسط جامعه شناسان انحرافات اجتماعی، تبیین های زیست شناختی و روان شناختی برای مدتی به فراموشی سپرده شد؛ تا این که مجدداً در دهه های اخیر با رشد برخی از شاخه های علوم زیست شناسی نظیر: ژنتیک و مطالعات فراوان تجربی توسط روان شناسان، مجدداً تبیین های زیستی و روانی در کانون توجه دانشمندان علوم رفتاری قرار گرفت و نتایج متفاوتی نیز به دست آمد؛ به گونه ای که امروزه رفتار انحرافی، پدیده ای «زیستی - روانی - اجتماعی» شناخته شده و اعتقاد اغلب محققان بر این است که بروز رفتار انحرافی به قدرت نسبی هر یک از این عوامل بستگی دارد (احمدی، 1384: 23 و 22). در این خصوص، نظریه های گوناگونی از سوی دانشمندان ارائه شده است. در جامعه شناسی، نظریه (Theory) عبارت است از: «شناخت جامعی که از تعمیم وجوه مشترک بین دو یا چند قانون علمی به دست می آید؛ تا ضمن تبیین روابط بین پدیده ها، به پیش بینی و برنامه ریزی برای آنها منجر شود». نظریه از دو بخش درونی و بیرونی تشکیل می شود. بخش درونی مرکب از مفاهیم و متغیرها، انگاره ها، قوانین و فرضیات قیاسی قابل استنتاج از نظریه است و بخش بیرونی آن نیز ناظر بر فرآیند روشی است که بر اساس رعایت اصول پژوهش علمی به تکوین اجزای درونی نظریه منتهی می شود (مور، 1385: 11). گستره نظریات از نظریه های ساده و واضح تا نظریه های بسیار پیچیده، کشیده شده است. نظریه هایی که در مورد بزهکاری ارائه شده اند، به دنبال این هستند که عامل بزهکاری را توضیح داده و مفهوم آن را بیان کنند. هر نظریه، بیان یک اعتقاد است و نظریه های گوناگون تلاش می کنند تا به این نکته پی ببرند که چرا و چگونه جرایم خاصی در زمان ها و مکان های مشخصی اتفاق می افتند (سوتیل و همکاران، 1383: 162 و 161). رکن اساسی نظریه، قانونمندی است. یعنی نظریه مجموعه قوانینی است که بر مبنای قواعد منطقی با یکدیگر در ارتباط بوده، مبین بخشی از واقعیت می باشند. هم چنین، نظریه گفتاری است که بیانگر رابطه علت و معلولی پدیده هاست (پیشه ور و الفتی، 1386: 137). در مورد این موضوع که بزهکاری و جرم بر اساس چه عوامل و تحت چه شرایطی در افراد جامعه ایجاد و گسترش می یابد و عوامل مؤثر بر آنها کدام است، تاکنون نظریه های بسیار متنوع و متفاوتی از سوی پزشکان، روان شناسان، جامعه شناسان، روان شناسان اجتماعی و جرم شناسان مطرح شده است که البته هر کدام از نظریه های ارائه شده فقط بخشی از افراد و جرایم را در برمی گیرد و صرفاً پاره ای از حقیقت است. به بیانی دیگر، این نظریه ها از جامعیت مطلق برخوردار نیستند؛ ولی چارچوبی مناسب هستند که می توانند علل برخی از نابسامانی ها را پوشش دهند و در صورت تلفیق با دیگر نظریه ها، چه بسا به جامعیت نزدیک تر شوند (رجبی پور، 1387: 39).
در یک تقسیم بندی، کلیه نظریه های انحرافات اجتماعی را می توان در دو پارادایم «اثبات گرا» و «برساخت گرا» قرار داد. اثبات گرایان، انحراف را پدیده ای واقعی و عینی می دانند که می توان آن را مشاهده، اندازه گیری و از سایر رفتارها متمایز کرد. آنها علل انحراف را نیز خارج از ارائه و اختیار منحرف می دانند. اما رویکرد بر ساخت گرایان به انحراف، «نسبیت گرا» و «ذهن گرا» است و انحراف را عملی ارادی می دانند که با اختیار شخص انجام می شود. در یک تقسیم بندی کلی تر، 3 دسته از این نظریه ها را می توان برای تحلیل بی هنجاری و یا علل پای بندی به هنجار بر شمرد: 1) نظریه های زیست شناختی، 2) نظریه های روان شناختی و 3) نظریه های جامعه شناختی. از میان این نظریه ها، نظریه های زیست شناختی و روان شناختی اساساً فردگرایانه بوده و چگونگی و علل انحراف را به ویژگی های فردی نسبت می دهند و البته به همین دلیل و انتقادات فراوانی که به آنها وارد شده است، امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند؛ اگر چه این دو دسته نظریه به خصوص نظریه های روان شناختی در موارد خاص کاربرد قابل توجهی دارند (فیروزجائیان، 1387: 129). اغلب تبیین های زیست شناختی نیز به این نحو مورد انتقاد قرار گرفته اند که این مطالعات معمولاً بر روی گروه های محدودی از بزهکاران و مجرمان رسمی و نهادی شده انجام پذیرفته است که محبوس در زندان ها بوده و یا در بیمارستان های روانی بستری بوده اند؛ این در حالی است که نسبت قابل توجهی از منحرفان، مورد سوء ظن پلیس قرار نگرفته و دستگیر نمی شوند. بنابراین نمونه های مورد مطالعه در این تحقیقات اغلب قابل تعمیم به همه مجرمان و بزهکاران نمی باشد. همچنین در بیش تر این تحقیقات، گروه های کنترلی که پژوهش گران مورد استفاده قرار داده اند، بدون استفاده از روش های علمی انتخاب شده اند. به علاوه اینکه تأثیر محیط و وراثت و سهم هر کدام از آنها در ارتکاب جرم و بزهکاری تعیین نشده است. در حالی که وراثت و محیط هر دو در ارتکاب جرم و بزهکاری نقش داشته و باید سهم هر یک از آنها در تبیین رفتار انحرافی و نحوه تأثیرگذاری آنها مشخص شود (احمدی، 1384: 31). در این بین، نظریه های جامعه شناختی که به نقش محیط و جامعه در ایجاد انحرافات اجتماعی توجه دارند از مقبولیت فراوان تری در بررسی انحرافات اجتماعی برخوردارند. اما از آن جایی که هر یک از نظریه های جامعه شناختی نیز بر یک عامل خاص، بیش از عوامل دیگر تأکید دارند، از این رو به نظر می رسد که در بسیاری از موارد، استفاده از نظریه های ترکیبی برای تحلیل نابهنجاری های اجتماعی مفیدتر باشد (فیروزجائیان، 1387: 129).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.